اقدامات امام علی در جنگ حنین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[جنگ حنین]] است. "'''[[جنگ حنین]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = امام علی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جنگ حنین در قرآن]] - [[جنگ حنین در حدیث]] - [[جنگ حنین در کلام اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل =
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام علی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = امام علی (پرسش)
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
* [[فتح مکه]] [[دل‌ها]] را لرزاند و [[هول و هراس]] را در جان‌های [[مشرکان]] افکند. دو [[قبیله]] مهم [[طائف]]: "[[هَوازِن]]" و "ثقیف"، پس از [[گفتگو]] و [[رایزنی]] با برخی قبیله‌های دیگر، به این نتیجه رسیدند که پیش از آنکه [[سپاه اسلام]] به سوی آنان روی آورد، آنان [برای [[نبرد]]] به استقبال [[ارتش]] [[اسلام]] بروند. بدین سبب، سپاهی گران گرد آوردند و به [[فرماندهی]] [[جوانی]] سلحشور و بی‌پروا به نام [[مالک بن عوف نصری]]، به سوی [[سپاه اسلام]]، حرکت کردند. [[پیامبر]]{{صل}} با [[لشکر]] [[عظیم]] دوازده هزار نفری متشکل از ده هزار تن از [[مردم]] یثرب و دو هزار نفر از تازه‌مسلمانان [[قریش]]، به رویارویی با آنان شتافت. [[عظمت]] [[سپاه اسلام]]، برخی را به غروری کاذب، دچار ساخت و از این رو، گفتند: "ما هرگز از کمی تعداد، [[شکست]] نخواهیم خورد"<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref>. مالک، [[دستور]] داد که سپاهش در انتهای دره‌ای که گذرگاهی به سوی منطقه "[[حنین]]" بود، در پشت سنگ‌ها و صخره‌ها و در شکاف کوه‌ها و نقاط مرتفع، پنهان شوند و چون [[سپاه اسلام]] بدان‌جا رسید، آن را تیرباران و سنگ‌باران کنند و [[سپاه اسلام]] را به هزیمت و [[شکست]] بکشانند. چنین شد و بسیاری از [[سپاه اسلام]]، پا به فرار نهادند تا آنجا که [[ابو سفیان]] از سَرِ [[استهزا]] گفت: "[[مسلمانان]] تا لب دریا خواهند دوید!"<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۷۴.</ref>. در این هنگامه دشوار، تعدادی اندک (حدود ده نفر) در کنار [[پیامبر خدا]] ماندند و [[دفاع]] از آن بزرگوار را به [[جان]] خریدند که [[علی]]{{ع}} از آنان بود و پروانه‌وار بر گِرد شمع وجود [[پیامبر خدا]] می‌گشت و کسانی را که قصد [[جان]] [[پیامبر خدا]] را کرده بودند، فراری می‌داد. [[پیامبر]]{{صل}} با ندایی بلند در اوج دشواری‌ها و شکست‌ها فریاد زد: ای [[یاران]] [[خدا]] و [[یاران]] پیامبرش! من [[بنده]] [[خدا]] و [[پیامبر]] او هستم.
[[فتح مکه]] [[دل‌ها]] را لرزاند و [[هول و هراس]] را در جان‌های [[مشرکان]] افکند. دو [[قبیله]] مهم [[طائف]]: "[[هَوازِن]]" و "ثقیف"، پس از [[گفتگو]] و [[رایزنی]] با برخی قبیله‌های دیگر، به این نتیجه رسیدند که پیش از آنکه [[سپاه اسلام]] به سوی آنان روی آورد، آنان [برای [[نبرد]]] به استقبال [[ارتش]] [[اسلام]] بروند. بدین سبب، سپاهی گران گرد آوردند و به [[فرماندهی]] [[جوانی]] سلحشور و بی‌پروا به نام [[مالک بن عوف نصری]]، به سوی [[سپاه اسلام]]، حرکت کردند. [[پیامبر]] {{صل}} با [[لشکر]] [[عظیم]] دوازده هزار نفری متشکل از ده هزار تن از [[مردم]] یثرب و دو هزار نفر از تازه‌مسلمانان [[قریش]]، به رویارویی با آنان شتافت. [[عظمت]] [[سپاه اسلام]]، برخی را به غروری کاذب، دچار ساخت و از این رو، گفتند: "ما هرگز از کمی تعداد، [[شکست]] نخواهیم خورد"<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref>. مالک، [[دستور]] داد که سپاهش در انتهای دره‌ای که گذرگاهی به سوی منطقه "[[حنین]]" بود، در پشت سنگ‌ها و صخره‌ها و در شکاف کوه‌ها و نقاط مرتفع، پنهان شوند و چون [[سپاه اسلام]] بدان‌جا رسید، آن را تیرباران و سنگ‌باران کنند و [[سپاه اسلام]] را به هزیمت و [[شکست]] بکشانند. چنین شد و بسیاری از [[سپاه اسلام]]، پا به فرار نهادند تا آنجا که [[ابو سفیان]] از سَرِ [[استهزا]] گفت: "[[مسلمانان]] تا لب دریا خواهند دوید!"<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۷۴.</ref>. در این هنگامه دشوار، تعدادی اندک (حدود ده نفر) در کنار [[پیامبر خدا]] ماندند و [[دفاع]] از آن بزرگوار را به [[جان]] خریدند که [[علی]] {{ع}} از آنان بود و پروانه‌وار بر گِرد شمع وجود [[پیامبر خدا]] می‌گشت و کسانی را که قصد [[جان]] [[پیامبر خدا]] را کرده بودند، فراری می‌داد. [[پیامبر]] {{صل}} با ندایی بلند در اوج دشواری‌ها و شکست‌ها فریاد زد: ای [[یاران]] [[خدا]] و [[یاران]] پیامبرش! من [[بنده خدا]] و [[پیامبر]] او هستم.
و آن گاه، استرش را به سوی [[دشمن]] راند. یارانِ همراه آن بزرگوار نیز در کنار وی حرکت کردند و [[عباس]]، [[عموی پیامبر]] [[خدا]]، به [[فرمان]] وی با فریادی بلند، [[مسلمانان]] را به [[یاری]] فراخواند و بدین‌سان، [[لشکر]] [[اسلام]]، دوباره سامان یافت<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۷۵.</ref>.
و آن گاه، استرش را به سوی [[دشمن]] راند. یارانِ همراه آن بزرگوار نیز در کنار وی حرکت کردند و [[عباس]]، [[عموی پیامبر]] [[خدا]]، به [[فرمان]] وی با فریادی بلند، [[مسلمانان]] را به [[یاری]] فراخواند و بدین‌سان، [[لشکر]] [[اسلام]]، دوباره سامان یافت<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۷۵.</ref>.
استوارْ گامی و [[نبرد]] بی‌امان [[علی]]{{ع}} در این [[جنگ]] نیز چشمگیر بود. آن بزرگوار، چهل نفر از [[هوازن]] را کشت که یکی از آنان، ابو جرول، از دلاوران [[هوازن]] بود و [[مرگ]] او مقدمه [[فروپاشی]] [[سپاه]] [[هوازن]] شد. [[پیامبر]]{{صل}}، فراریان را تعقیب کرد و دژ آنان را در [[طائف]]، محاصره کرد. در این محاصره، [[علی]]{{ع}} با [[نافع]] بن غیلان جنگید و او را از پای درآورد. چون [[نافع]] کشته شد، گروهی از [[مشرکان]] فرار کردند و برخی [[اسلام]] آوردند. افزون بر این، [[علی]]{{ع}} در هنگام محاصره دژ، [[مأموریت]] یافت تا بت‌های اطراف [[طائف]] را نابود کند که این [[مأموریت]] را نیز به گونه‌ای [[شایسته]] انجام داد. [[شیخ مفید]] رحمه [[الله]]، درباره حضور مؤثر [[علی]]{{ع}} در این [[نبرد]]، نوشته است: به فضیلت‌های [[امیر مؤمنان]] در این [[پیکار]] بنگر و در [[حقیقت]] آن، [[تأمل]] و [[اندیشه]] کن. می‌یابی که در این ([[پیکار]])، به همه [[فضیلت‌ها]] [[دست]] یافت و هیچ کس از [[امت]] در آنها با وی شریک نیست<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۴۹.</ref>.


اکنون، بر اساس وقایع [[تاریخی]] و آنچه آوردیم، جلوه‌های والای [[علی]]{{ع}} را در این [[نبرد]]، بدین‌گونه برمی‌شمریم:
استوارْ گامی و [[نبرد]] بی‌امان [[علی]] {{ع}} در این [[جنگ]] نیز چشمگیر بود. آن بزرگوار، چهل نفر از [[هوازن]] را کشت که یکی از آنان، ابو جرول، از دلاوران [[هوازن]] بود و [[مرگ]] او مقدمه [[فروپاشی]] [[سپاه]] [[هوازن]] شد. [[پیامبر]] {{صل}}، فراریان را تعقیب کرد و دژ آنان را در [[طائف]]، محاصره کرد. در این محاصره، [[علی]] {{ع}} با [[نافع]] بن غیلان جنگید و او را از پای درآورد. چون [[نافع]] کشته شد، گروهی از [[مشرکان]] فرار کردند و برخی [[اسلام]] آوردند. افزون بر این، [[علی]] {{ع}} در هنگام محاصره دژ، [[مأموریت]] یافت تا بت‌های اطراف [[طائف]] را نابود کند که این [[مأموریت]] را نیز به گونه‌ای [[شایسته]] انجام داد. [[شیخ مفید]] رحمه [[الله]]، درباره حضور مؤثر [[علی]] {{ع}} در این [[نبرد]]، نوشته است: به فضیلت‌های [[امیر مؤمنان]] در این [[پیکار]] بنگر و در [[حقیقت]] آن، [[تأمل]] و [[اندیشه]] کن. می‌یابی که در این ([[پیکار]])، به همه [[فضیلت‌ها]] دست یافت و هیچ کس از [[امت]] در آنها با وی شریک نیست<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۴۹.</ref>.
#پرچمداری [[مهاجران]]؛
 
#حضور شکوهمند در اوج [[نبرد]] و در هنگامه [[هجوم]] بی‌امان [[دشمن]]، و دفع خطر از [[جان]] [[پیامبر خدا]] در لحظاتی که بسیاری گریخته بودند؛
اکنون، بر اساس وقایع [[تاریخی]] و آنچه آوردیم، جلوه‌های والای [[علی]] {{ع}} را در این [[نبرد]]، بدین‌گونه برمی‌شمریم:
#کشتن ابو جرول، که موجب [[فروپاشی]] [[سپاه]] [[هوازن]] شد؛
# پرچمداری [[مهاجران]]؛
#کشتن چهل نفر از رزم‌آوران [[هوازن]]؛
# حضور شکوهمند در اوج [[نبرد]] و در هنگامه [[هجوم]] بی‌امان [[دشمن]]، و دفع خطر از [[جان]] [[پیامبر خدا]] در لحظاتی که بسیاری گریخته بودند؛
# کشتن ابو جرول، که موجب [[فروپاشی]] [[سپاه]] [[هوازن]] شد؛
# کشتن چهل نفر از رزم‌آوران [[هوازن]]؛
# [[فرماندهی]] گروهی که برای از بین بردن بت‌های منطقه [[بسیج]] شده بودند؛
# [[فرماندهی]] گروهی که برای از بین بردن بت‌های منطقه [[بسیج]] شده بودند؛
#هماوردی با "شهاب" از [[قبیله]] "خَثعَم" که هیچ کس از [[مسلمانان]]، هماورد جویی او را در میدان [[نبرد]]، پاسخ نگفت و [[علی]]{{ع}} او را از پای درآورد؛
# هماوردی با "شهاب" از [[قبیله]] "خَثعَم" که هیچ کس از [[مسلمانان]]، هماورد جویی او را در میدان [[نبرد]]، پاسخ نگفت و [[علی]] {{ع}} او را از پای درآورد؛
#کشتن "[[نافع]]" که‌تسلیم شدن بسیاری را در پی داشت.
# کشتن "[[نافع]]" که‌تسلیم شدن بسیاری را در پی داشت.
* [[الإرشاد]]: مردی از [[هوازن]]، سوار بر شتر سرخ مویش پیش آمد. در دستش [[پرچم]] سیاهی آویخته بر سر نیزه بلندی داشت و پیشاپیش [[دشمن]] می‌آمد و چون به [[مسلمانان]] [[دست]] می‌یافت، کار آنها را می‌ساخت و چون از جلویش می‌گریختند، [[پرچم]] را برای مشرکانی که پشت سرش بودند، می‌افراشت و آنان به دنبالش می‌آمدند، و رَجَز می‌خواند و می‌گفت: من ابو جرولم! [[استوار]] ایستاده‌ام‌ تا این [[قوم]] را [[شکست]] دهیم یا [[شکست]] بخوریم.
 
پس [[امیر مؤمنان]]، آهنگ او کرد و ضربتی بر پشت شترش زد و او را به [[خاک]] افکند و سپس خودِ او را زد و سخت به [[زمین]] انداخت و فرمود: [[مردم]] به هنگام صبح دانستند، که من در [[جنگ]]، شکارچی‌ام. پس [[مشرکان]] با کشته شدن ابو جرول- که خداوندْ لعنتش‌کند-، پراکنده شدند<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۴۲.</ref>.
[[الارشاد]]: مردی از [[هوازن]]، سوار بر شتر سرخ مویش پیش آمد. در دستش [[پرچم]] سیاهی آویخته بر سر نیزه بلندی داشت و پیشاپیش [[دشمن]] می‌آمد و چون به [[مسلمانان]] دست می‌یافت، کار آنها را می‌ساخت و چون از جلویش می‌گریختند، [[پرچم]] را برای مشرکانی که پشت سرش بودند، می‌افراشت و آنان به دنبالش می‌آمدند، و رَجَز می‌خواند و می‌گفت: من ابو جرولم! [[استوار]] ایستاده‌ام‌ تا این [[قوم]] را [[شکست]] دهیم یا [[شکست]] بخوریم.
* [[الإرشاد]]: چون [[امیر مؤمنان]] ابو جرول را کشت و [[دشمن]] با کشته شدن او بی‌یاور شد، [[مسلمانان]]، تیغ در میان آنان نهادند و [[امیر مؤمنان]]، پیشاپیش آنان می‌رفت تا آنکه چهل تن از آنان را کشت و پس از آن بود که فرار کردن و به [[اسارت]] درآمدن [[دشمن]]، آغاز شد<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۰.</ref>.
پس [[امیر مؤمنان]]، آهنگ او کرد و ضربتی بر پشت شترش زد و او را به [[خاک]] افکند و سپس خودِ او را زد و سخت به [[زمین]] انداخت و فرمود: [[مردم]] به هنگام صبح دانستند، که من در [[جنگ]]، شکارچی‌ام. پس [[مشرکان]] با کشته شدن ابو جرول- که خداوندْ لعنتش‌کند- پراکنده شدند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۴۲.</ref>.
 
[[الارشاد]]: چون [[امیر مؤمنان]] ابو جرول را کشت و [[دشمن]] با کشته شدن او بی‌یاور شد، [[مسلمانان]]، تیغ در میان آنان نهادند و [[امیر مؤمنان]]، پیشاپیش آنان می‌رفت تا آنکه چهل تن از آنان را کشت و پس از آن بود که فرار کردن و به [[اسارت]] درآمدن [[دشمن]]، آغاز شد<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۰.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل امام علی}}
{{مدخل امام علی}}
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
* [[نقش امام علی در جنگ حنین چه بود؟ (پرسش)]]
* [[نقش امام علی در جنگ حنین چه بود؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{امام علی}}


[[رده:اقدامات امام علی در جنگ‌ها]]
[[رده:اقدامات امام علی در جنگ‌ها]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
۱۱۸٬۷۱۶

ویرایش