حدیث دوازده خلیفه از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[روایات اهل سنت]]==
== روایات اهل سنت ==
===«[[دوازده خلیفه]]»===
=== «[[دوازده خلیفه]]» ===
[[اهل سنت]] [[احادیث]] «[[اثناعشر]]» را با سندهای صحیح از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده‌اند.
[[اهل سنت]] [[احادیث]] «اثناعشر» را با سندهای صحیح از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده‌اند.
مسلم روایت کرده است:... رسول خدا{{صل}} می‌فرمود: «[[دین]] همیشه برپاست تا اینکه [[قیامت]] فرارسد و بر شما دوازده خلیفه باشد که همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳، ج۳، ص۱۴۵۲.</ref>.
مسلم روایت کرده است:... رسول خدا{{صل}} می‌فرمود: «[[دین]] همیشه برپاست تا اینکه [[قیامت]] فرارسد و بر شما دوازده خلیفه باشد که همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳، ج۳، ص۱۴۵۲.</ref>.  
این [[حدیث]] در [[صحیح مسلم]] آمده است و از این‌رو به [[بررسی سندی]] نیاز ندارد. این حدیث همچنین در منابع دیگر اهل سنت آمده است<ref>ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۰؛ مسند أحمد بن حنبل، ج۵، صص ۸۶ و ۸۷ و ۸۹ و ۹۲؛ عون المعبود شرح سنن أبی داوود، محمد شمس الحق العظیم آبادی، ج۴، ص۱۰۶؛ الثقات، ج۷، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>


===«دوازده خلیفه به شمار نقبای [[موسی]]»===
این [[حدیث]] در [[صحیح مسلم]] آمده است و از این‌رو به بررسی سندی نیاز ندارد. این حدیث همچنین در منابع دیگر اهل سنت آمده است<ref>ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۰؛ مسند أحمد بن حنبل، ج۵، صص ۸۶ و ۸۷ و ۸۹ و ۹۲؛ عون المعبود شرح سنن أبی داوود، محمد شمس الحق العظیم آبادی، ج۴، ص۱۰۶؛ الثقات، ج۷، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>
[[پیامبر]] در حدیث دیگری، خلفای خود را به اندازه نقبای موسی شمرده؛ چنان‌که [[ابویعلی]] نقل کرده است: «[[مسروق]] گفت: مردی از [[ابن مسعود]] درباره تعداد خلفای رسول خدا{{صل}} پرسید. ابن مسعود گفت: از رسول خدا{{صل}} سؤال نمودیم و فرمود: [[دوازده نفر]] به تعداد نقیبان [[بنی‌اسرائیل]]»<ref>مسند أبی یعلی، ج۹، ص۲۲۲ {{متن حدیث|اثْنَا عَشَرَ عِدَّةُ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ‌}}؛ ر.ک: مسند الشاشی، أبو سعید الهیثم بن کلیب الشاشی، ج۱، ص۴۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۴۶؛ الفوائد، ج۲، ص۲۳۱؛ ج۶۱، ص۲۸۶؛ الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۸؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر)، ج۲، ص۳۶۳ و ج۹، ص۳۴۳؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۲۳.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>


===بررسی سندی===
=== «دوازده خلیفه به شمار نقبای [[موسی]]» ===
[[ابن حجر]] پس از نقل این حدیث درباره سندش گفته است: «سند این حدیث، حسن است»<ref>المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۹ ص۲۸۶، ح۲۰۹۳ {{عربی|... هذا اسناده حسن}}.</ref>. این حدیث به شمار خلفای [[رسول]] تصریح و در این‌باره به شمار نقیبان [[حضرت موسی]]{{ع}} تنظیر می‌کند. [[خداوند متعال]] درباره نقیبان موسی{{ع}} و شمارشان فرمود: «و هنگامی که [[خدا]] از بنی‌اسرائیل [[عهد]] گرفت و [[دوازده]] بزرگ از میان آنها برانگیختیم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>. رازی نقل می‌کند:... [[عبدالله بن مسعود]] گفت: «از [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدیم چند نفر بعد از شما بر این [[امت]] [[ولایت]] دارند؟» فرمود: «به تعداد نقیبان بنی‌إسرائیل»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|عن عبدالله قال سألنا نبينا{{صل}} كم يلي هذه الأمة؟ قال: «عدة نقباء بني إسرائيل»}}.</ref>. بی‌گمان نقبای [[موسی]] به [[نص قرآن]]، منصوبان [[الهی]] بوده‌اند و این تنظیر هم بر عدد و هم بر [[تشریعی]] بودن مقامشان دلالت می‌کند.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>
[[پیامبر]] در حدیث دیگری، خلفای خود را به اندازه نقبای موسی شمرده؛ چنان‌که [[ابویعلی]] نقل کرده است: «مسروق گفت: مردی از [[ابن مسعود]] درباره تعداد خلفای رسول خدا{{صل}} پرسید. ابن مسعود گفت: از رسول خدا{{صل}} سؤال نمودیم و فرمود: دوازده نفر به تعداد نقیبان [[بنی‌اسرائیل]]»<ref>مسند أبی یعلی، ج۹، ص۲۲۲ {{متن حدیث|اثْنَا عَشَرَ عِدَّةُ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ‌}}؛ ر.ک: مسند الشاشی، أبو سعید الهیثم بن کلیب الشاشی، ج۱، ص۴۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۴۶؛ الفوائد، ج۲، ص۲۳۱؛ ج۶۱، ص۲۸۶؛ الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۸؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر)، ج۲، ص۳۶۳ و ج۹، ص۳۴۳؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۲۳.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>


===«[[دوازده]] [[قیّم]] امت»===
=== بررسی سندی ===
بنابر برخی از [[احادیث پیامبر]]{{صل}} درباره خلفای خود فرموده: {{متن حدیث|اثنا عشر قيما}}.
[[ابن حجر]] پس از نقل این حدیث درباره سندش گفته است: «سند این حدیث، حسن است»<ref>المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۹ ص۲۸۶، ح۲۰۹۳ {{عربی|... هذا اسناده حسن}}.</ref>. این حدیث به شمار خلفای [[رسول]] تصریح و در این‌باره به شمار نقیبان [[حضرت موسی]]{{ع}} تنظیر می‌کند. [[خداوند متعال]] درباره نقیبان موسی{{ع}} و شمارشان فرمود: «و هنگامی که [[خدا]] از بنی‌اسرائیل [[عهد]] گرفت و دوازده بزرگ از میان آنها برانگیختیم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>. رازی نقل می‌کند:... [[عبدالله بن مسعود]] گفت: «از [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدیم چند نفر بعد از شما بر این [[امت]] [[ولایت]] دارند؟» فرمود: «به تعداد نقیبان بنی‌إسرائیل»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|عن عبدالله قال سألنا نبينا{{صل}} كم يلي هذه الأمة؟ قال: «عدة نقباء بني إسرائيل»}}.</ref>. بی‌گمان نقبای [[موسی]] به نص قرآن، منصوبان [[الهی]] بوده‌اند و این تنظیر هم بر عدد و هم بر [[تشریعی]] بودن مقامشان دلالت می‌کند<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>.
... جابر بن سَمُره گفت: ما در کنار پیامبر{{صل}} [بودیم]؛ سپس [[رسول خدا]]{{صل}} آهسته سخنی گفت که نشنیدم. به پدرم گفتم: «سخنی که آن را آهسته گفت، چه بود»؟ گفت: «همگی از قریش‌اند»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|حدثنا محمد بن ثعلبة بن سواء قال عن محمد بن سواء عن سعيد عن قتادة عن الشعبي عن جابر بن سمرة قال كنا جلوسا عند النبي{{صل}} فقال: «يكون لهذة الأمة اثنا عشر قيما» ثم همس رسول الله{{صل}} بكلمة لم اسمعها قلت لأبي: ما الكلمة التي همسها قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>


===«[[دوازده امیر]]»===
=== «دوازده [[قیّم]] امت» ===
[[بخاری]] می‌نویسد: «[[جابر بن سمره]] گفت: از پیامبر{{صل}} شنیدم که فرمود: «دوازده امیر [برای شما] خواهد بود؛ سپس رسول خدا{{صل}} سخنی گفت که نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر فرمود: «همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۴۰ {{متن حدیث|حدثني محمد بن المثنى حدثنا غندر حدثنا شعبة عن عبد الملك سمعت جابر ابن سمرة قال سمعت النبي{{صل}} يقول: «يكون اثنا عشر أميرا» فقال كلمة لم أسمعها فقال أبي إنه قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.
بنابر برخی از احادیث پیامبر{{صل}} درباره خلفای خود فرموده: {{متن حدیث|اثنا عشر قيما}}. ... جابر بن سَمُره گفت: ما در کنار پیامبر{{صل}} [بودیم]؛ سپس [[رسول خدا]]{{صل}} آهسته سخنی گفت که نشنیدم. به پدرم گفتم: «سخنی که آن را آهسته گفت، چه بود»؟ گفت: «همگی از قریش‌اند»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|حدثنا محمد بن ثعلبة بن سواء قال عن محمد بن سواء عن سعيد عن قتادة عن الشعبي عن جابر بن سمرة قال كنا جلوسا عند النبي{{صل}} فقال: «يكون لهذة الأمة اثنا عشر قيما» ثم همس رسول الله{{صل}} بكلمة لم اسمعها قلت لأبي: ما الكلمة التي همسها قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>
این [[حدیث]] در منابع دیگر نیز آمده است<ref>ر.ک: مسند أحمد بن حنبل، ج۵، ص۹۲؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۵۰۱؛ مسند أبی عوانة، الإمام أبی عوانة یعقوب بن إسحاق الاسفرائنی، ج۴، ص۳۷۰؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۷؛ سنن الدار قطنی، علی بن عمر أبو الحسن الدارقطنی البغدادی، ج۱۳، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>


===[[بررسی سند]] حدیث===
=== «[[دوازده امیر]]» ===
# [[جابر بن سمره]]: او از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} و از دید [[اهل سنت]] فراتر از [[توثیق]] و از [[راویان]] [[صحیح بخاری]] و مسلم است.
[[بخاری]] می‌نویسد: «[[جابر بن سمره]] گفت: از پیامبر{{صل}} شنیدم که فرمود: «دوازده امیر [برای شما] خواهد بود؛ سپس رسول خدا{{صل}} سخنی گفت که نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر فرمود: «همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۴۰ {{متن حدیث|حدثني محمد بن المثنى حدثنا غندر حدثنا شعبة عن عبد الملك سمعت جابر ابن سمرة قال سمعت النبي{{صل}} يقول: «يكون اثنا عشر أميرا» فقال كلمة لم أسمعها فقال أبي إنه قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>. این [[حدیث]] در منابع دیگر نیز آمده است<ref>ر.ک: مسند أحمد بن حنبل، ج۵، ص۹۲؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۵۰۱؛ مسند أبی عوانة، الإمام أبی عوانة یعقوب بن إسحاق الاسفرائنی، ج۴، ص۳۷۰؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۷؛ سنن الدار قطنی، علی بن عمر أبو الحسن الدارقطنی البغدادی، ج۱۳، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>
# [[شعبی]]: او [[عامر بن شراحیل شعبی]] و از [[رجال]] صحیح بخاری و مسلم است. [[ذهبی]] درباره او می‌گوید: {{عربی|... كان إماماً حافظاً فقيهاً متفنناً ثبتاً متقناً}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۹.</ref>؛ «او [[امام]]، [[حافظ]] و فقیهی ماهر و دارای جایگاهی ثابت و [[استوار]] است».
# [[قتادة بن دعامه بن قتاده]]: ذهبی او را از [[ائمه]] می‌خواند: {{عربی|ابو الخطاب السدوسي البصري الأعمى الحافظ، أحد الأئمة الأعلام}}<ref>تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۷، ص۴۵۳.</ref>؛ «[[ابوالخطاب سدوسی بصری]] [[نابینا]]، حافظ و از ائمه اعلام است».
# [[سعید بن ابی‌عروبه]]: ذهبی درباره او می‌گوید: {{عربی|... الامام الحافظ أبو النضر العدوي مولاهم البصري أحد الاعلام}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۷۷.</ref>؛ «مهران، امام و حافظ... و از اعلام است».
# [[محمد بن سواء سدوسی]]: ذهبی می‌گوید: «محمد بن سدوسی از موثقان معروف است<ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۶، ص۱۸۱ {{عربی|السدوسي أحد الثقات المعروفين}}.</ref>. او [[موثق]]، اصیل و صاحب [[حدیث]] بود»<ref>تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲۱، ص۳۶۷ {{عربی|... و كان ثقة، نبيلاً، صاحب حديث}}.</ref>.
# [[محمد بن ثعلبه بن سواء سدوسی]]: [[ابن حجر عسقلانی]] می‌گوید: «سدوسی [[اهل بصره]] و راست‌گوست»<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۷۱ {{عربی|السدوسي بفتح المهملة البصري صدوق}}.</ref>. مقدسی درباره سندی که [[محمد بن ثعلبه]] را دربر دارد، چنین می‌گوید: {{عربی|إسناده صحيح...}}<ref>الأحادیث المختارة، ابوعبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسی الحنبلی، ج۷، ص۴۲. ر.ک: جامع الاحادیث (الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر)، ج۹، ص۳۴۳؛ کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج۶، ص۳۶ و ج۱ و ۲، ص۱۷.</ref>، «سند این حدیث، صحیح است».
پس دلالت این حدیث بر [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} روشن است.


[[طبری]] می‌نویسد:
=== بررسی سند حدیث ===
هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، [[انصار]] در [[سقیفه بنی‌ساعده]] جمع شدند و گفتند: «ما [[سرپرست]] این امر را بعد از محمد{{صل}} [[سعد بن عباده]] قرار می‌دهیم»<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
# [[جابر بن سمره]]: او از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} و از دید [[اهل سنت]] فراتر از توثیق و از راویان [[صحیح بخاری]] و مسلم است.
[[ابوبکر خطاب]] به انصار گفت: «ما امیرانیم؛ شما [[وزیران]] مایید»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|فنحن الامراء و أنتم الوزرا}}.</ref>. [[انصار]] نیز گفتند: «از ما [[امیر]] [و] از شما [[وزیر]] باشد»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|منا أمير و منكم أمير}}.</ref>.
# شعبی: او [[عامر بن شراحیل شعبی]] و از رجال صحیح بخاری و مسلم است. [[ذهبی]] درباره او می‌گوید: {{عربی|... كان إماماً حافظاً فقيهاً متفنناً ثبتاً متقناً}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۹.</ref>؛ «او [[امام]]، حافظ و فقیهی ماهر و دارای جایگاهی ثابت و [[استوار]] است».
بنابر قاعده معروف نزد علمای رجالی که {{عربی|الحديث يفسر بعضه بعضا}}<ref>فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۰؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۱۴۳.</ref>، «[[احادیث]] یکدیگر را [[تفسیر]] می‌کنند»، مراد از امیر [[جانشین پیامبر]]{{صل}} است؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} امر [[جانشینی]] خود را تابع [[تشریع]] و [[امر الهی]] می‌دانست؛ چنان‌که فرمودند: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۵۶.</ref>؛ «این کار به دست خداست و برای هر که بخواهد، قرارش می‌دهد».<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۹.</ref>
# [[قتادة بن دعامه بن قتاده]]: ذهبی او را از [[ائمه]] می‌خواند: {{عربی|ابو الخطاب السدوسي البصري الأعمى الحافظ، أحد الأئمة الأعلام}}<ref>تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۷، ص۴۵۳.</ref>؛ «[[ابوالخطاب سدوسی بصری]] نابینا، حافظ و از ائمه اعلام است».
# سعید بن ابی‌عروبه: ذهبی درباره او می‌گوید: {{عربی|... الامام الحافظ أبو النضر العدوي مولاهم البصري أحد الاعلام}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۷۷.</ref>؛ «مهران، امام و حافظ... و از اعلام است».
# محمد بن سواء سدوسی: ذهبی می‌گوید: «محمد بن سدوسی از موثقان معروف است<ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۶، ص۱۸۱ {{عربی|السدوسي أحد الثقات المعروفين}}.</ref>. او موثق، اصیل و صاحب [[حدیث]] بود»<ref>تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲۱، ص۳۶۷ {{عربی|... و كان ثقة، نبيلاً، صاحب حديث}}.</ref>.
# محمد بن ثعلبه بن سواء سدوسی: [[ابن حجر عسقلانی]] می‌گوید: «سدوسی اهل بصره و راست‌گوست»<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۷۱ {{عربی|السدوسي بفتح المهملة البصري صدوق}}.</ref>. مقدسی درباره سندی که محمد بن ثعلبه را دربر دارد، چنین می‌گوید: {{عربی|إسناده صحيح...}}<ref>الأحادیث المختارة، ابوعبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسی الحنبلی، ج۷، ص۴۲. ر.ک: جامع الاحادیث (الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر)، ج۹، ص۳۴۳؛ کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج۶، ص۳۶ و ج۱ و ۲، ص۱۷.</ref>، «سند این حدیث، صحیح است». پس دلالت این حدیث بر [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} روشن است.
 
[[طبری]] می‌نویسد: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، [[انصار]] در [[سقیفه بنی‌ساعده]] جمع شدند و گفتند: «ما [[سرپرست]] این امر را بعد از محمد{{صل}} [[سعد بن عباده]] قرار می‌دهیم»<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
 
[[ابوبکر]] خطاب به انصار گفت: «ما امیرانیم؛ شما [[وزیران]] مایید»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|فنحن الامراء و أنتم الوزرا}}.</ref>. [[انصار]] نیز گفتند: «از ما [[امیر]] [و] از شما [[وزیر]] باشد»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|منا أمير و منكم أمير}}.</ref>.
 
بنابر قاعده معروف نزد علمای رجالی که {{عربی|الحديث يفسر بعضه بعضا}}<ref>فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۰؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۱۴۳.</ref>، «[[احادیث]] یکدیگر را [[تفسیر]] می‌کنند»، مراد از امیر [[جانشین پیامبر]]{{صل}} است؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} امر [[جانشینی]] خود را تابع [[تشریع]] و [[امر الهی]] می‌دانست؛ چنان‌که فرمودند: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۵۶.</ref>؛ «این کار به دست خداست و برای هر که بخواهد، قرارش می‌دهد»<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۹.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۷: خط ۴۶:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:حدیث دوازده خلیفه]]
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش