بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صدّیقه طاهره' به 'صدّیقه طاهره') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = تعیین امام | | موضوع مرتبط = تعیین امام | ||
| عنوان مدخل = تعیین امام | | عنوان مدخل = تعیین امام | ||
| مداخل مرتبط = [[تعیین امام در حدیث]] - [[تعیین امام در کلام اسلامی]] - [[تعیین امام از دیدگاه اهل سنت]] - [[تعیین امام در معارف و سیره فاطمی]] | | مداخل مرتبط = [[تعیین امام در قرآن]] - [[تعیین امام در حدیث]] - [[تعیین امام در کلام اسلامی]] - [[تعیین امام از دیدگاه اهل سنت]] - [[تعیین امام در معارف و سیره فاطمی]] - [[تعیین امام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = تعیین امام (پرسش) | ||
}} | }} | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
===[[فاطمه]]{{س}} و بازگویی [[روایات]] تعیین امام از طریق [[نص]]=== | ===[[فاطمه]]{{س}} و بازگویی [[روایات]] تعیین امام از طریق [[نص]]=== | ||
جریان [[حکمرانی]] [[ابوبکر]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} از دیدگاه فاطمه{{س}} علاوه بر اینکه [[ستم]] بزرگی در [[حقّ]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود، نادیده گرفتن [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} و [[بیاحترامی]] به آن نیز محسوب میشد. از این رو [[حضرت زهرا]]{{س}} [[سکوت]] در برابر این [[ستمگری]] را جایز ندانست و با تمام توان علیه آن دست به [[مبارزه]] زد. ایشان در هر فرصتی سعی مینمود این مسئله را به اثبات برساند که جریان [[جانشینی پیامبر]] در دوران [[حیات]] آن حضرت از جانب خداوند تعیین شده و رسول خدا{{صل}} نیز آن را برای [[امت اسلامی]] [[ابلاغ]] نموده است. | جریان [[حکمرانی]] [[ابوبکر]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} از دیدگاه فاطمه{{س}} علاوه بر اینکه [[ستم]] بزرگی در [[حقّ]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود، نادیده گرفتن [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} و [[بیاحترامی]] به آن نیز محسوب میشد. از این رو [[حضرت زهرا]]{{س}} [[سکوت]] در برابر این [[ستمگری]] را جایز ندانست و با تمام توان علیه آن دست به [[مبارزه]] زد. ایشان در هر فرصتی سعی مینمود این مسئله را به اثبات برساند که جریان [[جانشینی پیامبر]] در دوران [[حیات]] آن حضرت از جانب خداوند تعیین شده و رسول خدا{{صل}} نیز آن را برای [[امت اسلامی]] [[ابلاغ]] نموده است. | ||
[[فاطمه]]{{س}} برای [[اثبات]] این مسئله، از کوچکترین [[فرصتها]] بهره جست. طبق شواهد، حتی در اموری مانند [[احوالپرسی]] [[ساده]]، مسئله [[منصوص بودن امامت]] را مطرح میکرد. بنا به روایتی در روزهای آخر [[عمر]] [[حضرت زهرا]]{{س}}، أمّسلمه (یکی از [[همسران پیامبر]]) برای احوالپرسی به [[خدمت]] حضرت زهرا{{س}} آمد و پرسید: | [[فاطمه]]{{س}} برای [[اثبات]] این مسئله، از کوچکترین [[فرصتها]] بهره جست. طبق شواهد، حتی در اموری مانند [[احوالپرسی]] [[ساده]]، مسئله [[منصوص بودن امامت]] را مطرح میکرد. بنا به روایتی در روزهای آخر [[عمر]] [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[أمّسلمه]] (یکی از [[همسران پیامبر]]) برای احوالپرسی به [[خدمت]] حضرت زهرا{{س}} آمد و پرسید: | ||
{{متن حدیث|كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ صفِي التَّأْوِيلِ وَ لَكِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِيَّةٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِيَّةٌ كَانَتْ عَلَيْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُكْتَمِنَةً لِإِمْكَانِ الْوُشَاةِ فَلَمَّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَيْنَا شَآبِيبَ الْآثَارِ مِنْ مَخِيلَةِ الشِّقَاقِ}}<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص٢٠۶؛ غرر الأخبار، ص۳۱۹؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۵۶؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۲۲۸.</ref>؛ | {{متن حدیث|كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ صفِي التَّأْوِيلِ وَ لَكِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِيَّةٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِيَّةٌ كَانَتْ عَلَيْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُكْتَمِنَةً لِإِمْكَانِ الْوُشَاةِ فَلَمَّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَيْنَا شَآبِيبَ الْآثَارِ مِنْ مَخِيلَةِ الشِّقَاقِ}}<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص٢٠۶؛ غرر الأخبار، ص۳۱۹؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۵۶؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۲۲۸.</ref>؛ | ||
ای [[دختر پیامبر]] شب را چگونه به صبح آوردی؟ حضرت فرمود: به صبح آوردم در حالی که [[تاریکی]] [[غم]] و [[اندوه]] مرا فراگرفته است. [[پیامبر]] از دست رفت و [[وصی]] او [[مظلوم]] واقع شد، به [[خدا]] [[سوگند]] پرده [[وصایت]] دریده شد. کسی که امامتش بر خلاف آنچه که [[خداوند]] در [[قرآن]] مقرّر فرموده و [[رسول الله]]{{صل}} در [[تأویل قرآن]] بیان نموده بود، [[غصب]] شد. همه این [[کارها]] از روی کینههای باقیمانده از [[جنگ بدر]] و [[خونخواهی]] کشتههای [[جنگ احد]] که در دلهای [[منافقان]] پنهان بود، انجام شد؛ اما روزی که [[حکومت]] را غصب کردند، تمام آن [[کینهها]] و حسادتها را بر ما فرو ریختند. | ای [[دختر پیامبر]] شب را چگونه به صبح آوردی؟ حضرت فرمود: به صبح آوردم در حالی که [[تاریکی]] [[غم]] و [[اندوه]] مرا فراگرفته است. [[پیامبر]] از دست رفت و [[وصی]] او [[مظلوم]] واقع شد، به [[خدا]] [[سوگند]] پرده [[وصایت]] دریده شد. کسی که امامتش بر خلاف آنچه که [[خداوند]] در [[قرآن]] مقرّر فرموده و [[رسول الله]]{{صل}} در [[تأویل قرآن]] بیان نموده بود، [[غصب]] شد. همه این [[کارها]] از روی کینههای باقیمانده از [[جنگ بدر]] و [[خونخواهی]] کشتههای [[جنگ احد]] که در دلهای [[منافقان]] پنهان بود، انجام شد؛ اما روزی که [[حکومت]] را غصب کردند، تمام آن [[کینهها]] و حسادتها را بر ما فرو ریختند. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
تا از این سرا به سرای دیگر رخت بربستی و [[خاک]] میان ما و تو جدایی افکند، مردانی از قومت [[راز]] [[دل]] خود را برملا ساختند. چون فقدان تو را [[مشاهده]] کردند، بر ما [[یورش]] آورده و خفیفمان داشتند و هر چه از تو [[ارث]] برده بودیم، همه [[غصب]] شد.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۵۵.</ref> | تا از این سرا به سرای دیگر رخت بربستی و [[خاک]] میان ما و تو جدایی افکند، مردانی از قومت [[راز]] [[دل]] خود را برملا ساختند. چون فقدان تو را [[مشاهده]] کردند، بر ما [[یورش]] آورده و خفیفمان داشتند و هر چه از تو [[ارث]] برده بودیم، همه [[غصب]] شد.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۵۵.</ref> | ||
===[[اعتراض عملی]] در برابر [[اندیشه]] انتخابی بودن | ===[[اعتراض عملی]] در برابر [[اندیشه]] [[انتخابی بودن امام]]=== | ||
جریان [[مبارزه]] [[فاطمه]]{{س}} با اندیشه [[انتخابی بودن امامت]]، تنها به مبارزه گفتاری خلاصه نمیشد، بلکه آن حضرت در عمل نیز [[مخالفت]] خود را در برابر [[جریان سقیفه]] که خروجی آن [[خلافت ابوبکر]] به واسطه [[بیعت]] بود نشان داد. درباره مخالفت عملی فاطمه{{س}} با [[حاکمیت]] [[ابوبکر]]، میتوان به دو گزینه ذیل اشاره نمود: | جریان [[مبارزه]] [[فاطمه]]{{س}} با اندیشه [[انتخابی بودن امامت]]، تنها به مبارزه گفتاری خلاصه نمیشد، بلکه آن حضرت در عمل نیز [[مخالفت]] خود را در برابر [[جریان سقیفه]] که خروجی آن [[خلافت ابوبکر]] به واسطه [[بیعت]] بود نشان داد. درباره مخالفت عملی فاطمه{{س}} با [[حاکمیت]] [[ابوبکر]]، میتوان به دو گزینه ذیل اشاره نمود: | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
{{متن حدیث|لَمَّا بَايَعَ النَّاسُ أَبَا بَكْرٍ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ{{صل}} فَوَقَفَتْ عَلَى بَابِهَا وَ قَالَتْ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ قَطُّ حَضَرُوا أَسْوَأَ مَحْضَرٍ تَرَكُوا نَبِيَّهُمْ{{صل}} جِنَازَةً بَيْنَ أَظْهُرِنَا وَ اسْتَبَدُّوا بِالْأَمْرِ دُونَنَا}}<ref>امالی مفید، ص۹۵؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۳۲.</ref>؛ | {{متن حدیث|لَمَّا بَايَعَ النَّاسُ أَبَا بَكْرٍ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ{{صل}} فَوَقَفَتْ عَلَى بَابِهَا وَ قَالَتْ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ قَطُّ حَضَرُوا أَسْوَأَ مَحْضَرٍ تَرَكُوا نَبِيَّهُمْ{{صل}} جِنَازَةً بَيْنَ أَظْهُرِنَا وَ اسْتَبَدُّوا بِالْأَمْرِ دُونَنَا}}<ref>امالی مفید، ص۹۵؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۳۲.</ref>؛ | ||
چون [[مردم]] با ابیبکر [[بیعت]] کردند، [[فاطمه]]{{س}} دختر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[منزل]] خود بیرون آمد و در چهارچوب درب [[خانه]] خود ایستاد و فرمود: من هرگز مثل چنین روزی ندیدم، این مردم با وضع [[بدی]] در اینجا حاضر شدند؛ چراکه پیکر [[پیامبر]] خود{{صل}} را در میان ما رها ساختند و امر [[خلافت]] را بدون (حضور و دخالت) ما در انحصار خود قرار دادند. | چون [[مردم]] با ابیبکر [[بیعت]] کردند، [[فاطمه]]{{س}} دختر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[منزل]] خود بیرون آمد و در چهارچوب درب [[خانه]] خود ایستاد و فرمود: من هرگز مثل چنین روزی ندیدم، این مردم با وضع [[بدی]] در اینجا حاضر شدند؛ چراکه پیکر [[پیامبر]] خود{{صل}} را در میان ما رها ساختند و امر [[خلافت]] را بدون (حضور و دخالت) ما در انحصار خود قرار دادند. | ||
در این وقایع اعتراضی فاطمه{{س}} تنها نبود، بلکه عدهای دیگر از [[یاران رسول خدا]]{{صل}} نیز در خانه ایشان به عنوان [[مخالفان]] [[حاکمیت]] موجود، [[پناه]] برده بودند. در [[حقیقت]] [[هدف]] این افراد، [[خودداری از بیعت]] با ابیبکر بود. چنانچه در این زمینه از [[عمر]] نقل شده است: | در این وقایع اعتراضی فاطمه{{س}} تنها نبود، بلکه عدهای دیگر از [[یاران رسول خدا]]{{صل}} نیز در خانه ایشان به عنوان [[مخالفان]] [[حاکمیت]] موجود، [[پناه]] برده بودند. در [[حقیقت]] [[هدف]] این افراد، [[خودداری از بیعت]] با ابیبکر بود. چنانچه در این زمینه از [[عمر]] نقل شده است: زمانی که [[خداوند]] [[جان]] پیامبرش را گرفت، علی و [[زبیر]] و پیروانشان در [[خانه فاطمه]]{{س}} از ما [[سرپیچی]] کردند.<ref>{{عربی|حِينَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِيَّهُ{{صل}} أَنَّ عَلِيًّا وَ الزُّبَيْرَ وَ مَنْ مَعَهُمَا تَخَلَّفُوا عَنَّا فِي بَيْتِ فَاطِمَةَ}}؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۴۶.</ref>؛ | ||
{{عربی|حِينَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِيَّهُ{{صل}} أَنَّ عَلِيًّا وَ الزُّبَيْرَ وَ مَنْ مَعَهُمَا تَخَلَّفُوا عَنَّا فِي بَيْتِ فَاطِمَةَ}} | |||
همچنین از [[ابوالاسود]] نقل شده است: مردانی از [[مهاجران]] از جمله علی{{ع}} و زبیر، در مسئله [[بیعت با ابوبکر]] [[مخالفت]] ورزیدند و در حالی که [[اسلحه]] همراه داشتند وارد خانه فاطمه{{س}} شدند.<ref>{{عربی|غَضِبَ رِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ فِي بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ بِغَيْرِ مَشْوِرَةٍ وَ غَضِبَ عَلِيُّ وَ الزُّبَيْرُ فَدَخَلَا بَيْتَ فَاطِمَةَ مَعَهُمَا السِّلَاحُ}}؛ السقیفه و فدک، ص۴۶؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۵٠؛ الریاض النضره، ج۱، ص٢۴١.</ref>؛ | |||
{{عربی|غَضِبَ رِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ فِي بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ بِغَيْرِ مَشْوِرَةٍ وَ غَضِبَ عَلِيُّ وَ الزُّبَيْرُ فَدَخَلَا بَيْتَ فَاطِمَةَ مَعَهُمَا السِّلَاحُ}} | |||
در این بستنشینی مخالفان [[ابوبکر]] در منزل [[فاطمه زهرا]]{{س}}، آنها از [[مشورت]] [[دختر رسول خدا]]{{صل}} بهره میبردند. همانگونه که زید فرزند [[اسلم]] از پدرش نقل نموده است: پس از [[رسول خدا]]{{صل}} هنگامی که با ابوبکر بیعت انجام پذیرفت، علی{{ع}} و زبیر نزد فاطمه{{س}} رفتند و از او [[راهنمایی]] میگرفتند و در کارهایشان به او [[رجوع]] میکردند.<ref>{{عربی|حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ كَانَ عَلِيٌّ وَ الزُّبَيْرُ يَدْخُلانِ عَلى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَيُشاوِرُونَها وَ يَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ}}؛ المصنف ابن ابیشیبه، ج۸، ص۵٧٢؛ الاستیعاب، ج۳، ص٩٧۴؛ کنز العمال، ج۵، ص۶۵١.</ref>؛ | |||
[[یعقوبی]] نیز در این زمینه مینویسد: و [[ابوبکر]] و [[عمر]] دریافتند که گروهی از [[مهاجر]] و [[انصار]]، همراه با [[علی بن ابیطالب]]، در [[خانه]] [[دختر پیامبر]]{{صل}} گردهم آمدهاند. پس آنان (ابوبکر و عمر) با عدهای آمدند تا به آن خانه [[یورش]] برند. علی{{ع}} با شمشر بیرون آمد. عمر با دیدن علی{{ع}}، او را به [[زمین]] کشید و شمشرش را [[شکست]]<ref>به توضیحات ارائه شده در پاورقی عبارت عربی، دقت شود.</ref>. آنان وارد [[خانه علی]]{{ع}} شدند. پس [[فاطمه]]{{س}} بیرون آمد و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] یا بیرون میروید و یا موهایم را پریشان و به نزد خدا [[شکایت]] میکنم. <ref>{{عربی|و بلغ أبا بكر و عمر أن جماعة من المهاجرين و الأنصار قد اجتمعوا مع علي بن أبي طالب في منزل فاطمة بنت رسول الله، فأتوا في جماعة حتى هجموا الدار، و خرج علي و معه السيف؛ در اینجا کلمه زبیر افتاده چون در نقلهای دیگر خروج با سیف نسبت به زبیر نقل شده است. فخرج الزبیر مصلتا سیفه در نقل دیگر فخرج الیه الزبیر بالسیف. امالی، مفید، ص۴٩؛ سقیفه و فدک، ص۵٠؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص١٣۴.</ref>، فلقيه عمر، فصارعه عمر فصرعه، و كسر سيفه<ref>طبق نقل شیخ مفید و دیگران که در پاورقی پیشین نگارش یافت در نقل یعقوبی اشتباه رخ داده است چون آنکه با شمشیر بیرون آمد زبیر بود نه امیرالمؤمنین{{ع}}.</ref>، و دخلوا الدار فخرجت فاطمة فقالت: و الله لتخرجن أو لأكشفن شعري و لأعجن إلى الله!}}<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص١٢۶.</ref>؛ | |||
بنابراین [[حضرت فاطمه]]{{س}} به صورت عملی در برابر [[خلافت ابوبکر]] موضعگیری نمود و همراه با عدهای از [[صحابه]] به تحصّن نشست. [[انتخاب]] [[منزل]] فاطمه{{س}} به عنوان مکان [[اعتراض]] در انتقال [[پیام]] [[مبارزه]] به دیگران، بسیار دقیق و هوشمندانه بوده است؛ زیرا نشستن در خانهای که متعلق به یگانه یادگار [[پیامبر]]{{صل}} بود، بیشتر از جاهای دیگر مورد توجه قرار میگرفت و طبیعی بود که خبرهای مربوط به این واقعه نسبت به جاهای دیگر، سریعتر پخش شود. علاوه بر آن در این [[تحصن]] [[فاطمه]]{{س}} به عنوان رکن اصلی در [[هدایت]] [[مخالفان]] [[ابوبکر]] مطرح بود و تحصنگران از هدایت و [[مشورت]] مستقیم ایشان بهرهمند میشدند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۶۰.</ref> | بنابراین [[حضرت فاطمه]]{{س}} به صورت عملی در برابر [[خلافت ابوبکر]] موضعگیری نمود و همراه با عدهای از [[صحابه]] به تحصّن نشست. [[انتخاب]] [[منزل]] فاطمه{{س}} به عنوان مکان [[اعتراض]] در انتقال [[پیام]] [[مبارزه]] به دیگران، بسیار دقیق و هوشمندانه بوده است؛ زیرا نشستن در خانهای که متعلق به یگانه یادگار [[پیامبر]]{{صل}} بود، بیشتر از جاهای دیگر مورد توجه قرار میگرفت و طبیعی بود که خبرهای مربوط به این واقعه نسبت به جاهای دیگر، سریعتر پخش شود. علاوه بر آن در این [[تحصن]] [[فاطمه]]{{س}} به عنوان رکن اصلی در [[هدایت]] [[مخالفان]] [[ابوبکر]] مطرح بود و تحصنگران از هدایت و [[مشورت]] مستقیم ایشان بهرهمند میشدند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۶۰.</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۰: | ||
از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شبها فاطمه{{س}} را به مرکبی سوار و به درب خانههای انصار، به منظور [[یاری]] خواستن میبرد. آنان در جواب فاطمه{{س}} میگفتند: ای [[دختر رسول خدا]]{{صل}} اگر پسر عمویت پیش از ابوبکر در صحنه حضور مییافت و درخواست [[بیعت]] مینمود ما از او روی برنمیتافتیم. امیرالمؤمنین{{ع}} در جواب میفرمود: آیا [[بدن رسول خدا]]{{صل}} را بدون [[تجهیز]]، در خانهاش رها میکردم و به سوی شما بیرون میآمده و درباره [[جانشینی]] ایشان به [[منازعه]] مینشستم؟ فاطمه{{س}} نیز فرمود: [[ابوالحسن]] کاری انجام نداد جز آنچه [[وظیفه]] او بود<ref>السقیفه و فدک، ص۶١؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج۶، ص١٣.</ref>. | از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شبها فاطمه{{س}} را به مرکبی سوار و به درب خانههای انصار، به منظور [[یاری]] خواستن میبرد. آنان در جواب فاطمه{{س}} میگفتند: ای [[دختر رسول خدا]]{{صل}} اگر پسر عمویت پیش از ابوبکر در صحنه حضور مییافت و درخواست [[بیعت]] مینمود ما از او روی برنمیتافتیم. امیرالمؤمنین{{ع}} در جواب میفرمود: آیا [[بدن رسول خدا]]{{صل}} را بدون [[تجهیز]]، در خانهاش رها میکردم و به سوی شما بیرون میآمده و درباره [[جانشینی]] ایشان به [[منازعه]] مینشستم؟ فاطمه{{س}} نیز فرمود: [[ابوالحسن]] کاری انجام نداد جز آنچه [[وظیفه]] او بود<ref>السقیفه و فدک، ص۶١؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج۶، ص١٣.</ref>. | ||
