بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = ادب | | موضوع مرتبط = ادب | ||
| عنوان مدخل = ادب | | عنوان مدخل = ادب | ||
| مداخل مرتبط = [[ادب در قرآن]] - [[ادب در حدیث]] - [[ادب در نهج البلاغه]] - [[ادب در فقه اسلامی]] - [[ادب در معارف و سیره پیامبران]] - [[ادب در معارف و سیره نبوی]] - [[ادب در معارف و سیره فاطمی]] - [[ادب در معارف و سیره رضوی]] | | مداخل مرتبط = [[ادب در لغت]] - [[ادب در قرآن]] - [[ادب در حدیث]] - [[ادب در نهج البلاغه]] - [[ادب در فقه اسلامی]] - [[ادب در معارف و سیره پیامبران]] - [[ادب در معارف و سیره نبوی]] - [[ادب در معارف و سیره فاطمی]] - [[ادب در معارف و سیره رضوی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
=== ادب عبودیت در کلام امام رضا {{ع}} === | === ادب عبودیت در کلام امام رضا {{ع}} === | ||
بخش دیگری از سخنان امام رضا{{ع}} در باب ادب به ادب عبودیت و [[بندگی]] اختصاص دارد. در این بخش [[امام]] به این نکته توجه میدهد که در پیشگاه [[الهی]] چگونه باید طریق ادب را به جا آورد و در مواضع گوناگون مصداق ادب معاللّه چیست. نقل کردهاند که [[دعبل بن علی]] به حضور امام رسید. امام دستور داد چیزی به او دادند. [[دعبل]] آن را گرفت، بیآنکه [[خداوند]] را [[سپاس]] گوید. حضرت به او فرمود: چرا [[خدا]] را سپاس نگفتی؟ دعبل نقل میکند: پس از این واقعه به | بخش دیگری از سخنان امام رضا{{ع}} در باب ادب به ادب عبودیت و [[بندگی]] اختصاص دارد. در این بخش [[امام]] به این نکته توجه میدهد که در پیشگاه [[الهی]] چگونه باید طریق ادب را به جا آورد و در مواضع گوناگون مصداق ادب معاللّه چیست. نقل کردهاند که [[دعبل بن علی]] به حضور امام رسید. امام دستور داد چیزی به او دادند. [[دعبل]] آن را گرفت، بیآنکه [[خداوند]] را [[سپاس]] گوید. حضرت به او فرمود: چرا [[خدا]] را سپاس نگفتی؟ دعبل نقل میکند: پس از این واقعه به خدمت [[امام جواد]]{{ع}} رسیدم و ایشان نیز دستور داد چیزی به من دادند. پس از دریافت آن گفتم: الحمد لله. امام به من فرمود: حال ادب شدی<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۶؛ کتاب الوافی، ج۳، ص۸۳۰.</ref>. [[ادب]] بندگی نیز گستره قابل توجهی دارد. شخص [[مؤمن]] به خداوند باید در تمام احوال و [[افعال]] خود را در محضر الهی ببیند و حد خویش و عظمت خداوند را بداند و متناسب با این امور با خدا مواجه شود. کسیکه چنین توجهی دارد و در همه حال خود را در پیشگاه خداوند میداند، نه تنها از امور [[حرام]] اجتناب میکند و به [[واجبات]] اهتمام میورزد، بلکه از انجام [[مستحبات]] و پرهیز از مکروهات نیز [[غفلت]] نمیکند. بخش قابل توجهی از توصیههای امام در ارتباط [[بنده]] با خداوند، [[آموختن]] همین ادب با [[حق]] بودن و مواجهه با جناب وی است. اینکه [[انسان]] خداوند را چگونه [[عبادت]] کند و از او درخواست نماید و نعماتش را [[شکر]] کند و در مقابل ابتلاهایش [[شکیبایی]] پیشه کند. برای مثال، ایشان [[ادب]] اقامه نماز را آن میداند که [[نمازگزار]] [[حضور قلب]] داشته باشد و اعضای وی خالی از تشویش و در حالت آسودگی باشد. نمازگزار خود را در مقابل [[خداوند]] [[خوار]] و [[ذلیل]] ببیند و [[بهشت]] را در طرف راست و [[جهنم]] را در سمت چپ و [[صراط]] را در پیشروی و [[خدا]] را رو به روی خود بداند<ref>بحار الأنوار، ج۸۱، ص۲۴۶؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۸.</ref>. [[امام]] حتی [[معتقد]] است مقتضای ادب [[بندگی]] این است که [[انسان]] [[مؤمن]] به پاس [[توفیق]] یافتن به بندگی، خدای را [[سپاس]] گوید. منقول است که ایشان فرمود: سجدهکردن پس از نماز واجب، [[شکر]] و سپاس [[خدای تعالی]] است بر توفیقی که در انجام عمل [[واجب]] نصیب بندۀ خود نموده و کمترین [[شکر]] در هر [[سجده]]، گفتن سه بار {{متن حدیث|شُكْراً لِلَّهِ}} است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۸۱؛ علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۰.</ref>. در مقام [[دعا]] و در خواست نیز امام ادب معاللّه را به نحو عملی [[تعلیم]] فرموده است. در [[ادعیه]] ایشان مکرر به عظمت و [[بینیازی]] خداوند و [[خواری]] و [[نیازمندی]] [[بنده]] تأکید میشود و همه [[خوبیها]] به خداوند و همه [[بدیها]] به [[عبد]] انتساب مییابد. خداوند چنان توصیف میشود که خود خواسته و [[انبیا]] و اولیایش به صفاتی معرفی میشوند که مورد پسند [[حق متعال]] است. آنچه محور خواستههاست، پذیرش توبه و بخشودن [[گناهان]] و [[خشنودی خداوند]] است و همه اینها به نحوی ادا میشود که مقتضای مقام بندگی است<ref>بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۸۰.</ref>. اینگونه [[سخن گفتن]] با خداوند شیوهای است معهود میان [[اهل الله]] و در [[قرآن]] مکرر از زبان [[پیامبران الهی]] نقل شده است<ref>{{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳؛ {{متن قرآن|وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ * قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ * قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ}} «و نوح پروردگارش را بخواند و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و بیگمان وعده تو راستین است و تو داورترین داورانی * فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی * گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه میبرم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود» سوره هود، آیه ۴۵-۴۷؛ {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی * پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی * پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۷-۱۲۹؛ {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} «(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان از آنچه مرا به آن فرا میخواند خوشتر است و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان میگرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}} «و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچگاه او را در تنگنا نمینهیم پس در آن تاریکیها بانگ برداشت که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بیگمان من از ستمکاران بودهام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref>. یکی از نمونههای بارز [[ادب]] معالله در [[قرآن]]، دعایی است که [[حضرت ایوب]]{{ع}} در ابتلای شدید خود بیان میکند. وی بدون آنکه چیزی از [[خداوند]] طلب کند و ابتلای خویش را به خداوند نسبت دهد، به نحو بسیار مؤدبانهای به خداوند عرض میکند: محنتی به من رسیده و تو خود ارحمالراحمینی<ref>{{متن قرآن|وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}} «و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند که به من گزند رسیده است و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.</ref>. [[معصومان]]{{عم}} نیز در مواجهه با [[آزمایشهای الهی]] چنین ادبی داشتند. نقل است که [[امام سجاد]]{{ع}} به [[بیماری]] شدیدی [[مبتلا]] شد. پدر بزرگوارش به ایشان فرمود: چه میل داری؟ [[امام]] فرمود: میل دارم از جمله کسانی باشم که در مقابل آنچه پروردگارم برای من در نظر گرفته، چیزی را درخواست نکنم و به قضای او [[راضی]] باشم. پدرشان به ایشان فرمود: آفرین بر تو که مانند [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} هستی که چون در [[آتش]] گرفتار شد، [[جبرئیل]] به دیدار وی آمد و گفت: چه نیاز داری؟ ابراهیم فرمود: چیزی از پروردگارم درخواست نمیکنم؛ او خود برای من کافی است و بهترین [[وکیل]] است<ref>الدعوات، ص۱۶۸؛ بحار الأنوار، ج۴۶، ص۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۴۶- ۱۴۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[ادب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۲۶-۳۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |