|
|
(۳۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جستار موقت}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = نبوت| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[پیامبر در قرآن]] - [[پیامبر در کلام اسلامی]] - [[پیامبر در فقه سیاسی]] | پرسش مرتبط = }} |
| {{نبوت}}
| |
| '''پیامبر''' یا '''نبی''' انسانی است که از سوی خداوند برای هدایت مردم مأمور اصلاح معاش و معاد آنان می شود.
| |
|
| |
|
| در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پیامبر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.
| | '''پیامبر''' به کسی میگویند که [[خداوند]] او را برگزیده است تا [[پیام الهی]] را به [[مردم]] برساند و [[هدایت]] آنان را بر عهده بگیرد. همۀ پیامبران دارای مقام نبوتاند؛ اما [[مقام رسالت]] تنها به گروهی از پیامبران اختصاص دارد. [[قرآن کریم]] از میان ۱۲۴ هزار پیامبر تنها از شمار اندکی یاد کرده است و از [[پیامبران اولوالعزم]] به بزرگی یاد میکند و آنان پنج نفرند: نوح، ابراهیم، [[موسی]]، [[عیسی]]{{ع}} و [[حضرت محمد]]{{صل}}؛ اینان دارای کتاب و شریعتی مستقلاند و دیگر پیامبران از آنان [[پیروی]] میکنند. بنابر [[آیات قرآن کریم]] فلسفۀ ارسال پیامبران عبارت است از: [[تلاوت آیات]] [[الهی]]؛ تزکیۀ [[انسان]]؛ تعلیم کتاب و حکمت؛ بازگرداندن [[مردم]] به فطرت توحیدی؛ [[اتمام حجت]] با [[تبلیغ]] و تبیین حقایق و [[رهبری سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[قضایی]] [[جامعه]] تا جامعه از این طریق به سوی کمال پیش رود و از ناهنجاریها و کژرویها دور ماند. |
|
| |
|
| ==واژهشناسی لغوی== | | == معناشناسی == |
| * [[نبی]] یا از "نبأ" به معنای خبر است <ref> کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲.</ref> یا از "نَباوه" به معنای ارتفاع و شرافت. <ref> لسان العرب، ج۱، ص۱۶۳ و ج۱۵، ص۳۰۲.</ref> در صورت اول معنای نبی خبردهنده یا خبر داده شده یا خبردار است و در صورت دوم به معنای رفیع و بلند مرتبه میباشد، و نبوت به معنای رفعت و بلند مرتبگی است. <ref> الفروق اللغویة، ص۵۳، معانی الاخبار، ص۱۱۴.</ref> بنابراین، نبی کسی است که خداوند به او خبر داده، یا کسی است که از جانب خداوند خبر میدهد <ref> کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> و شریفتر و بلند مرتبهتر از سایر انسانهاست <ref> مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۵؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۰۲؛ تاج العروس، ج۲۰، ص۲۱۳.</ref>. [[رسول]] به معنای مُرسَل است. ارسال یعنی روانه کردن و فرستان ، و مُرسَل به کسی گویند که وی را برای امری روانه میسازند. <ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۸۴.</ref> این امر، میتواند رساندن پیام یا انجام کارِ دیگری باشد. <ref> تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۲۷۲.</ref> رسول را در زبان فارسی به "فرستاده" ترجمه میکنیم، یکی دیگر از واژههای فارسی برای معنای رسول، پیامبر است؛ پیامبر کسی است که حامل و رساننده پیام میباشد. در واژه پیامبر، صرفاً به رساندن پیام توجه شده، و مأموریت دیگری برای رسول وجود ندارد. از این جهت، واژه پیامبر به معنای لغوی نبوت نیز نزدیکی دارد. اما در اصطلاح، رسول کسی است که از جانب خداوند برانگیخته شده و به سوی دیگران فرستاده میشود تا پیام الهی را به آنها رسانده و دستورات خدا را برای دیگران فرستاده میشود تا پیام الهی را به آنها رسانده و دستورات خدا را برای مردم اجرا نماید. از این رو، در معنای اصطلاحی [[رسالت]]، نه تنها پیامآوری بلکه تعلیم، تربیت و مدیریت نیز وجود دارد <ref> شرح باب حادی عشر، ص۱۳۹.</ref>.
| | مقتضای [[حکمت الهی]] این است که [[انسان]] از گذر [[عقل]] و [[وحی]]، جهت خویش را به سوی کمال راستین و [[خوشبختی]] [[ابدی]] بازشناسد و به سوی آن حرکت کند و این جز به واسطۀ [[پیامبران]] حاصل نمیآید<ref>نهج البلاغه، خ ۱۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۳.</ref> |
| * بنابر یک احتمال، "[[نبی]]" از ریشه "نبأ"، به معنای کسی است که دیگران را اخبار کند. احتمال دوم آن است که آن است که ریشه "نبی"، "نَبوَة" به معنای ارتفاع مقام باشد. براساس احتمال سوم، "نبی" به معنای "راه" است، یعنی، [[پیامبران]]، راهنمای هدایت بشری به سوی خداوندند <ref> [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، چ۲، ص ۱۱ و ۱۲.</ref>.
| |
| * [[رسول]] نیز مشتق از "ر س ل" و به معنای مأمور رساندن پیام به دیگری است <ref> [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۵۷.</ref>.
| |
| * واژه [[نبوت]] معنای دیگری نیز دارد و آن "صوت خفی" است؛ چون خبری که به [[انبیا]] میرسد، دیگران نمیشنیدند. نبوت در معنای اصطلاحی، مقام و منزلتی است که به برخی از انسانهایی داده میشود که به جهت رفعت مرتبه از سوی خداوند سبحان، برای هدایت انسانها مبعوث گردیدهاند. اصطلاح [[رسول]] و [[رسالت]] از ماده "رِسل"، به معنای حرکت تؤام با آرامش، گرفته شده و در اصطلاح قرآنی، به هر کسی اطلاق میشود که از طرف خداوند برای ابلاغ پیام به آدمیان یا مأموریت دیگری ارسال شده است <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۹.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==نسبت میان نبی و رسول==
| | پیامبر به کسی میگویند که [[خداوند]] او را برگزیده است تا [[پیام الهی]] را به [[مردم]] برساند و [[هدایت]] آنان را بر عهده بگیرد به چنین کسی "[[نبی]]"، "[[رسول]]" و "مُرسَل" نیز گفته میشود<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۵۰.</ref>. |
| * کلام قرآن، در ظاهر بر نوعی تفاوت میان دو واژه نبی و رسول دلالت میکند. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ...}}﴾}} <ref> سوره حج، آیه: ۵۲.</ref> هیچ [[رسول]] و نبیای را پیش از تو نفرستادیم جز آن که... . همراهی این دو واژگان در یک آیه، از تفاوت میان دو مقام [[نبوت]] و رسالت حکایت میکند. در روایت [[معصومین]]: نیز به این تفاوت اشاره شده است: {{عربی|اندازه=150%|"عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّه {{صل}} وَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّه: كَمِ النَّبِيُّونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِيٍّ قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمّاً غَفِيراً"}}. <ref> [[الخصال (کتاب)|الخصال]]، ص ۳۳۳.</ref> جناب [[ابوذر]] نقل میکند که نزد [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} رفتم و پرسیدم: ای رسول خدا، [[انبیا]] چند نفرند؟ فرمود: صد و بیست و چهار هزار نفر. عرض کردم: از میان ایشان، چه تعدادی مرسَل میباشند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر جماعتی زیاد. براین اساس، باید دید نسبت میان دو واژه [[نبی]] و رسول و تفاوت آنها با یکدیگر چیست؟ این موضوع را از چند منظر به شرح زیر میتوان پی گرفت:
| |
| # [[رسالت]] مقامی است برتر از [[نبوت]]، که بعد از مقام نبوت، از جانب خداوند متعال برای یکی از بندگان ویژه الهی حاصل میشود. در این راستا، [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}}، حصول این مقام در [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} را چنین توصیف مینمایند: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً"}} <ref> [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج ۱، ص ۱۷۵.</ref>. همانا خداوند، قبل از آن که حضرت ابراهیم را در منصب نبوت قرار دهد، وی را در مقام بندگی پذیرفت، و قبل از آن که او را در مقام رسالت قرار دهد، وی را در مقام نبوت قرار داد. بنابراین، اگر مقام رسالت در یکی از برگزیدگان الهی محقّق شود، برتر از مقام نبوّت در همان فرد خواهد بود.
| |
| # وظیفهای که به عهده [[رسولان|رسولان الهی]] گذارده شده است، نسبت به وظیفه [[انبیا|انبیای الهی]] از گستردگی بیشتری برخوردار است. لذا تمامی وظایف نبی برای رسول الهی منظور میگردد، اما بعضی از وظایف رسولان خدا، ویژه ایشان است و دیگر انبیای الهی را در بر نمیگیرد. <ref> [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج ۱، ص ۱۷۴.</ref> البته انبیا نیز از نظر قلمرو وظایف و مسئولیتها متفاوت هستند. وظیفه بعضی از انبیای الهی، به شخص خود [[نبی]] محدود میشود؛ یعنی از جانب خداوند حقایقی به نبی وحی میشود و وی نسبت به آنها، عهدهدار تکالیفی در حوزه شخصی خویش خواهد بود. اما مسئولیت بعضی دیگر از [[انبیا|انبیای الهی]]، به خبرداری و تکالیف شخصی محدود نشده، بلکه خبر رسانی و امر به انجام فرامین الهی را نیز شامل میشود.
| |
| * شخصی از [[امام باقر]] {{ع}} میپرسد: آیا [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] زمانی که در گهواره سخن گفت حجّت خداوند بر اهل زمانش بود؟ امام {{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|"كَانَ يَوْمَئِذٍ نَبِيّاً حُجَّةَ اللَّهِ غَيْرَ مُرْسَلٍ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ حِينَ قَالَ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا... }}﴾}} وَ كَانَ نَبِيّاً حُجَّةً عَلَى مَنْ سَمِعَ كَلَامَهُ فِي تِلْكَ الْحَالِ ثُمَّ صَمَتَ فَلَمْ يَتَكَلَّمْ... فَلَمَّا بَلَغَ عِيسَى {{ع}} سَبْعَ سِنِينَ تَكَلَّمَ بِالنُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ... "}} حضرت عیسی در آن زمان نبی و [[حجت خدا]] بود اما رسول نبود. آیا نشنیدهای این سخن او را که گفت من بنده خدا هستم و به من کتاب داد و مرا پیامبر گردانید... و او پیامبر و حجت بود برای کسانی که صدای او را در آن حال شنیدند، سپس ساکت شد و سخن نگفت... پس هنگامی که عیسی {{ع}} به هفت سالگی رسید به نبوت و رسالت سخن گفت. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ...}}﴾}} <ref> سوره حج، آیه: ۵۲.</ref> اگر [[رسول]] و [[نبی]] بر مصادیق واحدی دلالت کنند، تکرار موجود در آیه بیفایده خواهد بود. از پارهای روایات معلوم میشود که "نبی" به لحاظ مصداق اعم از "رسول" است و برخی روایات فرق رسول و نبی را به گونه دیگری بیان کردهاند <ref> [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، چ۲، ص ۱۳.</ref>.
| |
| * [[امام باقر]] فرمود: نبی کسی است که در خواب، [ [[فرشته وحی]] را] میبیند و صدای او را میشنود اما فرشته را [در بیداری] نمیبیند و رسول کسی است که صدای فرشته را میشنود و او را در خواب میبیند و به صورت آشکار [یعنی در بیداری هم] ملک وحی را مشاهده میکند <ref> [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۷۲.</ref>.
| |
| * برخی معتقدند که [[نبی]]، مأمور به تبلیغ نیست، در حالی که بنابر معنای لغوی نبی و ظواهر آیات تمام [[انبیا]]، مأمور به تبلیغ بودهاند. نبی و [[رسول]]، هر دو، فرستاده خداوند و دارای پیامی از جانب اویند، با این تفاوت که رسول برتر از نبی است چون علاوه بر پیام آمدی، خصیصه اتمام حجت را نیز دارد <ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۵۷ و ۵۸.</ref>.
| |
| * حق مطلب آن است که میان نبی و رسول تفاوت معنایی وجود دارد، یعنی نبی و رسولِ بشری، در دریافت [[وحی|وحی الهی]] و [[ابلاغ]] آن به مردم شریکند و در نوع شهود [[فرشتگان]] و مأموریتشان با یکدیگر متفاوتند. براساس برخی ادله، رسول بشری و نبی، نسبت تباینی و بنابر برخی دیگر، نسبت عموم و خصوص مطلق دارند. شاید جمع این دو دسته دلیل، این باشد که نبی و رسول بشری در مقام ترابط با ملائکه، نسبت تباینی دارند و به اعتبار مشارکت در دریافت و ابلاغ خبر، مشترکند و به لحاظ وظایف و تکالیف اجتماعی، نسبت عموم و خصوص مطلق دارند. [[رسول]] علاوه بر ابلاغ پیام الهی، مأموریت مهم اجتماعی در تحقق عدل و قسط دارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ...}}﴾}} پیامبرانی که از جانب خداوند، قوانین و دستورالعملها را به مردم ابلاغ میکنند، [[نبوت تشریعی]] دارند و پیامبرانی که از طریق [[وحی|وحی الهی]] و اظهار [[معجزه]]، مردم را به [[شریعت]] پیامبر قبلی دعوت میکنند دارای مقام نبوت تبلیغیاند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۱-۳۳.</ref>.
| |
| ==درجات [[انبیا]] و [[رسولان|رسل]]==
| |
| انبیا و رسولان الهی از نظر مرتبه و مقامی که نزد خداوند متعال دارند متفاوت میباشند. قرآن کریم، این حقیقت را در آیات زیر به صراحت بیان میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً}}﴾}} <ref> سوره اسراء، آیه: ۵۵.</ref> در حقیقت، بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم، و به داوود زبور دادیم. در روایات [[معصومین]] {{عم}} نیز نسبت به مقام والای بعضی از انبیای الهی و برتری [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} در میان ایشان، گزارشهای فراوانی مشاهده میشود. [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} درباره پنج پیامبر بزرگ الهی، یعنی: [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] و [[حضرت محمد|محمد]]، چنین میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"هُمْ أَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُل {{عم}}"}} <ref> [[عین اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا]]، ج۲، ص۸۰. </ref> ایشان، برترین [[انبیا]] و [[رسولان|رسولان الهی]] میباشند. البته سایر پیامبران الهی نیز در یک مرتبه قرار ندارند، بلکه از جهات گوناگون با یکدیگر در مقام و مسئولیت، تفاوتهایی دارند.
| |
| ==حکمت، ضرورت، اهداف و فواید [[بعثت]]==
| |
| ===ضرورت وجود پیامبر <ref>معارف و عقاید (۱)، ص ۱۶۵-۱۷۰.</ref>===
| |
| *از آنجا که هر یک از ما به معارف فرا عادی دسترسی نداریم، نتیجه میگیریم وجود پیامآورانی به عنوان واسطه، امری ضروری است. آیا ما هرگاه اراده کنیم، میتوانیم برای فهم معارف فرا عقلی به منبع الهی مراجعه کنیم؟ خیر. لذا براساس [[حکمت]] الهی، باید رسولانی مبعوث شوند تا راه صحیح و کامل سعادت را در اختیار انسان قرار دهند <ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۲۴.</ref>.
| |
| *لازمه حکمت الهی، وجود راهی فرا عادی برای هدایت بشر به سعادت است و همچنین لازم است تا افرادی [[معصوم]]، این راه را در اختیار دیگران قرار دهند و در صورت لزوم، مجری احکام الهی باشد لذا وجود نشانهای محکم برای اثبات ادعای پیامبری ضرورت دارد. سؤال این است: آیا برای ما نیز پیامبری از سوی خدای متعال فرستاده شده یا اینکه خدای حکیم برنامهای برای هدایت ویژه بشر امروز در نظر نگرفته است؟ تنها ادعای پیامبری کسی قابل پذیرش است که با از [[اعجاز]] برخوردار باشد و یا از طریق معرفی [[پیامبران]] پیشین و یا از هر طریق دیگری که اطمینانبخش باشد. تنها طریق مطلوب برای اثبات حقانیت [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، اعجاز است زیرا ایشان پیامبر خاتم هستند. باید نخست، صدق ادعای پیامبر اسلام اثبات شود. آن هم از طریق معجزهای که جاودانه باشد <ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.</ref>.
| |
| *بشر از جهات گوناگون به پیامبران الهی نیازمند است، اما این نیازمندی پیش از هر چیز، به دو بعد زیر ارتباط مییابد:
| |
| :۱. '''نیاز بشر به معارف اعتقادی''': انسان از وقتی چشم بر این جهان میگشاید و خود و اطرافیان را میبیند و به زمین و آسمان و آنچه در آنهاست مینگرد با پرسشهایی روبرو میشود که پاسخ به آنها، جهانبینی یا نحوه نگرش او به هستی را سامان میدهد و بر آن اساس، جهتگیری فکری و عملی خود را در زندگی، مشخص میکند. از اینرو، دقت و درستی پاسخهای اولیهای که در برابر پرسشهای خود دریافت میکند بسیار حائز اهمیت است. عقل بشر به تنهایی نمیتواند حقایق هستی را درک کند و نیازمند علومی است که او را در این راه یاری رساند و اگر معارف وحیانی و آموزههای [[پیامبران|پیامبران الهی]] نبود، بشر نمیتوانست تنها با تکیه بر اندیشههای خود راه به جایی ببرد. برخی از دستاوردهای انبیا در زمینه معرفت و هدایت را [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در خطبه نخست نهج البلاغه به شرح زیر اعلام فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|"فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ"}} <ref>[[نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]]، خطبه ۱، ص ۴۳.</ref>. خداوند در میان انسانها فرستادگان خود را برانگیخت و پیدرپی پیامبرانش را به سوی آنان گسیل داشت تا فطرتشان را بیدار کرده و نعمت فراموششده را به یادشان آورند و با ابلاغ پیام الهی حجت را بر آنان تمام کنند و گنجینههای پنهان عقلهایشان را ظاهر و آشکار نمایند. از این فرمایش بلند مولای متقیان میتوان نتیجه گرفت که اگر [[پیامبران|پیامبران الهی]] با صبر و کوششهای طاقتفرسا، حقایق ربوبی را برانساس آشکار نمیکردند و با بیدارسازی فطرت و رهاسازی عقل از یوغ اسارت تمایلات و شهوات، بشر را بر گوهر شریف نفس و کمالهای بیکران فراروی او تذکر نمیدادند، انسانها از رسیدن به معرفت حقیقی باز میماندند و در تاریکی جهل و تخیلات باطل فرو میافتادند.
| |
| :۲. '''نیاز بشر به قانون''': انسان در زندگی فردی و اجتماعی و در تعامل با خود، با پروردگار عالم، با طبیعت و با جامعه خویش، همواره با مسائلی روبروست و ناگزیر از رفتارهایی است که آثار و پیامدهایی برای خود وی و یا دیگران در بردارد. اعمال انسان زاینده سود و زیانهایی است که تأثیر آنها گاه بسیار دامنهدار و عمیق است. افعال، نه تنها در بُعد جسمانی، بلکه در بُعد روحی و روانی انسان نیز به طور گسترده اثر میگذارد. تأثیر فعل انسان در دو بُعد جسمی و روحی، از شخص او آغاز شده و در ادامه به اطرافیان، و سپس به جامعه، و نهایتاً به دیگر جوامع توسعه خواهد یافت. هر اندازه تعداد و موقعیت افراد یا جوامعی که از فعل انسان رنگ میگیرند، بیشتر و بالاتر باشد، این تأثیرات، پیچیدهتر شده به صورت فزایندهای گسترش مییابد. به غیر از عنصر مکان، عنصر زمان نیز در بررسی آثار و افعال بشر، اهمیت فوق العادهای دارند. تأثیر یک فعل در نسلهای آینده، غیرقابل انکار است. میزان اطلاعات و آگاهی بشر نسبت به آثار و افعالش در نوع تأثیر، حوزه تأثیر، شدت تأثیر و دامنه زمانی تأثیر، بسیار ناقص و آمیخته با اشتباه میباشد و در بعضی از موارد، نظیر روح و روان انسانی، کاملاً با پردهای از ابهام و جهل روبروست. بشر با تمام تجارب و اندوخته دانشمندانش، از تشخیص مصلحت و مفسده افعال بشر در تمام حوزهها و ابعادِ بیان شده، عاجز میباشد. تنها، دستگاه ربوبی است که میتواند مصالح و مفاسد را تشخیص دهد و براساس آن، اوامر و نواهی مناسب سعادت بشر را به صورت قوانین و مقررات فردی و اجتماعی وضع و ابلاغ نماید. [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} در پاسخ به این سؤال که چرا خداوند، شراب، مردار، خون و گوشت خوک را حرام نموده است، میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ فَعَلِمَ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهُمْ وَ أَبَاحَهُ لَهُمْ وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ"}} <ref>[[من لا یحضره الفقیه (کتاب)|من لا یحضره الفقیه]]، ج۳، ص۳۴۵.</ref>. خداوند متعال انسانها را آفرید و نسبت به چیزهایی که بدن ایشان با آنها قوام مییابد و به صلاح ایشان است، آگاهی داشت و لذا آن را برای ایشان حلال و مباح نمود. همچنین به چیزهایی که برای ایشان ظرر دارد، آگاهی داشت و لذا ایشان را از آن موارد نهی فرمود. [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} نیز در همین راستا چنین میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّا وَجَدْنَا كُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَفِيهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَيْهِ الْحَاجَةُ الَّتِي لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهَا وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْيَاءِ لَا حَاجَةَ بِالْعِبَادِ إِلَيْهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِياً الْفَنَاءَ وَ الْهَلَاك"}} <ref>[[علل الشرایع (کتاب)|علل الشرایع]]، ج۲، ص۵۹۲.</ref>. مییابیم آنچه خداوند متعال حلال کرده است، صلاح و بقای بندگان در آنها بوده است و بقای ایشان وابسته به آن است، و همگی به آن نیاز دارند به گونهای که هیچ وقت از آن بینیاز نمیشوند. در مقابل، مییابیم آنچه را که خداوند حرام کرده است، مواردی است که بندگان به آن محتاج نبوده، و آنها سبب نابودی و هلاک بندگان میشدهاند. از بُعد اجتماعی نیز میتوان بر لزوم قوانین الهی استدلال کرد. انسان موجودی اجتماعی است و برای برآوردن نیازهای خود، به ناچار باید در اجتماع زندگی کند و به تقسیم کار میان اعضای جامعه بپردازد. اما از سوی دیگر، شکلگیری یک جامعه سالم، نیازمند نظم و امنیت است و این مهم تنها از طریق وضع قوانین دقیق که تأمینکننده مسئولیتها و حقوق کلیه افراد باشد، به دست میآید. اما قوانین بشری به دلیل آن که برخاسته از دیدگاه محدود و منافع شخصی و گروهی است، نمیتواند به نیازهای عموم اقشار جامعه پاسخ گوید و در نتیجه اعتماد و آرامش را در میان آحاد اجتماع برقرار سازد. در اینجا نیز تنها با اتکا به قوانین الهی است که میتوان صلح، امنیت و انضباط را به طور حقیقی برقرار ساخت.
| |
| :تا اینجا بر ضرورت وجود قوانین الهی استدلال کردیم ولی باید دید که این قوانین را چگونه میتوان به دست آورد. باید توجه داشت که هیچ یک از افراد بشر خود، ابزاری ندارند تا با خداوند متعال ارتباط برقرار کند و اوامر و نواهی الهی را دریافت نماید. خداوند متعال در مقام پاسخگویی به این نیاز بشهر، به لطف خویش، با فرو فرستادن انبیاء، راه دستیابی به مصالح و مفاسد آنها را فراهم ساخته است. [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}}، این نیاز بشر و لطف باری تعالی را این گونه بیان میکنند: {{عربی|اندازه=150%|"لَمَّا لَمْ يَكُنْ فِي خَلْقِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ وَ قُوَاهُمْ مَا يَكْمُلُونَ لِمَصَالِحِهِمْ وَ كَانَ الصَّانِعُ مُتَعَالِياً عَنْ أَنْ يُرَى وَ كَانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ إِدْرَاكِهِ ظَاهِراً لَمْ يَكُنْ بُدٌّ مِنْ رَسُولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ مَعْصُومٍ يُؤَدِّي إِلَيْهِمْ أَمْرَهُ وَ نَهْيَهُ وَ أَدَبَهُ وَ يَقِفُهُمْ عَلَى مَا يَكُونُ بِهِ إِحْرَازُ مَنَافِعِهِمْ وَ دَفْعُ مَضَارِّهِم"}} <ref> [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا]]، ج۲، ص۹۹. </ref>. وقتی خداوند در خلقت بشر و قوای ایشان، آنچه را که به وسیله آن مصلحتهای ایشان کامل و تمام شود، قرار نداده است، و از طرف دیگر خداوندِ صانع نیز برتر از آن است که او را مشاهده نمایند و این ضعف و عجز از ادارک در بشر مشهود است، لذا به ناچار بین خداوند و ایشان، رسولی [[معصوم]] لازم است که امر و نهی و برنامه تربیتی خویش را [از جانب خداوند] به ایشان برساند تا آنها به آنچه سبب حصول منافع و دفع ضررها میشود، آگاهی یابند. این مسیر به این دلیل است که خداوند در خلق بشر، چیزی قرار نداده است که به وسیله آن، منافع و ضررها را در نیازهایشان شناسایی نمایند. از منظر [[امام صادق]] {{ع}} نیز آشنایی بشر به مصالح و مفاسد خویش از دلایل نیازمندی به [[انبیا|انبیای الهی]] است. {{عربی|اندازه=150%|"ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِي خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ يَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِي تَرْكِهِ فَنَاؤُهُم"}} <ref> [[توحید صدوق (کتاب)|توحید صدوق]]، ص۲۴۹. </ref>. ثابت شد که خداوند سفیرانی در میان خلق و بندگانش دارد که آنها را به آنچه مصلحت و نفع ایشان در آن است راهنمایی میکنند، و آنچه سبب بقای ایشان است و ترک آن سبب هلاکشان میشود، بیان میکنند.
| |
| *آیا اساساً ضرورتی در برانگیخته شدن پیامبران وجود دارد؟ پاسخ متکلمان اشعری منفی است یعنی آنها حسن [[بعثت]] را میپذیرند و ضرورت آن را انکار میکنند، زیرا وجوب بعثت بر خداوند را مستلزم آن میدانند که خداوند در انجام آن مجبور باشد <ref> [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴ و ۱۵.</ref>.
| |
| *برخی اندیشمندان مسلمان، در استدلال بر ضرورت [[نبوت]]، بر ناتوانی انسان از رسیدن به آنچه بر [[پیامبران]] به ارمغان آوردهاند، تکیه میکنند <ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۱۴.</ref>.
| |
| *'''برخی از محدودیتهای عقل انسان''': '''۱.''' اگرچه عقل بر شناخت اصول کلی اعمال حسن و قبیح قادر است، اما عقل استدلالی در شناخت حکم امور جزئی، معمولاً به خطا رفته است. خرد آدمی هم حسن سپاسگزاری خداوند را و هم وجوب آن را درمییابد، اما نمیداند با چه اعمالی از عهده شکر او برمیآید. '''۲.''' تحقق عمل اختیاری، علاوه بر ادراک حسن و تکلیف، وابسته به تصمیم و اراده آدمی است، بهگونهای که با احساسات و امیال و گرایشهای آدمی آمیخته است. بسا کسانی که میدانند خوردن مال دیگری زشت است، اما فشار گرسنگی، آنان را به راهی دیگر میبرد. علمای اخلاق از این واقعیت که عقل گاهی مغلوب هوی میشود و سکانداری کشتی وجود آدمی را به احساسات و عواطف واگذار میکند، خبر میدهند. آری، خداوند، عقل را همچون چراغی برای تشخیص راه رستگاری در دل آدمی نهاده است، اما فروغ این چراغ، بسیار آسیبپذیر است و با اندک نسیمی که از جانب هوس میوزد، رو به خاموشی مینهد. پس خداوند به تعیین، مددکاری برای [[رسول باطن]] "عقل" خواهد فرستاد تا هم بر روشنایی چراغ عقل بیفزاید و هم آن را از گردباد هوا و هوس ایمنی بخشد.
| |
| :'''ضرورت وحیانی [[بعثت|بعثت پیامبران]]''': قرآن کریم و روایات با بیان کارکردهای [[بعثت]] به این ضرورت پرداختهاند:
| |
| # برای عبادت خداوند و اجتناب از [[طاغوت]]: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}﴾}} <ref>سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref>، [[انبیا]]، علاوه بر تشویق مردم به عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت و بتهای ساختگی، پرهیز از بت نفس را نیز توصیه میکردند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۱.</ref>.
| |
| # حکومت و داوری بهحق میان مردم و مخالفت با هوای نفسانی: اولاً، بسیاری از قوانین هستند که عقل بشر، توان درک آنها را ندارد. ثانیاً، چهبسا احکامی که اگر انسان بخواهد از طریق عقل یا تجربه، به آنها پیببرد، گرفتار ضرر جبرانناپذیر گردد؛ مثل احکام روابط جنسی.
| |
| # ایجاد [[عدالت اجتماعی]] توسط مردم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}﴾}} <ref>سوره حدید، آیه: ۲۵.</ref> <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۲ و ۵۳.</ref>.
| |
| # تعلیم کتاب و دستورهای الهی و آنچه آدمیان نمیدانند و تهذیب آنها: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref>سوره بقره، آیه: ۱۵۱.</ref> [[پیامبران]] آمدهاند تا از یک سو استعدادهای گسترده آدمیان را در زمینه معرفت و شناخت شکوفا کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۸.</ref>. [[حکمت]]، علم توأم با عمل است و نتیجهاش، تهذیب نفس و خودسازی درونی است <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۴.</ref>. برخی آموزههای [[پیامبران]] نیز بدون استمداد از [[وحی]]، دستیافتنی نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ}}﴾}}. یعنی برخی از تعالیم [[انبیا]] چنان است که با تکیه بر حس و تجربه و عقل نمیتوان به آن راه یافت <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۹.</ref>.
| |
| # آزادی حقیقی انسان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}﴾}} <ref>سوره ابراهیم، آیه: ۱.</ref> در دیدگاه اسلامی، نادانی، پیروی از هوا و هوس و سلطه ستمگران و... زنجیری است که آزادی حقیقی انسان را میستاند. [[پیامبران]] در پی آنند که این قفسهای اسارت را بشکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰.</ref>. زیرا تنها با وجود فطرت نمیتوان از این گمراهیها بیرون آمد <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۴.</ref>.
| |
| # اتمامحجت بر مردم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}﴾}} <ref>سوره نساء، آیه: ۱۶۵.</ref> اگر [[بعثت|بعثت انبیا]] نبود، بشر هدایت نیافته میتواند در برابر حقتعالی احتجاج کند که چرا با وجود نقص معرفتی، منبع دیگری را در اختیار قرار ندادی <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۴.</ref>.
| |
| # زنده کردن آدمیان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}﴾}} <ref>سوره انفال، آیه: ۲۴.</ref> تأمین حیات معنوی، با بعثت پیامبران و اطاعت از آنها میسر است <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۵.</ref>.
| |
| # امر به معروف و نهی از منکر و بیان احکام الهی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}} <ref>سوره اعراف، آیه: ۱۵۷.</ref> پیروی از [[رسول|رسول الهی]] و احکام آسمانی، باعث آزادی معنوی و اجتماعی انسان میشود <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۵.</ref>.
| |
| # رفع اختلافها: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}﴾}} <ref>سوره اعراف، آیه: ۲۱۳.</ref> [[علامه طباطبائی]] در تفسیر این آیه: انسان بهحسب فطرتش، اجتماعی است، جذب منافع و خودخواهی در اجتماع، باعث اختلاف میگردد لذا نیاز به وضع قوانین است؛ پس اختلاف در دنیا، باعث تشریع دین شد. همچنین، اختلاف در احساسات و ادراکات باعث میشود که هدفها و آرزوها هم مختلف گردند و در نتیجه، اختلاف در افعال و اختلال در نظام اجتماعی پدیدار شود که در اینجا ضرورت تشریع قوانین کلیه، آشکار میگردد <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۶-۵۷.</ref>.
| |
| # تذکر و یادآوری: آدمی پارهای دریافتهای فطری و عقلی دارد که هدایتگر او بهسوی حقیقت و نیکیاند اما چهبسا آنها را به فراموشی میسپارند ازاینرو، یکی از اهداف اصلی [[پیامبران]]، یادآوری است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هَذَا بَلاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِ وَلِيَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}} <ref>سوره ابراهیم، آیه: ۵۲.</ref> <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۹.</ref>. در نتیجه: خداوند سبحان بر اساس حکمت خود و قابلیتهای انسان در پذیرش دعوت، پیامبران را مبعوث ساخت، تا توحید و یکتاپرستی و امیدواری به آخرت را به انسانها بیاموزند و اختلافها و خصومتهای مردم را رفع سازند و با تبشیر و انذار مردم و تشکیل حکومت دینی و آموزش کتاب و حکمت، بر بندگان اتمامحجت نمایند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۸.</ref>.
| |
| # مبارزه با ظلم و فساد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}﴾}} <ref>سوره شعراء، آیه: ۱۸۱-۱۸۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ * إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ}}﴾}} <ref>سوره اعراف، آیه: ۸۰ و ۸۱.</ref>.
| |
| ===اهداف [[پیامبران]] در نگاه حدیث===
| |
| '''شأن تعلیمی پیامبران از زبان [[امام رضا]] {{ع}}''': {{عربی|اندازه=150%|"لَمْ يَكُنْ بُدٌّ مِنْ رَسُولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ ... يَقِفُهُمْ عَلَى مَا يَكُونُ بِهِ إِحْرَازُ مَنَافِعِهِمْ وَ دَفْعُ مَضَارِّهِم..."}}. [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان علی]] {{ع}}، به اهداف دیگر [[بعثت|بعثت پیامبران الهی]] اشاره فرموده: {{عربی|اندازه=150%|"فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول"}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۲۱.</ref>. و در [[کافی (کتاب)|کافی شریف]]، پنج حدیث درباره لزوم بعثت انبیا و حجتهای الهی آمده است <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۵۸.</ref>.
| |
| ===فواید و برکات [[نبوت]]===
| |
| [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، ۹ وجه از وجوه حسن بعثت را در کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] ذکر کرده است:
| |
| #عقل، در حوزه مسائلی که خود بر درک آن تواناست، از سوی [[وحی]] تأیید و تقویت میشود و در حوزهای که راهی به آن ندارد، معارف لازم به انسان ارائه گردد.
| |
| #آدمی، همواره احتمال میدهد که فعل او مورد رضایت مولایش نباشد، با ارسال [[پیامبران]]، این ترس رخت بر میبندد <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۵.</ref>.
| |
| #عقل، از درک حسن و قبح گروهی از افعال ناتوان است و نیازمند به وحی دارد.
| |
| #عقل بهتنهایی نمیتواند از سود یا زیان بسیاری از امور "مانند خوراکی و دارو" آگاه شود.
| |
| #رفع نیاز بشر به قوانین اصلاحکننده روابط اجتماعی
| |
| #شکوفایی استعدادهای علمی
| |
| #آموزش صنایع و فنون
| |
| #تعلیم حکمت عملی "اخلاق و سیاست"
| |
| #تعلیم واجبات و محرمات شرعی <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۶.</ref>.
| |
| وجه اول و پنجم و هشتم پس از تکمیل و بازسازی بهصورت دلایلی بر ضرورت [[بعثت|بعثت پیامبران]] ارائه شدهاند. و وجه چهارم و هفتم از فواید و اهداف اصلی و ذاتی بعثت پیامبران نیستند. بخشی از مهمترین فواید بعثت پیامبران:
| |
| #ارائه عمیقترین اندیشهها در باب شناخت آفریدگار
| |
| # ارائه معارفی ژرف درباره حقیقت انسان
| |
| # عرضه آموزههای بلند درباره جهان هستی
| |
| # ارائه تعالیم حیاتبخش اخلاقی
| |
| # تشریح قوانین و احکام فردی و اجتماعی
| |
| # تحقق الگوهای عینی کمال انسانی
| |
| # بسط عدالت اجتماعی <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>.
| |
| ===ضرورت کلامی [[بعثت]]===
| |
| [[معتزله]] نظر کردن در [[معجزه]] را واجب عقلی میدانند زیرا قول مدعی معجزه محتمل الصدق است و بر تقدیر صدق و عدم اتباع، ضرر عاید میگردد.
| |
| [[قاعده لطف]]: دو معنا بر لطف:
| |
| #لطف محصل، فعلی است که در صورت وقوع آن، انسان مکلف، با اختیار خویش، تکلیفش را انجام میدهد.
| |
| #لطف مقرب، فعلی است که در صورت وقوع برای شخص مکلف، زمینه مساعدی برای اطاعت از خداوند فراهم میآید.
| |
| [[اشاعره]]، بر اساس انکار حسن و قبح عقلی، به وجوب لطف اعتقاد ندارند، اما متکلمان [[امامیه]] و [[معتزله]] اینچنین استدلال میکنند <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۲۳ و ۲۴.</ref>: [[بعثت|بعثت انبیا]]، به جهت بیان زشتی و زیبایی افعال و احوال قیامت، احسانی است که بندگان را، با حفظ اختیار، به طاعت خدا نزدیک و از معصیت او دور میسازد، پس عقلاً بر خداوند واجب است. لطف، صفت فعلیه خداوند متعال است که انگیزهای در مکلفان ایجاد میکند که یا به تحقق "لطف محصل" و یا به تقرب "لطف مقرب" تکلیف میانجامد. شرایط وجوب لطف این است که اولاً: قدرت بر انجام دادن تکلیف، وابسته به آن لطف نباشد و ثانیاً: لطف، مکلف را به مرز اجبار و سلب اختیار نکشاند. پس [[بعثت|بعثت پیامبران]] برای بیان احکامی که تأکید بر احکام عقلی است، لطف محسوب میشود ولی برای بیان احکامی که عقل بهصورت مستقل توان درک آنها را ندارد، مصداق لطف به شمار نمیآید و بعثت پیامبران از باب حکمت الهی، ضرورت پیدا میکند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۶۰-۶۲.</ref>.
| |
| ====[[برهان حکمت]]====
| |
| متکلمان [[امامیه]] و [[معتزله]] و [[ماتریدیه]] برای اثبات بعثت پیامبران از برهان حکمت بهره بردهاند: یعنی [[نبوت]]، هم حَسَن است و هم واجب در حکمت است؛ زیرا مقصود و غایت حقتعالی از آفرینش انسانها، دریافت مصلحت بوده است هم در احوال معاش و هم در احوال معاد که بیان این حقایق و اعمال نیز از طریق [[پیامبر|پیامبر الهی]] میسر است. حاصل اینکه:
| |
| # هدف آفرینش انسان، تکامل اختیاری است.
| |
| # تکامل اختیاری، درگرو افعال اختیاری است.
| |
| #شناختهای عقلی و حسی برای تشخیص راه کمال کافی نیست.
| |
| #پس خداوند میبایست راه دیگری برای رساندن انسان به کمال نشان دهد. این "باید"، دستور عقل به خدا نیست بلکه کشف ضرورت بین علت و معلول است <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۶۳-۶۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ===دلیل کارکرد [[نبوت]]===
| | واژۀ "رسول" به معنای پیامآور است و "نبی" به معنای کسی است که حامل خبری مهم باشد و یا به معنای کسی است که دارای مقامی والاست<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۴.</ref>. |
|
| |
|
| ===فواید [[بعثت]]===
| | براساس [[روایات]]، نبی، [[فرشتۀ وحی]] را در [[خواب]] میبیند و در حال [[بیداری]] تنها صدای او را میشنود؛ اما رسول، فرشتۀ وحی را در بیداری نیز میبیند<ref>{{متن حدیث|اَلنَّبِيُّ اَلَّذِي يَرَى فِي مَنَامِهِ وَ يَسْمَعُ اَلصَّوْتَ وَ لاَ يُعَايِنُ اَلْمَلَكَ، وَ اَلرَّسُولُ اَلَّذِي يَسْمَعُ اَلصَّوْتَ وَ يَرَى فِي اَلْمَنَامِ وَ يُعَايِنُ اَلْمَلَكَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۷۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۲.</ref>. |
| # در مواردی، شرع به یاری عقل میشتابد مانند اثبات وجود و صفات الهی.
| |
| # عقل در مواردی به [[شریعت]] نیازمند است مانند معرفی طبقات بهشت و جهنم.
| |
| # در صورتی که اعمال انسانها با بایدها و نبایدهای شرعی انطباق یابد، [[بعثت]]، منشأ زوال خوف است در بندگان.
| |
| # درک هر چیز منافع و مضر که تجربه ناپذیرند و یا به زمان طولانی نیاز دارند.
| |
| # درک افعال پسندیده و ناپسندیده.
| |
| # حفظ نوع انسانی در اثر برقراری نظم اجتماعی و سنتهای الهی.
| |
| # تکمیل امور اخلاقی و عنوان انسانها.
| |
| # آموزش صنعت و فنونی که بر مردم پوشیده است.
| |
| # تعلیم اخلاق و سیاستهای اجتماعی.
| |
| #اطلاع یافتن از ثواب و عقاب اخروی .
| |
| # عقول آدمی گرفتار اضدادی چون شهوت، نفرت، وهم و... است که گاهی انسان را به امور منافی با عقل دعوت میکنند و فقط [[پیامبر]] خارجی میتواند مانع و زاجر این قوا باشد.
| |
| #برخی از صفات الهی، از ناحیه عقل راهی به کشف آنها نیست، مانند کلام و سمع و بصر الهی.
| |
| پس ترک ایجاد [[نبی]] و ارسال [[رسول]]، موجب اهمال نوع انسان باشد و اهمال، مؤدی به هلاک نوع شود و نقض غرض لازم آید <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۶۹ و ۷۰.</ref>.
| |
| ====دلیل نیازمندی====
| |
| اگر قبول کنیم که زندگی بشر با مردنش در این دنیا پایان نمیپذیرد و نشئه دیگری وجود دارد، بدون شک علم و عقل بشر برای تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص منافع و مضراتش کافی نیست. حتی اصل وجود چنین جهانی نه صددرصد قابلاثبات است و نه صددرصد قابل نفی. لذا نیاز به [[انبیا]] در مسائل اخروی جای بحثی ندارد. اما علاوه بر این، قرآن، مسئله زندگی دنیا را هم ازنظر هدف انبیا مطرح میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|...لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط}}﴾}} و در جاهای دیگر آن هدف دیگر "شناخت خداوند" را هم ذکر میکند. پس قرآن، وجود [[پیامبران]] را برای برقراری عدالت لازم و ضروری میداند. ازنظر علمی و مطالعات اجتماعی همچنین ضرورتی هست.
| |
| بشر بهحکم غریزه اجبار ندارد که زندگیاش اجتماعی باشد برخلاف حیوانهای اجتماعی که از طرف خود خلقت و طبیعت، مسخر و مجبورند که اجتماعی زندگی کنند، یعنی لزومی نیست وظیفهاش را با تعلیم و تربیت یاد بگیرد بلکه راه خودش را اجباراً میداند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۷۰-۷۲.</ref>. اما این نقص در بشر هست و به او این غریزه داده نشده است. آن وقت بشر به موجب همین اختیار، امکان تخلف از وظیفه، همیشه برایش هست و دنبال هدفهای خودش میرود و نه دنبال مصلحت اجتماع، برخلاف حیوان اجتماعی. بشر نیاز دارد به یک هدایت و رهبری که او را بهسوی مصالح اجتماعیاش هدایت و رهبری کند و نیازمند است به یک قوه حاکم بر وجودش که او را به دنبال مصالح اجتماعی بفرستد که همان ایمان باشد. اگر حکومت دین و [[انبیا]] نبود، بشر خودش را خورده بود یعنی همین الآنهم بشر تربیتهای انسانیای که دارد، از بقایای همان تعلیمات دینی و طنابهای آسمانی است چون خیلی تفاوت است میان افراد بشر، عدهای گوسفند و عدهای گرگاند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۷۳ و ۷۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع==
| | همۀ پیامبران دارای مقام نبوتاند؛ اما [[مقام رسالت]] تنها به گروهی از پیامبران اختصاص دارد و این تفاوت از ظاهر برخی [[آیات قرآن]] همچون آیۀ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> برمیآید که اگر رسول و نبی بر مصادیق واحدی دلالت کنند ذکر آن دو [[لغو]] خواهد بود و در [[روایت]] [[معصومین]] نیز به این تفاوت اشاره شده است: جناب [[ابوذر]] نقل میکند نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفته و پرسیدم: ای رسول خدا، [[انبیا]] چند نفرند؟ فرمودند: «صد و بیست و چهار هزار نفر. عرض کردم: از میان ایشان، چه تعدادی مرسَل میباشند؟ فرمودند: سیصد و سیزده نفر جماعتی زیاد»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّه{{صل}} وَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّه: کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ص۳۳۳.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[انبیا (مقاله)|مقاله «انبیا»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۸۷-۴۹۳.</ref> |
| *[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی]]؛
| |
| *[[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲]]؛
| |
| *[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲]]؛
| |
| *[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی ج۲]]؛
| |
| *[[انسانشناسی (کتاب)|الهی راد، صفدر، انسانشناسی]].
| |
|
| |
|
| ==جستارهای وابسته== | | == پیامبران در قرآن == |
| # [[پیامبر در قرآن]]؛
| | {{اصلی|پیامبر در قرآن}} |
| # [[پیامبر در حدیث]]؛
| | [[قرآن کریم]] از میان ۱۲۴ هزار پیامبر تنها از شمار اندکی یاد کرده است: [[آدم]]، ابراهیم، [[ادریس]]، [[اسحاق]]، اسماعیل، [[الیاس]]، ایوب، داوود، [[ذوالکفل]]، [[زکریا]]، [[سلیمان]]، شعیب، [[صالح]]، [[عزیر]]، [[عیسی]]، [[لوط]]، [[محمد]]، [[موسی]]، نوح، یحیی، الیسَع، [[یعقوب]]، یوسف، [[یونس]]، [[هارون]] و [[هود]]{{ع}}<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۳۴.</ref>. |
| # [[پیامبر در کلام اسلامی]]؛
| |
| # [[پیامبر در حکمت اسلامی]]؛
| |
| # [[پیامبر در عرفان اسلامی]]؛
| |
| # [[نبوت در قرآن]]؛
| |
| # [[نبوت در حدیث]]؛
| |
| # [[نبوت در کلام اسلامی]]؛
| |
| # [[نبوت در حکمت اسلامی]]؛
| |
| # [[نبوت در عرفان اسلامی]]؛
| |
| # [[نبوت در فلسفه دین]]؛
| |
| # [[نبوت از دیدگاه بروندینی]].
| |
|
| |
|
| ==پرسشهای وابسته==
| | همچنین به پیامبرانی اشاره میکند که از آنها نامی نبرده و داستان [[زندگی]] ایشان را بیان نکرده است: {{متن قرآن|وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا}}<ref>«و پیامبرانی را (فرستادیم) که (داستان) آنها را برای تو پیشتر گفتهایم و پیامبرانی که (داستان) آنان را برای تو نگفتهایم؛ و موسی با خداوند بیمیانجی سخن گفت» سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref>؛ البته داستانهایی نیز از برخی [[انبیا]] [[روایت]] کرده که نام ایشان را ذکر نکرده است. |
| {{فهرست پرسشها}} | |
| {{ستون-شروع|2}}
| |
|
| |
|
| {{پایان}} | | [[خداوند متعال]] بعد از نام بردن از تعدادی از انبیا و [[رسولان الهی]]، میفرماید: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.</ref>؛ این [[آیه]] و بسیاری دیگر از [[آیات قرآن]] بر اعطای کتاب به بعضی از [[انبیای الهی]] دلالت میکنند مانند: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى}}<ref>«این (حقیقت) بیگمان در صحیفههای (آسمانی) پیشین (نیز آمده) است صحیفههای ابراهیم و موسی» سوره اعلی، آیه ۱۸ ـ ۱۹</ref>. |
| {{پایان}} | |
|
| |
|
| =='''[[:رده:آثار نبوت|منبعشناسی جامع نبوت]]'''==
| | [[قرآن کریم]] از [[پیامبران اولوالعزم]] به بزرگی یاد میکند و آنان پنج نفرند: نوح، ابراهیم، [[موسی]]، [[عیسی]]{{ع}} و [[حضرت محمد]]{{صل}}؛ اینان دارای کتاب و شریعتی مستقلاند و دیگر پیامبران از آنان [[پیروی]] میکنند قرآن کریم [[شریعت اسلام]] را کامل و اتمام نعمت میداند و میفرماید: «امروز، [[اسلام]] را به عنوان [[آیین]] شما پسندیدم»<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}«امروز دين شما را به كمال رسانيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. و همچنین [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] میخواند {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> و خود پیامبرهم نیز بارها به این [[حقیقت]] تصریح کرده است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۵.</ref>. |
| * [[:رده:کتابشناسی کتابهای نبوت|کتابشناسی نبوت]]؛
| |
| * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای نبوت|مقالهشناسی نبوت]]؛
| |
| * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای نبوت|پایاننامهشناسی نبوت]].
| |
|
| |
|
| | == فلسفۀ [[ارسال پیامبران]] == |
| | {{اصلی|فلسفۀ ارسال پیامبران}} |
| | بنابر [[آیات قرآن کریم]] فلسفۀ ارسال پیامبران عبارت است از: [[تلاوت آیات]] [[الهی]]؛ تزکیۀ [[انسان]]؛ تعلیم کتاب و حکمت؛ باز گرداندن [[مردم]] به فطرت توحیدی؛ [[اتمام حجت]] با [[تبلیغ]] و تبیین حقایق و [[رهبری سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[قضایی]] [[جامعه]] تا جامعه از این طریق به سوی کمال پیش رود و از ناهنجاریها و کژرویها دور ماند. بدین جهت [[پیامبران]] از میان [[بندگان]] [[صالح]] و اولیای کامل برگزیده میشدند و به زبان مردم خویش سخن میگفتند و میان آنان [[زندگی]] میکردند {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref>. |
|
| |
|
| {{نبوت شناسی}} | | == [[ویژگیهای پیامبران]] == |
| | {{اصلی|ویژگیهای پیامبران}} |
| | دریافت وحی، [[علم غیب]] {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷</ref> و [[عصمت]]<ref>مفید، عدم سهو النبی، ص۲۹ ـ ۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص۳۴.</ref> از مهمترین ویژگیهای آنهاست و همچنین به والاترین صفات [[انسانی]] و [[اخلاقی]] همانند: [[شجاعت]]، [[سیاست]]، ذکاوت، [[حکمت]]، [[شکیبایی]] و زیرکی متصفاند، صفاتی که لازمۀ [[رهبری]] انسانهاست و هیچ [[انسانی]] در این عرصه به پای [[پیامبران]] نمیرسد<ref>مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیه، ص۳۴.</ref> و [[رهبری]] چنین شخصی که به خزانۀ [[علم]] غیب الهی متصل و از [[گناه]] و [[خطا]] و [[سهو]] و نسیان در [[امان]] است از بزرگترین نعمتهای [[الهی]] برای [[جامعۀ انسانی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۳.</ref>. |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == راه [[اثبات]] پیامبران == |
| {{یادآوری پانویس}} | | پیامبران برای اثبات حقانیت مدعای خویش در صورت نیاز از وسایلی متعدد بهره میبردند از جمله: [[معجزه]]، [[بشارت]] پیامبران پیشین و [[خُلق و خوی]] و [[شخصیت]] والای آنان و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از هر سه وسیله برخوردار بوده است. |
| {{پانویس2}} | | |
| | [[قرآن کریم]] از پارهای معجزات پیامبران یاد کرده است همانند: |
| | # عصایی که تبدیل به اژدها میشود {{متن قرآن|قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ}}<ref>«(موسی) گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ (فرعون) گفت: اگر راست میگویی آن را بیاور. آنگاه او چوبهدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره شعراء، آیه ۳۰ ـ ۳۳</ref>؛ |
| | # [[پیشگویی]]؛ زنده کردن [[مردگان]]؛ شفای بیماران {{متن قرآن|وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به رسالت بر بنى اسرائيلش مى فرستد كه: من با معجزه اى از پروردگارتان نزد شما آمده ام. برايتان از گل چيزى چون پرنده مى سازم و در آن مى دمم، به اذن خدا پرنده اى شود، و كور مادرزاد را و برص گرفته را شفا مى دهم: و به فرمان خدا مرده را زنده مى كنم و به شما مى گويم كه چه خورده ايد و در خانه هاى خود چه ذخيره كرده ايد. اگر از مؤمنان باشيد، اينها براى شما نشانه هاى حقانيت من است». سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>.<ref>عقائد الامامیه، مظفر، محمد رضا، ص۳۲.</ref> |
| | |
| | [[پیامبر اسلام]]{{صل}} حقانیت پیامبران پیش از خویش را تصدیق کرده است و بر [[مسلمانان]] نیز [[واجب]] است آنان را تصدیق کنند بنابراین [[انکار]] [[پیامبران]]، [[کفر]] و [[فسق]] و زندقه محسوب میشود و [[ایمان]] به کتابهای آنان نیز واجب است؛ اما نه کتابهایی که [[تحریف]] شده و هم اکنون در دست [[مسیحیان]] و [[یهودیان]] است<ref>عقائد الامامیه، مظفر، محمد رضا، ص۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۳ـ۱۷۴.</ref> |
| | |
| | == اقسام پیامبران == |
| | در برخی [[روایات]] پیامبران بر چهار دسته تقسیم شدهاند: |
| | # کسانی که [[احکام الهی]] بر آنان فرود میآید تا خود بدان عمل کنند و وظیفۀ [[ابلاغ]] ندارند. |
| | # کسانی که در [[خواب]] فرشته وحی را میبینند و صدایش را میشنوند، اما در [[بیداری]] تنها صدای او را میشنوند. |
| | # پیامبرانی که هم [[فرشته]] را در خواب میبینند و هم در بیداری و مأمورند [[وحی الهی]] را بر گروهی از [[مردم]] ابلاغ کنند. |
| | # [[پیامبران اولوالعزم]] که در خواب و بیداری [[فرشتۀ وحی]] را میبینند و [[پیشوای مردم]] و صاحب شریعتاند این پیامبران را "پیامبران [[تشریعی]]" نیز میگویند و دیگر پیامبران در [[حقیقت]] پیامبران تبلیغیاند و مروج [[شریعت]] آن پیامبران اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۳۴.</ref>. |
| | |
| | == فهرست پیامبران == |
| | {{مدخل وابسته}} |
| | # [[حضرت آدم]] |
| | # [[حضرت ابراهیم]] |
| | # [[حضرت ادریس]] |
| | # [[حضرت ارمیا]] |
| | # [[حضرت اسحاق]] |
| | # [[حضرت اسماعیل]] |
| | # [[حضرت اسماعیل بن حزقیل]] |
| | # [[حضرت الیاس]] |
| | # [[حضرت الیسع]] |
| | # [[حضرت ایوب]] |
| | # [[حضرت جرجیس]] |
| | # [[حضرت حبقوق]] |
| | # [[حضرت حزقیل]] |
| | # [[حضرت حنظله]] |
| | # [[حضرت خالد بن سنان]] |
| | # [[حضرت خضر]] |
| | # [[حضرت دانیال]] |
| | # [[حضرت داوود]] |
| | # [[حضرت ذوالكفل]] |
| | # [[حضرت ذیالقرنین]] |
| | # [[حضرت زكریا]] |
| | # [[حضرت سلیمان]] |
| | # [[حضرت شعیب]] |
| | # [[حضرت شموئیل]] |
| | # [[حضرت شیث]] |
| | # [[حضرت صالح]] |
| | # [[حضرت عزیر]] |
| | # [[حضرت عیسی]] |
| | # [[حضرت محمد]] |
| | # [[حضرت لوط]] |
| | # [[حضرت موسی]] |
| | # [[حضرت نوح]] |
| | # [[حضرت هارون]] |
| | # [[حضرت هود]] |
| | # [[حضرت یحیی]] |
| | # [[حضرت یعقوب]] |
| | # [[حضرت یوسف]] |
| | # [[حضرت یونس]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
| | |
| | == جستارهای وابسته == |
| | {{مدخل وابسته}} |
| | * [[اتصال نبوتها]] |
| | * [[اثبات نبوت]] |
| | * [[اجتبای نبوت]] |
| | * [[احادیث نبوت]] |
| | * [[احکام نبوت]] |
| | * [[ادعای نبوت]] |
| | * [[امامت]] |
| | * [[انقطاع نبوت]] |
| | * [[اهداف نبوت]] |
| | * [[آیات نبوت]] |
| | * [[بقای نبوت]] |
| | * [[پیامبر]] ([[نبی]]) |
| | * [[تجدید نبوت]] |
| | * [[تعلیم غیبی به غیر نبی]] |
| | * [[تکثر نبوت]] |
| | * [[حقیقت نبوت]] |
| | * [[ختم نبوت]] |
| | * [[خصایص نبوت]] |
| | * [[درجه نبوت]] |
| | * [[رسالت]] |
| | * [[شأن پیامبر]] |
| | * [[شؤون نبوت]] |
| | * [[ضرورت نبوت]] |
| | * [[ضروریات نبوت]] |
| | * [[فعل پیامبر]] |
| | * [[بعثت]] |
| | * [[فلسفه بعثت]] |
| | * [[وجوب بعثت]] |
| | * [[قدم نبوت]] |
| | * [[کارکردهای نبوت]] |
| | * [[کثرت پیامبر]] |
| | * [[کمال نبوت]] |
| | * [[مدعی نبوت]] |
| | * [[معجزه]] |
| | * [[مقام نبوت]] |
| | * [[مقامهای پیامبر]] |
| | * [[نبوت از دیدگاه بروندینی]] |
| | * [[نبوت برادران یوسف پیامبر]] |
| | * [[نبوت تبلیغی]] |
| | * [[نبوت تشريعى]] |
| | * [[نبوت خاصه]] |
| | * [[نبوت زن]] |
| | * [[نبوت عامه]] |
| | * [[نبوت مشترکه]] |
| | * [[نبوت مطلق]] |
| | * [[نبوت مقید]] |
| | * [[نبوغ عقلی]] |
| | * [[وحی]] |
| | * [[ولایت]] |
| | * [[ويژگی پیامبر]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[انبیا (مقاله)|مقاله «انبیا»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] |
| | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] |
| | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:مدخلهای اصلی دانشنامه]]
| |
| [[رده:معصوم]]
| |
| [[رده:نبوت]] | | [[رده:نبوت]] |
| [[رده:رسالت]]
| |
| [[رده:پیامبر]]
| |