اسم اعظم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۷: خط ۷۷:


== حقیقت اسم اعظم ==
== حقیقت اسم اعظم ==
هر چند که تعبیر اسم اعظم در قرآن نیامده است، اما در [[روایات]] و [[آیات]] از آن بسیار یاد شده است. [[اسم اعظم]]، [[اسم الهی]] است که جامع، [[مرجع]] و منتهای همه [[اسما]] و [[صفات الهی]] است و همه [[حقایق]] هستی را در بردارد<ref>المیزان، علامه طباطبایی، ج ۸، ص۳۵۴.</ref>. بنابراین می‌‌توان گفت که وی همان متاله است؛ زیرا [[الله]] همان اسم جامع و کامل است که همه اسما و صفات الهی را در خود دارد.
هر چند که تعبیر اسم اعظم در قرآن نیامده است، اما در [[روایات]] و [[آیات]] از آن بسیار یاد شده است. [[اسم اعظم]]، [[اسم الهی]] است که جامع، [[مرجع]] و منتهای همه اسما و [[صفات الهی]] است و همه [[حقایق]] هستی را در بردارد<ref>المیزان، علامه طباطبایی، ج ۸، ص۳۵۴.</ref>. بنابراین می‌‌توان گفت که وی همان متاله است؛ زیرا [[الله]] همان اسم جامع و کامل است که همه اسما و صفات الهی را در خود دارد.


=== اسم اعظم، [[حقیقت]] خارجی ===
=== اسم اعظم، [[حقیقت]] خارجی ===
خط ۸۹: خط ۸۹:


=== آثار متاله شدن ===
=== آثار متاله شدن ===
اگر کسی به اسم اعظم دست یافت و متاله شد می‌‌تواند به اذن الهی و [[خلافت]] بر کائنات، در آن [[تصرف تکوینی]] نماید. در [[آیات قرآنی]] به غیر از [[پیامبران]] و [[معصومان]]{{ع}} از کسانی دیگری به عنوان دارندگان و حاملان اسم اعظم یاد شده است.
اگر کسی به اسم اعظم دست یافت و متاله شد می‌‌تواند به اذن الهی و [[خلافت]] بر کائنات، در آن تصرف تکوینی نماید. در [[آیات قرآنی]] به غیر از [[پیامبران]] و [[معصومان]]{{ع}} از کسانی دیگری به عنوان دارندگان و حاملان اسم اعظم یاد شده است.


از جمله کسانی که به اسم اعظم دست یافته بود و در مقام متاله به سر می‌‌برد، می‌‌توان از [[بلعم باعورا]] یاد کرد. خداوند در [[آیه]] ۱۷۵ [[سوره اعراف]] بیان می‌‌کند که وی در مسیر شدن هایش به جایگاهی عالی و بلند رسیده بود و [[آیات الهی]] را در [[اختیار]] داشت. از [[روایات تفسیری]] استفاده می‌‌شود که تعبیر [[قرآن]] به این که [[بلعم باعورا]] دارنده آیات الهی بوده است، همان رسیدن به [[مقام]] متاله و دارندگی [[اسم اعظم]] [[الهی]] بوده است<ref>نورالثقلین، ذیل ایه، حدیث ۳۶۷ و مراه العقول، ج ۳، ص۳۷.</ref>.
از جمله کسانی که به اسم اعظم دست یافته بود و در مقام متاله به سر می‌‌برد، می‌‌توان از [[بلعم باعورا]] یاد کرد. خداوند در [[آیه]] ۱۷۵ [[سوره اعراف]] بیان می‌‌کند که وی در مسیر شدن هایش به جایگاهی عالی و بلند رسیده بود و [[آیات الهی]] را در [[اختیار]] داشت. از [[روایات تفسیری]] استفاده می‌‌شود که تعبیر [[قرآن]] به این که [[بلعم باعورا]] دارنده آیات الهی بوده است، همان رسیدن به مقام متاله و دارندگی [[اسم اعظم]] [[الهی]] بوده است<ref>نورالثقلین، ذیل ایه، حدیث ۳۶۷ و مراه العقول، ج ۳، ص۳۷.</ref>.


بلعم باعورا که از [[امت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} بود با [[اطاعت]] و [[بندگی]] خود را جایی می‌‌رسد که می‌‌توانست در [[کائنات]] [[تصرف]] کند. گزارش‌هایی چندی از تصرفات وی در کائنات در برخی از [[روایات اسلامی]] و غیر [[اسلامی]] آمده است.
بلعم باعورا که از [[امت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} بود با [[اطاعت]] و [[بندگی]] خود را جایی می‌‌رسد که می‌‌توانست در کائنات [[تصرف]] کند. گزارش‌هایی چندی از تصرفات وی در کائنات در برخی از [[روایات اسلامی]] و غیر [[اسلامی]] آمده است.


از دیگر کسانی که متاله شده و دارنده اسم اعظم گردیده می‌‌توان به [[آصف بن برخیا]] [[وزیر]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و [[عفریت]] جنی یاد کرد. آن دو نیز دارنده اسم اعظم الهی بودند و می‌‌توانستند در کائنات و هستی تصرف نمایند. [[خداوند]] در [[آیه]] ۴۰ [[سوره نمل]] با تعبیر این که وی دارای " [[علم من الکتاب]]" است از دارندگی اسم اعظم وی یاد می‌‌کند. از این روست که وی می‌‌توانست تخت بقلیس را که در [[یمن]] بود در کم‌تر از یک چشم بر هم زدن به [[فلسطین]] منتقل کند. روایات اسلامی نیز این معنا را [[تأیید]] می‌‌کند که مراد از " علم من الکتاب " دارندگی اسم اعظم و متاله شدن است<ref>تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه.</ref>
از دیگر کسانی که متاله شده و دارنده اسم اعظم گردیده می‌‌توان به [[آصف بن برخیا]] [[وزیر]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و [[عفریت]] جنی یاد کرد. آن دو نیز دارنده اسم اعظم الهی بودند و می‌‌توانستند در کائنات و هستی تصرف نمایند. [[خداوند]] در [[آیه]] ۴۰ [[سوره نمل]] با تعبیر این که وی دارای " [[علم من الکتاب]]" است از دارندگی اسم اعظم وی یاد می‌‌کند. از این روست که وی می‌‌توانست تخت بقلیس را که در [[یمن]] بود در کم‌تر از یک چشم بر هم زدن به [[فلسطین]] منتقل کند. روایات اسلامی نیز این معنا را [[تأیید]] می‌‌کند که مراد از " علم من الکتاب " دارندگی اسم اعظم و متاله شدن است<ref>تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه.</ref>
خط ۹۹: خط ۹۹:
کسانی که متاله و دارنده اسم اعظم هستند بر [[تکوین]] و امور هستی و کائنات، [[تسلط]] و [[سلطه]] دارند و می‌‌تواند آنان را هر گونه که [[ماذون]] هستند تصرف کنند. از جمله تصرفاتی که در قرآن به صراحت از آن سخن به میان امده جا به جایی [[تخت بلقیس]] بوده است که از سوی آصف بن برخیا انجام می‌‌پذیرد. تصرفات [[حضرت عیسی]]{{ع}} از جمله [[زنده کردن]] [[مردگان]]، [[خلقت]] پرندگان، [[درمان]] بیماری‌های سخت درمان و مانند آن، طبق [[روایات]] از جمله دخل و تصرفاتی است که با اسم اعظم صورت می‌‌گرفت<ref>مراه العقول، ج ۳، ص۳۷.</ref>.
کسانی که متاله و دارنده اسم اعظم هستند بر [[تکوین]] و امور هستی و کائنات، [[تسلط]] و [[سلطه]] دارند و می‌‌تواند آنان را هر گونه که [[ماذون]] هستند تصرف کنند. از جمله تصرفاتی که در قرآن به صراحت از آن سخن به میان امده جا به جایی [[تخت بلقیس]] بوده است که از سوی آصف بن برخیا انجام می‌‌پذیرد. تصرفات [[حضرت عیسی]]{{ع}} از جمله [[زنده کردن]] [[مردگان]]، [[خلقت]] پرندگان، [[درمان]] بیماری‌های سخت درمان و مانند آن، طبق [[روایات]] از جمله دخل و تصرفاتی است که با اسم اعظم صورت می‌‌گرفت<ref>مراه العقول، ج ۳، ص۳۷.</ref>.


اسم اعظم و متاله شدن، در [[حقیقت]] عامل ترفیع درجات [[بشر]] است به گونه ای که می‌‌تواند در [[مقامات]] عالی هستی قرار گرفته و در آن [[تصرف]] کرده و تغییرات و تبدیلات و تحویلاتی در آن انجام دهد. [[آیات]] ۱۷۵ و ۱۷۶ [[سوره اعراف]] این معنا را روشن می‌‌سازد که [[اسم اعظم]] و متاله شدن تا چه اندازه سبب می‌‌شود تا [[خلافت الهی]] را در [[اختیار]] گیرد و بتواند در [[مقام]] [[ربوبیت]] طولی عمل کند. البته همه دارندگان اسم اعظم در یک مرتبه و درجه نیستند؛ زیرا برخی از آنان تنها [[توانایی]] تصرفات در بخشی را دارا می‌‌باشند و برخی دیگر در همه بخش‌های هستی و [[کائنات]] [[ماذون]] به تصرف می‌‌باشند، چنان که کیفیت تصرفات نیز متفاوت می‌‌باشد. این معنا را می‌‌توان از کیفیت تصرف [[آصف]] و [[عفریت]] به دست آورد.
اسم اعظم و متاله شدن، در [[حقیقت]] عامل ترفیع درجات [[بشر]] است به گونه ای که می‌‌تواند در [[مقامات]] عالی هستی قرار گرفته و در آن [[تصرف]] کرده و تغییرات و تبدیلات و تحویلاتی در آن انجام دهد. [[آیات]] ۱۷۵ و ۱۷۶ [[سوره اعراف]] این معنا را روشن می‌‌سازد که [[اسم اعظم]] و متاله شدن تا چه اندازه سبب می‌‌شود تا [[خلافت الهی]] را در [[اختیار]] گیرد و بتواند در مقام [[ربوبیت]] طولی عمل کند. البته همه دارندگان اسم اعظم در یک مرتبه و درجه نیستند؛ زیرا برخی از آنان تنها [[توانایی]] تصرفات در بخشی را دارا می‌‌باشند و برخی دیگر در همه بخش‌های هستی و کائنات [[ماذون]] به تصرف می‌‌باشند، چنان که کیفیت تصرفات نیز متفاوت می‌‌باشد. این معنا را می‌‌توان از کیفیت تصرف [[آصف]] و [[عفریت]] به دست آورد.


از سویی دیگر، دارندگی اسم اعظم و یا متاله شدن به معنای دست یابی به [[عصمت]] نیست؛ زیرا عصمت مقام [[برتری]] است که نیازمند توجه ویژه از سوی [[خداوند]] و [[تطهیر الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ ٱلْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعْنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًۭا}} «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی  مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> البته شاید بتوان گفت که متالهان از نوعی عصمت در درجات پایین برخوردار می‌‌باشند ولی این عصمت هرگز آنان را تا پایان [[حیات دنیوی]] از [[شر]] [[شیطان]] و وسوسه‌های [[نفسانی]] و بیرونی [[حفظ]] نمی‌کند. از این روست که تفاوت‌های ماهوی میان هر یک از مقامات وجود دارد. از [[آیات قرآنی]] که در ارتباط با دارندگی اسم اعظم وارد شده است نه تنها عصمت [[اثبات]] نمی‌شود بلکه مواردی را نیز بیان می‌‌کند که دارنده آن دچار [[لغزش]] شده و حتی [[سقوط]] کرده است.
از سویی دیگر، دارندگی اسم اعظم و یا متاله شدن به معنای دست یابی به [[عصمت]] نیست؛ زیرا عصمت مقام [[برتری]] است که نیازمند توجه ویژه از سوی [[خداوند]] و [[تطهیر الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ ٱلْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعْنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًۭا}} «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی  مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> البته شاید بتوان گفت که متالهان از نوعی عصمت در درجات پایین برخوردار می‌‌باشند ولی این عصمت هرگز آنان را تا پایان [[حیات دنیوی]] از [[شر]] [[شیطان]] و وسوسه‌های [[نفسانی]] و بیرونی [[حفظ]] نمی‌کند. از این روست که تفاوت‌های ماهوی میان هر یک از مقامات وجود دارد. از [[آیات قرآنی]] که در ارتباط با دارندگی اسم اعظم وارد شده است نه تنها عصمت [[اثبات]] نمی‌شود بلکه مواردی را نیز بیان می‌‌کند که دارنده آن دچار [[لغزش]] شده و حتی [[سقوط]] کرده است.
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
[[امامان معصوم]]{{ع}} افزون بر دارندگی اسم اعظم که در [[آیه]] ۴۳ [[سوره رعد]]<ref>{{متن قرآن|وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلًۭا قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدًۢا بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَـٰبِ}} «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> بنا بر [[روایات تفسیری]] بیان شده است، دارنده [[عصمت]] بودند که آنان را از [[شر]] هر گونه پلشتی و [[رجس]] [[حفظ]] می‌‌کرد و در [[طهارت]] مطلق قرار می‌‌داد<ref>احزاب آیه ۳۳.</ref>.
[[امامان معصوم]]{{ع}} افزون بر دارندگی اسم اعظم که در [[آیه]] ۴۳ [[سوره رعد]]<ref>{{متن قرآن|وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلًۭا قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدًۢا بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَـٰبِ}} «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> بنا بر [[روایات تفسیری]] بیان شده است، دارنده [[عصمت]] بودند که آنان را از [[شر]] هر گونه پلشتی و [[رجس]] [[حفظ]] می‌‌کرد و در [[طهارت]] مطلق قرار می‌‌داد<ref>احزاب آیه ۳۳.</ref>.


به نظر می‌‌رسد که متاله شدن می‌‌بایست همواره به گونه ای باشد که [[اطاعت]] و [[تعبد]] در آن تقویت شده باشد و شخص هرگز همانند [[ابلیس]] دچار [[غرور]] و [[نخوت]] نشود که نتیجه آن [[استکبار]] می‌‌باشد که هستی خود و دیگران را به نابودی می‌‌کشاند. باشد هماره در مسیر [[عبودیت]] گام برداریم و متاله شدن را ابرازی برای [[تقرب به خداوند]] بشماریم نه ابزاری برای [[قدرت]] و بهره‌مندی از [[دنیا]]؛ چنان که شماری این گونه عمل کردند و با تصرفات [[باطل]] خویش در [[تکوین]] خود و دیگران را به نابودی کشانیدند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[سلطه بر کائنات با اسم اعظم (مقاله)|سلطه بر کائنات با اسم اعظمی]].</ref>.
به نظر می‌‌رسد که متاله شدن می‌‌بایست همواره به گونه ای باشد که [[اطاعت]] و [[تعبد]] در آن تقویت شده باشد و شخص هرگز همانند [[ابلیس]] دچار [[غرور]] و [[نخوت]] نشود که نتیجه آن [[استکبار]] می‌‌باشد که هستی خود و دیگران را به نابودی می‌‌کشاند. باشد هماره در مسیر [[عبودیت]] گام برداریم و متاله شدن را ابرازی برای [[تقرب به خداوند]] بشماریم نه ابزاری برای [[قدرت]] و بهره‌مندی از [[دنیا]]؛ چنان که شماری این گونه عمل کردند و با تصرفات [[باطل]] خویش در [[تکوین]] خود و دیگران را به نابودی کشانیدند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[سلطه بر کائنات با اسم اعظم (مقاله)|سلطه بر کائنات با اسم اعظم]].</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش