تحدی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
|||
(۶۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تحدی | |||
| عنوان مدخل = تحدی | |||
| مداخل مرتبط = [[تحدی در قرآن]] - [[تحدی در علوم قرآنی]] - [[تحدی در کلام اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''تحدی | '''[[تحدی]]''' بهمعنای هماوردطلبی عبارت از مبارزهطلبی [[خدای متعال]] از مخالفان [[رسول اکرم]] {{صل}} که اگر آن حضرت را فرستاده [[خداوند]] نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. در شش [[آیه]] از [[قرآن کریم]] که به [[آیات]] تحدی معروف هستند به موضوع تحدی پرداخته شده و از منکران [[نبوت]] خواسته شده است حداقل سورهای مانند آن بیاورند. | ||
== | == معناشناسی تحدی == | ||
تحدی در لغت از ریشه حدا ـ با آواز، شتر را پیشراندن ـ<ref>ترتیب العین، ص۱۶۹، «حدا».</ref> به معنای هماورد خواستن و به مبارزه طلبیدن<ref>لسانالعرب، ج۳، ص۹۰، «حدا».</ref>، برای ظاهر شدن عجز آن هماورد است<ref>مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵، «حدا»؛ المصطلحات الکلامیه، ص۶۴.</ref> و در اصطلاح عبارت است از مبارزهطلبی [[خدای متعال]] از مخالفان [[رسول اکرم]] {{صل}} که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. تصریح زبانی [[پیامبر]] به [[تحدی]] ضرورتی ندارد، بلکه دلالت شواهد و قراین [[کفایت]] میکند<ref>المصطلحات الکلامیه، ص۶۴.</ref>. تحدی به معنای مسابقه دادن درکاری، برتریطلبی از کسی درخواست [[برابری]] نمودن و معارضه جهت [[غلبه]] جستن بر اوست<ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶؛ [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۷۶-۲۷۹؛ [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۳۸-۴۰؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تحدی - کوشا (مقاله)|مقاله «تحدی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص: ۴۲۰-۴۲۲.</ref>. | |||
==تحدی | == [[تحدی]] یکی از راههای [[اثبات نبوت]] == | ||
یکی از احتجاجاتی که در [[قرآن]] آمده، تحدّی<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴.</ref>. [[پیامبران]] است. ایشان ابتدا برای [[اثبات]] [[رسالت]] خود، [[معجزه]] ارائه میکردند؛ آنگاه اگر با [[مخالفت]] و [[انکار]] روبهرو میشدند، تحدّی میکردند به اینکه اگر معجزه ما امری بشری است، شما هم مثل آن را ارائه دهید. در ماجرای برخورد [[موسی]] با ساحرانی که به دستور [[فرعون]] جمع شده بودند، تحدّی و مبارزهطلبی از دو طرف بوده است. ابتدا آنها [[اعجاز]] موسی را انکار کردند؛ سپس دستور مقابله آنان با موسی از طرف فرعون صادر شد و [[حضرت موسی]] {{ع}} هم این مبارزهطلبی و تحدّی را قبول کرد: {{متن قرآن|قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ قَالَ أَلْقُواْ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاؤُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ}}<ref>گفتند: ای موسی! تو میافکنی یا ما بیفکنیم؟ گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمانهای خود را) افکندند مردم را چشمبندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند. و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبهدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو میبلعید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱۵ - ۱۱۷.</ref>. درباره معجزه اصلی [[پیامبر اسلام]] که جنبه قولی داشته، در [[آیات]] بسیاری [[پیامبر]] {{صل}} برای اثبات اینکه قرآن از ناحیه [[خداوند]] است، به تحدّی [[مأمور]] شده است تا [[مشرکان]] را به [[مبارزه]] بطلبد. [[خدا]] در این باره میفرماید: اگر در [[الهی]] بودن آنچه ما بر [[بنده]] خود نازل کردیم، [[شک]] دارید، یک [[سوره]] مثل قرآن بیاورید: {{متن قرآن|وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ}} <ref>و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref> نوع [[مفسّران]] این [[احتجاج]] را برای [[اثبات اعجاز قرآن]] و به واسطه آن برای [[اثبات]] [[رسالت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} دانستهاند<ref>التبیان، ج۱، ص۱۰۳؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج۱، ص۹۶</ref>. همین مضمون در [[آیه]] ۸۸ [[سوره اسراء]] و در [[آیات]] دیگری نیز ذکر شده است<ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۰۴- ۲۱۵؛ [[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تحدی - کوشا (مقاله)|مقاله «تحدی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص: ۴۲۰-۴۲۲.</ref>. | |||
==آیات تحدی== | == [[آیات]] [[تحدی]] == | ||
[[قرآن کریم]] در شماری از آیات با [[معاندان]] و [[منکران]] [[وحی]] و [[نبوت]] بدین شرح تحدی کرده است: | |||
# در [[آیه]] ۴۹ [[سوره قصص]] که چهل و نهمین [[سوره]] نازل شده در [[مکه]] است، خطاب به [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: بگو اگر شما راست میگویید که این دو کتاب "[[تورات]] و [[قرآن]]"<ref>مجمعالبیان، ج۷، ص۴۰۲.</ref> از سوی [[خدا]] نیست، کتابی روشنتر و هدایتبخشتر از آنها از سوی خدا بیاورید تا من از آن [[پیروی]] کنم: {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> بگو: اگر راست میگویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمونتر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.</ref><ref>التبیان، ج۸، ص۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۲۶۱؛ التسهیل، ج۳، ص۱۰۷.</ref> | |||
# [[سوره اسراء]] که دومین تحدی در آن آمده، بنابر [[روایت]] مشهور، پنجاهمین سوره از سُور مکی است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱؛ التمهید، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. این سوره در [[سال یازدهم بعثت]] و بعد از سوره قصص و پیش از [[سوره یونس]] نازل شده است. در آیه ۸۸ این سوره آمده است: اگر [[جن]] و انس گرد هم آیند تا نظیر قرآن را بیاورند نمیتوانند مانند آن را بیاورند، هرچند بعضی از آنها [[پشتیبان]] بعضی دیگر باشند: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref> بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref>. | |||
# سوره یونس سومین سوره مشتمل بر تحدی است. این سوره در اکثر [[روایات]] [[ترتیب نزول]]، بعد از سوره اسراء قرار گرفته است<ref>جمال القراء، ج۱، ص۱۳۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. در آیه ۳۸ این سوره، [[خداوند سبحان]] بعد از ردّ صریح ادعای [[مشرکان]] مبنی بر جعلی بودن قرآن و نیز [[نفی]] هرگونه [[شک و تردید]] در [[الهی]] بودن آن، به آنان میگوید: اگر راست میگویید سورهای مانند آن را بیاورید و هرکس را جز [[خدا]] میتوانید به کمک فرا خوانید: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.</ref>. | |||
# چهارمین [[تحدی قرآن]] در [[سوره هود]] آمده است که [[زمان]] [[نزول]] آن طبق غالب [[روایات]] [[ترتیب نزول]]، بعد از [[سوره یونس]] است<ref>جمال القراء، ج۱، ص۱۳۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[آیه]] ۱۳ این [[سوره]] پس از نقل سخن [[مشرکان]] درباره جعلی بودن [[قرآن]]، خطاب به آنان میفرماید: اگر راست میگویید ۱۰ سوره ساختگی که در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] همانند قرآن باشد بیاورید و غیر از خدا هرکس را میتوانید فرا بخوانید: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.</ref>. | |||
# [[سوره طور]] پنجمین سوره دربردارنده [[تحدی]] است. نزول این سوره بعد از ۴ سوره پیشین بوده است. در [[آیات]] ۳۲ ـ ۳۳ این سوره، [[خداوند]] در پاسخ مدعیان خود ساخته بودن قرآن، میفرماید: اگر راست میگویند سخنی مانند آن را بیاورند: {{متن قرآن|أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لّا يُؤْمِنُونَ}}<ref>آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکشاند؟ یا میگویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند؛ سوره طور، آیه: ۳۲- ۳۳.</ref>. در این آیه به آوردن سخنی مثل قرآن تحدی شده است، بدون آنکه به مقدار آن اشاره شود<ref>فی الاعجاز البلاغی، ص۱۶؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۸؛ احکامالقران، ج۱، ص۴۰ ـ ۴۱.</ref>. | |||
# آخرین [[تحدی قرآن]] در [[سوره بقره]]، یعنی اولین [[سوره]] نازل شده در [[مدینه]] است. [[آیات]] ۲۳ ـ ۲۴ این سوره، خطاب به [[منکران]] [[وحیانی]] بودن [[قرآن]] میفرماید: اگر راست میگویید سورهای مانند قرآن بیاورید و در این کار [[یاوران]] خود را از غیر [[خدا]] فرابخوانید؛ ولی هرگز نخواهید توانست: {{متن قرآن|وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref> و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید. و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۳ - ۲۴.</ref>. این [[پیشگویی]] خود از [[معجزات]] قرآن به شمار آمده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۷.</ref>. این [[آیه]]، "سوره" را به سورهای خاص [[مقید]] نساخته است، بنابراین مراد از "سوره" جنس است و شامل سورههای کوچک و بزرگ میشود<ref>من وحی القرآن، ج۱، ص۱۷۴؛ تسنیم، ج۲، ص۴۲۱.</ref>. | |||
درباره [[مرجع]] ضمیر {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} در این آیه، که "ما"ی موصول است یا {{متن قرآن|عَبْدِنَا}}، دو قول است: بیشتر [[مفسران]]، مرجع ضمیر را "ما" میدانند که مراد از آن قرآن است؛ زیرا '''اولاً''' در این صورت این آیه با سایر آیات [[تحدی]] به ویژه آیه [[سوره یونس]] هماهنگ خواهد بود<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷.</ref>؛ '''ثانیاً''' بحث در مُنزَل قرآن است نه مُنزَلٌعلیه [[پیامبر]]. '''ثالثاً''' وجه اعجازی آیه قویتری خواهد بود؛ زیرا آیه در این صورت دلالت دارد که [[مخالفان]] قرآن، خواه انفرادی یا به صورت جمعی و با هر ویژگی، [[قادر]] به آوردن مثل آن نیستند. '''رابعاً''' اگر ضمیر به پیامبر {{صل}} بازگردد، وجه اعجازی قرآن، [[امی بودن]] پیامبر {{صل}} میشود؛ ولی اگر به [[قرآن]] برگردد وجه اعجازی آن، کمال [[فصاحت]] و [[بلاغت]] آن میشود<ref>التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۸.</ref>. | |||
[[آیت الله]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] هرچند وجوه یاد شده را برای [[تضعیف]] قول دوم "[[رجوع]] ضمیر به [[عبد]]" کافی نمیداند؛ ولی با توجه به نکات زیر ارجاع ضمیر را به "ما"، یعنی قرآن، ترجیح میدهد: | |||
# [[تحدی قرآن]] در [[آیه]] ۸۸ [[سوره اسراء]] که مکی است، عام است و شامل [[امی]] و غیر امی میشود، بنابراین لازم نیست در [[مدینه]] گفته شود از شما نیز فردی امی مثل قرآن را بیاورد. | |||
# محور [[تحدی]] در [[آیات]] تحدی، قرآن است نه عبد، به ویژه که عدّهای میگفتند: این قرآن باز نوشته همان [[خرافهها]] و افسانههای پیشینیان است که هر صبح و عصر بر [[پیامبر]] {{صل}} خوانده میشود تا آن را فراگیرد و بر [[مردم]] بخواند: {{متن قرآن|وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلا}}<ref>و گفتند: افسانههای پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده میشود؛ سوره فرقان، آیه: ۵.</ref>. | |||
# جمله {{متن قرآن|وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ}}، با توجه به اینکه مراد از "[[شهید]]" در آن، [[یاور]] و معین است، نشان میدهد در این آیه مانند سایر آیات تحدی، به قرآن تحدی شده است. | |||
# [[اعجاز قرآن]] ذاتاً مربوط به محتوای خود آن است و [[امّی بودن]] شرط [[اعجاز]] نیست<ref>تسنیم، ج۲، ص۴۲۴ ـ ۴۲۷.</ref> | |||
از تعبیر {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} این نکته نیز استفاده میشود که [[خداوند]] با این تعبیر، به آوردن "همانند [[سوره]] قرآن"[[تحدی]] کرده است نه "سوره قرآن"، تا عذر نیاورند که هیچ [[انسانی]] به سبب ویژگیها و عوامل ذاتی، نمیتواند شیوهای مانند شیوه [[انسان]] دیگر داشته باشد<ref>من وحی القرآن، ج۱، ص۱۷۴.</ref><ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶.</ref> | |||
==منابع== | == مراحل [[تحدی]] == | ||
بر اساس [[روایات]] [[ترتیب نزول]]، به جز [[روایت]] [[ابن ندیم]]، [[خداوند]] نخست به همه [[قرآن]]: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref> بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref>، سپس به یک [[سوره]]: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.</ref>، در مرحله سوم به ۱۰ سوره: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.</ref>، پس از آن به [[حدیثی]] مانند قرآن: {{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref> پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref> و برای آخرین بار در [[مدینه]] مجدداً به سورهای از قرآن: {{متن قرآن|وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.</ref>[[تحدی]] کرده است<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۱۲ـ ۶۱۳؛ البرهان فیعلوم القرآن، ج۱، ص۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ سیرةالرسول، ج۱، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ ج۲، ص۱۰.</ref>؛ در حالی که [[سیر]] طبیعی اقتضا میکند تحدی از دشوارتر به آسانتر، یعنی از کل قرآن به ۱۰ سوره و سپس به یک [[سوره]] باشد<ref>مدخل التفسیر، ص۳۴.</ref>. [[مفسران]] به این اشکال پاسخهای گوناگون دادهاند که میتوان آنها را در دو گروه جمعبندی کرد: | |||
==پانویس== | === وجود [[نظم]] طبیعی میان [[آیات]] [[تحدی]] === | ||
{{ | گروهی با ارائه راهکارهایی درصدد ارائه نظم طبیعی بین آیات تحدی برآمدهاند که به بررسی آرای آنها میپردازیم: | ||
# جمعی، مانند [[بغوی]]<ref>تفسیر بغوی، ج۲، ص۴۱۵.</ref> و [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، ج۱۲، ص۲۰.</ref>، [[نزول]] [[سوره هود]] را قبل از [[سوره یونس]] دانستهاند. [[ابن عطیه]]، [[شاهد]] این ترتیب را تحدی به ۱۰ سوره در سوره هود و به یک سوره در سوره یونس دانسته است<ref>التحریر والتنویر، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. [[روایت]] [[ابن ندیم]] نیز مؤید این احتمال است<ref>الفهرست، ص۲۸.</ref>؛ همچنین [[جصاص]]<ref>احکام القرآن، ج۱، ص۴۱.</ref>، [[شیخ طوسی]]<ref>التبیان، ج۱، ص۱۰۴.</ref>، [[زمخشری]]<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۸۳.</ref>، [[یحیی بن حمزه]]<ref>حقایق الاعجاز، ص۱۲۶.</ref>، [[ابن تیمیه]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۵۱.</ref>، [[ابن کثیر]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۳.</ref>، [[زرکشی]]<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۹۱.</ref>، [[رافعی]]<ref>اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص۱۶۹.</ref> و [[سید مصطفی خمینی]]<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۴، ص۴۱۸.</ref>، بدون توجه به [[روایات]] [[ترتیب نزول]] یا احتمالا با معیار قرار دادن روایت [[ابن ندیم]]، مراحل تحدی را همه [[قرآن]]، ۱۰ سوره و یک سوره دانستهاند. | |||
# [[قرطبی]] بدون اشاره به [[آیه]] سوره یونس، مراحل تحدی را به ترتیب، همه قرآن، سخنی مانند آن، ۱۰ سوره و یک سوره میداند<ref>تفسیر قرطبی، ج۱، ص۷۷.</ref>. با توجه به معنای عام واژه "[[حدیث]]"، میتوان این ترتیب را مناسب دانست. | |||
# [[فخر رازی]] با استناد به این [[دلیل عقلی]] که تحدّی به خفیفتر باید بعد از تحدّی به شدیدتر باشد، [[تحدی]] به ۱۰ سوره را قبل از تحدی به یک سوره و بر این اساس نزول سوره هود را پیش از نزول سوره یونس میداند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۹۷.</ref>. وی مراحل تحدی را به ترتیب، آیه ۴۹ [[سوره قصص]]، ۸۸ [[سوره اسراء]]، ۱۳ سوره هود و ۲۳ [[سوره بقره]] بیان میکند و ذیل آیه ۳۸ سوره یونس، مراحل تحدی را به ترتیب کل قرآن، ۱۰ سوره، یک سوره و [[حدیثی]] مانند آن میداند. سپس میگوید: [[خداوند]] در همه این مراحل از [[مخالفان]] [[قرآن]] میخواست شخصی همانند [[رسول خدا]] {{صل}} که [[درس نخوانده]] و به [[مکتب]] نرفته است با قرآن معارضه کند؛ ولی در پنجمین مرحله، در [[سوره یونس]] از آنان میخواهد هر [[انسانی]] با هر ویژگی که باشد، اگر میتواند سورهای مانند قرآن بیاورد، افزون بر این به آنها پیشنهاد میکند در این کار از هرکس که میخواهند کمک بگیرند و سرانجام در [[سوره بقره]] از همه [[مردم]] میخواهد هرچند با کمک یکدیگر سورهای مانند قرآن بیاورند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۹۷.</ref>. | |||
# برخی قائلند [[نزول]] [[سوره هود]] پس از سوره یونس بوده؛ ولی [[آیه]] ۱۳ سوره هود پیش از آیه ۳۸ سوره یونس که در آن [[تحدی]] به یک [[سوره]] شده، فرود آمده است<ref>تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۳.</ref>. این امر هرچند محتمل است؛ ولی دلیلی بر آن نیست<ref>تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۳.</ref>. | |||
# برخی نزول سوره یونس قبل از سوره هود را پذیرفتهاند؛ لکن مدعیاند [[پیامبر]] موظف بوده است [[آیات]] تحدی سوره یونس را پس از آیات تحدی سوره هود بر مردم [[تلاوت]] کند<ref>روح المعانی، ج۱۲، ص۲۰.</ref>. هیچ دلیلی بر این ادعا نیست<ref>تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۳؛ قرآنشناسی، ص۱۲۷.</ref>. | |||
# برخی معتقدند آیات تحدّی در مرحله نخست از مخالفان میخواهد کتابی همانند قرآن بیاورند، با تمام امتیازات و اوصاف قرآن و اغراضی که خداوند از آن [[اراده]] کرده است. پس از ثابت شدن [[ناتوانی]] آنان، [[تخفیف]] داده و میفرماید: سورهای از هر جهت شبیه یکی از [[سورههای قرآن]] دربردارنده همه امتیازات آن بیاورند. سرانجام پس از آشکار شدن ناتوانی آنان، در تخفیفی دیگر میفرماید: ۱۰ سوره بیاورند که هریک از آنها یکی از امتیازات و [[وجوه اعجاز قرآن]] را دارا باشد، به گونهای که مجموع آن ۱۰ سوره، همه امتیازات یک سوره قرآن را در خود جمع کرده باشد. روشن است ساختن یک سوره که در همه ابعاد شبیه یک سوره قرآن باشد دشوارتر از فراهم آوردن چند سوره است که هریک در جهتی مشابه [[قرآن]] باشد. در این صورت، [[تحدی]] از دشوارتر به آسانتر خواهد بود<ref>قرآنشناسی، ص۱۳۳.</ref>. | |||
# ابو زید [[معتقد]] است [[خداوند]] در پاسخ کسانی که ادعا میکردند میتوانند مثل قرآن را بیاورند: {{متن قرآن|ولَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا}}<ref> اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ سوره انفال، آیه: ۳۱.</ref>، در آیه ۳۴ [[سوره طور]] به همه قرآن [[تحدی]] کرده است: {{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref> پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref>، سپس به ۱۰ [[سوره]] و آنگاه به [[استهزا]]، [[مشرکان]] را به [[مبارزه]] با یک سوره فراخوانده و سرانجام در [[سوره اسراء]] به طور قطع، [[تقلید]] نمونۀ قرآن را برای [[عرب]]، امری محال اعلام می کند<ref>معنای متن، ص۲۸ ـ ۲۹.</ref>. این نظر نیز پذیرفته نیست؛ زیرا بر فرض که به استناد برخی [[روایات]] [[شأن نزول]]، مکی بودن [[آیه]] ۳۱ [[سوره انفال]] پذیرفته شود<ref>تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۴۵؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۹۹.</ref>، ادعای [[ابوزید]] با هیچ یک از روایات [[ترتیب نزول]] سازگار نیست؛ زیرا در همه این روایات، سوره طور بعد از دو [[سوره یونس]] و [[هود]] قرار دارد. افزون بر این، [[تفسیر]] "[[حدیث]]" به همه قرآن، مورد تردید است. | |||
# مبرّد بر آن است که قید "مفتریات" در [[سوره هود]]، [[نظم]] طبیعی [[آیات]] تحدی را درست میکند؛ زیرا تحدی در سوره اسراء به مجموع قرآن و در سوره یونس به یک سوره کامل، هم از جهت لفظ و هم از جهت معناست؛ ولی در سوره هود به ۱۰ سوره فقط از جهت نظم و اسلوب، بدون توجه به معنا، تحدی شده است<ref>التحریر والتنویر، ج۱۲، ص۲۰.</ref>. [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]] نیز با استناد به قید "مفتریات" در آیه ۱۳ هود، بر همین نظر است، با این تفاوت که عدد ۱۰ را در سوره هود دال بر کثرت میداند<ref>مدخل التفسیر، ص۳۸.</ref><ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶؛ [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۹.</ref> | |||
=== عدم وجود [[نظم]] طبیعی میان [[آیات]] [[تحدی]] === | |||
عدهای ترتیب [[تاریخی]] بین آیات تحدی به صورت یاد شده را نپذیرفتهاند. دیدگاههای این گروه بدین شرح است: | |||
# [[شیخ طبرسی]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۱.</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>بحارالانوار، ج۹، ص۱۰۵.</ref>، غرض از تحدی را آشکار ساختن [[عجز]] [[مخالفان]] [[قرآن]] میدانند و در این جهت بین تحدی به همه قرآن با کمتر از آن تفاوتی نمیبینند. | |||
# [[سید قطب]]، [[تحدی]] از دشوارتر به آسانتر را نمیپذیرد و تحدی را به نوع قرآن میداند نه مقدار آن. به [[اعتقاد]] وی [[نزول آیات]] تحدی در اوضاع و حالات گوناگون با توجه به مخاطبان آن بوده است و لزوماً ترتیبی بین آن لحاظ نشده است<ref>فی ظلال القران، ج۴، ص۱۸۶۱.</ref>. [[سبزواری]] نیز احتمال می دهد تفاوت آیات تحدی ناشی از [[اختلاف]] اشخاص یا زمانها باشد؛ یعنی افرادی ادعای هماوردی کل قرآن، عدهای ادعای هماوردی ۱۰ [[سوره]] و گروهی ادعای هماوردی یک سوره داشتهاند و [[خداوند]] نیز همسطح ادعای هر گروه، با آنها تحدی کرده است؛ یا اینکه تحدی به کل قرآن مربوط به اوایل [[بعثت]] و تحدی به کمتر از آن مربوط به زمانهای بعد است<ref>مواهب الرحمن، ج۱، ص۱۲۷.</ref>. بر این احتمال نیز دلیلی نیست. | |||
# بقاعی، مقصود از "سوره" در آیات یاد شده را معنای لغوی آن، یعنی مجموعهای از [[آیات قرآن]]، میداند نه به معنای اصطلاحی و بدین صورت، اشکال عدم وجود ترتیب بین آیات تحدی را حل میکند<ref>تفسیر بقاعی، ج۱، ص۶۳؛ ج۳ ص۴۴۴.</ref>. برخی از معاصران نیز "قرآن" را به معنای قرائت و [[تلاوت]] دانستهاند که بدین معنا بر کل و بعض قرآن [[صدق]] میکند و "سوره" را به معنای مجموعه آیاتِ دارای [[هدف]] واحد دانستهاند، بنابراین تفاوت چندانی بین قرآن، یک سوره و ۱۰ سوره، از نظر مفهوم نمیماند و در همه موارد، تحدی به مجموعه آیاتی شده است که هدفی مهم را تعقیب کند.<ref>نمونه، ج۱۲، ص۴۳ ـ ۴۵؛ قرآنشناسی، ص۱۲۷ ـ ۱۳۳.</ref> دو نظریه اخیر نیز نمیتواند پاسخگوی اشکال یاد شده باشد؛ زیرا همچنان [[راز]] [[تحدی قرآن]] به یک قطعه و سپس به ۱۰۰ قطعه، روشن نیست. | |||
# در روایتی از [[ابن عباس]]، مقصود از ۱۰ [[سوره]] مورد تحدّی در [[آیه]] ۱۳ [[هود]]، سورههای بقره، [[آلعمران]]، [[نساء]]، [[مائده]]، انعام، [[اعراف]]، [[انفال]]، [[توبه]]، [[یونس]] و هود دانسته شده است. اشکال این سخن، یکی [[مدنی]] بودنِ بسیاری از این [[سورهها]] و مکی بودن [[سوره هود]] است<ref>البحر المحیط، ج۵ ص۲۰۹؛ روح المعانی، ج۱۲، ص۲۰.</ref>. دوم این است که این ۱۰ سوره خصوصیتی ندارند، بلکه قول به اختصاص، خلاف ظاهر آیه است که مطلق سوره و هر ۱۰ سورهای<ref>قرآنشناسی، ص۱۲۷.</ref> را شامل میشود. سوم اینکه کسانی که به [[پیامبر]] {{صل}} نسبت [[افترا]] میدادند همه سور [[قرآن]] را افترا میدانستند. در این صورت [[تحدی]] به سورهای خاص، آن هم سورههای بزرگ، وجهی ندارد و معنا ندارد به کسی که میگوید [[سوره کوثر]] افتراست، گفته شود مانند ۱۰ سوره بزرگ قرآن بیاور<ref>قرآنشناسی، ص۱۲۷.</ref>. | |||
# [[رشید رضا]] [[معتقد]] است [[تأمل]] در [[آیات]] تحدی و [[تاریخ]] [[نزول]] سورهها، احتمال ترتیب [[تاریخی]] در [[رویارویی]] با [[مشرکان]] را [[نفی]] و نزول هریک از آیات یادشده به مناسبت [[سیاق]] را [[تأیید]] میکند<ref>تفسیر المنار، ج۱۲، ص۴۴.</ref>. وی آیه ۸۸ [[اسراء]] را از آیات تحدی بهشمار نیاورده است؛ زیرا این آیه تنها از [[عجز]]مشرکان درآوردن مثل قرآن خبر داده است. به گفته وی نخستین آیه تحدی، آیه ۳۸ یونس است که آوردن سورهای از قرآن با ویژگی در برداشتن [[خبرهای غیبی]] و [[هماهنگی]] با [[حق]] و واقع و رعایت [[بلاغت]] و [[فصاحت]] را خواهان است، برخلاف آیه سوره هود که در آن آوردن ۱۰ سوره مانند قرآن به لحاظ [[نظم]] و اسلوب درخواست شده است، هرچند از جهت محتوا ساختگی و [[باطل]] باشند. به نظر وی این ۱۰ سوره، مطلق نیست و مقصود ۱۰ سورهای است که دربردارنده [[قصص]] انبیاست که به [[زعم]] آنان [[واقعیت]] نداشته است. وی بعد از مقدمهای طولانی آن ۱۰ [[سوره]] را [[سوره هود]] و ۹ سوره در بردارنده [[قصص]] [[انبیا]] که پیش از آن نازل شده است، یعنی سورههای [[اعراف]]، [[یونس]]، [[مریم]]، طه، شعراء، نمل، قصص، [[قمر]] و صمعرفی میکند. وی بر آن است که در [[سوره طور]]، آوردن مانند [[قرآن]] از جهت در برداشتن [[غیب]] و [[هماهنگی]] با واقع و رعایت [[فصاحت]] و [[بلاغت]] درخواست شده و در [[سوره بقره]]، در مقابل تردیدکنندگان در [[وحی]] [[الهی]] "[[یهود]]" به آوردن همانند یک سوره قرآن از سوی فردی [[امی]] مانند [[پیامبر]] {{صل}} [[تحدی]] شده است<ref>تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۴ ـ ۴۵.</ref>. این دیدگاه را نیز نمیتوان پذیرفت، زیرا: | |||
## اولاً وی برخلاف همه [[مفسران]] [[آیه]] ۸۸ [[اسراء]] را از [[آیات]] [[تحدی]] به شمار نیاورده است، در حالی که [[سیاق آیه]] و [[شأن نزول]] آن، تحدی در آن را [[تأیید]] میکند<ref>تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۱۲؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۴۸۳.</ref>. | |||
## ثانیاً ظاهر آیه ۱۳ [[هود]] دلالت دارد [[مشرکان]] همه قرآن را [[افترا]] میدانستند، از این رو مناسب است تحدی بهگونهای باشد که اشکال آنها را از اساس از بین ببرد، در حالی که اگر تحدی ـ چنانکه رشیدرضا [[معتقد]] است ـ به سورههای خاص "بلند" شده باشد، اشکال مشرکان از اساس برطرف نمیشود و ادعای آنها نسبت به سورههای کوتاه برجاست<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>. | |||
## ثالثاً {{متن قرآن|فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ}}<ref> اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید؛ سوره هود، آیه:۱۳.</ref> اطلاق دارد و دلیل قابل قبولی برای تقیید آن به سورهایی خاص وجود ندارد. | |||
## رابعاً سورههایی که به قصص انبیا پرداخته است در ۱۰ سوره یاد شده منحصر نیست و سورههای دیگری از قرآن، نظیر صافّات، نیز مشتمل بر داستان انبیاست<ref>قرآنشناسی، ج۱، ص۱۲۹.</ref>. | |||
## خامساً در برداشت تحدی به همه قرآن از آیه ۳۴ سوره طور: {{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref>پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref>، [[تردید]] است<ref>.</ref> ک: [[المیزان]]، ج۱، ص۱۶۷ ـ ۱۶۹.</ref>. | |||
# [[علامه طباطبایی]] [[روایات]] [[ترتیب نزول]] را معتبر نمیداند<ref>قرآن در اسلام، ص۱۸۶.</ref>؛ ولی با توجه به قراینی، تقدم [[نزول]] [[سوره یونس]] بر [[هود]] را پذیرفته است<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳، ۱۶۸.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان [[اختلاف]] [[آیات]] [[تحدی]]، ناشی از [[هدف]] خاصی است که هریک از این آیات دنبال میکند؛ بدین شرح: [[تحدی]] در [[آیه]] ۸۸ [[سوره اسراء]] به جمیع [[قرآن]] به لحاظ در برداشتن نیازهای گوناگون [[انسان]] تا [[روز قیامت]] است. تحدی در آیه ۳۸ سوره یونس به یک سورهای است که غرضی کامل و جامع از اغراض مربوط به [[هدایت]] انسان را دارا باشد. تحدی در [[سوره هود]] به ۱۰ [[سوره]] با ویژگی کثرت تفنن در بیان و تنوع در اغراض است؛ زیرا عدد ۱۰ به کثرت اشاره دارد. تحدی در {{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref> پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref> عام و فراگیرتر از سه مرحله فوق است؛ زیرا "[[حدیث]]" نسبت به یک سوره و ۱۰ سوره و همه قرآن عمومیت دارد، پس تحدی در این آیه، به مطلق [[ویژگیهای قرآن]] است<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹.</ref>. | |||
این بیان نیز [[نظم]] طبیعی آیات تحدی را درست نمیکند؛ چگونه کسی که از آوردن یک سوره دارای بیان و هدف واحد [[ناتوان]] است می تواند با چند سوره دارای ویژگیها و اهداف مختلف، هماوردی کند<ref>مدخل التفسیر، ص۳۷ ـ ۳۸.</ref><ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶.</ref> | |||
== گستره [[تحدی]] == | |||
=== از لحاظ مخاطب === | |||
[[تحدی قرآن]] شامل همه [[انسانها]] حتی [[جنیان]] در طول [[تاریخ]] است<ref>التمهید، ج۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ من وحی القرآن، ج۱۴، ص۲۲۷؛ نک: اعجاز القرآن، ص۹۰ ـ ۹۲.</ref>؛ زیرا [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[خاتم پیامبران]] و [[دعوت]] وی جهانی و [[جاودانی]] است و همه انسانها و جنیان از [[عصر نزول]] تا [[پایان جهان]] مخاطب قرآناند. البته برخی از وجوه [[اعجاز]]، مانند [[خبرهای غیبی]] و اعجاز [[هدایتی]]، متوجه عموم و قابل [[ادراک]] برای همه است؛ ولی برخی وجوه اعجاز تنها با مراجعه به [[اهل]] فن یا با [[یادگیری]] [[علوم]] پیشنیاز، قابل دسترسی است. زرکشی تحدی قرآن را شامل جنیان نمیداند؛ زیرا [[قرآن]] به اسلوب [[زبان عربی]] نازل شده است که جنیان اهل آن نبودند. وی تعمیم تحدی به جنیان در [[آیه]] ۸۸ [[سوره اسراء]] را برای [[تعظیم]] میداند<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۴۰.</ref>. [[بنت الشاطی]] این تعمیم را ناظر به عرف رایج در میان [[عرب جاهلی]] میداند که میپنداشتند هر [[شاعری]]، [[همراهی]] از جنیان دارد که اشعار [[زیبا]] را به او [[الهام]] میکند<ref>الإعجاز البیانی، ص۷۱ ـ ۷۳.</ref>. | |||
برخی خطاب تحدی قرآن را مخصوص [[عرب]] [[زمان]] [[نزول]] دانستهاند. برپایه این دیدگاه که به جمعی از [[دانشمندان]] پیشین، مانند [[جرجانی]] نیز نسبت داده شده است<ref>اعجاز القرآن، ص۱۳۴.</ref>، امروزه برای [[اعجاز قرآن]] باید به [[ناتوانی]] عرب آن عصر استناد کرد<ref>اعجاز القرآن، ص۹۲؛ الإعجاز البیانی، ص۶۹ ـ ۷۸.</ref>. روشن است که جهانی و جاودانی بودن دعوت قرآن و اطلاق [[آیات]] تحدی با این ادعا سازگاری ندارد<ref>اعجاز القرآن، ص۴۹.</ref>. | |||
=== نوع تحدی قرآن === | |||
برخی قائلند تحدی در میان عرب عصر نزول شناخته شده بود؛ آنان هر [[کلامی]] را به مانند خودش تحدی میکردند؛ [[خطبه]] را با خطبه، [[شعر]] را با [[شعر]] و [[رجز]] را با رجز، بر همین اساس، [[اعجاز قرآن]] را در [[فصاحت]] [[برتر]] و [[نظم]] ویژه آن میدانند<ref>الاقتصاد، ص۱۷۳؛ الخرائج والجرائح، ج۳، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۳۵.</ref>. برخی، بعضی وجوه اعجاز، نظیر فصاحت و [[بلاغت]] را مخصوص عرب عصر نزول و دیگر وجوه را عام و همگانی دانستهاند<ref>نک: اعجازالقرآن، ص۴۶.</ref>. اشکال پیش گفته بر این دیدگاه نیز وارد است. | |||
برخی با توجه به نوع وصفهای [[قرآن]] از خویش که بیشتر ناظر به محتوا و مضمون [[کلام الهی]] و نه شکل و ساختار ظاهری آناند و نیز با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> بگو: اگر راست میگویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمونتر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.</ref> [[تحدی قرآن]] را ناظر به محتوا و مضمون کلام الهی و نه الفاظ آن میدانند<ref>مناهج البیان، ج۱، ص۵۸ ـ ۶۲؛ التمهید، ج۶، ص۲۷ ـ ۲۸.</ref>. اطلاق [[آیات]] [[تحدی]] این دیدگاه را نیز مردود میداند. | |||
به هر حال، [[مفسران]] با استناد به آیات، تحدی قرآن را به [[هدایت]]: {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> بگو: اگر راست میگویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمونتر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.</ref><ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۴، ص۵۲۵ ـ ۵۲۷.</ref>، [[علم]] و [[معرفت]]: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref> و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.</ref>، صدور آن از [[پیامبر|پیامبر امّی]] {{صل}}: {{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref><ref>مدخل التفسیر، ۵۰ ـ ۵۱.</ref>، خبرهای [[غیبی]]: {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>، عدم [[اختلاف]] در آن: {{متن قرآن|أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا}}<ref> آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۸۲.</ref> و به [[بلاغت]]: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.</ref> و در برگیرنده کیفیت ادا و بیان و نیز محتوا<ref>التمهید، ج۴، ص۲۳؛ المنیر، ج۱، ص۱۰۳.</ref> دانستهاند. [[سید قطب]]<ref>فی ظلال القران، ج۴، ص۱۸۶۱ ـ ۱۸۶۳.</ref> و [[علامه طباطبایی]]<ref>المیزان، ج۱، ص۶۲ ـ ۶۸.</ref>[[تحدی]] و [[اعجاز قرآن]] را عام و در همه وجوه یاد شده میداند والا [[خداوند]] تحدی را به [[عرب]] منحصر میکرد و مطلق نمیآورد<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳.</ref>. برای [[تحدی]]، وجوهی دیگر، مانند [[فصاحت]] و بلاغت، نظم [[زیبا]]، [[حقانیت]] و [[راستی]]، نبود [[باطل]] و [[دروغ]] در آن، [[احکام]] و [[شرایع]]، معانی بلند و... نیز ذکر شده است که به موارد یاد شده باز میگردد، بنابراین [[قرآن]] برای همه [[بشر]] فرود آمده و تحدی آن نیز عام و فراگیر است<ref>مدخل التفسیر، ص۴۸.</ref>. | |||
در مجموع تحدّی بر قرآن، گاهی به فصاحت و بلاغت آن، مانند آیه ۱۳ [[سوره هود]] و گاهی به [[پیراستگی]] آن از اختلاف و تناقض مربوط میشود: {{متن قرآن|وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا}}<ref>اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند؛ سوره نساء، آیه: ۸۲.</ref>. گاهی به جنبههای [[علمی]] آن: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> و گاهی نیز به [[اخبار غیبی]]: {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref><ref> المیزان، ج۱، ص۶۰ـ۷۰.</ref><ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۰۴- ۲۱۵.</ref>. | |||
=== کمترین مقدار [[تحدی قرآن]] === | |||
[[دانشمندان]] [[مسلمان]] درباره کمترین مقدار اعجار [[قرآن]] که به آن [[تحدی]] شده بر یک نظر نیستند<ref>اعجاز القرآن، ص۹۴ ـ ۱۰۶.</ref>؛ از برخی [[معتزله]] نقل شده [[اعجاز]] به مجموع قرآن تعلق گرفته است. [[آیات]] تحدی به "[[سوره]]" {{متن قرآن|وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref> یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.</ref> و "[[حدیث]]"{{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref> پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref> این دیدگاه را رد میکند<ref>الاتقان، ج۲، ص۲۶۵؛ مناهل العرفان، ص۷۵.</ref>. [[اشاعره]] و برخی دیگر از معتزله کمترین مقدار [[اعجاز قرآن]] را یک سوره، خواه بلند یا کوتاه، یا به اندازه یک سوره میدانند، بنابراین اگر حروف آیهای به اندازه حروف سورهای مانند [[سوره کوثر]] نیز باشد [[معجزه]] و مورد تحدی است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۸.</ref>. [[ابن حزم]] ضمن [[نقد]] این دیدگاه، هرچه را عنوان [[قرآن]] بر آن [[صدق]] کند [[معجزه]] و مورد [[تحدی]] میداند<ref>اعجاز القرآن، ص۹۸ ـ ۱۰۰.</ref>. برخی [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref> پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref> را دلیل این دیدگاه دانستهاند. [[قاضی عیاض]] با رد دلالت این [[آیه]] بر مدعا میگوید: [[حدیث]] کامل، در کمتر از کلمات [[سوره]] کوتاه حاصل نمیشود<ref>الاتقان، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. [[آلوسی]] [[معتقد]] است همه قرآن و اجزای آن، حتی کوتاهترین سوره آن، معجزه و مورد تحدی است<ref>روح المعانی، ج۱، ص۳۱۱.</ref>. برخی با استناد به ظاهر [[آیات]] تحدی، [[اعجاز]] و تحدی را در کمتر از سوره ثابت نمیدانند<ref>مدخل التفسیر، ص۸۷؛ الاتقان، ج۲، ص۲۶۵.</ref>. البته بعید است کلمه "[[حدیث]]" در آیه ۳۳ [[سوره طور]] شامل آیاتی همچون [[آیه دَین]]<ref>سوره بقره، آیه:۲۸۲.</ref> و آیة الکرسی نگردد. برخی محققان با حمل واژههای "قرآن"، "سوره" و "حدیث" در آیات تحدی بر معنای لغوی آنها "مجموعهای از [[آیات قرآن]]"[[اعجاز قرآن]] را چه از نظر محتوا و چه از نظر قالب و [[نظم]] خاص، شامل مجموعهای از جملات قرآن میدانند که نظیر [[آیه دین]] دارای آغاز و انجامی مشخص است<ref>قرآنشناسی، ص۱۸۷ ـ ۱۸۸؛ نیز رک: نمونه، ج۶ ص۴۲ ـ ۴۴.</ref>. شایان ذکر است در صورتی که واژه "قرآن" و "سوره" به معنای اصطلاحی نیز باشد این معنا را میتوان از "حدیث" در آیه شریفه {{متن قرآن|فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ}}<ref> پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref> استفاده کرد<ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶.</ref>. | |||
== هماورد نمایان == | |||
[[تحدی]] و هماوردخواهی [[قرآن]] از مسلّماتی است که افزون بر قرآن در [[تاریخ]] نیز به [[تواتر]] گزارش شده است، همانگونه که تردیدی نیست که با وجود جمع بودن همه زمینههای تحدی، مانند تحدی صریح، [[دعوت پیامبر]] به مفاهیم جدیدی که با [[فرهنگ]] [[اعراب]] ناسازگار بود، [[تعصب]] [[عربی]] که همه [[همت]] خود را در [[شکست]] این پدیده به کار گرفته بود، آنان نتوانستند با قرآن هماوردی کنند؛ زیرا اگر با قرآن هماوردی درخوری شده بود به [[یقین]] در تاریخ بازگو میشد<ref>الاقتصاد، ص۱۶۸ ـ ۱۷۰؛ اعجازالقران، ق ۲، ص۳؛ شرح الاصول الخمسه، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref>. آنچه در معارضه با قرآن نقل شده است سخنانی بیارزش و ناچیز است که هرگز توان هماوردی با آن را ندارد. | |||
برای نخستین بار [[نضر بن حارث]]، [[دشمن]] سرسخت [[پیامبر]]، با نقل داستانهای رستم و اسفندیار ادعای هماوردی با قرآن کرد. طبق برخی [[روایات]] [[شأن نزول]]<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۱۶؛ البرهان فی علوم قرآن، ج۱، ص۲۴۶.</ref>، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|ولَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا}}<ref> اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ سوره انفال، آیه: ۳۱.</ref>. ناظر به وی است. به گزارش اصمعی، [[هذیل]] [[یعفور]] نیز جملاتی را در معارضه با [[سوره اخلاص]] آورد<ref>اعجاز القرآن، ص۱۱۴.</ref>. از [[مسیلمه]] نیز جملاتی رکیک در معارضه با قرآن نقل شده است. گفته شده عمرو بن عاص بعد از شنیدن برخی از این سورههای ساختگی به او گفت: من و خودت میدانیم که [[دروغگویی]]<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۵؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۱.</ref>. [[ابن اسحاق]] در [[صحت]] گزارشهای هماوردی مسیلمه با قرآن تردید کرده است<ref>السیرة النبویه، ج۴، ص۹۹۹.</ref>. [[اسود عنسی]] نیز در شمار کسانی آمده که ادعای هماوردی با قرآن کرده است<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۱ ـ ۴۶۲؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۰ ـ ۶۱.</ref>. رافعی [[معتقد]] است او مردی [[فصیح]] بود که فقط [[ادعای نبوت]] کرد؛ ولی با قرآن هماوردی نکرد<ref>اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص۱۷۶.</ref>. گفته شده: [[عبدالله بن مقفع]] نیز درصدد هماوردی با [[قرآن]] برآمد؛ ولی پس از مدتی منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد<ref>اعجاز القرآن، ص۱۱۹.</ref>. [[باقلانی]] و [[ابن قیم]] آوردهاند وقتی او به [[آیه]] ۴۴ [[سوره هود]] رسید به [[ناتوانی]] [[بشر]] درآوردن مثل آن اعتراف کرد و از این کار منصرف شد<ref>اعجاز القرآن، ص۱۱۹.</ref>. [[ابن ابوالعوجاء]]، [[ابو شاکر دیصانی]] و [[عبدالملک بصری]] نیز برای هماوردی با قرآن تلاش کردند؛ ولی سرانجام به عجز خویش اعتراف کردند<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ التمهید، ج۴، ص۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref>. | |||
در سالهای اخیر نیز تلاشهایی برای معارضه با قرآن شده است که همگی نافرجام بوده است؛ برای نمونه، کشیشی [[مسیحی]] دو [[سوره]] به [[تقلید]] از سورههای [[حمد]] و [[کوثر]] ساخت. [[سید ابوالقاسم خوئی|خوئی]]<ref>نک: البیان، ص۹۳ ـ ۹۸.</ref> و [[رشید رضا]]<ref>نک: تفسیر المنار، ج۱، ص۷۸ ـ ۸۳، ۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> این معارضه را بررسی کرده و [[ضعف]] آن را نشان دادهاند. | |||
مشهورترین کاری که اخیراً برای [[مبارزه]] با قرآن انجام شده، انتشار کتابی است با نام الفرقان الحق که دو ناشر آمریکایی با نامهای a ۲۰۰۱ ome g" و wine press آن را با چاپی نفیس و با [[تبلیغاتی]] وسیع منتشر کردهاند. این کتاب در ۳۶۶ صفحه و ۷۷ سوره با تقلید سبک و [[سیاق]] قرآن و با استفاده از کلمات و [[آیات]] آن و آمیختن آن با [[تعالیم]] و آموزههای [[یهودی]] و مسیحی و حتی با رسم الخط [[قرآنی]] تدوین و چاپ شده است. برای نمونه در سورهای با عنوان ثالوث، بند ۱۸، چنینآمده است: {{عربی|مثل الذین کفروا و کذبوا بالإنجیلالحق أعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یومعاصف لایقدرون مما کسبوا علی شی ذلک هو الضلال الأکید}}. واضح است این جمله از آیه ۱۸ [[سوره ابراهیم]] اقتباس شده است<ref>نک: الانتصار للقرآن.</ref>. سورههای این کتاب جعلی نامهایی چون الانجیل، الجنه، المحبه و در برخی موارد نامهایی شبیه نامهای [[سورههای قرآن]]، چون "الانبیاء"، "الفاتحه" و "المنافقون" دارند و به جای [[بسمله]] با جمله "بسم الأب الکلمة الروح الإله الواحد الأوحد..." شروع میشوند. این کتاب جعلی را برخی [[دانشمندان]] [[مسلمان]] بررسی و [[نقد]] کردهاند؛ مانند صلاح الخالدی که الانتصار للقرآن را در نقد آن نگاشته است<ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۷۳- ۲۸۶.</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:000058.jpg|22px]] [[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تحدی - کوشا (مقاله)|مقاله «تحدی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:تحدی]] | [[رده:تحدی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۶
تحدی بهمعنای هماوردطلبی عبارت از مبارزهطلبی خدای متعال از مخالفان رسول اکرم (ص) که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. در شش آیه از قرآن کریم که به آیات تحدی معروف هستند به موضوع تحدی پرداخته شده و از منکران نبوت خواسته شده است حداقل سورهای مانند آن بیاورند.
معناشناسی تحدی
تحدی در لغت از ریشه حدا ـ با آواز، شتر را پیشراندن ـ[۱] به معنای هماورد خواستن و به مبارزه طلبیدن[۲]، برای ظاهر شدن عجز آن هماورد است[۳] و در اصطلاح عبارت است از مبارزهطلبی خدای متعال از مخالفان رسول اکرم (ص) که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. تصریح زبانی پیامبر به تحدی ضرورتی ندارد، بلکه دلالت شواهد و قراین کفایت میکند[۴]. تحدی به معنای مسابقه دادن درکاری، برتریطلبی از کسی درخواست برابری نمودن و معارضه جهت غلبه جستن بر اوست[۵].
تحدی یکی از راههای اثبات نبوت
یکی از احتجاجاتی که در قرآن آمده، تحدّی[۶]. پیامبران است. ایشان ابتدا برای اثبات رسالت خود، معجزه ارائه میکردند؛ آنگاه اگر با مخالفت و انکار روبهرو میشدند، تحدّی میکردند به اینکه اگر معجزه ما امری بشری است، شما هم مثل آن را ارائه دهید. در ماجرای برخورد موسی با ساحرانی که به دستور فرعون جمع شده بودند، تحدّی و مبارزهطلبی از دو طرف بوده است. ابتدا آنها اعجاز موسی را انکار کردند؛ سپس دستور مقابله آنان با موسی از طرف فرعون صادر شد و حضرت موسی (ع) هم این مبارزهطلبی و تحدّی را قبول کرد: ﴿قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ قَالَ أَلْقُواْ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاؤُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ﴾[۷]. درباره معجزه اصلی پیامبر اسلام که جنبه قولی داشته، در آیات بسیاری پیامبر (ص) برای اثبات اینکه قرآن از ناحیه خداوند است، به تحدّی مأمور شده است تا مشرکان را به مبارزه بطلبد. خدا در این باره میفرماید: اگر در الهی بودن آنچه ما بر بنده خود نازل کردیم، شک دارید، یک سوره مثل قرآن بیاورید: ﴿وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾ [۸] نوع مفسّران این احتجاج را برای اثبات اعجاز قرآن و به واسطه آن برای اثبات رسالت پیامبر اکرم (ص) دانستهاند[۹]. همین مضمون در آیه ۸۸ سوره اسراء و در آیات دیگری نیز ذکر شده است[۱۰].
آیات تحدی
قرآن کریم در شماری از آیات با معاندان و منکران وحی و نبوت بدین شرح تحدی کرده است:
- در آیه ۴۹ سوره قصص که چهل و نهمین سوره نازل شده در مکه است، خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: بگو اگر شما راست میگویید که این دو کتاب "تورات و قرآن"[۱۱] از سوی خدا نیست، کتابی روشنتر و هدایتبخشتر از آنها از سوی خدا بیاورید تا من از آن پیروی کنم: ﴿قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۲][۱۳]
- سوره اسراء که دومین تحدی در آن آمده، بنابر روایت مشهور، پنجاهمین سوره از سُور مکی است[۱۴]. این سوره در سال یازدهم بعثت و بعد از سوره قصص و پیش از سوره یونس نازل شده است. در آیه ۸۸ این سوره آمده است: اگر جن و انس گرد هم آیند تا نظیر قرآن را بیاورند نمیتوانند مانند آن را بیاورند، هرچند بعضی از آنها پشتیبان بعضی دیگر باشند: ﴿قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾[۱۵].
- سوره یونس سومین سوره مشتمل بر تحدی است. این سوره در اکثر روایات ترتیب نزول، بعد از سوره اسراء قرار گرفته است[۱۶]. در آیه ۳۸ این سوره، خداوند سبحان بعد از ردّ صریح ادعای مشرکان مبنی بر جعلی بودن قرآن و نیز نفی هرگونه شک و تردید در الهی بودن آن، به آنان میگوید: اگر راست میگویید سورهای مانند آن را بیاورید و هرکس را جز خدا میتوانید به کمک فرا خوانید: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۷].
- چهارمین تحدی قرآن در سوره هود آمده است که زمان نزول آن طبق غالب روایات ترتیب نزول، بعد از سوره یونس است[۱۸]. آیه ۱۳ این سوره پس از نقل سخن مشرکان درباره جعلی بودن قرآن، خطاب به آنان میفرماید: اگر راست میگویید ۱۰ سوره ساختگی که در فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشد بیاورید و غیر از خدا هرکس را میتوانید فرا بخوانید: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۹].
- سوره طور پنجمین سوره دربردارنده تحدی است. نزول این سوره بعد از ۴ سوره پیشین بوده است. در آیات ۳۲ ـ ۳۳ این سوره، خداوند در پاسخ مدعیان خود ساخته بودن قرآن، میفرماید: اگر راست میگویند سخنی مانند آن را بیاورند: ﴿أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لّا يُؤْمِنُونَ﴾[۲۰]. در این آیه به آوردن سخنی مثل قرآن تحدی شده است، بدون آنکه به مقدار آن اشاره شود[۲۱].
- آخرین تحدی قرآن در سوره بقره، یعنی اولین سوره نازل شده در مدینه است. آیات ۲۳ ـ ۲۴ این سوره، خطاب به منکران وحیانی بودن قرآن میفرماید: اگر راست میگویید سورهای مانند قرآن بیاورید و در این کار یاوران خود را از غیر خدا فرابخوانید؛ ولی هرگز نخواهید توانست: ﴿وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾[۲۲]. این پیشگویی خود از معجزات قرآن به شمار آمده است[۲۳]. این آیه، "سوره" را به سورهای خاص مقید نساخته است، بنابراین مراد از "سوره" جنس است و شامل سورههای کوچک و بزرگ میشود[۲۴].
درباره مرجع ضمیر ﴿مِّثْلِهِ﴾ در این آیه، که "ما"ی موصول است یا ﴿عَبْدِنَا﴾، دو قول است: بیشتر مفسران، مرجع ضمیر را "ما" میدانند که مراد از آن قرآن است؛ زیرا اولاً در این صورت این آیه با سایر آیات تحدی به ویژه آیه سوره یونس هماهنگ خواهد بود[۲۵]؛ ثانیاً بحث در مُنزَل قرآن است نه مُنزَلٌعلیه پیامبر. ثالثاً وجه اعجازی آیه قویتری خواهد بود؛ زیرا آیه در این صورت دلالت دارد که مخالفان قرآن، خواه انفرادی یا به صورت جمعی و با هر ویژگی، قادر به آوردن مثل آن نیستند. رابعاً اگر ضمیر به پیامبر (ص) بازگردد، وجه اعجازی قرآن، امی بودن پیامبر (ص) میشود؛ ولی اگر به قرآن برگردد وجه اعجازی آن، کمال فصاحت و بلاغت آن میشود[۲۶].
آیت الله جوادی آملی هرچند وجوه یاد شده را برای تضعیف قول دوم "رجوع ضمیر به عبد" کافی نمیداند؛ ولی با توجه به نکات زیر ارجاع ضمیر را به "ما"، یعنی قرآن، ترجیح میدهد:
- تحدی قرآن در آیه ۸۸ سوره اسراء که مکی است، عام است و شامل امی و غیر امی میشود، بنابراین لازم نیست در مدینه گفته شود از شما نیز فردی امی مثل قرآن را بیاورد.
- محور تحدی در آیات تحدی، قرآن است نه عبد، به ویژه که عدّهای میگفتند: این قرآن باز نوشته همان خرافهها و افسانههای پیشینیان است که هر صبح و عصر بر پیامبر (ص) خوانده میشود تا آن را فراگیرد و بر مردم بخواند: ﴿وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلا﴾[۲۷].
- جمله ﴿وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ﴾، با توجه به اینکه مراد از "شهید" در آن، یاور و معین است، نشان میدهد در این آیه مانند سایر آیات تحدی، به قرآن تحدی شده است.
- اعجاز قرآن ذاتاً مربوط به محتوای خود آن است و امّی بودن شرط اعجاز نیست[۲۸]
از تعبیر ﴿مِّثْلِهِ﴾ این نکته نیز استفاده میشود که خداوند با این تعبیر، به آوردن "همانند سوره قرآن"تحدی کرده است نه "سوره قرآن"، تا عذر نیاورند که هیچ انسانی به سبب ویژگیها و عوامل ذاتی، نمیتواند شیوهای مانند شیوه انسان دیگر داشته باشد[۲۹][۳۰]
مراحل تحدی
بر اساس روایات ترتیب نزول، به جز روایت ابن ندیم، خداوند نخست به همه قرآن: ﴿قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾[۳۱]، سپس به یک سوره: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۳۲]، در مرحله سوم به ۱۰ سوره: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۳۳]، پس از آن به حدیثی مانند قرآن: ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۳۴] و برای آخرین بار در مدینه مجدداً به سورهای از قرآن: ﴿وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۳۵]تحدی کرده است[۳۶]؛ در حالی که سیر طبیعی اقتضا میکند تحدی از دشوارتر به آسانتر، یعنی از کل قرآن به ۱۰ سوره و سپس به یک سوره باشد[۳۷]. مفسران به این اشکال پاسخهای گوناگون دادهاند که میتوان آنها را در دو گروه جمعبندی کرد:
وجود نظم طبیعی میان آیات تحدی
گروهی با ارائه راهکارهایی درصدد ارائه نظم طبیعی بین آیات تحدی برآمدهاند که به بررسی آرای آنها میپردازیم:
- جمعی، مانند بغوی[۳۸] و آلوسی[۳۹]، نزول سوره هود را قبل از سوره یونس دانستهاند. ابن عطیه، شاهد این ترتیب را تحدی به ۱۰ سوره در سوره هود و به یک سوره در سوره یونس دانسته است[۴۰]. روایت ابن ندیم نیز مؤید این احتمال است[۴۱]؛ همچنین جصاص[۴۲]، شیخ طوسی[۴۳]، زمخشری[۴۴]، یحیی بن حمزه[۴۵]، ابن تیمیه[۴۶]، ابن کثیر[۴۷]، زرکشی[۴۸]، رافعی[۴۹] و سید مصطفی خمینی[۵۰]، بدون توجه به روایات ترتیب نزول یا احتمالا با معیار قرار دادن روایت ابن ندیم، مراحل تحدی را همه قرآن، ۱۰ سوره و یک سوره دانستهاند.
- قرطبی بدون اشاره به آیه سوره یونس، مراحل تحدی را به ترتیب، همه قرآن، سخنی مانند آن، ۱۰ سوره و یک سوره میداند[۵۱]. با توجه به معنای عام واژه "حدیث"، میتوان این ترتیب را مناسب دانست.
- فخر رازی با استناد به این دلیل عقلی که تحدّی به خفیفتر باید بعد از تحدّی به شدیدتر باشد، تحدی به ۱۰ سوره را قبل از تحدی به یک سوره و بر این اساس نزول سوره هود را پیش از نزول سوره یونس میداند[۵۲]. وی مراحل تحدی را به ترتیب، آیه ۴۹ سوره قصص، ۸۸ سوره اسراء، ۱۳ سوره هود و ۲۳ سوره بقره بیان میکند و ذیل آیه ۳۸ سوره یونس، مراحل تحدی را به ترتیب کل قرآن، ۱۰ سوره، یک سوره و حدیثی مانند آن میداند. سپس میگوید: خداوند در همه این مراحل از مخالفان قرآن میخواست شخصی همانند رسول خدا (ص) که درس نخوانده و به مکتب نرفته است با قرآن معارضه کند؛ ولی در پنجمین مرحله، در سوره یونس از آنان میخواهد هر انسانی با هر ویژگی که باشد، اگر میتواند سورهای مانند قرآن بیاورد، افزون بر این به آنها پیشنهاد میکند در این کار از هرکس که میخواهند کمک بگیرند و سرانجام در سوره بقره از همه مردم میخواهد هرچند با کمک یکدیگر سورهای مانند قرآن بیاورند[۵۳].
- برخی قائلند نزول سوره هود پس از سوره یونس بوده؛ ولی آیه ۱۳ سوره هود پیش از آیه ۳۸ سوره یونس که در آن تحدی به یک سوره شده، فرود آمده است[۵۴]. این امر هرچند محتمل است؛ ولی دلیلی بر آن نیست[۵۵].
- برخی نزول سوره یونس قبل از سوره هود را پذیرفتهاند؛ لکن مدعیاند پیامبر موظف بوده است آیات تحدی سوره یونس را پس از آیات تحدی سوره هود بر مردم تلاوت کند[۵۶]. هیچ دلیلی بر این ادعا نیست[۵۷].
- برخی معتقدند آیات تحدّی در مرحله نخست از مخالفان میخواهد کتابی همانند قرآن بیاورند، با تمام امتیازات و اوصاف قرآن و اغراضی که خداوند از آن اراده کرده است. پس از ثابت شدن ناتوانی آنان، تخفیف داده و میفرماید: سورهای از هر جهت شبیه یکی از سورههای قرآن دربردارنده همه امتیازات آن بیاورند. سرانجام پس از آشکار شدن ناتوانی آنان، در تخفیفی دیگر میفرماید: ۱۰ سوره بیاورند که هریک از آنها یکی از امتیازات و وجوه اعجاز قرآن را دارا باشد، به گونهای که مجموع آن ۱۰ سوره، همه امتیازات یک سوره قرآن را در خود جمع کرده باشد. روشن است ساختن یک سوره که در همه ابعاد شبیه یک سوره قرآن باشد دشوارتر از فراهم آوردن چند سوره است که هریک در جهتی مشابه قرآن باشد. در این صورت، تحدی از دشوارتر به آسانتر خواهد بود[۵۸].
- ابو زید معتقد است خداوند در پاسخ کسانی که ادعا میکردند میتوانند مثل قرآن را بیاورند: ﴿ولَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا﴾[۵۹]، در آیه ۳۴ سوره طور به همه قرآن تحدی کرده است: ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۶۰]، سپس به ۱۰ سوره و آنگاه به استهزا، مشرکان را به مبارزه با یک سوره فراخوانده و سرانجام در سوره اسراء به طور قطع، تقلید نمونۀ قرآن را برای عرب، امری محال اعلام می کند[۶۱]. این نظر نیز پذیرفته نیست؛ زیرا بر فرض که به استناد برخی روایات شأن نزول، مکی بودن آیه ۳۱ سوره انفال پذیرفته شود[۶۲]، ادعای ابوزید با هیچ یک از روایات ترتیب نزول سازگار نیست؛ زیرا در همه این روایات، سوره طور بعد از دو سوره یونس و هود قرار دارد. افزون بر این، تفسیر "حدیث" به همه قرآن، مورد تردید است.
- مبرّد بر آن است که قید "مفتریات" در سوره هود، نظم طبیعی آیات تحدی را درست میکند؛ زیرا تحدی در سوره اسراء به مجموع قرآن و در سوره یونس به یک سوره کامل، هم از جهت لفظ و هم از جهت معناست؛ ولی در سوره هود به ۱۰ سوره فقط از جهت نظم و اسلوب، بدون توجه به معنا، تحدی شده است[۶۳]. فاضل لنکرانی نیز با استناد به قید "مفتریات" در آیه ۱۳ هود، بر همین نظر است، با این تفاوت که عدد ۱۰ را در سوره هود دال بر کثرت میداند[۶۴][۶۵]
عدم وجود نظم طبیعی میان آیات تحدی
عدهای ترتیب تاریخی بین آیات تحدی به صورت یاد شده را نپذیرفتهاند. دیدگاههای این گروه بدین شرح است:
- شیخ طبرسی[۶۶] و علامه مجلسی[۶۷]، غرض از تحدی را آشکار ساختن عجز مخالفان قرآن میدانند و در این جهت بین تحدی به همه قرآن با کمتر از آن تفاوتی نمیبینند.
- سید قطب، تحدی از دشوارتر به آسانتر را نمیپذیرد و تحدی را به نوع قرآن میداند نه مقدار آن. به اعتقاد وی نزول آیات تحدی در اوضاع و حالات گوناگون با توجه به مخاطبان آن بوده است و لزوماً ترتیبی بین آن لحاظ نشده است[۶۸]. سبزواری نیز احتمال می دهد تفاوت آیات تحدی ناشی از اختلاف اشخاص یا زمانها باشد؛ یعنی افرادی ادعای هماوردی کل قرآن، عدهای ادعای هماوردی ۱۰ سوره و گروهی ادعای هماوردی یک سوره داشتهاند و خداوند نیز همسطح ادعای هر گروه، با آنها تحدی کرده است؛ یا اینکه تحدی به کل قرآن مربوط به اوایل بعثت و تحدی به کمتر از آن مربوط به زمانهای بعد است[۶۹]. بر این احتمال نیز دلیلی نیست.
- بقاعی، مقصود از "سوره" در آیات یاد شده را معنای لغوی آن، یعنی مجموعهای از آیات قرآن، میداند نه به معنای اصطلاحی و بدین صورت، اشکال عدم وجود ترتیب بین آیات تحدی را حل میکند[۷۰]. برخی از معاصران نیز "قرآن" را به معنای قرائت و تلاوت دانستهاند که بدین معنا بر کل و بعض قرآن صدق میکند و "سوره" را به معنای مجموعه آیاتِ دارای هدف واحد دانستهاند، بنابراین تفاوت چندانی بین قرآن، یک سوره و ۱۰ سوره، از نظر مفهوم نمیماند و در همه موارد، تحدی به مجموعه آیاتی شده است که هدفی مهم را تعقیب کند.[۷۱] دو نظریه اخیر نیز نمیتواند پاسخگوی اشکال یاد شده باشد؛ زیرا همچنان راز تحدی قرآن به یک قطعه و سپس به ۱۰۰ قطعه، روشن نیست.
- در روایتی از ابن عباس، مقصود از ۱۰ سوره مورد تحدّی در آیه ۱۳ هود، سورههای بقره، آلعمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، یونس و هود دانسته شده است. اشکال این سخن، یکی مدنی بودنِ بسیاری از این سورهها و مکی بودن سوره هود است[۷۲]. دوم این است که این ۱۰ سوره خصوصیتی ندارند، بلکه قول به اختصاص، خلاف ظاهر آیه است که مطلق سوره و هر ۱۰ سورهای[۷۳] را شامل میشود. سوم اینکه کسانی که به پیامبر (ص) نسبت افترا میدادند همه سور قرآن را افترا میدانستند. در این صورت تحدی به سورهای خاص، آن هم سورههای بزرگ، وجهی ندارد و معنا ندارد به کسی که میگوید سوره کوثر افتراست، گفته شود مانند ۱۰ سوره بزرگ قرآن بیاور[۷۴].
- رشید رضا معتقد است تأمل در آیات تحدی و تاریخ نزول سورهها، احتمال ترتیب تاریخی در رویارویی با مشرکان را نفی و نزول هریک از آیات یادشده به مناسبت سیاق را تأیید میکند[۷۵]. وی آیه ۸۸ اسراء را از آیات تحدی بهشمار نیاورده است؛ زیرا این آیه تنها از عجزمشرکان درآوردن مثل قرآن خبر داده است. به گفته وی نخستین آیه تحدی، آیه ۳۸ یونس است که آوردن سورهای از قرآن با ویژگی در برداشتن خبرهای غیبی و هماهنگی با حق و واقع و رعایت بلاغت و فصاحت را خواهان است، برخلاف آیه سوره هود که در آن آوردن ۱۰ سوره مانند قرآن به لحاظ نظم و اسلوب درخواست شده است، هرچند از جهت محتوا ساختگی و باطل باشند. به نظر وی این ۱۰ سوره، مطلق نیست و مقصود ۱۰ سورهای است که دربردارنده قصص انبیاست که به زعم آنان واقعیت نداشته است. وی بعد از مقدمهای طولانی آن ۱۰ سوره را سوره هود و ۹ سوره در بردارنده قصص انبیا که پیش از آن نازل شده است، یعنی سورههای اعراف، یونس، مریم، طه، شعراء، نمل، قصص، قمر و صمعرفی میکند. وی بر آن است که در سوره طور، آوردن مانند قرآن از جهت در برداشتن غیب و هماهنگی با واقع و رعایت فصاحت و بلاغت درخواست شده و در سوره بقره، در مقابل تردیدکنندگان در وحی الهی "یهود" به آوردن همانند یک سوره قرآن از سوی فردی امی مانند پیامبر (ص) تحدی شده است[۷۶]. این دیدگاه را نیز نمیتوان پذیرفت، زیرا:
- اولاً وی برخلاف همه مفسران آیه ۸۸ اسراء را از آیات تحدی به شمار نیاورده است، در حالی که سیاق آیه و شأن نزول آن، تحدی در آن را تأیید میکند[۷۷].
- ثانیاً ظاهر آیه ۱۳ هود دلالت دارد مشرکان همه قرآن را افترا میدانستند، از این رو مناسب است تحدی بهگونهای باشد که اشکال آنها را از اساس از بین ببرد، در حالی که اگر تحدی ـ چنانکه رشیدرضا معتقد است ـ به سورههای خاص "بلند" شده باشد، اشکال مشرکان از اساس برطرف نمیشود و ادعای آنها نسبت به سورههای کوتاه برجاست[۷۸].
- ثالثاً ﴿فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ﴾[۷۹] اطلاق دارد و دلیل قابل قبولی برای تقیید آن به سورهایی خاص وجود ندارد.
- رابعاً سورههایی که به قصص انبیا پرداخته است در ۱۰ سوره یاد شده منحصر نیست و سورههای دیگری از قرآن، نظیر صافّات، نیز مشتمل بر داستان انبیاست[۸۰].
- خامساً در برداشت تحدی به همه قرآن از آیه ۳۴ سوره طور: ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۸۱]، تردید است[۸۲] ک: المیزان، ج۱، ص۱۶۷ ـ ۱۶۹.</ref>.
- علامه طباطبایی روایات ترتیب نزول را معتبر نمیداند[۸۳]؛ ولی با توجه به قراینی، تقدم نزول سوره یونس بر هود را پذیرفته است[۸۴]. به اعتقاد ایشان اختلاف آیات تحدی، ناشی از هدف خاصی است که هریک از این آیات دنبال میکند؛ بدین شرح: تحدی در آیه ۸۸ سوره اسراء به جمیع قرآن به لحاظ در برداشتن نیازهای گوناگون انسان تا روز قیامت است. تحدی در آیه ۳۸ سوره یونس به یک سورهای است که غرضی کامل و جامع از اغراض مربوط به هدایت انسان را دارا باشد. تحدی در سوره هود به ۱۰ سوره با ویژگی کثرت تفنن در بیان و تنوع در اغراض است؛ زیرا عدد ۱۰ به کثرت اشاره دارد. تحدی در ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۸۵] عام و فراگیرتر از سه مرحله فوق است؛ زیرا "حدیث" نسبت به یک سوره و ۱۰ سوره و همه قرآن عمومیت دارد، پس تحدی در این آیه، به مطلق ویژگیهای قرآن است[۸۶].
این بیان نیز نظم طبیعی آیات تحدی را درست نمیکند؛ چگونه کسی که از آوردن یک سوره دارای بیان و هدف واحد ناتوان است می تواند با چند سوره دارای ویژگیها و اهداف مختلف، هماوردی کند[۸۷][۸۸]
گستره تحدی
از لحاظ مخاطب
تحدی قرآن شامل همه انسانها حتی جنیان در طول تاریخ است[۸۹]؛ زیرا پیامبر اسلام (ص) خاتم پیامبران و دعوت وی جهانی و جاودانی است و همه انسانها و جنیان از عصر نزول تا پایان جهان مخاطب قرآناند. البته برخی از وجوه اعجاز، مانند خبرهای غیبی و اعجاز هدایتی، متوجه عموم و قابل ادراک برای همه است؛ ولی برخی وجوه اعجاز تنها با مراجعه به اهل فن یا با یادگیری علوم پیشنیاز، قابل دسترسی است. زرکشی تحدی قرآن را شامل جنیان نمیداند؛ زیرا قرآن به اسلوب زبان عربی نازل شده است که جنیان اهل آن نبودند. وی تعمیم تحدی به جنیان در آیه ۸۸ سوره اسراء را برای تعظیم میداند[۹۰]. بنت الشاطی این تعمیم را ناظر به عرف رایج در میان عرب جاهلی میداند که میپنداشتند هر شاعری، همراهی از جنیان دارد که اشعار زیبا را به او الهام میکند[۹۱].
برخی خطاب تحدی قرآن را مخصوص عرب زمان نزول دانستهاند. برپایه این دیدگاه که به جمعی از دانشمندان پیشین، مانند جرجانی نیز نسبت داده شده است[۹۲]، امروزه برای اعجاز قرآن باید به ناتوانی عرب آن عصر استناد کرد[۹۳]. روشن است که جهانی و جاودانی بودن دعوت قرآن و اطلاق آیات تحدی با این ادعا سازگاری ندارد[۹۴].
نوع تحدی قرآن
برخی قائلند تحدی در میان عرب عصر نزول شناخته شده بود؛ آنان هر کلامی را به مانند خودش تحدی میکردند؛ خطبه را با خطبه، شعر را با شعر و رجز را با رجز، بر همین اساس، اعجاز قرآن را در فصاحت برتر و نظم ویژه آن میدانند[۹۵]. برخی، بعضی وجوه اعجاز، نظیر فصاحت و بلاغت را مخصوص عرب عصر نزول و دیگر وجوه را عام و همگانی دانستهاند[۹۶]. اشکال پیش گفته بر این دیدگاه نیز وارد است.
برخی با توجه به نوع وصفهای قرآن از خویش که بیشتر ناظر به محتوا و مضمون کلام الهی و نه شکل و ساختار ظاهری آناند و نیز با استناد به آیه ﴿قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۹۷] تحدی قرآن را ناظر به محتوا و مضمون کلام الهی و نه الفاظ آن میدانند[۹۸]. اطلاق آیات تحدی این دیدگاه را نیز مردود میداند.
به هر حال، مفسران با استناد به آیات، تحدی قرآن را به هدایت: ﴿قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۹۹][۱۰۰]، علم و معرفت: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾[۱۰۱]، صدور آن از پیامبر امّی (ص): ﴿قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾[۱۰۲][۱۰۳]، خبرهای غیبی: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۰۴]، عدم اختلاف در آن: ﴿أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا﴾[۱۰۵] و به بلاغت: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۰۶] و در برگیرنده کیفیت ادا و بیان و نیز محتوا[۱۰۷] دانستهاند. سید قطب[۱۰۸] و علامه طباطبایی[۱۰۹]تحدی و اعجاز قرآن را عام و در همه وجوه یاد شده میداند والا خداوند تحدی را به عرب منحصر میکرد و مطلق نمیآورد[۱۱۰]. برای تحدی، وجوهی دیگر، مانند فصاحت و بلاغت، نظم زیبا، حقانیت و راستی، نبود باطل و دروغ در آن، احکام و شرایع، معانی بلند و... نیز ذکر شده است که به موارد یاد شده باز میگردد، بنابراین قرآن برای همه بشر فرود آمده و تحدی آن نیز عام و فراگیر است[۱۱۱].
در مجموع تحدّی بر قرآن، گاهی به فصاحت و بلاغت آن، مانند آیه ۱۳ سوره هود و گاهی به پیراستگی آن از اختلاف و تناقض مربوط میشود: ﴿وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا﴾[۱۱۲]. گاهی به جنبههای علمی آن: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾[۱۱۳] و گاهی نیز به اخبار غیبی: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶].
کمترین مقدار تحدی قرآن
دانشمندان مسلمان درباره کمترین مقدار اعجار قرآن که به آن تحدی شده بر یک نظر نیستند[۱۱۷]؛ از برخی معتزله نقل شده اعجاز به مجموع قرآن تعلق گرفته است. آیات تحدی به "سوره" ﴿وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۱۸]، ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۱۹] و "حدیث"﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۱۲۰] این دیدگاه را رد میکند[۱۲۱]. اشاعره و برخی دیگر از معتزله کمترین مقدار اعجاز قرآن را یک سوره، خواه بلند یا کوتاه، یا به اندازه یک سوره میدانند، بنابراین اگر حروف آیهای به اندازه حروف سورهای مانند سوره کوثر نیز باشد معجزه و مورد تحدی است[۱۲۲]. ابن حزم ضمن نقد این دیدگاه، هرچه را عنوان قرآن بر آن صدق کند معجزه و مورد تحدی میداند[۱۲۳]. برخی آیه شریفه ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۱۲۴] را دلیل این دیدگاه دانستهاند. قاضی عیاض با رد دلالت این آیه بر مدعا میگوید: حدیث کامل، در کمتر از کلمات سوره کوتاه حاصل نمیشود[۱۲۵]. آلوسی معتقد است همه قرآن و اجزای آن، حتی کوتاهترین سوره آن، معجزه و مورد تحدی است[۱۲۶]. برخی با استناد به ظاهر آیات تحدی، اعجاز و تحدی را در کمتر از سوره ثابت نمیدانند[۱۲۷]. البته بعید است کلمه "حدیث" در آیه ۳۳ سوره طور شامل آیاتی همچون آیه دَین[۱۲۸] و آیة الکرسی نگردد. برخی محققان با حمل واژههای "قرآن"، "سوره" و "حدیث" در آیات تحدی بر معنای لغوی آنها "مجموعهای از آیات قرآن"اعجاز قرآن را چه از نظر محتوا و چه از نظر قالب و نظم خاص، شامل مجموعهای از جملات قرآن میدانند که نظیر آیه دین دارای آغاز و انجامی مشخص است[۱۲۹]. شایان ذکر است در صورتی که واژه "قرآن" و "سوره" به معنای اصطلاحی نیز باشد این معنا را میتوان از "حدیث" در آیه شریفه ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ﴾[۱۳۰] استفاده کرد[۱۳۱].
هماورد نمایان
تحدی و هماوردخواهی قرآن از مسلّماتی است که افزون بر قرآن در تاریخ نیز به تواتر گزارش شده است، همانگونه که تردیدی نیست که با وجود جمع بودن همه زمینههای تحدی، مانند تحدی صریح، دعوت پیامبر به مفاهیم جدیدی که با فرهنگ اعراب ناسازگار بود، تعصب عربی که همه همت خود را در شکست این پدیده به کار گرفته بود، آنان نتوانستند با قرآن هماوردی کنند؛ زیرا اگر با قرآن هماوردی درخوری شده بود به یقین در تاریخ بازگو میشد[۱۳۲]. آنچه در معارضه با قرآن نقل شده است سخنانی بیارزش و ناچیز است که هرگز توان هماوردی با آن را ندارد.
برای نخستین بار نضر بن حارث، دشمن سرسخت پیامبر، با نقل داستانهای رستم و اسفندیار ادعای هماوردی با قرآن کرد. طبق برخی روایات شأن نزول[۱۳۳]، آیه شریفه ﴿ولَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا﴾[۱۳۴]. ناظر به وی است. به گزارش اصمعی، هذیل یعفور نیز جملاتی را در معارضه با سوره اخلاص آورد[۱۳۵]. از مسیلمه نیز جملاتی رکیک در معارضه با قرآن نقل شده است. گفته شده عمرو بن عاص بعد از شنیدن برخی از این سورههای ساختگی به او گفت: من و خودت میدانیم که دروغگویی[۱۳۶]. ابن اسحاق در صحت گزارشهای هماوردی مسیلمه با قرآن تردید کرده است[۱۳۷]. اسود عنسی نیز در شمار کسانی آمده که ادعای هماوردی با قرآن کرده است[۱۳۸]. رافعی معتقد است او مردی فصیح بود که فقط ادعای نبوت کرد؛ ولی با قرآن هماوردی نکرد[۱۳۹]. گفته شده: عبدالله بن مقفع نیز درصدد هماوردی با قرآن برآمد؛ ولی پس از مدتی منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد[۱۴۰]. باقلانی و ابن قیم آوردهاند وقتی او به آیه ۴۴ سوره هود رسید به ناتوانی بشر درآوردن مثل آن اعتراف کرد و از این کار منصرف شد[۱۴۱]. ابن ابوالعوجاء، ابو شاکر دیصانی و عبدالملک بصری نیز برای هماوردی با قرآن تلاش کردند؛ ولی سرانجام به عجز خویش اعتراف کردند[۱۴۲].
در سالهای اخیر نیز تلاشهایی برای معارضه با قرآن شده است که همگی نافرجام بوده است؛ برای نمونه، کشیشی مسیحی دو سوره به تقلید از سورههای حمد و کوثر ساخت. خوئی[۱۴۳] و رشید رضا[۱۴۴] این معارضه را بررسی کرده و ضعف آن را نشان دادهاند.
مشهورترین کاری که اخیراً برای مبارزه با قرآن انجام شده، انتشار کتابی است با نام الفرقان الحق که دو ناشر آمریکایی با نامهای a ۲۰۰۱ ome g" و wine press آن را با چاپی نفیس و با تبلیغاتی وسیع منتشر کردهاند. این کتاب در ۳۶۶ صفحه و ۷۷ سوره با تقلید سبک و سیاق قرآن و با استفاده از کلمات و آیات آن و آمیختن آن با تعالیم و آموزههای یهودی و مسیحی و حتی با رسم الخط قرآنی تدوین و چاپ شده است. برای نمونه در سورهای با عنوان ثالوث، بند ۱۸، چنینآمده است: مثل الذین کفروا و کذبوا بالإنجیلالحق أعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یومعاصف لایقدرون مما کسبوا علی شی ذلک هو الضلال الأکید. واضح است این جمله از آیه ۱۸ سوره ابراهیم اقتباس شده است[۱۴۵]. سورههای این کتاب جعلی نامهایی چون الانجیل، الجنه، المحبه و در برخی موارد نامهایی شبیه نامهای سورههای قرآن، چون "الانبیاء"، "الفاتحه" و "المنافقون" دارند و به جای بسمله با جمله "بسم الأب الکلمة الروح الإله الواحد الأوحد..." شروع میشوند. این کتاب جعلی را برخی دانشمندان مسلمان بررسی و نقد کردهاند؛ مانند صلاح الخالدی که الانتصار للقرآن را در نقد آن نگاشته است[۱۴۶].
منابع
پانویس
- ↑ ترتیب العین، ص۱۶۹، «حدا».
- ↑ لسانالعرب، ج۳، ص۹۰، «حدا».
- ↑ مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵، «حدا»؛ المصطلحات الکلامیه، ص۶۴.
- ↑ المصطلحات الکلامیه، ص۶۴.
- ↑ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶؛ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۷۶-۲۷۹؛ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۳۸-۴۰؛ کوشا، محمد علی، مقاله «تحدی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص: ۴۲۰-۴۲۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴.
- ↑ گفتند: ای موسی! تو میافکنی یا ما بیفکنیم؟ گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمانهای خود را) افکندند مردم را چشمبندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند. و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبهدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو میبلعید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱۵ - ۱۱۷.
- ↑ و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۱۰۳؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج۱، ص۹۶
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۰۴- ۲۱۵؛ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶؛ کوشا، محمد علی، مقاله «تحدی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص: ۴۲۰-۴۲۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۷، ص۴۰۲.
- ↑ بگو: اگر راست میگویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمونتر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۲۶۱؛ التسهیل، ج۳، ص۱۰۷.
- ↑ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱؛ التمهید، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
- ↑ جمال القراء، ج۱، ص۱۳۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
- ↑ جمال القراء، ج۱، ص۱۳۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
- ↑ آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکشاند؟ یا میگویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند؛ سوره طور، آیه: ۳۲- ۳۳.
- ↑ فی الاعجاز البلاغی، ص۱۶؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۸؛ احکامالقران، ج۱، ص۴۰ ـ ۴۱.
- ↑ و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید. و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۳ - ۲۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۷.
- ↑ من وحی القرآن، ج۱، ص۱۷۴؛ تسنیم، ج۲، ص۴۲۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ و گفتند: افسانههای پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده میشود؛ سوره فرقان، آیه: ۵.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۴۲۴ ـ ۴۲۷.
- ↑ من وحی القرآن، ج۱، ص۱۷۴.
- ↑ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
- ↑ بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
- ↑ یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
- ↑ یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۱۲ـ ۶۱۳؛ البرهان فیعلوم القرآن، ج۱، ص۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ سیرةالرسول، ج۱، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ ج۲، ص۱۰.
- ↑ مدخل التفسیر، ص۳۴.
- ↑ تفسیر بغوی، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ روح المعانی، ج۱۲، ص۲۰.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۱، ص۳۳۷.
- ↑ الفهرست، ص۲۸.
- ↑ احکام القرآن، ج۱، ص۴۱.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۳۸۳.
- ↑ حقایق الاعجاز، ص۱۲۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۵۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۳.
- ↑ البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۹۱.
- ↑ اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص۱۶۹.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۴، ص۴۱۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۷۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۹۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۹۷.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۳.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۳.
- ↑ روح المعانی، ج۱۲، ص۲۰.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۳؛ قرآنشناسی، ص۱۲۷.
- ↑ قرآنشناسی، ص۱۳۳.
- ↑ اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ سوره انفال، آیه: ۳۱.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ معنای متن، ص۲۸ ـ ۲۹.
- ↑ تفسیر بغوی، ج۲، ص۲۴۵؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۹۹.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۱۲، ص۲۰.
- ↑ مدخل التفسیر، ص۳۸.
- ↑ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶؛ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۹، ص۱۰۵.
- ↑ فی ظلال القران، ج۴، ص۱۸۶۱.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ تفسیر بقاعی، ج۱، ص۶۳؛ ج۳ ص۴۴۴.
- ↑ نمونه، ج۱۲، ص۴۳ ـ ۴۵؛ قرآنشناسی، ص۱۲۷ ـ ۱۳۳.
- ↑ البحر المحیط، ج۵ ص۲۰۹؛ روح المعانی، ج۱۲، ص۲۰.
- ↑ قرآنشناسی، ص۱۲۷.
- ↑ قرآنشناسی، ص۱۲۷.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۲، ص۴۴.
- ↑ تفسیر المنار، ج۱۲، ص۳۴ ـ ۴۵.
- ↑ تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۱۲؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۴۸۳.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۶۵ ـ ۱۶۶.
- ↑ اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
- ↑ قرآنشناسی، ج۱، ص۱۲۹.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ .
- ↑ قرآن در اسلام، ص۱۸۶.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳، ۱۶۸.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹.
- ↑ مدخل التفسیر، ص۳۷ ـ ۳۸.
- ↑ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
- ↑ التمهید، ج۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ من وحی القرآن، ج۱۴، ص۲۲۷؛ نک: اعجاز القرآن، ص۹۰ ـ ۹۲.
- ↑ البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۴۰.
- ↑ الإعجاز البیانی، ص۷۱ ـ ۷۳.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۱۳۴.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۹۲؛ الإعجاز البیانی، ص۶۹ ـ ۷۸.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۴۹.
- ↑ الاقتصاد، ص۱۷۳؛ الخرائج والجرائح، ج۳، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۳۵.
- ↑ نک: اعجازالقرآن، ص۴۶.
- ↑ بگو: اگر راست میگویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمونتر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
- ↑ مناهج البیان، ج۱، ص۵۸ ـ ۶۲؛ التمهید، ج۶، ص۲۷ ـ ۲۸.
- ↑ بگو: اگر راست میگویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمونتر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۴، ص۵۲۵ ـ ۵۲۷.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.
- ↑ بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.
- ↑ مدخل التفسیر، ۵۰ ـ ۵۱.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۸۲.
- ↑ یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
- ↑ التمهید، ج۴، ص۲۳؛ المنیر، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ فی ظلال القران، ج۴، ص۱۸۶۱ ـ ۱۸۶۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۶۲ ـ ۶۸.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳.
- ↑ مدخل التفسیر، ص۴۸.
- ↑ اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند؛ سوره نساء، آیه: ۸۲.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۶۰ـ۷۰.
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۰۴- ۲۱۵.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۹۴ ـ ۱۰۶.
- ↑ و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
- ↑ یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ الاتقان، ج۲، ص۲۶۵؛ مناهل العرفان، ص۷۵.
- ↑ البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۸.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۹۸ ـ ۱۰۰.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ الاتقان، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ روح المعانی، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ مدخل التفسیر، ص۸۷؛ الاتقان، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ سوره بقره، آیه:۲۸۲.
- ↑ قرآنشناسی، ص۱۸۷ ـ ۱۸۸؛ نیز رک: نمونه، ج۶ ص۴۲ ـ ۴۴.
- ↑ پس اگر راست میگویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
- ↑ الاقتصاد، ص۱۶۸ ـ ۱۷۰؛ اعجازالقران، ق ۲، ص۳؛ شرح الاصول الخمسه، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۱۶؛ البرهان فی علوم قرآن، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ سوره انفال، آیه: ۳۱.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۱۱۴.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۵؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۴، ص۹۹۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۱ ـ ۴۶۲؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۰ ـ ۶۱.
- ↑ اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص۱۷۶.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۱۱۹.
- ↑ اعجاز القرآن، ص۱۱۹.
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ التمهید، ج۴، ص۲۴۰ ـ ۲۴۱.
- ↑ نک: البیان، ص۹۳ ـ ۹۸.
- ↑ نک: تفسیر المنار، ج۱، ص۷۸ ـ ۸۳، ۲۲۵ ـ ۲۲۶.
- ↑ نک: الانتصار للقرآن.
- ↑ حسینیزاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.