اخبات: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
جز (جایگزینی متن - 'زبان فارسی' به 'زبان فارسی') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اخبات در قرآن]] | پرسش مرتبط = }} | | موضوع مرتبط = | ||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[اخبات در قرآن]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
دلهای نرم و پر از [[خشوع]] در برابر [[خداوند]]. واژه [[اخبات]] به صورت مصدر در [[قرآن کریم]] نیامده، ولی مشتقات آن به صورت {{متن قرآن|مُخْبِتِينَ}}<ref>«و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|أَخْبَتُوا}}<ref>«و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|فَتُخْبِتَ}}<ref>«آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>، (مضارع مفرد مؤنث) به کار رفته است. [[خلیل بن احمد]] گفته است: "خَبت" [[زمین]] گسترده و جمع آن "خُبوت" است و "مُخبِت" [[خاضع]] و متضرّع است. ازهری از یک [[اعرابی]] نقل میکند که: "خَبت" به معنای زمینی است آرام و گسترده. ابوعمرو گفته است: "خُبِّت" بیابان سنگلاخ است. دیگران گفتهاند: وادی پاخوردهای است که در آن انواع خارها میروید<ref>تهذیب اللغه، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. ابن [[فارس]] میگوید: "خُبت" وادی خالی از [[گیاه]] است<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۳۸.</ref>. [[ابن قتیبه]] گوید: "خُبت" زمین گسترده [[مسطح]] است. | دلهای نرم و پر از [[خشوع]] در برابر [[خداوند]]. واژه [[اخبات]] به صورت مصدر در [[قرآن کریم]] نیامده، ولی مشتقات آن به صورت {{متن قرآن|مُخْبِتِينَ}}<ref>«و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|أَخْبَتُوا}}<ref>«و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|فَتُخْبِتَ}}<ref>«آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>، (مضارع مفرد مؤنث) به کار رفته است. [[خلیل بن احمد]] گفته است: "خَبت" [[زمین]] گسترده و جمع آن "خُبوت" است و "مُخبِت" [[خاضع]] و متضرّع است. ازهری از یک [[اعرابی]] نقل میکند که: "خَبت" به معنای زمینی است آرام و گسترده. ابوعمرو گفته است: "خُبِّت" بیابان سنگلاخ است. دیگران گفتهاند: وادی پاخوردهای است که در آن انواع خارها میروید<ref>تهذیب اللغه، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. ابن [[فارس]] میگوید: "خُبت" وادی خالی از [[گیاه]] است<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۳۸.</ref>. [[ابن قتیبه]] گوید: "خُبت" زمین گسترده [[مسطح]] است. | ||
خط ۹: | خط ۱۳: | ||
عرفا، اخبات را منزلی از منازل [[سیر و سلوک]] و نخستین [[منزل]] از [[مقامات]] [[طمأنینه]] میدانند که سالک در این [[مقام]] از هر گونه تردید و [[غفلت]] [[رهایی]] مییابد. به گفته بعضی "مُخبتگ همیشه نفس خود را ملامت میکند و هیچ گاه از او [[راضی]] نیست و این همان [[نفس لوامه]] است که در [[قرآن]] از آن یاد شده است<ref>مدارج السالکین، ج۲، ص۵.</ref>. با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> که مخبتین را با اوصاف [[صابران]]، برپادارندگان [[نماز]]، [[انفاق]] کنندگان و کسانی که چون به [[یاد خدا]] بیفتند دلشان بیمناک میشود، یاد نموده است، معلوم میشود که در معنای [[اخبات]] نوعی [[بیم]] و [[هراس]] لحاظ شده است. اخبات رابطه تنگاتنگی با چند اصطلاح [[قرآنی]] دارد که عبارتند از: [[تقوا]]، وَجَل، [[خشیت]] و [[اشفاق]]. این اصطلاحات مفاهیم بسیار نزدیکی با هم دارند، ولی مترداف نیستند و در عین حال که در همه آنها مفهوم [[ترس]] وجود دارد، دلالتهای ویژهای دارند که آنها را از یکدیگر ممتاز میسازد و میتوان گفت همه این معانی در واژه "اخبات" جمع است و در واقع [[تقوا]]، وجل، خشیت، [[رجا]] و اشفاق زیرمجموعه واژه "اخبات" به شمار میآیند. افزون بر آن، در اخبات معنای [[طمأنینه]]، [[آرامش]]، [[پناه]] بردن و [[سرسپردگی]] به [[خدا]] هم لحاظ شده است و در واقع مخبتین کسانی هستند که همه این صفات را در وجود خویش گرد آوردهاند<ref>ترجمان وحی، شماره ۲۹.</ref>. | عرفا، اخبات را منزلی از منازل [[سیر و سلوک]] و نخستین [[منزل]] از [[مقامات]] [[طمأنینه]] میدانند که سالک در این [[مقام]] از هر گونه تردید و [[غفلت]] [[رهایی]] مییابد. به گفته بعضی "مُخبتگ همیشه نفس خود را ملامت میکند و هیچ گاه از او [[راضی]] نیست و این همان [[نفس لوامه]] است که در [[قرآن]] از آن یاد شده است<ref>مدارج السالکین، ج۲، ص۵.</ref>. با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> که مخبتین را با اوصاف [[صابران]]، برپادارندگان [[نماز]]، [[انفاق]] کنندگان و کسانی که چون به [[یاد خدا]] بیفتند دلشان بیمناک میشود، یاد نموده است، معلوم میشود که در معنای [[اخبات]] نوعی [[بیم]] و [[هراس]] لحاظ شده است. اخبات رابطه تنگاتنگی با چند اصطلاح [[قرآنی]] دارد که عبارتند از: [[تقوا]]، وَجَل، [[خشیت]] و [[اشفاق]]. این اصطلاحات مفاهیم بسیار نزدیکی با هم دارند، ولی مترداف نیستند و در عین حال که در همه آنها مفهوم [[ترس]] وجود دارد، دلالتهای ویژهای دارند که آنها را از یکدیگر ممتاز میسازد و میتوان گفت همه این معانی در واژه "اخبات" جمع است و در واقع [[تقوا]]، وجل، خشیت، [[رجا]] و اشفاق زیرمجموعه واژه "اخبات" به شمار میآیند. افزون بر آن، در اخبات معنای [[طمأنینه]]، [[آرامش]]، [[پناه]] بردن و [[سرسپردگی]] به [[خدا]] هم لحاظ شده است و در واقع مخبتین کسانی هستند که همه این صفات را در وجود خویش گرد آوردهاند<ref>ترجمان وحی، شماره ۲۹.</ref>. | ||
در [[قرآن کریم]] اخبات گاهی با حرف {{متن قرآن|إِلَى}} {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}} <ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref> و گاهی با حرف | در [[قرآن کریم]] اخبات گاهی با حرف {{متن قرآن|إِلَى}} {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}} <ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref> و گاهی با حرف لام {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref> «و تا کسانی که دانش یافتهاند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد و بیگمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.</ref> و گاهی بدون حرف تعدیه {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}} <ref>«و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> آمده است. وقتی که [[اخبات]] با {{متن قرآن|إِلَى}} متعدی شود {{متن قرآن|وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ}} بیشتر [[اطمینان]]، [[آرامش]]، [[رکون]] و تکیه دادن در آن لحاظ شده است، هرچند مفاهیم دیگری چون [[تسلیم]] بودن هم در آن وجود دارد و چون با لام متعدی شود، معنای [[پذیرش حق]] و [[تسلیم شدن]] در برابر آن نمود بیشتری دارد، اما در جایی که بدون حرف تعدیه ذکر شده باشد همه مفاهیم فوقالذکر میتواند در آن جمع آید، هرچند به قرینه {{متن قرآن|فَلَهُ أَسْلِمُوا}} معنای تسلیم در آنجا بیشتر به نظر میآید. | ||
بنابراین در | بنابراین در زبان فارسی واژه واحدی نمیتواند تمام مفهوم اخبات را در خود جمع کند و چون در [[قرآن کریم]]، استعاره و کنایه و مجاز فراوان است در [[مقام]] ترجمه باید این گونه واژهها را با جملهای که بتواند مفهوم آن را برساند، ترجمه کرد<ref>ترجمان وحی، شماره ۲۹، ۱۰۲.</ref>. | ||
اخبات یکی از اصطلاحات کلیدی [[قرآن]] است که کلمه کانونی میدان معناشناختی واژههای: [[تقوا]]، [[خشیت]]، [[ایمان]]، [[عمل صالح]]، [[اشفاق]]، وَجَل، [[رجا]]، [[طمع]]، [[تسلیم]]، [[خضوع]]، [[خشوع]] و اطمینان میباشد. این میدان معناشناختی مبتنی بر [[معرفت خدا]] و [[رضا]] و تسلیم در برابر اوست. | اخبات یکی از اصطلاحات کلیدی [[قرآن]] است که کلمه کانونی میدان معناشناختی واژههای: [[تقوا]]، [[خشیت]]، [[ایمان]]، [[عمل صالح]]، [[اشفاق]]، وَجَل، [[رجا]]، [[طمع]]، [[تسلیم]]، [[خضوع]]، [[خشوع]] و اطمینان میباشد. این میدان معناشناختی مبتنی بر [[معرفت خدا]] و [[رضا]] و تسلیم در برابر اوست. | ||
در [[سوره هود]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند | در [[سوره هود]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref> مخبتان در برابر [[کافران]] و از جمله [[اصحاب]] جاودان [[بهشت]] به شمار رفتهاند و در [[سوره حج]] آیه {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> به مخبتان [[بشارت]] داده شده است. آرای [[مفسران]] در [[تفسیر آیات]] مربوط به اخبات به هم نزدیک است، اما در تعبیرها و برداشت [[آزاد]] آنان از [[آیات]] با توجه به معانی اصلی و مجازی [[اخبات]] و ماقبل وما بعد آیات، اندکی تفاوت وجود دارد. چنان که برخی مقصود از اخبات در آیات {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسان که چون از خداوند یاد شود دلهاشان بیمناک میشود و بر هر چه به آنها رسد شکیبایند و برپادارندگان نمازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره حج، آیه ۳۵.</ref> را [[اطمینان]] به [[خدا]] دانستهاند؛ چنان اطمینانی که به واسطه آن، [[ایمان قلبی]] [[متزلزل]] نشود و [[شک]] و [[زیغ]] در آن راه نیاید، همچون [[زمین]] مطمئنی که آنچه بر آن مستقر شود با [[ثبات]] و بدون [[تزلزل]] آن را نگه دارد<ref>المیزان، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. | ||
بعضی اخبات را [[خضوع]] و [[خشوع]] و [[انابه]] مستمر و مداوم با حالتی یکنواخت و یکسان و بدون نقصان در برابر [[خداوند]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] و بریدن از غیر او و به سوی او منقطع شدن دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۰.</ref>. گروهی نیز اخبات را به [[تسلیم]] [[قلبی]] مطلق بیچون و چرا و بدون قید و شرط برای خدا [[تفسیر]] کرده و جمله {{متن قرآن|أَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ}}<ref>«و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref> را در [[مقام]] بیان تأثیر حالات قلبی و [[معنوی]] در [[پاداش]] [[انسان]] و نیز قبولی [[ایمان]] و عمل دانستهاند. بنابراین، اخبات را شرط کارساز بودن ایمان و عمل و سرانجام ورود و [[خلود]] در [[بهشت]] میدانند<ref>تفسیر راهنما، ج۸، ص۶۱.</ref>. | بعضی اخبات را [[خضوع]] و [[خشوع]] و [[انابه]] مستمر و مداوم با حالتی یکنواخت و یکسان و بدون نقصان در برابر [[خداوند]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] و بریدن از غیر او و به سوی او منقطع شدن دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۰.</ref>. گروهی نیز اخبات را به [[تسلیم]] [[قلبی]] مطلق بیچون و چرا و بدون قید و شرط برای خدا [[تفسیر]] کرده و جمله {{متن قرآن|أَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ}}<ref>«و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند» سوره هود، آیه ۲۳.</ref> را در [[مقام]] بیان تأثیر حالات قلبی و [[معنوی]] در [[پاداش]] [[انسان]] و نیز قبولی [[ایمان]] و عمل دانستهاند. بنابراین، اخبات را شرط کارساز بودن ایمان و عمل و سرانجام ورود و [[خلود]] در [[بهشت]] میدانند<ref>تفسیر راهنما، ج۸، ص۶۱.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۸: | ||
اخبات از نخستین مراحل [[طمأنینه]] دانسته شده که عبارت از ورود سالک به موضع و مقام [[امن]]، [[انس]] و سکون به [[پروردگار]] است، به گونهای که [[عارف]] سالک از برگشت به علایق نفس و [[پریشانی]] احوال و نیز از تردید در قصد و ادامه مسیر به سبب [[انس]] و سکون به پروردگار در [[امان]] میماند. آنگاه برای آن، سه [[درجه]] ذکر کردهاند: | اخبات از نخستین مراحل [[طمأنینه]] دانسته شده که عبارت از ورود سالک به موضع و مقام [[امن]]، [[انس]] و سکون به [[پروردگار]] است، به گونهای که [[عارف]] سالک از برگشت به علایق نفس و [[پریشانی]] احوال و نیز از تردید در قصد و ادامه مسیر به سبب [[انس]] و سکون به پروردگار در [[امان]] میماند. آنگاه برای آن، سه [[درجه]] ذکر کردهاند: | ||
#[[عصمت]] | # [[عصمت]] | ||
#قوت [[اراده]] | # قوت [[اراده]] | ||
#[[بیاعتنایی]] به غیر. | # [[بیاعتنایی]] به غیر. | ||
در مرحله عصمت، [[نور الهی]]، جای [[ظلمت]] [[شهوانی]] را پر میکند به گونهای که ریشه شهوتپرستی و [[غفلت]] از [[دل]] او کنده میشود. در مرحله [[قوّت]] اراده، سالک ارادهاش چنان قوت میگیرد که هیچ علت و سیبی او را در هم نمیشکند و دلش جز به یاد [[حق]] به چیزی مشغول نمیشود و [[زینت]] [[دنیا]] هرگز او را از [[مسیر حق]] [[منحرف]] نمیگرداند و در مرحله بیاعتنایی به غیر، عارف به چنان مرتبتی میرسد که جز [[شهود]] [[حق]] به چیزی توجه نمیکند و به [[خلق]] التفاتی ندارد و به [[مدح]] و ذمّ کسی وقعی نمینهد و [[ستایش]] و [[بدگویی]] کسی او را از جای خویش نمیلغزاند. | در مرحله عصمت، [[نور الهی]]، جای [[ظلمت]] [[شهوانی]] را پر میکند به گونهای که ریشه شهوتپرستی و [[غفلت]] از [[دل]] او کنده میشود. در مرحله [[قوّت]] اراده، سالک ارادهاش چنان قوت میگیرد که هیچ علت و سیبی او را در هم نمیشکند و دلش جز به یاد [[حق]] به چیزی مشغول نمیشود و [[زینت]] [[دنیا]] هرگز او را از [[مسیر حق]] [[منحرف]] نمیگرداند و در مرحله بیاعتنایی به غیر، عارف به چنان مرتبتی میرسد که جز [[شهود]] [[حق]] به چیزی توجه نمیکند و به [[خلق]] التفاتی ندارد و به [[مدح]] و ذمّ کسی وقعی نمینهد و [[ستایش]] و [[بدگویی]] کسی او را از جای خویش نمیلغزاند. | ||
نتیجه چنین حالاتی که [[قرآن]] با عنوان مخبتین از آن یاد میکند این است که استقرار [[حس]] [[آرامش]] و [[ثبات]] [[روانی]] در [[جامعه]] توسط نخبگانی که الگوهای [[اخلاق]] و [[عرفان]] به شمار میروند در [[قلوب]] حقیقتجویان به تدریج [[رسوخ]] و [[نفوذ]] میکند و جریانی معنویتگرا به وجود میآید که [[طبیعت]] و [[فطرت]] بشرخواهان و خواستار آن است؛ زیرا تأمین [[امور اقتصادی]] و [[آسایش]] [[اجتماعی]] و دستیابی به همه آرزوهای مادی، هرگز اشباع کننده تمام ابعاد وجودی [[انسان]] نیست، بلکه [[آدمی]] در ورای [[رفاه]] و [[امنیت]]، جویای [[کشف]] واقع و [[تشنه]] رسیدن به [[حقیقت]] مطلق است. | نتیجه چنین حالاتی که [[قرآن]] با عنوان مخبتین از آن یاد میکند این است که استقرار [[حس]] [[آرامش]] و [[ثبات]] [[روانی]] در [[جامعه]] توسط نخبگانی که الگوهای [[اخلاق]] و [[عرفان]] به شمار میروند در [[قلوب]] حقیقتجویان به تدریج [[رسوخ]] و [[نفوذ]] میکند و جریانی معنویتگرا به وجود میآید که [[طبیعت]] و [[فطرت]] بشرخواهان و خواستار آن است؛ زیرا تأمین [[امور اقتصادی]] و [[آسایش]] [[اجتماعی]] و دستیابی به همه آرزوهای مادی، هرگز اشباع کننده تمام ابعاد وجودی [[انسان]] نیست، بلکه [[آدمی]] در ورای [[رفاه]] و [[امنیت]]، جویای [[کشف]] واقع و [[تشنه]] رسیدن به [[حقیقت]] مطلق است. | ||
باز نمودن درهای [[معارف قرآنی]] همچون مفهوم [[اخبات]]، اشباع و ارضاء ابعادی از [[روح]] حقیقتجوی بشری را عهدهدار میشود که به محض آشنایی با آن، ورود به مرحله جدیدی از مراحل [[کمال انسانی]] آغاز میشود و آنگاه است که انسان وارد [[دنیایی]] دیگر از [[فهم]] و [[معرفت]] میشود که | باز نمودن درهای [[معارف قرآنی]] همچون مفهوم [[اخبات]]، اشباع و ارضاء ابعادی از [[روح]] حقیقتجوی بشری را عهدهدار میشود که به محض آشنایی با آن، ورود به مرحله جدیدی از مراحل [[کمال انسانی]] آغاز میشود و آنگاه است که انسان وارد [[دنیایی]] دیگر از [[فهم]] و [[معرفت]] میشود که وصف و بیان چگونگی آن را تنها کسانی میفهمند که به آن دست یافته باشند. [[قرآن کریم]]، ابوابی از [[شناخت]] [[حقیقت]] را به روی [[بشر]] گشوده است که ورود به آن مستلزم عبور از مرز [[مادیات]] است.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اخبات - کوشا (مقاله)|مقاله «اخبات»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۳: | خط ۴۷: | ||
{{فضایل اخلاقی}} | {{فضایل اخلاقی}} | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۲
مقدمه
دلهای نرم و پر از خشوع در برابر خداوند. واژه اخبات به صورت مصدر در قرآن کریم نیامده، ولی مشتقات آن به صورت مُخْبِتِينَ[۱]، أَخْبَتُوا[۲]، فَتُخْبِتَ[۳]، (مضارع مفرد مؤنث) به کار رفته است. خلیل بن احمد گفته است: "خَبت" زمین گسترده و جمع آن "خُبوت" است و "مُخبِت" خاضع و متضرّع است. ازهری از یک اعرابی نقل میکند که: "خَبت" به معنای زمینی است آرام و گسترده. ابوعمرو گفته است: "خُبِّت" بیابان سنگلاخ است. دیگران گفتهاند: وادی پاخوردهای است که در آن انواع خارها میروید[۴]. ابن فارس میگوید: "خُبت" وادی خالی از گیاه است[۵]. ابن قتیبه گوید: "خُبت" زمین گسترده مسطح است.
مفسران در معنای اصطلاحی آن سخنان گوناگونی دارند. راغب اصفهانی گفته است: خداوند لفظ "اخبات" را به معنای نرمی و تواضع به کار برده است: فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ[۶]. ابنعطیه در تفسیرش[۷]انابه و اطمینان و خوف را نیز بر آن افزوده و گفته است این الفاظ معانی نزدیک به هم دارند. زمخشری أَخْبَتُوا را به معنای "اطمینان پیدا کرد" و "عبادت خدا را از روی خشوع و فروتنی و انقطاع انجام داد" تفسیر نموده است. مجاهد گفته است: مخبتین کسانی هستند که به امر خدا اطمینان پیدا کردهاند و خداوند آنها را به خوف و وجل به هنگام یاد او متّصف نموده است. ابوهلال عسکری آن را به معنای افتادگی در برابر خدا معنا کرده است.
عرفا، اخبات را منزلی از منازل سیر و سلوک و نخستین منزل از مقامات طمأنینه میدانند که سالک در این مقام از هر گونه تردید و غفلت رهایی مییابد. به گفته بعضی "مُخبتگ همیشه نفس خود را ملامت میکند و هیچ گاه از او راضی نیست و این همان نفس لوامه است که در قرآن از آن یاد شده است[۸]. با توجه به آیه وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ[۹] که مخبتین را با اوصاف صابران، برپادارندگان نماز، انفاق کنندگان و کسانی که چون به یاد خدا بیفتند دلشان بیمناک میشود، یاد نموده است، معلوم میشود که در معنای اخبات نوعی بیم و هراس لحاظ شده است. اخبات رابطه تنگاتنگی با چند اصطلاح قرآنی دارد که عبارتند از: تقوا، وَجَل، خشیت و اشفاق. این اصطلاحات مفاهیم بسیار نزدیکی با هم دارند، ولی مترداف نیستند و در عین حال که در همه آنها مفهوم ترس وجود دارد، دلالتهای ویژهای دارند که آنها را از یکدیگر ممتاز میسازد و میتوان گفت همه این معانی در واژه "اخبات" جمع است و در واقع تقوا، وجل، خشیت، رجا و اشفاق زیرمجموعه واژه "اخبات" به شمار میآیند. افزون بر آن، در اخبات معنای طمأنینه، آرامش، پناه بردن و سرسپردگی به خدا هم لحاظ شده است و در واقع مخبتین کسانی هستند که همه این صفات را در وجود خویش گرد آوردهاند[۱۰].
در قرآن کریم اخبات گاهی با حرف إِلَى إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [۱۱] و گاهی با حرف لام وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۲] و گاهی بدون حرف تعدیه وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ [۱۳] آمده است. وقتی که اخبات با إِلَى متعدی شود وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ بیشتر اطمینان، آرامش، رکون و تکیه دادن در آن لحاظ شده است، هرچند مفاهیم دیگری چون تسلیم بودن هم در آن وجود دارد و چون با لام متعدی شود، معنای پذیرش حق و تسلیم شدن در برابر آن نمود بیشتری دارد، اما در جایی که بدون حرف تعدیه ذکر شده باشد همه مفاهیم فوقالذکر میتواند در آن جمع آید، هرچند به قرینه فَلَهُ أَسْلِمُوا معنای تسلیم در آنجا بیشتر به نظر میآید.
بنابراین در زبان فارسی واژه واحدی نمیتواند تمام مفهوم اخبات را در خود جمع کند و چون در قرآن کریم، استعاره و کنایه و مجاز فراوان است در مقام ترجمه باید این گونه واژهها را با جملهای که بتواند مفهوم آن را برساند، ترجمه کرد[۱۴].
اخبات یکی از اصطلاحات کلیدی قرآن است که کلمه کانونی میدان معناشناختی واژههای: تقوا، خشیت، ایمان، عمل صالح، اشفاق، وَجَل، رجا، طمع، تسلیم، خضوع، خشوع و اطمینان میباشد. این میدان معناشناختی مبتنی بر معرفت خدا و رضا و تسلیم در برابر اوست.
در سوره هود آیه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۵] مخبتان در برابر کافران و از جمله اصحاب جاودان بهشت به شمار رفتهاند و در سوره حج آیه وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ[۱۶] به مخبتان بشارت داده شده است. آرای مفسران در تفسیر آیات مربوط به اخبات به هم نزدیک است، اما در تعبیرها و برداشت آزاد آنان از آیات با توجه به معانی اصلی و مجازی اخبات و ماقبل وما بعد آیات، اندکی تفاوت وجود دارد. چنان که برخی مقصود از اخبات در آیات إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۷] و الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۱۸] را اطمینان به خدا دانستهاند؛ چنان اطمینانی که به واسطه آن، ایمان قلبی متزلزل نشود و شک و زیغ در آن راه نیاید، همچون زمین مطمئنی که آنچه بر آن مستقر شود با ثبات و بدون تزلزل آن را نگه دارد[۱۹].
بعضی اخبات را خضوع و خشوع و انابه مستمر و مداوم با حالتی یکنواخت و یکسان و بدون نقصان در برابر خداوند و عبادت پروردگار و بریدن از غیر او و به سوی او منقطع شدن دانستهاند[۲۰]. گروهی نیز اخبات را به تسلیم قلبی مطلق بیچون و چرا و بدون قید و شرط برای خدا تفسیر کرده و جمله أَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ[۲۱] را در مقام بیان تأثیر حالات قلبی و معنوی در پاداش انسان و نیز قبولی ایمان و عمل دانستهاند. بنابراین، اخبات را شرط کارساز بودن ایمان و عمل و سرانجام ورود و خلود در بهشت میدانند[۲۲].
به نظر عدهای، مقصود از اخبات، همان تسلیم است که بالاترین مرحله عالیه اخلاقی به شمار میرود و حدیثی نیز از امام صادقS در این باره نقل گردیده است که: «أَ تَدْرُونَ مَا التَّسْلِيمُ؟... هُوَ و اللَّهِ الْإِخْبَاتُ»[۲۳].
علمای علم اخلاق و عرفان با پیش کشیدن آیه وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ[۲۴] آن را از ابواب دهگانه کمال باطن شمردهاند که پس از قطع علایق و رفع موانع و اصلاح قوای نفس به روی سالک گشوده میشود[۲۵].
اخبات از نخستین مراحل طمأنینه دانسته شده که عبارت از ورود سالک به موضع و مقام امن، انس و سکون به پروردگار است، به گونهای که عارف سالک از برگشت به علایق نفس و پریشانی احوال و نیز از تردید در قصد و ادامه مسیر به سبب انس و سکون به پروردگار در امان میماند. آنگاه برای آن، سه درجه ذکر کردهاند:
- عصمت
- قوت اراده
- بیاعتنایی به غیر.
در مرحله عصمت، نور الهی، جای ظلمت شهوانی را پر میکند به گونهای که ریشه شهوتپرستی و غفلت از دل او کنده میشود. در مرحله قوّت اراده، سالک ارادهاش چنان قوت میگیرد که هیچ علت و سیبی او را در هم نمیشکند و دلش جز به یاد حق به چیزی مشغول نمیشود و زینت دنیا هرگز او را از مسیر حق منحرف نمیگرداند و در مرحله بیاعتنایی به غیر، عارف به چنان مرتبتی میرسد که جز شهود حق به چیزی توجه نمیکند و به خلق التفاتی ندارد و به مدح و ذمّ کسی وقعی نمینهد و ستایش و بدگویی کسی او را از جای خویش نمیلغزاند.
نتیجه چنین حالاتی که قرآن با عنوان مخبتین از آن یاد میکند این است که استقرار حس آرامش و ثبات روانی در جامعه توسط نخبگانی که الگوهای اخلاق و عرفان به شمار میروند در قلوب حقیقتجویان به تدریج رسوخ و نفوذ میکند و جریانی معنویتگرا به وجود میآید که طبیعت و فطرت بشرخواهان و خواستار آن است؛ زیرا تأمین امور اقتصادی و آسایش اجتماعی و دستیابی به همه آرزوهای مادی، هرگز اشباع کننده تمام ابعاد وجودی انسان نیست، بلکه آدمی در ورای رفاه و امنیت، جویای کشف واقع و تشنه رسیدن به حقیقت مطلق است.
باز نمودن درهای معارف قرآنی همچون مفهوم اخبات، اشباع و ارضاء ابعادی از روح حقیقتجوی بشری را عهدهدار میشود که به محض آشنایی با آن، ورود به مرحله جدیدی از مراحل کمال انسانی آغاز میشود و آنگاه است که انسان وارد دنیایی دیگر از فهم و معرفت میشود که وصف و بیان چگونگی آن را تنها کسانی میفهمند که به آن دست یافته باشند. قرآن کریم، ابوابی از شناخت حقیقت را به روی بشر گشوده است که ورود به آن مستلزم عبور از مرز مادیات است.[۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ «و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
- ↑ «و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند» سوره هود، آیه ۲۳.
- ↑ «آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد» سوره حج، آیه ۵۴.
- ↑ تهذیب اللغه، ج۷، ص۱۳۶.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۳۸.
- ↑ «آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد» سوره حج، آیه ۵۴.
- ↑ المحرر الوجیز.
- ↑ مدارج السالکین، ج۲، ص۵.
- ↑ «و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
- ↑ ترجمان وحی، شماره ۲۹.
- ↑ «بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.
- ↑ «و تا کسانی که دانش یافتهاند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد و بیگمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.
- ↑ «و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
- ↑ ترجمان وحی، شماره ۲۹، ۱۰۲.
- ↑ «بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.
- ↑ «و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
- ↑ «بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند بهشتیند؛ آنان در آن جاودانند» سوره هود، آیه ۲۳.
- ↑ «همان کسان که چون از خداوند یاد شود دلهاشان بیمناک میشود و بر هر چه به آنها رسد شکیبایند و برپادارندگان نمازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره حج، آیه ۳۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۰.
- ↑ «و با فروتنی در برابر پروردگارشان آرامش یافتهاند» سوره هود، آیه ۲۳.
- ↑ تفسیر راهنما، ج۸، ص۶۱.
- ↑ اطیب البیان، ج۷، ص۳۳.
- ↑ «و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
- ↑ شرح المنازل السائرین، ص۲۷ و ۱۰۰.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «اخبات»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.