و نیز از [[سلمان]] نقل شده است: پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} و جریان [[غصب خلافت]]، هنگامی که شب فرا میرسید، امیرالمؤمنین حضرت فاطمه{{س}} را بر مرکبی سوار مینمود و همراه حسن و حسین{{عم}} به خانههای [[اهل | و نیز از [[سلمان]] نقل شده است: پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} و جریان [[غصب خلافت]]، هنگامی که شب فرا میرسید، امیرالمؤمنین حضرت فاطمه{{س}} را بر مرکبی سوار مینمود و همراه حسن و حسین{{عم}} به خانههای [[اهل بدر]] از مهاجر و انصار میرفت و ضمن یادآوری [[حقّ]] خود در [[خلافت]]، ایشان را به یاری خود فرامیخواند؛ ولی تنها چهلوچهار نفر جواب مثبت دادند. [[حضرت علی]]{{ع}} به آنان دستور داد که صبح زود در حالی که [[سلاح]] بر کمر بسته و سرهاشان را تراشیدهاند تا دم [[مرگ]] با او [[بیعت]] کنند؛ ولی جز چهار نفر بر سر قرار نیآمدند. به [[سلمان]] گفته شد آن چهار نفر که بودند؟ گفت: من و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[زبیر بن عوام]]. [[حضرت امیر]] نا [[امید]] نشد و شب دوم نیز آنان را به [[خدا]] قسم داد، و باز آن [[قوم]] صبح فردا قرار گذاشتند ولی هیچکدام جز ما [[وفا]] نکرد، و به همین ترتیب در شب سوم و صبح سوم!! چون آن حضرت [[بیوفایی]] آن قوم را دید، در [[خانه]] نشست<ref>{{عربی|فَقَالَ سَلْمَانُ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ حَمَلَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ عَلَى حِمَارٍ وَ أَخَذَ بِيَدِ ابْنَيْهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَلَمْ يَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ لَا مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَّا أَتَى مَنْزِلَهُ...}}؛ احتجاج، ج۱، ص۸۳؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص٢۶۴؛ منهاج البراعه، ج۳، ص۲۲.</ref>. | ||
و نیز [[ابن قتیبه]] در این زمینه مینویسد علی{{ع}} شبانگاه در حالی که [[فاطمه]]{{س}} را بر چهارپایی سوار نموده بود، او را به در محافل [[انصار]] میبرد و فاطمه{{س}} از آنان [[یاری]] میطلبید. آنها نیز در جواب میگفتند: ای [[دختر پیامبر]]! بیعت ما با این [[مرد]] ([[ابوبکر]]) انجام شد و اگر [[همسر]] و پسر عموی تو قبل از ابوبکر به نزد ما میشتافت، ما به سوی ابوبکر مایل نمیشدیم<ref>{{عربی|خَرَجَ عَلِيٌّ كَرّمَ اللَّهُ وَجهَهُ يَحمِلُ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ...}}؛ ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۲۹.</ref>. | و نیز [[ابن قتیبه]] در این زمینه مینویسد علی{{ع}} شبانگاه در حالی که [[فاطمه]]{{س}} را بر چهارپایی سوار نموده بود، او را به در محافل [[انصار]] میبرد و فاطمه{{س}} از آنان [[یاری]] میطلبید. آنها نیز در جواب میگفتند: ای [[دختر پیامبر]]! بیعت ما با این [[مرد]] ([[ابوبکر]]) انجام شد و اگر [[همسر]] و پسر عموی تو قبل از ابوبکر به نزد ما میشتافت، ما به سوی ابوبکر مایل نمیشدیم<ref>{{عربی|خَرَجَ عَلِيٌّ كَرّمَ اللَّهُ وَجهَهُ يَحمِلُ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ...}}؛ ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۲۹.</ref>. | ||
[[بدیهی]] است که این نوع کمکخواهی شبانه توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[حضرت فاطمه]]{{س}} یک نوع فریاد حقطلبانه و افشای [[رفتار]] ستمکارانه کسانی بود که به ناحق [[خلافت اسلامی]] را در دست گرفته بودند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۶۳.</ref> | [[بدیهی]] است که این نوع کمکخواهی شبانه توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[حضرت فاطمه]]{{س}} یک نوع فریاد حقطلبانه و افشای [[رفتار]] ستمکارانه کسانی بود که به ناحق [[خلافت اسلامی]] را در دست گرفته بودند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۶۳.</ref> | ||
==شرط [[افضلیّت]] در [[تعیین امام]] در بیان [[فاطمه]]{{س}}== | |||
فاطمه{{س}}: {{متن حدیث|قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ...}}؛ [[کفایة الاثر]]، ص۱۹۹. | |||
شرط [[افضلیّت امام]]، در [[حقیقت]] همان اصل [[شایستهسالاری]] است که آموزههای [[شرع]] و تمام عقلاء و [[اندیشمندان]] آن را پذیرفتهاند؛ اما در [[جریان سقیفه]] این اصل زیر پا نهاده شد و [[مردم]] از [[پیشوایی]] [[شایستگان]] [[محروم]] گردیدند. در این میان فاطمه{{س}} در برابر این [[بیعدالتی]] تاب نیاورد و برای جلب توجه مردم به سوی اصل [[افضلیت]] و شایستهسالاری دست به [[افشاگری]] زد و با بازگویی [[فضائل]] [[جهادی]] و سابقه درخشان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، دیگران را استیضاح نموده و میفرمود: | |||
{{متن حدیث|أَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطَانِ أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا فَلَا يَنْكَفِئُ حَتَّى يَطَأَ جَنَاحَهَا بِأَخْمَصِهِ وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَيْفِهِ مَكْدُوداً فِي ذَاتِ اللَّهِ مُجْتَهِداً فِي أَمْرِ اللَّهِ قَرِيباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ سَيِّداً فِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ مُشَمِّراً نَاصِحاً مُجِدّاً كَادِحاً لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ وَادِعُونَ فَاكِهُونَ آمِنُونَ تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ وَ تَتَوَكَّفُونَ الْأَخْبَارَ وَ تَنْكِصُونَ عِنْدَ النِّزَالِ وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتَالِ}}<ref>الإحتجاج، ج۱، ص۱۰۱.</ref>؛ | |||
هرگاه [[شیطان]] شاخ خود را بیرون میکرد یا توسط گروهی از [[مشرکان]] زبان [[بغض]] و [[عداوت]] خود را میگشود، [[رسول خدا]] برادرش [[علی بن ابیطالب]] را در کام اژدها و شعلههای [[فتنهها]] میافکند و علی هم بازنمیگشت؛ مگر آنکه بال و پر [[دشمنان]] را زیر پای خود میگذاشت و شعلههای [[آتش]] [[مخالفین]] را با [[شمشیر]] خود خاموش میساخت و با [[خلوص نیت]] و فقط برای [[خدا]] [[تحمل]] آن [[سختیها]] را میکرد و نهایت [[کوشش]] را مینمود. وی نزدیکترین مردم به [[پیامبر]] و آقا و [[سرور]] [[اولیاء الله]] بود، او پیوسته آماده به [[خدمت]]، [[خیرخواه]] جدی و پرتلاش بود. در [[راه خدا]] سخن هیچ ملامتگری در او اثری نداشت. در حالیکه شما در آن [[روزگار]] در کمال [[رفاه]] و [[آسایش]] به سر میبردید و در کمال [[امنیت]] در باغهای خود لمیده و پیوسته در [[انتظار]] آن بودید که حوادث بد و جریانهای ناملایم، شامل حال ما [[خانواده]] ([[اهل بیت]]) گردد. آری! شما هنگام [[یورش]] [[دشمن]]، فرار کرده و از [[جنگ]] گریزان بودید. | |||
قرار دادن سابقه [[جهادی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگران در مقابل هم، توسط [[فاطمه]]{{س}}، روشی خردمندانه برای [[اثبات]] [[برتری]] و [[فضیلت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در حضور [[غاصبان]] حقش بود. اهمیت مسئله نیز در این بود که [[دشمنان]]، نمیتوانستند فضیلت امیرالمؤمنین{{ع}} و [[فرومایگی]] خودشان را [[انکار]] کنند. بر این اساس، فاطمه{{س}} در جایی دیگر به همین مسئله پرداخته است و میفرماید: | |||
{{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ، وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ، حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا، التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَ لَكِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ<ref>کفایة الاثر، ص۱۹۹؛ بحار الأنوار، ج٣۶، ص٣۵٣؛ عوالم العلوم، ج۱، ص١٩٨.</ref> اللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ}}<ref>در بحارالانوار، أخره الله آمده است.</ref>؛ | |||
[[آگاه]] باشید! به [[خدا]] [[سوگند]] اگر [[حق]] را به اهلش واگذار میکردند و از [[عترت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[فرمان]] میبردند دو نفر با هم در [[خداوند]] (در [[حکم خداوند]]) [[اختلاف]] نمیکردند و [[امامت]] همانگونه که [[پیامبر خدا]]{{صل}} معرفی کرده بود، از علی{{ع}} تا [[قائم]] ما؛ یعنی فرزند نهم [[امام حسین]]{{ع}} از [[جانشینی]] به جانشینی دیگر به [[ارث]] میرسید. این افراد کسی را مقدّم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدّم داشت. | |||
ریشه [[استدلال]] فاطمه{{س}} در این بخش از سخنان روشنگرانهاش بر اساس همان عدم رعایت شرط [[افضلیت]] در [[تعیین امام]] است. چنانچه در جملهای برای اثبات [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[حدیثی]] از پدرش رسول خدا{{صل}} استدلال نموده است و میفرماید: | |||
{{متن حدیث|أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ}}<ref>کفایة الاثر، ص۱۹۹؛ إثبات الهداة، ج۲، ص۱۷۷.</ref>؛ | |||
خدا را [[گواه]] میگیرم که خودم شنیدم پدرم میفرمود: علی بهترین کسی است که او را در میان شما [[جانشین]] خود قرار دادهام. | |||
[[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نیز از مادرش [[فاطمه]]{{س}} نقل نموده است: | |||
{{متن حدیث|عَنْ فَاطِمَةَ ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} عَنْهُ قَالَ: أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ عَنْ كَاتِبَي عَلِيٍّ أَنَّهُمَا لَمْ يَكْتُبَا عَلَى عَلِيٍّ ذَنْباً مُذْ صَحِبَاهُ}}<ref>کنز الفوائد، ج۱، ص٣۴٢؛ بحار الانوار، ج٢۵، ص۱۹۳.</ref>؛ | |||
فاطمه{{س}} [[دختر رسول خدا]]{{صل}} از پدرش نقل نموده است: [[جبرئیل]] از قول دو [[فرشته]] نویسنده [[اعمال]] علی{{ع}} گزارش داد که آنان تا [[گواه]] علی بودند گناهی بر او ننوشتند. | |||
در [[حدیثی]] دیگر، [[حضرت فاطمه]]{{س}} به [[افضل بودن امام علی]]{{ع}} اشاره کرده است، آنجا که میفرماید [[رسول خدا]]{{صل}} به من فرمود: | |||
{{متن حدیث|زَوَّجْتُكَ اَعْلَمَ الْمُؤمِنينَ عِلْماً وَ اَقْدَمُهُمْ سِلْماً وَ اَفْضَلُهُمْ حِلْماً}}<ref>عوالم العلوم، ج۱۱، قسم ۲، ص۸۷۱.</ref>؛ | |||
ای فاطمه{{س}} من تو را به [[ازدواج]] کسی درآوردم که بهترین امتم بوده و پیش از همه [[اسلام]] آورد. علمش از همه بیشتر و بردباریش از همه فزونتر است. | |||
بنابراین با توجه به [[روایات]] نقل شده از حضرت فاطمه{{س}} این موضوع در [[کلام]] ایشان، به خوبی انعکاس یافته است. در [[حقیقت]] جریان [[مخالفت]] با [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، مخالفت صریح با [[دستور خدا]] و پیامبرش نسبت به [[پیشوایی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. کسانی که گرفتار جریان مخالفت با امامت امیرالمؤمنین{{ع}} شدند، از دیدگاه فاطمه{{س}} گرفتار جنایتی نابخشودنی گردیدند و این افراد [[شایستگی]] حضور در [[تشییع جنازه]] و [[نماز خواندن]] بر [[بدن]] او را نداشتند<ref>{{متن حدیث|لَا يُصَلِّي عَلَيَّ أُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اللَّهِ وَ عَهْدَ أَبِي رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ بَعْلِي}}؛ الهدایة الکبری، ص۱۷۸؛ بحار الأنوار، ج٣٠، ص٣۴٨.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۸۸.</ref> | |||
===پیجویی شرط [[افضلیت امام در قرآن]]=== | |||
[[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>؛ [[طلب]] استفهام اقراری در این [[آیه]] و در کنار هم قرار دادن دو [[طایفه]] [[هدایتگر]] و بازماندگان از [[هدایت]]، نمایانگر این نکته است که [[ذهن]] و [[اندیشه]] باید به سوی [[تبعیت]] از شخص [[افضل]] در [[هدایتگری]] برانگیخته شود. | |||
باز میفرماید: {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>. و نیز میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ}}<ref>«و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایههایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بیگمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.</ref>. با دقت در این دو [[آیه]] دو نکته به دست میآید: ۱- طرح [[افضلیّت]] بعضی افراد به جهت داشتن ویژگیهایی است مانند [[ایمان و علم]]؛ ۲- در هر دو آیه [[خداوند]] این فضیلتخواهی را به خودش نسبت داده است. | |||
ما در این بخش جهت رعایت اختصار، به همین [[آیات]] اکتفا و تأکید میشود که مسئله مقدم داشتن افضل بر غیر افضل در [[کارها]]، در [[حقیقت]] همان [[شایستهسالاری]] است و با وجود افراد [[شایسته]] به عنوان [[امام]] و [[پیشوا]] در [[جامعۀ اسلامی]]، کارها به [[شایستگی]] پیش خواهد رفت. بر همین اساس است که خداوند نیز در [[قرآن]] به آن توجه ویژهای نموده است؛ آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۱.</ref> | |||
===[[افضلیت امام در روایات]]=== | |||
در [[روایات]]، ویژگی افضلیّت به عنوان یک شرط اساسی برای [[امام]] و [[پیشوا]] ذکر شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: | |||
{{متن حدیث|أَیُّمَا رَجُلٍ اسْتَعْمَلَ رَجُلاً عَلَی عَشَرَةِ أَنْفُسٍ عَلِمَ أَنَّ فِی الْعَشَرَةِ أَفْضَلُ مِمَّنِ اسْتَعْمَلَ فَقَدْ غَشَّ اللَّهَ وَغَشَّ رَسُولَهُ وَغَشَّ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِینَ}}<ref>کنز العمال، ج۶، ص۱۰، حدیث ١۴۶۵٣؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۵، حدیث ۱.</ref>؛ | |||
هر کس شخصی را برده نفر بگمارد و بداند که در میان آنها فاضلتر از آن کسی وجود دارد، به طور قطع [[غش]] به [[خدا]] و [[رسول]] و جماعتی از [[مؤمنان]] کرده است. | |||
همچنین در [[حدیث]] دیگری از آن حضرت نقل شده است که فرمود: | |||
{{متن حدیث|مَنِ استَعمَلَ رَجُلًا مِنْ عِصَابَةٍ وَفِیهِمْ مَنْ هُوَ أرضى للّه مِنهُ؛ فَقَدْ خَانَ اللّهَ وَ رَسولَهُ وَ المُؤمِنينَ}}<ref>مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۳۲؛ مسند احمد، ج۱، ص١۶۵.</ref>. | |||
هر کس شخصی را بر جماعتی بگمارد، در حالی که میداند کسی که [[خداوند]] از او [[راضی]] است در میان آنها است و [[افضل]] میباشد؛ قطعاً به خدا و رسول و مؤمنان [[خیانت]] کرده است. | |||
آن حضرت در روایتی دیگر میفرماید: | |||
{{متن حدیث|مَنْ تَقَدّمَ عَلَی قَومٍ مِنَ الْمُسْلِمين وَ هُوَ يَري اَنَّ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ فَقَدْ خَانَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمُسْلِمينَ}}<ref>الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.</ref>؛ | |||
کسی که بر گروهی از [[مسلمانان]] مقدّم شود در حالیکه میداند در میان آنان کسانی از او افضل است، پس به خدا و رسول و مسلمانان خیانت کرده است. | |||
همچنین پس از [[جریان سقیفه]] و روی کار آمدن [[ابوبکر]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یارانش ویژگی افضلیّت در امام را مطرح نمودند و [[حکمرانی]] ابوبکر را با وجود [[شخصیت]] امیرالمؤمنین{{ع}} که [[برتر]] و افضل بود، حکمرانی [[مفضول]] بر [[فاضل]] و غیر [[مشروع]] دانستند. آن حضرت در یکی از خطبههایش میفرماید: {{متن حدیث|لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ٧۴، ص۱۲۲، ترجمه دشتی.</ref>؛ شما میدانید که من در امر [[خلافت]] سزاوارتر از دیگران هستم. | |||
همچنین آن حضرت در خطبۀ سوم [[نهج البلاغه]] میفرماید: | |||
{{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنْ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳، ص۴۵.</ref>؛ | |||
[[آگاه]] باشید! به [[خدا]] [[سوگند]] [[ابابکر]] [[جامه]] [[خلافت]] را بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من نسبت به [[حکومت اسلامی]] چون محور آسیاب است که در اطراف آن گردش میکند. او میدانست که سیل [[علوم]] از دامان کوهسار من جاری است و مرغانِ دور پرواز [[اندیشهها]]، به بلندای [[ارزش]] من نتوانند پرواز کنند. | |||
سرانجام اینکه در [[روایات]] [[رسول اکرم]]{{صل}} که برگرفته از آموزههای [[وحیانی]] است، ویژگی [[افضلیّت]] و [[پیشوا]] قرار دادن [[فاضل]] به عنوان یک اصل اساسی و مبنایی مطرح شده است که هیچگونه [[شک]] و شبههای در آن وجود ندارد.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۲.</ref> | |||
===افضلیّت از دیدگاه [[عقل]]=== | |||
مسئلۀ [[پیشوایی]] [[افضل]] که در اصطلاح [[سیاسی]] امروز از آن به عنوان [[شایستهسالاری]] تعبیر میشود، مسئلهای است که تمام عقلا آن را قبول دارند و پیشوایی [[مفضول]] را با وجود فاضل ناشایسته و [[قبیح]] میدانند. چنانکه در برخی منابع آمده است هر کس باید [[عقیده]] داشته باشد که [[امام]] و پیشوای او افضل [[اهل]] [[زمان]] و عصر خود است<ref>المقنعه، شیخ مفید، ص۳۱.</ref>. | |||
و نیز در برخی منابع آمده است: عقلاً [[واجب]] است که امام افضل و داناتر از [[رعیت]] خود باشد. چون مقدّم داشتن مفضول بر فاضل قبیح است<ref>سید مرتضی، الرسائل، ج۳، ص۲۰.</ref>. | |||
[[ابو صلاح حلبی]] میگوید: از نظر عقل پیش انداختن مفضول بر فاضل در انجام [[کارها]] قبیح است<ref>ابو صلاح حلبی، الکافی، ص۸۸.</ref>. | |||
[[شیخ طوسی]] مینویسد: واجب است که امام از تمام رعیت خود افضل باشد. چون از بدیهیات [[عقلی]] است که مقدّم داشتن مفضول بر فاضل قبیح است<ref>شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۱۹۰.</ref>. | |||
همچنین [[ابن تیمیه]] در این رابطه مینگارد: {{عربی|تولیة المفضول مع وجود الافضل ظلم عظیم}}<ref>منهاج السنة، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. | |||
همچنین [[تفتازانی]] با پذیرش نظریه تقدم افضل بر مفضول میگوید: {{عربی|الافضلیة عندنا بترتیب الخلافة}}<ref>ر.ک شرح مقاصد، ج۵، ص۲۹۰.</ref>. | |||
بنابر آنچه بیان شد، میتوان گفت مسئله [[پیشوایی]] [[افضل]] یک مسئله [[عقلانی]] و همراه با [[خرد جمعی]] است.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM010559.jpg|22px]] [[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|'''امامت در بیان حضرت فاطمه''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||