اثبات عقلی افضلیت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:


== [[ادله عقلی]] بر [[افضلیت امام]] ==
== [[ادله عقلی]] بر [[افضلیت امام]] ==
براساس [[برهان لطف]] بر [[خداوند]] لازم است تا از همه جهت، اسباب [[رشد]] [[جامعه]] [[مردم]] به [[کمالات]] [[توحیدی]] را فراهم آورد. همچنین [[سلامت]] از اهمّ امور برای تأمین [[سلامت معنوی]] مردم و رشد صحیح [[دینی]] آنان است و قرارگرفتن حاکمی [[عادل]] در رأس [[نظام]]، لازمه تأمین این سلامت است. در [[نظام دینی]]، [[حاکم]] باید [[افضل افراد]] جامعه در [[علم]] و [[عدالت]] و سایر اوصاف ارزشی و مؤثّر در [[اداره جامعه]] باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۶.</ref>.
براساس [[برهان لطف]] بر [[خداوند]] لازم است تا از همه جهت، اسباب [[رشد]] [[جامعه]] [[مردم]] به [[کمالات]] [[توحیدی]] را فراهم آورد. همچنین [[سلامت]] از اهمّ امور برای تأمین سلامت معنوی مردم و رشد صحیح [[دینی]] آنان است و قرارگرفتن حاکمی [[عادل]] در رأس [[نظام]]، لازمه تأمین این سلامت است. در نظام دینی، [[حاکم]] باید افضل افراد جامعه در [[علم]] و [[عدالت]] و سایر اوصاف ارزشی و مؤثّر در اداره جامعه باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۶.</ref>.


=== دلیل نخست: اقتضای برهان لطف ===
=== دلیل نخست: اقتضای برهان لطف ===
نتیجه برهان لطف این است که بنا بر [[حکمت الهی]] و نیز [[مقام]] [[ربوبیت]] [[پروردگار]]، لازم است همیشه فردی در جامعه وجود داشته باشد که اولاً، [[هادی]] خلایق در [[اطاعت]] و [[بندگی]] خداوند و ثانیاً، [[مظهر]] [[رحمت]] رحیمیّه و [[ربوبیّت خداوند]] در میان مردم باشد. چنین فردی خود باید [[اسوه]] و الگوی مردم در همه [[فضایل]] توحیدی به شمار آید؛ زیرا علاوه بر قول [[امام]]، (بنا بر مقتضای برهان لطف) فعل و تقریر او نیز برای مردم [[حجّت]] است.
نتیجه برهان لطف این است که بنا بر [[حکمت الهی]] و نیز مقام [[ربوبیت]] [[پروردگار]]، لازم است همیشه فردی در جامعه وجود داشته باشد که اولاً، [[هادی]] خلایق در [[اطاعت]] و [[بندگی]] خداوند و ثانیاً، مظهر [[رحمت]] رحیمیّه و [[ربوبیّت خداوند]] در میان مردم باشد. چنین فردی خود باید [[اسوه]] و الگوی مردم در همه [[فضایل]] توحیدی به شمار آید؛ زیرا علاوه بر قول [[امام]]، (بنا بر مقتضای برهان لطف) فعل و تقریر او نیز برای مردم [[حجّت]] است.


بنابراین، کسی که در امر [[هدایت]] [[امّت]]، در مقام [[ریاست]] قرار گرفته و زمام [[حکومت]] را به دست می‌گیرد، بنا بر [[قاعده لطف]]، باید در مقامی از [[طهارت]] و کمال باشد که اسوه خلایق در همه فضایل قرار گیرد؛ تا اطلاق امام بر او [[صدق]] کند. براین اساس، هرگز کسی که خود مورد فضل و [[لطف]] قرار گرفته ـ [[مفضول]] در فضایل ـ نمی‌تواند امام [[افضل]] باشد<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی و فرید محسنی|محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص۳۷.</ref>.
بنابراین، کسی که در امر [[هدایت]] [[امّت]]، در مقام [[ریاست]] قرار گرفته و زمام [[حکومت]] را به دست می‌گیرد، بنا بر [[قاعده لطف]]، باید در مقامی از [[طهارت]] و کمال باشد که اسوه خلایق در همه فضایل قرار گیرد؛ تا اطلاق امام بر او [[صدق]] کند. براین اساس، هرگز کسی که خود مورد فضل و [[لطف]] قرار گرفته ـ [[مفضول]] در فضایل ـ نمی‌تواند امام [[افضل]] باشد<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی و فرید محسنی|محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص۳۷.</ref>.
خط ۲۵: خط ۲۵:
اصل [[ضرورت]] رجوع جاهل به عالم، قاعده‌ای [[عقلی]] و مورد اتفاق همه عقلا است. بر همین اساس است که [[مردم]]، کسی را که به واسطه [[پیروی]] از [[جاهل]] دچار مشکل شود، نکوهش می‌کنند. به تعبیر [[قرآن]]، [[امام]] حبل‌الله است؛ یعنی [[اتّحاد]] [[امّت]] در [[جامعه]] بر محور کلمه [[توحید]] می‌باشد. در هر [[علمی]]، این قاعده عقلی پذیرفته است که عقلای آن رشته برگرد [[افضل]] خود حلقه می‌زنند. حال چگونه ممکن است که آحاد جامعه و خصوصاً عقلا و دانشمندان آن، برگرد [[مفضول]] حلقه زنند؛ در حالی که افضل در آن جامعه وجود دارد. در این صورت، طبعاً جامعه تکّه تکّه شده و به نقض غرض [[شارع]] منجر می‌گردد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.
اصل [[ضرورت]] رجوع جاهل به عالم، قاعده‌ای [[عقلی]] و مورد اتفاق همه عقلا است. بر همین اساس است که [[مردم]]، کسی را که به واسطه [[پیروی]] از [[جاهل]] دچار مشکل شود، نکوهش می‌کنند. به تعبیر [[قرآن]]، [[امام]] حبل‌الله است؛ یعنی [[اتّحاد]] [[امّت]] در [[جامعه]] بر محور کلمه [[توحید]] می‌باشد. در هر [[علمی]]، این قاعده عقلی پذیرفته است که عقلای آن رشته برگرد [[افضل]] خود حلقه می‌زنند. حال چگونه ممکن است که آحاد جامعه و خصوصاً عقلا و دانشمندان آن، برگرد [[مفضول]] حلقه زنند؛ در حالی که افضل در آن جامعه وجود دارد. در این صورت، طبعاً جامعه تکّه تکّه شده و به نقض غرض [[شارع]] منجر می‌گردد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.


بنابراین، امر امام در همه جهات باید [[مطاع]] باشد. از سوی دیگر، چون [[علم]] ذومراتب است، مفضول نسبت به افضل جاهل محسوب می‌گردد و امر به [[اطاعت]] عالم از جاهل نیز عقلاً و نقلاً [[قبیح]] است؛ پس به طریق اولی، صدور چنین فرمانی از [[خداوند]] اقبح است و او هرگز امر به [[فساد]] نمی‌نماید. بنابراین، از آنجا که [[اولی الامر]] [[مأذون]] از طرف خداوند [[واجب]] الاتّباع است، پس باید مانند [[رسول خدا]]{{صل}} [[افضل افراد امّت]] در صفات [[توحیدی]] و ارزشی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۹.</ref>.
بنابراین، امر امام در همه جهات باید مطاع باشد. از سوی دیگر، چون [[علم]] ذومراتب است، مفضول نسبت به افضل جاهل محسوب می‌گردد و امر به [[اطاعت]] عالم از جاهل نیز عقلاً و نقلاً [[قبیح]] است؛ پس به طریق اولی، صدور چنین فرمانی از [[خداوند]] اقبح است و او هرگز امر به [[فساد]] نمی‌نماید. بنابراین، از آنجا که [[اولی الامر]] [[مأذون]] از طرف خداوند [[واجب]] الاتّباع است، پس باید مانند [[رسول خدا]]{{صل}} [[افضل افراد امّت]] در صفات [[توحیدی]] و ارزشی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۹.</ref>.


=== دلیل سوم: [[افضلیّت]]؛ شرط لازم برای [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} و تصدی [[حاکمیت الهی]] ===
=== دلیل سوم: [[افضلیّت]]؛ شرط لازم برای [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} و تصدی [[حاکمیت الهی]] ===
خط ۴۵: خط ۴۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:افضلیت امام]]
[[رده:ضرورت افضلیت امام]]
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش