امامت عظمی: تفاوت میان نسخهها
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[امامت]] و [[خلافت]] [[نبوی]] از دیدگاه [[اهل سنت]] را که توسط [[امام]] اعظم و [[عادل]] با شروط ویژه شکل میگیرد، امامت عظمی گویند. در دیدگاه اهل سنت این نوع از امامت در صورتی قابل تحقق است که [[حاکم]] و [[زمامدار]] دارای چهار شرط اصلی بوده (قرشی و عادل باشد و [[امت]] بعد از | [[امامت]] و [[خلافت]] [[نبوی]] از دیدگاه [[اهل سنت]] را که توسط [[امام]] اعظم و [[عادل]] با شروط ویژه شکل میگیرد، امامت عظمی گویند. در دیدگاه اهل سنت این نوع از امامت در صورتی قابل تحقق است که [[حاکم]] و [[زمامدار]] دارای چهار شرط اصلی بوده (قرشی و عادل باشد و [[امت]] بعد از شور لازم با وی [[بیعت]] کرده باشند) و بدون این [[شرایط امامت]] عظمی منعقد نمیشود. امامت عظمی اختصاص به دوران خلافت [[خلفای راشدین]] دارد و با پایان گرفتن خلافت [[امام علی بن ابیطالب]] {{ع}} عصر خلافت نبوی و امامت عظمی خاتمه یافته تلقی میشود<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۲۹۳.</ref>. | ||
== امامت عظمی در اندیشه سیاسی [[ابن تیمیه]] == | == امامت عظمی در اندیشه سیاسی [[ابن تیمیه]] == | ||
در دیدگاه ابن تیمیه، امامت عظمی و یا خلافت نبوی در صورتی قابل تحقق است که حاکم و زمامدار دارای چهار شرط اصلی بوده، قرشی و عادل باشد و امت پس از شور لازم با وی بیعت کرده باشد و بدون این شرایط، امامت عظمی منعقد نمیشود. ابن تیمیه با وجود تصریح به شرایط چهارگانه در مشروعیت امامت عظمی به دو نکته تصریح میکند که براساس آن، [[ارزش]] عملی | در دیدگاه ابن تیمیه، امامت عظمی و یا خلافت نبوی در صورتی قابل تحقق است که حاکم و زمامدار دارای چهار شرط اصلی بوده، قرشی و عادل باشد و امت پس از شور لازم با وی بیعت کرده باشد و بدون این شرایط، امامت عظمی منعقد نمیشود. ابن تیمیه با وجود تصریح به شرایط چهارگانه در مشروعیت امامت عظمی به دو نکته تصریح میکند که براساس آن، [[ارزش]] عملی نظریه امامت عظمی خود به خود منتفی میشود: | ||
# امامت عظمی اختصاص به دوران خلافت خلفای راشدین دارد و با پایان گرفتن خلافت [[امام علی بن ابیطالب]] {{ع}} عصر خلافت نبوی {{صل}} خاتمه یافته و خلافتهای [[اموی]] و | # امامت عظمی اختصاص به دوران خلافت خلفای راشدین دارد و با پایان گرفتن خلافت [[امام علی بن ابیطالب]] {{ع}} عصر خلافت نبوی {{صل}} خاتمه یافته و خلافتهای [[اموی]] و عباسی بعد از آن، جزیی از عصر [[ملوکیت]] و در واقع تبدیل خلافت نبوی به [[سلطنت]] [[دنیایی]] محسوب میشود؛ | ||
# هرگاه امام اعظم از جاده [[عدل]] و [[حق]] خارج شود و به [[ظلم]] و [[فساد]] [[آلوده]] شود، امامت او [[باطل]] نمیشود و [[مشروعیت]] خویش را هرچند در بعد [[اعمال]] [[حاکمیت]] از دست میدهد، اما مشروعیت [[اطاعت]] از وی از میان نمیرود | # هرگاه امام اعظم از جاده [[عدل]] و [[حق]] خارج شود و به [[ظلم]] و [[فساد]] [[آلوده]] شود، امامت او [[باطل]] نمیشود و [[مشروعیت]] خویش را هرچند در بعد [[اعمال]] [[حاکمیت]] از دست میدهد، اما مشروعیت [[اطاعت]] از وی از میان نمیرود<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۲۹۳.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۰
مقدمه
امامت و خلافت نبوی از دیدگاه اهل سنت را که توسط امام اعظم و عادل با شروط ویژه شکل میگیرد، امامت عظمی گویند. در دیدگاه اهل سنت این نوع از امامت در صورتی قابل تحقق است که حاکم و زمامدار دارای چهار شرط اصلی بوده (قرشی و عادل باشد و امت بعد از شور لازم با وی بیعت کرده باشند) و بدون این شرایط امامت عظمی منعقد نمیشود. امامت عظمی اختصاص به دوران خلافت خلفای راشدین دارد و با پایان گرفتن خلافت امام علی بن ابیطالب (ع) عصر خلافت نبوی و امامت عظمی خاتمه یافته تلقی میشود[۱].
امامت عظمی در اندیشه سیاسی ابن تیمیه
در دیدگاه ابن تیمیه، امامت عظمی و یا خلافت نبوی در صورتی قابل تحقق است که حاکم و زمامدار دارای چهار شرط اصلی بوده، قرشی و عادل باشد و امت پس از شور لازم با وی بیعت کرده باشد و بدون این شرایط، امامت عظمی منعقد نمیشود. ابن تیمیه با وجود تصریح به شرایط چهارگانه در مشروعیت امامت عظمی به دو نکته تصریح میکند که براساس آن، ارزش عملی نظریه امامت عظمی خود به خود منتفی میشود:
- امامت عظمی اختصاص به دوران خلافت خلفای راشدین دارد و با پایان گرفتن خلافت امام علی بن ابیطالب (ع) عصر خلافت نبوی (ص) خاتمه یافته و خلافتهای اموی و عباسی بعد از آن، جزیی از عصر ملوکیت و در واقع تبدیل خلافت نبوی به سلطنت دنیایی محسوب میشود؛
- هرگاه امام اعظم از جاده عدل و حق خارج شود و به ظلم و فساد آلوده شود، امامت او باطل نمیشود و مشروعیت خویش را هرچند در بعد اعمال حاکمیت از دست میدهد، اما مشروعیت اطاعت از وی از میان نمیرود[۲].
منابع
پانویس
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۲۹۳.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۲۹۳.