تفسیر علمی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = تفسیر علمی
| موضوع مرتبط = تفسیر علمی
| عنوان مدخل  = [[تفسیر علمی]]
| عنوان مدخل  = تفسیر علمی
| مداخل مرتبط = [[تفسیر علمی در علوم قرآنی]]
| مداخل مرتبط = [[تفسیر علمی در علوم قرآنی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
توجه به [[فهم]] مخاطبان اولیه، از مهم‌ترین مبانی [[نقد]] تفسیر علمی است که در اصل [[شاطبی]] آن را مطرح کرده است. او فهم مخاطبان اولیه را که [[عالم‌ترین]] و آگاه‌ترین به قرآن می‌‌داند، [[فهم]] نهایی از قرآن تلقی می‌‌کند <ref>الموافقات، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> و نپرداختن ایشان را به تفسیر علمی، ملاک نادرستی این [[شیوه تفسیری]] می‌‌داند. <ref> الموافقات، ج ۳، ص۳۴۰.</ref> در دوره معاصر، [[امین خولی]] این دیدگاه را با پردازشی نو، در قالب اصولی برای [[درک]] متن به طور کلی و درک قرآن به طور خاص، ضابطه مند ساخت. از نظر او قرآن در ظرف زمانی و مکانی خاص نازل شده است. این ظرف [[تاریخی]] در تعیین معنا و مراد آن جایگاهی ممتاز دارد و همان گونه که در فهم معنای واژگان [[عربی]] قرآن باید آن را از ورای ۱۵ قرن [[تحول]] و دگرگونی، به معنای [[عصر نزول]] فهمید و [[تفسیر]] کرد، باید توجه داشت که قرآن که در اوج بلاغت قرار دارد، نه از فراز [[تاریخ]] بلکه در خطاب با [[مردمان]] [[عصر نزول]] نازل شده است و نمی‌تواند بلیغانه آنها را مخاطب قرار دهد، در حالی که از سخنش هیچ درنمی یابند. اگر آن را فهمیده‌اند باید در کلامشان نمود یابد و اگر نفهمیده‌اند، [[قرآن]] را چگونه می‌‌توان [[بلیغ]] شمرد؟ بر این اساس [[خولی]] دو قاعده را برای [[درک]] قرآن، پایه می‌‌گذارد: أ. باید واژگان [[قرآنی]] را در معنای [[عصر نزول]] آن به کار برد. ب. [[فهم]] ما از قرآن باید در سطح [[فهم]] مخاطبان اولین (عصر نزول) از آن باشد. <ref>مناهج تجدید، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref>
توجه به [[فهم]] مخاطبان اولیه، از مهم‌ترین مبانی [[نقد]] تفسیر علمی است که در اصل [[شاطبی]] آن را مطرح کرده است. او فهم مخاطبان اولیه را که [[عالم‌ترین]] و آگاه‌ترین به قرآن می‌‌داند، [[فهم]] نهایی از قرآن تلقی می‌‌کند <ref>الموافقات، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> و نپرداختن ایشان را به تفسیر علمی، ملاک نادرستی این [[شیوه تفسیری]] می‌‌داند. <ref> الموافقات، ج ۳، ص۳۴۰.</ref> در دوره معاصر، [[امین خولی]] این دیدگاه را با پردازشی نو، در قالب اصولی برای [[درک]] متن به طور کلی و درک قرآن به طور خاص، ضابطه مند ساخت. از نظر او قرآن در ظرف زمانی و مکانی خاص نازل شده است. این ظرف [[تاریخی]] در تعیین معنا و مراد آن جایگاهی ممتاز دارد و همان گونه که در فهم معنای واژگان [[عربی]] قرآن باید آن را از ورای ۱۵ قرن [[تحول]] و دگرگونی، به معنای [[عصر نزول]] فهمید و [[تفسیر]] کرد، باید توجه داشت که قرآن که در اوج بلاغت قرار دارد، نه از فراز [[تاریخ]] بلکه در خطاب با [[مردمان]] [[عصر نزول]] نازل شده است و نمی‌تواند بلیغانه آنها را مخاطب قرار دهد، در حالی که از سخنش هیچ درنمی یابند. اگر آن را فهمیده‌اند باید در کلامشان نمود یابد و اگر نفهمیده‌اند، [[قرآن]] را چگونه می‌‌توان [[بلیغ]] شمرد؟ بر این اساس [[خولی]] دو قاعده را برای [[درک]] قرآن، پایه می‌‌گذارد: أ. باید واژگان [[قرآنی]] را در معنای [[عصر نزول]] آن به کار برد. ب. [[فهم]] ما از قرآن باید در سطح [[فهم]] مخاطبان اولین (عصر نزول) از آن باشد. <ref>مناهج تجدید، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref>


[[سخن]] خولی در [[کلام]] بسیاری از [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]]، بازتاب می‌‌یابد و بعضاً [[ارزش]] گذاری‌های [[ایمانی]] نیز بدان افزوده می‌‌گردد. [[محمد کامل حسین]] با تکرار همین ادعا، تفسیر علمی را حکایتگر [[ضعف ایمان]] قائلان بدان می‌‌داند <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۸.</ref> و برخی <ref>اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۳۱۷.</ref> از جمله [[عزت دروزه]] آن را [[مخالفت]] با [[پیامبراکرم]] {{صل}} تلقی می‌‌کنند که [[مفسر]] تفسیر علمی در واقع بر آن است که [[نبی اکرم]] {{صل}} به همه آنچه در قرآن آمده، [[آگاه]] نبوده است. <ref>نک. اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۴.</ref> در واقع او بر آن است که باید همه فهم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از قرآن گرچه مخاطبان آن دوره [[آمادگی]] فهم و پذیرش را نداشته باشند، بیان و به ما منتقل می‌‌شده است که البته تنها به حذف تفسیر علمی بلکه به [[انکار]] هرگونه [[تفسیری]] فراتر از [[روایات]]، می‌‌انجامد. <ref>آیینه پژوهش، ش ۷۱ - ۷۲، ص۱۳، «تفسیر علمی بایدها و نبایدها».</ref> این دیدگاه را برخی دیگر [[نقد]] کرده‌اند؛ از نظر ایشان صرف اینکه مخاطبان نخستین، مفهوم اصلی را دریابند، در تحقق [[بلاغت قرآن]] و لحاظ کردن مخاطب کافی است و [[آگاهی]] از بیش از آن لازم نیست. <ref>التحریر والتنویر، ج ۱، ص۱۲۶ - ۱۲۷.</ref> در عین حال که برخی دیگر این ادعا را زیر سؤال برده‌اند که بر چه اساس می‌‌توان ادعا کرد که [[عرب]] همه [[مفاهیم قرآنی]] را دریافته‌اند؛ همچنان که چرا باید از [[نص قرآنی]] که در مقابل [[فهم]] معانی مختلف از آن انعطاف دارد، به اعتبار فهم محدوده بشری یک دوره خاص، [[دست]] کشید. <ref>اتجاهات التجدید، ص۶۷۹.</ref> موافقان [[تفسیر علمی]] نیز در [[اثبات]] [[حقانیت]] روش [[تفسیری]] خود از جهتی دیگر مخاطبان را لحاظ کرده‌اند. <ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
[[سخن]] خولی در [[کلام]] بسیاری از [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]]، بازتاب می‌‌یابد و بعضاً [[ارزش]] گذاری‌های [[ایمانی]] نیز بدان افزوده می‌‌گردد. [[محمد کامل حسین]] با تکرار همین ادعا، تفسیر علمی را حکایتگر [[ضعف ایمان]] قائلان بدان می‌‌داند <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۸.</ref> و برخی <ref>اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۳۱۷.</ref> از جمله [[عزت دروزه]] آن را [[مخالفت]] با [[پیامبراکرم]] {{صل}} تلقی می‌‌کنند که [[مفسر]] تفسیر علمی در واقع بر آن است که [[نبی اکرم]] {{صل}} به همه آنچه در قرآن آمده، [[آگاه]] نبوده است. <ref>نک. اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۴.</ref> در واقع او بر آن است که باید همه فهم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از قرآن گرچه مخاطبان آن دوره [[آمادگی]] فهم و پذیرش را نداشته باشند، بیان و به ما منتقل می‌‌شده است که البته تنها به حذف تفسیر علمی بلکه به [[انکار]] هرگونه [[تفسیری]] فراتر از [[روایات]]، می‌‌انجامد. <ref>آیینه پژوهش، ش ۷۱ - ۷۲، ص۱۳، «تفسیر علمی بایدها و نبایدها».</ref> این دیدگاه را برخی دیگر [[نقد]] کرده‌اند؛ از نظر ایشان صرف اینکه مخاطبان نخستین، مفهوم اصلی را دریابند، در تحقق [[بلاغت قرآن]] و لحاظ کردن مخاطب کافی است و [[آگاهی]] از بیش از آن لازم نیست. <ref>التحریر والتنویر، ج ۱، ص۱۲۶ - ۱۲۷.</ref> در عین حال که برخی دیگر این ادعا را زیر سؤال برده‌اند که بر چه اساس می‌‌توان ادعا کرد که [[عرب]] همه [[مفاهیم قرآنی]] را دریافته‌اند؛ همچنان که چرا باید از [[نص قرآنی]] که در مقابل [[فهم]] معانی مختلف از آن انعطاف دارد، به اعتبار فهم محدوده بشری یک دوره خاص، دست کشید. <ref>اتجاهات التجدید، ص۶۷۹.</ref> موافقان [[تفسیر علمی]] نیز در [[اثبات]] [[حقانیت]] روش [[تفسیری]] خود از جهتی دیگر مخاطبان را لحاظ کرده‌اند. <ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
=== با توجه به پیامد ===
=== با توجه به پیامد ===
تفسیر علمی با توجه به پیامد آن مورد [[تأیید]] و [[تکذیب]] قرار گرفته است. [[مخالفان]] با [[تأمل]] در [[تاریخ]] پر فراز و نشیب [[علم]] و [[عمر]] کوتاه [[تئوری‌ها]] و یافته‌ها که با کشفی دیگر زیر سؤال می‌‌روند (عمری که با [[شتاب]] یافتن کشفیات در عصر انفجار اطلاعات کوتاه و کوتاه‌تر می‌‌گردد) با تفسیر علمی [[مخالفت]] ورزیده‌اند،؛ چراکه در تفسیر علمی با ایجاد پیوند بین [[قرآن]] و علم، [[سرنوشت]] این دو به نوعی به هم گره می‌‌خورد و با [[سقوط]] هر [[تئوری]]، اعتبار قرآن نیز به چالش کشیده می‌‌شود. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۳.</ref> این [[نگرانی]] به روشنی با تأمل در سرنوشت [[تفسیر الجواهر]] تأیید می‌‌شود که در آغاز بسیار با استقبال روبه رو شد ولی پس از مدت کوتاهی از رونق افتاد. <ref> اتجاهات التجدید، ص۷۰۳، ۷۱۰.</ref> در مقابل، موافقان تفسیرعلمی، با توجه به پیامد آنکه بعضاً به اثبات «[[اعجاز علمی]]» قرآن می‌‌انجامد از آن [[دفاع]] کرده‌اند.
تفسیر علمی با توجه به پیامد آن مورد [[تأیید]] و [[تکذیب]] قرار گرفته است. [[مخالفان]] با [[تأمل]] در [[تاریخ]] پر فراز و نشیب [[علم]] و [[عمر]] کوتاه [[تئوری‌ها]] و یافته‌ها که با کشفی دیگر زیر سؤال می‌‌روند (عمری که با [[شتاب]] یافتن کشفیات در عصر انفجار اطلاعات کوتاه و کوتاه‌تر می‌‌گردد) با تفسیر علمی [[مخالفت]] ورزیده‌اند،؛ چراکه در تفسیر علمی با ایجاد پیوند بین [[قرآن]] و علم، [[سرنوشت]] این دو به نوعی به هم گره می‌‌خورد و با [[سقوط]] هر [[تئوری]]، اعتبار قرآن نیز به چالش کشیده می‌‌شود. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۳.</ref> این [[نگرانی]] به روشنی با تأمل در سرنوشت [[تفسیر الجواهر]] تأیید می‌‌شود که در آغاز بسیار با استقبال روبه رو شد ولی پس از مدت کوتاهی از رونق افتاد. <ref> اتجاهات التجدید، ص۷۰۳، ۷۱۰.</ref> در مقابل، موافقان تفسیرعلمی، با توجه به پیامد آنکه بعضاً به اثبات «[[اعجاز علمی]]» قرآن می‌‌انجامد از آن [[دفاع]] کرده‌اند.
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:


== [[مقبولیت]] تفسیر علمی و قاعده‌مند ساختن آن ==
== [[مقبولیت]] تفسیر علمی و قاعده‌مند ساختن آن ==
به رغم اختلاف نظر در تفسیر علمی، [[دست]] کم بخشی از آن را عموم [[مفسران]] پذیرفته‌اند؛ از یک سو عموماً از آن درمواردی که به [[فهم]] بهتر و عمیق‌تر [[آیات]] کمک می‌‌کند، بهره برده‌اند <ref>ر. ک: کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۶ - ۳۹۵.</ref> و از سوی دیگر مهم‌ترین ثمره آن، یعنی [[اعجاز علمی]] را حداقل در عدم [[تعارض]] [[آموزه‌های قرآنی]] با [[علوم]] جدید و اینکه با یافته [[علمی]] امروز بهتر و روشن‌تر از باورهای پیشینیان [[تفسیر]] می‌‌شوند، پذیرفته‌اند <ref> الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۲۳.</ref> و افرادی مانند [[سیدقطب]] که نقدهایی را بر آن وارد ساخته‌اند، عملاً بدان می‌‌پردازند و در موارد گوناگون با [[افتخار]] از اعجاز علمی آن سخن می‌‌گویند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۸۷۸؛ ج ۴، ص۲۴۵۸.</ref> توجه به این نکته قوت [[تفسیر علمی]]، در کنار درنظر گرفتن معایب و [[مشکلات]] آن از جمله اشتباهاتی که بعضاً بدان درغلتیده‌اند یا چالشی که در نتیجه [[تحول]] یافته‌های علمی، بدان [[مبتلا]] می‌‌گردد، موجب شده است تا با بیان قواعدی برای تفسیر علمی بکوشند ضوابطی را تعیین کنند که [[استواری]] تفسیر علمی را موجب گردد، در عین آنکه کمترین پیامد منفی و [[اشتباه]] را درپی داشته باشد.
به رغم اختلاف نظر در تفسیر علمی، دست کم بخشی از آن را عموم [[مفسران]] پذیرفته‌اند؛ از یک سو عموماً از آن درمواردی که به [[فهم]] بهتر و عمیق‌تر [[آیات]] کمک می‌‌کند، بهره برده‌اند <ref>ر. ک: کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۶ - ۳۹۵.</ref> و از سوی دیگر مهم‌ترین ثمره آن، یعنی [[اعجاز علمی]] را حداقل در عدم [[تعارض]] [[آموزه‌های قرآنی]] با [[علوم]] جدید و اینکه با یافته [[علمی]] امروز بهتر و روشن‌تر از باورهای پیشینیان [[تفسیر]] می‌‌شوند، پذیرفته‌اند <ref> الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۲۳.</ref> و افرادی مانند [[سیدقطب]] که نقدهایی را بر آن وارد ساخته‌اند، عملاً بدان می‌‌پردازند و در موارد گوناگون با [[افتخار]] از اعجاز علمی آن سخن می‌‌گویند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۸۷۸؛ ج ۴، ص۲۴۵۸.</ref> توجه به این نکته قوت [[تفسیر علمی]]، در کنار درنظر گرفتن معایب و [[مشکلات]] آن از جمله اشتباهاتی که بعضاً بدان درغلتیده‌اند یا چالشی که در نتیجه [[تحول]] یافته‌های علمی، بدان [[مبتلا]] می‌‌گردد، موجب شده است تا با بیان قواعدی برای تفسیر علمی بکوشند ضوابطی را تعیین کنند که [[استواری]] تفسیر علمی را موجب گردد، در عین آنکه کمترین پیامد منفی و [[اشتباه]] را درپی داشته باشد.


به نظر می‌‌رسد از نظر عموم [[مفسران]] و قرآن‌پژوهان، تفسیر علمی در صورت رعایت برخی [[قواعد]]، پذیرفته است. <ref>اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۱، ۲۲۴.</ref> در شمار این قواعد [[اتفاق نظر]] وجود ندارد و دو Nurbaki. PP<ref> ۱۴,۱۵.</ref>، سه <ref>ر. ک: زمین و آسمان و ستارگان، ص۶ - ۹؛ کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۲ - ۳۸۳.</ref>، ۴ <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۴.</ref>، ۵ <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۹ - ۴۹۰.</ref> و حتی ۱۰ <ref>الاشارات العلمیة فی الآیات الکونیه، ص۲۸۴ - ۲۹۱؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۴.</ref> مورد را بیان کرده‌اند. به نظر می‌‌رسد، مهم‌ترین شروط یاد شده، دو شرط اصلی‌اند که اولی، رعایت قواعد[[فهم]] زبانی است که توجه به معنای لغت، رعایت [[ظواهر آیات]] و توجه به [[سیاق]] است و شرط دوم ناظر به موضوعات علمی است که معتبر باشد و برخی مواردی که مطرح شده‌اند، چندان [[ضرورت]] ندارند؛ مانند برخورداری از [[علم موهبتی]] [[الهی]] و آشنایی با [[تفاسیر]] مختلف، در حالی که اشاره کردن به برخی دیگر، گرچه در هر [[تفسیری]] لازم اما یادآوری آن مفید است؛ مانند [[پرهیز]] از [[زیاده روی]] در بحث [[علمی]] و خروج از چارچوب [[آیه]] با توجه به [[هدف]] [[هدایتی]] [[قرآن]] از آن آیه و نیز جمع‌آوری همه [[آیات]] در یک موضوع و سپس [[تفسیر]] آن. در عین حال برخی در [[مقام]] تفسیر از [[احادیث]] نیز بهره گرفته و کوشیده‌اند تا با جزئیاتی که در [[روایات]] بیان شده، تفسیری دقیق‌تر از آیه ارائه دهند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۳ - ۴۸۴.</ref> نکته جالب آنکه غنیم شیوه و [[قواعد تفسیر]] علمی را در ۲۱ تفسیر [[شناسایی]] کرده است و کوشیده مواردی را که وضع کرده عملا رعایت کند. <ref> الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۲۵۵ - ۲۸۳.</ref> در اینجا تنها به دو قاعده اصلی که یکی ناظر به [[شیوه تفسیری]] و دومی ناظر به نوع مطالب علمی مورد استفاده است، بسنده می‌‌شود.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
به نظر می‌‌رسد از نظر عموم [[مفسران]] و قرآن‌پژوهان، تفسیر علمی در صورت رعایت برخی [[قواعد]]، پذیرفته است. <ref>اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۱، ۲۲۴.</ref> در شمار این قواعد [[اتفاق نظر]] وجود ندارد و دو Nurbaki. PP<ref> ۱۴,۱۵.</ref>، سه <ref>ر. ک: زمین و آسمان و ستارگان، ص۶ - ۹؛ کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۲ - ۳۸۳.</ref>، ۴ <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۴.</ref>، ۵ <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۹ - ۴۹۰.</ref> و حتی ۱۰ <ref>الاشارات العلمیة فی الآیات الکونیه، ص۲۸۴ - ۲۹۱؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۴.</ref> مورد را بیان کرده‌اند. به نظر می‌‌رسد، مهم‌ترین شروط یاد شده، دو شرط اصلی‌اند که اولی، رعایت قواعد[[فهم]] زبانی است که توجه به معنای لغت، رعایت [[ظواهر آیات]] و توجه به [[سیاق]] است و شرط دوم ناظر به موضوعات علمی است که معتبر باشد و برخی مواردی که مطرح شده‌اند، چندان [[ضرورت]] ندارند؛ مانند برخورداری از [[علم موهبتی]] [[الهی]] و آشنایی با [[تفاسیر]] مختلف، در حالی که اشاره کردن به برخی دیگر، گرچه در هر [[تفسیری]] لازم اما یادآوری آن مفید است؛ مانند [[پرهیز]] از [[زیاده روی]] در بحث [[علمی]] و خروج از چارچوب [[آیه]] با توجه به [[هدف]] [[هدایتی]] [[قرآن]] از آن آیه و نیز جمع‌آوری همه [[آیات]] در یک موضوع و سپس [[تفسیر]] آن. در عین حال برخی در [[مقام]] تفسیر از [[احادیث]] نیز بهره گرفته و کوشیده‌اند تا با جزئیاتی که در [[روایات]] بیان شده، تفسیری دقیق‌تر از آیه ارائه دهند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۳ - ۴۸۴.</ref> نکته جالب آنکه غنیم شیوه و [[قواعد تفسیر]] علمی را در ۲۱ تفسیر [[شناسایی]] کرده است و کوشیده مواردی را که وضع کرده عملا رعایت کند. <ref> الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۲۵۵ - ۲۸۳.</ref> در اینجا تنها به دو قاعده اصلی که یکی ناظر به [[شیوه تفسیری]] و دومی ناظر به نوع مطالب علمی مورد استفاده است، بسنده می‌‌شود.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:تفسیر علمی]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:علوم قرآن]]
۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش