شأن اقتصادی معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{ولایت}}
| موضوع مرتبط = شأن امام
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[شأن معصوم]]''' است. "'''شأن اقتصادی معصوم'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[شأن اقتصادی معصوم در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شأن اقتصادی معصوم در قرآن]] | [[شئون اقتصادی امام در حدیث]] | [[شأن اقتصادی معصوم در کلام اسلامی]] | [[شأن اقتصادی معصوم در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[شأن اقتصادی معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
رهبری اجتماعی و سیاسی امام به خودی خود مسئولیت‌ها و اختیارات مالی نیز به دنبال دارد که خداوند متعال برای امام در نظر گرفته است. در روایات پیشوایان دین، این شئون بیان شده است که به اختصار به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
[[رهبری اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[امام]] به خودی خود [[مسئولیت‌ها]] و اختیارات [[مالی]] نیز به دنبال دارد که [[خداوند متعال]] برای [[امام]] در نظر گرفته است. در [[روایات]] [[پیشوایان دین]]، این [[شئون]] بیان شده است که به اختصار به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:


*'''[[انفال]]:''' خداوند متعال تنها در یک آیه از قرآن کریم از انفال سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ}}.<ref>«از تو درباره انفال سؤال می‌کنند. بگو: "انفال مخصوص خدا و پیامبر است" (انفال، ۱).</ref> در این آیه، انفال متعلق به خداوند و رسول او{{صل}} دانسته شده است؛ اما در روایاتی پرشمار، این شأن برای امام{{ع}} نیز اثبات شده است؛ چنان‌که ابوالصباح کنانی در روایتی صحیح از امام صادق{{ع}} چنین نقل می‌کند: «ما قومی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب کرد و انفال برای ماست».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶؛ نیز، ر.ک: همان، ص۵۴۶؛ همان، ج۸، ص۱۴۶؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۵۳ و ۱۵۴؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۰۲ و ۲۰۴.</ref> نکته جالب توجه آنکه ثبوت انفال برای امام{{ع}} در پی مفترض‌الطاعة بودن ایشان - یعنی همان رهبری - بیان شده است.<ref>گفتنی است فقهای امامیه مصادیق متعددی از انفال را بیان کرده‌اند (ر.ک: علی بن حسین عاملی کرکی، جامع المقاصد، ج۳، ص۵۵ و ۵۶).</ref>
=== [[انفال]] ===
در روایات، مصادیق فراوانی برای انفال آمده است.<ref>در منابع فقهی، به تبع روایات، مواردی برای انفال ذکر شده است: قله کوه‌ها، بستر رودخانه‌ها، خرابه‌های متروک، آبادی‌هایی که اهالی‌اش هلاک شده‌اند، اموال کسی که وارث ندارد و... (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، نکت النهاية، ج۱، ص۴۵۰ و ۴۵۱؛ محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج۱۶، ص۱۱۵-۱۳۴؛ محمد مؤمن قمی، الولاية الالهية الاسلامية او الحكومة الاسلامية، ج۲، ص۲۷-۱۳۴). برخی مفسران، انفال را اموالی دانسته‌اند که مالک ندارد (سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۶).</ref> برای نمونه، ارث کسی که وارث ندارد. در‌این‌باره حلبی در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که فرمود: «کسی که بمیرد و مالی را بر جای بگذارد، این مال برای وارثان اوست و هرکس بمیرد و اولیایی نداشته باشد، مال او از انفال است».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۸؛ نیز، ر.ک: همان، ص۱۶۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۳۳.</ref>
[[خداوند متعال]] تنها در یک [[آیه]] از [[قرآن کریم]] از [[انفال]] [[سخن]] به میان آورده است: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ}}.<ref>«از تو درباره انفال سؤال می‌کنند. بگو: "انفال مخصوص خدا و پیامبر است" (انفال، ۱).</ref> در این [[آیه]]، [[انفال]] متعلق به [[خداوند]] و [[رسول]] او {{صل}} دانسته شده است؛ اما در روایاتی پرشمار، این [[شأن]] برای [[امام]] {{ع}} نیز [[اثبات]] شده است؛ چنان‌که ابوالصباح کنانی در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} چنین [[نقل]] می‌کند: «ما قومی هستیم که [[خداوند]] [[اطاعت]] از ما را [[واجب]] کرد و [[انفال]] برای ماست».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶؛ نیز، ر.ک: همان، ص۵۴۶؛ همان، ج۸، ص۱۴۶؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۵۳ و ۱۵۴؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۰۲ و ۲۰۴.</ref> نکته جالب توجه آنکه ثبوت [[انفال]] برای [[امام]] {{ع}} در پی مفترض‌الطاعة بودن ایشان - یعنی همان [[رهبری]] - بیان شده است<ref>گفتنی است فقهای امامیه مصادیق متعددی از انفال را بیان کرده‌اند (ر.ک: علی بن حسین عاملی کرکی، جامع المقاصد، ج۳، ص۵۵ و ۵۶).</ref>.


*'''[[خراج زمین احیاشده]]:''' در روایاتی معتبر آمده که اگر کسی زمین مواتی را احیا کند، آن زمین مال اوست؛ اما باید مالیات زمین را به امام بپردازد. برای نمونه، ابوخالد کابلی در روایتی صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند که فرمود: «"هر کس از مسلمانان زمینی را احیا کرد، آن را آباد کند و خراج آن را به امام از اهل بیتم بپردازد".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۷؛ همان، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
در [[روایات]]، مصادیق فراوانی برای [[انفال]] آمده است.<ref>در منابع فقهی، به تبع روایات، مواردی برای انفال ذکر شده است: قله کوه‌ها، بستر رودخانه‌ها، خرابه‌های متروک، آبادی‌هایی که اهالی‌اش هلاک شده‌اند، اموال کسی که وارث ندارد و... (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، نکت النهاية، ج۱، ص۴۵۰ و ۴۵۱؛ محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج۱۶، ص۱۱۵-۱۳۴؛ محمد مؤمن قمی، الولاية الالهية الاسلامية او الحكومة الاسلامية، ج۲، ص۲۷-۱۳۴). برخی مفسران، انفال را اموالی دانسته‌اند که مالک ندارد (سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۶).</ref> برای نمونه، [[ارث]] کسی که [[وارث]] ندارد. در‌این‌باره حلبی در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: «کسی که بمیرد و [[مالی]] را بر جای بگذارد، این [[مال]] برای [[وارثان]] اوست و هرکس بمیرد و اولیایی نداشته باشد، [[مال]] او از [[انفال]] است»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۸؛ نیز، ر.ک: همان، ص۱۶۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۴ ـ ۲۸۵.</ref>


*'''[[گرفتن جزیه از اهل کتاب]]:''' براساس نص صریح آیات قرآن کریم، اهل کتاب که در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند، باید به حکومت اسلامی مالیات بپردازند که از آن به «جزیه» تعبیر می‌شود؛ در غیر این صورت، باید آماده نبرد با مسلمانان شوند: {{متن قرآن|قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}.<ref>«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده، حرام می‌شمرند، و نه آیین حق را می‌پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند» (توبه، ۲۹).</ref> محققان درباره جزیه سخنان فراوانی بیان کرده‌اند که نقل و بررسی آنها سخن را به درازا می‌کشاند؛<ref>برای نمونه، ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۵۵ و ۳۵۶؛ علی اکبر کلانتری ارسنجانی، الجزية و احکامها فی الفقه الاسلامی.</ref> اما آنچه بیانش در این مجال می‌گنجد، آن است که جزیه براساس آیه یادشده بر افراد انسانی تعلق می‌گیرد، نه اموال یا اراضی آنها. با وجود این، در روایات معتبر، اینکه جزیه بر افراد تعلق گیرد یا بر اموال یا اراضی، بر عهده امام گذاشته شده است.<ref>برای نمونه، زراره در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که فرمود: {{عربی|"إِنْ شَاءَ الْإِمَامُ وَضَعَ ذَلِكَ عَلَى رُءُوسِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ شَيْ‏ءٌ وَ إِنْ شَاءَ فَعَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَى رُءُوسِهِمْ شَيْ‏ء"}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۶۷). محمد بن مسلم نیز در روایتی معتبر همین مضمون را از امام صادق{{ع}} نقل کرده است (همان).</ref> بنابراین می‌توان گفت یکی از شئون اقتصادی امام و پیشوای جامعه اسلامی، گرفتن جزیه از اهل کتاب و تعیین نوع و مقدار آن است.
=== خراج زمین احیاشده ===
در روایاتی معتبر آمده که اگر کسی [[زمین]] مواتی را احیا کند، آن [[زمین]] [[مال]] اوست؛ اما باید [[مالیات]] [[زمین]] را به [[امام]] بپردازد. برای نمونه، [[ابوخالد کابلی]] در روایتی صحیح از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: «"هر کس از [[مسلمانان]] زمینی را احیا کرد، آن را آباد کند و [[خراج]] آن را به [[امام]] از [[اهل]] بیتم بپردازد"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۷؛ همان، ج۵، ص۲۷۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۵.</ref>


*'''[[خمس]] و [[زكات]]:''' خمس یکی از واجبات مالی مسلمانان است که در قرآن کریم درباره آن آیه‌ای وجود دارد: {{متن قرآن|وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}.<ref>انفال (۸)، ۴۱.</ref> اینکه موارد خمس چیست، مورد بحث ما نیست؛ اما اینکه مصارف خمس کجا و چه کسانی هستند، محل بحث ماست. براساس مشهور دیدگاه شیعه، خمس، شش سهم دارد؛ سه سهم آن مربوط به خداوند، رسول و خاندان اوست که این سهم به شخص رسول اکرم{{صل}} و پس از آن به امام{{ع}} تعلق می‌گیرد و سه سهم دیگر نیز به يتيمان، فقیران و درراه‌ماندگان از ذریه حضرت رسول{{صل}} خواهد رسید. این نظر چنان مشهور است که برخی ادعای اجماع کرده‌اند.<ref>حمزة بن علی بن زهره حلبی، غنية النزوع، ص۱۳۰.</ref>
=== گرفتن جزیه از اهل کتاب ===
براساس [[نص]] صریح [[آیات قرآن کریم]]، [[اهل کتاب]] که در [[جامعه اسلامی]] [[زندگی]] می‌کنند، باید به [[حکومت اسلامی]] [[مالیات]] بپردازند که از آن به «[[جزیه]]» تعبیر می‌شود؛ در غیر این صورت، باید آماده [[نبرد]] با [[مسلمانان]] شوند: {{متن قرآن|قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}.<ref>«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده، حرام می‌شمرند، و نه آیین حق را می‌پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند» (توبه، ۲۹).</ref> محققان درباره [[جزیه]] سخنان فراوانی بیان کرده‌اند که [[نقل]] و بررسی آنها سخن را به درازا می‌کشاند؛<ref>برای نمونه، ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۵۵ و ۳۵۶؛ علی اکبر کلانتری ارسنجانی، الجزية و احکامها فی الفقه الاسلامی.</ref> اما آنچه بیانش در این مجال می‌گنجد، آن است که [[جزیه]] براساس [[آیه]] یادشده بر افراد [[انسانی]] تعلق می‌گیرد، نه [[اموال]] یا اراضی آنها. با وجود این، در روایات معتبر، اینکه [[جزیه]] بر افراد تعلق گیرد یا بر [[اموال]] یا اراضی، بر عهده [[امام]] گذاشته شده است.<ref>برای نمونه، زراره در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند که فرمود: {{عربی|"إِنْ شَاءَ الْإِمَامُ وَضَعَ ذَلِكَ عَلَى رُءُوسِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ شَيْ‏ءٌ وَ إِنْ شَاءَ فَعَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَى رُءُوسِهِمْ شَيْ‏ء"}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۶۷). محمد بن مسلم نیز در روایتی معتبر همین مضمون را از امام صادق {{ع}} نقل کرده است (همان).</ref> بنابراین می‌توان گفت یکی از [[شئون اقتصادی امام]] و پیشوای [[جامعه اسلامی]]، گرفتن جزیه از اهل کتاب و تعیین نوع و مقدار آن است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۶.</ref>.


*'''[[مالکیت امام نسبت به دنیا]]:''' مرحوم کلینی در کتاب شریف الكافی هشت روایت زیر عنوان {{عربی|باب ان الارض كلها للامام}} جمع‌آوری کرده است.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۷-۴۱۰. گفتنی است اگرچه در برخی روایات، مسئله ملكيت امام بر "ارض" مطرح شده است، به قرینه آنکه در برخی دیگر از روایات از واژه دنیا استفاده شده است، می‌توان واژه "ارض" را نیز کنایه از دنیا دانست.</ref> براساس این روایات، خداوند متعال، زمین را مِلک امامان قرار داده است. در‌این‌باره [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی صحیح به ابوخالد کابلی فرمود: "در کتاب علی{{ع}} یافتیم که (درباره آیه) {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ}}<ref>اعراف (۷۱۲۸.</ref> (فرمود:) "من و اهل بیتم، کسانی هستیم که خداوند زمین را برای ما قرار داد و ما متقین هستیم و تمام زمین برای ماست".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۵۲؛ همو، الاستبصار، ج۳، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۲، ص۲۵.</ref>
=== [[خمس]] و [[زکات]] ===
ممکن است برای برخی شیعیان در آن دوران یا امروزه این سؤال مطرح بوده و باشد که آیا مقصود از این بیانات، همان تعلق خمس یا زکات به امام است یا آنکه به راستی تمام زمین برای اوست؟ روایت پیش‌گفته به صراحت مؤید گزینه دوم است. با وجود این، روایات روشن‌تری نیز در‌این‌باره وجود دارد؛ چنان‌که عمر بن یزید در ضمن روایتی صحیح نقل می‌کند که مِسْمَع (یکی از شیعیان [[امام صادق]]{{ع}}) هنگامی که برای تقدیم وجوهات شرعی نزد امام رفت، بیان داشت که درآمد غواصی دریای بحرین، چهارصدهزار درهم بوده، و خمس آن هشتادهزار درهم است. وی ابراز کرد که چون نمی‌خواست در حقی که خداوند آن را برای [[اهل بیت]]{{عم}} قرار داده، تصرف کند، آن را برای امام آورده است. حضرت در واکنش به این سخن فرمود: "مگر ما از زمین و آنچه خدا از آن برآورد، حقی جز خمس نداريم؟! ای اباسیار، همه زمین از آنِ ماست؛ پس آنچه خدا از آن برآورد، متعلق به ماست".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۴.</ref>
خمس یکی از [[واجبات]] [[مالی]] [[مسلمانان]] است که در [[قرآن کریم]] درباره آن آیه‌ای وجود دارد: {{متن قرآن|وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}.<ref>انفال (۸۴۱.</ref> اینکه موارد [[خمس]] چیست، مورد بحث ما نیست؛ اما اینکه مصارف [[خمس]] کجا و چه کسانی هستند، محل بحث ماست. براساس مشهور دیدگاه [[شیعه]]، [[خمس]]، شش سهم دارد؛ سه سهم آن مربوط به [[خداوند]]، [[رسول]] و [[خاندان]] اوست که این سهم به شخص [[رسول اکرم]] {{صل}} و پس از آن به [[امام]] {{ع}} تعلق می‌گیرد و سه سهم دیگر نیز به يتيمان، [[فقیران]] و درراه‌ماندگان از [[ذریه]] [[حضرت رسول]] {{صل}} خواهد رسید. این نظر چنان مشهور است که برخی ادعای [[اجماع]] کرده‌اند<ref>حمزة بن علی بن زهره حلبی، غنية النزوع، ص۱۳۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۶ تا ۲۸۷.</ref>
محمد بن ریان در نامه‌ای به [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} نوشت: جانم به فدایت، برای ما روایت شده که برای رسول خدا{{صل}} در این دنیا جز خمس چیزی نیست. امام{{ع}} جواب فرمود: "همانا دنیا و آنچه بر آن است، از آنِ [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۹.</ref>
از این روایت به روشنی دانسته می‌شود که امام نیز از این باب که جانشین [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} است، مالک تمام دنیاست؛ چنان‌که [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی دیگر به این مطلب اشاره کرده‌اند.<ref>{{عربی|" فَمَا كَانَ لآِدَمَ{{ع}} فَلِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ فَهُوَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}}"}} (همان).</ref>
از سوی دیگر به نظر می‌رسد این مسئله برای اصحاب امامان نیز روشن بوده است؛ چنان‌که در گفت‌و‌گوی میان ابن ابی عمیر و ابومالک حضرمی، ابن ابی عمیر تمام دنیا را ملک امام می‌دانست و ابومالک تنها خمس و فیء و... را متعلق به امام می‌دانست.<ref>همان، ص۴۰۹ و ۴۱۰.</ref> در این میان، مسئله‌ای که وجود دارد آن است که براساس مجموعه آموزه‌های دینی، انسان مالک اموال خود است؛ چنان‌که جواز خرید و فروش و اجاره و هبه همگی متوقف بر ملکیت است. همچنین اینکه در روایات، پرداخت تنها خمس اموال به امام واجب دانسته شده، نشان از آن دارد که چهار قسمت دیگر در ملكیت انسان باقی می‌ماند. همچنین اینکه احیاکننده زمین موات، مالک آن زمین شمرده شده، دلیل بر ملكيت اوست. جمع میان آن روایات و این آموزه‌ها دست‌کم از دو طریق ممکن است: نخست آنکه (چنان‌که برخی محققان تصریح کرده‌اند) گفته شود ملکیت انسان در طول ملکیت امام است. توضیح آنکه ملکیت حقیقی از آنِ خداوند متعال است، و ملکیت پیامبر و امام نیز در طول ملكيت خداوند، و ملکیت انسان نیز در طول ملکیت ایشان است؛ چنان‌که درباره ملکیت عبد و مولا نسبت به مال عبد گفته شده است.<ref>ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة، ص۵۴۴ و ۵۴۵.</ref>
دوم آنکه گفته شود ملکیت انسان نسبت به اموال، اعتباری و ظاهری است و درحقیقت چیزی جز اباحه تصرف نیست؛ بدین معنا که تمام اموالْ ملک امام است، و از این مقدار در ۴/۵ اجازه تصرف داده شده و ۱/۵ اموال باید به امام برگردانده شود. به همین سان اینکه انسان اجازه خرید و فروش یا هبه و اجاره دارد، همگی به دلیل اجازه‌ای است که امام{{ع}} به ایشان داده است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه۲۸۰ تا ۲۹۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
=== مالکیت امام نسبت به دنیا ===
مرحوم [[کلینی]] در کتاب [[شریف]] الكافی هشت [[روایت]] زیر عنوان {{عربی|باب ان الارض كلها للامام}} جمع‌آوری کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۷-۴۱۰. گفتنی است اگرچه در برخی روایات، مسئله ملكيت امام بر "ارض" مطرح شده است، به قرینه آنکه در برخی دیگر از روایات از واژه دنیا استفاده شده است، می‌توان واژه "ارض" را نیز کنایه از دنیا دانست.</ref>. براساس این [[روایات]]، [[خداوند متعال]]، [[زمین]] را مِلک [[امامان]] قرار داده است. در‌این‌باره [[امام باقر]] {{ع}} در روایتی صحیح به [[ابوخالد کابلی]] فرمود: "در کتاب علی {{ع}} یافتیم که (درباره [[آیه]]) {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref> (فرمود:) "من و [[اهل]] بیتم، کسانی هستیم که [[خداوند]] [[زمین]] را برای ما قرار داد و ما [[متقین]] هستیم و تمام [[زمین]] برای ماست"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۵۲؛ همو، الاستبصار، ج۳، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۲، ص۲۵.</ref>.


ممکن است برای برخی [[شیعیان]] در آن دوران یا امروزه این سؤال مطرح بوده و باشد که آیا مقصود از این بیانات، همان تعلق [[خمس]] یا [[زکات]] به [[امام]] است یا آنکه به [[راستی]] تمام [[زمین]] برای اوست؟ [[روایت]] پیش‌گفته به صراحت مؤید گزینه دوم است. با وجود این، [[روایات]] روشن‌تری نیز در‌این‌باره وجود دارد؛ چنان‌که [[عمر]] بن [[یزید]] در ضمن روایتی صحیح [[نقل]] می‌کند که مِسْمَع (یکی از [[شیعیان]] [[امام صادق]] {{ع}}) هنگامی که برای تقدیم وجوهات شرعی نزد [[امام]] رفت، بیان داشت که درآمد غواصی دریای [[بحرین]]، چهارصدهزار درهم بوده، و [[خمس]] آن هشتادهزار درهم است. وی ابراز کرد که چون نمی‌خواست در حقی که [[خداوند]] آن را برای [[اهل بیت]] {{عم}} قرار داده، تصرف کند، آن را برای [[امام]] آورده است. حضرت در واکنش به این سخن فرمود: "مگر ما از [[زمین]] و آنچه [[خدا]] از آن برآورد، حقی جز [[خمس]] نداريم؟! ای اباسیار، همه [[زمین]] از آنِ ماست؛ پس آنچه [[خدا]] از آن برآورد، متعلق به ماست"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۴.</ref>.


==منابع==
محمد بن ریان در نامه‌ای به [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} نوشت: جانم به فدایت، برای ما [[روایت]] شده که برای [[رسول خدا]] {{صل}} در این [[دنیا]] جز [[خمس]] چیزی نیست. [[امام]] {{ع}} جواب فرمود: "همانا [[دنیا]] و آنچه بر آن است، از آنِ [[پیامبر خاتم|رسول الله]] {{صل}} است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۹.</ref>.
* [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]؛


==پانویس==
از این [[روایت]] به روشنی دانسته می‌شود که [[امام]] نیز از این باب که [[جانشین]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} است، مالک تمام دنیاست؛ چنان‌که [[امام باقر]] {{ع}} در روایتی دیگر به این مطلب اشاره کرده‌اند<ref>{{متن حدیث|فَمَا كَانَ لآِدَمَ {{ع}} فَلِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ فَهُوَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}}} (همان).</ref>.
{{پانویس2}}
 
[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
از سوی دیگر به نظر می‌رسد این مسئله برای [[اصحاب]] [[امامان]] نیز روشن بوده است؛ چنان‌که در گفت‌و‌گوی میان ابن ابی عمیر و [[ابومالک]] حضرمی، ابن ابی عمیر تمام [[دنیا]] را [[ملک]] [[امام]] می‌دانست و [[ابومالک]] تنها [[خمس]] و فیء و... را متعلق به [[امام]] می‌دانست.<ref>همان، ص۴۰۹ و ۴۱۰.</ref> در این میان، مسئله‌ای که وجود دارد آن است که براساس مجموعه [[آموزه‌های دینی]]، [[انسان]] مالک [[اموال]] خود است؛ چنان‌که جواز خرید و فروش و اجاره و هبه همگی متوقف بر ملکیت است. همچنین اینکه در [[روایات]]، پرداخت تنها [[خمس]] [[اموال]] به [[امام]] [[واجب]] دانسته شده، نشان از آن دارد که چهار قسمت دیگر در ملكیت [[انسان]] باقی می‌ماند. همچنین اینکه احیاکننده [[زمین]] موات، مالک آن [[زمین]] شمرده شده، [[دلیل]] بر ملكيت اوست. جمع میان آن [[روایات]] و این آموزه‌ها دست‌کم از دو طریق ممکن است: نخست آنکه (چنان‌که برخی محققان تصریح کرده‌اند) گفته شود ملکیت [[انسان]] در طول ملکیت [[امام]] است. توضیح آنکه ملکیت [[حقیقی]] از آنِ [[خداوند متعال]] است، و ملکیت [[پیامبر]] و [[امام]] نیز در طول ملكيت [[خداوند]]، و ملکیت [[انسان]] نیز در طول ملکیت ایشان است؛ چنان‌که درباره ملکیت [[عبد]] و مولا نسبت به [[مال]] [[عبد]] گفته شده است<ref>ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة، ص۵۴۴ و ۵۴۵.</ref>.
 
دوم آنکه گفته شود ملکیت [[انسان]] نسبت به [[اموال]]، اعتباری و ظاهری است و درحقیقت چیزی جز [[اباحه]] تصرف نیست؛ بدین معنا که تمام اموالْ [[ملک]] [[امام]] است، و از این مقدار در ۴/۵ اجازه تصرف داده شده و ۱/۵ [[اموال]] باید به [[امام]] برگردانده شود. به همین سان اینکه [[انسان]] اجازه خرید و فروش یا هبه و اجاره دارد، همگی به [[دلیل]] اجازه‌ای است که [[امام]] {{ع}} به ایشان داده است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۷ تا ۲۸۹.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:شئون امامت]]
[[رده:ولایت تشریعی]]
۱۱۷٬۳۴۴

ویرایش