مزاح: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
یکی از اموری که موجب می‌شود، [[روابط اجتماعی]] جذاب‌تر و مستحکم‌تر شود، [[مزاح]] و خوش‌طبعی کردن است. مزاح باعث می‌شود تا [[تبسم]] بر لبان ما نقش بندد و دیگران نیز متبسم گردند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: من مزاح می‌کنم و به جز [[حق]] چیزی نمی‌گویم<ref>بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بسیار اتفاق میافتاد که [[حضرت رسول]]{{صل}} با شخصی مزاح مینمودند تا او را شاد گردانند<ref>حلیة المتقین، باب یازدهم، ص۳۰۲.</ref>. البته این نکته را نباید فراموش کرد که مزاح نباید از حد [[اعتدال]] [[تجاوز]] کند و همان‌گونه که در اصول کلی [[حاکم]] بر روابط اجتماعی بیان شد، [[انسان]] باید در همه امور جانب اعتدال را رعایت کرده، از افراط و تفریط بپرهیزد. در ذیل به برخی از مزاح‌های پیامبر اسلام{{صل}} اشاره می‌شود:
یکی از اموری که موجب می‌شود، [[روابط اجتماعی]] جذاب‌تر و مستحکم‌تر شود، مزاح و خوش‌طبعی کردن است. مزاح باعث می‌شود تا [[تبسم]] بر لبان ما نقش بندد و دیگران نیز متبسم گردند. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: من مزاح می‌کنم و به جز [[حق]] چیزی نمی‌گویم<ref>بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بسیار اتفاق می‌افتاد که [[حضرت رسول]]{{صل}} با شخصی مزاح می‌نمودند تا او را شاد گردانند<ref>حلیة المتقین، باب یازدهم، ص۳۰۲.</ref>. البته این نکته را نباید فراموش کرد که مزاح نباید از حد [[اعتدال]] [[تجاوز]] کند و همان‌گونه که در اصول کلی [[حاکم]] بر روابط اجتماعی بیان شد، [[انسان]] باید در همه امور جانب اعتدال را رعایت کرده، از افراط و تفریط بپرهیزد. در ذیل به برخی از مزاح‌های پیامبر اسلام{{صل}} اشاره می‌شود:
#در [[روایت]] آمده است که پیرزنی [[خدمت]] حضرت آمد. حضرت به او فرمود: هیچ پیر زنی وارد [[بهشت]] نمی‌شود. پیرزن با شنیدن این جمله به [[گریه]] افتاد. حضرت فرمود: درست است که هیچ پیر زنی وارد بهشت نمی‌شود، ولی تو در آن هنگام پیر [[زن]] نیستی؛ زیرا [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا عُرُبًا أَتْرَابًا}}<ref>«که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم که شوهر دوستانی همسن و سالند» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۷.</ref>.
# در [[روایت]] آمده است که پیرزنی خدمت حضرت آمد. حضرت به او فرمود: هیچ پیر زنی وارد [[بهشت]] نمی‌شود. پیرزن با شنیدن این جمله به [[گریه]] افتاد. حضرت فرمود: درست است که هیچ پیر زنی وارد بهشت نمی‌شود، ولی تو در آن هنگام پیر زن نیستی؛ زیرا [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا عُرُبًا أَتْرَابًا}}<ref>«که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم که شوهر دوستانی همسن و سالند» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۷.</ref>.
#در روایت دیگری آمده است که زنی به نام [[ام ایمن]] خدمت حضرت آمد و عرض کرد: شوهرم از شما می‌خواهد که نزد او بروید. حضرت فرمود: شوهرت همان کسی است که در چشمش لکه سفیدی دارد؟ آن زن عرض کرد: نه به [[خدا]] در چشم او هیچ لکه سفیدی نیست. حضرت فرمود: آیا کسی هست که در چشمش سفیدی نباشد؟
# در روایت دیگری آمده است که زنی به نام [[ام ایمن]] خدمت حضرت آمد و عرض کرد: شوهرم از شما می‌خواهد که نزد او بروید. حضرت فرمود: شوهرت همان کسی است که در چشمش لکه سفیدی دارد؟ آن زن عرض کرد: نه به [[خدا]] در چشم او هیچ لکه سفیدی نیست. حضرت فرمود: آیا کسی هست که در چشمش سفیدی نباشد؟
#روزی زنی خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا [[رسول الله]]! به من شتری بده که سوار شوم. حضرت فرمود: یک بچه شتر به تو میدهم. او عرض کرد: بچه شتر به چه کار من می‌آید؟ نمی‌توانم سوارش شوم. حضرت فرمود: مگر شتری هست که بچه شتر نباشد.
# روزی زنی خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا [[رسول الله]]! به من شتری بده که سوار شوم. حضرت فرمود: یک بچه شتر به تو می‌دهم. او عرض کرد: بچه شتر به چه کار من می‌آید؟ نمی‌توانم سوارش شوم. حضرت فرمود: مگر شتری هست که بچه شتر نباشد.
#روزی [[رسول خدا]] با علی{{ع}} مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما میخورد و هسته‌اش را جلو علی{{ع}} می‌گذاشت، وقتی دست کشیدند، تمام هسته‌ها جلو [[حضرت علی]]{{ع}} جمع شده بود. حضرت فرمود: [[یا علی]]! تو چه قدر [[پرخوری]]! علی{{ع}} عرض کرد: یا [[رسول الله]]! پرخور کسی است که خرما را با هسته می‌خورد<ref>شبر، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۳۳-۳۵.</ref>
# روزی [[رسول خدا]] با علی{{ع}} مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما می‌خورد و هسته‌اش را جلو علی{{ع}} می‌گذاشت، وقتی دست کشیدند، تمام هسته‌ها جلو [[حضرت علی]]{{ع}} جمع شده بود. حضرت فرمود: [[یا علی]]! تو چه قدر پرخوری! علی{{ع}} عرض کرد: یا [[رسول الله]]! پرخور کسی است که خرما را با هسته می‌خورد<ref>شبر، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۳۳-۳۵.</ref>


==کارکردهای [[اجتماعی]] [[مزاح]]==
==کارکردهای [[اجتماعی]] مزاح==
===ادخال [[سرور]]===
===ادخال [[سرور]]===
مزاح موجب می‌شود تا دیگران شاد شوند. البته چنان که بیان شد، [[انسان]] نباید در مزاح جنبه [[افراط]] را در پیش بگیرد که این امر باعث آبروریزی می‌شود.
مزاح موجب می‌شود تا دیگران شاد شوند. البته چنان که بیان شد، [[انسان]] نباید در مزاح جنبه [[افراط]] را در پیش بگیرد که این امر باعث آبروریزی می‌شود.
===جلب [[دوستان]]===
===جلب [[دوستان]]===
انسان می‌تواند با مزاح و [[شوخی]] دوستان زیادی به دست آورد؛ زیرا همه [[دوست]] دارند، شاد باشند و با افراد شاد نشست و برخاست داشته باشند. به همین دلیل است که [[روایت]] شده، [[شادی]] و [[نشاط]] انسان‌های [[مؤمن]] در چهره‌شان است و [[غم]] و اندوهشان در قلب‌شان.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۳۵.</ref>
انسان می‌تواند با مزاح و شوخی دوستان زیادی به دست آورد؛ زیرا همه [[دوست]] دارند، شاد باشند و با افراد شاد نشست و برخاست داشته باشند. به همین دلیل است که [[روایت]] شده، [[شادی]] و [[نشاط]] انسان‌های [[مؤمن]] در چهره‌شان است و [[غم]] و اندوهشان در قلب‌شان<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۳۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۹

مقدمه

یکی از اموری که موجب می‌شود، روابط اجتماعی جذاب‌تر و مستحکم‌تر شود، مزاح و خوش‌طبعی کردن است. مزاح باعث می‌شود تا تبسم بر لبان ما نقش بندد و دیگران نیز متبسم گردند. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: من مزاح می‌کنم و به جز حق چیزی نمی‌گویم[۱]. امام صادق(ع) فرمود: بسیار اتفاق می‌افتاد که حضرت رسول(ص) با شخصی مزاح می‌نمودند تا او را شاد گردانند[۲]. البته این نکته را نباید فراموش کرد که مزاح نباید از حد اعتدال تجاوز کند و همان‌گونه که در اصول کلی حاکم بر روابط اجتماعی بیان شد، انسان باید در همه امور جانب اعتدال را رعایت کرده، از افراط و تفریط بپرهیزد. در ذیل به برخی از مزاح‌های پیامبر اسلام(ص) اشاره می‌شود:

  1. در روایت آمده است که پیرزنی خدمت حضرت آمد. حضرت به او فرمود: هیچ پیر زنی وارد بهشت نمی‌شود. پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. حضرت فرمود: درست است که هیچ پیر زنی وارد بهشت نمی‌شود، ولی تو در آن هنگام پیر زن نیستی؛ زیرا خدای تعالی می‌فرماید: إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا عُرُبًا أَتْرَابًا[۳].
  2. در روایت دیگری آمده است که زنی به نام ام ایمن خدمت حضرت آمد و عرض کرد: شوهرم از شما می‌خواهد که نزد او بروید. حضرت فرمود: شوهرت همان کسی است که در چشمش لکه سفیدی دارد؟ آن زن عرض کرد: نه به خدا در چشم او هیچ لکه سفیدی نیست. حضرت فرمود: آیا کسی هست که در چشمش سفیدی نباشد؟
  3. روزی زنی خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا رسول الله! به من شتری بده که سوار شوم. حضرت فرمود: یک بچه شتر به تو می‌دهم. او عرض کرد: بچه شتر به چه کار من می‌آید؟ نمی‌توانم سوارش شوم. حضرت فرمود: مگر شتری هست که بچه شتر نباشد.
  4. روزی رسول خدا با علی(ع) مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما می‌خورد و هسته‌اش را جلو علی(ع) می‌گذاشت، وقتی دست کشیدند، تمام هسته‌ها جلو حضرت علی(ع) جمع شده بود. حضرت فرمود: یا علی! تو چه قدر پرخوری! علی(ع) عرض کرد: یا رسول الله! پرخور کسی است که خرما را با هسته می‌خورد[۴].[۵]

کارکردهای اجتماعی مزاح

ادخال سرور

مزاح موجب می‌شود تا دیگران شاد شوند. البته چنان که بیان شد، انسان نباید در مزاح جنبه افراط را در پیش بگیرد که این امر باعث آبروریزی می‌شود.

جلب دوستان

انسان می‌تواند با مزاح و شوخی دوستان زیادی به دست آورد؛ زیرا همه دوست دارند، شاد باشند و با افراد شاد نشست و برخاست داشته باشند. به همین دلیل است که روایت شده، شادی و نشاط انسان‌های مؤمن در چهره‌شان است و غم و اندوهشان در قلب‌شان[۶].

منابع

پانویس

  1. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸.
  2. حلیة المتقین، باب یازدهم، ص۳۰۲.
  3. «که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم که شوهر دوستانی همسن و سالند» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۷.
  4. شبر، ص۲۳۱.
  5. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۳۳-۳۵.
  6. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۳۵.