|
|
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | {{مدخل مرتبط |
| | | موضوع مرتبط = حفظ دین |
| | | عنوان مدخل = |
| | | مداخل مرتبط = |
| | | پرسش مرتبط = |
| | }} |
|
| |
|
| {{امامت}}
| | == جلوگیری از انحراف در دین و رفع اختلافات == |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | در روایاتی تصریح میشود که [[امام]] {{ع}} [[وظیفه]] دارد بر [[دین]] [[نظارت]] داشته باشد تا اگر کسانی چیزی بر آن افزوده یا از آن کاستند، [[دین]] را به حالت نخست خود برگرداند. دراینباره در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "همانا [[زمین]] خالی نمیشود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه [[مؤمنان]] چیزی به [[دین]] افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی کاستند، آن را تمام کند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸. این روایت در دیگر متون حدیثی نیز با اندکی تفاوت نقل شده است (ر. ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۴ و ۲۰۵).</ref>. |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[حفظ دین]]''' و '''[[وظیفه امام]]''' و مرتبط با بحث [[انحراف در دین]] است. "'''[[حفظ دین]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حفظ دین در قرآن]] - [[حفظ دین در حدیث]] - [[حفظ دین در کلام اسلامی]] - [[حفظ دین در عرفان اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حفظ دین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| | در برخی [[روایات]]، رفع اختلافهای [[مردم]] در [[تفسیر دین]]، از جمله [[وظایف امام]] شمرده شده است؛ چنانکه این مدعا در مناظره [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] که برای [[امام صادق]] {{ع}} تقریر شد، آمده است. هشام در این مناظره با تشبیه [[وظیفه]] [[قلب]] نسبت به اعضای بدن با [[وظیفه امام]] نسبت به [[مردم]] چنین بیان میکند که [[خداوند]]، اعضای بدن را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد [[یقین]] ایجاد کند. حال آیا ممکن است [[مردم]] را در [[حیرت]] و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ همو، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. گفتنی است سند کلینی به دلیل وجود «حسن بن ابراهیم» - که مهمل یا مجهول است - معتبر نیست؛ اما سند شیخ صدوق صحیح است.</ref> |
|
| |
|
| ==[[همکاری با خلفا]] یکی از [[وظایف امام]] در راستای [[حفظ دین]]==
| | گاه نیز جریانی [[انحرافی]] در [[جامعه]] شیوع پیدا میکند. در اینجاست که [[امام]] {{ع}} [[احساس]] [[وظیفه]] و روشنگری را آغاز میکند؛ چنانکه در عصر [[امام سجاد]] {{ع}} [[تفکرات]] تشبیهی و تجسیمی رواج ویژهای یافت<ref>دراینباره ر. ک: سید محمد رضا حسینی جلالی، جهاد الامام السجاد {{ع}}، ص۹۱ و ۹۲.</ref>. بنابر گزارشهای [[تاریخی]]، [[امام]] {{ع}} که مجال چندانی برای [[تبیین]] علنی معارف [[حقیقی]] [[اسلام]] نداشت، نزد [[قبر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[مسجد]] [[نبوی]] رفته، چنین فریاد زد: «خدایا، [[قدرت]] تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛ پس تو را نشناخته و... بدانچه نیستی، تشبیه کنند و خدایا، من از کسانی که تو را با تشبیه میخوانند بیزارم. چیزی مانند تو نیست.... تو را با آفریدههایت مساوی دانسته؛ ازاینرو تو را نشناخته و بعضی نشانههای تو را [[پروردگار]] خود دانسته و تو را بِدان توصیف کردند. پس ای خدایا، تو [[برتر]] از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۹.</ref>. |
| * در روایاتی تصریح میشود که [[امام]]{{ع}} [[وظیفه]] دارد بر [[دین]] [[نظارت]] داشته باشد تا اگر کسانی چیزی بر آن افزوده یا از آن کاستند، [[دین]] را به حالت نخست خود برگرداند. دراینباره در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "همانا [[زمین]] خالی نمیشود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه [[مؤمنان]] چیزی به [[دین]] افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی کاستند، آن را تمام کند".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸. این روایت در دیگر متون حدیثی نیز با اندکی تفاوت نقل شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۹؛ همو، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص۲۰۴ و ۲۰۵).</ref> در برخی [[روایات]]، رفع اختلافهای [[مردم]] در [[تفسیر دین]]، از جمله [[وظایف امام]] شمرده شده است؛ چنانکه این مدعا در [[مناظره]] [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] که برای [[امام صادق]]{{ع}} تقریر شد، آمده است. هشام در این [[مناظره]] با [[تشبیه]] [[وظیفه]] [[قلب]] نسبت به اعضای [[بدن]] با [[وظیفه امام]] نسبت به [[مردم]] چنین بیان میکند که [[خداوند]]، اعضای [[بدن]] را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان، و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، [[یقین]] ایجاد کند. حال آیا ممکن است [[مردم]] را در [[حیرت]] و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ همو، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. گفتنی است سند کلینی به دلیل وجود «حسن بن ابراهیم» - که مهمل یا مجهول است - معتبر نیست؛ اما سند شیخ صدوق صحیح است.</ref> گاه نیز جریانی [[انحرافی]] در [[جامعه]] شیوع پیدا میکند. در اینجاست که [[امام]]{{ع}} [[احساس]] [[وظیفه]]، و [[روشنگری]] را آغاز میکند؛ چنانکه در عصر [[امام سجاد]]{{ع}} [[تفکرات]] تشبیهی و تجسیمی رواج ویژهای یافت.<ref>دراینباره ر.ک: سید محمد رضا حسینی جلالی، جهاد الامام السجاد{{ع}}، ص۹۱ و ۹۲.</ref> بنابر گزارشهای [[تاریخی]]، [[امام]]{{ع}} که مجال چندانی برای [[تبیین]] علنی [[معارف]] [[حقیقی]] [[اسلام]] نداشت، نزد [[قبر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[مسجد]] [[نبوی]] رفته، چنین فریاد زد: «خدایا، [[قدرت]] تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛ پس تو را نشناخته و... بدانچه نیستی، [[تشبیه]] کنند و خدایا، من از کسانی که تو را با [[تشبیه]] میخوانند بیزارم. چیزی مانند تو نیست.... تو را با آفریدههایت مساوی دانسته؛ ازاینرو تو را نشناخته و بعضی نشانههای تو را [[پروردگار]] خود دانسته و تو را بِدان توصیف کردند. پس ای خدایا، تو [[برتر]] از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۹.</ref> در دوران [[امام صادق]]{{ع}} جریان تصوف از سوی زهدفروشان، شیوع نسبی یافته بود. دراینباره [[جابر بن یزید جعفی]] به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد که فرقهای پیدا شده است که هرگاه [[قرآن]] [[تلاوت]] میشود، یکی از ایشان [[غش]] میکند و چنان [[غش]] میکند که اگر دست و پای او را ببرند، نمیفهمد. [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: "سبحان [[الله]]، این کار [[شیطان]] است و [[متقین]] به چنین چیزی توصیف نشدهاند. همانا تأثر از [[قرآن]] با نرم شدن [[دل]]، [[رقت قلب]]، [[اشک]] ریختن و [[ترس]] است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱۷. گفتنی است سخن امام را میتوان برگرفته از آیات قرآن کریم دانست؛ مانند {{متن قرآن|تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ}} (زمر، ۲۳). ممکن است ظاهر این روایت با برخی دیگر از روایات بیانگر غش کردن شنونده صدای تلاوت قرآن امام سجاد{{ع}} یا غش کردن همّام پس از شنیدن خطبه متقين منافات داشته باشد. محققان دراینباره وجوه جمعی بیان کردهاند که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان را به آثار ایشان ارجاع میدهیم (ر.ک: محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۳، ص۱۳۳؛ ملا صالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۱، ص۴۴). برای تفصیل بیشتر درباره جریان تصوف در عصر امام صادق{{ع}} و چگونگی مقابله آن امام با این جریان، ر.ک: سید سعید حسینی، برخی از انحرافات فکری عصر امام صادق{{ع}} و موضع حضرت (پایاننامه)، ص۹۷-۱۲۳.</ref>»<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۲۲ تا ۲۳۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته ==
| | در دوران [[امام صادق]] {{ع}} جریان تصوف از سوی زهدفروشان، شیوع نسبی یافته بود. دراینباره [[جابر بن یزید جعفی]] به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کرد که فرقهای پیدا شده است که هرگاه [[قرآن]] [[تلاوت]] میشود، یکی از ایشان [[غش]] میکند و چنان [[غش]] میکند که اگر دست و پای او را ببرند، نمیفهمد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: "سبحان [[الله]]، این کار [[شیطان]] است و [[متقین]] به چنین چیزی توصیف نشدهاند. همانا تأثر از [[قرآن]] با نرم شدن [[دل]]، رقت قلب، [[اشک]] ریختن و [[ترس]] است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱۷. گفتنی است سخن امام را میتوان برگرفته از آیات قرآن کریم دانست؛ مانند {{متن قرآن|تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ}} (زمر، ۲۳). ممکن است ظاهر این روایت با برخی دیگر از روایات بیانگر غش کردن شنونده صدای تلاوت قرآن امام سجاد {{ع}} یا غش کردن همّام پس از شنیدن خطبه متقين منافات داشته باشد. محققان دراینباره وجوه جمعی بیان کردهاند که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان را به آثار ایشان ارجاع میدهیم (ر.ک: محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۳، ص۱۳۳؛ ملا صالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۱، ص۴۴). برای تفصیل بیشتر درباره جریان تصوف در عصر امام صادق {{ع}} و چگونگی مقابله آن امام با این جریان، رک: سید سعید حسینی، برخی از انحرافات فکری عصر امام صادق {{ع}} و موضع حضرت (پایاننامه)، ص۹۷-۱۲۳.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۳۳ تا ۲۳۵.</ref> |
|
| |
|
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==منابع== | | == پانویس == |
| * [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| ==پانویس==
| | [[رده:دین]] |
| {{پانویس2}}
| | [[رده:شئون امامت]] |
| [[رده:بررسی انطباق شئون امامت]] | |