بصره: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عراق| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بصره در نهج البلاغه]] - [[بصره در معارف مهدویت]] - [[بصره در معارف و سیره علوی]] - [[بصره در معارف و سیره حسینی]] - [[بصره در معارف و سیره رضوی]] - [[بصره در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بصره در حدیث]] | [[بصره در نهج البلاغه]] | [[بصره در تاریخ اسلام]]| [[بصره در معارف مهدویت]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[بصره (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
[[پرونده:تصویر قدیمی از بصره.jpg|بندانگشتی|جایگزین=بصره|تصویر قدیمی از بصره]]
*یکی از شهرهای مهم و بزرگ و بندری [[عراق]] در کنار اروند رود (شط العرب) و نزدیک خرمشهر است و دارای کشتزارها و نخلستان‌های بسیار<ref>درباره بنای بصره و تاریخچه و جغرافیای آن ر.ک. دایرة المعارف تشیع، ج ۳، ص ۲۶۲ به بعد، عنوان بصره</ref> معنای لغوی بصره، [[زمین]] سخت، سنگلاخ و پر سنگریزه است. نام قدیمی آن منطقه، خریبه، تدمر و مؤتفکه بوده است. به [[کوفه]] و بصره، عراقین هم می‌گفتند. بصره در سال ۱۴ هجری، در زمان [[عمر بن خطاب]] بنا شد. بنای آن شش ماه قبل از [[کوفه]] بود. مدتی هم پایتخت [[امویان]] شد. لقب‌های قبة الاسلام و خزانة العرب هم به آن داده‌اند.
*[[امام علی|علی]] در زمان [[خلافت]] خویش با [[شورشیان]] بصره جنگید و آن درگیری به [[جنگ جمل]] شهرت یافت. در [[نهج البلاغه]]، در موارد متعددی [[امام علی|امیر المؤمنین]] از بصره و [[مردم]] آن مذمت کرده است، از جمله: {{عربی| "لَعَنَكِ اللَّهُ يَا أَنْتَنَ الْأَرْضِ تُرَاباً وَ أَسْرَعَهَا خَرَاباً وَ أَشَدَّهَا عَذَاباً فِيكِ الدَّاءُ الدَّوِيُّ قِيلَ مَا هُوَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ كَلَامُ الْقَدَرِ الَّذِي فِيهِ الْفِرْيَةُ عَلَى اللَّهِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ فِيهِ سَخَطُ اللَّهِ وَ سَخَطُ نَبِيِّهِ {{صل}} وَ كَذِبُهُمْ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ اسْتِحْلَالُهُمُ الْكَذِبَ عَلَيْنَا"}}<ref>سفینة البحار، ج ۱ واژه بصر</ref> که نشان‌دهنده تفکرات انحرافی و موضعگیری‌های مخالف با [[اهل بیت]] است. بصره در آغاز مرکز طرفداران [[عثمان]] بود، ولی پس از [[خلافت]] [[امام علی|علی]] مرکز [[تشیع]] شد، اما همچنان کسانی در آنجا نسبت به [[آل علی]]، عناد داشتند. [[امام صادق]] در حدیثی فرموده است: پس از کشته شدن [[امام حسین|حسین بن علی]] همه چیزو همه کس بر آن [[حضرت]] گریست، مگر سه چیز: بصره، [[دمشق]] و آل [[حکم]] بن عاص<ref>بحار الانوار،ج ۵۷، ص ۲۰۵</ref> واین [[کلام]] [[علی]] معروف است که به [[ابن عباس]]، [[والی]] آن [[حضرت]] بر بصره، نوشت: {{عربی|"َ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ "}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۳، ص ۴۹۲، نهج البلاغه(صبحی صالح)نامه ۱۸</ref> بدان که بصره، فرودگاه [[شیطان]] و کشتارگاه فتنه‌هاست.
*در [[نهضت]] [[عاشورا]]، [[امام حسین]] به شش نفر از شخصیت‌های بصره [[نامه]] نوشت و آنان را به [[یاری]] خویش برای گرفتن [[حق]]، [[دعوت]] کرد. این شش نفر که هر کدام، رئیس گروهی بودند، عبارت بودند از: [[مالک بن مسمع]]، [[احنف بن قیس]]، [[منذر بن جارود]]، [[مسعود بن عمرو]]، [[قیس بن هیثم]] و [[عمر بن عبیدالله]]. نامه‌رسان و پیک [[امام حسین]]{{ع}} برای رساندن این [[پیام]]، غلامش [[سلیمان]] بود. برخی از اینان، به [[امام]] جواب سرد دادند، برخی فرستاده [[امام]] را نزد [[ابن زیاد]] فرستادند. از شخصیت‌های بصره، [[یزید]] بن مسعود به ندای [[امام]] لبیک گفت و با تشکیل جلسه، قبایل [[عرب]] را به [[یاری]] آن [[حضرت]] [[دعوت]] کرد، آنان نیز خوشحال شده، اعلام [[حمایت]] کردند. در پی آن نامه‌ای به [[امام]] نوشت و اعلام هر گونه [[حمایت]] و [[یاری]] کرد. ولی [[نامه]]، [[روز عاشورا]] وقتی به دست [[امام حسین]] رسید که [[اصحاب]] و یارانش [[شهید]] شده بودند. از سوی دیگر، [[یزید]] بن مسعود وقتی آماده [[یاری]] [[امام]] شده بود که خبر [[شهادت]] آن [[حضرت]] به بصره رسید<ref>حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص ۳۲۷</ref> [[یزید بن نبیط بصری]] نیز به اتفاق دو پسر و غلامش به ندای [[امام]] لبیک گفته، خود را به [[مکه]] رساندند و از آنجا همراه [[امام]] به [[کربلا]] آمدند و [[شهید]] شدند<ref>حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص ۳۲۸</ref>. گرچه برخی از [[شهدای کربلا]] از [[شیعیان]] بصره بودند، اما بصره در مجموع، موضع شایسته‌ای در برابر [[امام حسین|ابا عبدالله]] و [[نهضت]] او نداشت. سابقه‌اش نیز در [[حمایت]] از [[اهل بیت]]، خوب نبود. امروز، [[مردم بصره]] اغلب [[شیعه [[اثناعشریه|اثنی عشری‌]]اند و بخشی هم اخباری.از [[غلات]] [[شیعه]] هم چون [[شیخیه]] و صوفیه در بصره ساکن هستند. اکثر عشایر نواحی این منطقه، ایرانی تبارند و فارسی و ترکی را هم مثل [[عربی]] می‌دانند و با آن تکلم می‌کنند<ref>ر.ک. دایرة المعارف تشیع، ج ۳، ص ۲۶۶</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۷۸.</ref>.


==بصره در موعودنامه==
'''بصره''' یکی از شهرهای مهم و بزرگ و بندری [[عراق]] در کنار اروند رود (شط العرب) و نزدیک خرمشهر و دارای کشتزارها و نخلستان‌های بسیار است. معنای لغوی بصره، [[زمین]] سخت، سنگلاخ و پر سنگریزه است. بصره در سال ۱۴ هجری، در زمان [[عمر بن خطاب]] بنا شد. [[امام علی]] {{ع}} در زمان [[خلافت]] خویش با [[شورشیان]] بصره جنگید و آن درگیری به [[جنگ جمل]] [[شهرت]] یافت. امروز، مردم بصره اغلب [[شیعه]] [[اثناعشریه|اثنی عشری‌]]اند و بخشی هم اخباری.
*از شهرهای معروف، دومین شهر و بندر منحصربه‌فرد [[عراق]] است و آن را قبّة الاسلام، خزانة العرب و رعناء می‌خوانده‌اند. در خبر آمده که هیچ شهری نیست، جز این‌که [[هنگام ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} گروهی از آن به [[حضرت]] بپیوندند، جز بصره که حتی یک نفر از آن شهر، با [[حضرت]] نباشد<ref>همان، ص ۱۹۴.</ref>. در [[روایات]] [[آخر الزمان]] از [[امام علی|حضرت امیر]] {{ع}} [[روایت]] شده که: "بصره، برای ویرانی از همه جا نزدیک‌تر، خاکش از همه‌جا سخت‌تر، در معرض [[عذاب الهی]] از همه‌جا بیشتر است. ای [[مردم بصره]]! و ای ساکنان آبادی‌های اطراف بصره! [[آگاه]] باشید که روز سخت و بلای دردناکی از [[آب]] در [[انتظار]] شماست، من می‌دانم که این [[آب]] از کدام منطقه شما بیرون خواهد زد، پیش از آن نیز فاجعه‌های [[سختی]] بر شما خواهد رسید که [[علم]] آن از شما [[پنهان]] شده و بر ما عطا شده است... ای اهل بصره! اخلاقتان پیچیده، آئین‌تان منافقانه، آبتان تلخ، [[خاک]] کشورتان از هر خاکی گندیده‌تر و از [[آسمان]] دورتر است، نُه دهم شرّ در شهر شماست... گویی با چشم خود می‌بینم که شهر شما را [[آب]] گرفته است. از ساختمان‌های شهر جز گنبد مسجدتان دیده نمی‌شود که همانند سینه مرغی در اقیانوس بیکران شناور به نظر می‌رسد. هنگامی که دیدند کوخ‌های بصره تبدیل به کاخ شده و باغ‌های اطراف آن تبدیل به قصر شده، بدانند که [[عمر]] بصره به پایان رسیده، دیگر بصره‌ای وجود نخواهد داشت"<ref>الملاحم و الفتن، ص ۱۰۲؛ الزام الناصب، ص ۲۴۲؛ روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۱۵.</ref>. در روایتی آمده است که [[قائم]] [[ظهور]] نمی‌کند جز این‌که دو [[نامه]] خوانده شود: یکی در بصره، دیگری در [[کوفه]]. که در هردو [[نامه]]، از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} اظهار [[برائت]] می‌شود<ref>غیبة نعمانی، ص ۱۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۲۶۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۱.</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است: "بصره، [[خسف]] می‌شود و ویران می‌گردد و [[وحشت]] شدیدی بر سراسر [[عراق]] حکمفرما می‌شود که احدی [[آسایش]] و [[آرامش]] نمی‌یابد"<ref>اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۲۵.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۶۸.</ref>.
==بصره در فرهنگنامه آخرالزمان==
بصره یکی از شهرهای معروف [[عراق]] است و دارای قدمت [[تاریخی]] است. بصره از [[صدر اسلام]] کانون حوادث و [[درگیری‌ها]] بوده است. [[جنگ‌ها]] و خونریزی‌های بسیاری در آن صورت گرفته است. فقط در [[جنگ جمل]] بین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[عایشه]] بیست هزار نفر در یک روز کشته شدند.  
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] نمود که فرمود: [[خداوند]] [[زمین]] را برای من پیچید تا جایی که بصره را دیدم... که با تمام اهل آن دوبار زیر و رو خواهد شد، و [[خداوند]] نیز برای آخرین بار در مرتبه سوم آن را ویران و زیر و زبر خواهد کرد و این سومین بار در [[زمان رجعت]] خواهد بود<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۳۴۰. ذیل تفسر آیه ۵۳ سوره نجم {{متن قرآن|وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى}} «و شهرهای زیر و روشده (ی قوم لوط)  را نگونسار کرد».</ref>.
[[امام حسن]]{{ع}} درباره وقایع بصره فرمود: چه شمشیرها کشیده شد، چه شمشیرها آخته شد و چه چشم‌ها که گریان و چه پرده‌های عفاف که دریده می‌شود و چه غم‌ها که به وجود می‌آید؛ ضعیف‌ها هلاک می‌شوند، ضعیف‌ها هلاک می‌شوند. [[باد]] زردی از سوی [[قبله]] بر بصره وزیدن گیرد، تا جایی که شب از شدت زردی آن [[باد]] چون روز روشن شود<ref>باد زرد رنگ شاید به علت ذرات غباری است که به همراه باد جابجا می‌شوند و هنگام باد و باران به علت انعکاس نور خورشید، از لایه‌های بالایی جو به پایین، توسط ذرات معلق، فضا روشن می‌شود.</ref>. سپس بصره در [[آب]] [[غرق]] می‌شود. پس از این وقایع مانند دانه‌های [[تسبیح]] رخ می‌دهد، [[منتظر]] نشانه‌های پی در پی باشید، اولین نشانه [[صاعقه]] است، پس از آن [[باد زرد]] و پس از آن [[باد]] دائمی و صدایی که از [[آسمان]] می‌آید و [[مردم]] از (دهشت) آن می‌میرند... راه‌ها چنان بسته می‌شود که نتوان از شهری به [[شهر]] دیگر رفت<ref>ملاحم: ص ۱۲۶.</ref>.  


یکی از [[نشانه‌های ظهور]] که [[خداوند]] در [[معراج]] به پیامبرش نشان داد، [[خرابی بصره]] است، که توسط یکی از [[فرزندان پیامبر]] انجام می‌شود و ساکنان زنگبار<ref>زنگبار همان جمهوری تانزانیای فعلی است، که اکنون یکی از جزایر مهم این کشور به نام زنگبار نامیده می‌شود. گروهی از ایران از شهرهای شیراز، شوشتر و سیراف در سال ۹۵۶ قمری به این کشور مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.</ref> از او [[پیروی]] می‌کنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>.  
== مقدمه ==
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} به ابن‌عباس فرمودند: سه [[فتنه]] روی خواهد داد... [[فتنه]] سوم در بصره است و آن از جانب شخصی بی‌رگ و ریشه است که برانگیزاننده [[آشوب]] و بلواست. [[مردم]] دو گروه می‌شوند، گروهی همراه او و گروهی علیه او و سال‌هایی بر آنان [[حکومت]] خواهد کرد. سپس [[پادشاهی]] تندخوی و [[خشن]] بر آنها [[حکومت]] کند که نام او در [[آسمان]] قتال (بسیار کشنده) و در [[زمین]] جبار ([[ستمگر]]) است، آن‌قدر [[خونریزی]] کند که [[آب]] را آلوده کند، تا جایی که نتوان از آن آشامید. سپس [[اعراب]] بر او [[هجوم]] می‌آورند و او را می‌کشند، در این زمان [[ستم]] و [[فساد]] رواج می‌یابد<ref>ملاحم: ص ۱۲۵.</ref>.  
بصره یکی از شهرهای مهم و بزرگ و بندری [[عراق]] در کنار اروند رود (شط العرب) و نزدیک خرمشهر و دارای کشتزارها و نخلستان‌های بسیار است<ref>درباره بنای بصره و تاریخچه و جغرافیای آن ر. ک. دایرة المعارف تشیع، ج ۳، ص ۲۶۲ به بعد، عنوان بصره</ref>. معنای لغوی بصره، [[زمین]] سخت، سنگلاخ و پر سنگریزه است. نام قدیمی آن منطقه، خریبه، تدمر و مؤتفکه بوده است. به [[کوفه]] و بصره، عراقین هم می‌گفتند. بصره در سال ۱۴ [[هجری]]، در زمان [[عمر بن خطاب]] بنا شد. بنای آن شش ماه قبل از [[کوفه]] بود. مدتی هم پایتخت [[امویان]] شد. لقب‌های قبة الاسلام و خزانة العرب هم به آن داده‌اند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۷۸.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: در بصره سکونت نکنید زیرا چشمه‌ای در آن جوشش خواهد کرد که بصره و حومه آن را در [[آب]] فرو برد تا جایی که فقط [[مسجد]] بصره مانند بدنه [[کشتی]] در میان [[آب]] نمایان باشد<ref>ملاحم: ص ۱۲۶.</ref>.


زمانی که [[جنگ جمل]] پایان یافت امیر‌المؤمنین{{ع}} خطبه‌ای فرمود و در آن [[خطبه]] درباره بصره چنین گفت: ای اهل بصره! ای شهری که سه بار (توسط [[مردم]]) با ساکنین آن زیر و رو خواهد شد، و در چهارمین مرتبه نیز [[خداوند]] آن را زیر و رو می‌کند. سپس خطاب به [[اصحاب جمل]]<ref>اصحاب جمل نام گروهی است که به سرکردگی طلحه و زبیر گرد عایشه، یکی از همسران رسول خدا که بر شتری سوار بود، در بصره جمع شده بودند و با امیرالمؤمنین{{ع}} جنگیدند و این جنگ به جنگ جمل نامیده شد، زیرا در آن عایشه بر شتری سوار بود و یکی از نام‌های شتر در زبان عربی، جمل است.</ref> کرد و فرمود: ای لشکری که گرد این [[زن]] جمع شده‌اید و با نعره این شتر جمع شدید و [[اجابت]] او کردید، زمانی که پاهای شتر (توسط [[امام حسن]]{{ع}}) قطع شد همگی فرار کردید! چه [[اخلاق]] [[پستی]] دارید و چقدر منافق‌صفت هستید. آبتان تلخ و [[زمین]] شهرتان گندیده‌ترین زمین‌ها [[باد]]. [[شهر]] شما دورترین [[شهر]] از ([[رحمت]]) [[آسمان]] است و نه بخش از ده بخش [[بدی]] در این سرزمین است، آن‌که در این [[شهر]] ماندگار شده، چون [[خطاکار]] بوده و آن‌که از این [[شهر]] خارج شده، به واسطه [[بخشایش]] خداست. گویا می‌بینم که شهرتان در میان [[آب]] [[غرق]] شده و فقط ساختمان‌های بلند آن در میان [[آب]] نمایان است، مثل پرنده‌ای که در [[آب]] شنا می‌کند. هر زمان دیدید که خانه‌های حصیری در بصره به بناهای محکم و قصر تبدیل شدند از بصره کوچ کنید زیرا به زودی بصره نابود خواهد شد... فتنه‌هایی بزرگ، یکی پس از دیگری در بصره روی خواهد داد، که در یکی از این [[فتنه‌ها]] گروهی همدیگر را می‌کشند و در دیگری خانه‌ها خراب می‌شود و [[ثروت‌ها]] بر [[باد]] می‌رود و [[زنان]] [[اسیر]] شده و به گونه‌ای سخت سر بریده می‌شوند. ای وای از این جنایت، که بسیار عجیب است و کسی تا کنون مانند آن را انجام نداده است. [[فتنه]] دیگر بصره آن است که [[دجال]] - که چشمی از او بسته و چشم دیگرش مانند لخته [[خون]] سرخ و برآمده است - به بصره می‌آید و هفتاد هزار نفر از اهالی بصره از او [[پیروی]] می‌کنند؛ آنها مسیحیانی هستند که [[انجیل]] در گردن آویخته‌اند و گروهی از آنان گشته و گروهی فرار می‌کنند. سپس زلزله‌ای در بصره واقع خواهد شد و پس از آن سنگباران خواهد شد. سپس در بصره [[خسف]] و [[فرورفتن]] [[زمین]] واقع خواهد شد و عده‌ای به شکل بوزینه [[مسخ]] می‌شوند و پس از آن گرسنگی‌ای سخت بر آنان [[حاکم]] می‌شود و پس از آن به [[مرگ سرخ]] یعنی [[غرق]] شدن دچار خواهند شد...<ref>البته در بعضی از روایات مرگ سرخ را مرگ با شمشیر معنا کرده‌اند و شاید هر دو مرگ نیز به این تعبیر گفته شود. ر.ک: مرگ سرخ و سفید.</ref> در ادامه [[حدیث]] [[حضرت]] فرمود: [[خداوند]] در [[معراج]] [[شهر]] بصره را در کنار [[فرات]] به [[رسول خدا]]{{صل}} نشان داد و به او [[وحی]] نمود. اینجا بصره است که دورترین زمین‌ها به [[آسمان]] و نزدیک‌ترین زمین‌ها به [[آب]] است و زودتر از همه جا ویران خواهد شد. [[زمین]] شما پست‌ترین [[خاک]] و پر عذاب‌ترین زمین‌هاست و چند مرتبه در زمان‌های گذشته [[خسف]] شده و فرورفته است و باز هم تکرار خواهد شد و بصره و حوالی آن در [[آب]] فرو خواهد رفت، و من (یعنی [[امیر المؤمنین]]{{ع}}) می‌دانم که [[آب]] از کجا خواهد جوشید و بلاهایی بر این سرزمین خواهد رسید که همه آنها را می‌دانم و شما نمی‌دانید! کسی که قبل از [[غرق شدن بصره در آب]]، از آن خارج شود، مورد [[رحمت]] خداست و کسی که در آن باقی بماند، به خاطر گناهانی است که مرتکب شده است، البته به جز کسی که برای [[پاسداری از مرزها]] در آنجا مانده باشد. بدانید که [[خدا]] بر کسی [[ظلم]] روا نمی‌دارد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>.  
بصره شهری ساحلی است و نسبت به شهرهای منطقه ارتفاع کمتری دارد. این وضعیت [[مشکلات]] خاصی برای ساکنان آن ایجاد کرده است. برای نمونه می‌توان به [[آب]] آن [[شهر]] اشاره کرد که به خاطر نزدیک بودن به دریا و مخلوط شدن با آن، شور و بدمزه بوده و بیماری‌های فراوانی از جمله کندذهنی، [[سفاهت]] و خستگی، سوءهاضمه، [[فساد]] طحال و امراض پوستی را برای [[مردمان]] ایجاد کرده است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۶۷.</ref>.


امیر‌المؤمنین{{ع}} در [[حدیثی]] به [[ابن عباس]] فرمود:... زمانی که [[مصر]] نابود شود، در بصره [[خسف]] (به [[زمین]] [[فرورفتن]]) پدیدار می‌شود و زمین‌های حاصلخیز و حومه بصره به [[زمین]] فرو می‌روند و دو [[خسف]] دیگر در بازار و [[مسجد]] [[شهر]] روی خواهد داد و پس از آن [[آب]] [[شهر]] را فرامی‌گیرد و [[طوفان]] به پا می‌شود و هر کسی که در [[جنگ]] با [[شمشیر]] کشته نشده است، در [[آب]] [[غرق]] می‌شود، به جز کسانی که از بصره خارج شوند و در اطراف بصره ساکن شوند... <ref>ملاحم: ص ۱۲۵.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۴۲.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} در زمان [[خلافت]] خویش با [[شورشیان]] بصره جنگید و آن درگیری به [[جنگ جمل]] [[شهرت]] یافت. در [[نهج البلاغه]]، در موارد متعددی [[امام علی|امیر المؤمنین]] از بصره و [[مردم]] آن [[مذمت]] کرده است، از جمله: {{متن حدیث|لَعَنَكِ اللَّهُ يَا أَنْتَنَ الْأَرْضِ تُرَاباً وَ أَسْرَعَهَا خَرَاباً وَ أَشَدَّهَا عَذَاباً فِيكِ الدَّاءُ الدَّوِيُّ قِيلَ مَا هُوَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ كَلَامُ الْقَدَرِ الَّذِي فِيهِ الْفِرْيَةُ عَلَى اللَّهِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ فِيهِ سَخَطُ اللَّهِ وَ سَخَطُ نَبِيِّهِ {{صل}} وَ كَذِبُهُمْ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ اسْتِحْلَالُهُمُ الْكَذِبَ عَلَيْنَا}}<ref>سفینة البحار، ج ۱ واژه بصر.</ref> که نشان دهنده [[تفکرات]] [[انحرافی]] و موضع‌گیری‌های مخالف با [[اهل بیت]] است.


== پرسش‌های وابسته ==
امروز، مردم بصره اغلب [[شیعه]] [[اثناعشریه|اثنی عشری‌]]اند و بخشی هم اخباری. از [[غلات]] شیعه هم چون [[شیخیه]] و [[صوفیه]] در بصره ساکن هستند. اکثر عشایر نواحی این منطقه، [[ایرانی]] تبارند و [[فارسی]] و ترکی را هم مثل [[عربی]] می‌دانند و با آن تکلم می‌کنند<ref>ر.ک: دایرة المعارف تشیع، ج ۳، ص ۲۶۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۷۸.</ref>


==منابع==
== قبایل بصره ==
* [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
{{اصلی|قبایل بصره}}
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
در بصره پنج [[اتحاد]] قبیله‌ای تشکیل شد که به آنها اخماس گفته می‌شد:
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]
# [[بنی‌تمیم]] در اتحاد با [[ضبه]] و [[رباب]]؛
# [[بنی بکر بن وائل]]، اصلی‌ترین شاخه [[قبیله ربیعه|ربیعه]]؛
# [[بنی‌عبدالقیس]]، دیگر شعبه ربیعه؛
# [[بنی ازد]]، تنها [[قبیله]] مستقل [[یمنی]]؛
# [[اهل‌العالیه]]<ref>کلمه عالیه به معنی بیرون شهر و اطراف شهر است و مردم قبایل و گروه‌های بیرون اردوگاه کوفه و بصره را به این نام می‌خوانده‌اند.</ref> که اتحادیه‌ای متنوع بود؛ این اتحادیه، شکلی توسعه‌یافته از اتحادیه پیشین [[احلاف]] بود که دو قبیله [[بنی‌اسد|اسد]] و [[غطفان]] را [[متحد]] می‌کرد<ref>نظام قبیله‌ای و خاستگاه خوارج نخستین، ص۹۷.</ref>.


==پانویس==
اما به‌طورکلی می‌توان بیان کرد بصره، هم در ترکیب قبایل [[عربی]] و هم در ترکیب [[عرب‌ها]] با [[اقوام]] بومی که از پیش در [[عراق]] ساکن بوده‌اند نسبت به [[کوفه]]، ترکیب یک‌نواخت‌تری داشت.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{امام مهدی}}


[[رده:مدخل]]
آنچه که حائز اهمیت است، ناتوانایی برای جدا شدن شعبه یا [[قبیله]] حاشیه‌ای از یک قبیله محوری و وارد شدن آنها در اتحادیه دیگر بود. این موضوع علاوه بر این که مشکل آنها را حل نمی‌کرد، بلکه آنان را از یک حاشیه به حاشیه‌ای دیگر منتقل میکرد و دشواری‌های فراوانی را برای آنها به وجود می‌آورد. و زمانی این [[مشکلات]] مضاعف می‌شد که قبیله یا شعبه‌ای از قبیله، در گذشته، خود یک قبیلهٔ محوری و اصلی به حساب می‌آمد؛ ولی اکنون یک قبیله پیرو شناخته می‌شد<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص۷۵.</ref>.
[[رده:بصره]]
 
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
== اماکن مقدس بصره ==
[[رده:مدخل موعودنامه]]
# '''مسجد جامع بصره:''' این [[مسجد]] به [[مسجد امام علی]]{{ع}} نیز [[شهرت]] دارد و نخستین مسجد ساخته شده در [[عراق]] است. [[حضرت علی]]{{ع}} پس از [[واقعه جمل]] در این مسجد [[نماز]] گزارد و درباره آن [[پیشگویی]] کرد که سیل عظیمی این مسجد را غرق خواهد کرد که صدها سال بعد این سیل به وقوع پیوست و این حادثه جزء غیب‌گویی‌های آن حضرت شمرده شد. امروزه از این مسجد، تنها قسمتی از گل‌دسته و باروی آن باقی مانده است.
# '''آرامگاه [[زید بن صوحان]]:''' او از [[یاران باوفای امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود که در [[سال ۳۶ هجری]]، در [[جنگ جمل]] به [[شهادت]] رسید و آرامگاهش در کوت الزین بصره قرار دارد.
# '''آرامگاه [[حسن بصری]]:''' او از [[تابعین]] و [[مشایخ]] معروف [[صوفیه]] است که [[سال ۲۱ هجری]]، در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد و [[سال ۱۱۰ هجری]] در بصره درگذشت و بر [[قبر]] او بنای کهنی از [[قرن هفتم]] با گنبدی مخروطی قرار دارد.
# '''آرامگاه [[ملاصدرا]]:''' صدرالدین شیرازی یکی از علمای برجسته [[شیعه]] و از [[فلاسفه]] معروف است که در حین [[سفر حج]] درگذشت و در یکی از اتاق‌های پیرامون قبر حسن بصری به خاک سپرده شد.
# '''آرامگاه [[زبیر بن عوام]]:''' زبیر بن عوام عمه‌زاده [[پیامبر]]{{صل}} و یکی از [[رهبران]] جنگ جمل بود که به [[همراهی]] [[طلحه]]، غائله [[جمل]] را برپا کرد، اما در میانه [[جنگ]] پشیمان شد و هنگام فرار از میدان جنگ به دست مردی به نام [[ابن جرموز]] به [[قتل]] رسید. [[حکومت]] [[عثمانی]] برای [[گور]] او که در بیابان بود، ساختمانی ساخت که امروزه اطراف آن شهری به نام الزبیر ساخته شده است و این [[شهر]] تا بصره ۳۰ کیلومتر فاصله دارد<ref>راهنمای اماکن زیارتی و سیاحتی در عراق، ص۲۸۱.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص۳۴۱.</ref>
 
== بصره در دوران ظهور ==
یکی از [[نشانه‌های ظهور]] که [[خداوند]] در [[معراج]] به پیامبرش نشان داد، خرابی بصره است که توسط یکی از [[فرزندان پیامبر]] انجام می‌شود و ساکنان زنگبار<ref>زنگبار همان جمهوری تانزانیای فعلی است، که اکنون یکی از جزایر مهم این کشور به نام زنگبار نامیده می‌شود. گروهی از ایران از شهرهای شیراز، شوشتر و سیراف در سال ۹۵۶ قمری به این کشور مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.</ref> از او [[پیروی]] می‌کنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به [[ابن‌عباس]] فرمودند: سه [[فتنه]] روی خواهد داد... [[فتنه]] سوم در بصره است و آن از جانب شخصی بی‌رگ و ریشه است که برانگیزاننده [[آشوب]] و بلواست. [[مردم]] دو گروه می‌شوند، گروهی همراه او و گروهی علیه او و سال‌هایی بر آنان [[حکومت]] خواهد کرد. سپس [[پادشاهی]] تندخوی و [[خشن]] بر آنها [[حکومت]] کند که نام او در [[آسمان]] [[قتال]] (بسیار کشنده) و در [[زمین]] جبار ([[ستمگر]]) است، آن‌قدر [[خونریزی]] کند که [[آب]] را [[آلوده]] کند، تا جایی که نتوان از آن آشامید. سپس [[اعراب]] بر او [[هجوم]] می‌آورند و او را می‌کشند، در این زمان [[ستم]] و [[فساد]] رواج می‌یابد<ref>ملاحم، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۴۲.</ref>
 
در خبر آمده که هیچ شهری نیست، جز اینکه [[هنگام ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} گروهی از آن به حضرت بپیوندند، جز بصره که حتی یک نفر از آن [[شهر]]، با حضرت نباشد<ref>همان، ص ۱۹۴.</ref>. در روایتی آمده است که [[قائم]] [[ظهور]] نمی‌کند جز اینکه دو [[نامه]] خوانده شود: یکی در بصره، دیگری در [[کوفه]] که در هردو [[نامه]]، از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} اظهار [[برائت]] می‌شود<ref>غیبة نعمانی، ص ۱۶۵؛ غیبة طوسی، ص۲۶۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۶۱.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۶۸.</ref>
 
== حاکمان بصره ==
{{اصلی|حکومت بصره}}
# '''[[عبدالله بن عباس]]:''' ایشان پسر عموی پیامبر {{صل}} و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و از چهره‌های درخشان تاریخ [[اسلام]] به شمار می‌آید. وی در اثر تلاش و [[جدیت]] در [[کسب علم]] و [[دعای پیامبر]] {{صل}} به جایی رسید که او را [[حبر]] الأمة (عالم [[امت]]) می‌گفتند<ref>طبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۷.</ref>. [[عبد الله]] پس از [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} در کنار پدرش [[عباس]] به [[حضرت علی]] {{ع}} [[وفادار]] ماند. او همواره به [[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[معتقد]] بود و آن حضرت را [[خلیفه بلافصل]] [[پیامبر]] {{صل}} می‌دانست، لذا پس از آنکه [[حضرت علی]] {{ع}} به [[خلافت ظاهری]] رسید او با حضرت [[بیعت]] کرد. بعد از [[جنگ جمل]]، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[ابن عباس]] را به [[استانداری بصره]] [[منصوب]] کرد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۹۵ ـ ۹۰۲؛ [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص۱۴۹.</ref>.
# '''[[عثمان بن حنیف انصاری]]:''' او از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۳۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۷۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۱۱، ص۳۹۶۳.</ref>. وی مردی کارآزموده، با [[بصیرت]] و [[عاقل]] بود، لذا بعد از درگذشت پیامبر {{صل}} و در دوران [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]]، به حکومت [[عراق]] منسوب شد. وقتی [[امام علی]] {{ع}} به حکومت رسیدند به سبب [[شایستگی]] عثمان، او را به [[استانداری بصره]] [[انتخاب]] کردند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۳۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۷۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۱۱، ص۳۹۶۳.</ref>.<ref>[[رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان]]، [[عثمان بن حنیف (مقاله)|مقاله «عثمان بن حنیف»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref>
# '''[[ابوالاسود دوئلی]]:''' ابوالاسود از [[اصحاب امام علی]]، [[امام حسن]]، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]]{{ع}} به شمار آمده است<ref>رجال الطوسی، ص۴۶، ۶۹، ۷۵ و ۹۵.</ref>. [[علم نحو]] را از محضر [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرا گرفت<ref>الفهرست (الندیم)، ص۴۵ ـ ۴۷؛ الاغانی، ج۱۲، ص۲۹۹.</ref>. بعد از [[ابن عباس]] از جانب [[حضرت علی]]{{ع}} مدتی [[والی بصره]] شد<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۹۹.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۴۱۴.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]
# [[پرونده: IM010553.jpg|22px]] [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|'''بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
# [[پرونده:1100356.jpg|22px]] [[رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان]]، [[عثمان بن حنیف (مقاله)|مقاله «عثمان بن حنیف»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی''']]، ج۱
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:شهرهای عراق]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۱

بصره
تصویر قدیمی از بصره

بصره یکی از شهرهای مهم و بزرگ و بندری عراق در کنار اروند رود (شط العرب) و نزدیک خرمشهر و دارای کشتزارها و نخلستان‌های بسیار است. معنای لغوی بصره، زمین سخت، سنگلاخ و پر سنگریزه است. بصره در سال ۱۴ هجری، در زمان عمر بن خطاب بنا شد. امام علی (ع) در زمان خلافت خویش با شورشیان بصره جنگید و آن درگیری به جنگ جمل شهرت یافت. امروز، مردم بصره اغلب شیعه اثنی عشری‌اند و بخشی هم اخباری.

مقدمه

بصره یکی از شهرهای مهم و بزرگ و بندری عراق در کنار اروند رود (شط العرب) و نزدیک خرمشهر و دارای کشتزارها و نخلستان‌های بسیار است[۱]. معنای لغوی بصره، زمین سخت، سنگلاخ و پر سنگریزه است. نام قدیمی آن منطقه، خریبه، تدمر و مؤتفکه بوده است. به کوفه و بصره، عراقین هم می‌گفتند. بصره در سال ۱۴ هجری، در زمان عمر بن خطاب بنا شد. بنای آن شش ماه قبل از کوفه بود. مدتی هم پایتخت امویان شد. لقب‌های قبة الاسلام و خزانة العرب هم به آن داده‌اند[۲].

بصره شهری ساحلی است و نسبت به شهرهای منطقه ارتفاع کمتری دارد. این وضعیت مشکلات خاصی برای ساکنان آن ایجاد کرده است. برای نمونه می‌توان به آب آن شهر اشاره کرد که به خاطر نزدیک بودن به دریا و مخلوط شدن با آن، شور و بدمزه بوده و بیماری‌های فراوانی از جمله کندذهنی، سفاهت و خستگی، سوءهاضمه، فساد طحال و امراض پوستی را برای مردمان ایجاد کرده است[۳].

امام علی (ع) در زمان خلافت خویش با شورشیان بصره جنگید و آن درگیری به جنگ جمل شهرت یافت. در نهج البلاغه، در موارد متعددی امیر المؤمنین از بصره و مردم آن مذمت کرده است، از جمله: «لَعَنَكِ اللَّهُ يَا أَنْتَنَ الْأَرْضِ تُرَاباً وَ أَسْرَعَهَا خَرَاباً وَ أَشَدَّهَا عَذَاباً فِيكِ الدَّاءُ الدَّوِيُّ قِيلَ مَا هُوَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ كَلَامُ الْقَدَرِ الَّذِي فِيهِ الْفِرْيَةُ عَلَى اللَّهِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ فِيهِ سَخَطُ اللَّهِ وَ سَخَطُ نَبِيِّهِ (ص) وَ كَذِبُهُمْ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ اسْتِحْلَالُهُمُ الْكَذِبَ عَلَيْنَا»[۴] که نشان دهنده تفکرات انحرافی و موضع‌گیری‌های مخالف با اهل بیت است.

امروز، مردم بصره اغلب شیعه اثنی عشری‌اند و بخشی هم اخباری. از غلات شیعه هم چون شیخیه و صوفیه در بصره ساکن هستند. اکثر عشایر نواحی این منطقه، ایرانی تبارند و فارسی و ترکی را هم مثل عربی می‌دانند و با آن تکلم می‌کنند[۵].[۶]

قبایل بصره

در بصره پنج اتحاد قبیله‌ای تشکیل شد که به آنها اخماس گفته می‌شد:

  1. بنی‌تمیم در اتحاد با ضبه و رباب؛
  2. بنی بکر بن وائل، اصلی‌ترین شاخه ربیعه؛
  3. بنی‌عبدالقیس، دیگر شعبه ربیعه؛
  4. بنی ازد، تنها قبیله مستقل یمنی؛
  5. اهل‌العالیه[۷] که اتحادیه‌ای متنوع بود؛ این اتحادیه، شکلی توسعه‌یافته از اتحادیه پیشین احلاف بود که دو قبیله اسد و غطفان را متحد می‌کرد[۸].

اما به‌طورکلی می‌توان بیان کرد بصره، هم در ترکیب قبایل عربی و هم در ترکیب عرب‌ها با اقوام بومی که از پیش در عراق ساکن بوده‌اند نسبت به کوفه، ترکیب یک‌نواخت‌تری داشت.

آنچه که حائز اهمیت است، ناتوانایی برای جدا شدن شعبه یا قبیله حاشیه‌ای از یک قبیله محوری و وارد شدن آنها در اتحادیه دیگر بود. این موضوع علاوه بر این که مشکل آنها را حل نمی‌کرد، بلکه آنان را از یک حاشیه به حاشیه‌ای دیگر منتقل میکرد و دشواری‌های فراوانی را برای آنها به وجود می‌آورد. و زمانی این مشکلات مضاعف می‌شد که قبیله یا شعبه‌ای از قبیله، در گذشته، خود یک قبیلهٔ محوری و اصلی به حساب می‌آمد؛ ولی اکنون یک قبیله پیرو شناخته می‌شد[۹].

اماکن مقدس بصره

  1. مسجد جامع بصره: این مسجد به مسجد امام علی(ع) نیز شهرت دارد و نخستین مسجد ساخته شده در عراق است. حضرت علی(ع) پس از واقعه جمل در این مسجد نماز گزارد و درباره آن پیشگویی کرد که سیل عظیمی این مسجد را غرق خواهد کرد که صدها سال بعد این سیل به وقوع پیوست و این حادثه جزء غیب‌گویی‌های آن حضرت شمرده شد. امروزه از این مسجد، تنها قسمتی از گل‌دسته و باروی آن باقی مانده است.
  2. آرامگاه زید بن صوحان: او از یاران باوفای امیرالمؤمنین(ع) بود که در سال ۳۶ هجری، در جنگ جمل به شهادت رسید و آرامگاهش در کوت الزین بصره قرار دارد.
  3. آرامگاه حسن بصری: او از تابعین و مشایخ معروف صوفیه است که سال ۲۱ هجری، در مدینه به دنیا آمد و سال ۱۱۰ هجری در بصره درگذشت و بر قبر او بنای کهنی از قرن هفتم با گنبدی مخروطی قرار دارد.
  4. آرامگاه ملاصدرا: صدرالدین شیرازی یکی از علمای برجسته شیعه و از فلاسفه معروف است که در حین سفر حج درگذشت و در یکی از اتاق‌های پیرامون قبر حسن بصری به خاک سپرده شد.
  5. آرامگاه زبیر بن عوام: زبیر بن عوام عمه‌زاده پیامبر(ص) و یکی از رهبران جنگ جمل بود که به همراهی طلحه، غائله جمل را برپا کرد، اما در میانه جنگ پشیمان شد و هنگام فرار از میدان جنگ به دست مردی به نام ابن جرموز به قتل رسید. حکومت عثمانی برای گور او که در بیابان بود، ساختمانی ساخت که امروزه اطراف آن شهری به نام الزبیر ساخته شده است و این شهر تا بصره ۳۰ کیلومتر فاصله دارد[۱۰].[۱۱]

