|
|
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}} | | {{مدخل مرتبط |
| {{ولایت}}
| | | موضوع مرتبط = فلسفه بعثت |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | عنوان مدخل = |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[فلسفه بعثت]]''' و '''[[وظیفه امام]]''' است. "'''رفع اختلاف مردم'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | | مداخل مرتبط = [[رفع اختلاف مردم در کلام اسلامی]] |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | پرسش مرتبط = |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رفع اختلاف مردم در قرآن]] | [[رفع اختلاف مردم در حدیث]] | [[رفع اختلاف مردم در کلام اسلامی]] | [[رفع اختلاف مردم در عرفان اسلامی]]</div>
| | }} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[رفع اختلاف مردم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==ساحتهای اختلاف مردم == | | == رفع اختلاف مردم یکی از [[فلسفههای بعثت]] == |
| * [[اختلافات فرهنگی]]:
| | {{همچنین ببینید|فلسفه بعثت}} |
| ** [[اختلافات تربیتی]] ([[اختلافات اخلاقی]]).
| | یکی از [[شئون]] اصلی [[حکومتها]]، رفع اختلافهاست و برای الزامآور بودن [[حکم قاضی]] نیز باید راهکارهای عملی اتخاذ شود. نگاه [[قرآن کریم]] به [[نبوت]] اینچنین است:{{متن قرآن|وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. [[آیه]] دیگری [[مردم]] را برای [[رفع اختلاف]] به [[انبیا]] و [[دین]] [[رجوع]] داده:{{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۰-۲۷۴.</ref>. در ادامه این [[آیه]]، این را [[شرط ایمان]] میانگارد: {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ}}<ref>«اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید» سوره نساء، آیه۵۹.</ref>. [[آیات]] فوق، نظر سکولاریستها را رد میکند که برای [[حفظ]] [[قداست]] و اعتبار [[دین]]، [[دین]] نباید وارد صحنه [[سیاست]] و [[حکومت]] گردد. اما باید گفت این امر نهتنها دون [[شأن]] [[الهی]] [[انبیا]] نیست، بلکه بهعنوان [[غایت]] انزال [[کتب آسمانی]] توصیف شده است. مثلاً [[امام رضا]] {{ع}}، [[تعلیم]] [[منافع]] و مضرات بعضی از اشیای [[طبیعت]] را یکی از ضروریات وجود [[رسول]] بیان میکند <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج۱۱، ص ۴۰.</ref>. |
| * [[اختلافات علمی]] ([[اختلافات معرفتی]]):
| |
| ** [[اختلافات اعتقادی]] ([[اختلافات بینشی]])؛
| |
| ** [[اختلافات حقوقی]] ([[اختلافات فقهی]]).
| |
| * [[اختلافات سیاسی]] ([[اختلافات حاکمیتی]]):
| |
| ** [[اختلافات قضایی]].
| |
|
| |
|
| ==رفع اختلاف مردم یکی از [[فلسفههای بعثت]]==
| | [[علامه طباطبائی]] در تعریف [[نبی]] مینویسد: {{عربی|"النبي هو الذي يتبين الناس صلاح معاشهم ومعادهم"}}. باری! وضع [[قانون]] و [[حکومت]]، به منظور نیل [[انسان]] به [[قرب الهی]] که [[شریعت]]، نقش مقدمه موصله را ایفا میکند. |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|فلسفه بعثت}}</div>
| |
| * یکی از [[شئون]] اصلی [[حکومتها]]، رفع اختلافهاست و برای الزامآور بودن [[حکم قاضی]] نیز باید راهکارهای عملی اتخاذ شود. نگاه [[قرآن کریم]] به [[نبوت]] اینچنین است: {{عربی| {{متن قرآن|وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ }} }}<ref>سوره بقره، آیۀ:۲۱۳.</ref> آیه دیگری مردم را برای رفع اختلاف به [[انبیا]] و دین رجوع داده: {{عربی| {{متن قرآن|فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ }} }}<ref> سوره نساء، آیۀ:۵۹.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۰-۲۷۴.</ref>. در ادامه این آیه، این را شرط ایمان میانگارد: {{عربی| {{متن قرآن|إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ...}} }}. آیات فوق، نظر سکولاریستها را رد میکند که برای حفظ قداست و اعتبار دین، دین نباید وارد صحنه سیاست و حکومت گردد. اما باید گفت این امر نهتنها دون شأن الهی انبیا نیست، بلکه بهعنوان غایت انزال کتب آسمانی توصیف شده است. مثلاً [[امام رضا]]{{ع}}، تعلیم منافع و مضرات بعضی از اشیای طبیعت را یکی از ضروریات وجود [[رسول]] بیان میکند <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج۱۱، ص ۴۰.</ref>. [[علامه طباطبائی]] در تعریف [[نبی]] مینویسد: {{عربی|"النبی هو الذی یتبین الناس صلاح معاشهم و معادهم"}}. باری! وضع قانون و حکومت، به منظور نیل انسان به قرب الهی که [[شریعت]]، نقش مقدمه موصله را ایفا میکند. [[امام خمینی]]: "تمام چیزهایی که [[انبیا]] آوردند، مقصود بالذات نبوده است، تشکیل حکومت مقصود بالذات نیست. لکن محل خلاف، در منشأ مشروعیت حکومت است که عدهای آن را آرای عمومی میداند حتی حکومت [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] را". سکولاریستها اصرار دارند که با تمسک به تعریف اصطلاحی نبوت، حکومت را خارج از ماهیت آن نشان دهند، چراکه ماهیت نبوت، همان ابلاغ پیام الهی است اما باید گفت که ادعا این است که حکومت و اجرای عدالت یکی از اهداف [[پیامبر]] است و اگر اکثریت [[پیامبران]] به تشکیل حکومت دینی، موفق نشدهاند عمده دلیل آن، عدم زمینه لازم بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۵-۲۷۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==وجوب [[دفع اختلاف در جامعه]] یکی از ادله عقلی بر [[ضرورت وجود امام]]==
| | [[امام خمینی]]: "تمام چیزهایی که [[انبیا]] آوردند، مقصود بالذات نبوده است، [[تشکیل حکومت]] مقصود بالذات نیست. لکن محل خلاف، در منشأ [[مشروعیت حکومت]] است که عدهای آن را آرای عمومی میداند حتی [[حکومت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] را". |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|ضرورت امامت}}</div>
| |
| * این دلیل از سه مقدمه تشكیل میگردد:
| |
| # [[انسانها]] طبیعتاً دچار [[اختلاف]] میشوند. [[تضاد منافع]] از یكسو و محدودیت فرصتهای تأمین آنها از سوی دیگر، و افزون بر آن [[اختلاف]] [[افكار]]، [[عقاید]] و [[سلایق]] [[انسانها]] همگی عواملی هستند كه [[اختلاف]] را در [[جامعه]] بشر اجتناب ناپذیر میكنند.
| |
| # قوۀ شهوّیۀ [[انسانها]] که آنان را به تلاش برای جذب و تأمین منافع خویش وامیدارد، و قوّۀ غضبیّه از سوی دیگر كه [[خشم]] [[انسانها]] را نسبت به انسانهای دیگری كه مانع تأمین مقاصد و منافع آنها میشوند برمیافروزد، موجب میشود تا [[اختلاف]] بین [[انسانها]] به طور طبیعی و قهری منجر به [[جنگ]] و [[خونریزی]] و [[ستیز با یكدیگر]] شود، تا آنجا كه میتواند [[جامعه]] بشر را به جهنمی از آتش [[جنگ]] و [[ستیز]] مبدّل كند.
| |
| # تنها راه كنترل [[اختلاف]] در جامعه بشر و جلوگیری از منجر شدن اختلافات به [[جنگ]] و [[ستیز]] دائم، وجود حكومتی است كه [[مرجع حل اختلاف]]، و [[فصل دهنده بین نزاعها]] و كشمكشها باشد.
| |
| * بنابراین وجود حكومتی كه [[مرجع]] کنترل و [[حل اختلافات جامعه]] بشر باشد به حكم عقل ضروری است.
| |
| * بنابر [[حكم عقل]] به [[وجوب دفع ضرر]]، تشكیل حكومتی كه بتواند با حل و [[فصل نزاعها]] مانع پیدایش [[جنگ]] و [[ستیز]] در [[جامعه]] بشر گردد، ضروری و واجب است.
| |
|
| |
|
| ==رفع اختلاف مردم یکی از [[وظایف امام]] ==
| | سکولاریستها [[اصرار]] دارند که با [[تمسک]] به تعریف اصطلاحی [[نبوت]]، [[حکومت]] را خارج از ماهیت آن نشان دهند، چراکه [[ماهیت نبوت]]، همان [[ابلاغ]] [[پیام الهی]] است اما باید گفت که ادعا این است که [[حکومت]] و [[اجرای عدالت]] یکی از [[اهداف]] [[پیامبر]] است و اگر [[اکثریت]] [[پیامبران]] به [[تشکیل حکومت دینی]]، موفق نشدهاند عمده [[دلیل]] آن، عدم زمینه لازم بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۵-۲۷۷.</ref>. |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|وظایف امام}}</div>
| |
| * از جمله [[وظایف امام]] در این راستا موارد ذیل اند:
| |
| # [[حل اختلاف روشی]] در [[سیر و سلوک الی الله]] (پایه گذاری و محوریت نظام معنوی جامعه و پاسداری از آن به معنای [[پیشگیری از انحرافات در سیر و سلوک]])؛
| |
| # [[حل اختلاف اعتقادی]] و فکری [[جامعه]] (شامل: پایه گذاری [[نظام فکری]] و [[جهانبینی الهی]] در [[جامعه]] و پاسداری از آن و [[پیشگیری از انحرافات فکری]] به علاوه [[تبیین]]، [[تعلیم]] و [[تفسیر مفاهیم دینی]] و [[احکام شریعت]]، [[داوری در منازعات]] در زمینه های [[جهانبینی]] و [[ایدوئولوژی]] و [[دفع شبهات دینی]])؛
| |
| # [[حل اختلاف ارزشی]] و فرهنگی [[جامعه]] (شامل: پایه گذاری [[نظام فرهنگی]] [[جامعه]] که [[نظام ارزشی الهی]] است، [[هدایت]] به این نظام و پاسداری از آن به معنای [[پیشگیری از انحرافات فرهنگی]]).
| |
| * در روایاتی تصریح میشود که [[امام]]{{ع}} [[وظیفه]] دارد بر [[دین]] [[نظارت]] داشته باشد تا اگر کسانی چیزی بر آن افزوده یا از آن کاستند، [[دین]] را به حالت نخست خود برگرداند. دراینباره در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمودند: "همانا زمین خالی نمیشود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه مؤمنان چیزی به دین افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی کاستند، آن را تمام کند".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸. این روایت در دیگر متون حدیثی نیز با اندکی تفاوت نقل شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۹؛ همو، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۴ و ۲۰۵).</ref> در برخی روایات، رفع اختلافهای مردم در تفسیر دین، از جمله وظایف امام شمرده شده است؛ چنانکه این مدعا در مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید که برای [[امام صادق]]{{ع}} تقریر شد، آمده است. هشام در این مناظره با تشبیه وظیفه قلب نسبت به اعضای بدن با وظیفه امام نسبت به مردم چنین بیان میکند که خداوند، اعضای بدن را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان، و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، یقین ایجاد کند. حال آیا ممکن است مردم را در حیرت و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ همو، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. گفتنی است سند کلینی به دلیل وجود «حسن بن ابراهیم» - که مهمل یا مجهول است - معتبر نیست؛ اما سند شیخ صدوق صحیح است.</ref> گاه نیز جریانی انحرافی در جامعه شیوع پیدا میکند. در اینجاست که امام{{ع}} احساس وظیفه، و روشنگری را آغاز میکند؛ چنانکه در عصر [[امام سجاد]]{{ع}} تفکرات تشبیهی و تجسیمی رواج ویژهای یافت.<ref>دراینباره ر.ک: سید محمد رضا حسینی جلالی، جهاد الامام السجاد{{ع}}، ص۹۱ و ۹۲.</ref> بنابر گزارشهای تاریخی، امام{{ع}} که مجال چندانی برای تبیین علنی معارف حقیقی اسلام نداشت، نزد قبر پیامبر اکرم{{صل}} در مسجد نبوی رفته، چنین فریاد زد: «خدایا، قدرت تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛ پس تو را نشناخته و... بدانچه نیستی، تشبیه کنند و خدایا، من از کسانی که تو را با تشبیه میخوانند بیزارم. چیزی مانند تو نیست... . تو را با آفریدههایت مساوی دانسته؛ ازاینرو تو را نشناخته و بعضی نشانههای تو را پروردگار خود دانسته و تو را بِدان توصیف کردند. پس ای خدایا، تو برتر از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۹.</ref> در دوران [[امام صادق]]{{ع}} جریان تصوف از سوی زهدفروشان، شیوع نسبی یافته بود. دراینباره جابر بن یزید جعفی به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد که فرقهای پیدا شده است که هرگاه قرآن تلاوت میشود، یکی از ایشان غش میکند و چنان غش میکند که اگر دست و پای او را ببرند، نمیفهمد. امام باقر{{ع}} فرمودند: "سبحان الله، این کار شیطان است و [متقین] به چنین چیزی توصیف نشدهاند. همانا تأثر از قرآن با نرم شدن دل، رقت قلب، اشک ریختن و ترس است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱۷. گفتنی است سخن امام را میتوان برگرفته از آیات قرآن کریم دانست؛ مانند {{عربی| {{متن قرآن|تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ}} }} (زمر، ۲۳). ممکن است ظاهر این روایت با برخی دیگر از روایات بیانگر غش کردن شنونده صدای تلاوت قرآن امام سجاد{{ع}} یا غش کردن همّام پس از شنیدن خطبه متقين منافات داشته باشد. محققان دراینباره وجوه جمعی بیان کردهاند که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان را به آثار ایشان ارجاع میدهیم (ر.ک: محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۳، ص۱۳۳؛ ملا صالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۱، ص۴۴). برای تفصیل بیشتر درباره جریان تصوف در عصر امام صادق{{ع}} و چگونگی مقابله آن امام با این جریان، ر.ک: سید سعید حسینی، برخی از انحرافات فکری عصر امام صادق{{ع}} و موضع حضرت (پایاننامه)، ص۹۷-۱۲۳.</ref>»<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۲۲۲ تا ۲۳۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | == [[وجوب]] [[دفع اختلاف در جامعه]] یکی از ادله عقلی بر [[ضرورت وجود امام]] == |
| * [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|'''دین و نبوت''']]؛
| | {{اصلی|ضرورت امامت}} |
| * [[پرونده:11124.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، '''[[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی در اسلام، ج۲]]'''.
| | این [[دلیل]] از سه مقدمه تشکیل میگردد: |
| * [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]؛
| | # [[انسانها]] طبیعتاً دچار [[اختلاف]] میشوند. تضاد منافع از یکسو و محدودیت فرصتهای تأمین آنها از سوی دیگر، و افزون بر آن [[اختلاف]] [[افکار]]، [[عقاید]] و [[سلایق]] [[انسانها]] همگی عواملی هستند که [[اختلاف]] را در [[جامعه]] [[بشر]] اجتناب ناپذیر میکنند. |
| | # قوۀ شهوّیۀ [[انسانها]] که آنان را به تلاش برای جذب و [[تأمین منافع]] خویش وامیدارد، و قوّۀ غضبیّه از سوی دیگر که [[خشم]] [[انسانها]] را نسبت به انسانهای دیگری که [[مانع]] تأمین مقاصد و [[منافع]] آنها میشوند برمیافروزد، موجب میشود تا [[اختلاف]] بین [[انسانها]] به طور طبیعی و قهری منجر به [[جنگ]] و [[خونریزی]] و [[ستیز با یکدیگر]] شود، تا آنجا که میتواند [[جامعه]] [[بشر]] را به [[جهنمی]] از [[آتش]] [[جنگ]] و [[ستیز]] مبدّل کند. |
| | # تنها راه کنترل [[اختلاف]] در [[جامعه بشر]] و جلوگیری از منجر شدن [[اختلافات]] به [[جنگ]] و [[ستیز]] دائم، وجود [[حکومتی]] است که [[مرجع حل اختلاف]]، و [[فصل دهنده بین نزاعها]] و کشمکشها باشد. |
|
| |
|
| ==پانویس==
| | بنابراین وجود [[حکومتی]] که [[مرجع]] کنترل و [[حل اختلافات جامعه]] [[بشر]] باشد به [[حکم عقل]] ضروری است. بنابر [[حکم عقل]] به [[وجوب دفع ضرر]]، تشکیل [[حکومتی]] که بتواند با حل و [[فصل نزاعها]] [[مانع]] پیدایش [[جنگ]] و [[ستیز]] در [[جامعه]] [[بشر]] گردد، ضروری و [[واجب]] است. |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
|
| [[رده:مدخلهای درجه دو دانشنامه]] | | == رفع اختلاف مردم یکی از [[وظایف امام]] == |
| [[رده:رفع اختلاف مردم]] | | {{همچنین ببینید|وظایف امام}} |
| [[رده:بررسی انطباق شئون امامت]] | | از جمله [[وظایف امام]] در این راستا موارد ذیل اند: |
| | # حل اختلاف روشی در سیر و سلوک الی الله (پایه گذاری و محوریت [[نظام]] [[معنوی]] [[جامعه]] و پاسداری از آن به معنای پیشگیری از انحرافات در سیر و سلوک)؛ |
| | # حل اختلاف اعتقادی و [[فکری]] [[جامعه]] (شامل: پایه گذاری نظام فکری و [[جهانبینی الهی]] در [[جامعه]] و پاسداری از آن و پیشگیری از انحرافات فکری به علاوه [[تبیین]]، [[تعلیم]] و تفسیر مفاهیم دینی و [[احکام شریعت]]، داوری در منازعات در زمینههای [[جهانبینی]] و ایدوئولوژی و دفع شبهات دینی)؛ |
| | # حل اختلاف ارزشی و [[فرهنگی]] [[جامعه]] (شامل: پایه گذاری [[نظام فرهنگی]] [[جامعه]] که نظام ارزشی الهی است، [[هدایت]] به این [[نظام]] و پاسداری از آن به معنای پیشگیری از انحرافات فرهنگی). |
| | |
| | در روایاتی تصریح میشود که [[امام]] {{ع}} [[وظیفه]] دارد بر [[دین]] [[نظارت]] داشته باشد تا اگر کسانی چیزی بر آن افزوده یا از آن کاستند، [[دین]] را به حالت نخست خود برگرداند. دراینباره در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "همانا [[زمین]] خالی نمیشود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه [[مؤمنان]] چیزی به [[دین]] افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی کاستند، آن را تمام کند".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸. این روایت در دیگر متون حدیثی نیز با اندکی تفاوت نقل شده است (ر. ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۹؛ همو، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص۲۰۴ و ۲۰۵).</ref>. |
| | |
| | در برخی [[روایات]]، رفع اختلافهای [[مردم]] در [[تفسیر دین]]، از جمله [[وظایف امام]] شمرده شده است؛ چنانکه این مدعا در [[مناظره]] [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] که برای [[امام صادق]] {{ع}} تقریر شد، آمده است. هشام در این [[مناظره]] با [[تشبیه]] [[وظیفه]] [[قلب]] نسبت به اعضای [[بدن]] با [[وظیفه امام]] نسبت به [[مردم]] چنین بیان میکند که [[خداوند]]، اعضای [[بدن]] را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان، و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، [[یقین]] ایجاد کند. حال آیا ممکن است [[مردم]] را در [[حیرت]] و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ همو، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. گفتنی است سند کلینی به دلیل وجود «حسن بن ابراهیم» - که مهمل یا مجهول است - معتبر نیست؛ اما سند شیخ صدوق صحیح است.</ref> گاه نیز جریانی [[انحرافی]] در [[جامعه]] شیوع پیدا میکند. در اینجاست که [[امام]] {{ع}} [[احساس]] [[وظیفه]]، و [[روشنگری]] را آغاز میکند؛ چنانکه در عصر [[امام سجاد]] {{ع}} [[تفکرات]] تشبیهی و تجسیمی رواج ویژهای یافت<ref>دراینباره ر. ک: سید محمد رضا حسینی جلالی، جهاد الامام السجاد {{ع}}، ص۹۱ و ۹۲.</ref>. بنابر گزارشهای [[تاریخی]]، [[امام]] {{ع}} که مجال چندانی برای [[تبیین]] علنی [[معارف]] [[حقیقی]] [[اسلام]] نداشت، نزد [[قبر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[مسجد]] [[نبوی]] رفته، چنین فریاد زد: "خدایا، [[قدرت]] تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛ پس تو را نشناخته و... بدانچه نیستی، [[تشبیه]] کنند و خدایا، من از کسانی که تو را با [[تشبیه]] میخوانند بیزارم. چیزی مانند تو نیست.... تو را با آفریدههایت مساوی دانسته؛ ازاینرو تو را نشناخته و بعضی نشانههای تو را [[پروردگار]] خود دانسته و تو را بِدان توصیف کردند. پس ای خدایا، تو [[برتر]] از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند"<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۹.</ref>. |
| | |
| | در دوران [[امام صادق]] {{ع}} جریان تصوف از سوی [[زهد]] فروشان، شیوع نسبی یافته بود. دراینباره [[جابر بن یزید جعفی]] به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کرد که فرقهای پیدا شده است که هرگاه [[قرآن]] [[تلاوت]] میشود، یکی از ایشان [[غش]] میکند و چنان [[غش]] میکند که اگر دست و پای او را ببرند، نمیفهمد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: "سبحان [[الله]]، این کار [[شیطان]] است و [[متقین]] به چنین چیزی توصیف نشدهاند. همانا تأثر از [[قرآن]] با نرم شدن [[دل]]، [[رقت قلب]]، [[اشک]] ریختن و [[ترس]] است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱۷. گفتنی است سخن امام را میتوان برگرفته از آیات قرآن کریم دانست؛ مانند {{متن قرآن|تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ}} (زمر، ۲۳). ممکن است ظاهر این روایت با برخی دیگر از روایات بیانگر غش کردن شنونده صدای تلاوت قرآن امام سجاد {{ع}} یا غش کردن همّام پس از شنیدن خطبه متقين منافات داشته باشد. محققان دراینباره وجوه جمعی بیان کردهاند که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان را به آثار ایشان ارجاع میدهیم (ر. ک: محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۳، ص۱۳۳؛ ملا صالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۱، ص۴۴). برای تفصیل بیشتر درباره جریان تصوف در عصر امام صادق {{ع}} و چگونگی مقابله آن امام با این جریان، ر. ک: سید سعید حسینی، برخی از انحرافات فکری عصر امام صادق {{ع}} و موضع حضرت (پایاننامه)، ص۹۷-۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> |
| | |
| | == جستارهای وابسته == |
| | {{مدخل وابسته}} |
| | * [[اختلاف]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
| | |
| | == منبع == |
| | # [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|'''دین و نبوت''']] |
| | # [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
| | |
| | [[رده:فلسفه نبوت]] |
| | [[رده:شئون امامت]] |
| | [[رده:مقالههای اولویت دو]] |