بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لکزایی، نجف، سیره پیامبر اعظم در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی' به 'برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = خنده | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از اموری که موجب میشود، [[روابط اجتماعی]] جذابتر و مستحکمتر شود، [[مزاح]] و خوشطبعی کردن است. مزاح باعث میشود تا [[تبسم]] بر لبان ما نقش بندد و دیگران نیز متبسم گردند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: من مزاح میکنم و به جز [[حق]] چیزی نمیگویم<ref>بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بسیار اتفاق میافتاد که [[حضرت رسول]]{{صل}} با شخصی مزاح مینمودند تا او را شاد گردانند<ref>حلیة المتقین، باب یازدهم، ص۳۰۲.</ref>. البته این نکته را نباید فراموش کرد که مزاح نباید از حد [[اعتدال]] [[تجاوز]] کند و همانگونه که در اصول کلی [[حاکم]] بر روابط اجتماعی بیان شد، [[انسان]] باید در همه امور جانب اعتدال را رعایت کرده، از افراط و تفریط بپرهیزد. در ذیل به برخی از مزاحهای پیامبر اسلام{{صل}} اشاره میشود: | یکی از اموری که موجب میشود، [[روابط اجتماعی]] جذابتر و مستحکمتر شود، [[مزاح]] و خوشطبعی کردن است. مزاح باعث میشود تا [[تبسم]] بر لبان ما نقش بندد و دیگران نیز متبسم گردند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: من مزاح میکنم و به جز [[حق]] چیزی نمیگویم<ref>بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بسیار اتفاق میافتاد که [[حضرت رسول]]{{صل}} با شخصی مزاح مینمودند تا او را شاد گردانند<ref>حلیة المتقین، باب یازدهم، ص۳۰۲.</ref>. البته این نکته را نباید فراموش کرد که مزاح نباید از حد [[اعتدال]] [[تجاوز]] کند و همانگونه که در اصول کلی [[حاکم]] بر روابط اجتماعی بیان شد، [[انسان]] باید در همه امور جانب اعتدال را رعایت کرده، از افراط و تفریط بپرهیزد. در ذیل به برخی از مزاحهای پیامبر اسلام{{صل}} اشاره میشود: | ||
خط ۵: | خط ۶: | ||
#در روایت دیگری آمده است که زنی به نام [[ام ایمن]] خدمت حضرت آمد و عرض کرد: شوهرم از شما میخواهد که نزد او بروید. حضرت فرمود: شوهرت همان کسی است که در چشمش لکه سفیدی دارد؟ آن زن عرض کرد: نه به [[خدا]] در چشم او هیچ لکه سفیدی نیست. حضرت فرمود: آیا کسی هست که در چشمش سفیدی نباشد؟ | #در روایت دیگری آمده است که زنی به نام [[ام ایمن]] خدمت حضرت آمد و عرض کرد: شوهرم از شما میخواهد که نزد او بروید. حضرت فرمود: شوهرت همان کسی است که در چشمش لکه سفیدی دارد؟ آن زن عرض کرد: نه به [[خدا]] در چشم او هیچ لکه سفیدی نیست. حضرت فرمود: آیا کسی هست که در چشمش سفیدی نباشد؟ | ||
#روزی زنی خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا [[رسول الله]]! به من شتری بده که سوار شوم. حضرت فرمود: یک بچه شتر به تو میدهم. او عرض کرد: بچه شتر به چه کار من میآید؟ نمیتوانم سوارش شوم. حضرت فرمود: مگر شتری هست که بچه شتر نباشد. | #روزی زنی خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا [[رسول الله]]! به من شتری بده که سوار شوم. حضرت فرمود: یک بچه شتر به تو میدهم. او عرض کرد: بچه شتر به چه کار من میآید؟ نمیتوانم سوارش شوم. حضرت فرمود: مگر شتری هست که بچه شتر نباشد. | ||
#روزی [[رسول خدا]] با علی{{ع}} مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما میخورد و هستهاش را جلو علی{{ع}} میگذاشت، وقتی دست کشیدند، تمام هستهها جلو [[حضرت علی]]{{ع}} جمع شده بود. حضرت فرمود: [[یا علی]]! تو چه قدر [[پرخوری]]! علی{{ع}} عرض کرد: یا [[رسول الله]]! پرخور کسی است که خرما را با هسته میخورد<ref>شبر، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص | #روزی [[رسول خدا]] با علی{{ع}} مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما میخورد و هستهاش را جلو علی{{ع}} میگذاشت، وقتی دست کشیدند، تمام هستهها جلو [[حضرت علی]]{{ع}} جمع شده بود. حضرت فرمود: [[یا علی]]! تو چه قدر [[پرخوری]]! علی{{ع}} عرض کرد: یا [[رسول الله]]! پرخور کسی است که خرما را با هسته میخورد<ref>شبر، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۳۳-۳۵.</ref> | ||
==کارکردهای [[اجتماعی]] [[مزاح]]== | ==کارکردهای [[اجتماعی]] [[مزاح]]== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۲: | ||
مزاح موجب میشود تا دیگران شاد شوند. البته چنان که بیان شد، [[انسان]] نباید در مزاح جنبه [[افراط]] را در پیش بگیرد که این امر باعث آبروریزی میشود. | مزاح موجب میشود تا دیگران شاد شوند. البته چنان که بیان شد، [[انسان]] نباید در مزاح جنبه [[افراط]] را در پیش بگیرد که این امر باعث آبروریزی میشود. | ||
===جلب [[دوستان]]=== | ===جلب [[دوستان]]=== | ||
انسان میتواند با مزاح و [[شوخی]] دوستان زیادی به دست آورد؛ زیرا همه [[دوست]] دارند، شاد باشند و با افراد شاد نشست و برخاست داشته باشند. به همین دلیل است که [[روایت]] شده، [[شادی]] و [[نشاط]] انسانهای [[مؤمن]] در چهرهشان است و [[غم]] و اندوهشان در قلبشان.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص | انسان میتواند با مزاح و [[شوخی]] دوستان زیادی به دست آورد؛ زیرا همه [[دوست]] دارند، شاد باشند و با افراد شاد نشست و برخاست داشته باشند. به همین دلیل است که [[روایت]] شده، [[شادی]] و [[نشاط]] انسانهای [[مؤمن]] در چهرهشان است و [[غم]] و اندوهشان در قلبشان.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۳۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۱: | خط ۲۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:سرور]] |