ابوالعباس سفاح: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸٬۴۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۴
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مقدمه== دوران نخست حکومت عباسیان با خلافت ابوالعباس سفاح آغاز شد و با خلافت [...» ایجاد کرد)
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
{{مدخل مرتبط
دوران نخست حکومت عباسیان با خلافت ابوالعباس سفاح آغاز شد و با خلافت [[واثق]] پایان یافت. ویژگی آن نیرومندی خلافت، [[استقلال]] کامل آن و متمرکز بودن نیروهای بالای حکومت در دست [[خلفا]] بود. آنان از توان شخصی، سیاسی و اداری فوق‌العاده‌ای برخوردار بودند و توانستند [[یک‌پارچگی]] حکومت را [[حفظ]] و [[آشوب‌ها]] و [[شورش‌ها]] را [[سرکوب]] کنند.
| موضوع مرتبط = عباسیان
در این دوران [[ایرانیان]] از جایگاهی برجسته در [[حکومت]] برخوردار شدند. [[نفوذ]] گسترده ایشان تأثیری مهم در [[هدایت]] سیاست‌های حکومت داشت، به گونه‌ای که حتی بر دستگاه‌های [[اداری]] و نظامی در [[بغداد]] و مناطق تحت نفوذ آنها چیره شدند و [[فرماندهی سپاه]] و مقام‌های اداری مهم، مانند [[وزارت]]، [[دبیری]] و استانداری دیگر مناطق را عهده‌دار شدند<ref>زهرانی، محمد بن مسفر، نفوذ السلاجقة السیاسی فی الدولة العباسیه، ص۱۴.</ref>.
| عنوان مدخل  = ابوالعباس سفاح
| مداخل مرتبط = [[ابوالعباس سفاح در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
'''ابوالعباس سفاح''' در [[شام]] متولد و بعد از [[رشد]] و نمو و بعد از تلاش‌های مخفیانه اجداد و برادرش در مورد شکل‌گیری [[دولت عباسی]]، اساس کار را به‌دست گرفت و به عنوان اولین [[خلیفه عباسی]]، در سال ۱۳۲ هجری بر اریکه [[قدرت]] نشست. او به سبب خونریز بودن به [[سفاح]] ملقب گردید. او شخصیتی با [[وقار]]، [[عاقل]]، با [[حیا]]، خوش [[اخلاق]] و بخشنده‌ترین [[مردم]] بود. سفاح بعد از مستقر شدن به قلع و قمع [[بنی‌امیه]] و سپس [[علویان]] پرداخت و در سال ١٣٦هجری بعد از [[انتخاب]] برادرش منصور به [[ولایتعهدی]]، درگذشت.


[[سپاهیان]]، [[یاور]] [[خلافت]] و ابزاری [[مطیع]] در دست [[خلیفه]] بودند. این دوران با پایان [[عهد]] خلفایی که خودشان [[سپاه]] را [[فرماندهی]] می‌کردند و در بحبوحه‌های مرگ‌بار فرو رفته، به خواهش‌های فرساینده ناز و [[نعمت]] گردن نمی‌نهادند، سپری شد<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۷.</ref>.
== [[شناخت]] [[ابوالعباس]] ==
ابوالعباس [[عبدالله بن محمد بن علی عباسی]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۲.</ref>. در [[سال ۱۰۵ ق]]. /۷۲۳م. در حمیمه واقع در [[شراة]] در منطقه بلقاء [[شام]] متولد و در آنجا [[رشد]] کرد<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۶ - ۴۷؛ تاریخ ابن‌کثیر، ج۱۰، ص۵۲.</ref><ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۳۱.</ref>
 
ابوالعباس بعد از تلاش‌های مخفیانه اجداد و برادرش در مورد شکل‌گیری [[دولت عباسی]]، اساس کار را به‌دست گرفت و به عنوان اولین [[خلیفه عباسی]]، در سال ۱۳۲ هجری بر اریکه [[قدرت]] نشست. او به سبب خونریز بودن به سفاح ملقب گردید. [[مورخان]] درباره‌اش نوشته‌اند: بسیار سریع دستش را به [[خون]] می‌آلود. کارگزارانش در [[شرق]] و [[غرب]] وی را در این [[خصلت]] [[پیروی]] می‌کردند...<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۲۲.</ref><ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۲۷۸.</ref>
 
== مقر حکومت سفاح ==
سفاح در کوفه ساکن بود و وضع آنجا را استثنایی تشخیص داد؛ زیرا بیشتر ساکنان کوفه [[شیعه]] علی {{ع}} بودند و انقلاب عباسی را [[تأیید]] نمی‌کردند. از این‌رو از آنجا به مکانی در نزدیکی [[کوفه]] معروف به هاشمیه کوفه رفت. پس از مدتی کوتاه از آنجا، به [[شهر انبار]] در شمال کوفه واقع در کناره‌های [[فرات]] رفت ([[سال ۱۳۴ ق]]/۷۵۱ م) و در کنار آن برای خودش شهری ساخت که به هاشمیه [[انبار]] معروف شد. وی تا [[زمان]] مرگش به [[سال ۱۳۶ ق]]. /۷۵۴م. در آنجا بود<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۳۱.</ref>.
 
== ویژگی‌های سفاح ==
[[ابوالعباس]] با [[وقار]]، [[عاقل]]، با [[حیا]]، خوش [[اخلاق]] و [[بخشنده‌ترین]] [[مردم]] بود. به [[بهترین]] وجه به قول خود عمل می‌کرد و آن را به تأخیر نمی‌انداخت. بر انگشتری خویش این جمله را حک کرده بود: {{عربی|الله ثقة عبدالله و به یؤمن}}. این جملات از او منقول است: «[[پست‌ترین]] مردم و ناتوان‌ترین ایشان کسی است که [[خست]] را [[دوراندیشی]] و [[بردباری]] را [[خواری]] بداند. اگر بردباری [مایه] [[فساد]] باشد، [[عفو]] و [[بخشش]] [[معجزه]] است، [[صبر]] و [[پایداری]] صفتی [[نیک]] است، مگر اینکه [[دین]] را از بین ببرد و [[قدرت]] را [[سست]] کند. حوصله [[پسندیده]] است. مگر زمانی که [[فرصت]] مناسب از دست برود»<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۳۱.</ref>.
 
== اوضاع داخلی در دوران ابوالعباس ==
ابوالعباس هنگامی که [[خلیفه]] شد، به جز آنچه سپاهش در [[اختیار]] داشت، چیزی نداشت. [[سپاهیان]] او آماده [[رویارویی]] نهایی با امویان بودند و کلیه [[کارها]] را [[فرماندهان]] و داعیان به عهده داشتند. کار او طاقت‌فرسا و سخت بود. لازم بود وی جای پای [[عباسیان]] را در [[حکومت]] مستحکم و اساس آن را [[پایدار]] کند؛ از این‌رو از [[برادران]]، عموها و [[برادر]]زادگان خود [[یاری]] خواست و آنان را در حکومت خویش مشارکت داد تا از یک سو [[فرماندهان]] و داعیان، بدون ایشان کار را به انحصار خود در نیاورند و از سوی دیگر [[قدرت]] به صورت تدریجی به افراد [[خاندان عباسی]] منتقل شود. از این‌رو عموهایش سلیمان بن علی را [[استاندار بصره]] و توابع آن، [[اسماعیل بن علی]] را [[استاندار]] [[اهواز]]، [[داوود بن علی]] را بعد از برکناری از [[کوفه]]، [[حاکم]] [[حجاز]] و [[یمن]] و [[عبدالله بن علی]] را متولی [[جنگ]] با [[مروان]] دوم و برادرش [[منصور]] را عهده‌دار جنگ با [[یزید بن هبیره]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۴۳۲، ۴۵۰ و ۴۵۸ ـ ۴۵۹.</ref><ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۳۲.</ref>
 
== اوضاع خارجی در دوران [[ابوالعباس]] ==
=== جبهه [[شرق]] ===
وقتی که این حوادث در [[عراق]]، [[شام]] و جزیره رخ می‌داد، ابومسلم [[خراسانی]]، [[فرمانده]] نخستین [[انقلاب]] [[عباسی]]، [[حکم]] کارگزاری در مناطق [[خراسان]] و جبال را از [[خلیفه]] دریافت کرد. وی به [[استحکام]] کارهای [[عباسیان]] در این مناطق [[اقدام]] نمود و بر حرکت‌های مخالف با [[حکومت]] مرکزی [[پیروز]] شد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۴۱؛ بارتولد، ترکستان من الفتح العربی إلی الغزو المغولی، ص۳۱۴ - ۳۱۵.</ref>.
 
همزمان، [[سرزمین]] ماوراءالنهر در معرض خطری بزرگ از جانب چینی‌ها قرار گرفت. آنان از اوضاع [[متزلزل]] [[مسلمانان]] و از خلأ ناشی از [[سقوط]] حکومت ترک در [[غرب]]، برای گسترش [[قدرت]] خویش در سرزمین ما وراءالنهر استفاده کردند. [[حکام]] [[ماوراء النهر]] از دیرباز [[عادت]] داشتند سفرایی را برای [[اعلان]] [[دوستی]] خود با امپراتور چین به این [[کشور]] بفرستند. چینی‌ها از حکام محلی که با [[حکومت اسلامی]] [[دشمنی]] داشتند، کمک خواستند.
 
درگیری میان دو طرف [[اسلامی]] و چینی، انگیزه‌های [[تمدنی]] و [[تجاری]] داشت. در آن [[زمان]] این سؤال مطرح بود: کدام یک بر این منطقه چیره خواهند شد، [[تمدن اسلامی]] یا [[تمدن]] چینی؟<ref>بارتولد، ترکستان من الفتح العربی إلی الغزو المغولی، ص۳۱۶.</ref>. از ناحیه انگیزه‌های تجاری، مسلمانان به گسترش [[سیطره]] خود بر راه [[تجارت]] جهانی با شرق، [[هند]] و چین و محدود کردن نقش چین در تجارت جهانی چشم می‌دوختند<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص۳۴.</ref>.
 
=== جبهه [[روم]] ===
[[حکومت]] روم از ناآرامی‌هایی که بر [[حکومت اسلامی]] حاکم شد، استفاده کرد. این [[مشکلات]] ناشی از انتقال [[خلافت]] از [[امویان]] به [[عباسیان]] و نیز انتقال پایتخت از [[دمشق]] بود. آنان به مناطق شمالی حکومت اسلامی [[حمله]] کردند. امپراتور کنستانتین پنجم حدود کشورش را به سوی [[شرق]] گسترش داد. وی به مناطق مرزی [[شام]] و جزیره حمله کرد و بر [[شهرها]] و قلعه‌های آن مسلط شد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۲، ص۴۳۵ - ۴۳۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>.
 
[[هدف]] کنستانتین پنجم از حمله به منطقه، نابودی مراکز کمک‌رسانی و پایگاه‌های تهاجمی [[اسلامی]] بود تا از حملات مسلمانان به داخل مرزهای [[روم]] جلوگیری کند؛ زیرا دریافته بود که [[دفاع]] از این مناطق، با توجه به استقرار رومی‌ها در آن و دوری آنها از پایتخت، غیرممکن است؛ از این رو با ویران کردن آنها مرزهای اسلامی را [[تهدید]] کرد.
 
واکنش اسلامی در آغاز [[ضعیف]] بود، اما به تدریج نیرومند شد و با تثبیت اوضاع [[خلافت]]، پاسخ به حملات رومی‌ها بروز کرد و حملات تابستانی و زمستانی مسلمانان از نو آغاز شد<ref>کرد علی، محمد، خطط الثام، ج۵، ص۱۶.</ref>.
 
در [[سال ۱۳۴ ق]]. / ۷۵۲ م. [[ابوالعباس]] به دو [[حمله]] تابستانی به ملطیه دست زد. [[حمله نخستین]]، به [[فرماندهی]] عموهایش، [[صالح]] و عیسی [[فرزندان علی]] بود، که حصار آن را نابود کردند. حمله دوم به فرماندهی [[محمد بن نصر بن بریم حمیری]] بود که وارد [[دژ]] طوانه شد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۲، ص۴۲۶.</ref>. همچنین در پایان این سال، وی به فرماندهی [[عبدالله بن حبیب]] فِهری به حمله دریایی به سیسیل و سردینیا [[اقدام]] کرد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۴۵. مصحح: ابن‌اثیر این حادثه را در حوادث سال ۱۳۵ آورده. نه سال ۱۳۴ و به جای سر دینیا (که گویا صحیح آن سَردانیه - جزیره‌ای در دریای مدیترانه، فتح شده در سال ۹۲ - باشد. ر. ک: معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۹) از نبرد عبدالله بن حبیب در تلمسان (واقع در کشور الجزایر فعلی) و صفلیه گزارش داده است؛ افزون بر این دو، قید «فهری» در کلام ابن‌اثیر نیست و به احتمال «حکمی» باشد. ر. ک: معجم البلدان، ج۱۳، ص۲۰۰، چاپ دار بیروت، ۱۴۰۲ق. البته برخی سردائبه را از شهر‌های صفلیه می‌دانند، ر. ک: معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۹.</ref>. [[هدف]] [[ابوالعباس]] پراکنده کردن نیروهای رومی، برای کاهش فشار نظامی در [[جبهه‌ها]] بود<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۳۵.</ref>.
 
== قلع و قمع [[بنی‌امیه]] ==
[[عباسیان]] پس از [[پیروزی]]، [[انتقام]] [[سختی]] از [[امویان]] گرفتند که نشان‌دهنده [[دشمنی]] و [[کینه‌جویی]] سابقه‌دار میان آنان بود. این دشمنی که از [[روزگار]] [[جاهلیت]] برقرار بود، پس از ظهور [[اسلام]] شدت یافت. امویان که [[حکومت]] خود را بر اساس اشرافیت و [[برتری]] [[خاندان]] خویش بنیاد نهاده بودند، در [[زمان]] [[اقتدار]] خود از [[قتل]] و [[آزار]] و [[حبس]] [[بنی‌هاشم]] فروگذار نکردند. عباسیان نیز پس از پیروزی، به تعقیب و [[کشتار]] امویان پرداختند؛ چنان که [[سفاح]] چون سر [[مروان]] را دید [[سجده]] کرد و گفت: «[[خدا]] را [[سپاس]] می‌گویم که انتقام مرا در [[قوم]] تو باقی نگذاشت<ref>اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۴، ص۳۳۷.</ref> و اکنون باکی ندارم که چه وقت مرگم فرا می‌رسد که در مقابل [[حسین]] {{ع}} و کسان وی دویست تن از امویان را کشتم و هشام‌بن‌عبدالملک را در قبال [[زید بن علی]] سوزاندم»<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۷۱.</ref>.
 
این شیوه برخورد [[دستگاه خلافت عباسی]]، [[عرب]] نژادانی را که [[تمایلات]] [[اموی]] و [[تعصبات]] [[عربی]] داشتند، ناراضی کرد و زمینه ایجاد [[آشوب‌ها]] و مخالفت‌هایی را از جانب هواخواهان بنی‌امیه در [[شام]] و [[عراق]] و [[حجاز]] فراهم کرد، چنان که [[ابومحمد یزید بن عبدالله بن یزید بن معاویه]]، مشهور به [[سفیانی]]، در شام و [[محمد بن مشلمة بن عبدالملک]] در حران [[شورش]] کردند که پس از [[لشکرکشی]] [[عباسیان]] شورش آنان فرو نشست؛ نیز [[عبدالرحمن]] اموی (عبدالرحمن داخل) از چنگ [[عقوبت]] عباسیان گریخت و موفق گردید که [[دولت]] امویان [[اندلس]] را ـ که در واقع اولین دولت مستقل در قلمرو عباسیان و نخستین گام در تجزیه [[سیاسی]] [[جهان اسلام]] به شمار می‌رود ـ تأسیس کند<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۲۱؛ [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۲۴۹.</ref>.
 
== کنار زدن [[علویان]] ==
علویان، [[خاصه]] بنو حسن و [[شیعیان]] آنان، در [[پیروزی]] [[نهضت]] عباسی نقش به‌سزایی داشتند و در کار برانداختن بنی‌امیه [[کوشش]] بسیار کردند؛ از این‌رو [[انتظار]] داشتند که پس از پیروزی سهم در خوری در [[امور سیاسی]] داشته باشند؛ اما به رغم این انتظار، عباسیان از همان آغاز نسبت به [[شیعیان علی]] {{ع}} [[خشونت]] بسیار نشان دادند و در قلع و قمع آنان از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. این بی‌مهری‌ها از همان آغاز موجب بروز شورش‌هایی از جانب شیعیان شد؛ از آن جمله [[قیام]] [[شریک بن شیخ‌المهری]]<ref>یا فَهری (نک: البدء و التاریخ، ج۶، ص۷۴).</ref> در ماوراءالنهر است که بعضی آن را قیامی [[شیعی]] دانسته‌اند. قیام شریک بیان‌کننده این است که عباسیان با استفاده از موقعیت و اعتبار [[علویان]]، آنان را فریفته و پس از [[پیروزی]]، آنها را از دخالت در امور کنار گذاشته‌اند و چنان که در فصول بعد بیان خواهیم کرد، همین امر زمینه‌ساز قیام‌های متعدد آنان، بر [[ضد]] [[خلافت عباسی]] شد<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۲۳.</ref>.
 
== [[استوار]] شدن [[قدرت]] عباسیان ==
[[سفاح]] در دوره [[خلافت]] خویش موفق گردید بر تمام قلمرو [[امویان]]، بجز [[اندلس]]، مسلط شود. وی برای آنکه [[تسلط]] بیشتری بر قلمرو [[عباسی]] داشته باشد، [[ولایت]] ممالک را تا حد امکان به [[خویشاوندان]] خود می‌داد و هر کس را که مانع [[اقتدار]] خویش می‌دید از میان برمی‌داشت. با وجود این، [[خراسان]] و بیشتر مناطق [[ایران]] در دست ابومسلم باقی ماند. وی فرمانروای مطلق‌العنان آن دیار بود و [[مخالفان]] و [[یاغیان]] را [[سرکوب]] کرد و بعضی از [[یاران]] [[نهضت]] را به بهانه [[تخلف]] از اصول [[دعوت عباسی]] از میان برداشت؛ از جمله [[سلیمان بن کثیر]] را به [[قتل]] رسانید<ref>درباره سلیمان و قتل او نک: اخبار الدولة العباسیة، ص۱۶۹؛ مجمل التواریخ والقصص، ص۳۲۳؛ تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۸۶.</ref> و کشتن [[ابوسلمه خلال]] نیز به اشاره و [[تأیید]] وی صورت گرفت<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۲۴.</ref>.
 
== [[ولایت‌عهدی]] ـ [[مرگ]] سفاح ==
سفاح در [[سال ۱۳۶ ق]]. /۷۵۴م. در نامه‌ای خلافت را بعد از خود به برادرش [[منصور]] و پس از او به [[عیسی بن موسی بن محمد]] واگذار کرد و [[نامه]] را به عیسی بن موسی داد. سفاح در [[شهر انبار]] به حصبه دچار شد و سیزدهم [[ذی‌حجه]] ۱۳۶ ق. /حزیران ۷۵۴ م. درگذشت و در قصر خود واقع در [[شهر انبار]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۴۷۰ - ۴۷۱.</ref><ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۳۹.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100851.jpg|22px]] [[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|'''دولت عباسیان''']]
# [[پرونده:IM009737.jpg|22px]] [[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|'''تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه''']]
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:عباسیان]]
[[رده:اعلام]]
۱۱۷٬۹۲۵

ویرایش