بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''فلسفه''' لغتی است یونانی به معنی دوستدار دانایی و [[علمی]] است که از مباحث [[عقلی]] پیرامون هستی و موجودات و [[حقیقت]] اشیاء بحث میکند. مباحث [[فلسفی]] بر سه محور اساسی تقسیم میشود: الهیات، ریاضیات و طبیعیات که هر کدام تقسیمات خاص خود را دارند مانند: فلسفه اشراق و مشاء، یا فلسفه [[الهی]] و مادی. در فلسفه از مباحثی همچون وجود و عدم، | '''فلسفه''' لغتی است یونانی به معنی دوستدار دانایی و [[علمی]] است که از مباحث [[عقلی]] پیرامون هستی و موجودات و [[حقیقت]] اشیاء بحث میکند. مباحث [[فلسفی]] بر سه محور اساسی تقسیم میشود: الهیات، ریاضیات و طبیعیات که هر کدام تقسیمات خاص خود را دارند مانند: فلسفه اشراق و مشاء، یا فلسفه [[الهی]] و مادی. در فلسفه از مباحثی همچون وجود و عدم، علت و معلول و... بحث میشود. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
کلمه "فلسفه" لغتی است غیرعربی و ریشه آن یونانی است. فلسفه مصدر جعلی عربی کلمه “فیلوسوفیا” است. کلمه “فیلوسوفیا” مرکّب است از دو کلمه “فیلو” و “سوفیا”. کلمه “فیلو” به معنی | کلمه "فلسفه" لغتی است غیرعربی و ریشه آن یونانی است. فلسفه مصدر جعلی عربی کلمه “فیلوسوفیا” است. کلمه “فیلوسوفیا” مرکّب است از دو کلمه “فیلو” و “سوفیا”. کلمه “فیلو” به معنی دوستداری و کلمه “سوفیا” به معنی [[دانایی]] است. پس کلمه “فیلوسوفیا” به معنی دوستداری دانایی است؛ و افلاطون، سقراط را “فیلوسوفس” یعنی [[دوستدار]] دانایی معرفی میکند<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۲۸.</ref>. | ||
فلسفه، [[علمی]] است که از مباحث [[عقلی]] پیرامون هستی و موجودات و [[حقیقت]] اشیاء بحث میکند. فلسفه، [[علم]] شناختن وجود و پی بردن به آغاز و انجام هستی است<ref>مقالات فلسفی (۲)، ص۱۴.</ref>. به عبارت دیگر فلسفه عبارت است از یک [[سلسله]] مسائل بر اساس برهان و [[قیاس]] [[عقلی]] که از مطلق وجود و [[احکام]] و عوارض آن [[گفتگو]] میکند. فلسفه از بود و نبود اشیاء سخن میگوید و احکام مطلق هستی را مورد دقت قرار میدهد و هیچگاه به احکام و آثاری که مخصوص یک یا چند موضوع مخصوص است نظر ندارد، به عکس علومی که همواره یک یا چند موضوع را مفروضالوجود میگیرند و به جستجوی احکام و آثار آن میپردازند و سنخ بحث علوم متوجه بود و نبود اشیاء نیست<ref>مجموعه آثار، ج۶.</ref>. فلسفه عبارت است از: “علم به احوال موجود از آن جهت که موجود است نه از آن جهت که تعین خاص دارد، مثلاً [[جسم]] است یا کمّ است یا کیف است یا [[انسان]] است یا غیره<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۳۱.</ref>. از نظر قدما فلسفه عبارت است: "از [[آگاهی]] به احوال موجودات عینی و خارجی به همان نحو که در واقع و نفسالامر هستند تا اندازهای که در [[استطاعت]] [[بشر]] است”<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۱۷۹.</ref>. به فلسفه، "[[حکمت]]" هم گفته میشود. کسی که در بحثهای [[عقلی]] و [[فلسفی]] [[صاحب نظر]] باشد به او [[فیلسوف]] گفته میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۵.</ref>. | فلسفه، [[علمی]] است که از مباحث [[عقلی]] پیرامون هستی و موجودات و [[حقیقت]] اشیاء بحث میکند. فلسفه، [[علم]] شناختن وجود و پی بردن به آغاز و انجام هستی است<ref>مقالات فلسفی (۲)، ص۱۴.</ref>. به عبارت دیگر فلسفه عبارت است از یک [[سلسله]] مسائل بر اساس برهان و [[قیاس]] [[عقلی]] که از مطلق وجود و [[احکام]] و عوارض آن [[گفتگو]] میکند. فلسفه از بود و نبود اشیاء سخن میگوید و احکام مطلق هستی را مورد دقت قرار میدهد و هیچگاه به احکام و آثاری که مخصوص یک یا چند موضوع مخصوص است نظر ندارد، به عکس علومی که همواره یک یا چند موضوع را مفروضالوجود میگیرند و به جستجوی احکام و آثار آن میپردازند و سنخ بحث علوم متوجه بود و نبود اشیاء نیست<ref>مجموعه آثار، ج۶.</ref>. فلسفه عبارت است از: “علم به احوال موجود از آن جهت که موجود است نه از آن جهت که تعین خاص دارد، مثلاً [[جسم]] است یا کمّ است یا کیف است یا [[انسان]] است یا غیره<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۳۱.</ref>. از نظر قدما فلسفه عبارت است: "از [[آگاهی]] به احوال موجودات عینی و خارجی به همان نحو که در واقع و نفسالامر هستند تا اندازهای که در [[استطاعت]] [[بشر]] است”<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۱۷۹.</ref>. به فلسفه، "[[حکمت]]" هم گفته میشود. کسی که در بحثهای [[عقلی]] و [[فلسفی]] [[صاحب نظر]] باشد به او [[فیلسوف]] گفته میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۵.</ref>. |