دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۶۰۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[دروغ در قرآن]] - [[دروغ در فقه سیاسی]] - [[دروغ در فقه اسلامی]] - [[نفی دروغ در معارف و سیره نبوی]] - [[دروغ در معارف دعا و زیارات]] - [[نفی دروغ در معارف و سیره سجادی]] - [[دروغ در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[دروغ در خانواده]] - [[دروغ در معارف مهدویت]] | پرسش مرتبط  = }}


{{سیره معصوم}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
دروغ، [[انحراف]] [[نفس]] از [[راستگویی]] و خودداری [[روح]] از انجام وظیفه انسانی خویشتن است. این عمل [[زشت]] و ناپسند، نتیجه حقارتی است که [[نفس]] شخص [[دروغگو]] بدان مبتلاست<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۳۲؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۲۶ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۶۲۵.</ref>. این صفت، نوعی [[بیماری]] فردی و معضل [[اجتماعی]] خطرناک و از [[گناهان]] کبیره‌ای است که [[انسان‌ها]] در [[سیره]] و کلام نبوی {{صل}} به شدت از آن [[نهی]] شده‌اند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۹.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دروغ در قرآن]] - [[نفی دروغ در معارف مهدویت]] - [[نفی دروغ در معارف و سیره نبوی]] - [[نفی دروغ در معارف دعا و زیارات]] - [[نفی دروغ در معارف و سیره سجادی]] - [[دروغ در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[دروغ در خانواده]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== [[صداقت]] [[رسول خدا]] {{صل}} پیش از بعثت ==
دروغ، [[انحراف]] [[نفس]] از [[راستگویی]] و خودداری [[روح]] از [[انجام وظیفه]] انسانی خویشتن است. این عمل [[زشت]] و [[ناپسند]]، نتیجه حقارتی است که [[نفس]] شخص [[دروغگو]] بدان مبتلاست<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۳۲؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۲۶ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۶۲۵.</ref>. این صفت، نوعی [[بیماری]] فردی و معضل [[اجتماعی]] خطرناک و از [[گناهان]] کبیره‌ای است که [[انسان‌ها]] در [[سیره]] و [[کلام نبوی]]{{صل}} به شدت از آن [[نهی]] شده‌اند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۹.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از کودکی تا هنگام [[بعثت]]، همواره به [[راستی]] و درستی معروف بود. [[ابوطالب]] ـ عموی [[پیغمبر]] ـ که سال‌ها [[سرپرستی]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} را به عهده داشت، می‌گوید: "هرگز از [[رسول خدا]] {{صل}} دروغی نشنیدم و خُلقی از [[اخلاق]] [[جاهلیت]] و خنده بی‌جایی از او ندیدم؛ او با کودکان بازی می‌کرد و به آنان علاقه نشان می‌داد، و تنهایی و [[تواضع]]، [[بهترین]] چیزها در نظر او بود"<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۳۷ و محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.</ref>.


==[[صداقت رسول خدا]]{{صل}} [[پیش از بعثت]]==
ایشان در آن هنگام که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را از ظلمات به سوی [[نور]] فرا می‌خواند و برخی از عموهای [[پیامبر]] {{صل}} به سبب [[تعصب]]، او را [[تکذیب]] کرده، [[دروغگو]] خواندند، در [[دفاع]] از [[رسول خدا]] {{صل}} چنین سرود: "تو امینی، [[امین]] [[خداوند]] که هرگز دروغی نگفته است و تو [[انسان]] [[راستگویی]] هستی که هرگز به هوسرانی و بیهوده گویی دچار نشده است"<ref>{{عربی| أَنْتَ الْأَمِينُ أَمِينُ اللَّهِ لَا كَذَبَ وَ الصَّادِقُ الْقَوْلُ لَا لَهْوَ وَ لَا لَعِبَ * أَنْتَ الرَّسُولُ رَسُولُ اللَّهِ نَعْلَمُهُ عَلَيْكَ تَنْزِلُ مِنْ ذِي الْعِزَّةِ الْكُتُبُ }}</ref>. تو فرستاده حقی؛ می‌دانیم که [[فرستاده خدا]] هستی و آن چه می‌گویی از کتاب از سوی [[خداوند]] [[صاحب]] [[عزت]] بر تو نازل شده است<ref>المناقب، ج ۱، ص ۵۶ و بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۳.</ref>.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[کودکی]] تا هنگام [[بعثت]]، همواره به [[راستی]] و درستی معروف بود. [[ابوطالب]] - عموی [[پیغمبر]] - که سال‌ها [[سرپرستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} را به عهده داشت، می‌گوید: "هرگز از [[رسول خدا]]{{صل}} دروغی نشنیدم و خُلقی از [[اخلاق]] [[جاهلیت]] و خنده بی‌جایی از او ندیدم؛ او با [[کودکان]] بازی می‌کرد و به آنان علاقه نشان می‌داد، و تنهایی و [[تواضع]]، [[بهترین]] چیزها در نظر او بود"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۳۷ و محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۹.</ref>.


ایشان در آن هنگام که [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را از ظلمات به سوی [[نور]] فرا می‌خواند و برخی از عموهای [[پیامبر]]{{صل}} به سبب [[تعصب]]، او را [[تکذیب]] کرده، [[دروغگو]] خواندند، در [[دفاع]] از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین سرود: "تو امینی، [[امین]] [[خداوند]] که هرگز دروغی نگفته است و تو [[انسان]] [[راستگویی]] هستی که هرگز به [[هوسرانی]] و بیهوده گویی دچار نشده است"<ref>{{عربی| أَنْتَ الْأَمِينُ أَمِينُ اللَّهِ لَا كَذَبَ وَ الصَّادِقُ الْقَوْلُ لَا لَهْوَ وَ لَا لَعِبَ * أَنْتَ الرَّسُولُ رَسُولُ اللَّهِ نَعْلَمُهُ عَلَيْكَ تَنْزِلُ مِنْ ذِي الْعِزَّةِ الْكُتُبُ }}</ref>. تو فرستاده حقی؛ می‌دانیم که [[فرستاده خدا]] هستی و آن چه می‌گویی از کتاب از سوی [[خداوند]] [[صاحب]] [[عزت]] بر تو نازل شده است<ref>المناقب، ج ۱، ص ۵۶ و بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۹-۲۲۰.</ref>.
از دیگر مواردی که به خوبی [[شاهد]] مثال ما در تأیید [[راستی]] و درستی [[رسول خدا]] {{صل}} پیش از بعثت است، روایتی است که در بسیاری از منابع تاریخی از آن یاد شده است و آن، اینکه: در آغاز دعوت علنی پیامبر، وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر]] {{صل}} بالای کوه صفا رفت و بانگ زد: "ای [[قریشیان]]!" [[قریش]] گفتند: "این، [[محمّد]] است که از فراز صفا فریاد می‌زند"، پس همگی جمع شدند و به آنجا رفتند و گفتند: "چه شده است، ای [[محمد]] {{صل}}؟" فرمود: "اگر من به شما بگویم که در پشت این کوه، گروهی سواره هستند، آیا حرف مرا [[باور]] می‌کنید؟" گفتند: "آری، تو در میان ما، متّهم و بدنام نیستی و هرگز دروغی از تو نشنیده‌ایم"؛ فرمود: "اکنون من شما را از عذابی سخت [[بیم]] می‌دهم: ای [[فرزندان]] [[عبدالمطّلب]]! ای [[فرزندان]] عبدمناف! ای [[فرزندان]] زهره!" و به همین ترتیب، همه خاندان‌ها و تیره‌های [[قریش]] را نام برد. سپس فرمود: "[[خداوند]] به من [[فرمان]] داده است که به [[خویشان]] نزدیکم اعلام خطر کنم و من نمی‌توانم هیچ سودی را در [[دنیا]] و هیچ بهره‌ای را در [[آخرت]]، برای شما تضمین کنم؛ مگر اینکه بگویید: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} و [[ایمان]] بیاورید"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ص ۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۰ و ابو الفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۱۹ ـ ۲۲۱.</ref>


[[ابوطالب]] در اشعار دیگرش نیز [[صداقت رسول خدا]]{{صل}} را چنین می‌ستاید: "پیشینه‌ات را دارم که در سخن، [[راستگویی]] و زبان به دروغ نمی‌آلایی؛ از همان زمان که [[کودکی]] بی‌مو بودی، همواره سخن درست می‌گفتی"<ref>علامه امینی، الغدیر، ج ۷، ص ۴۵۳ و محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۰.</ref>.
== [[سیره رسول خدا]] {{صل}} در [[سرزنش]] دروغ ==
[[رسول خدا]] {{صل}} راستگوترین [[مردمان]] بود<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۱۰۸ و رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۸.</ref> و در طول ایام حیاتش جز راست نگفت و جز بدان نخواند<ref>محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۸، ص ۱۸۰.</ref>. هیچ خصلتی نزد آن حضرت، از دروغ، منفورتر نبود و هرگاه مطّلع می‌شد که یکی از اصحابش دروغی گفته، به او بی‌اعتنایی می‌کرد تا آنکه [[یقین]] می‌کرد او [[توبه]] کرده است<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۵؛ ابن حنبل، مسند احمد، ج ۶، ص ۱۵۲؛ بیهقی، السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۳، ص ۴۵.</ref>. ایشان سخنان غیر واقع، حتی در قالب شوخی را مصداق دروغ دانسته، [[اصحاب]] و یارانش را از آن برحذر می‌داشت<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۱۲۷؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۸ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۹۶.</ref> و می‌فرمود: "وای بر کسی که سخن دروغ گوید تا قومی را بخنداند! وای بر او! وای بر او!"<ref>النسائی، سنن الکبری، ج۶، ص۵۰۹؛ مسند احمد، ج۵، ص۵-۶ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref>.


البته [[راستگویی]] [[رسول خدا]]{{صل}} چیزی نبود که از [[مردم]] مخفی بماند. همگان می‌دانستند که آن [[حضرت]]، جز راست نمی‌گوید و حتی [[دشمنان]] سرسخت وی نیز بدین امر اعتراف داشتند. در روایتی آمده است که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: "ما شخص تو را [[دروغگو]] نمی‌دانیم؛ بلکه آن چه را که آورده‌ای، دروغ می‌دانیم"<ref>ابن ابی عبدالرحمن بن محمد (ابن ابی حاتم)، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۱۲۸۲؛ جاراللّه زمخشری، الکشاف، ج ۲، ص ۱۸ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۳، ص ۹ - ۱۰.</ref>. همچنین [[نقل]] شده است که روزی [[ابوجهل]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[ملاقات]] و در این [[دیدار]] با آن [[حضرت]] [[مصافحه]] کرد؛ پس شخصی به او [[اعتراض]] کرد که چرا با [[رسول خدا]]{{صل}} [[مصافحه]] کردی؟ او گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]! می‌دانم که او راستگو و [[پیامبر]] خداست؛ ولی ما چه زمانی تابع [[عبدمناف]] بودیم؟"<ref>الدر المنثور، ج ۳، ص ۹ - ۱۰ و تفسیر القرآن العظیم، ص ۱۲۸۳.</ref> این [[روایت]]، به خوبی دربردارنده این مطلب است که [[راستگویی]] آن [[حضرت]] بر همگان حتی برای دشمنانش قطعی بود و مخالفتشان اساسی نداشت؛ مگر [[حسادت]] و رقابت‌های قبیلگی و [[خانوادگی]]<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۰.</ref>.
همچنین ایشان، [[مسلمانان]] را از دادن وعده‌های دروغ به کودکان بازداشته، آنها را هم از مصادیق دروغ دانسته‌اند<ref>سنن ابن ماجه السنن، ج ۱، ص ۱۸؛ المعجم الکبیر، ج ۹، ص۹۸ و عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۱۱۶.</ref>. از [[عبداللّه بن عامر]] [[روایت]] شده است که "روزی [[پیامبر خدا]] {{صل}} به خانه ما آمد و من در حالی که کودکی خردسال بودم، رفتم تا بازی کنم. پس مادرم به من گفت: "[[عبدالله]]! بیا تا چیزی به تو بدهم!"[[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "می‌خواهی چه چیزی به او بدهی؟" مادرم گفت: "می‌خواهم به او خرما بدهم"؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "بدان که اگر چنین نکنی، برای تو دروغی نوشته می‌شود"<ref>السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۸ و الدر المنثور، ج ۳، ۹۸ ص ۲۹۱.</ref>.


[[اخنس بن شریق]] نیز [[روایت]] می‌کند که "روزی به [[ابوجهل]] گفتم: ای اباالحکم! جز من و تو کسی اینجا نیست که سخن ما را بشنود، [[حقیقت]] را بگو! آیا [[محمد]]{{صل}} راستگوست یا [[دروغگو]]؟ [[ابوجهل]] گفت: "به [[خدا]] قسم که [[محمد]]{{صل}} راستگوست و [[دروغگو]] نیست"<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۸ - ۱۹ و فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج ۱۲، ص ۵۱۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۰.</ref>.
با وجود تمام سختگیری‌های [[رسول خدا]] {{صل}} درباره دروغ و سخن‌هایی که در مذمت آن فرموده؛ اما در مواردی، دروغ را ستوده است؛ مثلاً فرموده است: "[[خداوند]] دروغی را که در راه [[سازش]] بین [[مردم]] گفته شود، [[دوست]] و سخن [[راستی]] را که از آن مفسده برخیزد، [[دشمن]] می‌دارد"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۴۳۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۲؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۷۹.</ref>. همچنین فرموده است: "دروغ در سه چیز نیکوست: برای مکر در [[جنگ]]، دادن [[وعده]] به [[همسر]] و برقراری [[سازش]] بین [[مردم]]"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۷؛ السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۵۱ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۸۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref>


در برخی منابع [[روایت]] شده است که هرقل، امپراتور [[روم]] از [[ابوسفیان]] پرسیده بود: "آیا پیش از آنکه [[محمد]]{{صل}} [[ادعای پیامبری]] کند، نزد شما به [[دروغگویی]] متهم بود یا نه؟" و [[ابوسفیان]] برخلاف میلش [[رسول خدا]]{{صل}} را به [[راستی]] و درستی ستوده بود<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۸۵ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
== [[زشتی]] دروغ در سخنان پیامبر اعظم{{صل}} ==
# '''نشانه [[منافق]]:''' [[پیامبر اسلام]] می‌فرماید: نشان منافق سه چیز است: دروغ، [[خلف وعده]] و [[خیانت]] در [[امانت]]<ref>{{متن حدیث|آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلاثٌ، إِذَا حَدَّثَ كَذِبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ}}؛ نهج الفصاحه، ح۷.</ref>.
# '''مایه تشویش روانی:''' در حدیث نبوی آمده است: [[راستی]] مایه [[آرامش]] و دروغ موجب تشویش است<ref>{{متن حدیث|الصِّدْقُ طُمَأْنِينَةٌ وَ الْكَذِبُ رِيبَةٌ}}؛ نهج الفصاحه، ح۱۸۶۴.</ref>. [[انسانی]] که دروغ می‌گوید، همواره در [[اضطراب]] به سر می‌برد؛ زیرا میترسد روزی اگر محک [[تجربه]] به میان بیاید، [[دروغ‌گو]] سیه‌روی گردد.
# '''راهنمای [[جهنم]]:''' [[پیامبر گرامی]] فرمود: دروغ راهنمای بدی است و بدی راهنمای جهنم است، همانا مرد دروغ می‌گوید تا این که نزد [[خدا]] [[کذاب]] نوشته می‌شود<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْكَذِبَ يَهْدِي إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ يَهْدِي إِلَى النَّارِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ حَتَّى يُكْتَبَ عِنْدَ اللَّهِ كَذَّاباً}}؛ نهج الفصاحه، ح۶۴۸.</ref>.
# '''دروغ محرومیت از بهشت:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: مردی که بر من دروغ بندد و کسی که برخلاف آن چه دیده است سخن گوید، بوی [[بهشت]] به آنها نمی‌رسد<ref>{{متن حدیث|ثَلَاثَةٌ لَا يُرِيحُونَ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ... رَجُلٌ كَذِبَ عَلَىَّ وَ رَجُلٌ كَذِبَ عَلَى عَيْنِهِ}}؛ نهج الفصاحه، ح۱۲۳۱.</ref>.
# '''دری از درهای جهنم:''' در حدیث نبوی آمده است: از [[دروغ‌گویی]] بپرهیزید، که دری از درهای جهنم است<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ الْكِذْبَ فَإِنَّهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ}}؛ نهج الفصاحه، ح۱۹۷۸.</ref>.
# '''مایه روسیاهی:''' پیامبر اسلام فرمود: دروغ موجب سیاهی روی [[انسان]] می‌شود<ref>{{متن حدیث|الْكَذِبَ يُسَوِّدُ الْوَجْهَ}}؛ نهج الفصاحه، ح۲۱۹۳.</ref>.
# '''از بین رفتن نورانیت:''' در روایتی آمده است که حضرت فرمود: دروغ مگو که [[نور]] تو را از بین می‌برد<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تَكْذِبْ فَيَذْهَبُ نُورُكَ}}؛ نهج الفصاحه، ح۲۴۸۶.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۱۴۶-۱۴۷؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۳-۲۲۴.</ref>


به گفته [[ابن عباس]]، [[کفار]] [[مکه]]، خوب می‌دانستند که [[رسول خدا]]{{صل}} هرگز دروغ نمی‌گوید و او را [[امین]] می‌نامیدند؛ اما باز او را [[انکار]] می‌کردند<ref>الکشاف، ج، ۲، ص ۱۸ و محمد بن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج ۶، ص ۴۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
 
{{مدخل وابسته}}
از دیگر مواردی که به خوبی [[شاهد]] مثال ما در تأیید [[راستی]] و درستی [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] است، روایتی است که در بسیاری از [[منابع تاریخی]] از آن یاد شده است و آن، اینکه: در آغاز [[دعوت علنی پیامبر]]، وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} بالای کوه [[صفا]] رفت و بانگ زد: "ای [[قریشیان]]!" [[قریش]] گفتند: "این، [[محمّد]] است که از فراز [[صفا]] فریاد می‌زند"، پس همگی جمع شدند و به آنجا رفتند و گفتند: "چه شده است، ای [[محمد]]{{صل}}؟" فرمود: "اگر من به شما بگویم که در پشت این کوه، گروهی سواره هستند، آیا حرف مرا [[باور]] می‌کنید؟" گفتند: "آری، تو در میان ما، متّهم و بدنام نیستی و هرگز دروغی از تو نشنیده‌ایم"؛ فرمود: "اکنون من شما را از عذابی سخت [[بیم]] می‌دهم: ای [[فرزندان]] [[عبدالمطّلب]]! ای [[فرزندان]] [[عبدمناف]]! ای [[فرزندان]] زهره!" و به همین ترتیب، همه خاندان‌ها و تیره‌های [[قریش]] را نام برد. سپس فرمود: "[[خداوند]] به من [[فرمان]] داده است که به [[خویشان]] نزدیکم اعلام خطر کنم و من نمی‌توانم هیچ سودی را در [[دنیا]] و هیچ بهره‌ای را در [[آخرت]]، برای شما تضمین کنم؛ مگر اینکه بگویید: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} و [[ایمان]] بیاورید"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ص ۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۰ و ابو الفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
 
==[[سیره رسول خدا]]{{صل}} در [[سرزنش]] دروغ==
[[رسول خدا]]{{صل}} راستگوترین [[مردمان]] بود<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۱۰۸ و رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۸.</ref> و در طول ایام حیاتش جز راست نگفت و جز بدان نخواند<ref>محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۸، ص ۱۸۰.</ref>. هیچ خصلتی نزد آن [[حضرت]]، از دروغ، منفورتر نبود و هرگاه مطّلع می‌شد که یکی از اصحابش دروغی گفته، به او بی‌اعتنایی می‌کرد تا آنکه [[یقین]] می‌کرد او [[توبه]] کرده است<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۵؛ ابن حنبل، مسند احمد، ج ۶، ص ۱۵۲؛ بیهقی، السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۳، ص ۴۵.</ref>. ایشان سخنان غیر واقع، حتی در قالب شوخی را مصداق دروغ دانسته، [[اصحاب]] و یارانش را از آن برحذر می‌داشت<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۱۲۷؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۸ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۹۶.</ref> و می‌فرمود: "وای بر کسی که سخن دروغ گوید تا قومی را بخنداند! وای بر او! وای بر او!"<ref>النسائی، سنن الکبری، ج۶، ص۵۰۹؛ مسند احمد، ج۵، ص۵-۶ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref> <ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۲.</ref>.
 
همچنین ایشان، [[مسلمانان]] را از دادن وعده‌های دروغ به [[کودکان]] بازداشته، آنها را هم از مصادیق دروغ دانسته‌اند<ref>سنن ابن ماجه السنن، ج ۱، ص ۱۸؛ المعجم الکبیر، ج ۹، ص۹۸ و عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۱۱۶.</ref>. از [[عبداللّه بن عامر]] [[روایت]] شده است که "روزی [[پیامبر خدا]]{{صل}} به خانه ما آمد و من در حالی که [[کودکی]] خردسال بودم، رفتم تا بازی کنم. پس مادرم به من گفت: "[[عبدالله]]! بیا تا چیزی به تو بدهم!"[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "می‌خواهی چه چیزی به او بدهی؟" مادرم گفت: "می‌خواهم به او خرما بدهم"؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "بدان که اگر چنین نکنی، برای تو دروغی نوشته می‌شود"<ref>السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۸ و الدر المنثور، ج ۳، ۹۸ ص ۲۹۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۲.</ref>.
 
از موارد دیگری که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را از مصادیق دروغ دانسته، رد [[دعوت]] با وجود میل شدید به آن خواسته است. [[صاحب]] [[بحارالانوار]] به [[نقل]] از [[مجاهد]] از [[اسماء بنت عمیس]] می‌نویسد: "من ساقدوش [[عایشه]] بودم و او را آماده کردم و به نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} وارد شدیم، در حالی که عده‌ای از [[زنان]] نیز با من بودند. به [[خدا]] [[سوگند]]! نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} از خوراکی جز یک کاسه شیر نبود. پس، [[پیامبر خدا]]{{صل}} مقداری شیر نوشید و سپس کاسه را به دست [[عایشه]] داد؛ [[عایشه]] از گرفتن کاسه شیر شرم کرد؛ من گفتم: دست [[پیامبر خدا]]{{صل}} را رد نکن! ظرف را بگیر! [[عایشه]] با حالت شرم، کاسه را گرفت و مقداری شیر نوشید. پس، [[حضرت]] فرمود: "به بقیه [[زنان]] هم بده!" آنها گفتند: "ما میل نداریم"؛ فرمود: " [[گرسنگی]] و دروغ را با هم جمع نکنید"؛ گفتم: ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}، اگر کسی از ما میل به چیزی داشته باشد و بگوید میل ندارم، آیا این دروغ به شمار می‌آید؟ فرمود: "بر او دروغ نوشته می‌شود، گرچه دروغی کوچک باشد"<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۴۳۸؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۵۱ و ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۲-۲۲۳.</ref>.
 
گاه اتفاق می‌افتاد که کسی نزد [[رسول خدا]]{{صل}} سخن دروغی می‌گفت؛ اما [[حضرت]] برای حفظ آبرویش بزرگوارانه، لبخندی به لبانشان می‌نشاند و می‌فرمود: "او حرفی زند"<ref>محمد بن محمد کوفی بن اشعث، الجعفریات، ص ۱۶۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۳.</ref>.
 
با وجود تمام سختگیری‌های [[رسول خدا]]{{صل}} درباره دروغ و سخن‌هایی که در [[مذمت]] آن فرموده؛ اما در مواردی، دروغ را ستوده است؛ مثلاً فرموده است: "[[خداوند]] دروغی را که در راه [[سازش]] بین [[مردم]] گفته شود، [[دوست]] و سخن [[راستی]] را که از آن مفسده برخیزد، [[دشمن]] می‌دارد"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۴۳۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۲؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۷۹.</ref>. همچنین فرموده است: "دروغ در سه چیز نیکوست: برای مکر در [[جنگ]]، دادن [[وعده]] به [[همسر]] و برقراری [[سازش]] بین [[مردم]]"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۷؛ السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۵۱ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۸۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۳.</ref>.
 
==دروغ در [[کلام نبوی]]{{صل}} ==
[[رسول خدا]]{{صل}} آفت سخن را دروغ دانسته<ref>الخصال، ج ۲، ص ۴۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴ و محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۲۲.</ref>، آن را از ابواب [[نفاق]] برمی‌شمرد<ref>ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.</ref>. آن [[حضرت]]، ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از دروغ، می‌فرمود: "دروغ، [[انسان]] را به [[فجور]] و [[فجور]] [[انسان]] را به [[جهنم]] می‌کشاند"<ref>جامع الاخبار، ص ۱۴۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص۴۶۸.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} هم از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده است که وقتی از آن [[حضرت]] پرسیدند: "ممکن است [[مؤمن]] ترسو باشد؟" فرمود: "آری"؛ گفتند: "ممکن است [[بخیل]] باشد؟" فرمود: "آری"؛ گفتند: "ممکن است [[دروغگو]] باشد؟" فرمود: "نه"<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۱۸؛ الامام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۹۹۰ و جامع الاخبار، ص ۱۴۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۳-۲۲۴.</ref>.
 
==جستارهای وابسته==
* [[صدق]]
* [[صدق]]
* [[تکذیب]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:رذایل اخلاقی]]
[[رده:دروغ]]
[[رده:گناهان کبیره]]
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش