بحث:شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۴۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ۲۴ ژوئن
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۵: خط ۲۵:


دربارۀ شفاعت و ردّ [[شبهات]] مخالفین، کتاب‌های متعدد و مقالات فراوان و مباحث سودمند نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۱.</ref>.
دربارۀ شفاعت و ردّ [[شبهات]] مخالفین، کتاب‌های متعدد و مقالات فراوان و مباحث سودمند نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۱.</ref>.
==[[شفاعت]]==
یکی از اشکال‌های مهم [[وهابیت]] به [[مسلمانان]]، مسئله شفاعت است که در کتاب‌های خود پیوسته از این موضوع به عنوان عمل شرک‌آمیز یاد می‌کنند و آن را مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref> می‌دانند! آنان می‌گویند: جایز نیست کسی از [[پیامبر]] و [[اولیای خدا]] شفاعت بخواهد. برای مثال، بگوید: {{عربی|يَا مُحَمَّدُ اشْفَعْ لِي عِنْدَ اللَّهِ}}؛ زیرا [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.</ref>.
[[محمد بن عبدالوهاب]] در رساله [[کشف الشبهات]] می‌گوید: اگر کسی بگوید: ما می‌دانیم [[خدا]] به پیامبر [[مقام شفاعت]] بخشیده و به [[اذن]] او می‌تواند شفاعت کند؛ چه مانعی دارد ما آن‌چه را خدا به او بخشیده، از او تقاضا کنیم؟ در پاسخ می‌گوئیم: درست است که خدا به او مقام شفاعت داده، ولی با این [[حال]] [[نهی]] کرده است که از او شفاعت بخواهیم و گفته است: {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا}}. به علاوه مقام شفاعت منحصر به پیامبر نیست و [[فرشتگان]] و [[دوستان]] خدا نیز این [[مقام]] را دارند. آیا می‌توانیم از آنها نیز [[درخواست شفاعت]] کنیم؟ اگر کسی چنین بگوید، [[بندگان صالح خدا]] را [[پرستش]] و [[عبادت]] کرده است<ref>کشف الشبهات فی التوحید، ص۲۱.</ref>.
در پاسخ این [[شبهه]]، نخست لازم است مفهوم شفاعت و [[شرک]] را به [[طور]] مختصر بررسی کنیم:
۱. [[حقیقت]] شفاعت؛ شفاعت در لغت از ریشه «شَفعَ» به معنای جُفت است. «شَفَعَ»؛ یعنی شیء را به مانند خودش ضمیمه کرد و شفاعت؛ یعنی انضمام به شخص دیگری، در حالی که همراه و [[یاور]] او است و از او درخواستی دارد. این واژه، بیشتر در جایی به کار می‌رود که شخصی بلند مرتبه، به دیگری که در رتبه پایین‌تری است، ضمیمه شود<ref>مفردات الفاظ القرآن، ص۲۶۳، ماده شفع.</ref>. نقطه مقابل آن نیز «وَتَر» به معنای واحد و تنهاست.
توضیح اینکه در [[حقیقت]]، شخصی که به [[شفیع]] [[متوسل]] می‌شود، نیروی خودش را به [[تنهایی]] برای رسیدن به [[هدف]] کافی نمی‌داند. از این رو، نیروی خود را با نیروی شفیع گره می‌زند و در نتیجه، آن را دو چندان می‌کند و به آن‌چه می‌خواهد، می‌رسد، به گونه‌ای که اگر این کار را نمی‌کرد و تنها نیروی خود را به کار می‌بست، به مقصود خود نمی‌رسید؛ زیرا خودش به تنهایی، [[ناتوان]] بود<ref>المیزان فی التفسیر القرآن، ج۱، ص۲۸۳.</ref>. حقیقت [[شفاعت]] [[اولیای خدا]] و [[پیامبران]] برای گنه‌کاران نیز چنین است. آنها به سبب [[آبرو]] و احترامی که در پیشگاه [[خداوند]] دارند، می‌توانند برای مجرم‌ها و گنه‌کاران واسطه شوند و از [[خداوند متعال]] درخواست کنند که از [[گناهان]] آنان در گذرد. به عبارت دیگر، شفاعت، کمک رساندن [[مقربان]] [[درگاه الهی]] است که با [[اذن خداوند]]، شامل افرادی می‌شود که در عین گنه کار بودن، پیوند [[ایمانی]] خود را با [[خدا]] قطع نکرده‌اند.
۲. [[حقیقت شرک]]؛ در این جا لازم است برای تبیین مسئله، به معنای [[شرک]] نیز اشاره کوتاهی داشته باشیم. شرک، اسم مصدر از شرکت، به معنای [[شریک]] نیز می‌آید. {{متن حدیث|اللَّهُ لَا شَرِيكَ لَهُ‌}}؛ یعنی خداوند شریک و مانند و سهیم در [[ملک]] و در ذات و صفات خود ندارد. {{متن حدیث|أَشْرَكَ بِاللَّهِ‌}}؛ یعنی برای خداوند شریکی و سهمی قرار داد<ref>المنجد الطلاب، ج۱، ص۲۸۳.</ref>. پس معنای شرک این است که [[انسان]] برای خداوند در ذات و صفات و [[عبودیت]] و [[افعال]]، همتا و شریک قرار دهد.
[[حال]] با توجه به معنای شفاعت، در [[توسل]] به شفیع، هرگز معنای یاد شده، مطرح نیست تا شرک به شمار آید. در شفاعت، فرد [[گنه‌کار]]، ولی [[معتقد]] به خدای لا شریک، افرادی را که در پیشگاه خداوند دارای [[مقام]] و [[منزلت]] هستند، شفیع خود قرار می‌دهد تا اینکه خداوند به سبب آبروی آنان از گناهانش بگذرد. این عمل هرگز شرک‌آمیز نیست. آیا اگر کسی که [[ناتوان]] است، از شخص توانا برای رسیدن به هدفش [[یاری]] بخواهد، [[شرک]] است؟ آیا اگر کسی که به دلیل انجام [[گناه]] از [[رحمت خدا]] دور شده است، از کسی که مورد [[لطف]] و [[رحمت]] [[پروردگار]] است، [[درخواست کمک]] کند تا از [[خداوند]] برای او درخواست [[بخشش]] کند، شرک است؟
وهابی‌ها برای [[اثبات]] ادعای خود به آیاتی [[تمسک]] کرده‌اند که هیچ ربطی به مسئله مورد نظر ندارد.
# در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref> مورد خطاب آیه، [[مشرکان]] هستند که [[بت‌ها]] را می‌پرستیدند. بنابراین، هیچ‌گونه ربطی به مسئله [[شفاعت]] ندارد. اگر خداوند در این آیه، آنان را [[مشرک]] می‌شمارد، نه از آن رو است که آنها از بت‌های خود شفاعت می‌خواستند، بلکه علت مشرک بودن آنها این بود که بت‌ها را می‌پرستیدند. اگر [[طلب شفاعت]] از بت‌ها، در [[حقیقت]] [[پرستش]] آنها بود، دیگر دلیلی نداشت که جمله {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ}} را بیاورد<ref>المحاضرات فی الالهیات، ج۲، ص۸۵۶.</ref>.
# آنچه در آیه: {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.</ref> [[نفی]] شده است، خواندن کسی همراه با خداست، نه خواستن از [[خدا]] به واسطه شفیعی! افزون بر این، منظور از [[نهی]]، در آیه {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُوا}} نهی از [[شریک]] قرار دادن برای خدا در [[عبادت]] است. این به قرینه صدر آیه است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ}}<ref>«و اینکه سجده‌گاه‌ها از آن خداوند است» سوره جن، آیه ۱۸.</ref> پس معنای آیه چنین می‌شود: «سجده‌گاه‌ها از آن خداست، پس دیگری را با خدا پرستش نکنید»<ref>فرقه وهابی و پاسخ به شبهات آنها، ص۱۲۶.</ref>.
بنابراین، این آیه به مسئله شفاعت خواستن از [[پیامبران]] و [[اولیای خدا]] و [[امامان]]{{عم}} ربطی ندارد؛ زیرا مورد خطاب این دو آیه، مشرکانند که بت‌ها را می‌پرستیدند و در مقابل آن به [[سجده]] می‌افتادند.
۳. [[شفاعت]] در [[آیات]]؛ کلمه شفاعت با تمام مشتقاتش، سیبار در [[قرآن]] به [[طور]] [[نفی]] و [[اثبات]] آمده است و این خود نشان دهنده اهمیت موضوع است. دسته اول تنها یک [[آیه]] است که به طور مطلق، شفاعت را نفی می‌کند: {{متن قرآن|أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کرده‌ایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>.
دسته دوم، آیاتی است که شفاعت را ویژه [[خداوند متعال]] می‌دانند. برای مثال {{متن قرآن|مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ}}<ref>«شما را هیچ دوست و میانجی‌یی جز او نیست» سوره سجده، آیه ۴.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا}}<ref>«بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است» سوره زمر، آیه ۴۴.</ref>.
گروه دیگر، آیاتی است که شفاعت را مشروط به [[اجازه]] و [[فرمان خدا]] می‌داند، مانند: {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ}}<ref>«کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و {{متن قرآن|لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ}}<ref>«و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد» سوره سبأ، آیه ۲۳.</ref>.
گروه چهارم نیز آیاتی است که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است. گاهی این شرط را [[خشنودی خدا]] می‌داند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى}}<ref>«و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمی‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.</ref> برابر این آیه، شفاعت [[شفیعان]] تنها شامل کسانی است که به [[مقام]] «ارتضا» (یعنی پذیرفته شدن در پیشگاه [[خدا]]) رسیده باشند.
گاهی نیز شفاعت را مشروط به گرفتن [[عهد]] و [[پیمان]] نزد [[خداوند]] معرفی می‌کند، مانند: {{متن قرآن|لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا}}<ref>«اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.</ref> و در [[آیه]] دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ}}<ref>«ستمکاران را هیچ دوست و میانجی که درخواست وی را بپذیرند نخواهد بود» سوره غافر، آیه ۱۸.</ref>. بدین ترتیب، داشتن [[عهد]] و [[پیمان]] ([[ایمان]]) و رسیدن به [[مقام]] [[خشنودی پروردگار]] و [[پرهیز]] از گناهانی چون ستم‌کاری، جزو شرایط حتمی [[شفاعت]] است. از مجموع [[آیات]] گذشته بر می‌آید که مسئله شفاعت در [[روز قیامت]] از امور [[قطعی]] است. این شفاعت از آن خداست که با [[لطف]] او، افراد دیگری مانند [[انبیا]] و [[اولیا]] و [[شهیدان]] که مورد [[عنایت]] او هستند، می‌توانند شفاعت کنند.
۴. شفاعت در [[روایات]]؛ روایت‌های فراوانی درباره شفاعت در کتاب‌های [[اهل سنت]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که برای اختصار، تنها برخی از آنها را نقل می‌کنیم:
# [[انس بن مالک]] می‌گوید: از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست کردم که در روز قیامت مرا از شفاعت خویش بهره‌مند سازد، پیامبر{{صل}} پذیرفت و فرمود: شفاعت خواهم کرد. عرض کردم: شما را کجا پیدا کنم؟ فرمود: کنار [[پل صراط]]<ref>الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ج۴، ص۴۲، باب ۹، {{عربی|ما جاء في شأن صراط}}، ح۲۵۵۰؛ أبی عبدالله اسماعیل بن ابراهیم بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۵۳.</ref>.
# [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: [[خداوند بزرگ]] برای هر [[پیامبری]] دعای مستجابی قرار داده است. [[پیامبران]] گذشته در همین [[دنیا]] از آن استفاده کردند، ولی من آن ادعا را برای شفاعت کردن [[امت]] خود در [[آخرت]] نگاه داشته‌ام و شفاعت من نصیب افرادی از امت خواهد شد که با ایمان از دنیا بروند و [[مشرک]] نباشند؛ زیرا [[شرک]] مانع از شفاعت می‌گردد<ref>سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۰، کتاب الزهد، باب ۳۷، باب ذکر الشفاعة، ح۴۳۰۷: الجامع الصحیح (صحیح البخاری)، ج۴، ص۱۶۲، کتاب الدعوات، باب ۱، ح۶۳۰۴ و ۶۳۰۵؛ الجامع الصحیح (صحیح مسلم) ج۱، ص۱۳۱؛ سنن الدارمی، ج۲، ص۳۲۸، {{عربی|باب ان لكل نبي دعوة}}.</ref>.
# پیامبر اکرم{{صل}} در [[حدیثی]] فرمود: {{متن حدیث|أَنَا أَوَّلُ شَفِيعٍ فِي الْجَنَّةِ}}؛ «من نخستین کسی هستم که در [[بهشت]] [[شفاعت]] می‌کند»<ref>الجامع الصحیح، (صحیح مسلم)، ج۱، ص۱۳۰.</ref>.
# همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: [[پیامبران]] برای کسانی که از روی [[اخلاص]] به [[یگانگی خدا]] [[گواهی]] داده‌اند، شفاعت می‌کنند و آنان را از [[دوزخ]] خارج می‌کنند<ref>المسند، ج۳، ص۳۸۴، ح۱۰۸۵۱.</ref>.
# [[رسول خدا]]{{صل}} در [[روایت]] دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ فَادَّخَرْتُهَا لِأُمَّتِي‌}}؛ «شفاعت به من عطا شد، پس آن را برای [[امت]] خود ذخیره کردم»<ref>تفسیر الکبیر، ج۶، ص۳۲۱، ذیل تفسیر آیه ۲۵۲ سوره بقره.</ref>.
'''نتیجه'''
# شفاعت یک مسئله ثابت شده در [[اسلام]] است؛
#به [[اذن خداوند]]، غیر [[خدا]] نیز می‌تواند شفاعت کند؛
# شفاعت از غیر خدا هیچ‌گونه ربطی با مسئله [[شرک]] ندارد؛
#در مسئله شفاعت، [[انسان]] [[گنه‌کار]] با [[اعتقاد]] [[راسخ]] [[قلبی]] به [[یگانگی خداوند]]، در همه امور، افرادی را که نزد خدا دارای [[شرافت]] و [[عزت]] هستند، واسطه قرار می‌دهد تا [[خداوند]]، [[گناهان]] او را ببخشاید.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۹۳.</ref>
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۷۲٬۲۶۷

ویرایش