کوه ثور: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کوه ثور در قرآن]] |[[کوه ثور در حدیث]] - [[کوه ثور در نهج البلاغه]] - [[کوه ثور در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = کوه ثور (پرسش)}} | |||
== مقدمه == | |||
*"کوه ثور" بزرگتر و دورتر از "حراء" به [[مکه]] است. این کوه مشهور در جنوب [[مسجدالحرام]] قرار دارد <ref>محمد بن احمد ابن جبیر، سفرنامه ابن جبیر، ص۱۵۵؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۶.</ref>. [[شهرت]] این کوه به سبب غاری است که [[پیامبر]] {{صل}} با آغاز هجرتش از [[مکه]] به [[مدینه]] در "[[لیلة المبیت]]"<ref>لیلة المبیت همان شبی است که حضرت علی {{ع}} در بستر پیامبر {{صل}} به اذن الهی خوابیدند.</ref> به آن [[پناه]] برد و برای رهایی از دست [[مشرکان]]، سه شبانه روز به صورت [[معجزهآسا]] آنجا اقامت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن کثیر، معجزات النبی، ج۲، ص۲۳۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. * در [[سوره توبه]]، [[آیه]] ۴۰ از این [[غار]] نام برده شده است:{{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمیدیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۵.</ref>. | |||
< | |||
== | == [[موقعیت]] جغرافیایی کوه ثور == | ||
* | * کوه ثور از سه کوه متصل به هم، تشکیل شده است که سومین آنها به نام "اطحل"، [[غار ثور]] را در خود جای داده است. آوردهاند که "[[ثور بن عبدالمناة]]" از اشراف [[قریش]]، آنجا متولد شد<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۲۰۱.</ref> و به همین علت، عدهای نام کوه را برگرفته از نام "[[ثور بن عبدالمناة]]" میدانند <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>. | ||
* در زمانهای قدیم از دو راه کوهستانی به ثور میرفتند: یک راه کوتاه و دشوار بود که از میان کوههای "خندقه" و "[[ابوقیس]]" میگذشت<ref>ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.</ref> و دیگری آسان اما طولانی بود که از راه "مسفله" عبور میکرد<ref>ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.</ref>. این [[غار]] دو ورودی یا شکاف دارد: ورودی غربی که تقریباً به کف [[غار]] چسبیده و عبور از آن خیلی دشوار است و راه ورودی شرقی که تا حدودی پهن است. گفتهاند که این شکاف پس از ورود [[پیامبر]] {{صل}} به [[غار]] به [[معجزه الهی]] ایجاد شد <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>. | |||
* به گفته "[[ابنجبیر]]"، دهانه غربی [[غار]] که [[پیامبر]] {{صل}} از آنجا وارد شد، دو تا سه وجب و ارتفاع طول آن یک ذراع بود؛ در حالی که ارتفاع دهانه شرقی آن پنج وجب است و [[مردم]] به [[راحتی]] از آن رفت و آمد میکنند <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. این کوه از زمان اقامت سه [[روزه]] [[پیامبر]] {{صل}} در آن، نزد [[مسلمان]] [[مبارک]] شمرده میشود و همواره مورد [[زیارت]] [[حاجیان]] است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۶.</ref>. | |||
==[[ | == اقامت [[پیامبر]] {{صل}} در [[غار ثور]] == | ||
* | * [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در شب [[پنجشنبه]]، اول [[ماه]] [[ربیعالاول]] [[سال]] سیزدهم [[بعثت]] از [[مکه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>شیخ مفید، مسارالشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، ص۴۸؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۳۶؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۹۲.</ref> و با [[وحی]] از [[توطئه]] [[مشرکان]] [[آگاه]] شد؛ چنان که این واقعه در [[سوره انفال]] [[آیه]] ۳۰ آمده است: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>. | ||
*در | * [[رسول خدا]] {{صل}} در همان شب اول [[ربیع الاول]] رهسپار [[غار ثور]] شد. "[[ابوبکر بن ابیقهافه]]" همراه ایشان بود. پس از سه روز اقامت در [[غار ثور]]، [[شب]] چهارم [[ربیع الاول]] به سمت [[مدینه]] حرکت کردند. [[قریش]] در جستجوی وی سخت در تکاپو بود؛ به همین [[دلیل]]، شخصی [[قریشی]] و از [[قبیله]] خزائه (ملقب به "ابوکرز")<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۹؛ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۷.</ref> - که در شناختن رد پای افراد مهارت فراوانی داشت - اثر قدمهای [[پیامبر]] {{صل}} را از درب [[خانه]] پیدا کرد و تا دهانه [[غار ثور]] پیش رفت<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۷.</ref>. | ||
* | * شب اول اقامت [[پیامبر]] {{صل}} در [[غار]] به [[دستور خداوند]]، درختی آنجا روییده شد، عنکبوت بر در [[غار]]، تار تنید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸.</ref> و کبوتران وحشی بر دهانه [[غار]]، لانه ساختند تا [[پیامبر]] را از نظرها [[پنهان]] کنند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۳۷۰.</ref>. | ||
* در این هنگام [[جوانان]] [[قریش]] که از هر [[خانواده]] یک نفر با [[شمشیر]] و تبر آمده بود از همه جلوتر به دهانه [[غار]] رسیدند و با دیدن دو کبوتر وحشی برگشتند، دیگران پرسیدند: "چرا به دهانه [[غار]] نزدیک نشدید؟" پاسخ دادند: "با وجود دو کبوتر وحشی هیچ کس نمیتواند در [[غار]] باشد"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} که این سخن را شنید، متوجه شد [[خداوند]] با آن دو کبوتر، [[بلا]] را از ایشان دفع فرموده است. [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ابوبکر]] در [[غار]] آرمیده بودند و از شکاف ورودی آنجا، بیابان و صحرا را مینگریستند. "ابوکرز" هم تا دهانه [[غار]] رفت و چون دید ردپاها دیگر پیدا نیست، همانجا ایستاد و گفت: "[[محمد]] و رفیقش از اینجا نگذشتهاند و داخل [[غار]] هم نشدهاند؛ زیرا اگر به درون آن [[غار]] رفته بودند، این تارها پاره میشد و این تخم کبوترها میشکست. دیگر نمیدانم در اینجا به [[زمین]] فرو رفتهاند و یا به [[آسمان]] صعود کردهاند"<ref>ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۸؛ قطب الدین راوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۳۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۶-۲۴۸.</ref>. | |||
== | == [[اضطراب]] [[ابوبکر]] == | ||
*[[ | * هنگامی که [[مشرکان]] دوباره در بیابان پراکنده شدند و در اطراف [[غار]] به جستجوی [[پیامبر]] {{صل}} و [[ابوبکر]] پرداختند، [[ابوبکر]] ترسید و مضطرب شد، چنانچه [[خداوند]] در [[سوره توبه]]، [[آیه]] ۴۰ فرموده است: {{متن قرآن|لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا}}<ref>«مهراس که خداوند با ماست» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref><ref>این آیه با ترجمه کامل در صفحات قبل تکرار شده است.</ref>. | ||
* در پارهای از [[روایات]] آمده است [[ابوبکر]] با این حال مطمئن نشد. [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "بنگر". [[حضرت]] از طریق [[اعجاز]]، دریا و کشتی را به او نشان داد که در یک سوی [[غار]] است و به او فرمود: "اگر اینها داخل [[غار]] شدند، ما سوار بر کشتی شده، خواهیم رفت"<ref>محمدباقر مجلسی، حیاة القلوب، ج۴، ص۸۴۵.</ref>. | |||
* در همین زمان، مردی از [[مشرکان]] روبهروی [[غار]] نشست تا بول کند. [[پیغمبر]] به [[ابوبکر]] فرمود: "اگر اینها ما را میدیدند، این مرد اینگونه برابر [[غار]] برای بول کردن نمینشست"<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۵۱؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۲۷۱-۲۷۲؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۹.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۸.</ref>. | |||
*در | |||
==[[ | == حرکت به سمت [[مدینه]] == | ||
* | * [[رسول خدا]] {{صل}} سه روز همچنان در [[غار]] ماند و در این مدت چند نفر بودند که از محلّ اختفای [[رسول خدا]] {{صل}} [[آگاهی]] داشتند و برای آن [[حضرت]] و [[ابوبکر]] [[غذا]] میآوردند و [[اخبار]] [[مکه]] را به اطلاع آن [[حضرت]] میرساندند: یکی [[علی]] {{ع}} بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.</ref> و دیگری "[[عبدالله بن ابیبکر]]" که شبها را نزد آنها میرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۵.</ref> و دیگری [[غلام]] [[ابوبکر]]، "[[عامر بن فهیره]]" بود که گوسفندان او را برای چرا جلوی [[غار]] میبرد و هنگام شب نزد [[پیامبر]] {{صل}} و [[ابوبکر]] میرفت تا از شیر آنها بخورند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>. | ||
* | * [[عبدالله بن ابیبکر]] هم روزها را برای [[آگاهی]] از تصمیمات [[قریش]] نزد آنها به سر میبرد و شبها [[پیامبر]] {{صل}} و [[ابوبکر]] را از سخنان [[قریش]] [[آگاه]] میکرد<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>. هنگام روز [[عبدالله بن ابیبکر]] و [[عامر بن فهیره]] باز میگشتند تا کسی نداند که [[پیامبر]] {{صل}} کجاست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.</ref>. | ||
*در | * [[پیامبر]] {{صل}} در شب چهارم [[ربیع الاول]] با فراهم شدن مقدمات سفر به دست [[علی]] {{ع}} از [[غار ثور]] خارج شد. [[حضرت علی]] {{ع}} شتری خرید و "[[عبدالله بن اریقط]]" را اجیر کرد تا [[پیامبر]] {{صل}} و همراهانش را در مسیر [[مدینه]] [[راهنمایی]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۸۵.</ref>. [[ابوبکر]] هنگام رفتن [[بهترین]] شتر را به [[رسول خدا]] داد و گفت: "سوار شوید". [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هرگز سوار شتری نمیشوم که [[مال]] من نیست". [[ابوبکر]] گفت: "این شتر از آن شماست". [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "به چه قیمتی آن را خریدهای؟" او قیمت را گفت، [[رسول خدا]] {{صل}} با شنیدن قیمت فرمود: "من به همان قیمت آن را برداشتم". سپس [[پیامبر]] {{صل}} [[عامر بن فهیره]] را دنبال خود، سوار کرد تا بین راه به آنان [[خدمت]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۸-۲۴۹.</ref>. | ||
== | ==ثور== | ||
ثور کوهی است مرتفع و غبارآلود در جنوب [[مکه مکرمه]]، که از تمام نقاط، بلندای آن دیده میشود. این [[کوه]] شبیه گاوی است که رو به جنوب ایستاده است.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۴۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref> ثور که [[رسول خدا]]{{صل}} در راه [[هجرت به مدینه]]، خود را در [[غار]] آن پنهان کرده بود،<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ۴۷۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷.</ref> امروز راهی دارد که از رأس [[اجیاد]] و سپس خُمّ و سپس در بطحاء [[قریش]] میگذرد. این جاده کوتاه که طولش از ۵ کیلومتر بیشتر نمیشود، آبادیهای [[مکه]] را به دامنههای شمالی آن وصل میکند. برخی از نویسندگان و افراد غیر متخصص [[تصور]] کردهاند که چون جاده آن، از پایین مکه عبور کرده، سپس به کدی میرسد، ثور هم در قسمت سفلای مکه واقع است و حال آنکه چنین نیست. | |||
این کوه را برخی، همان کوه «ثور أطحل» دانستهاند.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۴۸. نیز ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref> اما «[[حموی]]» این گفته را ناشی از [[اشتباه]] فاحش گویندگان ارزیابی کرده، کوهی را که در مکه هست و غار معروفی که [[پیامبر]]{{صل}} در آن مخفی شده بود در آن واقع است را، کوه «ثور» (بدون اضافه اسم دیگر بدان) دانسته است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.</ref>.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص ۷۲.</ref> | |||
== | ==کوه ثور== | ||
در سه کیلومتری جنوب [[شهر مکه]] و در جنوب منطقه «مسفله» کوهی قرار دارد که دامنه آن به طرف جنوب غرب [[شهر]] امتداد یافته و مساحت آن [[دوازده]] کیلومتر میباشد. این کوه و غاری که بر فراز آن است به مناسبت تولد «[[ثور بن عبد مناف]]» در آن به «ثور» معروف شده است. | |||
از پایین کوه تا قله آن حدود یک [[ساعت]] راه صعب العبور است. در بالای آن، دو دهانه [[غار]] وجود دارد که بر روی هر کدام «[[غار ثور]]» نوشته شده است، ولی دومین آن صحیحتر به نظر میآید؛ زیرا راه ورودی آن از یک طرف بوده و دو تا سه نفر به [[راحتی]] میتوانند در آن مخفی شوند. کمی [[پایینتر]] از غار، صخرهای به [[قدرت خداوند]] به صورت گنبدی درآمده که سی نفر زیر [[سایه]] آن میتوانند [[استراحت]] کنند. [[ابن جبیر]] آن را [[قبه]] [[جبرائیل]]{{ع}} خوانده است. این کوه که نامش را در زمانهای دور (اطحل) ذکر کردهاند [[شاهد]] یکی از وقایع مهم [[تاریخی]] [[اسلام]] یعنی [[هجرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است. آن جناب برای مخفی نگه داشتن مسیر [[حرکت]] خود از نظر تعقیب کنندگان به جای حرکت به سوی [[مدینه]] در همان شب اول [[ربیع الاول]] عازم غار ثور (در کوه ثور) شده و مدتی سه [[روز]] در آنجا به سر بردند و با تاری که عنکبوتی به [[فرمان خداوند]] به دهانه غار تنید تعقیب کنندگان رد پا که به دهانه غار رسیدند با [[مشاهده]] وضعیت از ورود به غار منصرف شدند و حضرت به [[سلامت]] ماند و در شب چهارم ربیع الاول راه مدینه را در پیش گرفت. این غار [[زیارتگاه]] بوده و فرمودهاند رفتن بدان جا و [[خواندن نماز]] و [[دعا کردن]] [[ثواب]] دارد. در [[تسمیه]] نامهای آن آوردهاند که: | |||
اطحل از ماده طحله است به معنای خاکستری رنگ. | |||
ثور، منسوب است به شخصی به نام ثور بن عبد مناف و یا چه بسا به معنی گاو نر وچون از آنجا که هر کس وارد [[مکه]] میشود میتواند [[غار]] این [[کوه]] را چون گاو نری (ثور) در مقابل جنوب آشکار ببیند. | |||
البته کوه کوچک و سرخی پشت کوه [[احد]] در شمال [[مدینه]] هم به نام «ثور» وجود دارد. [[پیامبر]]{{صل}} بین «عیر» تا «ثور» را منطقه [[حرم]] (مدینه) قرار دادهاند. [[مردم]]، کوهی به نام ثور در این [[شهر]] نمیشناسند و تنها آن را در مکه میدانند ولی [[سمهودی]] و فیروزآبادی از آن یاد کردهاند<ref>وفاء الوفاء، سمهودی، ج۲، ص۱۰۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۸۰۱.</ref>. | |||
== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[کوه ثور (مقاله)|کوه ثور]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']] | |||
# [[پرونده:IM010527.jpg|22px]] [[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|'''معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:کوه ثور]] | [[رده:کوه ثور]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۰
مقدمه
- "کوه ثور" بزرگتر و دورتر از "حراء" به مکه است. این کوه مشهور در جنوب مسجدالحرام قرار دارد [۱]. شهرت این کوه به سبب غاری است که پیامبر (ص) با آغاز هجرتش از مکه به مدینه در "لیلة المبیت"[۲] به آن پناه برد و برای رهایی از دست مشرکان، سه شبانه روز به صورت معجزهآسا آنجا اقامت کرد[۳]. * در سوره توبه، آیه ۴۰ از این غار نام برده شده است:﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۴][۵].
موقعیت جغرافیایی کوه ثور
- کوه ثور از سه کوه متصل به هم، تشکیل شده است که سومین آنها به نام "اطحل"، غار ثور را در خود جای داده است. آوردهاند که "ثور بن عبدالمناة" از اشراف قریش، آنجا متولد شد[۶] و به همین علت، عدهای نام کوه را برگرفته از نام "ثور بن عبدالمناة" میدانند [۷].
- در زمانهای قدیم از دو راه کوهستانی به ثور میرفتند: یک راه کوتاه و دشوار بود که از میان کوههای "خندقه" و "ابوقیس" میگذشت[۸] و دیگری آسان اما طولانی بود که از راه "مسفله" عبور میکرد[۹]. این غار دو ورودی یا شکاف دارد: ورودی غربی که تقریباً به کف غار چسبیده و عبور از آن خیلی دشوار است و راه ورودی شرقی که تا حدودی پهن است. گفتهاند که این شکاف پس از ورود پیامبر (ص) به غار به معجزه الهی ایجاد شد [۱۰].
- به گفته "ابنجبیر"، دهانه غربی غار که پیامبر (ص) از آنجا وارد شد، دو تا سه وجب و ارتفاع طول آن یک ذراع بود؛ در حالی که ارتفاع دهانه شرقی آن پنج وجب است و مردم به راحتی از آن رفت و آمد میکنند [۱۱]. این کوه از زمان اقامت سه روزه پیامبر (ص) در آن، نزد مسلمان مبارک شمرده میشود و همواره مورد زیارت حاجیان است[۱۲][۱۳].
اقامت پیامبر (ص) در غار ثور
- پیامبر اکرم (ص) در شب پنجشنبه، اول ماه ربیعالاول سال سیزدهم بعثت از مکه به مدینه هجرت کرد[۱۴] و با وحی از توطئه مشرکان آگاه شد؛ چنان که این واقعه در سوره انفال آیه ۳۰ آمده است: ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[۱۵].
- رسول خدا (ص) در همان شب اول ربیع الاول رهسپار غار ثور شد. "ابوبکر بن ابیقهافه" همراه ایشان بود. پس از سه روز اقامت در غار ثور، شب چهارم ربیع الاول به سمت مدینه حرکت کردند. قریش در جستجوی وی سخت در تکاپو بود؛ به همین دلیل، شخصی قریشی و از قبیله خزائه (ملقب به "ابوکرز")[۱۶] - که در شناختن رد پای افراد مهارت فراوانی داشت - اثر قدمهای پیامبر (ص) را از درب خانه پیدا کرد و تا دهانه غار ثور پیش رفت[۱۷].
- شب اول اقامت پیامبر (ص) در غار به دستور خداوند، درختی آنجا روییده شد، عنکبوت بر در غار، تار تنید[۱۸] و کبوتران وحشی بر دهانه غار، لانه ساختند تا پیامبر را از نظرها پنهان کنند[۱۹].
- در این هنگام جوانان قریش که از هر خانواده یک نفر با شمشیر و تبر آمده بود از همه جلوتر به دهانه غار رسیدند و با دیدن دو کبوتر وحشی برگشتند، دیگران پرسیدند: "چرا به دهانه غار نزدیک نشدید؟" پاسخ دادند: "با وجود دو کبوتر وحشی هیچ کس نمیتواند در غار باشد"[۲۰]. پیامبر (ص) که این سخن را شنید، متوجه شد خداوند با آن دو کبوتر، بلا را از ایشان دفع فرموده است. رسول خدا (ص) و ابوبکر در غار آرمیده بودند و از شکاف ورودی آنجا، بیابان و صحرا را مینگریستند. "ابوکرز" هم تا دهانه غار رفت و چون دید ردپاها دیگر پیدا نیست، همانجا ایستاد و گفت: "محمد و رفیقش از اینجا نگذشتهاند و داخل غار هم نشدهاند؛ زیرا اگر به درون آن غار رفته بودند، این تارها پاره میشد و این تخم کبوترها میشکست. دیگر نمیدانم در اینجا به زمین فرو رفتهاند و یا به آسمان صعود کردهاند"[۲۱][۲۲].
اضطراب ابوبکر
- هنگامی که مشرکان دوباره در بیابان پراکنده شدند و در اطراف غار به جستجوی پیامبر (ص) و ابوبکر پرداختند، ابوبکر ترسید و مضطرب شد، چنانچه خداوند در سوره توبه، آیه ۴۰ فرموده است: ﴿لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا﴾[۲۳][۲۴].
- در پارهای از روایات آمده است ابوبکر با این حال مطمئن نشد. پیامبر (ص) به او فرمود: "بنگر". حضرت از طریق اعجاز، دریا و کشتی را به او نشان داد که در یک سوی غار است و به او فرمود: "اگر اینها داخل غار شدند، ما سوار بر کشتی شده، خواهیم رفت"[۲۵].
- در همین زمان، مردی از مشرکان روبهروی غار نشست تا بول کند. پیغمبر به ابوبکر فرمود: "اگر اینها ما را میدیدند، این مرد اینگونه برابر غار برای بول کردن نمینشست"[۲۶][۲۷].
حرکت به سمت مدینه
- رسول خدا (ص) سه روز همچنان در غار ماند و در این مدت چند نفر بودند که از محلّ اختفای رسول خدا (ص) آگاهی داشتند و برای آن حضرت و ابوبکر غذا میآوردند و اخبار مکه را به اطلاع آن حضرت میرساندند: یکی علی (ع) بود[۲۸] و دیگری "عبدالله بن ابیبکر" که شبها را نزد آنها میرفت[۲۹] و دیگری غلام ابوبکر، "عامر بن فهیره" بود که گوسفندان او را برای چرا جلوی غار میبرد و هنگام شب نزد پیامبر (ص) و ابوبکر میرفت تا از شیر آنها بخورند[۳۰].
- عبدالله بن ابیبکر هم روزها را برای آگاهی از تصمیمات قریش نزد آنها به سر میبرد و شبها پیامبر (ص) و ابوبکر را از سخنان قریش آگاه میکرد[۳۱]. هنگام روز عبدالله بن ابیبکر و عامر بن فهیره باز میگشتند تا کسی نداند که پیامبر (ص) کجاست[۳۲].
- پیامبر (ص) در شب چهارم ربیع الاول با فراهم شدن مقدمات سفر به دست علی (ع) از غار ثور خارج شد. حضرت علی (ع) شتری خرید و "عبدالله بن اریقط" را اجیر کرد تا پیامبر (ص) و همراهانش را در مسیر مدینه راهنمایی کند[۳۳]. ابوبکر هنگام رفتن بهترین شتر را به رسول خدا داد و گفت: "سوار شوید". پیامبر (ص) فرمود: "هرگز سوار شتری نمیشوم که مال من نیست". ابوبکر گفت: "این شتر از آن شماست". پیامبر (ص) فرمود: "به چه قیمتی آن را خریدهای؟" او قیمت را گفت، رسول خدا (ص) با شنیدن قیمت فرمود: "من به همان قیمت آن را برداشتم". سپس پیامبر (ص) عامر بن فهیره را دنبال خود، سوار کرد تا بین راه به آنان خدمت کند[۳۴][۳۵].
ثور
ثور کوهی است مرتفع و غبارآلود در جنوب مکه مکرمه، که از تمام نقاط، بلندای آن دیده میشود. این کوه شبیه گاوی است که رو به جنوب ایستاده است.[۳۶] ثور که رسول خدا(ص) در راه هجرت به مدینه، خود را در غار آن پنهان کرده بود،[۳۷] امروز راهی دارد که از رأس اجیاد و سپس خُمّ و سپس در بطحاء قریش میگذرد. این جاده کوتاه که طولش از ۵ کیلومتر بیشتر نمیشود، آبادیهای مکه را به دامنههای شمالی آن وصل میکند. برخی از نویسندگان و افراد غیر متخصص تصور کردهاند که چون جاده آن، از پایین مکه عبور کرده، سپس به کدی میرسد، ثور هم در قسمت سفلای مکه واقع است و حال آنکه چنین نیست. این کوه را برخی، همان کوه «ثور أطحل» دانستهاند.[۳۸] اما «حموی» این گفته را ناشی از اشتباه فاحش گویندگان ارزیابی کرده، کوهی را که در مکه هست و غار معروفی که پیامبر(ص) در آن مخفی شده بود در آن واقع است را، کوه «ثور» (بدون اضافه اسم دیگر بدان) دانسته است.[۳۹].[۴۰]
کوه ثور
در سه کیلومتری جنوب شهر مکه و در جنوب منطقه «مسفله» کوهی قرار دارد که دامنه آن به طرف جنوب غرب شهر امتداد یافته و مساحت آن دوازده کیلومتر میباشد. این کوه و غاری که بر فراز آن است به مناسبت تولد «ثور بن عبد مناف» در آن به «ثور» معروف شده است. از پایین کوه تا قله آن حدود یک ساعت راه صعب العبور است. در بالای آن، دو دهانه غار وجود دارد که بر روی هر کدام «غار ثور» نوشته شده است، ولی دومین آن صحیحتر به نظر میآید؛ زیرا راه ورودی آن از یک طرف بوده و دو تا سه نفر به راحتی میتوانند در آن مخفی شوند. کمی پایینتر از غار، صخرهای به قدرت خداوند به صورت گنبدی درآمده که سی نفر زیر سایه آن میتوانند استراحت کنند. ابن جبیر آن را قبه جبرائیل(ع) خوانده است. این کوه که نامش را در زمانهای دور (اطحل) ذکر کردهاند شاهد یکی از وقایع مهم تاریخی اسلام یعنی هجرت رسول اکرم(ص) است. آن جناب برای مخفی نگه داشتن مسیر حرکت خود از نظر تعقیب کنندگان به جای حرکت به سوی مدینه در همان شب اول ربیع الاول عازم غار ثور (در کوه ثور) شده و مدتی سه روز در آنجا به سر بردند و با تاری که عنکبوتی به فرمان خداوند به دهانه غار تنید تعقیب کنندگان رد پا که به دهانه غار رسیدند با مشاهده وضعیت از ورود به غار منصرف شدند و حضرت به سلامت ماند و در شب چهارم ربیع الاول راه مدینه را در پیش گرفت. این غار زیارتگاه بوده و فرمودهاند رفتن بدان جا و خواندن نماز و دعا کردن ثواب دارد. در تسمیه نامهای آن آوردهاند که: اطحل از ماده طحله است به معنای خاکستری رنگ.
ثور، منسوب است به شخصی به نام ثور بن عبد مناف و یا چه بسا به معنی گاو نر وچون از آنجا که هر کس وارد مکه میشود میتواند غار این کوه را چون گاو نری (ثور) در مقابل جنوب آشکار ببیند. البته کوه کوچک و سرخی پشت کوه احد در شمال مدینه هم به نام «ثور» وجود دارد. پیامبر(ص) بین «عیر» تا «ثور» را منطقه حرم (مدینه) قرار دادهاند. مردم، کوهی به نام ثور در این شهر نمیشناسند و تنها آن را در مکه میدانند ولی سمهودی و فیروزآبادی از آن یاد کردهاند[۴۱].[۴۲].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن احمد ابن جبیر، سفرنامه ابن جبیر، ص۱۵۵؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۶.
- ↑ لیلة المبیت همان شبی است که حضرت علی (ع) در بستر پیامبر (ص) به اذن الهی خوابیدند.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن کثیر، معجزات النبی، ج۲، ص۲۳۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ «اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمیدیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، کوه ثور، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۵.
- ↑ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۲۰۱.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.
- ↑ ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.
- ↑ ابراهیم رفعت پاشا، مرأتی الحرمین، ج۱، ص۶۳.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، کوه ثور، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۶.
- ↑ شیخ مفید، مسارالشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، ص۴۸؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۳۶؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۵۹۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
- ↑ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۹؛ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۳۷۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۲۷۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۸؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۸؛ قطب الدین راوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۳۷.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، کوه ثور، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۶-۲۴۸.
- ↑ «مهراس که خداوند با ماست» سوره توبه، آیه ۴۰.
- ↑ این آیه با ترجمه کامل در صفحات قبل تکرار شده است.
- ↑ محمدباقر مجلسی، حیاة القلوب، ج۴، ص۸۴۵.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۵۱؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۵، ص۲۷۱-۲۷۲؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۹.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، کوه ثور، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۸۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، کوه ثور، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۸-۲۴۹.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۴۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ۴۷۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۴۸. نیز ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۸۷.
- ↑ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص ۷۲.
- ↑ وفاء الوفاء، سمهودی، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۰۱.