←رابطه اسم مستأثر و اسم اول و باطن
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اسم مستأثر | | موضوع مرتبط = اسم مستأثر | ||
| عنوان مدخل = اسم مستأثر | | عنوان مدخل = اسم مستأثر | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[اسم مستأثر در حدیث]] - [[اسم مستأثر در معارف دعا و زیارات]] - [[اسم مستأثر در کلام اسلامی]] - [[اسم مستأثر در عرفان اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۴۱: | خط ۴۰: | ||
عرفای متأله، اسم اول و باطن و ظاهر و آخر را [[اسماء]] اُوَل نامیدهاند که عبارتند از: اسمایی که پس از اعتبار، [[مفاتیح الغیب]]، مفتاح بطون و [[شهادت]] میگردند. مفاتیح بطون، اسم باطن و اول است و مفاتیح شهادت، اسم ظاهر و آخر است. این [[اسما]] در مرتبه واحدیت اعتبار میگردند<ref>دانشنامه قرآن، خرمشاهی، ج۱ و ۲، ص۲۰، ۳۲۱، ۳۴۸ و ۱۴۱۹.</ref>. | عرفای متأله، اسم اول و باطن و ظاهر و آخر را [[اسماء]] اُوَل نامیدهاند که عبارتند از: اسمایی که پس از اعتبار، [[مفاتیح الغیب]]، مفتاح بطون و [[شهادت]] میگردند. مفاتیح بطون، اسم باطن و اول است و مفاتیح شهادت، اسم ظاهر و آخر است. این [[اسما]] در مرتبه واحدیت اعتبار میگردند<ref>دانشنامه قرآن، خرمشاهی، ج۱ و ۲، ص۲۰، ۳۲۱، ۳۴۸ و ۱۴۱۹.</ref>. | ||
قیصری میگوید: اسما از جهتی منقسم به چهار قسمت میشوند که آنها را امّهات اسما میگویند و عبارتاند از: اول و آخر و ظاهر و باطن که جامع آنها [[الله]] و [[رحمان]] است و هر اسمی، مظهری از ذات [[حق]] است، یا [[مظهر]] ازلیت اوست و یا مظهر [[ابدیت]]، چنانکه اول، مظهر ازلیت است و آخر، مظهر ابدیت است، [[ظهور]] او از اسم ظاهر و بطون از اسم باطن است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، ج۱، ص۱۸۷.</ref>. چون منشأ انتزاع این چهار اسم، [[ذات حق تعالی]] است، پس آنها جزو اسم ذات میباشند، و از طرفی، چون معنای اول، اولیت به تمام [[کمالات]] بود و معنای باطن، سرّ [[معیت]] وجودی حضور حق تعالی با جهان در [[نهان]] بود، و از طرف دیگر، [[اسم مستأثر]]، منحصر به حق تعالی بود و از دید غیر [[خدا]] نهان بود، به همین خاطر، اسم مستأثر را نیز جزو اسماء ذاتیه شمردهاند که تحت [[پوشش]] اول و باطن میباشد، پس همآهنگی کامل اسم مستأثر با اسم اول و باطن، در ویژگیهایشان معلوم میگردد | قیصری میگوید: اسما از جهتی منقسم به چهار قسمت میشوند که آنها را امّهات اسما میگویند و عبارتاند از: اول و آخر و ظاهر و باطن که جامع آنها [[الله]] و [[رحمان]] است و هر اسمی، مظهری از ذات [[حق]] است، یا [[مظهر]] ازلیت اوست و یا مظهر [[ابدیت]]، چنانکه اول، مظهر ازلیت است و آخر، مظهر ابدیت است، [[ظهور]] او از اسم ظاهر و بطون از اسم باطن است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، ج۱، ص۱۸۷.</ref>. چون منشأ انتزاع این چهار اسم، [[ذات حق تعالی]] است، پس آنها جزو اسم ذات میباشند، و از طرفی، چون معنای اول، اولیت به تمام [[کمالات]] بود و معنای باطن، سرّ [[معیت]] وجودی حضور حق تعالی با جهان در [[نهان]] بود، و از طرف دیگر، [[اسم مستأثر]]، منحصر به حق تعالی بود و از دید غیر [[خدا]] نهان بود، به همین خاطر، اسم مستأثر را نیز جزو اسماء ذاتیه شمردهاند که تحت [[پوشش]] اول و باطن میباشد، پس همآهنگی کامل اسم مستأثر با اسم اول و باطن، در ویژگیهایشان معلوم میگردد<ref>[مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].</ref>. | ||
== حقیقت اسم مستأثر == | |||
{{متن حدیث|فَأَسْأَلُكَ -اللَّهُمَّ- بِالْمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۵۰، بند ۵.</ref>. «پس از تو درخواست مینمایم -بارخدایا- قسم بنامهای پنهان شدهات، و به [[جمال]] و نیکوییت که پردهها ([[انوار]] [[عزّت]] و جلال و [[عظمت]] و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و [[آفریده]] شدگان) پوشیده است». | |||
[[اسماء الهی]] تعینات، تجلیات، ظهورات [[ذات الهی]] و [[واسطه فیض]] حقند و [[فیض الهی]] از طریق آنها به عالم [[ملک]] و [[ملکوت]] میرسد، در بین این [[اسماء]] همانطور که از [[روایات]] بر میآید [[خداوند]] دارای اسمی است که برای خود برگزیده است و احدی از آن مطلع نیست حتی [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اوصیاء]] او. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید [[اسم اعظم]] که ۷۳ حرف میباشد پیش ما هست و یک حرف آن نزد خداست که {{متن حدیث|اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ}}. این اسم به [[اسم مکنون]] و مخزون نیز خوانده شده است و از مراتب [[غیبی]] اسم اعظم شمرده میشود. این مطلب را از روایات باب حدوث اسماء کافی میتوان استفاده کرد. که [[روایت]] امام باقر {{ع}} را نقل میکنیم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۰، {{عربی|بَابُ مَا أُعْطِيَ الْأَئِمَّةُ {{عم}} مِنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ}}، ح۱، همچنین حدیث ۳ به این مطلب اشاره دارد.</ref>. | |||
«امام باقر {{ع}} فرمود: اسم اعظم [[خدا]] هفتاد و سه حرف است، و تنها یک حرف آن نزد [[آصف]] بود، آصف آن یک حرف را گفت و [[زمین]] میان او و [[تخت بلقیس]] [[درهم]] نوردید تا او تخت را بهدست آورد، سپس [[زمین]] بحالت اول برگشت، و این عمل در کمتر از یک چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در [[علم غیب]] برای خود مخصوص ساخته است {{متن حدیث|وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ}}. | |||
پس [[اسم مستأثر]] [[الهی]] از [[اسماء]] برگزیده و از مراتب اسم اعظم است، که در نزد خود [[پروردگار]] میباشد و هیچ کس حتی [[نبی اکرم]] {{صل}} و [[سلم]] هم از آن [[آگاه]] نیست. و در [[روایات]] نیز به این مطلب اشاره شده است. [[ابن عربی]] در [[فتوحات]] مکیه ذیل [[دعای پیامبر]] {{صل}}: {{متن حدیث|اللهم انى اسألك بكل اسم سّميته به نفسك او علمت احدا من خلقك او استأثرت به فى علم غيبك}} فرموده که این اسم مستأثر از همه ماسوی [[الله]] پنهان است، و کسی جز [[خدا]] نمیداند و بر آن آگاه نیست<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، باب ۳۶۵.</ref>. | |||
آقا محمدرضا قمشهای درباره اسم مستأثر مینویسند: «[[خداوند]] دارای اسماء و یژهای است که تنها مخصوص خود اوست، هیچ کس جز او آنها را نمیداند و هیچ کس به [[دانش]] او احاطه ندارد مگر آنچه را که خدا بخواهد و به واسطه همین اسم مستأثره است که از میان [[بندگان]] تنها [[دانشمندان]] خدا میترسند، این دانشمندان عبارتند از: [[پیامبران]]، فرستادگان و [[دوستان]] نزدیک خدا. علّت [[خشیت]] و [[ترس]] آن است که نامبردگان به اسماء ویژه و مقتضای آنها [[علم]] و [[آگاهی]] ندارند، چراکه شاید در آن اسماء اموری باشد که باید از آنها به خدا [[پناه]] ببرند، چنانکه در [[دعا]] وارد شده است: خدایا از تو به تو پناه میبرم: {{متن حدیث|إلهي أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ}}<ref>آقا محمدرضاقمشهای، رساله خلافت کبری، ترجمه و شرح علی زمانی قمشهای، ص۴۱، نشر کانون پژوهش ۱۳۷۸.</ref>. | |||
همانطور که در پیش به آن اشاره شد، [[غیب]] [[ذات حق تعالی]] در مرتبه ذات [[وحدت]] [[حق]] حقیقیه مطلقه که از شدت بطون و [[غیب]] بدون واسطه هیچ یک از [[اسماء و صفات]] ظاهر نمیگردد، جهت بطون آن مقام احدیت است؛ و اولین تعین [[الهی]] بعد از این ماقم غیب و [[باطن]]، که واسطه در [[ظهور]] مقام واحدیت و ظهور [[اسماء الهی]] است، [[اسم مستأثر]] الهی میباشد. پس به این معنی اسم مستأثر جهت غیب و بطون [[ذات الهی]] است که هیچ ظهوری ندارد و هیچ کس از آن مطلع نمیباشد. | |||
صدرالدین قونوی [[اسماء]] [[حق]] را به دو قسم تقسیم میکند، یک قسم آنهایی که در عالم ظهور کردهاند و مظهردارند. که [[نیکوکاران]] کمّل یا از طریق همین ظهورها یا از طریق [[کشف و شهود]] آنها را میشناسند و قسم دوم اسمایی که اثری و ظهوری از آنها در عالم نیست و مستأثر در غیب الهیند<ref>ابن فناری، مصباح الانس فصل چهارم از فصول فاتحه، ص۱۴.</ref>. | |||
بنابراین معنی، اسم مستأثر، اسم [[برگزیده الهی]] است که اولین تعین غیب و بطون ذات الهی میباشد، و واسطه در ظهور مقام واحدیت که مقام ظهور اسماء است، میباشد. این اسم ظهوری و مظهری در خارج ندارد، لذا برای هیچ کس شناخته شده نیست. | |||
[[امام خمینی]] در شرح دعای [[سحر]] احتمال دیگری را در اسم مستأثر میدهند که شاید اسم مستأثر همان مقام غیب باشد و اطلاق اسم بر مقام غیب ذات به این جهت است که خود ذات علامت و نشانه بر ذات است. ایشان در تعلیقیه بر مصباح الانس این نظر را به استادشان مرحوم شاه آبادی نسبت میدهند، و در شرح دعای سحر میفرمایند: (که استاد [[عارف]] کامل فرمودهاند که اسم مستأثر همان ذات احدّیت مطلقه حق است؛ زیرا ذات الهی با تعین منشأ ظهور است، امّا ذات مطلقه بدون تعین منشأ ظهور اسماء نمیباشد و اطلاق اسم بر این مقام ذات از باب [[تسامح]] در تعبیر است و اطلاق [[حقیقی]] نمیباشد<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص۱۱۵.</ref>. | |||
پس قول دوم در [[اسم مستأثر]] این شد که این اسم همان مقام احدیت میباشد، که ذات [[غیبی]] [[حق]] است و هیچ اثر و ظهوری در خارج ندارد. | |||
نظر سومی در اسم مستأثر میباشد که از کلمات [[امام خمینی]] در بعضی از کتابهای [[عرفانی]] ایشان میتوان استفاده کرد. برای تبیین نظر ایشان بیان این مطلب لازم است، که نحوه ارتباط [[خداوند]] با موجودات دیگر از دو طریق است: یکی غیرمستقیم که راه علل و اسباب است و یکی مستقیم که خداوند با تمام اشیاء یک ارتباط خاص وجودی مستقیم دارد، به نحو سریان در همه اشیاء که از [[اسرار الهی]] است و کسی از چگونگی آن مطلع نیست. ابن فناری در مصباح الانس بعد از اشاره به نحوه ارتباط اولی در سرّ ارتباط دومی میفرماید که سرّ این ارتباط [[وحدت]] ذاتی حق در همه موجودات میباشد که [[احکام]] کثرت و وسایط را مستهلک میکند و به همین جهت هرچه غیر [[حق تعالی]] در عالم به علیت وصف گردد در واقع معدّ میباشد و مؤثّر [[حقیقی]] خدای واحد [[قهار]] است<ref>ابن فناری، مصباح الانس، ص۲۸.</ref>. | |||
و جامی در اشعة اللمعات<ref>جامی، اشعةاللمعات، ص۱۴-۱۵.</ref> بر اساس همین دو طریق جذبه و [[سلوک الی الله]] را بیان میکند فرق سالک مجذوب و مجذوب سالک را بیان میکند که اگر موجودات در نسبت با حق، حق سبحانه بیواسطه امر احاطه و سریان در او پیداکرد و فیضی هم که برسد بیواسطه است این طریق خاص است که [[بنده]] جذبه پیداکرده است و به او مجذوب سالک گویند و اگر به واسطه اموری بود که سلسله ترتیب است فیضی که به او میرسد به واسطه اموری است که سلسله مراتب با او [[معیت]] میکند که رونده این راه سالک مجذوب گویند. | |||
حال امام خمینی میفرماید جهت ارتباط مستقیم [[خدا]] با اشیاء که از آن به سرّ وجودی نام میبرند [[مظهر]] اسم مستأثر حق میباشد، که بنابراین نظر همانطور که [[اسماء الهی]] مظهر دارند [[اسم مستأثر]] نیز [[مظهر]] دارد؛ اما همانطور که خود این اسم برگزیده است و کسی از آن مطلع نیست مظهرهای آنکه همان جهت ارتباط [[غیب]] مستقیم اشیاء با [[حق]] است، کسی از آن مطلع نیست. | |||
[[امام خمینی]] در تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم میفرماید: {{عربی|عندي ان الاسم المستأثر ايضا له اثر في العين الا ان اثره ايضا مستأثر فان للاحدية الذاتيه وجهة خاصة مع كل شئ هو سره الوجودي لايعرفها احد الاالله كمال قال}} {{متن قرآن|مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا}}<ref>«هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد» سوره هود، آیه ۵۶.</ref> {{عربی|و لكل وجهه هو موليها فالوجه الغيبيه لها اثر مستأثر غيبى تدبر تعرف}}<ref>امام خمینی، تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، ص۲۶.</ref>. لذا [[حضرت امام خمینی]] ترتیب [[عوالم]] را که قیصری در شرح فصوص الحکم بیان میکند نمیپسندد و اولین عالم را سر وجودی اشیاء در [[مقام علم]] و عیان بیان میکند<ref>امام خمینی، تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، ص۳۲.</ref>. | |||
از ظاهر [[کلام]] امام خمینی در شرح دعای [[سحر]] استفاده میشود که اصل این قول از استادشان مرحوم شاهآبادی است و ایشان آن را شرح کردهاند<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص۱۷۴.</ref> و بر اساس همین نظر در [[خطبه]] وصیتنامهشان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} را مظهر همه [[اسماء]] حتی اسم مستأثر میدانند، گرچه کسی جز حق از مظاهر این اسم [[آگاه]] نیست. | |||
به نظر میرسد این قول جامعتر و بیشتر مورد پسند است که اسم مستأثر همان طور که امام خمینی میفرمایند مظهری دارد چرا که اسم است و اسم ذات با تعین و وصف خاص است، و اگر اسم است پس [[ظهور]] و مظهری دارد و الا تنها مقام ذات مطلق غیرمتعین احدیت که بیواسطه اسم و رسم است، و در مقام و مرتبه قبل از واحدیت که مقام [[اسماء و صفات]] است، هیچ ظهور و مظهری ندارد. پس اگر اسم است هر چند اسم برگزیده و مخصوص خودش است، و هیچ کس از آن اطلاعی ندارد، اما [[مظهر]] و [[ظهور]] دارد و همانطور که [[امام خمینی]] فرمودهاند میتواند مظهر و ظهور آن نیز برگزیده باشد و علمش مخصوص خودش باشد اگرچه در وجود آثاری داشته باشد و باز ما هم ندانیم که آن آثار از آن [[اسم مستأثر]] است؛ چون نه مظهر آن را کسی میداند و نه خود آن اسم را، و سریان وجودی [[ذات الهی]] در همه وجود و این که خودش میفرماید من از سیاهی چشم به سفیدی آن به شما نزدیکترم، یا میفرماید من از رگ گردنتان به شما نزیکتر هستم، یا بحث [[فطرت]] [[الهی]] و [[فیض]] دائمی الهی در بقاء هستی در حالی که هستی غیر از او نیست؛ همه این مطالب دالّ بر این سخن است. و اینکه میفرماید حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه معصومین]] {{عم}} نیز از آن [[آگاه]] نیستند و خبر ندارند، شاید بتوان گفت که [[علم]] بر آن اسم، فقط مرتبه وجودی ذات [[واجب]] الوجود را میخواهد، و اگر کسی در آن مرتبه نیست که نیست، پس فی حد ذاته نمیتواند بر آن اسم علم داشته باشد. و آن اسم و علم به آن، با مرتبه [[غیب]] الغیوب و مقام احدیت عین هم است و ذات هیچ ماسوایی در آن مرتبه نیست تا آگاه بر آن شود و آن مقام مخصوص آن ذات است. | |||
پس در اسم مستأثر سه نظر بیان شده است: اولین تعین ذات [[حق]] بعد از مقام احدیت که واسطه در ظهور مقام واحدیت است و اولین رتبه [[اسم اعظم]] است. و به تعبیر [[روایت]] یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم است؛ | |||
مقام [[غیب مطلق]] ذات حق که مقام احدیت است. و هیچ ظهور و مظهری ندارد و اطلاق اسم بر آن از باب [[تسامح]] در تعبیر است؛ | |||
اسم مستأثر همان سریان وجودی ذات حق در تمام اشیاء است و نحوه ارتباط مستقیم ذات [[حق]] با تمام اشیاء است، بنابراین [[اسم مستأثر]]، هم اسم متعین است و هم [[ظهور]] دارد؛ گرچه کسی بر آن اسم و [[مظهر]] آن [[آگاه]] نیست. و ما نیز این قول را پسندیدیم<ref>[[قربانعلی صمدی|صمدی، قربانعلی]]، [[سجاده نور (کتاب)|سجاده نور]]، ج۱، ص ۲۷۷-۲۸۲.</ref>. | |||
== دیدگاه [[امام خمینی]] درباره [[اسم مستأثر]] == | == دیدگاه [[امام خمینی]] درباره [[اسم مستأثر]] == | ||
[[حضرت امام خمینی]] به لحاظ ویژگیهای منحصر به فردی که داشت، تحولات چشمگیری در [[جهان اسلام]] و [[علوم اسلامی]] به وجود آورد که نیاز به بیان نیست. این [[عارف]] ربانی در [[عرفان اسلامی]]، از [[ | [[حضرت امام خمینی]] به لحاظ ویژگیهای منحصر به فردی که داشت، تحولات چشمگیری در [[جهان اسلام]] و [[علوم اسلامی]] به وجود آورد که نیاز به بیان نیست. این [[عارف]] ربانی در [[عرفان اسلامی]]، از [[صاحبنظران]] بنام معاصر است و با دقت و ژرفنگری در مباحث [[عرفان نظری]] [[مکتب]] [[ابن عربی]]، آرا و ابتکارات ویژهای ارائه نمود که از دید سایر عارفان مخفی بود. تعلیقات ایشان بر شرح [[فصوص الحکم قیصری (کتاب)|فصوص الحکم قیصری]] و به خصوص [[مصباح الانس ابن فناری (کتاب)|مصباح الانس ابن فناری]] و به طور عموم سایر تألیفات [[عرفانی]] او، مشحون از نظرات او میباشد. | ||
یکی از تحقیقات ابتکاری امام خمینی «دیدگاه ایشان درباره اسم مستأثر» است که با دیدگان عارفان بزرگی، چون [[ابن عربی]]، قونوی، قیصری کاملاً متفاوت است. ما دیدگاه | یکی از تحقیقات ابتکاری امام خمینی «دیدگاه ایشان درباره اسم مستأثر» است که با دیدگان عارفان بزرگی، چون [[ابن عربی]]، قونوی، قیصری کاملاً متفاوت است. ما دیدگاه حضرت امام را تقریر میکنیم و در لابهلای مطالب، به بررسی و [[داوری]] [[اختلاف]] دیدگاه ایشان با [[عارفان]] دیگر میپردازیم: «وجود، یا به تجلی [[غیبی]] احدی که همه [[اسما]] و صفات در ساحتش [[مقهور]] و مستهلکند تجلی میکند و این تجلی به [[اسم مستأثر]] که هفتاد و سومین حرف از حروف [[اسم اعظم]] است، واقع میشود که [[مقام]] به شرط لایی همین است، و در این مقام، برای [[حق تعالی]] اسمی است که این اسم بر احدی معلوم نیست و حق تعالی متفرّد به [[علم]] به آن اسم است و آن نام [[مقدس]] در [[علم غیب]] [[خدای تعالی]] برگزیده و انحصاری او است و این تجلی، همان تجلی [[غیب]] احدی است که به وجهه غیبیه حضرت [[فیض]] [[اقدس]] واقع میشود، و اما ذات [[حق]] از حیث ذات در هیچ مرآتی از مرآتها تجلی نمیکند و هیچ رهروی از [[اهل الله]]، تاب [[شهود]] او را ندارد.»..<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم... ، ص۱۴؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۳۸.</ref>. | ||
همانگونه که ملاحظه میشود حضرت امام در عبارت بالا، اسم مستأثر را هفتاد و سومین حرف از حروف اسم اعظم میداند که کاملاً با [[متن حدیث]] اول که قبلاً بیان کردیم یکی است و دیدگاه ایشان، مطابق مفاد [[حدیث]] است. دیگر این که معنایی که برای اسم مستأثر ارائه میدهد، دقیقاً معنای لغوی است که از کتب لغت بیان کردیم. سوم این که [[خدا]] با اسم مستأثر تجلی میکند، اما کلم و اثر آن را در اینجا بیان نفرموده است، بلکه در جای دیگر میفرماید: «ولی نزد من -یعنی امام بزرگوار- تحقیقاً برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت، اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیث ذاتیه با هر چیزی، وجهه و [[ارتباط]] خاصی و ربط مخصوصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز [[خدای تعالی]] بدان [[علم]] ندارد»<ref>امام خمینی، تعلیقات علی مصباح الانس، ص۲۱۸؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۴۲.</ref>. | همانگونه که ملاحظه میشود حضرت امام در عبارت بالا، اسم مستأثر را هفتاد و سومین حرف از حروف اسم اعظم میداند که کاملاً با [[متن حدیث]] اول که قبلاً بیان کردیم یکی است و دیدگاه ایشان، مطابق مفاد [[حدیث]] است. دیگر این که معنایی که برای اسم مستأثر ارائه میدهد، دقیقاً معنای لغوی است که از کتب لغت بیان کردیم. سوم این که [[خدا]] با اسم مستأثر تجلی میکند، اما کلم و اثر آن را در اینجا بیان نفرموده است، بلکه در جای دیگر میفرماید: «ولی نزد من -یعنی امام بزرگوار- تحقیقاً برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت، اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیث ذاتیه با هر چیزی، وجهه و [[ارتباط]] خاصی و ربط مخصوصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز [[خدای تعالی]] بدان [[علم]] ندارد»<ref>امام خمینی، تعلیقات علی مصباح الانس، ص۲۱۸؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۴۲.</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۹۲: | ||
سخن بالا هم با معنای لغوی [[اسم مستأثر]] سازگار است و هم با مفاد [[حدیث]] اول و هم با اصطلاح [[عارفان]]؛ اما درباره [[حکم]] و اثر آن در اینجا چیزی نفرموده، فلذا در جای دیگر میگوید: برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیت ذاتیه، با هر چیزی [[ارتباط]] خاصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز [[خدا]] بدان علم ندارد. [[اختلاف]] دیدگاه [[امام خمینی]] با عارفان در این سخن روشن میشود، زیرا ایشان بر خلاف عارفان، [[معتقد]] است که اسم مستأثر، اثر خارجی دارد. برای تقریب دو دیدگاه و تبیین اختلاف، باید بگوییم: نظر عارفان در این زمینه اطلاق دارد، زیرا میگویند: اسم مستأثر، اثر خارجی ندارد، نه اثر مستأثر و نه غیر مستأثر، اما نظر امام خمینی [[مقید]] است، چون میگوید: اسم مستأثر، اثر خارجی مستأثر دارد، پس در این که اسم مستأثر، اثر خارجی غیر مستأثر ندارد، بین امام خمینی با عارفان [[اتفاق نظر]] است؛ البته این را هم باید بگوییم که مبنای امام خمینی در این جا کاملاً منطبق با [[قواعد]] [[عرفانی]] است، زیرا همانگونه که قیصری در مقدمات شرح فصوص بیان کرده است: هیچ اسمی از [[اسما]]، خالی از [[ظهور]] در مظاهر نیست. چیزی که هست مظاهر در [[احکام]]، تابع اسمای حاکمهاند و از خصوصیات اسم [[حاکم]] حکایت مینمایند، یکی از احکام اسمای مستأثره، خفای [[حقیقت]] آن است. | سخن بالا هم با معنای لغوی [[اسم مستأثر]] سازگار است و هم با مفاد [[حدیث]] اول و هم با اصطلاح [[عارفان]]؛ اما درباره [[حکم]] و اثر آن در اینجا چیزی نفرموده، فلذا در جای دیگر میگوید: برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیت ذاتیه، با هر چیزی [[ارتباط]] خاصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز [[خدا]] بدان علم ندارد. [[اختلاف]] دیدگاه [[امام خمینی]] با عارفان در این سخن روشن میشود، زیرا ایشان بر خلاف عارفان، [[معتقد]] است که اسم مستأثر، اثر خارجی دارد. برای تقریب دو دیدگاه و تبیین اختلاف، باید بگوییم: نظر عارفان در این زمینه اطلاق دارد، زیرا میگویند: اسم مستأثر، اثر خارجی ندارد، نه اثر مستأثر و نه غیر مستأثر، اما نظر امام خمینی [[مقید]] است، چون میگوید: اسم مستأثر، اثر خارجی مستأثر دارد، پس در این که اسم مستأثر، اثر خارجی غیر مستأثر ندارد، بین امام خمینی با عارفان [[اتفاق نظر]] است؛ البته این را هم باید بگوییم که مبنای امام خمینی در این جا کاملاً منطبق با [[قواعد]] [[عرفانی]] است، زیرا همانگونه که قیصری در مقدمات شرح فصوص بیان کرده است: هیچ اسمی از [[اسما]]، خالی از [[ظهور]] در مظاهر نیست. چیزی که هست مظاهر در [[احکام]]، تابع اسمای حاکمهاند و از خصوصیات اسم [[حاکم]] حکایت مینمایند، یکی از احکام اسمای مستأثره، خفای [[حقیقت]] آن است. | ||
آنگاه امام خمینی نظر خود را در [[مظهر]] داشتن اسم مستأثر بیان مینماید: کیفیت ارتباط [[غیبی]] احدی را کسی نمیداند، بلکه آن، رابطهای است بین اسمای مستأثره با مظاهر مستأثره، زیرا اسمای مستأثره در نزد ما دارای مظاهر مستأثرهاند و اصلاً هیچ اسمی از [[اسما]]، بدون [[مظهر]] نیست و [[اسم مستأثر]] [[الهی]] نیز مظهری دارد، ولی مظهر آن، مانند خود اسم مستأثر، مستأثر در [[علم غیب]] [[حضرت]] احدیت است. در این مطلب نیز تفاوت [[عقیده]] [[امام خمینی]] با [[عارفان]] به خوبی روشن است. شاید بتوان گفت که ادعای [[امام]] در مظاهر مستأثره، برای اسمای مستأثره، هستند به مفاد [[حدیث]] دوم باشد که [[خدا]] را به [[بنده]] مستأثر در علم غیب حضرت احدیت قسم میداد، که در این صورت، این بنده مستأثر، مظهر مستأثر باشد؛ و از طرفی، با اصول مسلّم [[عرفانی]] سازگار است، | آنگاه امام خمینی نظر خود را در [[مظهر]] داشتن اسم مستأثر بیان مینماید: کیفیت ارتباط [[غیبی]] احدی را کسی نمیداند، بلکه آن، رابطهای است بین اسمای مستأثره با مظاهر مستأثره، زیرا اسمای مستأثره در نزد ما دارای مظاهر مستأثرهاند و اصلاً هیچ اسمی از [[اسما]]، بدون [[مظهر]] نیست و [[اسم مستأثر]] [[الهی]] نیز مظهری دارد، ولی مظهر آن، مانند خود اسم مستأثر، مستأثر در [[علم غیب]] [[حضرت]] احدیت است. در این مطلب نیز تفاوت [[عقیده]] [[امام خمینی]] با [[عارفان]] به خوبی روشن است. شاید بتوان گفت که ادعای [[امام]] در مظاهر مستأثره، برای اسمای مستأثره، هستند به مفاد [[حدیث]] دوم باشد که [[خدا]] را به [[بنده]] مستأثر در علم غیب حضرت احدیت قسم میداد، که در این صورت، این بنده مستأثر، مظهر مستأثر باشد؛ و از طرفی، با اصول مسلّم [[عرفانی]] سازگار است، همانگونه که قیصری در مقدمات شرح فصوص میگوید: برای هر یک از [[اسماء]] مظهری در وجود [[علمی]] و [[عینی]] ([[عالم باطن]] و ظاهر) است. و هر یک از اسما، مظهری میطلبد که به وسیله آن مظهر، [[احکام]] اسم، ظاهر میشود. | ||
خلاصه نظر امام خمینی این است: اسم مستأثر، هفتاد و سومین حرف از [[اسم اعظم]] است و منشأ تجلی وجود، به تجلی [[غیبی]] احدی است که بر احدی معلوم نمیشود و [[حق]] متفرّد به [[علم]] آن است که دارای اثر مستأثر و مظهر مستأثر است.<ref>[مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].</ref>. | خلاصه نظر امام خمینی این است: اسم مستأثر، هفتاد و سومین حرف از [[اسم اعظم]] است و منشأ تجلی وجود، به تجلی [[غیبی]] احدی است که بر احدی معلوم نمیشود و [[حق]] متفرّد به [[علم]] آن است که دارای اثر مستأثر و مظهر مستأثر است.<ref>[مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۹۸: | ||
== نتیجهگیری == | == نتیجهگیری == | ||
در نتیجه، اسم مستأثر، مظهر مستأثر دارد، این مطلب کاملاً با [[روایت]] دوم که در گذشته بیان شد، همآهنگ است، زیرا در آن روایت آمده است: [[خدا]] را به بندهای قسم میداد که آن [[بنده]] مستأثر در علم غیب حضرت احدیت است، که این بنده مستأثر، همان [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} است که البته معلوم است، مراد [[روح]] و [[حقیقت]] [[محمدی]] است، نه [[جسم]] عنصری آن حضرت؛ پس اگر به نظر امام خمینی، اسم مستأثر، مظهر مستأثر دارد، طبق این روایت، آن مظهر مستأثر، حقیقت و روح محمدی {{صل}} است که بنده کامل و مستأثر است. | در نتیجه، اسم مستأثر، مظهر مستأثر دارد، این مطلب کاملاً با [[روایت]] دوم که در گذشته بیان شد، همآهنگ است، زیرا در آن روایت آمده است: [[خدا]] را به بندهای قسم میداد که آن [[بنده]] مستأثر در علم غیب حضرت احدیت است، که این بنده مستأثر، همان [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} است که البته معلوم است، مراد [[روح]] و [[حقیقت]] [[محمدی]] است، نه [[جسم]] عنصری آن حضرت؛ پس اگر به نظر امام خمینی، اسم مستأثر، مظهر مستأثر دارد، طبق این روایت، آن مظهر مستأثر، حقیقت و روح محمدی {{صل}} است که بنده کامل و مستأثر است. | ||
از طرفی، یکی از اصول مسلّم [[عرفان]] | از طرفی، یکی از اصول مسلّم [[عرفان نظری]] این است که همه اسما، تحت [[پوشش]] [[اسم اعظم]] هستند<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۲۹.</ref>؛ پس اسم مستأثر هم تحت پوشش اسم اعظم است و به تعبیر لطیف و شیرین روایت اول، اسم اعظم، هفتاد و سه حرف ([[علم]]) است که اسم مستأثر، هفتاد و سومین حرف (علم) آن است. از طرف دیگر، [[انسان کامل]] که همان حقیقت روح محمدی {{صل}} است، مظهر و صاحب اسم اعظم است<ref>قیصری، شرح فصوص، ج۱، ص۴۸ و ۱۷۶ و ۱۷۸.</ref>. | ||
از مجموع مطالب بالا این نتیجه به خوبی گرفته میشود که مظهر اسم مستأثر، همان انسان کامل و حقیقت روح محمدی {{صل}} است. مقایسه اسم اعظم و [[اسم مستأثر]] در تعیین و تعریفِ [[اسم اعظم]]، آرای گوناگونی ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | از مجموع مطالب بالا این نتیجه به خوبی گرفته میشود که مظهر اسم مستأثر، همان انسان کامل و حقیقت روح محمدی {{صل}} است. مقایسه اسم اعظم و [[اسم مستأثر]] در تعیین و تعریفِ [[اسم اعظم]]، آرای گوناگونی ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
خط ۸۵: | خط ۱۲۰: | ||
از ملاحظه [[تعارف]] اسم اعظم و مطالبی که در فصول گذشته، درباره [[اسم مستأثر]] بیان شد، چنین نتیجه میگیریم که [[اسم اعظم]]، دارای مراتب متعددی است که آخرین مرتبه آن اسم مستأثر است که ویژه [[حق تعالی]] است و غیر [[خدا]] از آن بهرهای ندارد و ورای [[علم]] [[عالمان]] و [[کشف و شهود]] [[عارفان]] است ولی مراتب و مراحل دیگر اسم اعظم، قابل دسترسی است که هر کس نزدیکتر به خدا و اسم اعظم خدا باشد، بهرهاش از آن بیشتر است، و چون [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} از همه به خدا و اسم اعظم نزدیکترند، بهره آنان بیشتر است و [[آصف بن برخیا]]، [[وزیر]] [[حضرت سلیمان]] یک مرتبه از اسم اعظم را داشت و بهره [[پیامبران]] دیگر هم در [[روایت]] بالا به عنوان نمونه مشخص گردید.<ref>[مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].</ref>. | از ملاحظه [[تعارف]] اسم اعظم و مطالبی که در فصول گذشته، درباره [[اسم مستأثر]] بیان شد، چنین نتیجه میگیریم که [[اسم اعظم]]، دارای مراتب متعددی است که آخرین مرتبه آن اسم مستأثر است که ویژه [[حق تعالی]] است و غیر [[خدا]] از آن بهرهای ندارد و ورای [[علم]] [[عالمان]] و [[کشف و شهود]] [[عارفان]] است ولی مراتب و مراحل دیگر اسم اعظم، قابل دسترسی است که هر کس نزدیکتر به خدا و اسم اعظم خدا باشد، بهرهاش از آن بیشتر است، و چون [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} از همه به خدا و اسم اعظم نزدیکترند، بهره آنان بیشتر است و [[آصف بن برخیا]]، [[وزیر]] [[حضرت سلیمان]] یک مرتبه از اسم اعظم را داشت و بهره [[پیامبران]] دیگر هم در [[روایت]] بالا به عنوان نمونه مشخص گردید.<ref>[مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |