(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[غیبت امام مهدی]]
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[غیبت امام در قرآن]] - [[غیبت امام در حدیث]] - [[غیبت امام در کلام اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[غیبت امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
==آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگاری دارد؟==
*[[شیعه]] دوازدهامامی "[[امامیه]]" معتقد است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به امر الهی [[دوازده امام]] مشخص، [[تعیین]] و [[نصب]] نموده است. ادله [[ضرورت وجود امام]] معصوم "[[قاعده لطف]] و [[قاعده امکان اشرف]]" <ref>ر. ک: کشفالمراد، ص ۴۹۰.</ref> و نیز ادله [[فلسفه امامت]] "۱. [[هدایت مردم]]؛ ۲. [[مرجعیت دینی]]؛ ۳. عدم بلوغ کامل مخاطبان؛ ۴. [[تشریع]]؛ ۵. [[حکومت]]؛ ۶. [[واسطه فیض]]"، مقتضی [[وجود امام]] در [[جامعه]] [[مسلمانان]] است.
در این [[شبهه]] منتقد با پذیرفتن فرضی ادله [[ضرورت امامت]] و اینکه بعد از [[خاتمیت]] [[وجود امام]] [[معصوم]] برای [[جامعه]] ضروری است، چنین [[شبهه]] میکند که ادله مزبور با نظریه دیگر [[شیعه]] درباره [[غیبت]] [[امام دوازدهم]] تهافت دارد؛ چراکه [[شیعه]] از یکسو بر [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] در [[جامعه]] تأکید و اصرار میورزد و از سوی دیگر با طرح نظریه [[غیبت]] معتقد است [[امام]] [[معصوم]] فعلاً در [[جامعه]] حضور ندارد و به اصطلاح [[جامعه]] در عصر [[غیبت]] به سر میبرد.
این [[شبهه]] از سدههای پیشین مطرح و امروز نیز بعضی به طرح و تقویت آن پرداختهاند.
در تحلیل این [[شبهه]] نکات ذیل قابل توجه است:
#'''[[ضرورت عینی امام]] [[معصوم]] در صدر اسلام:''' با وجود [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به وجود فرد و [[امام]] دیگری اصلاً نیاز نبود، اما با [[رحلت]] آن حضرت، [[اسلام]] که مانند یک نهال تازه رشد کرده بود به آبیاری و دیگر مراقبتهای ویژه احتیاج داشت؛ چراکه [[مردم]] که اندازه کامل رشد نیافته بودند تا در [[تفسیر دین]] خودکفا باشند و بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند، عملیاتی نمودن آموزهها و [[احکام]] [[شریعت]] به وجود [[حکومت دینی]] و در رأس آن [[امام]] و [[حاکم]] [[معصوم]] نیاز داشت تا [[حاکم دینی]] با استفاده از دو ابراز کلیدی خود یعنی [[مقام]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] "که مرهون [[علم لدنی]] و [[عصمت]] است" و [[مقام]] [[سیاست|سیاسی]] و [[قدرت]] ظاهری خود ضمن [[تبیین دین]] خاتم و رفع [[شبهات]] منتقدان و جاهلان با [[تحریف]] گران و معارضان نیز مقابله کند تا اینکه [[اسلام]] به مرور به نسلهای بعدی منتقل شود و به اصطلاح جای پای خود را در میان [[مردم]] برای همه نسلها باز و [[مردم]] نیز با راهنماییهای [[امامان]] آمادگی لازم را در خود ایجاد کنند. خوشبختانه ابراز اول "مرجعیت علمی و دینی" تا حدودی بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در میان [[مردم]] بود و [[مردم]] و حتی [[پیروان]] [[ادیان]] دیگر می توانستند [[شبهات]] خود را از [[امام علی]]{{ع}} پرسیده و جواب لازم و منطقی را دریافت نمایند. متأسفانه ابراز دوم یعنی [[حکومت]] و [[قدرت]] [[سیاست|سیاسی]] از [[مقام]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] - به عللی که بعضاً ذکر شد و نیز خواهد آمد - به مدت بیستو پنج سال جدا شد که از این ناحیه آسیبهایی بر [[اسلام]] متوجه شد، لکن با [[قدرت]] رسیدن [[حضرت علی]]{{ع}} حضرت تا اندازهای توانست به آسیبزدایی بپردازد. بعد از [[حضرت علی]]{{ع}} ده [[امام]] [[معصوم]] نیز آموزههای ناب [[اسلام]] را به نسلهای بعدی انتقال میدادند، چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} دارای مدرسه و به تعبیری دارای حوزهای وسیع با حدود چهارهزار استاد و دانشجوی دینی بود که از محضر شریفش کسب [[علم]] میکردند، دامنه و قلمرو شاگردان حضرت به [[شیعه]] اختصاص نداشت بلکه اساتید و [[عالمان]] [[اهل سنت]] نیز افتخار شاگردی آن حضرت نداشت بکله اساتید و [[عالمان]] [[اهل سنت]] نیز افتخار شاگردی آن حضرت را داشتند، به گونهای که بنیانگذار چهار فرقه [[اهل سنت]]، یعنی شافعی، حنبلی، مالکی و حنفی شاگرد مستقیم و یا غیر مستقیم حضرت بودند<ref>ر. ک: الذریعه، ج ۲، ص ۱۲۹ - و نیز: مجموعه مقالات همایش [[امام]] جعفر صادق{{ع}} و تجدید حیات [[اسلام]]، ص ۱۰۰.</ref>. از اینجا میتوان ادعا نمود با سعی و مجاهدتهای [[امام]] باقر{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} دانشمندان و مبلغان صلاحیتداری تربیت و رشد یافتند که میتوانستند قسمتی از [[وظیفه]] [[امام]] و [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] را در [[جامعه]] ایفا کنند. با ادامه این جریان تا حدودی نیاز عینی و ضروری [[جامعه]] به [[وجود امام]] [[معصوم]] در میان خودشان کاسته میشد و [[جامعه]] به طرف آمادگی لازم برای دوره [[غیبت]] [[امام]] معصوم{{ع}} حرکت میکرد. چراکه مهمترین [[فلسفه]] ضرورت [[امام]] در [[جامعه]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و [[هدایت مردم]] بود که اصل آن با وجود [[دوازده امام]] در [[جامعه]] ثابت و نهادینه شده و تکمیل آن نیز به عهده [[عالمان]] [[دین]] گذاشته شده است. اما مسئله [[تشریع]] آن نیز در عصر خود [[ائمه]] به مقدار لازم صورت گرفته است و نیازهای [[جامعه]] به آن صورت اصل [[اجتهاد]] به فقهای واجد شرایط واگذار شده است. باری مسئله [[واسطه فیض]] بودن این تنها در انحصار خود [[ائمه]] است که [[شیعه]] معتقد است [[دین]] نقش توسط خود حضرت حجت{{ع}} با وجود مبارکش در عصر [[غیبت]] انجام میشود، و بدین سان زمین از [[حجت الهی]] خالی نمیماند.
#'''اعطای لطف الهی بستگی به عدم مانع:''' اینجا باید پذیرفت [[وجود امام]] [[معصوم]] در هر عصری در میان [[مردم]] خود لطف مضاعف دارد که جای آن را هیچ عالمی بر نمیکند، اگر [[امام]] معصومی وجود داشت اختلافات علمی [[مسلمانان]] به حداقل و نه صفر میرسید - چراکه با حضور یازده [[امام]] [[معصوم]] [[اهل سنت]] شکل گرفته است. به این نکته نیز باید توجه کرد اعطای لطف مضاعف قابلیت لازم میطلبد اما متأسفانه در عصر [[امام دوازدهم]] [[حکومت]] جائر وقت محدودیتهای مضاعفی بر [[امام حسن]] عسکری{{ع}} ایجاب کرده بود که به محض اطلاع از تولد [[امام عصر]] (عج) آن حضرت را به [[شهادت]] رساند و [[مردم]] نیز حمایت لازم از [[امام حسن]] عسکری{{ع}} را انجام نمیدادند، نه زمینه حضور [[امام دوازدهم]] در [[جامعه]] بلکه زمینه [[شهادت]] او مهیا بود. لذا [[خداوند]] آن [[امام]] همام را به سراپرده [[غیبت]] برد تا در وقت دیگر ظهور نموده، [[جامعه]] را از [[عدالت]] مملو کند. پس [[غیبت]] [[امام]]{{ع}} نیز با دلیل لطف تهافتی ندارد.
#'''امکان [[هدایت تشریعی]] و تکوینی در دورهٔ غیبت:''' یکی از [[شئون]] و وظایف [[امام]] و [[مقام امامت]]، [[واسطه فیض الهی]] بودن است که بنابر [[نصوص]] [[روایت|روایی]] [[خداوند]] عالم تکوین را به واسطه وجود شریف [[ائمه]] [[هدایت]] و اداره میکند. روایاتی از این سنخ که: "آسمان با وجود [[ائمه]] از سقوط حفظ شده، با فیض وجود [[ائمه]] باران می بارد"، بحث و توضیح آن در فصل اول گذاشت. روشن است این [[شأن امام]] به اصل وجود شریفش متقوم است و اصلاً به مسئله حضور یا [[غیبت]] خود در میان [[مردم]] ارتباطی ندارد. پس این [[شأن]] و مسئولیت [[امام]] در دوره [[غیبت]] نیز تحقق یافته و روشن میشود که [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] برای افاضه [[فیض الهی]] لازم و ضرورمی است و مسئله [[غیبت]] مانع آن نیست. افزون بر این [[شأن]] و [[ولایت تکوینی]] [[امام]]، [[امام حجت]]{{ع}} در سراپرده [[غیبت]] از طرق مختلف مانند تصرف در نفوس و دلهای [[مسلمانان]] و [[انسان]]ها بستر [[هدایت]] آنان را به سوی حق تعالی فراهم میکند، چنانکه [[آیه شریفه]] ذیل درباره نقش [[امامان]] و پیشوایان میفرماید: {{متن قرآن|أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref> سوره سجده، آیه: ۲۴.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بعد از اشاره به [[غیبت]] [[حضرت حجت]]{{ع}} در پاسخ از امکان استفاده از وجود آن حضرت در دوره [[غیبت]] فرمود: "قسم به خدایی که مرا به [[نبوت]] برانگیخت، همانا [[مردم]] به [[نور]] وی [[روشنایی]] و [[هدایت]] میجویند و به ولایتش منتفع میشوند، مانند انتفاع [[مردم]] از خورشید پشت ابرها"<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ص ۴۷۵؛ بحار، ج ۵۳، ص ۱۷۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۲.</ref>. آن حضرت گاهاً به رفع گرفتاریها و کمک درماندگان میپردازند که این [[شأن]] یکی از [[صفات]] آن حضرت در دعاها ذکر شده است، مانند:{{عربی|" مُفَرِّجِ الْكَرْبِ وَ مُزِيلِ الْهَمِ وَ كَاشِفِ الْبَلْوَى"}} <ref>از بين برندۀ غم، و زدايندۀ اندوه، وبرطرفكنندۀ بلاست؛ دعا بعد از زیارت، بحار، ج ۱۰۲. </ref>؛ {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا... الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة"}}<ref>«درود بر تو اى فريادرس،اى [[رحمت]] و بخشش گسترده» زیارت آل یاسین.</ref>؛{{عربی|" صَاحِبِ الضِّيَاءِ وَ النُّورِ... وَ الْكَهْفِ وَ الْعَضُد... السَّلَامُ عَلَى مُفَرِّجِ الْكُرُبَاتِ"}} <ref>«دارندۀ [[نور]] و روشنايى... پناهگاه و پشتيبان... سلام بر آن كسى كه گرفتارىها را برطرف مىكند» زیارت [[حضرت حجت]]{{ع}}، بحار، ج ۱۰۲، ص ۸۴. </ref>. کسانی که موفق شدند به دیدار حضرت نائل آیند و از وجود شریفش کسب فیض نمایند، یا کساین که حضرت بر آنان کمک و مساعده نموده است در منابع تاریخی درج شده است که خواننده فاضل را به آن ارجاع میدهم<ref>ر. ک: طبرسی توری، نجم الثاقب، ج ۲، باب ۷.</ref>. برخی نیز حفظ جبهه [[مسلمانان]] خصوصاً [[شیعیان]] را از توطئههای دشمنان خصوصاً کشور [[شیعی]] ایران اسلامی را یکی از فیوضات پربرکت وجود آن حضرت توصیف میکنند<ref>ر. ک: [[لطف الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف الله]]، [[امامت]] و [[مهدویت]] (عج)، پاسخ به ده پرسش،ص ۴۵.</ref>. در [[تأیید]] این مدعا میتوان به پیروزیهای لشکر [[اسلام]] در [[جنگ]] هشت ساله و همچنین [[جنگ]] و مقابله [[شیعیان]] لبنان در مقابل اسرائیل اشاره کرده که امدادهای غیبی الهی و [[حضرت حجت]] در این جنگها برای اهلش مخفی نبود.
#'''فواید دیگر [[غیبت]] و انتظار:''' نفس وجود [[امام عصر]]{{ع}} در سراپردهٔ [[غیبت]] و وعده ظهور حضرت برپایی مقتدرین [[حکومت جهانی]] عادلانه و نابودی ظلم و [[حکومت]]های ظالمانه موجب امید در دلهای [[انسان|انسانهای]] مؤمن میگردد. به دیگر سخن [[غیبت]] حضرت مقدمه و طلیعه ظهور [[نور]] عالم تاب و فرجام [[نیکو]] و روشن، برای [[جامعه]] جهانی است. [[انسان]]های بیشماری هستند که به دلیل کسب زمینه حضور در بین سربازان آن حضرت و یا امکان دیدار حضرت در سلک [[انسان کامل|انسانهای کامل]] و وارستهای قرار گرفته و یا در این عرصه هستند، وجود جوانان بیشمار مذهبی در هیئتها و ذکر "یا مهدی" آنان خود بهترین گواه و شاهد بر وجود آثار و کارکرد مثبت "[[غیبت امام]]" است.
بر این اساس [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} خود متضمن فواید بیشمار است که با ادله ضرورت [[امام]] تهافتی ندارد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۲۷ - ۱۳۳.</ref>
== پرسشهای وابسته ==
* [[آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگاری دارد؟ (پرسش)]]
== جستارهای وابسته ==
==منابع==
{{منابع}}
* [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]