←جامعیت قرآن، در محدودۀ ظاهر آیات یا ظاهر و باطن؟
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
برخی از [[مفسرین]] [[جامعیت قرآن]] را در مقایسه با دیگر متون [[وحیانی]] دانسته <ref>علی غضنفری|غضنفری، علی، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref> و در توضیح آن آوردهاند: چون [[ذات خداوند]] بر [[قلوب]] [[انبیا]]{{عم}} تجلی میکند و این تجلیات به اعتبار [[اختلاف]] قلوب آنها متفاوت است و با توجه به این که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[خاتم پیامبران]] و [[مظهر]] تجلی اسم اللَّه اعظم است، [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}}، جامع [[کمالات]] [[پیامبران]]، و کتاب او نیز جامع کتب [[وحیانی]] است.<ref>ر. ک: شرح فصوص الحکم: ص۱۱۵۳ - ۱۱۵۶؛ آداب الصلوه: ص۳۱۰.</ref> [[آیات]] و روایاتی که بر مُهَیْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن [[قرآن]] اشاره دارند، مؤید این مطلباند. از آن جمله است: {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ}}<ref>«و این کتاب را به سوی تو به حق فرو فرستادیم، در حالی که کتابهای آسمانی پیشین را تصدیق میکند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است» مائده: آیه ۴۸.</ref> در روایتی از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} آمده است: سورههای بلند، به جای [[تورات]] به من داده شده است، صدتاییها، به جای [[انجیل]]، و دوگانها به جای [[زبور]]. سورههای تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت [[سوره]] است، افزون، به من داده شده است. این قرآن، [[حاکم]] بر دیگر [[کتابهای آسمانی]] است. [[تورات]]، از آنِ [[موسی]] است و انجیل، از آنِ [[عیسی]] است و زبور، از آنِ داوود.<ref>{{عربی|"اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ"}} ر. ک: ص۲۶۴ ح ۴۷۰.</ref> در [[روایت]] دیگری آمده است: {{عربی|"واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ"}}<ref>«خدا به من کلمات جامع داده است» ر. ک: ج ۳ ص۱۶ ح ۷۲۶.</ref> <ref>[[سید حامد علیزاده موسوی|علیزاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص: ۶.</ref> | برخی از [[مفسرین]] [[جامعیت قرآن]] را در مقایسه با دیگر متون [[وحیانی]] دانسته <ref>علی غضنفری|غضنفری، علی، [[پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن (مقاله)|پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن]]، [[پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن (نشریه)|دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن]]، ش ۱۰، ص۱۱۳ ـ ۱۲۶.</ref> و در توضیح آن آوردهاند: چون [[ذات خداوند]] بر [[قلوب]] [[انبیا]]{{عم}} تجلی میکند و این تجلیات به اعتبار [[اختلاف]] قلوب آنها متفاوت است و با توجه به این که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[خاتم پیامبران]] و [[مظهر]] تجلی اسم اللَّه اعظم است، [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}}، جامع [[کمالات]] [[پیامبران]]، و کتاب او نیز جامع کتب [[وحیانی]] است.<ref>ر. ک: شرح فصوص الحکم: ص۱۱۵۳ - ۱۱۵۶؛ آداب الصلوه: ص۳۱۰.</ref> [[آیات]] و روایاتی که بر مُهَیْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن [[قرآن]] اشاره دارند، مؤید این مطلباند. از آن جمله است: {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ}}<ref>«و این کتاب را به سوی تو به حق فرو فرستادیم، در حالی که کتابهای آسمانی پیشین را تصدیق میکند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است» مائده: آیه ۴۸.</ref> در روایتی از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} آمده است: سورههای بلند، به جای [[تورات]] به من داده شده است، صدتاییها، به جای [[انجیل]]، و دوگانها به جای [[زبور]]. سورههای تفصیلی و کوتاه نیز که شصت و هشت [[سوره]] است، افزون، به من داده شده است. این قرآن، [[حاکم]] بر دیگر [[کتابهای آسمانی]] است. [[تورات]]، از آنِ [[موسی]] است و انجیل، از آنِ [[عیسی]] است و زبور، از آنِ داوود.<ref>{{عربی|"اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراهِ، واُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، واُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، وفُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وسِتّونَ سورَهً، وهُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَالتَّوراهِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَالزَّبورِ لِداوودَ"}} ر. ک: ص۲۶۴ ح ۴۷۰.</ref> در [[روایت]] دیگری آمده است: {{عربی|"واُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ"}}<ref>«خدا به من کلمات جامع داده است» ر. ک: ج ۳ ص۱۶ ح ۷۲۶.</ref> <ref>[[سید حامد علیزاده موسوی|علیزاده موسوی، سید حامد]]، [[پژوهشی درباره جامعیت قرآن (مقاله)|پژوهشی درباره جامعیت قرآن]] ص: ۶.</ref> | ||
== [[جامعیت قرآن]]، در محدودۀ | == [[جامعیت قرآن]]، در محدودۀ ظاهر آیات یا ظاهر و [[باطن]]؟ == | ||
مسئلۀ محوری دیگری در موضوع [[جامعیت قرآن]] این است که آیا تمام مطالب [[قرآن]] به شیوۀ متعارف و از طریق دلالت لفظی بیان شده است یا اینکه علاوه بر آن، طریق دیگری هم برای آن منظور گردیده است؟ گروهی از [[مفسرین]] قایلند: «تبیان و بیان به یک معناست و از آنجا که قرآن [[کتاب هدایت]] برای عموم [[مردم]] و [[شأن]] آن [[هدایتگری]] همگان است، در نتیجه مراد از تبیانُ کل شیء بودن آن این خواهد بود که قرآن، بیانکنندۀ تمام نیازهای [[هدایتی]] مردم از | مسئلۀ محوری دیگری در موضوع [[جامعیت قرآن]] این است که آیا تمام مطالب [[قرآن]] به شیوۀ متعارف و از طریق دلالت لفظی بیان شده است یا اینکه علاوه بر آن، طریق دیگری هم برای آن منظور گردیده است؟ گروهی از [[مفسرین]] قایلند: «تبیان و بیان به یک معناست و از آنجا که قرآن [[کتاب هدایت]] برای عموم [[مردم]] و [[شأن]] آن [[هدایتگری]] همگان است، در نتیجه مراد از تبیانُ کل شیء بودن آن این خواهد بود که قرآن، بیانکنندۀ تمام نیازهای [[هدایتی]] مردم از معارف [[حقیقی]] مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و [[شرایع]] و [[قصص]] و [[مواعظ]] است»<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ص۳۲۴.</ref>. | ||
البته باید دقت کرد این برداشت [[تفسیری]]، بر اساس ظاهر معنای واژة تبیان است؛ اما از سوی دیگر برخی [[روایات]] دلالت بر این دارند که «[[علم گذشته]]، [[آینده]] و آنچه تا [[روز قیامت]] به وقوع خواهد پیوست» در قرآن آمده است. اگر چنین روایاتی صحیح باشد، لازمهاش این است که تبیان بودن قرآن، فراتر از بیان متعارف و از طریق دلالت لفظی مراد باشد. بنابراین، شاید غیر از طریق دلالت لفظی، اشاراتی وجود داشته باشد که از [[اسرار]] و امور پنهانی قرآن پرده برمیدارد و [[فهم]] متعارف را بدانها راهی نیست. <ref>ر. ک: المیزان، ص۳۲۵.</ref> یعنی با توجه به مضمون برخی روایات، تبیان بودن قرآن برای همۀ امورِ مرتبط با [[هدایت]] [[انسان]]، تنها از مسیر دلالتهای لفظی و [[ظاهر آیات]] حاصل نمیشود، بلکه در ورای ظاهر و دلالت لفظی، طریق یا طرق دیگری هم برای بیان آن امور تعبیه شده است که [[شناخت]] و دریافت آنها از طور فهم متعارف افراد خارج و فراتر است. پس بر فرض [[صحت]] این روایات، بخشی از [[حقایق قرآن]] از طریق دیگری دریافت میشود و تبیان، اعم از بیان لفظی و غیرلفظی خواهد بود. <ref>[[حمید آریان|آریان، حمید]]، [[جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان (مقاله)|جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان]]، [[قرآنشناخت (نشریه)|مجله قرآنشناخت]]، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۵۶.</ref> | البته باید دقت کرد این برداشت [[تفسیری]]، بر اساس ظاهر معنای واژة تبیان است؛ اما از سوی دیگر برخی [[روایات]] دلالت بر این دارند که «[[علم گذشته]]، [[آینده]] و آنچه تا [[روز قیامت]] به وقوع خواهد پیوست» در قرآن آمده است. اگر چنین روایاتی صحیح باشد، لازمهاش این است که تبیان بودن قرآن، فراتر از بیان متعارف و از طریق دلالت لفظی مراد باشد. بنابراین، شاید غیر از طریق دلالت لفظی، اشاراتی وجود داشته باشد که از [[اسرار]] و امور پنهانی قرآن پرده برمیدارد و [[فهم]] متعارف را بدانها راهی نیست. <ref>ر. ک: المیزان، ص۳۲۵.</ref> یعنی با توجه به مضمون برخی روایات، تبیان بودن قرآن برای همۀ امورِ مرتبط با [[هدایت]] [[انسان]]، تنها از مسیر دلالتهای لفظی و [[ظاهر آیات]] حاصل نمیشود، بلکه در ورای ظاهر و دلالت لفظی، طریق یا طرق دیگری هم برای بیان آن امور تعبیه شده است که [[شناخت]] و دریافت آنها از طور فهم متعارف افراد خارج و فراتر است. پس بر فرض [[صحت]] این روایات، بخشی از [[حقایق قرآن]] از طریق دیگری دریافت میشود و تبیان، اعم از بیان لفظی و غیرلفظی خواهد بود. <ref>[[حمید آریان|آریان، حمید]]، [[جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان (مقاله)|جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان]]، [[قرآنشناخت (نشریه)|مجله قرآنشناخت]]، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۵۶.</ref> |