عدالت اجتماعی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عدالت اجتماعی
| موضوع مرتبط = عدالت اجتماعی
| عنوان مدخل  = [[عدالت اجتماعی]]
| عنوان مدخل  = عدالت اجتماعی
| مداخل مرتبط = [[عدالت اجتماعی در قرآن]] - [[عدالت اجتماعی در کلام اسلامی]] - [[عدالت اجتماعی در سیره معصومان]] - [[عدالت اجتماعی در فقه سیاسی]] - [[عدالت اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[عدالت اجتماعی در معارف و سیره نبوی]] - [[عدالت اجتماعی در معارف و سیره امام علی]]
| مداخل مرتبط = [[عدالت اجتماعی در قرآن]] - [[عدالت اجتماعی در کلام اسلامی]] - [[عدالت اجتماعی در سیره معصومان]] - [[عدالت اجتماعی در معارف و سیره نبوی]] - [[عدالت اجتماعی در معارف و سیره علوی]] - [[عدالت اجتماعی در فقه اسلامی]] - [[عدالت اجتماعی در فقه سیاسی]] - [[عدالت اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  = عدالت (پرسش)
}}
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۷۵: خط ۷۴:
حساسیت آن حضرت در برپایی عدالت چنان بود که می‌فرمود: {{متن حدیث|أَيَّهَا النَّاسُ إِنَّهُ وَاللهِ مَا فِيكُمْ أَحَدٌ أَقْوَى‏ عِنْدِي‏ مِنَ‏ الضَّعِيفِ‏ حَتَّى‏ آخُذَ الْحَقَّ لَهُ‏ وَ لَا أَضْعَفَ عِنْدِي‏ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ}}<ref>«مردم، به خدا سوگند که بی‌گمان کسی از شما نزد من قوی‌تر از ضعیف نیست تا حقش را بگیرم، و کسی نزد من ضعیف‌تر از قوی نیست تا حق [دیگران] را از او بستانم». الکامل فی اللغة و الادب، ج۱، ص۸.</ref>.
حساسیت آن حضرت در برپایی عدالت چنان بود که می‌فرمود: {{متن حدیث|أَيَّهَا النَّاسُ إِنَّهُ وَاللهِ مَا فِيكُمْ أَحَدٌ أَقْوَى‏ عِنْدِي‏ مِنَ‏ الضَّعِيفِ‏ حَتَّى‏ آخُذَ الْحَقَّ لَهُ‏ وَ لَا أَضْعَفَ عِنْدِي‏ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ}}<ref>«مردم، به خدا سوگند که بی‌گمان کسی از شما نزد من قوی‌تر از ضعیف نیست تا حقش را بگیرم، و کسی نزد من ضعیف‌تر از قوی نیست تا حق [دیگران] را از او بستانم». الکامل فی اللغة و الادب، ج۱، ص۸.</ref>.


رسول خدا {{صل}} جلوه جامع [[خداوند]] بود. خداوندی که از او جز [[قسط]] و عدالت صدور نمی‌یابد و [[عدل مطلق]] است. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} خداوند را چنین [[وصف]] کرده است: {{متن حدیث|وَ قَامَ‏ بِالْقِسْطِ فِي‏ خَلْقِهِ‏ وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فِي حُكْمِهِ}}<ref>«[خداوند] با آفریدگانش به داد کار کند، و در حکم خود بر آنان با عدل رفتار کند». نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>. {{متن حدیث|وَ عَدَلَ‏ فِي‏ كُلِّ‏ مَا قَضَى‏}}<ref>«او در آن چه حکم رانده دادگری کرده است». نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱.</ref>. {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ‏ عَدْلٌ‏ عَدَلَ‏}}<ref>«گواهی می‌دهم که او دادگری است عادل». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴.</ref>.
رسول خدا {{صل}} جلوه جامع [[خداوند]] بود. خداوندی که از او جز [[قسط]] و عدالت صدور نمی‌یابد و [[عدل مطلق]] است. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} خداوند را چنین وصف کرده است: {{متن حدیث|وَ قَامَ‏ بِالْقِسْطِ فِي‏ خَلْقِهِ‏ وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فِي حُكْمِهِ}}<ref>«[خداوند] با آفریدگانش به داد کار کند، و در حکم خود بر آنان با عدل رفتار کند». نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>. {{متن حدیث|وَ عَدَلَ‏ فِي‏ كُلِّ‏ مَا قَضَى‏}}<ref>«او در آن چه حکم رانده دادگری کرده است». نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱.</ref>. {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ‏ عَدْلٌ‏ عَدَلَ‏}}<ref>«گواهی می‌دهم که او دادگری است عادل». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴.</ref>.


و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} جلوه‌گر عدالت همه جانبه بود، چنان‌که [[امیر]] بیان، [[علی]] {{ع}} در وصف آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|سِيرَتُهُ‏ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ‏ الرُّشْدُ وَ كَلَامُهُ الْفَصْلُ وَ حُكْمُهُ الْعَدْلُ}}<ref>«سیرت او میانه‌روی در کار است و شریعت او راه حق را نمودار است. سخنش حق را از باطل جدا سازد و داوری او عدالت است [و ستم را براندازد]». نهج البلاغه، خطبه ۹۴.</ref>.
و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} جلوه‌گر عدالت همه جانبه بود، چنان‌که [[امیر]] بیان، [[علی]] {{ع}} در وصف آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|سِيرَتُهُ‏ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ‏ الرُّشْدُ وَ كَلَامُهُ الْفَصْلُ وَ حُكْمُهُ الْعَدْلُ}}<ref>«سیرت او میانه‌روی در کار است و شریعت او راه حق را نمودار است. سخنش حق را از باطل جدا سازد و داوری او عدالت است [و ستم را براندازد]». نهج البلاغه، خطبه ۹۴.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} چون به [[هدایت]] [[مردمان]] برانگیخته شد، به [[عدالت]] برخاست و زمینه برپایی مردمان به [[قسط]] را فراهم ساخت؛ [[باطل]] را در هم کوبید و زدود و [[دین حق]] را که عدالتش فراگیر بود آشکار نمود، چنان‌که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در [[وصف]] آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ الْمُعْلِنِ‏ الْحَقَّ بِالْحَقِّ‏ وَ الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الْأَبَاطِيلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِيلِ كَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ بِأَمْرِكَ لِطَاعَتِكَ مُسْتَوْفِزاً فِي مَرْضَاتِكَ غَيْرَ نَكِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِي عَزْمٍ وَاعِياً لِوَحْيِكَ حَافِظاً لِعَهْدِكَ مَاضِياً عَلَى نَفَاذِ أَمْرِكَ حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِيقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِيَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الْآثَامِ وَ أَنَارَ مُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَيِّرَاتِ الْأَحْكَامِ}}<ref>«آشکار کننده حق با برهان، فرونشاننده طغیان، و درهم کوبنده شوکت گمراهان. چنان‌که او بار رسالت را نیرومندانه برداشت [و حقّ آن را چنان که باید گذاشت]. در انجام دادن فرمانت بربا، و در طلب خشنودی‌ات پویا. نه از اقدامی روگردان و نه در عزمی سست و ناتوان. وحی تو را به گوش جان شنوا و عهد تو را نگهبان، و در راه اجرای فرمان تو روان. چندان که چراغ جویندگان حق را فروغ بخشید، و بر سر راه گمراهان چون خورشیدی بدرخشید، و دل‌های فرو رفته در موج‌های شبهت، به راهنمایی او رخت به کنار کشید. نشانه‌های روشن را برپا داشت و احکام را [چون موکلانی] بر مردمان گماشت». نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} چون به [[هدایت]] [[مردمان]] برانگیخته شد، به [[عدالت]] برخاست و زمینه برپایی مردمان به [[قسط]] را فراهم ساخت؛ [[باطل]] را در هم کوبید و زدود و [[دین حق]] را که عدالتش فراگیر بود آشکار نمود، چنان‌که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در وصف آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ الْمُعْلِنِ‏ الْحَقَّ بِالْحَقِّ‏ وَ الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الْأَبَاطِيلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِيلِ كَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ بِأَمْرِكَ لِطَاعَتِكَ مُسْتَوْفِزاً فِي مَرْضَاتِكَ غَيْرَ نَكِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِي عَزْمٍ وَاعِياً لِوَحْيِكَ حَافِظاً لِعَهْدِكَ مَاضِياً عَلَى نَفَاذِ أَمْرِكَ حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِيقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِيَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الْآثَامِ وَ أَنَارَ مُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَيِّرَاتِ الْأَحْكَامِ}}<ref>«آشکار کننده حق با برهان، فرونشاننده طغیان، و درهم کوبنده شوکت گمراهان. چنان‌که او بار رسالت را نیرومندانه برداشت [و حقّ آن را چنان که باید گذاشت]. در انجام دادن فرمانت بربا، و در طلب خشنودی‌ات پویا. نه از اقدامی روگردان و نه در عزمی سست و ناتوان. وحی تو را به گوش جان شنوا و عهد تو را نگهبان، و در راه اجرای فرمان تو روان. چندان که چراغ جویندگان حق را فروغ بخشید، و بر سر راه گمراهان چون خورشیدی بدرخشید، و دل‌های فرو رفته در موج‌های شبهت، به راهنمایی او رخت به کنار کشید. نشانه‌های روشن را برپا داشت و احکام را [چون موکلانی] بر مردمان گماشت». نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref>.


[[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[سیره]] [[عدالت محور]] خود [[جاهلیت]] را از رنگ و رو انداخت و [[جامعه]] را به سوی [[حق]] متحول ساخت. آن حضرت در همه وجوه [[میزان]] عدالت بود، چنان که در بیان [[علی]] {{ع}} بدین اشارت شده است: {{متن حدیث|ذَا مَنْطِقٍ‏ عَدْلٍ‏ وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ‏}}<ref>«گفته او میزان عدل و فرموده او قول فصل باشد». نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[سیره]] [[عدالت محور]] خود [[جاهلیت]] را از رنگ و رو انداخت و [[جامعه]] را به سوی [[حق]] متحول ساخت. آن حضرت در همه وجوه [[میزان]] عدالت بود، چنان که در بیان [[علی]] {{ع}} بدین اشارت شده است: {{متن حدیث|ذَا مَنْطِقٍ‏ عَدْلٍ‏ وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ‏}}<ref>«گفته او میزان عدل و فرموده او قول فصل باشد». نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref>.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۲:
بنابراین در سایه عدالت است که امنیت همگان و رفاهت مردمان تأمین می‌شود و زمینه [[تربیت]] آنان [[تدارک]] می‌گردد، و [[دین]] و [[دین‌داری]] به [[درستی]] برپا می‌شود و رونق [[حقیقی]] می‌یابد. امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ فِي‏ وِلَايَةِ وَالِي‏ الْعَدْلِ‏ وَ وُلَاتِهِ‏ إِحْيَاءَ كُلِّ حَقٍّ وَ كُلِّ عَدْلٍ وَ إِمَاتَةَ كُلِّ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ فَسَادٍ فَلِذَلِكَ كَانَ السَّاعِي فِي تَقْوِيَةِ سُلْطَانِه‏ وَ الْمُعِينُ لَهُ عَلَى وِلَايَتِهِ سَاعِياً إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ مُقَوِّياً لِدِينِهِ}}<ref>«در ولایت والی عادل و کارگزارانش هر حق و عدلی زنده می‌شود و هر ستم و جور و فسادی کشته می‌شود، و به همین جهت هر کس که در تقویت حکومت او بکوشد و در اداره امور به او مدد رساند، کوشنده در راه طاعت خدا و نیروبخش دین اوست». تحف العقول، ص۲۴۶.</ref>. [[فرمان]] بردن از [[خدا]] و مدد رساندن به [[دین خدا]]، در [[اجرای عدالت]] است؛ و این‌گونه است که [[مردمان]] به [[صلاح]] و سامان می‌آیند و [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] تحقق می‌یابد. [[حضرت زهرا]] {{س}} فرمود: {{متن حدیث|فَفَرَضَ اللهُ... الْأحْکَامَ الْعَدْلَ إِینَاسَاً لِلرَّعِیَّةِ}}<ref>«خداوند عدالت در قضاوت را سبب انس یافتن مردمان [با هم و با حکومت] قرار داده است». دلائل الامامة، ص۳۲-۳۳.</ref>.
بنابراین در سایه عدالت است که امنیت همگان و رفاهت مردمان تأمین می‌شود و زمینه [[تربیت]] آنان [[تدارک]] می‌گردد، و [[دین]] و [[دین‌داری]] به [[درستی]] برپا می‌شود و رونق [[حقیقی]] می‌یابد. امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ فِي‏ وِلَايَةِ وَالِي‏ الْعَدْلِ‏ وَ وُلَاتِهِ‏ إِحْيَاءَ كُلِّ حَقٍّ وَ كُلِّ عَدْلٍ وَ إِمَاتَةَ كُلِّ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ فَسَادٍ فَلِذَلِكَ كَانَ السَّاعِي فِي تَقْوِيَةِ سُلْطَانِه‏ وَ الْمُعِينُ لَهُ عَلَى وِلَايَتِهِ سَاعِياً إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ مُقَوِّياً لِدِينِهِ}}<ref>«در ولایت والی عادل و کارگزارانش هر حق و عدلی زنده می‌شود و هر ستم و جور و فسادی کشته می‌شود، و به همین جهت هر کس که در تقویت حکومت او بکوشد و در اداره امور به او مدد رساند، کوشنده در راه طاعت خدا و نیروبخش دین اوست». تحف العقول، ص۲۴۶.</ref>. [[فرمان]] بردن از [[خدا]] و مدد رساندن به [[دین خدا]]، در [[اجرای عدالت]] است؛ و این‌گونه است که [[مردمان]] به [[صلاح]] و سامان می‌آیند و [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] تحقق می‌یابد. [[حضرت زهرا]] {{س}} فرمود: {{متن حدیث|فَفَرَضَ اللهُ... الْأحْکَامَ الْعَدْلَ إِینَاسَاً لِلرَّعِیَّةِ}}<ref>«خداوند عدالت در قضاوت را سبب انس یافتن مردمان [با هم و با حکومت] قرار داده است». دلائل الامامة، ص۳۲-۳۳.</ref>.


[[جامعه انسانی]] به معنای [[واقعی]] در پرتو [[دادگری]] جلوه می‌یابد. [[شیخ صدوق]] و شیخ [[ابن فتال نیشابوری]] در خبری [[زیبا]] این [[حقیقت]] را بازگو کرده‌اند. آورده‌اند که [[ذو القرنین]] [[نبی]] {{ع}} پس از پایان بردن سد<ref>در قرآن کریم، سوره کهف، آیات ۸۳ تا ۹۷ درباره ذوالقرنین و ساختن سد چنین آمده است: {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا * إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا * فَأَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا * قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا * وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا * ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا * كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا * ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا * قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا * قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا * آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا * فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا}} «و از تو درباره ذو القرنین می‌پرسند بگو: برایتان از او خبری را خواهم خواند * ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم * پس، راهی را پی گرفت * تا به سرزمین غروب خورشید رسید، آن را چنان یافت که در چشمه‌ای پرلوش و لای غروب می‌کند و در نزدیکی آن گروهی را یافت؛ گفتیم: ای ذو القرنین! (خود دانی) یا آنان را عذاب می‌کنی و یا درباره آنان (راه) نیکی را در پیش می‌گیری* گفت: امّا آن کس که ستم ورزد عذابش خواهیم کرد سپس به سوی پروردگارش باز گردانده می‌شود و (پروردگار) او را عذابی سهمناک خواهد کرد * و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت * سپس راهی را پی گرفت * تا چون به سرزمین بر دمیدن خورشید رسید، آن را چنین یافت که بر مردمی می‌تافت که در برابر (تابش) آن پوششی برای آنان قرار نداده بودیم * چنین بود؛ و ما بر آنچه نزد او بود با آگاهی چیرگی داشتیم * سپس راهی را پی گرفت * تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند * گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ * گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم * پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم * و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۸۳-۹۷.</ref>، به شهری وارد شد که [[مردم]] آنجا در [[امنیت]] و [[رفاهت]] و [[عزت]] کامل به سر می‌بردند.
[[جامعه انسانی]] به معنای [[واقعی]] در پرتو [[دادگری]] جلوه می‌یابد. [[شیخ صدوق]] و شیخ [[ابن فتال نیشابوری]] در خبری [[زیبا]] این [[حقیقت]] را بازگو کرده‌اند. آورده‌اند که [[ذو القرنین]] [[نبی]] {{ع}} پس از پایان بردن سد به شهری وارد شد که [[مردم]] آنجا در [[امنیت]] و [[رفاهت]] و [[عزت]] کامل به سر می‌بردند. در قرآن کریم، سوره کهف، آیات {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا * إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا * فَأَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا * قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا * وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا * ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا * كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا * ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا * قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا * قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا * آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا * فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا}} <ref>«و از تو درباره ذو القرنین می‌پرسند بگو: برایتان از او خبری را خواهم خواند * ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم * پس، راهی را پی گرفت * تا به سرزمین غروب خورشید رسید، آن را چنان یافت که در چشمه‌ای پرلوش و لای غروب می‌کند و در نزدیکی آن گروهی را یافت؛ گفتیم: ای ذو القرنین! (خود دانی) یا آنان را عذاب می‌کنی و یا درباره آنان (راه) نیکی را در پیش می‌گیری* گفت: امّا آن کس که ستم ورزد عذابش خواهیم کرد سپس به سوی پروردگارش باز گردانده می‌شود و (پروردگار) او را عذابی سهمناک خواهد کرد * و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت * سپس راهی را پی گرفت * تا چون به سرزمین بر دمیدن خورشید رسید، آن را چنین یافت که بر مردمی می‌تافت که در برابر (تابش) آن پوششی برای آنان قرار نداده بودیم * چنین بود؛ و ما بر آنچه نزد او بود با آگاهی چیرگی داشتیم * سپس راهی را پی گرفت * تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند * گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ * گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم * پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم * و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۸۳-۹۷.</ref> درباره ذوالقرنین و ساختن سد آمده است.


[[ذوالقرنین]] در شگفت شد و علت را جویا گردید. آنان از [[حکومت]] [[عدالت]] در میان خود سخن گفتند و در پاسخ پرسش‌های او آثار و نتایج عدالت را برشمردند: همچنان که می‌رفت به مردمانی عالم از [[قوم موسی]] رسید که به [[حق]] [[هدایت]] می‌کردند و بر مبنای عدالت عمل می‌نمودند. پس چون آنان را دید، بدیشان فرمود: ای مردم، مرا از وضع خود [[آگاه]] کنید که من تمام خاور و باختر، و خشکی و دریا، و [[پستی]] و بلندی، و [[روشنایی]] و [[تاریکی]] [[زمین]] را پیموده‌ام و با جامعه‌ای مانند شما روبه‌رو نشده‌ام. چرا [[گور]] مردگانتان بر در خانه‌هایتان است؟ گفتند: برای این که [[مرگ]] را فراموش نکنیم و یادش را از دل‌هایمان بیرون نبریم. فرمود: چرا خانه‌هایتان در ندارد؟ گفتند: در میان ما دزد و مشکوکی نیست و جز انسان‌های [[امین]] در میان ما کسی نیست. فرمود: چرا فرماندهانی ندارید؟ گفتند: ما به یکدیگر [[ستم]] روا نمی‌داریم. فرمود: چرا حاکمانی در میانتان نیست؟ گفتند: ما با یکدیگر [[دشمنی]] نمی‌ورزیم. فرمود: چرا [[پادشاه]] ندارید؟ گفتند: ما [[ثروت اندوزی]] نمی‌کنیم. فرمود: چرا بر یکدیگر [[برتری]] ندارید و متفاوت نیستید؟ گفتند: زیرا با یکدیگر [[مواسات]] و [[مهربانی]] می‌کنیم. فرمود: چرا با یکدیگر [[نزاع]] نمی‌کنید و [[اختلاف]] ندارید؟ گفتند: به سبب نزدیک و [[الفت]] قلب‌هایمان و [[اصلاح]] میان خودمان. فرمود: چرا [[زیاده‌روی]] و [[کشتار]] میان شما نیست؟ گفتند: زیرا [[اراده]] خود را بر طبیعتمان و [[بردباری]] را بر هوس‌هایمان چیره کرده‌ایم. فرمود: چرا [[وحدت]] دارید و بر [[راه مستقیم]] [[سیر]] می‌کنید؟ گفتند: زیرا به یکدیگر [[دروغ]] نمی‌گوییم و [[نیرنگ]] نمی‌زنیم و پشت سر یکدیگر [[بدگویی]] نمی‌کنیم. فرمود: مرا خبر دهید که چرا میان شما نادار و کمبودداری یافت نمی‌شود؟ گفتند: زیرا ما به طوری مساوی تقسیم می‌کنیم. فرمود: چرا میان شما [[انسان]] [[خشن]] و [[تندخویی]] وجود ندارد؟ گفتند: زیرا خود را به افتادگی و [[فروتنی]] پرورده‌ایم. فرمود: چرا [[خداوند]] طولانی‌ترین عمرها را به شما داده است؟ گفتند: چون به [[حق]] [[رفتار]] می‌نماییم و به [[عدالت]] [[حکم]] می‌کنیم.<ref>{{متن حدیث|فَبَيْنَا هُوَ يَسِيرُ إِذْ وَقَعَ عَلَى الْأُمَّةِ الْعَالِمَةِ مِنْ قَوْمِ مُوسَى الَّذِينَ‏ {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}«و از قوم موسی گروهی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و به حق دادگری می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۵۹. فَلَمَّا رَآهُمْ قَالَ لَهُمْ أَيُّهَا الْقَوْمُ أَخْبِرُونِي بِخَبَرِكُمْ فَإِنِّي قَدْ دُرْتُ الْأَرْضَ شَرْقَهَا وَ غَرْبَهَا وَ بَرَّهَا وَ بَحْرَهَا وَ سَهْلَهَا وَ جَبَلَهَا وَ نُورَهَا وَ ظُلْمَتَهَا فَلَمْ أَلْقَ مِثْلَكُمْ فَأَخْبِرُونِي مَا بَالُ قُبُورِ مَوْتَاكُمْ عَلَى أَبْوَابِ بُيُوتِكُمْ قَالُوا فَعَلْنَا ذَلِكَ لِئَلَّا نَنْسَى الْمَوْتَ وَ لَا يَخْرُجَ ذِكْرُهُ مِنْ قُلُوبِنَا قَالَ فَمَا بَالُ بُيُوتِكُمْ لَيْسَ عَلَيْهَا أَبْوَابٌ قَالُوا لَيْسَ فِينَا لِصٌّ وَ لَا ظَنِينٌ وَ لَيْسَ فِينَا إِلَّا أَمِينٌ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ أُمَرَاءُ قَالُوا لَا نَتَظَالَمُ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ بَيْنَكُمْ حُكَّامٌ قَالُوا لَا نَخْتَصِمُ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ فِيكُمْ مُلُوكٌ قَالُوا لَا نَتَكَاثَرُ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَا تَتَفَاضَلُونَ وَ لَا تَتَفَاوَتُونَ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا مُتَوَاسُونَ مُتَرَاحِمُونَ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَا تَتَنَازَعُونَ وَ لَا تَخْتَلِفُونَ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أُلْفَةِ قُلُوبِنَا وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِنَا قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَا تَسْتَبُونَ وَ لَا تَقْتُلُونَ [تُقْتَلُونَ‏] قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا غَلَبْنَا طَبَائِعَنَا بِالْعَزْمِ وَ سَبَيْنَا [سُسْنَا] أَنْفُسَنَا بِالْحِلْمِ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ كَلِمَتُكُمْ وَاحِدَةٌ وَ طَرِيقَتُكُمْ مُسْتَقِيمَةٌ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا لَا نَتَكَاذَبُ وَ لَا نَتَخَادَعُ وَ لَا يَغْتَابُ بَعْضُنَا بَعْضاً قَالَ فَأَخْبِرُونِي لِمَ لَيْسَ فِيكُمْ مِسْكِينٌ وَ لَا فَقِيرٌ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا نَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ فِيكُمْ فَظٌّ وَ لَا غَلِيظٌ قَالُوا مِنْ قِبَلِ الذُّلِّ وَ التَّوَاضُعِ قَالَ فَلِمَ جَعَلَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْوَلَ النَّاسِ أَعْمَاراً قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا نَتَعَاطَى الْحَقَّ وَ نَحْكُمُ بِالْعَدْلِ...}} امالی الصدوق، ص۱۴۵-۱۴۶؛ [[علل الشرایع]]، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۴؛ أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، [[کمال الدین و تمام النعمة]]، مکتبة الصدوق، طهران، ۱۳۹۵ ق. ص۴۰۴-۴۰۶؛ [[روضة الواعظین]]، ص۴۷۸؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>.
[[ذوالقرنین]] در شگفت شد و علت را جویا گردید. آنان از [[حکومت]] [[عدالت]] در میان خود سخن گفتند و در پاسخ پرسش‌های او آثار و نتایج عدالت را برشمردند: همچنان که می‌رفت به مردمانی عالم از [[قوم موسی]] رسید که به [[حق]] [[هدایت]] می‌کردند و بر مبنای عدالت عمل می‌نمودند. پس چون آنان را دید، بدیشان فرمود: ای مردم، مرا از وضع خود [[آگاه]] کنید که من تمام خاور و باختر، و خشکی و دریا، و [[پستی]] و بلندی، و [[روشنایی]] و [[تاریکی]] [[زمین]] را پیموده‌ام و با جامعه‌ای مانند شما روبه‌رو نشده‌ام. چرا [[گور]] مردگانتان بر در خانه‌هایتان است؟ گفتند: برای این که [[مرگ]] را فراموش نکنیم و یادش را از دل‌هایمان بیرون نبریم. فرمود: چرا خانه‌هایتان در ندارد؟ گفتند: در میان ما دزد و مشکوکی نیست و جز انسان‌های [[امین]] در میان ما کسی نیست. فرمود: چرا فرماندهانی ندارید؟ گفتند: ما به یکدیگر [[ستم]] روا نمی‌داریم. فرمود: چرا حاکمانی در میانتان نیست؟ گفتند: ما با یکدیگر [[دشمنی]] نمی‌ورزیم. فرمود: چرا [[پادشاه]] ندارید؟ گفتند: ما [[ثروت اندوزی]] نمی‌کنیم. فرمود: چرا بر یکدیگر [[برتری]] ندارید و متفاوت نیستید؟ گفتند: زیرا با یکدیگر [[مواسات]] و [[مهربانی]] می‌کنیم. فرمود: چرا با یکدیگر [[نزاع]] نمی‌کنید و [[اختلاف]] ندارید؟ گفتند: به سبب نزدیک و [[الفت]] قلب‌هایمان و [[اصلاح]] میان خودمان. فرمود: چرا [[زیاده‌روی]] و [[کشتار]] میان شما نیست؟ گفتند: زیرا [[اراده]] خود را بر طبیعتمان و [[بردباری]] را بر هوس‌هایمان چیره کرده‌ایم. فرمود: چرا [[وحدت]] دارید و بر [[راه مستقیم]] [[سیر]] می‌کنید؟ گفتند: زیرا به یکدیگر [[دروغ]] نمی‌گوییم و [[نیرنگ]] نمی‌زنیم و پشت سر یکدیگر [[بدگویی]] نمی‌کنیم. فرمود: مرا خبر دهید که چرا میان شما نادار و کمبودداری یافت نمی‌شود؟ گفتند: زیرا ما به طوری مساوی تقسیم می‌کنیم. فرمود: چرا میان شما [[انسان]] [[خشن]] و [[تندخویی]] وجود ندارد؟ گفتند: زیرا خود را به افتادگی و [[فروتنی]] پرورده‌ایم. فرمود: چرا [[خداوند]] طولانی‌ترین عمرها را به شما داده است؟ گفتند: چون به [[حق]] [[رفتار]] می‌نماییم و به [[عدالت]] [[حکم]] می‌کنیم.<ref>{{متن حدیث|فَبَيْنَا هُوَ يَسِيرُ إِذْ وَقَعَ عَلَى الْأُمَّةِ الْعَالِمَةِ مِنْ قَوْمِ مُوسَى الَّذِينَ‏ {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}«و از قوم موسی گروهی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و به حق دادگری می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۵۹. فَلَمَّا رَآهُمْ قَالَ لَهُمْ أَيُّهَا الْقَوْمُ أَخْبِرُونِي بِخَبَرِكُمْ فَإِنِّي قَدْ دُرْتُ الْأَرْضَ شَرْقَهَا وَ غَرْبَهَا وَ بَرَّهَا وَ بَحْرَهَا وَ سَهْلَهَا وَ جَبَلَهَا وَ نُورَهَا وَ ظُلْمَتَهَا فَلَمْ أَلْقَ مِثْلَكُمْ فَأَخْبِرُونِي مَا بَالُ قُبُورِ مَوْتَاكُمْ عَلَى أَبْوَابِ بُيُوتِكُمْ قَالُوا فَعَلْنَا ذَلِكَ لِئَلَّا نَنْسَى الْمَوْتَ وَ لَا يَخْرُجَ ذِكْرُهُ مِنْ قُلُوبِنَا قَالَ فَمَا بَالُ بُيُوتِكُمْ لَيْسَ عَلَيْهَا أَبْوَابٌ قَالُوا لَيْسَ فِينَا لِصٌّ وَ لَا ظَنِينٌ وَ لَيْسَ فِينَا إِلَّا أَمِينٌ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ أُمَرَاءُ قَالُوا لَا نَتَظَالَمُ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ بَيْنَكُمْ حُكَّامٌ قَالُوا لَا نَخْتَصِمُ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ فِيكُمْ مُلُوكٌ قَالُوا لَا نَتَكَاثَرُ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَا تَتَفَاضَلُونَ وَ لَا تَتَفَاوَتُونَ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا مُتَوَاسُونَ مُتَرَاحِمُونَ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَا تَتَنَازَعُونَ وَ لَا تَخْتَلِفُونَ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أُلْفَةِ قُلُوبِنَا وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِنَا قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَا تَسْتَبُونَ وَ لَا تَقْتُلُونَ [تُقْتَلُونَ‏] قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا غَلَبْنَا طَبَائِعَنَا بِالْعَزْمِ وَ سَبَيْنَا [سُسْنَا] أَنْفُسَنَا بِالْحِلْمِ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ كَلِمَتُكُمْ وَاحِدَةٌ وَ طَرِيقَتُكُمْ مُسْتَقِيمَةٌ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا لَا نَتَكَاذَبُ وَ لَا نَتَخَادَعُ وَ لَا يَغْتَابُ بَعْضُنَا بَعْضاً قَالَ فَأَخْبِرُونِي لِمَ لَيْسَ فِيكُمْ مِسْكِينٌ وَ لَا فَقِيرٌ قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا نَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ قَالَ فَمَا بَالُكُمْ لَيْسَ فِيكُمْ فَظٌّ وَ لَا غَلِيظٌ قَالُوا مِنْ قِبَلِ الذُّلِّ وَ التَّوَاضُعِ قَالَ فَلِمَ جَعَلَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْوَلَ النَّاسِ أَعْمَاراً قَالُوا مِنْ قِبَلِ أَنَّا نَتَعَاطَى الْحَقَّ وَ نَحْكُمُ بِالْعَدْلِ...}} امالی الصدوق، ص۱۴۵-۱۴۶؛ [[علل الشرایع]]، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۴؛ أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، [[کمال الدین و تمام النعمة]]، مکتبة الصدوق، طهران، ۱۳۹۵ ق. ص۴۰۴-۴۰۶؛ [[روضة الواعظین]]، ص۴۷۸؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>.
خط ۱۴۴: خط ۱۴۳:
با توجه به این [[آیه]] و دیگر [[آیات قرآن کریم]]، همه پیامبران الهی برای برقراری [[قسط و عدل]] برانگیخته شده‌اند. البته [[رسولان الهی]] هنگامی می‌توانند این [[هدف]] والا را با استفاده از [[دلایل]] روشن و [[کتاب‌های آسمانی]] که معیار سنجش [[حق]] از [[باطل]] و خوب از بد است، تحقق بخشند که از ضمانت اجرایی و [[قدرت]] لازم برخوردار باشند. [[رسول گرامی اسلام]] در موارد گوناگون به اجرای عدالت اجتماعی تأکید می‌کرد. برای مثال، در [[کلامی]] گهربار می‌فرماید: «بد مردمی هستند کسانی که برای [[خدا]] و به منظور [[اقامه عدل]] و داد [[قیام]] نمی‌کنند»<ref>الحیاة، ج۵، ص۱۶۸.</ref>.
با توجه به این [[آیه]] و دیگر [[آیات قرآن کریم]]، همه پیامبران الهی برای برقراری [[قسط و عدل]] برانگیخته شده‌اند. البته [[رسولان الهی]] هنگامی می‌توانند این [[هدف]] والا را با استفاده از [[دلایل]] روشن و [[کتاب‌های آسمانی]] که معیار سنجش [[حق]] از [[باطل]] و خوب از بد است، تحقق بخشند که از ضمانت اجرایی و [[قدرت]] لازم برخوردار باشند. [[رسول گرامی اسلام]] در موارد گوناگون به اجرای عدالت اجتماعی تأکید می‌کرد. برای مثال، در [[کلامی]] گهربار می‌فرماید: «بد مردمی هستند کسانی که برای [[خدا]] و به منظور [[اقامه عدل]] و داد [[قیام]] نمی‌کنند»<ref>الحیاة، ج۵، ص۱۶۸.</ref>.


پیامبران الهی برای برقراری عدالت [[اجتماعی]] به [[مبارزه با استبداد]]، [[ستم]] و [[زورگویی]] می‌پرداختند؛ زیرا تحقق عدالت اجتماعی جز از طریق [[مبارزه]] بی‌امان با [[مفاسد اجتماعی]] و ستم امکان پذیر نیست. خداوند در [[قرآن]] می‌فرماید:
پیامبران الهی برای برقراری عدالت [[اجتماعی]] به [[مبارزه با استبداد]]، [[ستم]] و [[زورگویی]] می‌پرداختند؛ زیرا تحقق عدالت اجتماعی جز از طریق [[مبارزه]] بی‌امان با [[مفاسد اجتماعی]] و ستم امکان‌پذیر نیست. خداوند در [[قرآن]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>.
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>.
این آیه نشان‌دهنده توجه و تأکید بسیار [[اسلام]] به تحقق [[امنیت]] و عدالت اجتماعی در همه زمینه‌هاست و انواع تأکیدات لفظی و معنوی گویای توجه ویژه اسلام به این امر حیاتی است. [[امام علی]] {{ع}} نیز در این باره می‌فرماید: «بر دسته شمشیری از شمشیرهای [[رسول خدا]] {{صل}} چنین نوشته شده بود: [[حق]] را بگو هرچند علیه خودت باشد»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵۷.</ref>.
این آیه نشان‌دهنده توجه و تأکید بسیار [[اسلام]] به تحقق [[امنیت]] و عدالت اجتماعی در همه زمینه‌هاست و انواع تأکیدات لفظی و معنوی گویای توجه ویژه اسلام به این امر حیاتی است. [[امام علی]] {{ع}} نیز در این باره می‌فرماید: «بر دسته شمشیری از شمشیرهای [[رسول خدا]] {{صل}} چنین نوشته شده بود: [[حق]] را بگو هرچند علیه خودت باشد»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵۷.</ref>.
خط ۱۷۱: خط ۱۷۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عدالت]]
[[رده:عدالت اجتماعی]]
[[رده:اهداف اسلام]]
۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش