خطبه‌های امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ولایت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اثبات ولایت فقیه در حدیث
| موضوع مرتبط = امام حسین
| عنوان مدخل  = [[خطبه‌های امام حسین]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[خطبه‌های امام حسین در حدیث]] - [[خطبه‌های امام حسین در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = ولایت فقیه (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==خطبه مکیه امام حسین==
'''[[امام حسین]] {{ع}}''' از ابتدای حرکت از [[مدینه]] تا لحظه [[شهادت]] '''سخنانی''' را در مکان‌های مختلف ایراد فرموده‌اند که هر کدام به نحوی بیانگر علل [[قیام]] آن حضرت است. سخنانی در مدینه و ابتدای حرکت، خطابه‌ای در [[مکه]]، سخنانی در مسیر حرکت به [[کوفه]] و بیانات و خطبه‌هایی در برابر سپاه [[عمر سعد]] و در [[روز عاشورا]] خطاب به [[یاران]] باوفای خویش و یا بر بالین [[شهدای کربلا]].
 
== خطبه امام حسین در مدینه ==
{{اصلی|خطبه امام حسین در مدینه}}
بعد از مرگ [[معاویه]] و به [[خلافت]] رسیدن [[یزید]]، او نامه‌ای برای حاکم [[مدینه]] فرستاد و خواست که از [[امام حسین]] {{ع}} [[بیعت]] بگیرد اما حضرت در جواب او فرمود: "... یزید مردی شراب‌خوار و کشنده انسان‌های محترم است و آشکارا [[گناه]] می‌کند. هیچ گاه فردی مثل من با چنین کسی بیعت نخواهد کرد...". همچنین در متن وصیتی که آن را به دست [[محمد بن حنفیه]] داد نوشته است: "... من نه از روی [[خودخواهی]] و یا برای خوش‌گذرانی و نه برای [[فساد]] و [[ستمگری]] از [[مدینه]] خارج می‌گردم، بلکه [[هدف]] من از این امر [[اصلاح]] در [[امت]] جدم است...<ref>[[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۳]]، ص۲۶.</ref>.
 
== خطبه مکیه امام حسین ==
{{اصلی|خطبه مکیه امام حسین}}
{{اصلی|خطبه مکیه امام حسین}}
خطابه مشهوری را [[امام حسین]] {{ع}} در "[[منی]]" پیرامون [[امر به معروف و نهی از منکر]] بیان فرموده و خواسته است در آخرین دیدار خود از [[مکّه]] ضمن استفاده از موقعیت [[کنگره حج]]، [[تکلیف]] [[مردم]] را در قبال دستگاه یزیدی روشن کند و علل قیام خود را بر ضد [[دولت اموی]] تبیین نماید. در این خطابه آمده است: "جریان امور ([[حکومتی]] و [[اجتماعی]] و سرنخ [[کارها]]) به دست دانشمندان الهی است که [[امین]] بر [[حلال و حرام]] [[خدا]] هستند"<ref>{{متن حدیث|...مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ}}؛ تحف العقول، ص۱۷۲، بیروت.</ref>.
براساس این سخن امام{{ع}}، عالم به [[خدا]] کسی است که [[امین]] [[احکام]] و [[قوانین الهی]] باشد و این تعبیر شامل [[فقها]] و [[علما]] در عصر غیبت هم می‌شود. امام [[مقام زعامت]] و [[رهبری امت]] را مربوط به [[علما]] می‌داند و طبعاً در زمان حضور امام، [[منصب زعامت]] مربوط به ایشان است و با [[وجود امام]] که [[اعلم]] [[مردم]] است، نوبت به بقیه نمی‌رسد و اگر امام [[معصوم]] حاضر نبود، علما به اطلاق روایت متصدی زعامت خواهند شد<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۵۰-۱۵۶؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۵-۲۴۲.</ref>.
== خطبه امام حسین در مسیر کوفه ==
{{اصلی|خطبه امام حسین در مسیر کوفه}}
بعد از اینکه امام حسین {{ع}} مجبور به ترک مکه در روز ترویه و حرکت به سوی کوفه شد، در بین راه جواب نامه و یا سخنانی ایراد فرموده‌اند؛ مانند اینکه در برابر سپاهیان حر بن یزید ریاحی فرمود: " ... ما [[اهل بیت پیامبر]] به [[ولایت]] و [[رهبری]] مردم شایسته‌تر و سزاوارتر از اینها ([[بنی امیه]]) می‌باشیم که به ناحق مدعی این مقام بوده و همیشه راه [[ظلم]] و [[فساد]] و دشمنی با [[خدا]] را در پیش گرفته‌اند ... . و یا در جواب حضرت علی اکبر {{ع}} که سؤال از علت گفتن {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} کردند فرمود: «من سرم را به زین اسب گذارده بودم که [[خواب]] خفیفی بر چشمانم مسلط شد. در این موقع صدای هاتفی به گوشم رسید که می‌گفت این جمعیت در این هنگام شب در حرکت هستند و [[مرگ]] نیز در تعقیب آنهاست. برای من معلوم گردید که این، خبر مرگ ماست»<ref>[[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۳]]، ص ۴۲.</ref>.
== خطبه امام حسین در برابر لشکر حر ==
{{اصلی|خطبه امام حسین در برابر لشکر حر}}
مطابق روایتی: هنگام نماز عصر [[امام حسین]]{{ع}} به [[مؤذن]] خود [[فرمان]] داد [[اذان]] و اقامه بگوید، سپس امام{{ع}} جلو ایستاد و هر دو [[سپاه]] به آن حضرت [[اقتدا]] کردند، پس از [[نماز]] امام برخاست و [[حمد]] و [[ثنای الهی]] را به جای آورد و فرمود: «ای [[مردم]]! من فرزند دختر [[رسول]] خدایم، ما به [[ولایت]] این امور بر شما ([[امامت]] بر [[مسلمین]]) از این [[مدعیان دروغین]] که در میانتان به [[ظلم و ستم]] و [[تجاوز]] [[رفتار]] می‌کنند سزاوارتریم. اگر به [[خدا]] اعتماد کنید و صاحبان [[حق]] را بشناسید، مایه [[خشنودی خداوند]] است و اگر ما را ناخوش داشته و [[حقّ]] ما را نشناسید و [[عقیده]] شما برخلاف آن باشد که در نامه‌هایتان نوشته‌اید و فرستادگانتان گفتند، از نزد شما باز می‌گردم».
[[حر بن یزید]] در پاسخ عرض کرد: «ای اباعبدالله{{ع}}! ما از این [[نامه‌ها]] و فرستادگان بی‌خبریم». امام{{ع}} به یکی از خدمت‎گزاران به نام عقبة ابن سمعان، رو کرد و فرمود: «ای [[عقبه]]! آن دو خورجین نامه‌ها را بیاور».


[[خطابه]] مشهوری را [[امام حسین]]{{ع}} در "[[منی]]" پیرامون [[امر به معروف و نهی از منکر]] بیان فرموده و خواسته است در آخرین [[دیدار]] خود از [[مکّه]] ضمن استفاده از موقعیت [[کنگره حج]]، [[تکلیف]] [[مردم]] را در قبال دستگاه یزیدی روشن کند و [[علل قیام امام حسین|علل قیام]] خود را بر ضد [[دولت اموی]] تبیین نماید. در این [[خطابه]] آمده است: "جریان امور ([[حکومتی]] و [[اجتماعی]] و سرنخ [[کارها]]) به دست [[دانشمندان الهی]] است که [[امین]] بر [[حلال و حرام]] [[خدا]] هستند"<ref>{{متن حدیث|...مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ}}؛ تحف العقول، ص۱۷۲، بیروت.</ref>.
عقبه نیز نامه‌های [[شامیان]] و [[کوفیان]] را حاضر کرد و پیش روی آنان ریخت، آنان پیش آمده، به نامه‌ها نگاه کرده و می‌گذشتند! [[حر]] گفت: «ای اباعبدالله! ما از آنان که این نامه‌ها را نوشتند نیستیم، مأموریت ما آن است که از تو جدا نشده تا تو را نزد [[امیر]] ([[عبیدالله بن زیاد]]) ببریم». امام{{ع}} تبسمی کرد و فرمود: «[[مرگ]] از انجام این کار به تو نزدیک‌تر است<ref>فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۳۷- ۱۳۸؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۳ (با مختصر تفاوت)؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج۱، ص۲۳۲ (با مختصر تفاوت).</ref>.


براساس این [[سخن امام]]{{ع}}، عالم به [[خدا]] کسی است که [[امین]] [[احکام]] و [[قوانین الهی]] باشد و این تعبیر شامل [[فقها]] و [[علما]] در [[عصر غیبت]] هم می‌شود. امام [[مقام زعامت]] و [[رهبری امت]] را مربوط به [[علما]] می‌داند و طبعاً در [[زمان حضور امام]]، [[منصب زعامت]] مربوط به ایشان است و با [[وجود امام]] که [[اعلم]] [[مردم]] است، نوبت به بقیه نمی‌رسد و اگر امام [[معصوم]] حاضر نبود، علما به اطلاق روایت متصدی زعامت خواهند شد<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۵۰-۱۵۶؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۵-۲۴۲.</ref>.
امام{{ع}} در منزلگاه «[[بیضه]]» نیز برای یاران خود و سپاه حر خطبه خواند؛ ایشان پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] چنین فرمودند: «ای [[مردم]]! [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: «هر کس [[سلطان]] [[ستمگری]] را ببیند که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] شمرده، [[پیمان الهی]] را شکسته و با [[سنت رسول خدا]]{{صل}} [[مخالفت]] ورزیده، در میان [[بندگان خدا]] به [[ستم]] [[رفتار]] می‌کند؛ و او با زبان و کردارش با وی به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است [[خداوند]] او را در جایگاه آن [[سلطان ستمگر]] ([[دوزخ]]) بیاندازد»... .


==خطبه امام حسین در برابر لشکر ابن زیاد==
این گفتار [[تاریخی]] امام{{ع}} با صراحت تمام هدف قیام خونین عاشورا را شرح می‌دهد، بیانی که برای هر [[زمان]] و هر مکان کاربرد دارد. امام{{ع}} [[قیام]] خود را تبلوری از [[وظیفه]] عمومی همه [[مسلمین]] می‌داند که در برابر [[حکام جائر]] و [[ظالم]] بر عهده دارند. ظالمانی که نه فقط [[بندگان خدا]] را به زنجیر [[ستم]] گرفتار ساخته‌اند، بلکه [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] کرده و حرام او را حلال شمرده‌اند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها]]، ص۳۵۸ ـ ۳۷۵.</ref>.
 
== خطبه‌های امام حسین در کربلا ==
{{اصلی|خطبه امام حسین در کربلا}}
=== هنگام ورود به کربلا ===
{{اصلی|خطبه امام حسین هنگام ورود به کربلا}}
[[امام حسین]] {{ع}} در روز [[کربلا]] و [[عاشورا]] سخنانی ایراد فرموده‌اند مانند اینکه هنگام رسیدن به کربلا فرمودند: «خدایا! از [[اندوه]] و [[بلا]] به تو پناه می‌برم! اینجاست، محل فرود آمدن ما و به [[خدا]] [[سوگند]] همین جاست محل قبرهای ما و به خدا سوگند از اینجاست که در [[قیامت]] [[محشور]] و منشور خواهیم گردید ...». در سخنانی با یاران خویش درباره علت قیام فرمود: «... اوضاع [[زمان]] دگرگون گردیده، [[زشتی‌ها]] آشکار و نیکی‎ها و فضلیت‌ها از محیط ما رخت بر بسته است ... شایسته است که در چنین محیط ننگین، شخص با [[ایمان]] و [[فضیلت]]، [[فداکاری]] و جانبازی کند ...»<ref>[[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۳]]، ص ۵۵ ـ ۸۰.</ref>.
 
=== خطبه امام در شب عاشورا ===
{{اصلی|خطبه امام حسین در شب عاشورا}}
شب عاشورا خطاب به یاران خویش فرمود: «من [[اصحاب]] و یارانی بهتر از [[یاران]] خود ندیده‌ام و [[اهل بیت]] و خاندانی باوفاتر و صدیق‌تر از اهل بیت خود سراغ ندارم...»آن حضرت بر بالین هر یک از یاران و اصحاب خویش نیز سخنانی ایراد فرموده‌اند<ref>[[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۳]]، ص ۵۵ ـ ۸۰.</ref>.
 
=== خطبه امام حسین در برابر لشکر ابن زیاد ===
{{اصلی|خطبه امام حسین در برابر لشکر ابن زیاد}}
{{اصلی|خطبه امام حسین در برابر لشکر ابن زیاد}}
وقتی [[سپاه]] [[دشمن]] به [[امام حسین]]{{ع}} نزدیک شدند او مرکبش را خواست و سوارش شد و با صدای بلند به طوری که اکثر [[مردم]] می‌شنیدند فرمود: «ای مردم! سخنم را گوش دهید، در [[جنگ]] با من [[عجله]] نکنید، بگذارید شما را بدانچه [[حق]] شما بر گردن من است و باید آن را به شما بگویم [[موعظه]] کنم. بگذارید تا عذرم را در آمدنم به نزد شما بگویم، اگر عذرم را پذیرفتید و سخنم را [[تصدیق]] کردید و به من [[انصاف]] دادید، [[سعادتمند]] خواهید شد و وجهی برای جنگ با من نخواهید یافت، و اگر عذرم را نپذیرفتید و انصاف به [[خرج]] ندادید: {{متن قرآن|فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ}}<ref>«بنابراین با شریک‌هایتان هم‌داستان شوید به گونه‌ای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام» سوره یونس، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}}<ref>«بی‌گمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی می‌کند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.</ref>.
روز [[عاشورا]] قبل از شروع جنگ [[امام حسین]] {{ع}} سخنانی را خطاب به سپاه کوفه بیان داشته‌اند که قسمتی از این سخنان عبارت است از: " ... شما اینک به امری هم‌پیمان شده‌اید که [[خشم خدا]] را برانگیخته و به سبب آن، [[خدا]] از شما [[اعراض]] کرده و غضبش را بر شما فرستاده است. چه نیکوست خدای ما و چه بد بندگانی هستید شماها که به [[فرمان خدا]] گردن نهاده و به پیامبرش [[ایمان]] آوردید و سپس برای کشتن [[اهل بیت]] و فرزندانش هجوم کردید..."؛ "... [[مردم]]! بگویید من چه کسی هستم؟ آنگاه به خود آیید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا [[قتل]] من و در هم شکستن حریم من برای شما جایز است؟ آیا من فرزند [[دختر پیامبر]] شما نیستم؟ آیا من فرزند [[وصی]] و پسر عموی پیامبر شما نیستم؟ مگر من فرزند کسی نیستم که پیش از همه [[مسلمانان]] به خدا ایمان آورد و پیش از همه [[رسالت پیامبر]] را تصدیق نمود؟ ..."؛ "... همه شما عصیان و [[سرکشی]] نموده و با دستور من مخالفت می‌کنید که به گفتارم گوش فرا نمی‌دهید. آری، در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای [[حرام]] و لقمه‌های غیر مشروعی که شکم‌های شما از آن انباشته شده، [[خدا]] این چنین بر دل‌های شما مهر زده است..."<ref>[[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۳]]، ص ۶۴.</ref>.
 
حسین{{ع}} در ادامه خطبه‌اش فرمود: اما بعد، به نسَبَم توجه کنید ببینید من کیستم؟! بعد به [[نفوس]] خودتان [[رجوع]] کرده و آن را [[نکوهش]] کنید، [[تأمل]] کنید که آیا کشتن و [[هتک حرمت]] من برایتان [[حلال]] است؟! مگر من پسر دختر پیامبرتان{{صل}} و پسر [[وصی]] و پسرعمویش و جزء اولین [[ایمان]] آورندگان به [[خدا]] و تصدیق‎کننده رسولش در آنچه که از طرف پروردگارش آورده، نیستم؟! آیا [[حمزه سیدالشهداء]] عموی پدرم نیست؟! آیا [[جعفر طیار]] شهیدی که دو بال دارد عمویم نیست؟! مگر این قول شایع به گوش شما نرسیده که [[رسول الله]]{{صل}} در مورد من و برادرم فرموده: «این دو دو [[سرور]] [[جوانان]] [[اهل]] بهشتند»؟! آنچه می‎گویم [[حق]] است اگر مرا [[تصدیق]] می‌کنید، بدانید [[قسم به خدا]] از زمانی که فهمیدم [[خداوند]] بر [[دروغگو]] [[غضب]] می‌کند و کسی که [[دروغ]] می‌گوید زیان می‌بیند قصد دروغ نکرده‌‎ام.


و اگر مرا [[تکذیب]] می‌کنید در میانتان کسانی هستند که اگر در این مورد یعنی [[حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} از آنها سوال کنید به شما خبر خواهند داد که این [[حدیث صحیح]] است، اگر از [[جابر بن عبدالله انصاری]] یا [[اباسعید خدری]]، یا [[سهل بن سعد ساعدی]]، یا [[زید بن ارقم]]، یا [[أنس بن مالک]] سؤال کنید به شما خبر خواهند داد که این سخن را از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[شأن]] من و برادرم شنیده‌اند، آیا همین سخن، شما را از ریختن [[خون]] من منع نمی‌کند؟!
=== خطبه امام حسین هنگام شهادت اصحاب و یاران ===
{{اصلی|خطبه امام حسین هنگام شهادت اصحاب}}
بعد از حمله گروهی و شهادت برخی از سپاهیان، [[امام حسین]] {{ع}} با دیدن کشته‌شدگان، [[اصحاب]] خود را خطاب قرار داده و فرمودند: «برای بزرگ‌زادگان، [[صبر]] و [[شکیبایی]] به [[خرج]] دهید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از [[سختی]] و [[رنج]] عبور داده به [[بهشت]] پهناور و نعمت‌های همیشگی آن می‌رساند...». آن حضرت که شهادت [[یاران]] خود را نظاره می‌کرد، محاسن شریفش را به دست گرفت و فرمود: «[[خشم خدا]] بر [[یهودیان]] آنگاه سخت گردید که برای او [[فرزندی]] قائل شدند. و خشم خدا بر [[مسیحیان]] آنگاه شدید شد که به خدایان سه‌گانه قائل گردیدند و [[غضب خداوند]] بر آتش‌پرستان وقتی بیشتر شد که به جای [[خدا]]، [[آفتاب]] و ماه را پرستیدند و [[غضب الهی]] بر [[قوم]] دیگری آنگاه شدیدتر شد که بر کشتن پسر دختر پیامبرشان [[متحد]] و هماهنگ گردیدند ...»، سپس آن حضرت با صدای بلند فرمود: «آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد!؟ أیا کسی نیست که از [[حرم]] [[رسول خدا]] حمایت نماید؟» همچنین حضرت بعد از شهادت برخی از یاران و اصحاب خویش نیز سخنانی ایراد فرمودند.


آنگاه حسین{{ع}} به [[لشکر عمر بن سعد]] فرمود: اگر تا کنون در این [[کلام]] رسول خدا{{صل}} در حق من شک داشتید آیا در این سخنانی که اکنون می‌گویم نیز [[شک]] دارید؟ مگر نه این است که من پسر دختر پیامبرتان هستم؟ والله اگر به [[مشرق]] و [[مغرب]] عالم بروید چه در میان خودتان و چه در بین دیگران پسر دختر [[پیامبری]] غیر از من نخواهید یافت، تنها من پسر دختر پیامبرتان هستم. به من بگوئید آیا [[خون]] کشته‌هایتان را که من کشته‌ام از من می‌طلبید؟ یا [[مالی]] را که از بین برده‎ام از من می‌خواهید؟ یا در پی [[قصاص]] زخمی هستید که بر کسی از شما وارد ساخته‌ام؟<ref>این جملات حضرت استفهام انکاری است؛ یعنی حضرت می‌خواهد بفرماید من که کسی از شما را نکشته‌‎ام، مالی از شما را غصب نکرده‎ام و یا زخمی به شما وارد نکرده‎ام پس چرا با من می‎جنگید؟</ref>[[سکوت]] [[مردم]] را فرا گرفت هیچ سخنی در جواب [[حسین]]{{ع}} نمی‎گفتند...<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۵۰.</ref>.
زمانی که حضرت تمام اصحاب و یاران خود را از دست داد، سخت مشغول نبرد با دشمنان شد و گروهی از آنان را به خاک و [[خون]] کشانید. ناگهان برای شکستن روحیه [[امام]]، [[دشمن]] به سوی خیمه‌های حضرت روانه گردید! امام با دیدن این منظره با صدای بلند فریاد زدند: «ای [[پیروان]] [[خاندان]] [[ابی سفیان]]، اگر [[دین]] ندارید و از [[روز جزا]] نمی‌هراسید، لااقل در [[زندگی]] [[آزاد]] مرد باشید، و اگر خود را [[عرب]] می‌پندارید، به نیاکان خود بیندیشید و [[شرف]] [[انسانی]] خود را [[حفظ]] کنید...»<ref>[[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)| فرهنگ عاشورایی ج۳]]، ص ۸۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100824.jpg|22px]] [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۴''']]
# [[پرونده:1100843.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|'''عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها''']]
# [[پرونده:1100815.jpg|22px]] [[محمد حسن تشیع|تشیع، محمد حسن]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۳ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۳''']]
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
خط ۳۴: خط ۶۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ولایت فقیه]]
[[رده:سخنان امام حسین]]
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش