برهان صدیقین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۲۳: خط ۲۳:


===تقریر [[علامه طباطبایی]]===
===تقریر [[علامه طباطبایی]]===
بیان وی در [[تفسیر]] برخی [[آیات]]، منطبق بر شیوه [[صدیقان]] در رسیدن به [[حق]] است؛ از جمله در [[آیه]] ۵۳ فصّلت که [[شهید]] را به معنای مشهود دانسته است و بر اساس آن خدای متعالی برای هر چیزی مشهود خواهد بود، چون موجودی نیست مگر اینکه از هر جهت [[فقیر]] و وابسته به اوست و او ـ جل جلاله ـ برپا دارنده آن موجود و [[قاهر]] بر اوست، پس او برای هر چیزی معلوم و شناخته شده است، اگرچه برخی از معرفتش [[غافل]] باشند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۴۰۵.</ref>. وی این [[برهان]] را برای [[خردمندان]] قوی‌ترین و روشن‌ترین برهان بر [[توحید]] می‌داند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۴۰۵.</ref>. [[طبرسی]] نیز آیه را دال بر توحید می‌داند<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۰.</ref>. در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> نیز بیانی دارد که می‌توان در برهان صدیقین بدان [[استشهاد]] کرد. در بیان مذکور ضمن اینکه وجود شی‌ء را مصداق [[نور]] می‌داند [[خدا]] را مصداق اتمّ نور دانسته، [[معتقد]] است همان‌گونه که هر چیزی به وسیله نور ظهور می‌یابد خدای متعالی هم نوری است که به واسطه او [[آسمانها]] و [[زمین]] ظهور پیدا کرده است، بنابراین او برای هیچ چیزی مجهول نیست، چون ظهور هر چیزی برای خود یا غیر، از ظهوری است که به واسطه خدای متعالی برای او حاصل شده است، پس [[خداوند]] به ذات خود برای آن چیز قبل از آن ظاهر است<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۱۲۲، ۱۳۸.</ref>. بیان وی در [[تفسیر آیه]] ۳ [[حدید]]: {{متن قرآن|هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْـَٔاخِرُ وَٱلظَّـٰهِرُ وَٱلْبَاطِنُ}}<ref>«او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است» سوره حدید، آیه ۳.</ref> نیز مؤید شیوه [[صدیقان]] است؛ آنجا که در معنای «الظاهِر» می‌نویسد: او از هر ظاهری ظاهرتر است، چون [[قدرت]] او بر هر چیزی احاطه دارد و از سوی دیگر وجود او بر هرچیزی محیط است<ref>همان، ج ۱۹، ص۱۴۵.</ref>. [[علامه]] در آثار [[فلسفی]] خویش نیز یکی از کوتاه‌ترین و محکم‌ترین راههای رسیدن به [[واجب الوجود]] را برهانی می‌داند که به [[ابتکار]] خویش و بر مبنای پذیرش اصل [[واقعیت]] به عنوان اولین مسئله فلسفی که حد فاصل [[سفسطه]] از [[فلسفه]] است آن را این‌گونه تقریر می‌کند: واقعیت که در ثبوت آن تردیدی نداریم هرگز [[نفی]] نمی‌پذیرد و نابودی برنمی‌دارد و حتی فرض نفی آن مستلزم ثبوت آن است، پس اصل واقعیت [[وجوب]] ذاتی دارد و اشیایی که واقعیت دارند در واقعیتشان [[قائم]] به او هستند<ref>اسفار، ج ۶، ص۱۵ ـ ۱۶؛ مجموعه آثار، ج ۶، ص۹۶۲، ۹۷۰، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».</ref>. از خصوصیات بارز این تقریر این است که اولاً چون بر مبنای پذیرش اصل واقعیت است هم می‌تواند مورد پذیرش [[معتقدان]] به اصالت وجود باشد هم قائلان به اصالت ماهیت، چون دسته اول ما بازای واقعیت خارجی را وجود و دسته دوم ماهیت می‌دانند. ثانیا در این [[برهان]] نیز نیازی به [[ابطال]] [[دورو]] [[تسلسل]] نیست.<ref>[[علی الله‌بداشتی|الله‌بداشتی، علی]]، [[برهان صدیقین - الله‌بداشتی (مقاله)|مقاله «برهان صدیقین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۵۳۷.</ref>
بیان وی در [[تفسیر]] برخی [[آیات]]، منطبق بر شیوه [[صدیقان]] در رسیدن به [[حق]] است؛ از جمله در [[آیه]] ۵۳ فصّلت که [[شهید]] را به معنای مشهود دانسته است و بر اساس آن خدای متعالی برای هر چیزی مشهود خواهد بود، چون موجودی نیست مگر اینکه از هر جهت [[فقیر]] و وابسته به اوست و او ـ جل جلاله ـ برپا دارنده آن موجود و [[قاهر]] بر اوست، پس او برای هر چیزی معلوم و شناخته شده است، اگرچه برخی از معرفتش [[غافل]] باشند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۴۰۵.</ref>. وی این [[برهان]] را برای [[خردمندان]] قوی‌ترین و روشن‌ترین برهان بر [[توحید]] می‌داند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۴۰۵.</ref>. [[طبرسی]] نیز آیه را دال بر توحید می‌داند<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۰.</ref>. در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> نیز بیانی دارد که می‌توان در برهان صدیقین بدان [[استشهاد]] کرد. در بیان مذکور ضمن اینکه وجود شی‌ء را مصداق [[نور]] می‌داند [[خدا]] را مصداق اتمّ نور دانسته، [[معتقد]] است همان‌گونه که هر چیزی به وسیله نور ظهور می‌یابد خدای متعالی هم نوری است که به واسطه او [[آسمانها]] و [[زمین]] ظهور پیدا کرده است، بنابراین او برای هیچ چیزی مجهول نیست، چون ظهور هر چیزی برای خود یا غیر، از ظهوری است که به واسطه خدای متعالی برای او حاصل شده است، پس [[خداوند]] به ذات خود برای آن چیز قبل از آن ظاهر است<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۱۲۲، ۱۳۸.</ref>. بیان وی در [[تفسیر آیه]] ۳ [[حدید]]: {{متن قرآن|هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْـَٔاخِرُ وَٱلظَّـٰهِرُ وَٱلْبَاطِنُ}}<ref>«او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است» سوره حدید، آیه ۳.</ref> نیز مؤید شیوه [[صدیقان]] است؛ آنجا که در معنای «الظاهِر» می‌نویسد: او از هر ظاهری ظاهرتر است، چون [[قدرت]] او بر هر چیزی احاطه دارد و از سوی دیگر وجود او بر هرچیزی محیط است<ref>همان، ج ۱۹، ص۱۴۵.</ref>. [[علامه طباطبایی]] در آثار [[فلسفی]] خویش نیز یکی از کوتاه‌ترین و محکم‌ترین راههای رسیدن به [[واجب الوجود]] را برهانی می‌داند که به [[ابتکار]] خویش و بر مبنای پذیرش اصل [[واقعیت]] به عنوان اولین مسئله فلسفی که حد فاصل [[سفسطه]] از [[فلسفه]] است آن را این‌گونه تقریر می‌کند: واقعیت که در ثبوت آن تردیدی نداریم هرگز [[نفی]] نمی‌پذیرد و نابودی برنمی‌دارد و حتی فرض نفی آن مستلزم ثبوت آن است، پس اصل واقعیت [[وجوب]] ذاتی دارد و اشیایی که واقعیت دارند در واقعیتشان [[قائم]] به او هستند<ref>اسفار، ج ۶، ص۱۵ ـ ۱۶؛ مجموعه آثار، ج ۶، ص۹۶۲، ۹۷۰، «اصول فلسفه و روش رئالیسم».</ref>. از خصوصیات بارز این تقریر این است که اولاً چون بر مبنای پذیرش اصل واقعیت است هم می‌تواند مورد پذیرش [[معتقدان]] به اصالت وجود باشد هم قائلان به اصالت ماهیت، چون دسته اول ما بازای واقعیت خارجی را وجود و دسته دوم ماهیت می‌دانند. ثانیا در این [[برهان]] نیز نیازی به [[ابطال]] [[دورو]] [[تسلسل]] نیست.<ref>[[علی الله‌بداشتی|الله‌بداشتی، علی]]، [[برهان صدیقین - الله‌بداشتی (مقاله)|مقاله «برهان صدیقین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۵۳۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۱۳۹

ویرایش