بصره در دوران ظهور

یکی از نشانه‌های ظهور که خداوند در معراج به پیامبرش نشان داد، خرابی بصره است که توسط یکی از فرزندان پیامبر انجام می‌شود و ساکنان زنگبار[۱۲] از او پیروی می‌کنند[۱۳]. امیرمؤمنان (ع) به ابن‌عباس فرمودند: سه فتنه روی خواهد داد... فتنه سوم در بصره است و آن از جانب شخصی بی‌رگ و ریشه است که برانگیزاننده آشوب و بلواست. مردم دو گروه می‌شوند، گروهی همراه او و گروهی علیه او و سال‌هایی بر آنان حکومت خواهد کرد. سپس پادشاهی تندخوی و خشن بر آنها حکومت کند که نام او در آسمان قتال (بسیار کشنده) و در زمین جبار (ستمگر) است، آن‌قدر خونریزی کند که آب را آلوده کند، تا جایی که نتوان از آن آشامید. سپس اعراب بر او هجوم می‌آورند و او را می‌کشند، در این زمان ستم و فساد رواج می‌یابد[۱۴].[۱۵]

در خبر آمده که هیچ شهری نیست، جز اینکه هنگام ظهور مهدی (ع) گروهی از آن به حضرت بپیوندند، جز بصره که حتی یک نفر از آن شهر، با حضرت نباشد[۱۶]. در روایتی آمده است که قائم ظهور نمی‌کند جز اینکه دو نامه خوانده شود: یکی در بصره، دیگری در کوفه که در هردو نامه، از علی بن ابی طالب (ع) اظهار برائت می‌شود[۱۷].[۱۸]

حاکمان بصره

  1. عبدالله بن عباس: ایشان پسر عموی پیامبر (ص) و علی بن ابی طالب (ع) و از چهره‌های درخشان تاریخ اسلام به شمار می‌آید. وی در اثر تلاش و جدیت در کسب علم و دعای پیامبر (ص) به جایی رسید که او را حبر الأمة (عالم امت) می‌گفتند[۱۹]. عبد الله پس از وفات پیامبر اکرم (ص) در کنار پدرش عباس به حضرت علی (ع) وفادار ماند. او همواره به ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) معتقد بود و آن حضرت را خلیفه بلافصل پیامبر (ص) می‌دانست، لذا پس از آنکه حضرت علی (ع) به خلافت ظاهری رسید او با حضرت بیعت کرد. بعد از جنگ جمل، امیرالمؤمنین (ع) ابن عباس را به استانداری بصره منصوب کرد[۲۰].
  2. عثمان بن حنیف انصاری: او از اصحاب رسول خدا (ص) و امیر المؤمنین علی (ع) است[۲۱]. وی مردی کارآزموده، با بصیرت و عاقل بود، لذا بعد از درگذشت پیامبر (ص) و در دوران حکومت عمر بن خطاب، به حکومت عراق منسوب شد. وقتی امام علی (ع) به حکومت رسیدند به سبب شایستگی عثمان، او را به استانداری بصره انتخاب کردند[۲۲].[۲۳]
  3. ابوالاسود دوئلی: ابوالاسود از اصحاب امام علی، امام حسن، امام حسین و امام سجاد(ع) به شمار آمده است[۲۴]. علم نحو را از محضر امیرمؤمنان علی(ع) فرا گرفت[۲۵]. بعد از ابن عباس از جانب حضرت علی(ع) مدتی والی بصره شد[۲۶].[۲۷]

منابع

پانویس

  1. درباره بنای بصره و تاریخچه و جغرافیای آن ر. ک. دایرة المعارف تشیع، ج ۳، ص ۲۶۲ به بعد، عنوان بصره
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۷۸.
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۶۷.
  4. سفینة البحار، ج ۱ واژه بصر.
  5. ر.ک: دایرة المعارف تشیع، ج ۳، ص ۲۶۶.
  6. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۷۸.
  7. کلمه عالیه به معنی بیرون شهر و اطراف شهر است و مردم قبایل و گروه‌های بیرون اردوگاه کوفه و بصره را به این نام می‌خوانده‌اند.
  8. نظام قبیله‌ای و خاستگاه خوارج نخستین، ص۹۷.
  9. حسینی، سید امیر، بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری، ص۷۵.
  10. راهنمای اماکن زیارتی و سیاحتی در عراق، ص۲۸۱.
  11. حسینی، سید امیر، بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری، ص۳۴۱.
  12. زنگبار همان جمهوری تانزانیای فعلی است، که اکنون یکی از جزایر مهم این کشور به نام زنگبار نامیده می‌شود. گروهی از ایران از شهرهای شیراز، شوشتر و سیراف در سال ۹۵۶ قمری به این کشور مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
  13. سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.
  14. ملاحم، ص۱۲۵.
  15. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۴۲.
  16. همان، ص ۱۹۴.
  17. غیبة نعمانی، ص ۱۶۵؛ غیبة طوسی، ص۲۶۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۶۱.
  18. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۸.
  19. طبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۷.
  20. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۹۵ ـ ۹۰۲؛ حسینی، سید امیر، بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری، ص۱۴۹.
  21. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۳۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۷۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۱۱، ص۳۹۶۳.
  22. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۳۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۷۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۱۱، ص۳۹۶۳.
  23. فتاح‌زاده، رحمان، مقاله «عثمان بن حنیف»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۲۳۴-۲۳۶.
  24. رجال الطوسی، ص۴۶، ۶۹، ۷۵ و ۹۵.
  25. الفهرست (الندیم)، ص۴۵ ـ ۴۷؛ الاغانی، ج۱۲، ص۲۹۹.
  26. الطبقات الکبری، ج۷، ص۹۹.
  27. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۴۱۴.