بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | |||
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار | |||
| نام آیه = آیه مؤذن | |||
| نام تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| متن آیه = وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ | |||
| معنی آیه = و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟ میگویند: آری آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران! | |||
| شماره آیه = ۴۴ | |||
| نام سوره = اعراف | |||
| شماره جزء = ۸ | |||
| نامهای دیگر = | |||
| شأن نزول = | |||
| مصداق آیه = امیرالمؤمنین {{ع}} | |||
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه | دلالت بر برتری [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} | }} | |||
| نتایج آیه = | |||
}} | }} | ||
خط ۱۷: | خط ۳۲: | ||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند» سوره اعراف، آیه ۴۲.</ref>. جمله {{متن قرآن|لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}} که به صورت یک جمله معترضه در آیه فوق آمده است اشاره به نکته مهمّی دارد و آن اینکه [[ایمان]] و عملِ صالحِ همه یکسان نیست و از همه [[مردم]] [[انتظار]] ایمان و [[عمل صالح]] مساوی نمیرود، بلکه از هر کس به اندازه توان و [[درک]] او انتظار ایمان و عمل صالح میرود، بدون [[شک]] ایمان [[حضرت علی]]{{ع}} و [[سلمان]] و [[ابوذر]] در سطح ایمان بقیّه مردم نیست و انتظاری که از چنین اشخاص برجستهای میرود غیر از انتظاری است که از مردم عادی میرود. خلاصه این که، هر کس به اندازه ظرفیّت و وُسع و توانش ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد وارد [[بهشت]] میشود و جاودانه در آن خواهد ماند. | {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند» سوره اعراف، آیه ۴۲.</ref>. جمله {{متن قرآن|لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}} که به صورت یک جمله معترضه در آیه فوق آمده است اشاره به نکته مهمّی دارد و آن اینکه [[ایمان]] و عملِ صالحِ همه یکسان نیست و از همه [[مردم]] [[انتظار]] ایمان و [[عمل صالح]] مساوی نمیرود، بلکه از هر کس به اندازه توان و [[درک]] او انتظار ایمان و عمل صالح میرود، بدون [[شک]] ایمان [[حضرت علی]]{{ع}} و [[سلمان]] و [[ابوذر]] در سطح ایمان بقیّه مردم نیست و انتظاری که از چنین اشخاص برجستهای میرود غیر از انتظاری است که از مردم عادی میرود. خلاصه این که، هر کس به اندازه ظرفیّت و وُسع و توانش ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد وارد [[بهشت]] میشود و جاودانه در آن خواهد ماند. | ||
{{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ}}<ref>«و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم» سوره اعراف، آیه ۴۳.</ref>: [[خداوند]] پس از اینکه صفات مستحقّین ورود به بهشت را بیان میکند، به کارهایی که در بهشت در مورد آنها انجام میشود میپردازد. اوّلین کاری که انجام میشود اینکه: «آنچه در [[دل]] آنها از [[کینه]] و [[حسد]] دارند، برمی کنیم تا در | {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ}}<ref>«و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم» سوره اعراف، آیه ۴۳.</ref>: [[خداوند]] پس از اینکه صفات مستحقّین ورود به بهشت را بیان میکند، به کارهایی که در بهشت در مورد آنها انجام میشود میپردازد. اوّلین کاری که انجام میشود اینکه: «آنچه در [[دل]] آنها از [[کینه]] و [[حسد]] دارند، برمی کنیم تا در صفا و صمیمیّت با هم [[زندگی]] کنند». «غلّ» به حرکت آب در زیر گیاهان که مخفی و ناپیداست گفته میشود و از آنجا که حسد و کینه هم به صورت ناپیدا و پنهان است به آن غل گفته شده است. | ||
سؤال: مگر بهشتیها کینه و حسد دارند که خداوند آن را با ورود به بهشت از بین میبرد؟ پاسخ: از برخی [[روایات]] استفاده میشود که بعضی از درجات خفیف حسد و کینه در بعضی از | سؤال: مگر بهشتیها کینه و حسد دارند که خداوند آن را با ورود به بهشت از بین میبرد؟ پاسخ: از برخی [[روایات]] استفاده میشود که بعضی از درجات خفیف حسد و کینه در بعضی از بهشتیان وجود دارد که تا آن را اظهار نکنند [[گناه]] محسوب نمیشود و منافاتی با ایمان ندارد<ref>المنار، ج۸، ص۴۲۱، (به نقل از [[تفسیر نمونه]]، ج۶، ص۱۷۵).</ref>. خداوند حتّی این درجه ضعیف از حسد و کینه را از [[قلب]] بهشتیان برطرف میکند، تا در کنار هم و در کمال [[آرامش]] زندگی کنند. | ||
{{متن قرآن|تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ}}: بهشتیان در قصرها و خانههایی سکونت دارند که آب از زیر این [[خانهها]] جاری است؛ یعنی خداوند آن قصرها و خانهها را بر روی نهرها و | {{متن قرآن|تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ}}: بهشتیان در قصرها و خانههایی سکونت دارند که آب از زیر این [[خانهها]] جاری است؛ یعنی خداوند آن قصرها و خانهها را بر روی نهرها و رودخانهها بنا کرده است. و این، از جمله نعمتهای مهمّی است که در بسیاری از [[آیات]] قرآن<ref>[[خداوند متعال]] در [[سوره بقره]]، [[آیه]] ۲۵ و ۲۲۶ و [[سوره آل عمران]]، آیات ۱۵، ۱۳۶، ۱۹۵ و ۱۹۸ و [[سوره نساء]]، آیات ۱۳، ۵۷ و ۱۲۲ و [[سوره مائده]] آیات ۱۲، ۸۵ و ۱۱۹ و آیات دیگری از [[قرآن مجید]] به این [[نعمت]] اشاره کرده است. خلاصه این که، در نزدیک به ۴۰ آیه این نعمت ذکر شده است.</ref> که متعرّض نعمتهای بهشتی شده، مطرح گشته است. | ||
{{متن قرآن|وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند» سوره اعراف، آیه ۴۳.</ref>: [[بهشتیان]] پس از مشاهده نعمتهای بهشتی و الطاف و عنایات خداوندی، [[دست]] به [[شکرگزاری]] بلند کرده و میگویند: «[[ستایش]] مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه [[نعمتها]]) رهنمون شد؛ و اگر [[خدا]] ما را [[هدایت]] نکرده بود، ما (به اینها) راه نمییافتیم. مسلّماً فرستادگان [[پروردگار]] ما حق را آوردند». آری، بهشتیان اعتراف میکنند که [[هدایت تشریعی]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] و [[کتابهای آسمانی]] و [[هدایت تکوینی]] نشأت گرفته از جاذبههایی که در وجود [[انسان]] به | {{متن قرآن|وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند» سوره اعراف، آیه ۴۳.</ref>: [[بهشتیان]] پس از مشاهده نعمتهای بهشتی و الطاف و عنایات خداوندی، [[دست]] به [[شکرگزاری]] بلند کرده و میگویند: «[[ستایش]] مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه [[نعمتها]]) رهنمون شد؛ و اگر [[خدا]] ما را [[هدایت]] نکرده بود، ما (به اینها) راه نمییافتیم. مسلّماً فرستادگان [[پروردگار]] ما حق را آوردند». آری، بهشتیان اعتراف میکنند که [[هدایت تشریعی]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] و [[کتابهای آسمانی]] و [[هدایت تکوینی]] نشأت گرفته از جاذبههایی که در وجود [[انسان]] به ودیعت نهاده شده، باعث شده که آنها وارد [[بهشت]] شوند و همه اینها از عنایات و [[الطاف خداوند]] متعال است. | ||
{{متن قرآن|وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنان ندا داده مىشود كه اين همان بهشتى است كه آن را به [پاداش] آنچه انجام مىداديد ميراث يافتهايد» سوره اعراف، آیه ۴۳.</ref>: پس از اینکه بهشتیان به [[حمد]] و [[سپاس]] نعمتهای بیحدّ و [[حصر]] [[خداوند]] که از الطاف و | {{متن قرآن|وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنان ندا داده مىشود كه اين همان بهشتى است كه آن را به [پاداش] آنچه انجام مىداديد ميراث يافتهايد» سوره اعراف، آیه ۴۳.</ref>: پس از اینکه بهشتیان به [[حمد]] و [[سپاس]] نعمتهای بیحدّ و [[حصر]] [[خداوند]] که از الطاف و عنایت آن حضرت نشأت گرفته، پرداختند؛ به آنها ندا داده میشود که: «این بهشت را در برابر اعمالی که انجام میدادید، به [[ارث]] بردید». | ||
{{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا}}<ref>«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref>: هنگامی که بهشتیان در بهشت مستقر میشوند، به اطراف خویش مینگرند و به دنبال [[دوستان]] و آشنایان خویش هستند، امّا بعضی از آنها را نمییابند! متوجّه میشوند که آنها جهنّمی شده و از ورود به [[بهشت]] [[محروم]] گشتهاند، بدین جهت خطاب به جهنّمیان میگویند: «آنچه [[خداوند]] به ما [[وعده]] داده بود و ما بر اساس [[ایمان]] به آن، راه صحیحی در [[دنیا]] [[انتخاب]] کردیم و بالاخره به بهشت رهنمون شدیم، تمام وعدههای خداوند را [[حق]] یافتیم و هیچ تخلّفی نداشته است، آیا شما هم وعدههای خداوند را در مورد سرانجام خویش حق یافتید؟ آیا مجازاتهایی که به شما وعده داده شد، تحقّق یافت؟ | {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا}}<ref>«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref>: هنگامی که بهشتیان در بهشت مستقر میشوند، به اطراف خویش مینگرند و به دنبال [[دوستان]] و آشنایان خویش هستند، امّا بعضی از آنها را نمییابند! متوجّه میشوند که آنها جهنّمی شده و از ورود به [[بهشت]] [[محروم]] گشتهاند، بدین جهت خطاب به جهنّمیان میگویند: «آنچه [[خداوند]] به ما [[وعده]] داده بود و ما بر اساس [[ایمان]] به آن، راه صحیحی در [[دنیا]] [[انتخاب]] کردیم و بالاخره به بهشت رهنمون شدیم، تمام وعدههای خداوند را [[حق]] یافتیم و هیچ تخلّفی نداشته است، آیا شما هم وعدههای خداوند را در مورد سرانجام خویش حق یافتید؟ آیا مجازاتهایی که به شما وعده داده شد، تحقّق یافت؟ | ||
خط ۴۶: | خط ۶۱: | ||
== آیا مؤذّن بودن افتخاری محسوب میشود؟ == | == آیا مؤذّن بودن افتخاری محسوب میشود؟ == | ||
سؤال: بعضی از | سؤال: بعضی از روشنفکران که در دام [[تعصّب]] گرفتار شدهاند، مثل محمّد رشید رضا نویسنده [[تفسیر المنار]]، هنگامی که به این [[آیه شریفه]] و [[روایات]] پیرامون آن میرسند میگویند: «بر فرض که بپذیریم منظور از مؤذّن حضرت علی{{ع}} است؛ ولی این، افتخاری محسوب نمیشود؛ زیرا یک نفر باید پیامآور الهی باشد و تفاوتی نمیکند چه کسی باشد». | ||
پاسخ: جواب این سخن بیاساس روشن است؛ زیرا این مؤذّن میخواهد به [[فرمان الهی]] مطلبی را اعلام کند، پس او پیامآور الهی است و [[وظیفه]] خطیر و سنگین سخنگوی [[خداوند]] را دارد، بنابراین سخنگو باید شخص مهمّی باشد که مطلب و [[پیام]] [[خدا]] را خوب بیان کند؛ آن هم پیامی که در روز قیامت بیان میشود. و با توجّه به محتوای پیام که شامل [[لعنت]] [[خداوند]] بر [[ظالمین]] است، خود پیامآور نباید در [[دنیا]] [[آلوده]] به [[ظلم]] شده باشد وگرنه هیچ کس خودش را لعنت نمیکند. بنابراین، مقام | پاسخ: جواب این سخن بیاساس روشن است؛ زیرا این مؤذّن میخواهد به [[فرمان الهی]] مطلبی را اعلام کند، پس او پیامآور الهی است و [[وظیفه]] خطیر و سنگین سخنگوی [[خداوند]] را دارد، بنابراین سخنگو باید شخص مهمّی باشد که مطلب و [[پیام]] [[خدا]] را خوب بیان کند؛ آن هم پیامی که در روز قیامت بیان میشود. و با توجّه به محتوای پیام که شامل [[لعنت]] [[خداوند]] بر [[ظالمین]] است، خود پیامآور نباید در [[دنیا]] [[آلوده]] به [[ظلم]] شده باشد وگرنه هیچ کس خودش را لعنت نمیکند. بنابراین، مقام مؤذّن در [[روز قیامت]] یک مقام معمولی و عادی نیست، که هر کس بتواند عهدهدار آن باشد و کسی که این مقام را به دست آورد، [[فضیلت]] بزرگی نصیبش شده است<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۳۳۲.</ref>. | ||
== ارتباط [[آیه اذان]] و «مؤذّن»== | == ارتباط [[آیه اذان]] و «مؤذّن»== | ||
«[[پاداشها]]» و «مجازاتهای» [[جهان آخرت]] در [[حقیقت]] انعکاس [[اعمال انسان]] در دنیاست. این مطلب با توجّه و [[تأمّل]] در ارتباط «پاداشها» و «کیفرهای» جهان آخرت، با اعمال انسان در دنیا روشن میشود. اگر [[انسان]] رباخوار که [[مرتکب گناه]] بزرگ [[رباخواری]] میشود، در جهان آخرت همانند [[انسانی]] مست و بیاراده جلوه میکند و [[قدرت]] بر | «[[پاداشها]]» و «مجازاتهای» [[جهان آخرت]] در [[حقیقت]] انعکاس [[اعمال انسان]] در دنیاست. این مطلب با توجّه و [[تأمّل]] در ارتباط «پاداشها» و «کیفرهای» جهان آخرت، با اعمال انسان در دنیا روشن میشود. اگر [[انسان]] رباخوار که [[مرتکب گناه]] بزرگ [[رباخواری]] میشود، در جهان آخرت همانند [[انسانی]] مست و بیاراده جلوه میکند و [[قدرت]] بر حرکت صحیح و متعادل ندارد و هر از چند قدمی به [[زمین]] میخورد و دوباره برمیخیزد و به راهش ادامه میدهد، بدان جهت است که او در دنیا با این گناه بزرگ تعادل [[اقتصادی]] [[جامعه]] را بر هم زده و جامعه را دچار بیثباتی اقتصادی و مالی نموده است. پس عدم تعادل رباخوار در [[آخرت]]، انعکاسی از برهم خوردن تعادل جامعه در دنیا بر اثر ارتکاب او به [[گناه]] [[زشت]] رباخواری است. | ||
اگر ظلم در آخرت بسان [[تاریکی]] و [[ظالم]] همچون انسان تاریکی میباشد که راه به جایی نمیبرد، به خاطر آن است که ظالم دنیا را بر | اگر ظلم در آخرت بسان [[تاریکی]] و [[ظالم]] همچون انسان تاریکی میباشد که راه به جایی نمیبرد، به خاطر آن است که ظالم دنیا را بر مظلومین تیره و تار کرده، به گونهای که آنها راه به هیچ جا نمیبرند. پس ظلمات [[ظالم]] در [[آخرت]] نتیجه و انعکاس ظلماتی است که او خود در [[دنیا]] برای [[مظلومان]] به وجود آورده و [[زندگی]] آنها را تیره و تار کرده است. | ||
اگر [[انسان]] [[مؤمن]] و دارای [[ایمان]] با چراغی از [[نور]] وارد صحنه [[محشر]] میشود و در [[سایه]] آن چراغ، به سوی [[رضوان]] و [[مغفرت الهی]] رهنمون و [[هدایت]] میگردد، به خاطر این است که انسانهای مختلفی در پرتو نور ایمان او در دنیا هدایت گشته و به [[حقیقت]] رهنمون شدند. | اگر [[انسان]] [[مؤمن]] و دارای [[ایمان]] با چراغی از [[نور]] وارد صحنه [[محشر]] میشود و در [[سایه]] آن چراغ، به سوی [[رضوان]] و [[مغفرت الهی]] رهنمون و [[هدایت]] میگردد، به خاطر این است که انسانهای مختلفی در پرتو نور ایمان او در دنیا هدایت گشته و به [[حقیقت]] رهنمون شدند. | ||
خط ۵۹: | خط ۷۴: | ||
خلاصه اینکه، تمام «[[پاداشها]]» و «کیفرها» در [[جهان آخرت]] انعکاس و زاییده [[اعمال]] خود ما [[انسانها]] در دنیاست. | خلاصه اینکه، تمام «[[پاداشها]]» و «کیفرها» در [[جهان آخرت]] انعکاس و زاییده [[اعمال]] خود ما [[انسانها]] در دنیاست. | ||
با توجّه به این مطلب، اگر علی{{ع}} طبق آنچه در [[آیه اذان]] آمده، | با توجّه به این مطلب، اگر علی{{ع}} طبق آنچه در [[آیه اذان]] آمده، «مؤذّن» [[پیامبر]]{{صل}} در دنیاست و [[پیام]] آن حضرت را در [[مکّه]] به [[گوش]] [[مشرکان]] میرساند، همو در جهان آخرت نیز «مؤذّن» است و پیام [[خداوند]] عالم را به گوش جهنّمیان میرساند و آنها را مشمول [[لعنت الهی]]، به خاطر ظلمی که مرتکب شدهاند، میداند. | ||
اگر علی در جهان آخرت [[فصل الخطاب]] تمام سخنهایی است که بین [[بهشتیان]] و جهنّمیان ردّ و بدل میشود، به خاطر آن است که او در دنیا نیز فصل الخطاب بوده و آخرین سخن را خطاب به مشرکان و [[بتپرستان]] بیان کرده است. آیا این، [[فضیلت]]، کم ارزشی است؟ آیا هیچ انسان دیگری، اعمّ از [[مسلمانان]] و [[پیروان]] دیگر [[ادیان الهی]]، واجد چنین فضیلتی هست؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۳۳۹ ـ ۳۴۱.</ref> | اگر علی در جهان آخرت [[فصل الخطاب]] تمام سخنهایی است که بین [[بهشتیان]] و جهنّمیان ردّ و بدل میشود، به خاطر آن است که او در دنیا نیز فصل الخطاب بوده و آخرین سخن را خطاب به مشرکان و [[بتپرستان]] بیان کرده است. آیا این، [[فضیلت]]، کم ارزشی است؟ آیا هیچ انسان دیگری، اعمّ از [[مسلمانان]] و [[پیروان]] دیگر [[ادیان الهی]]، واجد چنین فضیلتی هست؟<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۳۳۹ ـ ۳۴۱.</ref> |