مهدویت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{مهدویت}}
| موضوع مرتبط = مهدویت
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = مهدویت
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های '''[[مهدویت]]''' است. "'''مهدویت'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[مهدویت در قرآن]] - [[مهدویت در حدیث]] - [[مهدویت در کلام اسلامی]] - [[مهدویت در معارف دعا و زیارات]] - [[مهدویت در معارف و سیره سجادی]] - [[مهدویت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = مهدویت (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مهدویت در حدیث]] | [[مهدویت در کلام اسلامی]] | [[مهدویت در فلسفه اسلامی]] | [[مهدویت در عرفان اسلامی]] | [[وظیفه مهدویت]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مهدویت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*همه [[ادیان]] بر آن‌اند که سرانجام، مردی [[ظهور]] می‌کند که با رسالتی [[الهی]]، [[انسان]] را از [[تاریکی]] [[ظلم]] و [[گمراهی]] و گناهکاری می‌رهاند و برای [[زمین]] و زمینیان، [[خوشبختی]] و خیر و [[برکت]] می‌آورد. این [[منجی]]، در [[مذهب تشیع]]، همنام و از [[نسل]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام دوازدهم]] است و "[[مهدی]]" از مشهورترین لقب‌های او است. برخی دیگر از لقب‌هایش عبارت‌اند از: [[قائم]]، [[صالح]]، [[منتظَر]]، [[صاحب‌الامر]]، صاحب‌الزمان و [[بقیةالله]]. او هم اکنون زنده و [[غایب]] است و هرگاه [[شرایط ظهور]] فراهم شود و [[خداوند]] [[اذن]] دهد، ظاهر می‌گردد. همه [[ادیان الهی]] و حتی آیین‌های بشری، مانند دین‌های هندویی و [[بودایی]]، از وجود [[منجی]] به صراحت یا کنایت یاد کرده‌اند<ref>معارف اسلامی در جهان معاصر، ۲۴۵؛ مصلح جهانی‌، ۵۳؛ امامت و مهدویت‌، ۲/ ۱۲۹.</ref>. وجود او در [[معارف]] و [[تعالیم]] [[ادیان]]، نویدی است از اینکه سرانجام، [[جهان]] روی به [[خوشبختی]] و بهروزی و [[آسایش]] می‌نهد. [[قرآن]] نیز از این [[حقیقت]] یاد کرده و به وجود [[منجی]] اشارت برده است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 434.</ref>.
همه [[ادیان]] بر آن‌اند که سرانجام، مردی [[ظهور]] می‌کند که با رسالتی [[الهی]]، [[انسان]] را از [[تاریکی]] [[ظلم]] و [[گمراهی]] و گناهکاری می‌رهاند و برای [[زمین]] و زمینیان، [[خوشبختی]] و خیر و [[برکت]] می‌آورد. این [[منجی]]، در [[مذهب تشیع]]، همنام و از [[نسل]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام دوازدهم]] است و "[[مهدی]]" از مشهورترین لقب‌های او است. برخی دیگر از لقب‌هایش عبارت‌اند از: [[قائم]]، [[صالح]]، [[منتظَر]]، [[صاحب‌الامر]]، صاحب‌الزمان و [[بقیةالله]]. او هم اکنون زنده و [[غایب]] است و هرگاه [[شرایط ظهور]] فراهم شود و [[خداوند]] [[اذن]] دهد، ظاهر می‌گردد. همه [[ادیان الهی]] و حتی آیین‌های بشری، مانند دین‌های هندویی و [[بودایی]]، از وجود [[منجی]] به صراحت یا کنایت یاد کرده‌اند<ref>معارف اسلامی در جهان معاصر، ۲۴۵؛ مصلح جهانی‌، ۵۳؛ امامت و مهدویت‌، ۲/ ۱۲۹.</ref>. وجود او در [[معارف]] و [[تعالیم]] [[ادیان]]، نویدی است از اینکه سرانجام، [[جهان]] روی به [[خوشبختی]] و بهروزی و [[آسایش]] می‌نهد. [[قرآن]] نیز از این [[حقیقت]] یاد کرده و به وجود [[منجی]] اشارت برده است.
*در نظر [[قرآن]]، [[دین حق]] [[پیامبر]] {{صل}} روزی فراگیر می‌شود<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا }}؛ سوره فتح، آیه ۲۸.</ref> و سرانجام، [[نور]] [[خدا]] به درخشش نهایی خویش می‌رسد<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۳۲.</ref> و [[باطل]] از میان می‌رود<ref>{{متن قرآن|وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> و [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]]، [[وارث زمین]] خواهند شد<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ }}؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> و این [[وعده الهی]]، تخلف‌ناپذیر است<ref>{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}؛ سوره نور، آیه ۵۵.</ref>. [[خوش‌بینی]] و [[امیدواری]] [[شیعیان]] به [[آینده]]، ناشی از [[ایمان]] به [[ظهور مهدی]] {{ع}} است که بنابر روایتی از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، حتی اگر یک روز از [[دنیا]] بماند، [[خدا]] آنقدر طولانی‌اش می‌کند تا [[مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] یابد<ref>امامت و مهدویت، ۲/ ۱۲۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 435.</ref>.
*[[روایات اسلامی]] از [[شیعه]] و [[سنی]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} آن چنان روشن و پرشمارند که جای [[شک]] و تردیدی برای [[مسلمانان]] [[باقی]] نمانده است<ref>خورشید مغرب‌، ۵۹؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ۲/ ۵۳۵.</ref>. بنابر [[باورهای شیعه]]، [[امام مهدی]] {{ع}} در [[روزگار غیبت]] نیز [[منصب امامت]] را بر عهده دارد و همچون [[خورشید]]، که در پس ابر است، [[جهان]] را از [[نور]] و گرمای خویش بهره‌مند می‌سازد و کائنات را با [[هدایت باطنی]]، راه می‌نماید<ref>منتخب الاثر، ۱۰۱، ۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>. [[مسلمانان]] در [[وجود مهدی]] {{ع}}- [[منجی آسمانی]]- اختلافی ندارند. [[اختلاف]] آنان در این است که چه کسی، [[مهدی موعود]] {{ع}} است. [[اهل سنت]] برآن‌اند که او از [[نسل]] [[پیامبر]] {{صل}} است و هنوز به [[دنیا]] نیامده است<ref>همراه با راستگویان‌، ۴۱۴.</ref>. در این میان برخی کسان نیز [[ادعای مهدویت]] کرده‌اند؛ اما با گذشت زمان یا به [[علل]] دیگر، [[دروغ]] بودن ادعای آنان روشن شده است. ادعاها از زمان [[محمد بن حنفیه]] آغاز شد که پیروانش پنداشتند او، [[مهدی]]، [[موعود]] [[پیامبر]] {{صل}} است. برخی نیز مختار بن [[ابوعبیده]] ثقفی را [[مهدی]] شمردند؛ زیرا او با [[شعار]] "[[یا لثارات الحسین]]" به [[جنگ]] [[قاتلان حسین]] بن [[علی]] {{ع}} برخاست و از آنان، [[انتقام]] کشید. در [[روایات]] آمده است که این [[شعار]]، از شعارهای [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. [[پیروان]] [[زید بن علی بن الحسین]] {{ع}} ([[زیدیه]]) نیز او را [[مهدی]] پنداشتند. یکی دیگر از [[مدعیان دروغین]] [[باب ]][[مهدویت]]، [[علی محمد باب]] شیرازی در [[ایران]] است که گروهی را نیز [[گمراه]] ساخت و [[فرقه]] [[بهائی]] را بنیان نهاد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱۸/ ۱۷۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 435-436.</ref>.
*[[اندیشه]] "[[مهدویت]]"، در [[اسلام]] ریشه [[قرآنی]] دارد و این [[کتاب آسمانی]]، با قاطعیت تمام، [[پیروزی]] نهایی "[[حق]]" بر "[[باطل]]" را به تمامی [[انسان‌ها]] نوید داده است. [[قرآن]] در باره [[ظهور]] و [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} به صورت کلی بحث کرده و [[بشارت]] به تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] و [[پیروزی]] [[صالحان]] داده است. [[مفسران شیعه]] و برخی از [[مفسران اهل سنت]]، این‌گونه [[آیات]] را- به استناد [[روایات اهل بیت]] {{عم}} و نظرات [[دانشمندان]] اسلامی‌مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} دانسته‌اند.
در این درس از مجموع [[آیات]] قرآنی- که ناظر به این موضوع است و صراحت بیشتری دارد تنها چند [[آیه]] [[نقل]] و بررسی می‌شود.
[آیاتی از [[قرآن مجید]] که در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[تفسیر]]، [[تأویل]] و یا تطبیق شده است‌]
این درس درباره آیاتی از [[قرآن مجید]] است که با استفاده از سخنان گهربار [[معصومین]] {{عم}}، در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[تفسیر]]، [[تأویل]] و یا تطبیق شده است.
ابتدا تعریف و مفهوم این سه واژه- به صورت مختصر- بیان می‌گردد:
#[[تفسیر]]: "[[تفسیر]]" از واژه "فسر"، به‌معنای روشن کردن و [[آشکار]] ساختن است و در "اصطلاح" عبارت است از: "زدودن ابهام از لفظ مشکل و دشوار که در انتقال معنای موردنظر، نارسا و دچار اشکال است". ماده "فسر"، در باب "تفعیل" بیانگر مبالغه در دستیابی به معنا است. از این‌رو [[تفسیر]]، تنها کنار زدن نقاب از چهره لفظ مشکل و نارسا نیست؛ بلکه شامل زدودن ابهام موجود در دلالت [[کلام]]، نیز می‌شود. [[تفسیر]]، در جایی است که گونه‌ای ابهام، در لفظ وجود دارد و این موجب ابهام در معنا و دلالت [[کلام]] می‌شود و برای زدودن آن، کوشش فراوانی لازم است<ref>ر.ک: محمد هادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج ۱، ص ۱۸.</ref>. از آنجایی که [[فهم]] پاره‌ای از [[آیات قرآن]]، بر عموم [[مردم]] پوشیده است، ناگزیر [[نیازمند]] بیان و پرده‌برداری است و این مهم برعهده کسانی است که صلاحیت و [[توانایی]] چنین امری را دارند و مورد تأیید [[خداوند]] متعال‌اند.
#تأویل‌: [[تفسیر]] و [[تأویل]]، در گذشته دو لفظ مترادف بود؛ لذا [[طبری]] در [[تفسیر]] جامع البیان آن دو را به یک معنا گرفته و در موقع [[تفسیر]] [[آیات]] گفته است: "القول فی [[تأویل]] الایة". در اصطلاح متأخران، "[[تأویل]]" به معنای مغایر با [[تفسیر]] و شاید اخص از آن به کار رفته است. [[تأویل]] از "اول"، به معنای بازگشت به اصل است. [[تأویل]] یک چیز؛ یعنی، برگرداندن آن به مکان و مصدر اصلی خودش و [[تأویل]] لفظ [[متشابه]]؛ یعنی، توجیه ظاهر آن، به‌طوری‌که به معنای واقعی و اصیل خودش بازگردد<ref>محمد هادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج ۱، ص ۲۲ و ۲۳.</ref>. این واژه در [[قرآن]] به سه معنا آمده است:
#توجیه ظاهر لفظ یا عمل [[متشابه]]؛ به‌گونه‌ای صحیح که مورد قبول [[عقل]] و مطابق با [[نقل]] باشد<ref>آل عمران، آیه ۷.</ref>.
#[[تعبیر خواب]]؛ [[تأویل]] به این معنا، هشت بار در سوره [[یوسف]] آمده است.
#فرجام و حاصل کار؛ بر این اساس [[تأویل]] یک موضوع؛ یعنی، آنچه که آن موضوع، بدان منتهی می‌شود<ref>کهف، آیه ۷۸.</ref>.
#معنای چهارم- که در [[قرآن]] نیامده، ولی در [[کلام]] پیشینیان هست- عبارت است از: انتزاع مفهوم عام و گسترده، از آیه‌ای که در مورد خاصی نازل شده است... از [[تأویل]] به این معنا، گاهی به "بطن"؛ یعنی، معنای ثانوی و پوشیده‌ای که از ظاهر [[آیه]] به دست نمی‌آید، هم تعبیر شده است. در مقابل "ظهر"؛ یعنی، معنای اولیه‌ای که ظاهر [[آیه]] برحسب وضع و کاربرد، آن‌ معنا را می‌فهماند. این معنا دارای دامنه‌ای گسترده و ضامن [[عمومیت]] [[قرآن]] است و موجب می‌شود [[قرآن]] شامل تمام زمان‌ها و دوران‌ها باشد؛ زیرا اگر مفاهیم فراگیر، برگرفته شده از موارد خاص، نباشد؛ بسیاری از [[آیات قرآن]] بی‌ثمر می‌شود و فایده‌ای جز [[ثواب]] [[تلاوت]] و ترتیل آن نخواهد داشت<ref>محمد هادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج ۱، ص ۲۵ و ۲۶.</ref>. بی‌گمان در [[قرآن]]، [[آیات]] متشابهی وجود دارد که باید [[تأویل]] گردد؛ ولی جز [[خداوند]] و [[راسخان در علم]]، کسی آن را نمی‌داند<ref>آل عمران، آیه ۷.</ref>. [[تأویل]] دارای شرایط و ملاک‌هایی است که در کتاب‌های مربوط بیان شده است.
#تطبیق‌: در [[آیات قرآن]]، مطالب فراوانی به لفظ عام بیان شده که در هر زمان، بر عده‌ای قابل انطباق است. گاهی نیز لفظ آیه‌ای "خاص" است؛ ولی معنای آن "[[عمومیت]]" دارد و شامل کسانی نیز می‌شود که شبیه آن عمل از آنان صادر شده است. با توجه به نکات یاد شده، برخی از [[آیات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[انقلاب جهانی]] آن [[حضرت]] بدین شرح است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۳۱-۳۳.</ref>:


==آیه اول==
در نظر [[قرآن]]، [[دین حق]] [[پیامبر]] {{صل}} روزی فراگیر می‌شود<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا }}؛ سوره فتح، آیه ۲۸.</ref> و سرانجام، [[نور]] [[خدا]] به درخشش نهایی خویش می‌رسد<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۳۲.</ref> و [[باطل]] از میان می‌رود<ref>{{متن قرآن|وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> و [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]]، [[وارث زمین]] خواهند شد<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ }}؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> و این [[وعده الهی]]، تخلف‌ناپذیر است<ref>{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}؛ سوره نور، آیه ۵۵.</ref>. [[خوش‌بینی]] و [[امیدواری]] [[شیعیان]] به [[آینده]]، ناشی از [[ایمان]] به [[ظهور مهدی]] {{ع}} است که بنابر روایتی از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، حتی اگر یک روز از [[دنیا]] بماند، [[خدا]] آنقدر طولانی‌اش می‌کند تا [[مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] یابد<ref>امامت و مهدویت، ۲/ ۱۲۹.</ref>.
{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. در این [[آیه]] به یکی از روشن‌ترین پاداش‌های دنیوی [[صالحان]] ([[حکومت]] روی [[زمین]])، اشاره شده است. در روایاتی چند، این رویداد مهم، در عصر [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} دانسته شده است.
*واژگان آیه‌
*"[[زبور]]" [[داود]] (یا به تعبیر کتاب‌های [[عهد قدیم]] [[مزامیر داود]]) عبارت است از: "مجموعه‌ای‌ از مناجات‌ها و نیایش‌ها و اندرزهای [[داود]] [[پیامبر]] {{صل}}".
*"ذکر"، در اصل به معنای چیزی است که مایه تذکر و یادآوری باشد؛ ولی در این آیه- به قرینه معرفی آن قبل از زبور- به [[کتاب آسمانی]] [[حضرت موسی]] {{ع}}، ([[تورات]]) [[تفسیر]] شده است.
*"ارض"، به مجموع کره [[زمین]] گفته می‌شود؛ مگر اینکه قرینه خاصی در کار باشد.
*"[[ارث]]"؛ یعنی، چیزی‌که بدون معامله و دادوستد، به کسی انتقال می‌یابد. در [[قرآن کریم]] گاهی به معنای تسلط و [[پیروزی]] یک [[قوم]] [[صالح]]، بر [[قوم]] ناشایست و در [[اختیار]] گرفتن موهبت‌ها و امکانات آنها گفته شده است<ref>ر.ک: اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>. با توجه به اضافه شدن "[[بندگان]]" به "[[خدا]]"، [[ایمان]] و [[توحید]] آنان روشن می‌شود و با توجه به کلمه "صالحون"، همه [[شایستگی‌ها]] به ذهن می‌آید: عمل و [[تقوا]]، [[علم]] و [[آگاهی]]، [[قدرت]] و [[قوت]]، و [[تدبیر]] و [[نظم]] و [[درک]] [[اجتماعی]].
هنگامی که [[بندگان]] باایمان، این [[شایستگی‌ها]] را برای خود فراهم سازند، [[خداوند]] نیز [[یاری]] می‌کند تا آنان بر [[مستکبران]] [[غلبه]] یابند، دست‌های آلوده‌شان را از [[حکومت]] بر روی [[زمین]] کوتاه کنند و دارنده میراث‌های آنها گردند. بنابراین، تنها "[[استضعاف]]" [[دلیل]] بر [[پیروزی]] بر [[دشمنان]] و [[حکومت]] بر روی [[زمین]] نیست؛ بلکه وجود [[ایمان]] و کسب [[شایستگی‌ها]] بایسته است و [[مستضعفان]] [[جهان]] تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند، به [[حکومت]] روی [[زمین]] نخواهند رسید.
*نکته‌ها
#[[آل محمد]] {{صل}}‌: در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اَللَّهُ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَ يُذِلُّ عَدُوَّهُمْ}}<ref>محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۴.</ref>؛ "این [[بندگان]] [[صالح]]، همانا [[آل محمد]] هستند که [[خداوند]]، مهدی‌ آنان را پس از کوشش ایشان [[مبعوث]] می‌کند. پس ایشان را [[عزت]] داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد". روشن است مفهوم این [[روایت]]، انحصار نیست؛ بلکه بیان یک مصداق عالی و [[آشکار]] است و این تفسیرها، هرگز [[عمومیت]] مفهوم [[آیه]] را محدود نمی‌کند. بنابراین در هر زمان و در هرجا [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] [[قیام]] کنند، پیروز و موفق خواهند بود و سرانجام [[وارث زمین]] و [[حکومت]] آن خواهند شد.
#[[بشارت]] [[حکومت صالحان]] در [[مزامیر داود]]: در [[مزامیر داود]] تعبیر یاد شده و یا مشابه آن، در چند مورد دیده می‌شود و نشان می‌دهد با تمام تحریفات موجود در این کتاب‌ها، این قسمت همچنان از دستبرد مصون مانده است.
##"... شریران منقطع می‌شوند و اما متوکلان به [[خداوند]]، [[وارث زمین]] خواهند شد و حال اندک است که شریر نیست می‌شود؛ هرچند مکانش را استفسار نمایی، [[ناپیدا]] خواهد شد"<ref>مزامیر داود، ۳۷، بند ۹.</ref>.
##"اما متواضعانه [[وارث زمین]] شده، از کثرت [[سلامتی]] شادکام خواهند شد"<ref>مزامیر داود، ۳۷، بند ۱۱.</ref>.
##"متبرکان [[خداوند]]، [[وارث زمین]] خواهند شد؛ اما ملعونان وی منقطع خواهند شد..."<ref>مزامیر داود، ۳۷، بند ۲۷.</ref>.
##"صدیقان [[وارث زمین]] شده، همیشه در آن ساکن خواهند بود"<ref>مزامیر داود، ۳۷، بند ۲۹.</ref>.
##"[[خداوند]] روزهای [[صالحان]] را می‌داند و [[میراث]] ایشان ابدی خواهد شد"<ref>مزامیر داود، ۳۷، بند ۱۸.</ref>. در این عبارت‌ها، عنوان "[[صالحان]]" که در [[قرآن]] آمده، با همان تعبیر در [[مزامیر داود]] به چشم می‌خورد. علاوه بر این تعبیرات دیگری نیز مانند صدیقان، متوکلان، متبرکان و متواضعان، در جمله‌های دیگر ذکر شده است. این تعبیرها، [[دلیل]] بر [[عمومیت]] [[حکومت]] "[[صالحان]]" است و با [[احادیث]] [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} تطبیق می‌کند.
#[[حکومت صالحان]] یکی از [[قوانین]] آفرینش‌: باید دانست تمام این [[حکومت‌ها]]، برخلاف جهت [[آفرینش]] و [[قوانین]] [[جهان]] [[خلقت]] است و آنچه با آن هماهنگ است، همان [[حکومت صالحان]] باایمان است. [[نظام آفرینش]]، [[دلیل]] روشنی‌ بر پذیرش یک [[نظام]] صحیح [[اجتماعی]] در [[آینده]] است و این همان چیزی است که از [[آیه]] یاد شده و [[احادیث]] مربوط به [[قیام]] [[مصلح بزرگ جهانی]] استفاده می‌شود<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۳، صص ۵۱۵- ۵۲۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۳۳، ۳۶.</ref>.
==آیه دوم==
{{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>.
این [[آیه]] طبق فرمایش [[امام علی]] {{ع}}، در [[نهج البلاغه]] و روایاتی چند از دیگر [[امامان]] {{عم}}، ناظر به [[پیروزی]] [[مستضعفان]] بر [[مستکبران]] است و اینکه سرانجام، [[جهان]] از آن شایستگان خواهد شد. [[آیه]] یاد شده، هرگز از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به [[بنی اسرائیل]] سخن نمی‌گوید؛ بلکه بیانگر یک [[قانون]] کلی برای همه عصرها و قرن‌ها است. این بشارتی در زمینه [[پیروزی حق بر باطل]] و [[ایمان]] بر [[کفر]] است. نمونه کامل‌تر آن، [[حکومت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[یاران]] آن [[حضرت]] [[بعد از ظهور]] [[اسلام]] بود. گسترده‌ترین نمونه آن نیز، [[ظهور]] [[حکومت حق]] و [[عدالت]] در تمام کره [[زمین]] به دست [[حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود.
این [[آیه]] از جمله آیاتی است که به روشنی، [[بشارت]] به "[[ظهور]]" چنین [[حکومتی]] می‌دهد؛ ازاین‌رو [[اهل بیت]] {{عم}}، در [[تفسیر]] آن به این [[ظهور]] بزرگ اشاره کرده‌اند. از [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] آمده است: {{متن حدیث|لَتَعْطِفَنَّ اَلدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ اَلضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلاَ عَقِيبَ ذَلِكَ}}-{{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}"<ref>سید رضی، نهج البلاغه، ص ۵۰۶.</ref>؛ "[[دنیا]] پس از چموشی و سرکشی- همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده‌اش خودداری می‌کند و برای بچه‌اش نگه می‌دارد- به ما روی می‌آورد... سپس [[آیه]] و {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُن...}} را [[تلاوت]] فرمود".
در [[حدیث]] دیگری می‌فرماید: "هم [[آل محمد]] یبعث [[الله]] مهدیهم بعد جهدهم فیعزهم و یذل عدوهم"<ref>محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۴.</ref>؛ "این گروه [[آل محمد]] {{صل}} هستند، [[خداوند]] [[مهدی]] آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‌شود، برمی‌انگیزد و به ایشان [[عزت]] می‌دهد و دشمنانشان را ذلیل و [[خوار]] می‌کند"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۳۶، ۳۷.</ref>.
==آیه سوم==
{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>.
در [[آیات]] پیش از این [[آیه]]، سخن از [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابر [[فرمان خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} است و در این [[آیه]]، بحث ادامه یافته و نتیجه این اطاعت- که همان [[حکومت جهانی]] است- بیان شده است. براساس آن، [[خداوند]] به کسانی که از شما [[ایمان]] آورده و [[اعمال صالح]] انجام داده‌اند، [[وعده]] می‌دهد که آنان را قطعا [[خلیفه]] روی [[زمین]] خواهد کرد؛ همان‌گونه که پیشینیان را [[خلافت]] روی [[زمین]] بخشید و [[دین]] و آیینی را که برای آنان [[پسندیده]]، به‌طور ریشه‌دار و پابرجا در صفحه [[زمین]] مستقر خواهد ساخت و [[خوف]] و [[ترس]] آنها را، به [[امنیت]] و [[آرامش]] مبدل خواهد کرد. [[مردم]] تنها [[خدا]] را پرستیده و چیزی را شریک او قرار نخواهند داد.
بعد از این [[برتری]] و [[فراگیری]] [[حکومت]] [[توحید]] و استقرار [[آیین الهی]] و از میان رفتن هرگونه [[اضطراب]]، [[ناامنی]] و [[شرک]]، کسانی که بعد از آن [[کفر]] بورزند، به [[یقین]] [[فاسق]] واقعی خواهند بود! به‌هرحال مجموع [[آیه]] نشانگر این است که [[خداوند]] به گروهی از [[مسلمانان]] [[صالح]] و [[مؤمن]]، سه نوید داده است:
#[[جانشینی]] و [[حکومت]] روی [[زمین]]؛
#نشر [[آیین حق]] به‌طور اساسی و ریشه‌ای در [[جهان]]؛
#از میان رفتن اسباب [[ترس]] و [[ناامنی]].
نتیجه آنکه [[مردم]] در این دوران با نهایت [[آزادی]]، [[خدا]] را می‌پرستند، فرمان‌های او را گردن می‌نهند، هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نمی‌شوند و [[توحید]] [[خالص]] را در همه‌جا می‌گسترانند.
*نکته‌ها
#براساس این [[آیه]]، افرادی قبل از [[مسلمانان]] دارای [[خلافت]] روی [[زمین]] بودند؛ حال اینان چه کسانی‌اند؟ برخی از [[مفسران]] آن را اشاره به [[آدم]] و [[داود]] و [[سلیمان]] دانسته‌اند؛ چرا که [[قرآن]] درباره [[آدم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. درباره [[داود]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. [[سلیمان]] نیز به مقتضای آیه‌ شانزده سوره "نمل" [[وارث]] [[حکومت]] [[داود]] بود و [[خلیفه]] در روی [[زمین]] شد.
اما برخی دیگر- مانند [[علامه]] طباطبائی- این معنا را بعید شمرده‌اند؛ زیرا تعبیر {{متن قرآن|الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ}} را متناسب [[انبیا]] ندانسته‌اند. به نظر ایشان در [[قرآن]]، این تعبیر در مورد [[پیامبران]] به کار نرفته است؛ ازاین‌رو اشاره به امت‌های پیشین است که دارای [[ایمان]] و [[عمل صالح]] بوده، در روی [[زمین]] [[حکومت]] یافتند. جمعی دیگر معتقدند: این [[آیه]] اشاره به "[[بنی اسرائیل]]" است؛ زیرا آنها با [[ظهور]] [[موسی]] {{ع}} و درهم شکسته شدن [[قدرت]] [[فرعون]]، مالک [[حکومت]] روی [[زمین]] شدند؛ چنان‌که در آیه‌ای آمده است: {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>.
و نیز درباره همان‌ها می‌فرماید: {{متن قرآن|وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ}}؛ "ما [[اراده]] کرده‌ایم که [[قوم]] [[مستضعف]] ([[مؤمنان]] [[بنی اسرائیل]]) را در روی [[زمین]] تمکین دهیم (و [[صاحب]] نفوذ و مسلط سازیم)".
#این [[وعده الهی]] از آن کیست؟ در این [[آیه]] [[خداوند]] [[وعده]] [[حکومت]] روی [[زمین]]، [[برتری]] [[دین]] و [[آیین]] و [[امنیت]] کامل را به گروهی از [[مؤمنان]] و [[صالحان]] داده است. اما در اینکه منظور از این گروه چه کسانی‌اند؛ میان [[مفسران]] [[گفت‌وگو]] است.
برخی آن را اشاره به [[حکومت]] [[مهدی]] {{ع}} می‌دانند که شرق و غرب [[جهان]]، در زیر لوای [[حکومت]] آن [[حضرت]] قرار می‌گیرد، [[آیین حق]] در همه‌جا نفوذ می‌کند، [[ناامنی]] و [[خوف]] و [[جنگ]] از صفحه [[زمین]] برچیده می‌شود و [[عبادت]] خالی از [[شرک]]، برای جهانیان تحقق می‌یابد<ref>ر.ک: محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۲۱۸.</ref>. بدون [[شک]] [[آیه]]، هم شامل [[مسلمانان]] نخستین و هم [[حکومت حضرت مهدی]] {{ع}} می‌شود. طبق [[عقیده]] عموم مسلمانان- اعم از [[شیعه]] و اهل تسنن- آن [[حضرت]] سراسر [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند و او مصداق کامل این [[آیه]] است؛ ولی با این حال منعی از [[عمومیت]] و گستردگی مفهوم آن نیست. اینکه برخی می‌گویند: کلمه "ارض" مطلق است و تمام روی [[زمین]] را شامل می‌شود و این منحصرا مربوط به [[حکومت امام مهدی]] {{ع}} است، با جمله "کما استخلف..." سازگار نیست؛ زیرا [[خلافت]] و [[حکومت]] پیشینیان به [[یقین]] در تمام پهنه [[زمین]] نبود. به علاوه [[شأن نزول]] [[آیه]] نیز نشان می‌دهد که حداقل نمونه‌ای از این [[حکومت]] در [[عصر پیامبر]] {{صل}} برای [[مسلمانان]] (هرچند در اواخر [[عمر]] آن [[حضرت]])، حاصل شده است. گفتنی است ثمره تمامی کوشش‌های [[پیامبران]] و تبلیغات مستمر و پی‌گیر آنان و نمونه کامل [[حاکمیت]] [[توحید]] و [[امنیت]] کامل و [[عبادت]]، در زمانی تحقق می‌یابد که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] می‌کند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۴، صص ۵۳۰- ۵۳۲.</ref>. همان‌گونه که گفته شد این تفسیرها، به معنای انحصار مصداق [[آیه]] نیست؛ بلکه بیان مصداق کامل است. [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است: آن [[حضرت]] ذیل [[آیه شریفه]] چنین فرمود: {{متن حدیث|نَزَلَتْ فِي اَلْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ}}<ref>محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۳؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۰، ح ۳۵.</ref>؛ " [این آیه‌] درباره [[قائم]] {{ع}} و [[اصحاب]] ایشان نازل شده است". [[علامه طباطبایی]] در این‌باره می‌نویسد: "... این مجتمع طیب و [[طاهر]] با صفاتی که از [[فضیلت]] و [[قداست]] دارد، هرگز تاکنون در [[دنیا]] منعقد نشده و [[دنیا]] از روزی که [[پیامبر]] {{صل}} [[مبعوث]] به [[رسالت]] گشته، تاکنون، چنین جامعه‌ای به خود ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار [[حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود؛ چون [[اخبار]] متواتری که از [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اهل بیت]] {{عم}} در خصوصیات آن [[حضرت]] وارد شده، از تشکیل چنین جامعه‌ای خبر می‌دهد. البته این در صورتی است که روی سخن در [[آیه]] را متوجه مجتمع [[صالح]] بدانیم، نه تنها [[حضرت مهدی]] {{ع}}".
آن‌گاه ایشان ادامه می‌دهد: "خواهید گفت: طبق این نظریه چه معنا دارد که روی سخن را در زمان [[نزول]] [[آیه]] به‌ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}} کند، در حالی‌که [[مهدی]] {{ع}} آن روز نبود (نه خودش بود و نه یکی از اهل زمانش)؟ در پاسخ می‌گوییم: این سؤال ناشی از این است که پرسش کننده، میان خطاب‌های فردی با خطاب‌های [[اجتماعی]] خلط کرده است؛ چون خطاب ممکن است دو [[جور]] متوجه اشخاص شود: یکی اینکه اشخاصی را مورد خطابی قرار دهند؛ بدین جهت که خصوصیات خود آنان موردنظر است. به‌طور دیگر اینکه همان اشخاص را مورد خطاب قرار دهند- نه از این جهت که شخص خود آنان موردنظر باشد، بلکه- از این جهت که جمعیتی هستند دارای صفاتی معین. در صورت اول، خطاب از مخاطبان به غیر مخاطبان متوجه نمی‌شود و شامل آنها نمی گردد- نه وعده‌اش، نه وعیدش و نه هیچ‌چیز دیگرش- و در قسم دوم اصلا اشخاص دخالتی ندارند و خطاب متوجه دارندگان صفات کذایی است که در این صورت به دیگران نیز متوجه می‌شود.
در [[آیه شریفه]]، خطاب از قبیل خطاب‌های دوم است که بیانش گذشت و اغلب خطاب‌های قرآنی- که یا [[مؤمنان]] را مخاطب کرده و یا [[کفار]] را- از این قبیل است"<ref>محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج ۱۵، ص ۲۲۰.</ref>. در [[مجمع البیان]] در ذیل آیه‌ {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ...}} آمده است: [[مفسران]] در اینکه‌ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ}} چه کسانی‌اند، [[اختلاف]] دارند و از [[اهل بیت]] {{ع}} [[روایت]] شده که منظور، [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{صل}} است.
عیاشی به [[سند]] خود از [[علی بن الحسین]] {{ع}} [[روایت]] کرده است: وقتی این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد، فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! ایشان [[شیعیان]] ما اهل بیت‌اند که [[خدا]] این [[وعده]] خود را در [[حق]] ایشان، به وسیله مردی از ما تحقق می‌بخشد و او [[مهدی این امت]] است. او کسی است که رسول- [[خدا]] {{صل}} درباره‌اش فرمود: اگر از [[دنیا]] نماند مگر یک روز، [[خدا]] آن روز را آن‌قدر طولانی می‌کند تا مردی از عترتم [[قیام]] کند که هم‌نام من است. او [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند، آن‌چنان‌که از [[ظلم و جور]] آکنده شده باشد. نظیر این [[روایت]] از [[ابی جعفر]] و ابی [[عبد الله]] {{عم}}‌ [[نقل]] شده است.
[[علامه طباطبایی]] در جمع‌بندی مباحث می‌نویسد: "از [[ائمه اهل بیت]] {{عم}} در این‌باره اخباری [[روایت]] شده است. در گذشته هم بیان انطباق [[آیه]] بر مضمون این [[روایات]] گذشت و نیز در [[مجمع البیان]] بعد از [[نقل]] [[روایت]] بالا آمده است: بنابراین مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}}‌ [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او {{عم}} است"<ref>محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج ۱۵، ص ۲۲۵.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۳۷-۴۲.</ref>.
==آیه چهارم==
{{متن قرآن|وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و هر کس را قبله‌ای است که روی بدان می‌کند ، باری، در کارهای نیک از یکدیگر پیشی گیرید. هرجا که باشید خداوند همگی شما را باز خواهد آورد، خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۴۸.</ref>.
*نکته‌ها
#روز جمع شدن [[یاران حضرت مهدی]] {{ع}}‌ در [[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]] {{عم}}، عبارت‌ {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا}}، به جمع شدن [[یاران]] و [[اصحاب حضرت مهدی]] {{ع}}، [[هنگام ظهور]] [[تفسیر]] شده است. [[امام باقر]] {{ع}} در باره این [[آیه]] فرمود:
"یعنی أصحاب القائم الثلاث مائة و البضعة عشر رجلا قال و هم و [[الله]] الامة المعدودة قال یجتمعون و [[الله]] فی [[ساعة]] واحدة قزع کقزع الخریف"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۸، ص ۳۱۳.</ref>؛ "منظور [[اصحاب امام]] [[قائم]] {{ع}} است که سیصد و چند نفرند. به [[خدا]] [[سوگند]]! منظور از "امت‌ معدوده" آنان هستند. به [[خدا]] [[سوگند]]! در یک ساعت همگی جمع می‌شوند؛ همچون پاره‌های ابر پاییزی که بر اثر تندباد، جمع و متراکم می‌گردد". [[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} نیز می‌فرماید: "و ذلک و [[الله]] أن لو قد قام [[قائمنا]] یجمع [[الله]] إلیه شیعتنا من جمیع البلدان"<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱، ح ۳۷.</ref>؛ "به [[خدا]] [[سوگند]]! هنگامی که [[مهدی]] {{ع}} [[قیام]] کند، [[خداوند]] [[پیروان]] ما را از تمام [[شهرها]] گرد او جمع می‌کند".
این [[تفسیر]] از مفاهیم بطون [[آیه]] است؛ چرا که طبق [[روایات]]، [[آیات قرآن]] گاهی معانی متعددی دارد که یک معنا ظاهری و عمومی است و دیگری مفهوم درونی و به اصطلاح بطن [[آیه]] است که جز [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} و کسانی که [[خدا]] بخواهد، از آن [[آگاه]] نیستند. از منظر این [[روایات]]، خدایی که [[قدرت]] دارد ذرات پراکنده [[خاک]] [[انسان‌ها]] را در [[قیامت]]، از نقاط مختلف [[جهان]] جمع‌آوری کند؛ به آسانی می‌تواند [[یاران مهدی]] {{ع}} را در یک روز و یک ساعت، برای افروختن نخستین جرقه‌های [[انقلاب]] و تأسیس [[حکومت عدل جهانی]] و پایان دادن به [[ظلم و ستم]]، گرد آورد. [[علامه طباطبایی]] در ذیل [[آیه]] می‌نویسد: "در [[اخبار]] فراوانی از طریق [[شیعه]]، [[نقل]] شده است: این [[آیه]] درباره [[اصحاب]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} است و از بعضی استفاده می‌شود: این از باب تطبیق و [[جری]] است"<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۴۶۷.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۴۲، ۴۳.</ref>.
==آیه پنجم==
{{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}}<ref>«برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم» سوره هود، آیه ۸۶.</ref>. در [[روایات]] گوناگونی آمده است: "[[بقیة الله]]" [[تفسیر]] به [[وجود امام مهدی]] {{ع}} یا برخی دیگر از [[امامان]] {{عم}} شده است. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "و أول ما ینطق به هذه الآیة {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} ثم‌ یقول: أنا [[بقیة الله]] فی أرضه"<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.</ref>؛ "نخستین سخنی که [[مهدی]] {{ع}} پس از [[قیام]] خود می‌گوید، این [[آیه]] است: {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}؛ سپس می‌فرماید: "منم [[بقیة الله]] بر روی [[زمین]]". درست است که در [[آیه]] مورد بحث، مخاطب [[قوم شعیب]] بوده و منظور از "[[بقیة الله]]"، سود و [[سرمایه]] [[حلال]] و یا [[پاداش الهی]] است؛ ولی هر موجودی نافع- که از طرف [[خداوند]] برای [[بشر]] باقی مانده و مایه خیر و [[سعادت]] او گردد- "[[بقیة الله]]" محسوب می‌شود. بر این اساس تمام [[پیامبران الهی]] و [[پیشوایان]] بزرگ بقیة الله‌اند. تمام [[رهبران]] [[راستین]] نیز که پس از [[مبارزه]] با یک [[دشمن]] سرسخت برای یک [[قوم]] و [[ملت]] باقی می‌مانند، از این نظر بقیة الله‌اند. سربازانی که پس از [[پیروزی]] از میدان [[جنگ]] بازمی‌گردند، آنان نیز بقیة الله‌اند. از آنجایی که [[مهدی موعود]] {{ع}}، [[آخرین پیشوا]] و بزرگ‌ترین [[رهبر]] انقلابی پس از [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است، یکی از روشن‌ترین مصادیق "[[بقیة الله]]" و شایسته‌ترین فرد به این [[لقب]] است؛ به‌خصوص که تنها باقی مانده بعد از [[پیامبران]] و [[امامان]] است.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۴۳، ۴۴.</ref>.
==آیه ششم==
{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>. [[آیه شریفه]]، با همین الفاظ در سوره "صف"، آمده و با تفاوت مختصری در "سوره [[فتح]]"، تکرار شده است و خبر از رویدادی مهم می‌دهد. این اهمیت موجب تکرار آن شده است و از [[جهانی شدن اسلام]] و [[فراگیری]] این [[آیین]] بر روی [[زمین]] خبر می‌دهد.
برخی از [[مفسران]] [[پیروزی]] مورد بحث [[آیه]] را به معنای [[پیروزی]] منطقه‌ای و محدود گرفته‌اند- که در [[عصر پیامبر]] {{صل}} و یا زمان‌های بعد از آن برای [[اسلام]] و [[مسلمین]] صورت پذیرفت- ولی با توجه به اینکه در [[آیه]] هیچ‌گونه قید و شرطی نیست و از هر نظر مطلق است، دلیلی ندارد که معنای آن را محدود کنیم. مفهوم آن [[پیروزی]] همه‌جانبه [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] [[جهان]] است؛ یعنی، سرانجام [[اسلام]] همه کره [[زمین]] را فراگرفته، بر همه [[جهان]] چیره خواهد گشت.
شکی نیست در حال حاضر، این موضوع تحقق نیافته؛ ولی این [[وعده حتمی خدا]] به تدریج در حال تحقق است. طبق [[روایات]] [[تکامل]] این برنامه، هنگامی خواهد بود که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] کند و برنامه جهانی‌شدن [[اسلام]] را تحقق بخشد.
[[شیخ صدوق]]، از [[امام صادق]] {{ع}}، در [[تفسیر]] این [[آیه]] [[نقل]] می‌کند: {{متن حدیث|وَ اَللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ وَ لاَ يَنْزِلُ تَأْوِيلُهَا حَتَّى يَخْرُجَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِذَا خَرَجَ اَلْقَائِمُ لَمْ يَبْقَ كَافِرٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِيمِ وَ لاَ مُشْرِكٌ بِالْإِمَامِ إِلاَّ كَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّى لَوْ كَانَ كَافِرٌ أَوْ مُشْرِكٌ فِي بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ يَا مُؤْمِنُ فِي بَطْنِي كَافِرٌ فَاكْسِرْنِي وَ اُقْتُلْهُ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج، ۲، ص ۶۷۰.</ref>؛ "به [[خدا]] [[سوگند]]! هنوز [[تأویل]] این [[آیه]] نازل نشده و نخواهد شد، تا آنکه [[قائم]] {{ع}} [[خروج]] کند. وقتی او [[ظهور]] کرد، دیگر هیچ [[کافر]] به [[خدا]] و منکر [[امامی]] نمی‌ماند؛ مگر اینکه از [[خروج]] آن [[حضرت]] ناراحت می‌شود! حتی اگر کافری در [[دل]] سنگی [[پنهان]] شود، آن سنگ می‌گوید: ای [[مؤمن]]! در [[دل]] من کافری [[پنهان]] شده، مرا بشکن و او را بیرون بیاور و به [[قتل]] برسان". [[علامه طباطبایی]] پس از ذکر این [[حدیث]] در ذیل [[آیه شریفه]] می‌نویسد: نظیر این [[روایت]] را عیاشی از ابی مقدام، از [[ابی جعفر]] {{ع}} و نیز از سماعه از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] و [[طبرسی]] مثل آن را از [[ابی جعفر]] {{ع}} [[روایت]] کرده است.
در [[تفسیر قمی]] آمده است: این [[آیه]] درباره [[قائم آل محمد]] {{صل}} نازل شده و اینکه درباره آن‌ [[حضرت]] نازل شده، بدین معنا است که [[خروج]] او [[تأویل]] این [[آیه]] است. از [[روایت]] [[صدوق]] هم این برداشت استفاده می‌شد.
در [[الدر المنثور]] [[نقل]] شده است: سعید بن [[منصور]]، ابن منذر و [[بیهقی]] در [[سنن]] خود از [[جابر]] [[روایت]] کرده‌اند که او در [[تفسیر]] آیه‌ {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} گفته است: معنای این [[آیه]]، صورت وقوع به خود نمی‌گیرد؛ مگر وقتی که هیچ [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[صاحب]] ملتی نماند جز [[اسلام]]. و نیز صورت نمی‌گیرد، مگر وقتی که گرگ و گوسفند، شیر و گاو و [[انسان]] و مار باهم [[زندگی]] کنند و از یکدیگر ایمن شوند. همچنین واقع نمی‌شود، مگر وقتی که هیچ موشی انبانی را سوراخ نکند و واقع نمی‌شود، مگر وقتی که [[جزیه]] به کلی لغو شود و صلیب‌ها شکسته و خوک‌ها کشته شوند و این وقتی است که [[عیسی بن مریم]] از [[آسمان]] فرود آید.
[[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل]] این مطلب، در توضیح آن می‌نویسد: "منظور از لغو جزیه- به قرینه صدر روایت- این است که موضوعی برای [[جزیه]] باقی نمی‌ماند. و دلالت این [[روایت]] بر اینکه در آن روز [[کفر]] و شرکی در روی [[زمین]] باقی نمی‌ماند؛ معنایی است که روایت‌های دیگر نیز بر آن دلالت دارند"<ref>تفسیر المیزان، ج ۹، ص ۳۹۲.</ref>. پیش از این نیز اشاره شد که برخی از [[دانشمندان شیعه]]، شمار [[آیات]] مربوط به "[[مهدویت]]" را افزون بر ۱۲۰ ذکر کرده‌اند که می‌توان به کتاب‌های مفصل در این زمینه مراجعه کرد<ref>ر.ک: سید هاشم بحرانی، سیمای حضرت مهدی {{ع}} در قرآن، ترجمه سید مهدی حایری قزوینی.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۴۴-۴۶.</ref>.


==منابع==
[[روایات اسلامی]] از [[شیعه]] و [[سنی]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} آن چنان روشن و پرشمارند که جای [[شک]] و تردیدی برای [[مسلمانان]] باقی نمانده است<ref>خورشید مغرب‌، ۵۹؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ۲/ ۵۳۵.</ref>. بنابر [[باورهای شیعه]]، [[امام مهدی]] {{ع}} در [[روزگار غیبت]] نیز [[منصب امامت]] را بر عهده دارد و همچون [[خورشید]]، که در پس ابر است، [[جهان]] را از [[نور]] و گرمای خویش بهره‌مند می‌سازد و کائنات را با [[هدایت باطنی]]، راه می‌نماید<ref>منتخب الاثر، ۱۰۱، ۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>. [[مسلمانان]] در [[وجود مهدی]] {{ع}}- [[منجی آسمانی]]- اختلافی ندارند. [[اختلاف]] آنان در این است که چه کسی، [[مهدی موعود]] {{ع}} است. [[اهل سنت]] برآن‌اند که او از [[نسل]] [[پیامبر]] {{صل}} است و هنوز به [[دنیا]] نیامده است<ref>همراه با راستگویان‌، ۴۱۴.</ref>. در این میان برخی کسان نیز [[ادعای مهدویت]] کرده‌اند؛ اما با گذشت زمان یا به [[علل]] دیگر، [[دروغ]] بودن ادعای آنان روشن شده است. ادعاها از زمان [[محمد بن حنفیه]] آغاز شد که پیروانش پنداشتند او، [[مهدی]]، [[موعود]] [[پیامبر]] {{صل}} است. برخی نیز مختار بن [[ابوعبیده]] ثقفی را [[مهدی]] شمردند؛ زیرا او با [[شعار]] "[[یا لثارات الحسین]]" به [[جنگ]] [[قاتلان حسین]] بن [[علی]] {{ع}} برخاست و از آنان، [[انتقام]] کشید. در [[روایات]] آمده است که این [[شعار]]، از شعارهای [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. [[پیروان]] [[زید بن علی بن الحسین]] {{ع}} ([[زیدیه]]) نیز او را [[مهدی]] پنداشتند. یکی دیگر از [[مدعیان دروغین]] [[باب]] [[مهدویت]]، [[علی محمد باب]] شیرازی در [[ایران]] است که گروهی را نیز [[گمراه]] ساخت و [[فرقه بهائی]] را بنیان نهاد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۱۸/ ۱۷۱.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳۴-۴۳۶.</ref>
* [[پرونده:136861.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۱''']]


==پانویس==
== معناشناسی ==
{{یادآوری پانویس}}
مهدویت عبارت است از اعتقاد به منجی که در [[آخرالزمان]] [[ظهور]] می‌کند و بشریت را نجات می‌دهد و در ادیان الهی و [[اسلام]] مطرح شده است در [[شیعه]] با نام [[امام مهدی|محمد بن الحسن]] {{ع}} و لقب‌هایی مثل "[[امام مهدی|مهدی آل محمد]] {{عم}}" به عنوان دوازدهمین [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} مشخص گردیده است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳۸.</ref>.
{{پانویس2}}
 
[[رده:مهدویت در کلام اسلامی]]
== موضوعات مهدویت ==
[[رده:مدخل]]
مهدویت تمام معارف مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} به طور خاص و منجی موعود به طور عام را دربر می‌گیرد. به مسائلی از [[علوم]] اسلامی که دربرگیرنده مباحث [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} است، موضوعات مهدوی اطلاق می‌شود. برای مثال برخی از این موضوعات به شرح زیر است:
# امام مهدی در قرآن: بررسی آیاتی که بر [[وجود امام]] یا [[قیام]] و [[حکومت]] ایشان دلالت دارد یا سایر مباحث مرتبط با [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}؛
# [[امام مهدی در روایات]]: بررسی روایاتی که درباره [[امام مهدی]] {{ع}} [[نقل]] شده است؛
# دلایل عقلی و نقلی اثبات امام مهدی {{ع}}: بحث از دلیل‌های عقلی و [[آیات]] و روایاتی که [[وجود امام]] را ثابت می‌کند؛
# علل غیبت امام زمان {{ع}}؛
# آثار و [[فواید امام غایب]]؛
# [[انتظار]] و [[وظایف منتظران]]؛
# [[علایم ظهور|علایم]] و [[شرایط ظهور]]؛
# ویژگی‌های [[یاران امام مهدی|یاران]] و [[دولت مهدوی]] {{ع}}؛
# اوضاع جهان قبل از ظهور؛
# [[رجعت]] یا بازگشت مردگان به دنیا؛
# بحث از دعاها و اماکن منسوب به امام؛
# آسیب‌شناسی یا بررسی پیامدهای منفی؛
# تاریخ عصر غیبت صغری و وضع شیعه در آن زمان؛
# بحث از [[ولایت فقیه]] یا [[نیابت عام]] ([[عالمان دین]]) [[امام مهدی|امام زمان]] در عصر [[غیبت کبری]]؛
# [[جهانی شدن]] و [[حکومت واحد جهانی]]؛
# مهدویت و مسائل جدید کلامی و بسیاری از موضوعات دیگر<ref>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۴۶-۴۸.</ref>.
 
== ادعای ناسازگاری مهدویت با [[دموکراسی]] ==
یکی از آموزه‌های [[شیعه]] [[اعتقاد]] به اصل مهدویت است که بنابر آن در زمانی - که وقت آن نامشخص است - [[حضرت مهدی]] [[موعود]] [[امام دوازدهم]] [[ظهور]] و [[جهان]] را پر از [[عدل]] نموده و [[حکومت]] واحد جهانی تشکیل می‌دهد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۲.</ref>. این [[امام]] [[همام]] مانند [[پیامبر اسلام]] {{صل}} ‌‌و دیگر [[امامان]] [[حجت خدا]] و [[اطاعت]] از آن برای همه [[واجب]] است. برخی اصل مهدویت را با [[دموکراسی]] ناسازگار توصیف کرده‌اند<ref>ر.ک: اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، آخر فصل پنجم - توضیح اینکه نسبت فوق (تعارض مهدویت با [[دموکراسی]]) با آب و تاب بیشتر از سوی یکی از به اصطلاح روشنفکران مسلمان و دیگران مطرح و تبلیغ می‌شد - لکن با رجوع به متن کتاب اقبال مشاهده شد که وی به دلیل اعتقاد مذهبی خود (سنی بودن) از اصل منکر [[امامان]] و مهدویت بود که [[تعیین]] آنها از طریق [[انتصاب]] [[پیامبر]] ص ‌‌صورت می‌گرفت - وی به ناحق آن را به نظریه زرتشت (وجود خدایان متعدد اعم از خیر و شر) تشبیه و ظهور منجی در عالم [[اسلام]] را تحت تأثیر تفکر مجوسی وصف نموده است - پس بحث و نقد دکتر اقبال درباره نظریه وجود منجی در آینده بشریت است و خود وی تأکید می‌کند که آن در عالم [[مسیحیت]] و یهودیت نیز وجود دارد و به بحث تعارض مهدویت و [[دموکراسی]] مستقیماً ربطی ندارد - علاوه آنکه - چنان‌که ذکر شد - در عبارت وی به تعارض مهدویت و [[دموکراسی]] هیچ اشاره‌ای نشده است؛ ر.ک: محمد اقبال، تجدید التکفیر الدینی فی الاسلام، ص ۱۷۷، ترجمه عربی عباس محمود؛ و نیز؛ سید غلامرضا سعیدی، مفخر شرق سید جمال‌الدین اسدآبادی؛ اقوال لاهوری، ص ۴۳۲، به کوشش سیدهادی خسروشاهی.</ref>، دکتر عبدالکریم سروش در این‌باره می‌گوید:اگر قرار باشد یک [[مهدی]] بیاید کخه همان اتوریته [[پیامبر]] را داشته باشد، ما از فواید [[خاتمیت]] بی‌بهره می‌مانیم... فلذا این سؤال از [[شیعیان]] باقی است که مهدویت را چگونه با [[اندیشه]] رهایی و [[دموکراسی]] می‌توان جمع کرد؟<ref>سخنراین در دانشگاه سورین پاریس، سال ۸۵، سایت سروش، وی در پاسخ اول خود به آقای بهمن‌پور نیز نوشت:‌ «باری نظریه مهدویت، حق باشد یا باطل در عرصه [[سیاست]] یا به بی عملی [[سیاست|سیاسی]] یا سفاکی و [[مردم]] فریبی صفوی صفتانه یا به ولایت مطلقه [[فقیه]] و یا اسلحه سازی ایدنولوژیک می‌انجامد که علی أیّ‌حال با دادگری دموکراتیک پاک بیگانه‌اند» - (سایت سروش).</ref>.
 
در تحلیل این [[شبهه]] نکات ذیل اندر تأمل است:
 
'''۱. نادیده انگاشتن [[فضایل]] جامعه مهدوی:''' این به اصطلاح روشنفکر [[مسلمان]] در بحث مهدویت نیز تصویر ناقص و چه‌بسا تصویر خشن و مخالف [[دموکراسی]] ارائه داده است، در حالی که [[انصاف]] و منطق اقتضا می‌کند وقتی یک نظریه‌ای مورد تحلیل و نقد قرار می‌گیرد، مخصوصاً یک نظریه دینی که میلیون‌ها [[انسان]] آن را [[مقدس]] می‌شمارند، نباید از آن یک تصویر ناقص و چه‌بسا [[تحریف]] شده ارائه شود و بدون پرداختن به زوایا و ویژگی‌های مثبت بالفور آن را جرح و تضعیف نمود، "مغالطه حذف".
 
ما در اینجا به صورت مختصر به [[فضایل]] و محسنات جامعه مهدوی اشاره می‌کنیم تا خواننده [[فاضل]] ابتدا با جامعه مهدوی و زوایای آن آشنا شود تا اگر فرضاً در آن با اصل [[دموکراسی]] نیز مخالفتی شده باشد، نسبت به ترجیح یکی از آن دو با [[علم]] و درایت [[اقدام]] کند.
 
'''۲. اشاره‌ای به ویژگی‌های حکومت جهانی مهدوی:''' با نگاهی به [[روایات]]، ویژگی‌ها و خصوصیات عصر ظهور و [[حکومت جهانی]] [[اسلام]] - که از آن می‌توان به "[[جهانی شدن]] اسلامی" نام برد - مشخص می‌شود که اینجا اشاره می‌شود:
# '''نگاه خوش بینانه به آینده:''' اولین مشخصه عصر ظهور، امیدبخشی به آینده [[بشریت]] است. برخلاف بعضی مکاتب که آینده [[تاریخ]] را شر و [[فساد]] و [[بدبختی]] توصیف می‌کنند، [[اسلام]] آینده [[بشر]] را امیدوار کننده معرفی می‌کند که در پرتو تشکیل جکومت جهانی (عج) یک [[حکومت]] و [[جامعه]] ایدئال تأسیس خواهد شد.
# '''تعالی [[اخلاق]] و [[معنویت]]:‌''' در پرتو [[ایمان]] [[مردم]] و راهنمای‌های [[حضرت حجت]] [[اکثریت]] [[مردم]] از [[اخلاق]] متعالی و [[معنویت]] برخوردار می‌شوند، [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}} ‌‌یکی از ویژگی‌های آن [[جامعه]] را نبود کینه‌ها در [[دل]] [[مردم]] و زدودن [[دشمنی]] وصف می‌کنند<ref>الخصال، ج ۲، ص ۲۵۴، ج ۱۰۵۱؛ ابن طاوس، الملاحم، ‌ ص ۱۵۲.</ref> در جامعه مهدوی [[فساد]] [[اخلاقی]] و جنسی، [[حرص]] و طمع از بین می‌رود<ref>اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۲۴. </ref>.
# '''ایجاد [[عدالت]] فردی و اجتماعی:''' در پرتو [[قیام]] حضرت و رشد و بلوغ عقلی، [[انسان]]‌ها اکثراً از ارتکاب [[گناهان]] امتناع کرده و در [[جامعه]] نیز [[عدالت]] اجتماعی ایجاد خواهد شد.
# '''شکوفایی [[اقتصاد]] و [[رفاه]] مادی:''' از ویژگی‌های جامعه مهدوی، رفع [[فقر]] مادی است، به گونه‌ای که هر شهروندی یک زندگی آبرومندانه و بی‌نیاز از دیگران خواهد داشت. در [[روایات]] از این ویژگی چنین تعبیر شده است که [[زمین]] و درختان [[برکات]] خودشان را خارج خواهند کرد و در [[جامعه]] شخص مستحق [[صدقه]] و [[انفاق]] پیدا نخواهد شد<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، صص ۱۰۴، ۸۴و ۷۵ و ج ۵۲، ص ۳۸۴. </ref> و برای [[مصرف]] [[زکات]] و [[خمس]] مستحقی پیدا نمی‌شود<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۳۹۰، ۳۵۲.</ref>. [[کشاورزی]]<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۳۱۶ و ۳۴۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۰۴؛ ابن طاووس، الملاحم، ص ۱۵۲. </ref>، دامداری<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۱، احقاق الحق، ج ۱۳، ص ۲۱۵.</ref> و بازرگانی<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۵۴. </ref> به نقطه اوج خود می‌رسند.
# '''[[تکامل]] [[دانش بشری]]:''' در عصر ظهور [[علوم]] نظری و تجربی به حد [[تکامل]] خود می‌رسند. در [[روایات]] تعبیر شده است که [[علم]] بیست‌و هفت [[شیعه]] دارد که تا امروز تنها دو شعبه آن برای [[بشر]] منکشف شده و بیست‌و پنج شاخه دیگر آن در عصر ظهور [[کشف]] خواهد شد<ref>موسوعه احادیث المهدی، ج ۴، ص ۵۳. </ref> همچنین در [[روایات]] آمده است که تصویر و صدای حضرت و هر [[انسان]] دیگر در همه [[زمین]] دیده و شنیده می‌شود <ref>بحارالانوار، ج ۵۷، صص ۳۹۱ و ۲۳۶. </ref>.
# '''[[امنیت]]:''' در جامعه مهدوی [[امنیت]] بشری در عرصه‌های مختلف برقرار می‌شود. در [[روایات]] از این اثل به مسافرت افراد سالخورده در [[دل]] شب به تنهایی به مدت طولانی تعبیر شده است<ref>المعجم الکبیر، ج ۴، ص ۷۲؛ سنن بیهقی، ج ۹، ص ۱۸۰؛ بحار، ج ۵۲، ص ۳۴۵. </ref>. [[امنیت]] قضایی و ستاندن [[حقوق]] [[مظلومان]] از [[ظالمان]] یکی دیگر از عرصه‌های [[امنیت]] مهدوی می‌باشد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۴؛ ابن طاوس، الملاحم، ص ۶۸.</ref>.
# '''[[حکومت]] واحد جهانی:''' از مؤلفه‌های اصلی [[حکومت]] حضرت، [[حکومت]] واحد و بسط آن در همه [[زمین]] است. در [[روایات]] از آن به بسط [[حکومت]] حضرت به [[مشرق]] و [[مغرب]] تعبیر شده است. در پرتو این ویژگی، [[مردم]] دیگر مشکلی به نام حد و مرز در رفت ‌و آمدها نخواهند داشت و بدون هیچ منع و مشکلی می‌توانند به دورترین نقاط [[جهان]] مسافرت نمایند.
# '''[[رضایت]] شهروندان:''' از ویژگی‌های مطلوب هر [[حکومت]] [[رضایت]] شهروندان از [[حکومت]] و [[حاکم]] است. این اصل در [[حکومت جهانی]] حضرت کاملاً مشهور خواهد بود <ref>اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۲۴؛ بحار،؛ ج ۵۱، صص ۱۰۴ و ۷۴.</ref>.
# '''پایان [[جنگ]] و [[برقراری صلح]]:''' در [[حکومت جهانی]] [[اسلام]]، با [[حاکمیت]] [[اسلام]] و تشکیل [[حکومت]] واحد دیگر [[انسان]]‌ها [[شاهد]] [[جنگ]] و خونریزی نخواهند شد و [[جامعه]] در کمال [[صلح]] و صفا زندگی خواهد کرد.
# '''سازگاری [[انسان]] و طبیعت:''' یکی دیگر از خصوصیات عصر مهدویت ایجاد یک نوع رابطه سازگارانه [[انسان]] با طبیعت اعم از جماد، ثبات و حیوان است. در [[روایات]] از زندگی مسالمت‌‌آمیز حیوانات مختلف وحشی در کنار یکدیگر و همچنین [[انسان]]‌ها [[نقل]] شده است<ref>عقد الدرر، صص ۱۳۷ و ۱۴۹، به نقل از: سید صدرالدین الصدر، المهدی، ج ۷، ص ۲۲۶؛ ابن طاوس، الملاحم، صص ۱۵۲ و ۹۷. </ref> که این کار با [[ولایت]] [[امام]] {{ع}} و توجه الهی امکان‌پذیر می‌گردد<ref>ویژگی‌های فوق به صورت‌های مختلف در روایات و پژوهش‌های علمی تدوین شده است - از جمله: شهید مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص ۶۰.</ref>.
# '''[[جامعه]] بهداشتین و تندرست:''' در جامعه مهدوی شهروندان نوعاً از [[سلامت]] تن و روان برخوردار و به دور از بیماری‌های مختلف زندگی خود را می‌گذرانند<ref>ابن طاووس، الملاحم، ص ۹۷.</ref> وعمرهای [[مردم]] طولانی خواهد شد <ref>عقدر الدرر، ص۱۵۹؛ القول المختصر، ص۲۰؛ در پاره‌ای از منابع بحث ویژگی حکومت مهدوی از کتاب چشم اندازی به حکومت مهدی از نجم الدین طبسی استفاده شده است.</ref>.
 
حاصل آنکه در [[روایات]] متعدد و متواتر جامعه مهدوی یک [[جامعه]] ایده‌آل برای [[بشر]] از هر حیث (مادی و معنوی) توصیف شده که [[فلاسفه]] از آن به [[مدینه]] فاضله و امروزه به [[جامعه]] آرمانی تعبیر می‌شود. حال سؤال این است که آیا با این وصف از جامعه مهدوی کسی پیدا می‌شود که چنین [[جامعه]]‌ای را نخواهد و از متولی آن یعنی [[حضرت حجت]] {{ع}} روی برگرداند؟ قطعاً جواب منفی است، [[امام]] ممکن است سؤال شود شاید چنین [[جامعه]]‌ای محقق نگردد. در پاسخ باید گفت ما بنابر فرض و حسب [[روایات]] بحث می‌کنیم، چنان‌که یکی از به اصطلاح روشنفکران [[مسلمان]] اتوریته [[امام عصر]] {{ع}} و ناسازگاری آن با [[دموکراسی]] را از [[روایات]] استفاده می‌کند. باید تحلیل و توصیف و [[داوری]] خود را کامل کند و بیان دارد که جامعه مهدوی بر حسب [[روایات]] خصوصیات فوق را دارد، اما با [[دموکراسی]] - که من [[اراده]] می‌کنم ـ ناسازگار است.
 
'''۳. [[رضایت]] همه شهروندان از [[حکومت مهدوی]]:''' یکی از ویژگی‌های [[حکومت مهدوی]] [[رضایت]] و خشنودی [[مردم]] از [[حکومت مهدوی]] و شخص [[حضرت مهدی]] (عج) است، چنان‌که در [[روایات]] آمده است: " اهل [[آسمان]] و [[زمین]] از او [[راضی]] می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|يَرْضَى‏ بِهِ‏ سَاكِنُ‏ السَّمَاءِ، وَ سَاكِنُ‏ الْأَرْض}}؛ اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۲۴؛ ینابیع الموده، ص ۴۳۱؛ بحار، ج۵۱، صص ۷۴، ۸۰، ۱۰۱.</ref>. در [[روایت]] دیگر [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید [[مردم]] آن حضرت را [[دوست]] می‌دارند: "ساکنان [[آسمان]] و [[زمین]] او را [[دوست]] می‌دارند... زندگان آرزوی برگشت مردگان را دارند به [[دلیل]] خیر و برکاتی که [[خداوند]] به اهل [[زمین]] از ناحیه آن حضرت متوجه‌شان می‌کند"<ref>{{متن حدیث|يحبه ساكن السماء و ساكن الأرض... يتمنى الاحياء الأموات بما صنع اللّه بأهل الأرض من خيره‏}}؛ احقاق الحق، ج۱۹، ص ۶۶۳.</ref>.
 
'''۴. [[دموکراسی]] مقدمه و ابزار نه [[هدف]]:''' اگر از اشکالات و کاستی‌های [[دموکراسی]] - که در نقد ناسازگاری [[امامت]] و [[دموکراسی]] اشاره شد - صرف‌نظر شود و وجود و تحقق [[دموکراسی]] ([[انتخاب]] [[حاکم]] توسط [[مردم]] و نظارت بر آن) را قبول کنیم، بلکه از آن اتفاق همه [[مردم]] بر یک [[حکومت]] و [[حاکم]] را نیز بپذیریم، این‌جا این سؤال را مطرح می‌کنیم که آیا [[نفس]] [[حکومت]] و تعیین [[حاکم]] غایت و [[هدف]] [[مردم]] است یا این‌که [[مردم]] برای تأمین [[حقوق]] خود یک [[حکومت]] و [[حاکم|حاکمی]] را [[انتخاب]] می‌کنند؟ قطعاً پاسخ دوم صحیح است. [[دموکراسی]] و [[انتخاب]] [[مردم]] در [[حکومت]]‌های غیرمعصوم [[بهترین]] گزینه موجود برای احقاق [[حقوق]] [[مردم]] و کنترل [[حکومت]] و [[حاکم]] است. نکته [[ظریف]] و مهم در جامعه مهدوی این‌که آن یک [[جامعه]] آرمانی و [[مدینه]] فاضله برای [[مردم]] است، به گونه‌ای که [[حقوق]] اساسی [[مردم]] مانند [[عدالت]] فردی و اجتماعی و [[رفع ظلم]] و [[جور]]، [[امنیت]] در عرصه‌های مختلف، زندگی سالم و تأمین نیازهای مادی، [[اخلاق]] و درستکاری، همزیستی مسالمت‌آمیز گروه‌ها و [[مذاهب]] مختلف همه به نحو احسن و کامل توسط [[حکومت مهدوی]] تأمین و تضمین می‌شود. در آن [[حاکم]] و دیگر دولتمردان همه بر [[عدل]] و [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کنند و هیچ تخلفی از آن صورت نمی‌گیرد. در این فرض آیا خواسته اصلی [[مردم]] از [[حکومت]] خود به خود تأمین نمی‌شود؟ دیگر [[مردم]] به دنبال چه هدفی هستند تا به اصل [[انتخاب]] و [[دموکراسی]] روی آورند؟ [[دموکراسی]] ابزار و روشی بیش نبود که [[هدف]] یا اهداف آن پیشاپیش توسط [[حکومت جهانی]] [[مهدی موعود]] حاصل شده است. پس با این نگاه و تحلیل می‌توان مدعی شد که اصلاً در [[حکومت مهدوی]] برای طرح [[دموکراسی]] مجالی وجود ندارد، چرا که: آن‌چه عیان است چه [[حاجت]] به بیان است. باری درباره نوع خاص آزادی‌های [[سیاست|سیاسی]] [[مردم]] مانند تشکیل حزب، گروه، [[آزادی]] بیان و قلم، باید گفت با ویژگی‌هایی که جامعه مهدوی از آن برخوردار است، چنین فعالیت‌هایی نیز منتفی است، برای این‌که [[هدف]] از تشکیل حزب، میتینگ، [[آزادی]] مطبوعات، نظارت بر دولتمردان، سهیم شدن در [[قدرت]] یا گرفتن اصل [[قدرت]] است، با توجه به این پیش‌فرض که [[حاکم]] و هرم [[قدرت]] در [[حکومت مهدوی]] [[معصوم]] است و [[زمین]] را از [[عدالت]] پر خواهد نمود و [[اخلاق]] و [[معنویت]] [[مردم]] از رشد بالایی برخوردار خواهد شد، و شهروندان به همه آمال و اهداف خود دست یافته‌اند، شهروندان هیچ نیازی به عضویت در حزب و تشکیل آن احساس نخواهند کرد و لذا این نوع آزادی‌های [[سیاست|سیاسی]] نیز خود به خود غیرضروری و از باب تحصیل حاصل خواهد بود؛ چراکه احزاب و فعالیت [[سیاست|سیاسی]] نوعاً به منظور تأمین [[عدالت]]، [[امنیت]]، ایجاد شغل و [[رفاه]] اجتماعی و اهداف دیگر تشکیل می‌شود که حسب فرض چنین اهدافی پیشاپیش در [[حکومت مهدوی]] تحقق یافته است.
 
'''۵. [[مسلمانان]] [[اکثریت]] شهروندان جامعه مهدوی:''' شاید این‌جا این سؤال و [[شبهه]] مطرح شود که [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] به عنوان [[حکومت اسلامی]] هر چند نسبت به [[مسلمانان]] می‌تواند از باب [[دموکراسی]] و [[رضایت]] [[مردم]] باشد، اما [[پیروان]] سایر [[ادیان]] بر [[حاکم|حاکمی]] غیر هم‌کیش خود نمی‌توانند [[رضا]] بدهند و در نتیجه برخلاف [[دموکراسی]] خواهد بود. خصوصاً دیگر [[مسلمانان]] [[اکثریت]] را تشکیل می‌دهند. در پاسخ این [[شبهه]] باید گفت: مطابق [[روایات]] مهدویت و [[آیات]] [[قرآن کریم]] [[آیین]] [[اسلام]] بر [[ادیان]] دیگر - البته با [[استدلال]] و [[احتجاج]] - غالب خواهد شد و [[ادیان]] دیگر و [[پیروان]] آنان در [[اقلیت]] به سر خواهند برد. بر این اساس خود [[دموکراسی]] مقتضی است که [[اکثریت]] بر [[اقلیت]] [[حکومت]] کند. لکن در [[حکومت]] [[اکثریت]] اسلامی نیز تمامی [[حقوق]] اقلیت‌ها رعایت خواهد شد.
 
'''۶. رعایت [[حقوق]] اقلیت‌ها:''' از آن‌جا که [[مسلمانان]] در آینده ـ حسب [[آیات]] و [[روایات]] که اشاره شد - [[اکثریت]] شهروندان را تشکیل خواهند داد، [[حکومت]] [[حاکم]] آن نیز [[مسلمانان]] خواهد بود. در جامعه مهدوی [[حقوق]] اقلیت‌ها - چنان‌که در [[حکومت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}} رعایت شده بود - به نحو کامل و احسن رعایت خواهد شد. مزایا و ویژگی‌هایی که بر جامعه مهدوی اشاره شد، مانند: [[عدالت]]، [[امنیت]]، [[آزادی]] و برخورداری از [[رفاه]] مادی، همگی بر اقلیت‌ها نیز شامل و جاری است. مطابق [[روایات]] [[حضرت قائم]] با وجود [[قدرت]] مطلق و حقانیت منحصره [[اسلام]]، علاوه بر اجازه همزیستی مسالمت‌آمیز بر [[پیروان]] [[ادیان]] دیگر در موارد [[اختلاف]] با کتاب خودشان [[قضاوت]] خواهد کرد<ref>ر.ک: نعمانی، الغیبه، ص ۱۲۵؛ ملحقات احقاق الحق، ج۲۹، ص ۱۲۰.</ref> امری که امروزه در کشورهای به ظاهر [[دموکراسی]] در [[حق]] اقلیت‌ها رعایت نمی‌شود، بلکه به عناوین مختلف [[حقوق]] اولیه [[انسان|انسانی]] و دینی آنان مانند [[آزادی]] تعیین نوع [[لباس]] مانند [[حجاب]] بر زنان [[مسلمان]]، سلب می‌شود. در [[روایات]] وارد شده آن حضرت، بیت‌المال را بالسویه بین [[مردم]] تقسیم می‌کند<ref>اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۲۴؛ ینابیع الموده، ص ۴۳۱؛ بحار، ج۵۱، ص ۸۱.</ref>و آن حضرت وسیله [[رفع اختلاف]] و پریشانی و عامل [[اتحاد]] آنان است: "[[سلام]] بر [[مهدی]] که [[خداوند]] بر [[امت‌ها]] وعده داده با وی [[اتحاد]] کلمه را جمع و پریشانی را مرتفع سازد"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الْمَهْدِيِ‏ الَّذِي‏ وَعَدَ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ بِهِ‏ الْأُمَمَ‏ أَنْ‏ يَجْمَعَ‏ بِهِ‏ الْكَلِمَ‏ وَ يَلُمَ‏ بِهِ‏ الشَّعَثَ‏ ‏‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص ۲۶۴.</ref>. بر نکات گفته شده می‌توان نکاتی که در رفع [[شبهه]] ناسازگاری [[امامت]] با [[دموکراسی]] ذکر شد، مانند پاسخ تقدیم [[حق]] الهی بر [[انسان]]ی، [[امامان]] [[نخبگان]] واقعی [[جامعه]] را افزود.
 
به نظر می‌رسد نکات مزبور در رفع [[شبهه]] تعارض مهدویت با [[دموکراسی]] کافی باشد و خواننده محترم با این نگاه درمی‌یابد که [[حکومت مهدوی]] واقعاً [[حکومت]] آرماین و [[مدینه]] فاضله همه جهانیان اعم از [[مسلمانان]] و غیرمسلمان است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۳۳ ـ ۱۴۲.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681057.jpg|22px]] [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|'''دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان''']]
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:مهدویت]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
۱۱۸٬۰۴۱

ویرایش