←اخلاص در عبادت پیامبر
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = اخلاص | |||
| عنوان مدخل = اخلاص | |||
| مداخل مرتبط = [[اخلاص در قرآن]] - [[اخلاص در حدیث]] - [[اخلاص در فقه اسلامی]] - [[اخلاص در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاص در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاص در معارف و سیره نبوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره علوی]] - [[اخلاص در معارف و سیره حسینی]] - [[اخلاص در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاص در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاص در عبادت]] - [[اخلاص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | |||
منظور از اخلاص در عبادت این است که [[انسان]] فقط برای انجام [[فرمان خدا]] و کسب [[رضایت]] او [[پرستش]] کند؛ زیرا [[عبادت]] و پرستش چیزی است که با [[خلوص نیت]] و [[انگیزه الهی]] ارتباط عمیق دارد و با [[شرک]] و [[ریا]] و خودنمایی ناسازگار است. به عبارت دیگر، در [[عبادات]] کیفیت مهم است نه کمیت. در نگاه [[اسلام]] و [[قرآن]]، [[ارزش]] عبادت وابسته به انگیزه [[باطنی]] انسان است و اگر [[نیت خالص]] نباشد، عبادت از نظر کمی هر قدر زیاد باشد، اثر ندارد. [[خداوند]] در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>؛ | |||
[[امام علی]]{{ع}} درباره انگیزه [[عبادی]] خویش میفرماید: {{متن حدیث|إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ}}<ref>سوره بینه، آیه ۵.</ref>؛ «خدایا تو را [[پرستش]] نکردم. به [[طمع]] بهشتت و نه از [[ترس]] جهنمت، بلکه تو را چون شایسته [[عبادت]] یافتم، پرستش کردم». | |||
عبادت، بدون [[چشمداشت]] به [[بهشت]] و ترس از [[جهنم]]، فقط از [[معصومین]]{{عم}} ساخته است. آن بزرگواران چون [[خداوند]] را شایسته پرستش یافتهاند، او را میپرستند اما عبادت غیرمعصوم یا به دلیل راه یافتن به بهشت و یا ترس از [[دوزخ]] است. | |||
: < | |||
== | درباره [[امام سجاد]]{{ع}} آمده است: آن حضرت در [[حال]] [[نماز]]، سر به [[سجده]] نهاده بود که [[آتش]] در خانهاش افتاد. گفتند: یا بن [[رسول الله]]! آتش آتش، سر از سجده بردار، سر برنداشت تا آتش فرونشست. آنگاه پرسیدند: چه چیز باعث شد که سر [[مبارک]] از سجده برنداشتی؟ فرمود: {{متن حدیث|نَارُ الْآخِرَةِ}}<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۲۶۱.</ref>؛ «آتش [[آخرت]]». اگر [[خلوص]] و [[خضوع]] در عبادت نباشد، با اندک چیزی [[انسان]] سر از سجده بر میدارد و به اطراف توجه میکند. [[اخلاص]] است که پیوند عمیق با [[معبود]] را برقرار میسازد و [[نمازگزار]] را از توجه به غیر او باز میدارد.<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۸۴.</ref>. | ||
== اخلاص در عبادت پیامبر == | |||
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲ -۱۶۳. </ref>. | #{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲ -۱۶۳. </ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. | #{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۸: | ||
# [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] تکلیفی، [[الهی]] بر عهده [[پیامبر]]: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ *... وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...}}؛ | # [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] تکلیفی، [[الهی]] بر عهده [[پیامبر]]: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ *... وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...}}؛ | ||
# [[عبادت]] خالصانه و دائمی، از ویژگیهای [[اصحاب]] [[فقیر]] [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}؛ | # [[عبادت]] خالصانه و دائمی، از ویژگیهای [[اصحاب]] [[فقیر]] [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}؛ | ||
# [[پیامبر]] منزّه از | # [[پیامبر]] منزّه از عبادت غیر خدا: {{متن قرآن|فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ}}؛ | ||
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را به [[عبادت]] خالصانه و [[توکل]] بر خودش [[دعوت]] میکند: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ}}. از ظاهر [[کلام]] برمیآید این جمله متفرع بر جمله {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ}} باشد و معنایش این است: وقتی همه امور مرجوع به او باشد پس غیر او مالک چیزی نیستند و در هیچ چیز [[استقلال]] ندارند، پس او را [[عبادت]] کن و برای خود در همه امور وکیلش بگیر و بر هیچ سببی از [[اسباب توکل]] مکن، زیرا هر سببی را او سبب کرده و اگر بخواهد سببیت را از آن سلب میکند، پس خیلی [[نادانی]] است که [[آدمی]] بر سببی از اسباب [[اعتماد]] کند و با اینکه [[خداوند]] از آنچه میکنند [[غافل]] نیست دیگر چگونه جایز است در امر [[عبادت]] و [[توکل]] بر او کوتاهی کنیم<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۹۷.</ref>؛ | # [[خداوند]] [[پیامبر]] را به [[عبادت]] خالصانه و [[توکل]] بر خودش [[دعوت]] میکند: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ}}. از ظاهر [[کلام]] برمیآید این جمله متفرع بر جمله {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ}} باشد و معنایش این است: وقتی همه امور مرجوع به او باشد پس غیر او مالک چیزی نیستند و در هیچ چیز [[استقلال]] ندارند، پس او را [[عبادت]] کن و برای خود در همه امور وکیلش بگیر و بر هیچ سببی از [[اسباب توکل]] مکن، زیرا هر سببی را او سبب کرده و اگر بخواهد سببیت را از آن سلب میکند، پس خیلی [[نادانی]] است که [[آدمی]] بر سببی از اسباب [[اعتماد]] کند و با اینکه [[خداوند]] از آنچه میکنند [[غافل]] نیست دیگر چگونه جایز است در امر [[عبادت]] و [[توکل]] بر او کوتاهی کنیم<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۹۷.</ref>؛ | ||
#درمقابل تثلیثگرایی بعضی از [[اهل کتاب]] و گرایشهای شرکآلود [[جاهلی]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید به آنها بگو من به [[پرستش]] [[توحیدی]] [[مأمور]] شدهام: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ}} و هیچ وقت به گرایشهای شرکآمیز [[آلوده]] نخواهم شد: {{متن قرآن|وَلَا أُشْرِكَ بِهِ}} و به [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] خالصانه [[دعوت]] میکنم: {{متن قرآن|إِلَيْهِ أَدْعُو}} و بازگشت همه به سوی اوست: {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ مَآبِ}}؛ | # درمقابل تثلیثگرایی بعضی از [[اهل کتاب]] و گرایشهای شرکآلود [[جاهلی]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید به آنها بگو من به [[پرستش]] [[توحیدی]] [[مأمور]] شدهام: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ}} و هیچ وقت به گرایشهای شرکآمیز [[آلوده]] نخواهم شد: {{متن قرآن|وَلَا أُشْرِكَ بِهِ}} و به [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] خالصانه [[دعوت]] میکنم: {{متن قرآن|إِلَيْهِ أَدْعُو}} و بازگشت همه به سوی اوست: {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ مَآبِ}}؛ | ||
# [[خداوند]] میفرماید ما [[قرآن]] را به سوی تو نازل کردیم در حالی که متلبس به [[جامه]] [[حق]] بود: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ}} و “باء” در کلمه “بالحق” برای ملابست است، که معنایش چنین میشود: پس در هر جای از آن که امر به [[عبادت]] و [[پرستش]] خدای یگانه شده است، [[حق]] است و چون حرف “باء” این معنا را به [[آیه]] میدهد جمله {{متن قرآن|فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} را با حرف “فاء” متفرع بر آن کرد و فهمانیده حالا که معلوم شد [[قرآن]] متلبس به [[لباس]] [[حق]] نازل شده، پس خدای یگانه را [[عبادت]] کن، در حالی که [[دین]] را برای او [[خالص]] کرده باشی و عبودیت [[قلبی]] خود را برای [[خدا]] در تمامی [[شؤون]] زندگیت با [[پیروی]] کردن از آنچه برای تو [[تشریع]] کرده اظهار کن در حالی که [[دین]] خود را برای او [[خالص]] سازی و غیر از آنچه [[خدا]] برای تو [[تشریع]] کرده [[پیروی]] مکن<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۵.</ref>. | # [[خداوند]] میفرماید ما [[قرآن]] را به سوی تو نازل کردیم در حالی که متلبس به [[جامه]] [[حق]] بود: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ}} و “باء” در کلمه “بالحق” برای ملابست است، که معنایش چنین میشود: پس در هر جای از آن که امر به [[عبادت]] و [[پرستش]] خدای یگانه شده است، [[حق]] است و چون حرف “باء” این معنا را به [[آیه]] میدهد جمله {{متن قرآن|فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} را با حرف “فاء” متفرع بر آن کرد و فهمانیده حالا که معلوم شد [[قرآن]] متلبس به [[لباس]] [[حق]] نازل شده، پس خدای یگانه را [[عبادت]] کن، در حالی که [[دین]] را برای او [[خالص]] کرده باشی و عبودیت [[قلبی]] خود را برای [[خدا]] در تمامی [[شؤون]] زندگیت با [[پیروی]] کردن از آنچه برای تو [[تشریع]] کرده اظهار کن در حالی که [[دین]] خود را برای او [[خالص]] سازی و غیر از آنچه [[خدا]] برای تو [[تشریع]] کرده [[پیروی]] مکن<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۵.</ref>. | ||
# [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] میدهد حال که چنین است و همه خطوط به او منتهی میشود: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ... * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا}} تنها او را [[پرستش]] کن: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ}}، عبادتی توأم با [[توحید]] و [[اخلاص]] و از آنجا که در راه [[بندگی]] و [[اطاعت]] و [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] [[مشکلات]] و [[سختیها]] فراوان است، اضافه میکند: و در راه [[عبادت]] او [[صابر]] و [[شکیبا]] باش: {{متن قرآن|وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ}} و در آخرین جمله میگوید: “آیا مثل و مانندی برای [[خداوند]] پیدا میکنی”؟ {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}} این جمله در [[حقیقت]] دلیلی است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنی مگر برای ذات پاکش شریک و مانندی هست که دست به سوی او دراز کنی و او را [[پرستش]] نمایی؟! کلمه “سمی” گرچه به معنی “همنام” است، ولی روشن است که منظور در اینجا تنها نام نیست بلکه محتوای نام است، یعنی آیا کسی غیر از [[خدا]]، [[خالق]] رازق، | # [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] میدهد حال که چنین است و همه خطوط به او منتهی میشود: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ... * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا}} تنها او را [[پرستش]] کن: {{متن قرآن|فَاعْبُدْهُ}}، عبادتی توأم با [[توحید]] و [[اخلاص]] و از آنجا که در راه [[بندگی]] و [[اطاعت]] و [[عبادت]] خالصانه [[خدا]] [[مشکلات]] و [[سختیها]] فراوان است، اضافه میکند: و در راه [[عبادت]] او [[صابر]] و [[شکیبا]] باش: {{متن قرآن|وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ}} و در آخرین جمله میگوید: “آیا مثل و مانندی برای [[خداوند]] پیدا میکنی”؟ {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}} این جمله در [[حقیقت]] دلیلی است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنی مگر برای ذات پاکش شریک و مانندی هست که دست به سوی او دراز کنی و او را [[پرستش]] نمایی؟! کلمه “سمی” گرچه به معنی “همنام” است، ولی روشن است که منظور در اینجا تنها نام نیست بلکه محتوای نام است، یعنی آیا کسی غیر از [[خدا]]، [[خالق]] رازق، محیی، ممیت، عالم و [[قادر]] به همه چیز و بر همه چیز پیدا خواهی کرد؟<ref>تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۱۱.</ref> | ||
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میدهد به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند که اگر ایشان را به [[توحید]] و [[اخلاص]] [[دین]] برای [[خدا]] میخواند، بدان جهت است که او [[مأمور]] از طرف خداست، برای [[ابلاغ]] [[دعوت]] [[توحید]] و [[عبادت]] خالصانه و نیز [[مأمور]] شده است که خود او هم مانند سایرین به این [[دعوت]] پاسخ مثبت دهد: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}. چیزی که هست این فرق را با سایرین دارد که او باید اولین کس باشد به [[اسلام آوردن]] و [[تسلیم]] در برابر آنچه به سویش [[دعوت]] میکند و خلاصه به چیزی [[دعوت]] کند که خودش قبل از [[دعوت]] دیگران به آن [[ایمان]] داشته باشد حال چه اینکه [[مردم]] دعوتش را بپذیرند و یا | # [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میدهد به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند که اگر ایشان را به [[توحید]] و [[اخلاص]] [[دین]] برای [[خدا]] میخواند، بدان جهت است که او [[مأمور]] از طرف خداست، برای [[ابلاغ]] [[دعوت]] [[توحید]] و [[عبادت]] خالصانه و نیز [[مأمور]] شده است که خود او هم مانند سایرین به این [[دعوت]] پاسخ مثبت دهد: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}. چیزی که هست این فرق را با سایرین دارد که او باید اولین کس باشد به [[اسلام آوردن]] و [[تسلیم]] در برابر آنچه به سویش [[دعوت]] میکند و خلاصه به چیزی [[دعوت]] کند که خودش قبل از [[دعوت]] دیگران به آن [[ایمان]] داشته باشد حال چه اینکه [[مردم]] دعوتش را بپذیرند و یا آن را رد کنند. پس دیگر [[مردم]] چشم این [[طمع]] را نباید داشته باشند که آن جناب بر خلاف دعوتش عمل کند و سیرهاش مخالف دعوتش باشد. | ||
# [[نهی]] شدن [[پیامبر]] از هنگام دریافت بیّنات [[الهی]]، نسبت به | # [[نهی]] شدن [[پیامبر]] از هنگام دریافت بیّنات [[الهی]]، نسبت به عبادت غیر خدا: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}، {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۶۱.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:اخلاص]] | [[رده:اخلاص]] | ||