←ادله خاص عصمت رسول خدا
(۲۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==== عصمت در اصطلاح قرآن ==== | ==== عصمت در اصطلاح قرآن ==== | ||
برغم آنکه متکلمان شیعه دست کم دو معنای لطف بودن و ملکه بودن را برای [[عصمت]] در اصطلاح کلامی ارائه کردهاند<ref>برخی معتقدند [[عصمت]] از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و [[لطف]] او برای حجتهای اوست. ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، | برغم آنکه متکلمان شیعه دست کم دو معنای لطف بودن و ملکه بودن را برای [[عصمت]] در اصطلاح کلامی ارائه کردهاند<ref>برخی معتقدند [[عصمت]] از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و [[لطف]] او برای حجتهای اوست. ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸؛ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰؛ برخی دیگر نیز معتقدند [[عصمت]] ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>؛ لکن با توجه به آنکه واژه [[عصمت]] و بسیاری از مشتقات آن در [[قرآن کریم]] نیامده است از این رو نمیتوان به بیان معنای اصطلاح [[قرآنی]] این واژه پرداخت. منتها میتوان از برخی [[آیات]] معنای [[مصونیت انبیا]] و [[ائمه]] از [[ارتکاب گناهان]]، نسیان، [[خطا]] و... را برداشت نمود که چیزی شبیه معنای اصطلاحی این واژه در کتب [[کلامی]] و [[حدیثی]] است<ref>چه اینکه عصمت در اصطلاح [[متکلمان]] و نیز در اصطلاح [[روایات]]، [[نیروی درونی]] [[حفاظت از گناه]] و [[مصونیت از اشتباه]] است که مایه [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[پیروان]] به [[درستی]] گفتهها و [[اعمال]] [[پیامبر]]، [[امام]] و انطباق آنها با [[دین حق]] و [[دین]] خداست و چون ائمه به خاطر قابلیت و [[لطف الهی]] میتوانند چنین نیرویی را داشته باشند و از هر خطا و [[گناه]] مصون بمانند به ایشان [[معصوم]] میگویند. ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>. | ||
چراکه در برخی آیات قرآن کریم، واژههای دیگری به کار رفته که متضمن اجتناب برگزیدگان الهی از انواع معاصی، خطا و نسیان هستند که به لحاظ معنایی، نزدیک به واژه [[عصمت]] بوده و گاه با آن مرادفند. از این رو در بسیاری اوقات به جای واژه [[عصمت]] به کار گرفته شده و از آنها معنایی اعم یا اخص اراده میگردد، واژههایی همچون [[اخلاص]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}} «ما آنها را با خلوص ویژهای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود!» سوره ص، آیه ۴۶.</ref>، [[اصطفاء]]<ref>[[خداوند]] از [[انبیای الهی]] به «مصطفَوْن» یاد کرده است؛ یعنی کسانی که [[برگزیدگان]] ویژه الهیاند. خداوند از این واژه برای [[گزینش]] [[رسولان]] ویژه خود مانند [[ابراهیم]]، [[آدم]]، نوح و [[موسی]] یا اولیای خاص خود مانند [[مریم]] که دارای ویژگی انحصاری بودند، استفاده کرده است.</ref> [[اجتباء]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى}} «سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد» سوره طه، آیه ۱۲۲.</ref>، نزاهت<ref>این تعبیر معادل مفهومی عصمت نیز آمده است؛ حتی بعضی از [[دانشمندان اسلامی]] به جای تعبیر عصمت و عصمةالانبیاء از [[تنزیه]] و [[تنزیه الانبیاء]] استفاده میکنند؛ همان طورکه در کتاب تنزیه الانبیاء اثر سیدِ [[مرتضی]]، چنین امری [[مشاهده]] میشود. ر.ک: محمدحسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۴۵۶. ایشان از پنج کتاب تحت این عنوان از نویسندگان شیعی نام میبرد که برای اثبات عصمت پیامبران و ائمه{{عم}} نگاشته شدهاند. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] به جای تعبیر عصمت تنها از واژه «تنزیه» استفاده میکنند. ر.ک: ابوحنیفه، الفقه الاکبر. در [[ادعیه]] و [[زیارات]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیز معمولاً در کنار واژه عصمت کلمه تنزیه نیز به کار رفته است. گرچه در [[قرآن]] از کلمه تنزیه و مشتقات آن استفاده شده است، تعبیر {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ... الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّيْبِ}}. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷. در [[زیارت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} و نیز در [[زیارت جامعه]] {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ مِنْ كُلِّ خَطَإٍ وَ زَلَلٍ، الْمُنَزَّهِ مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ خَطَلٍ}}. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۰؛ ج۹۹، ص۱۷۸ و نیز {{متن حدیث|الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَآثِمِ}} آمده است محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۹۱.</ref>، | چراکه در برخی آیات قرآن کریم، واژههای دیگری به کار رفته که متضمن اجتناب برگزیدگان الهی از انواع معاصی، خطا و نسیان هستند که به لحاظ معنایی، نزدیک به واژه [[عصمت]] بوده و گاه با آن مرادفند. از این رو در بسیاری اوقات به جای واژه [[عصمت]]، به کار گرفته شده و از آنها معنایی اعم یا اخص اراده میگردد، واژههایی همچون [[اخلاص]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}} «ما آنها را با خلوص ویژهای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود!» سوره ص، آیه ۴۶.</ref>، [[اصطفاء]]<ref>[[خداوند]] از [[انبیای الهی]] به «مصطفَوْن» یاد کرده است؛ یعنی کسانی که [[برگزیدگان]] ویژه الهیاند. خداوند از این واژه برای [[گزینش]] [[رسولان]] ویژه خود مانند [[ابراهیم]]، [[آدم]]، نوح و [[موسی]] یا اولیای خاص خود مانند [[مریم]] که دارای ویژگی انحصاری بودند، استفاده کرده است.</ref> [[اجتباء]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى}} «سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد» سوره طه، آیه ۱۲۲.</ref>، نزاهت<ref>این تعبیر معادل مفهومی عصمت نیز آمده است؛ حتی بعضی از [[دانشمندان اسلامی]] به جای تعبیر عصمت و عصمةالانبیاء از [[تنزیه]] و [[تنزیه الانبیاء]] استفاده میکنند؛ همان طورکه در کتاب تنزیه الانبیاء اثر سیدِ [[مرتضی]]، چنین امری [[مشاهده]] میشود. ر.ک: محمدحسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۴۵۶. ایشان از پنج کتاب تحت این عنوان از نویسندگان شیعی نام میبرد که برای اثبات عصمت پیامبران و ائمه{{عم}} نگاشته شدهاند. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] به جای تعبیر عصمت تنها از واژه «تنزیه» استفاده میکنند. ر.ک: ابوحنیفه، الفقه الاکبر. در [[ادعیه]] و [[زیارات]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیز معمولاً در کنار واژه عصمت کلمه تنزیه نیز به کار رفته است. گرچه در [[قرآن]] از کلمه تنزیه و مشتقات آن استفاده شده است، تعبیر {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ... الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّيْبِ}}. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷. در [[زیارت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} و نیز در [[زیارت جامعه]] {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ مِنْ كُلِّ خَطَإٍ وَ زَلَلٍ، الْمُنَزَّهِ مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ خَطَلٍ}}. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۰؛ ج۹۹، ص۱۷۸ و نیز {{متن حدیث|الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَآثِمِ}} آمده است محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۹۱.</ref>، تطهیر<ref>{{متن حدیث|الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيْبِ}}محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷. {{متن حدیث|الْمُطَهَّرِ مِنَ الْمَظَالِمِ}}محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۸۵. و {{متن حدیث|الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ}}محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸ در مورد [[معصومان]] بارها نقل شده است. تعبیر [[ائمه اطهار]] به جای [[امامان معصوم]] در عرف متشرعه بسیار شایع است.</ref>، [[توفیق]]، تسدید و [[تأیید]]<ref>در لسان [[روایات]] سه واژه [[توفیق]]، [[تسدید]] و [[تأیید]] نیز در معنایی نزدیک به [[عصمت]] و معادل آن به کار رفتهاند. به عنوان نمونه [[امام رضا]]{{ع}} در روایتی [[معصوم]] را [[مسدّد]]، [[موفَّق]] و [[مؤید]] به [[روح القدس]] معرفی میفرماید که بدین ترتیب شخص [[معصوم]] از خطاها و [[لغزشها]] در [[امان]] میماند. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۸؛ ج۲۵، صص۱۲۷ و ۳۵۰؛ احمد طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۶؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۸۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۹؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۲۰؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۸۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۰.</ref>، [[صدق]]، [[امانت]]، [[تبلیغ]] و فطانت<ref>برخی نویسندگان [[اهل سنت]] به جای اصطلاح عصمت در مورد [[صفات پیامبران]] چهار ویژگی صدق، امانت، تبلیغ و فطانت را به عنوان [[صفت پیامبر]] یاد کردهاند و در توضیح آنها گفتهاند: «صدق»، مطابقت خبر با واقع است؛ یعنی هر خبری که [[پیامبر]] میدهد چه از ناحیه خود و چه از ناحیه [[خداوند]]، محال است [[کذب]] در آن راه داشته باشد. «امانت» به این است که خداوند ظاهر و [[باطن]] [[پیامبران]] را از [[گناه]] [[حفظ]] میکند؛ هم [[گناهان]] اعضا و [[جوارحی]] مانند دزدی، [[زنا]] و هم گناهان [[قلبی]] و [[اخلاقی]] مانند [[حسد]]، [[کبر]] و [[ریا]]. «تبلیغ» این است که آنچه را که خداوند به [[انبیا]] [[فرمان]] [[ابلاغ]] داده است با بیانی روشن و واضح برای [[مردم]] بیان کنند. «فطانت» یعنی اینکه پیامبران دارای [[قدرت]] [[فهم]] بسیار بالایی بوده، [[توانایی]] قابل توجهی برای [[استدلال]] و [[احتجاج]] در مقابل شبهههای [[مخالفان]] دارند. ر.ک: احمد مجازی السقا، البیان المفید فی علم التوحید، ص۲۷ - ۲۸. اما «امانت» بنا بر معنایی که ذکر شد، به معنای عصمت بوده و دست کم عصمت از گناه را شامل میشود؛ [[امین]] به عنوان یکی از صفات [[فرشتگان الهی]] مانند [[جبرئیل]] و [[روح]] که واسطه [[نزول]] [[وحی بر پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} میباشند، اطلاق شده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ}} «که روح الامین آن را فرود آورده است» سوره شعراء، آیه ۱۹۳ و در مورد [[انبیای الهی]] مانند [[لوط]]، [[موسی]]، [[هود]]، نوح، [[صالح]] و [[شعیب]] با تعبیر {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}} «من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷، ۱۲۵، ۱۴۲، ۱۶۲ و۱۷۸؛ سوره دخان، آیه ۱۸ آمده است. در مورد [[صدق]] نیز میتوان گفت صفت [[صدّیق]] در مورد بعضی از [[انبیا]] و [[اولیا]] مانند [[ابراهیم]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱، [[حضرت مریم]]{{متن قرآن|وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ}} «و مادر او زنی بسیار راستکردار بود» سوره مائده، آیه ۷۵، [[ادریس]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶ و یوسف {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ}} «یوسف، ای (یار) راستگو!» سوره یوسف، آیه ۴۶. در [[قرآن]] آمده است؛ اما آیا این کلمه میتواند دقیقاً مرادف [[مطهّر]] و مخلّص یا [[معصوم]] باشد که نشاندهنده [[افاضه]] موهبتی [[الهی]] از سوی [[خداوند]] به [[معصومان]] باشد، جای [[شک]] باقی است. اما در مورد کلمه [[تبلیغ]] به معنای اینکه [[پیامبر]]، [[مأمور]] [[ابلاغ]] [[فرامین خدا]] به [[خلق]] خداست و اگر مخاطب [[وحی]] و خطاب الهی [[مردم]] باشند، باز این کلمه هم مفید معنایی در ردیف یکی از [[مراتب عصمت]] یعنی [[عصمت]] در اخذ و بازخوانی وحی خواهد بود، گرچه تبلیغ [[رسالات]] الهی یکی از [[وظایف]] اصلی [[پیامبران]] و [[عالمان ربانی]] تلقی شده است {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ}} «همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۱۴۹-۱۵۷.</ref> حال با توجه به آنکه بسیاری از این واژهها در مقام بیان مصونیت انبیای الهی از هر نوع آلودگی و [[رجس]] هستند، لذا بحث تفصیلی در این خصوص را به محل خود واگذار مینماییم. | ||
==== عصمت در اصطلاح روایات ==== | ==== عصمت در اصطلاح روایات ==== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
# '''آیاتی که امر به [[اطاعت]] مطلق از آن حضرت میکنند:''' [[قرآن کریم]] در آیهای به طور مطلق به اطاعت از [[فرامین]] [[پیامبراکرم]] {{صل}} [[امر]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...}}<ref>«اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد...» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. بدیهی است که مقام آمریت مطلق مستلزم [[عصمت]] است و الا منجر به تناقض خواهد شد. | # '''آیاتی که امر به [[اطاعت]] مطلق از آن حضرت میکنند:''' [[قرآن کریم]] در آیهای به طور مطلق به اطاعت از [[فرامین]] [[پیامبراکرم]] {{صل}} [[امر]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...}}<ref>«اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد...» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. بدیهی است که مقام آمریت مطلق مستلزم [[عصمت]] است و الا منجر به تناقض خواهد شد. | ||
# '''آیاتی که پیامبر را [[اسوه حسنه]] معرفی میکنند:''' مصونیت [[پیامبر اکرم]] را میتوان از آیهای که آن حضرت را به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده نیز استفاده نمود. آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند.» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. [[خدای متعال]]، [[پیامبراکرم]] {{صل}} را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان [[الگو]] و [[سرمشق]] دیگران معرفی کرده است و امر مطلق به [[اطاعت]] از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر [[معصوم]] و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی|عباسزاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، ص ۲۸۴-۲۷۶.</ref>. | # '''آیاتی که پیامبر را [[اسوه حسنه]] معرفی میکنند:''' مصونیت [[پیامبر اکرم]] را میتوان از آیهای که آن حضرت را به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده نیز استفاده نمود. آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند.» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. [[خدای متعال]]، [[پیامبراکرم]] {{صل}} را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان [[الگو]] و [[سرمشق]] دیگران معرفی کرده است و امر مطلق به [[اطاعت]] از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر [[معصوم]] و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی|عباسزاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، ص ۲۸۴-۲۷۶.</ref>. | ||
# '''آیاتی که بر عدم صدور | # '''آیاتی که بر عدم صدور فراموشی آن حضرت تاکید میکنند:''' آنچه باقی میماند [[عصمت]] آن حضرت از نسیان و فراموشی است که [[قرآن کریم]] در این باره نیز چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}}<ref>«ما بزودى [آيات خود را به وسيله سروش غيبى] بر تو خواهيم خواند تا فراموش نكنى.» سوره اعلی، آیه ۶.</ref>. | ||
[[آیات]] چهارگانه به ضمیمه [[حدیث نبوی منزلت]]: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>الکافی، ج۸، ص۱۰۶؛ بحارالأنوار، ج۵، ص۲۰. [[بخاری]] در کتاب صحیح خود، حدیث منزلت را اینگونه از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] میکند: {{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} صحیح بخاری، ج۵، ص۲۴. [[مسلم]] نیز در صحیح خود مینویسد: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰، ح۲۴۰۴.</ref> بر عصمت [[امامان معصوم]] که [[جانشینان]] آن حضرت هستند دلالت میکنند. بر اساس این روایت تمامی منازل و مقاماتی که هارون نسبت به حضرت موسی داشت، امیرالمومنین {{ع}} نیز نسبت به رسول خدا {{صل}} خواهد داشت و از جمله آنها عصمت از [[گناه]]، [[خطا]]، | [[آیات]] چهارگانه به ضمیمه [[حدیث نبوی منزلت]]: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>الکافی، ج۸، ص۱۰۶؛ بحارالأنوار، ج۵، ص۲۰. [[بخاری]] در کتاب صحیح خود، حدیث منزلت را اینگونه از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] میکند: {{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} صحیح بخاری، ج۵، ص۲۴. [[مسلم]] نیز در صحیح خود مینویسد: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰، ح۲۴۰۴.</ref> بر عصمت [[امامان معصوم]] که [[جانشینان]] آن حضرت هستند دلالت میکنند. بر اساس این روایت تمامی منازل و مقاماتی که هارون نسبت به حضرت موسی داشت، امیرالمومنین {{ع}} نیز نسبت به رسول خدا {{صل}} خواهد داشت و از جمله آنها عصمت از [[گناه]]، [[خطا]]، نسیان و [[اشتباه]] است که آیات مورد نظر این مصونیت را برای رسول خدا به [[اثبات]] میرسانند<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی|عباسزاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، ص۲۶۹ ـ ۲۷۸.</ref>. | ||
=== [[ادله]] عام [[عصمت پیامبر]] و [[امامان]] === | === [[ادله]] عام [[عصمت پیامبر]] و [[امامان]] === | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==== [[آیه ابتلا]] ==== | ==== [[آیه ابتلا]] ==== | ||
قرآن در [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]] از [[امتحان]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه عهد چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه عهد چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
قرآن در [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]] از [[امتحان]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و آزمونهای [[الهی]] سخن گفته است که [[ابراهیم]] آن آزمونها را با [[موفقیت]] کامل پشت سر گذاشت و خداوند او را به [[مقام امامت]] نایل ساخت. ابراهیم {{ع}} درباره این مقام برای [[فرزندان]] خویش سؤال کرد که آیا آنان نیز از چنین مقامی برخوردارند؟ خداوند در پاسخ او فرمود: (این [[عهد]] و [[پیمان الهی]] شامل [[ظالمان]] از [[فرزندان]] او نمیشود.) متن [[آیه]] چنین است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
[[متکلمان]] و [[مفسران]] [[امامیه]] با استناد به جملۀ {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} بر [[عصمت امام]] استدلال کرده اند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹؛ الشافی فی الامة، ج۳، ص۱۳۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲.</ref>؛ چراکه خداوند فرموده است [[عهد]] او ـ یعنی [[امامت]] ـ نصیب [[ظالم]] نمیشود. کسی که [[مرتکب گناه]] گردد خواه در آشکار یا پنهان، [[ظلم]] کرده است؛ زیرا فرد [[گناهکار]] [[حدود الهی]] را نقض کرده است و به نص قرآن کسی که حدود الهی را نقض کند، [[ظالم]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | [[متکلمان]] و [[مفسران]] [[امامیه]] با استناد به جملۀ {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} بر [[عصمت امام]] استدلال کرده اند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹؛ الشافی فی الامة، ج۳، ص۱۳۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲.</ref>؛ چراکه خداوند فرموده است [[عهد]] او ـ یعنی [[امامت]] ـ نصیب [[ظالم]] نمیشود. کسی که [[مرتکب گناه]] گردد خواه در آشکار یا پنهان، [[ظلم]] کرده است؛ زیرا فرد [[گناهکار]] [[حدود الهی]] را نقض کرده است و به نص قرآن کسی که حدود الهی را نقض کند، [[ظالم]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | ||
==== [[آیه اولی الامر]] ==== | ==== [[آیه اولی الامر]] ==== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه اولیالامر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه اولیالامر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.</ref> "آیه اولی الامر" نام دارد؛ زیرا [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از خدا]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولیالأمر]] [[فرمان]] داده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیات نامدار (مقاله)|آیات نامدار]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۱.</ref>. | آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.</ref> "آیه اولی الامر" نام دارد؛ زیرا [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از خدا]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولیالأمر]] [[فرمان]] داده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیات نامدار (مقاله)|آیات نامدار]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۱.</ref>. | ||
در این آیه [[اطاعت از اولی الامر]] در سیاق [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت رسول]] قرار گرفته است، بدیهی است اطاعت از خدا و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است؛ بنابراین [[اطاعت اولی الامر]] هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط [[واجب]] است. از سوی دیگر [[اطاعت]] مطلق مستلزم [[معصوم]] بودن [[اولی الامر]] از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]] | در این آیه [[اطاعت از اولی الامر]] در سیاق [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت رسول]] قرار گرفته است، بدیهی است اطاعت از خدا و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است؛ بنابراین [[اطاعت اولی الامر]] هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط [[واجب]] است. از سوی دیگر [[اطاعت]] مطلق مستلزم [[معصوم]] بودن [[اولی الامر]] از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]] است، زیرا [[پیروی]] و [[فرمانبرداری]] بیچون و چرا تنها از فردی واجب میشود که از هر گونه خطا و [[لغزش]] [[پاک]] و مبرّا باشد و [[خداوند]] هرگز اطاعت از غیر معصوم را به صورت مطلق واجب نمیکند<ref>دلائل الصدق، ج ۲، ص۱۷-۱۸؛ مناهج الیقین، ص۴۷۵. و الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج ۲، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۰۷-۱۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۱.</ref> | ||
==== [[آیه صادقین]] ==== | ==== [[آیه صادقین]] ==== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه صادقین چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه صادقین چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
[[خداوند]] در [[آیه]] ۱۱۹ [[سوره توبه]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. امر {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}، در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ یعنی باید [[معصوم]] باشند، چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۵.</ref>. بدون شک مراد از [[صادقین]]، [[امامان]] دوازدهگانه [[شیعه]] است چنانچه در [[روایات]] نیز بدین مساله تصریح شده است<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹. قَالَ: الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}. کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: [[صادقین]] همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند).</ref>. | [[خداوند]] در [[آیه]] ۱۱۹ [[سوره توبه]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. امر {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}، در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ یعنی باید [[معصوم]] باشند، چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۵.</ref>. بدون شک مراد از [[صادقین]]، [[امامان]] دوازدهگانه [[شیعه]] است چنانچه در [[روایات]] نیز بدین مساله تصریح شده است<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹. قَالَ: الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}. کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: [[صادقین]] همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند).</ref>. | ||
مرحوم [[شیخ مفید]] برای [[اثبات عصمت امامان]] [[پاک]] {{عم}} با استفاده از این [[آیه]]، پس از آنکه [[شأن نزول]] آن و مراد از [[صادقین]] را [[امام علی]] {{ع}} میشمرد، [[حکم]] این آیه را درباره دیگر [[امامان]] نیز جاری میکند: «امر به [[پیروی]] از صادقین به طور مطلق وارد شده است، و همین امر موجب [[عصمت]] آنان میشود»<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۳۷.</ref>. | مرحوم [[شیخ مفید]] برای [[اثبات عصمت امامان]] [[پاک]] {{عم}} با استفاده از این [[آیه]]، پس از آنکه [[شأن نزول]] آن و مراد از [[صادقین]] را [[امام علی]] {{ع}} میشمرد، [[حکم]] این آیه را درباره دیگر [[امامان]] نیز جاری میکند: «امر به [[پیروی]] از صادقین به طور مطلق وارد شده است، و همین امر موجب [[عصمت]] آنان میشود»<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۳۷.</ref>. | ||
در تبیین این [[برهان]] میتوان گفت خداوندی که هدفش از [[آفرینش انسان]]، رساندن او به [[کمالات]] بوده است، اگر بداند امکان [[لغزش]] و [[اشتباه]] در کسی هست، هیچگاه [[بندگان]] خود را به پیروی کامل و مطلق از او امر نخواهد کرد؛ زیرا | در تبیین این [[برهان]] میتوان گفت خداوندی که هدفش از [[آفرینش انسان]]، رساندن او به [[کمالات]] بوده است، اگر بداند امکان [[لغزش]] و [[اشتباه]] در کسی هست، هیچگاه [[بندگان]] خود را به پیروی کامل و مطلق از او امر نخواهد کرد؛ زیرا نقض غرض لازم خواهد شد. بنابراین از اینکه در این آیه بندگان خود را به پیروی کامل و مطلق از صادقین امر کرده است، نتیجه میگیریم که صادقین از لغزش و اشتباه معصوماند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۲۹۸.</ref>. | ||
==== [[آیه تطهیر]] ==== | ==== [[آیه تطهیر]] ==== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
یکی از ادلّه [[قرآنی]] [[اثبات عصمت امام]]، آیه تطهیر است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است: | یکی از ادلّه [[قرآنی]] [[اثبات عصمت امام]]، آیه تطهیر است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است: | ||
# اراده تکوینی [[الهی]] به | # اراده تکوینی [[الهی]] به اذهاب رجس و تطهیر [[اهل بیت]] تعلّق گرفته است. | ||
# هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است. | # هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است. | ||
# بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیتاند. | # بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیتاند. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۸۳: | ||
=== [[حدیث ثقلین]] === | === [[حدیث ثقلین]] === | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[حدیث ثقلین چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| حدیث ثقلین چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد [[برتری]] و حقانیت [[اهل بیت]] {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد پذیرش دانشمندان [[شیعه]] و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث میفرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}<ref>«من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .</ref>. | یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد [[برتری]] و حقانیت [[اهل بیت]] {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد پذیرش دانشمندان [[شیعه]] و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث میفرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}<ref>«من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .</ref>. | ||
ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]] یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و عظیم<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹.</ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]] {{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] میگویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر.ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹.</ref> | |||
ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]] یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و | |||
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت متواتر [[نقل]] کردهاند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که محدثان شیعه در تواتر آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref> | |||
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت | |||
استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است: | استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است: | ||
# [[قرآن]] از هرگونه خطا و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّاست. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref> به عبارت دیگر، قرآن از هر [[باطل]] و خطایی به طور مطلق [[معصوم]] و مصون است. حال عِدل قرآن ـ [[اهل بیت]] ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک [[مقام]] جمع میکند؟ | # [[قرآن]] از هرگونه خطا و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّاست. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref> به عبارت دیگر، قرآن از هر [[باطل]] و خطایی به طور مطلق [[معصوم]] و مصون است. حال عِدل قرآن ـ [[اهل بیت]] ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک [[مقام]] جمع میکند؟ | ||
# قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود [[انسان]] هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم [[گمراهی]] بر اثر | # قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود [[انسان]] هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم [[گمراهی]] بر اثر تمسک به این دو در صورتی راست میآید که هر دو معصوم باشند. در غیر این صورت، چه بسا خود به خطا روند و متمسّکین به خود را نیز به گمراهی کشانند. | ||
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خبر داده است که این دو تا [[روز قیامت]] از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه [[قرآن]] میگوید ـ [[کلام خدا]] است ـ همان را [[اهل بیت]] بگویند و تمام [[افعال]] و [[کردار]] آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، | # [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خبر داده است که این دو تا [[روز قیامت]] از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه [[قرآن]] میگوید ـ [[کلام خدا]] است ـ همان را [[اهل بیت]] بگویند و تمام [[افعال]] و [[کردار]] آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۰؛ [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref>. | ||
=== [[حدیث سفینه]] === | === [[حدیث سفینه]] === | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[حدیث سفینه چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| حدیث سفینه چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}<ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.</ref>، چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}<ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.</ref>، چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و [[پیامبر]] چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] میشود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] تشبیه کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. | |||
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است | |||
[[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار جایگاه والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله بن عباس]]، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن حضرت {{صل}} [[نقل]] کردهاند. از [[تابعان]] نیز شخصیتهایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، [[عطیه کوفی]]، سعید بن مسیّب، [[عامر بن عبدالله]] از راویان این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد تواتر میدانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>. | |||
وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است: | وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است: | ||
# [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به طور مطلق دستور به ملازمت با [[اهلبیت]] داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد | # [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به طور مطلق دستور به ملازمت با [[اهلبیت]] داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. | ||
# در صورتی اهل بیت همانند [[سفینه نوح]] به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر [[اشتباه]] و [[انحراف]] و خطای [[علمی]] و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق [[معصوم]] باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر {{صل}} نمیسازد؛ لذا این قرائن حاکی از آن است که برای [[نجات]] تنها باید به [[اهل بیت]] | # در صورتی اهل بیت همانند [[سفینه نوح]] به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر [[اشتباه]] و [[انحراف]] و خطای [[علمی]] و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق [[معصوم]] باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر {{صل}} نمیسازد؛ لذا این قرائن حاکی از آن است که برای [[نجات]] تنها باید به [[اهل بیت]] تمسک نمود و تمسک مطلق از اهل بیت مساوی با [[اطاعت]] مطلق از آنان است و عقلا امر به اطاعت مطلق از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست و الا تناقض لازم میآید<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
=== [[حدیث امان]] === | === [[حدیث امان]] === | ||
[[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد محدّثان [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته است. آن حضرت میفرمایند: {{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[حدیث امان چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| حدیث امان چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} در [[حدیثی]] که نزد محدّثان [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته است. آن حضرت میفرمایند: {{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از غرق شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ [[اختلاف]] میکنند در حالی که حزب شیطان میشوند"<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>. حديث [[امان]]، اسناد مختلفي دارد و از نظر سند، بدون اشکال است. | |||
حديث [[امان]]، اسناد مختلفي دارد | |||
در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با [[اطاعت]] مطلق سازگار نیست<ref>ر.ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>. | از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]] {{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است. در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با [[اطاعت]] مطلق سازگار نیست<ref>ر.ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>. | ||
=== سایر [[احادیث]] === | === سایر [[احادیث]] === | ||
# [[حضرت رسول]] {{صل}} در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار میدهند: {{متن حدیث|أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون}} | # [[حضرت رسول]] {{صل}} در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار میدهند: «من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از [[فرزندان حسین]]، [[پاک]] و «[[معصوم]]» هستیم»<ref>{{متن حدیث|أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.</ref>. نه نفر از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} همان [[ائمه اهل بیت]] {{ع}} هستند که به تصریح این سخن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} معصوماند. | ||
# [[حضرت علی]] {{ع}} نیز راجع به موضوع [[اطاعت از خداوند]] متعال و پیامبر اکرم {{صل}} میفرماید: "تنها باید از [[خداوند]] و [[پیغمبر]] و [[جانشینان]] او [[فرمان]] برد و | # [[حضرت علی]] {{ع}} نیز راجع به موضوع [[اطاعت از خداوند]] متعال و پیامبر اکرم {{صل}} میفرماید: "تنها باید از [[خداوند]] و [[پیغمبر]] و [[جانشینان]] او [[فرمان]] برد و اینکه خداوند دستور فرموده است فقط از [[دستورات]] پیغمبر [[اطاعت]] شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به [[نافرمانی خداوند]] دستور نمیدهد و اینکه فقط به [[اطاعت]] جانشینان پیغمبر[[امر]] فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به [[گناه]] نمیکنند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ {{صل}} وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ {{صل}} لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص۱۳۹.</ref>. حضرت علی {{ع}} دلیل اصلی [[لزوم اطاعت]] از دستورهای پیامبر اکرم {{صل}} را به خاطر [[عصمت]] ایشان میداند. | ||
# در [[حدیثی]] دیگر از همان حضرت میبینیم که ایشان در معرفی خود و خاندانشان میفرماید: "به [[درستی]] که خدای تبارک و تعالی ما را [[پاکیزه]] و معصوم | # در [[حدیثی]] دیگر از همان حضرت میبینیم که ایشان در معرفی خود و خاندانشان میفرماید: "به [[درستی]] که خدای تبارک و تعالی ما را [[پاکیزه]] و معصوم گردانید و ما را [[گواه]] بر [[خلق]] خود و [[حجت]] در [[زمین]] قرار داد. ما را با [[قرآن]] و قرآن را با ما قرار داد. نه ما از قرآن جدا میشویم و نه او از ما جدا می شود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۹۱.</ref>. | ||
# [[امام علی]] {{ع}} همچنین در توصیف عصمت خود میفرماید: "[[روز قیامت]] فرا خوانده میشوم در حالی که مرا هیچ گناهی نیست و اگر هم گناهی داشته باشم [[جنگ]] من با اینان ـ [[ناکثین]] ـ گناهانم را [[پاک]] میکند"<ref>{{متن حدیث|ساُدعی یَومَ القِیامَةِ و لا ذَنبَ لی، و لَو کانَ لی ذَنبٌ لَکَفَّرَ عَنِّی ذُنوبی ما أنا فِیهِ مِن قِتالِهِم ـ یَعنی قِتالَ النّاکِثینَ}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، محقق:محمد ابوالفضل ابراهیم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴هـ. ق، چاپ اول، ج ۱، ص۲۶۵.</ref>. بدیهی است جنگ [[امام علی]] {{ع}} با ناکثین به هیچ وجه گناهی برای آن حضرت نیست و ایشان فقط در مقام [[شکایت]] از این گروه [[پیمان شکن]] این تعبیر را درباره خود به کار میبرد. | # [[امام علی]] {{ع}} همچنین در توصیف عصمت خود میفرماید: "[[روز قیامت]] فرا خوانده میشوم در حالی که مرا هیچ گناهی نیست و اگر هم گناهی داشته باشم [[جنگ]] من با اینان ـ [[ناکثین]] ـ گناهانم را [[پاک]] میکند"<ref>{{متن حدیث|ساُدعی یَومَ القِیامَةِ و لا ذَنبَ لی، و لَو کانَ لی ذَنبٌ لَکَفَّرَ عَنِّی ذُنوبی ما أنا فِیهِ مِن قِتالِهِم ـ یَعنی قِتالَ النّاکِثینَ}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، محقق: محمد ابوالفضل ابراهیم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴هـ. ق، چاپ اول، ج ۱، ص۲۶۵.</ref>. بدیهی است جنگ [[امام علی]] {{ع}} با ناکثین به هیچ وجه گناهی برای آن حضرت نیست و ایشان فقط در مقام [[شکایت]] از این گروه [[پیمان شکن]] این تعبیر را درباره خود به کار میبرد. | ||
# از [[امام صادق]] {{ع}} نیز راجع به این موضوع احادیثی وجود دارد که در اینجا دو نمونه از آنها را بیان میکنیم. آن حضرت در بیان [[اوصاف امام]] میفرماید: {{متن حدیث|مَعصوما مِنَ الزَّلاّتِ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ کُلِّها}} | # از [[امام صادق]] {{ع}} نیز راجع به این موضوع احادیثی وجود دارد که در اینجا دو نمونه از آنها را بیان میکنیم. آن حضرت در بیان [[اوصاف امام]] میفرماید: «از [[لغزشها]] محفوظند و از هر گونه [[زشتی]] و [[زشت]] کاری مصون»<ref>{{متن حدیث|مَعصوما مِنَ الزَّلاّتِ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ کُلِّها}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۰۴.</ref> و در جای دیگر در معرفی خود و [[خاندان اهل بیت]] {{ع}} میفرماید: «ما ترجمان [[فرمان]] خداییم ما جماعتی [[معصوم]] هستیم»<ref>{{متن حدیث|نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِ اللّه، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۶۹.</ref>. در این دو نمونه به صراحت از موضوع [[عصمت]] به عنوان یکی از اوصاف [[ائمه]] {{ع}} صحبت به میان میآید. | ||
# بیاناتی از [[امام | # بیاناتی از [[امام موسی کاظم]] {{ع}} نیز وجود دارد که به وضوح موضوع عصمت [[ائمه اهل بیت]] {{ع}} در آنها مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال در [[حدیثی]] منقول از آن حضرت میخوانیم: "کسی که از ما [[اهل بیت]]، امام میشود، جز شخص معصوم نیست، عصمت امری نیست که در ظاهر فرد باشد و به وسیله آن شناخته شود. از این رو معصوم باید تعیین شود"<ref>{{متن حدیث|الإمامُ مِنّا لا یَکونُ إلاّ مَعصوما، و لَیسَتِ العِصمَةُ فی ظاهِرِ الخِلقَةِ فیُعرَفَ بِها و لِذلکَ لا یَکونُ إلاّ مَنصوصا}}؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲.</ref>. | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |