وقایع پس از شهادت امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
==سرهای شهیدان میان [[قاتلان]] تقسیم می‌شود==
==سرهای شهیدان میان [[قاتلان]] تقسیم می‌شود==
[[طبری]] از قول [[ابی مخنف]] گوید: هنگامی‌که [[حسین بن علی]]{{ع}} کشته شد، سرهای کشته‌شدگان [[اهل البیت]] و [[شیعیان]] و یارانش را نزد «عبیدالله بن زیاد» آوردند. [[قبیله]] «کنده» با سیزده سر، به [[فرماندهی]] «قیس بن اشعث»، قبیله «[[هوازن]]» با بیست سر، به فرماندهی «شمر بن ذی الجوشن» قبیله «[[تمیم]]» با هفده سر، قبیله «[[بنی اسد]]» با شش سر، قبیله «[[مذحج]]» با هفت سر، و دیگران با هفت سر که جمعا هفتاد سر می‌شد، نزد [[ابن زیاد]] آمدند.
[[طبری]] از قول [[ابی مخنف]] گوید: هنگامی‌که [[حسین بن علی]]{{ع}} کشته شد، سرهای کشته‌شدگان [[اهل البیت]] و [[شیعیان]] و یارانش را نزد «عبیدالله بن زیاد» آوردند. [[قبیله]] «کنده» با سیزده سر، به [[فرماندهی]] «قیس بن اشعث»، قبیله «[[هوازن]]» با بیست سر، به فرماندهی «شمر بن ذی الجوشن» قبیله «[[تمیم]]» با هفده سر، قبیله «[[بنی اسد]]» با شش سر، قبیله «[[مذحج]]» با هفت سر، و دیگران با هفت سر که جمعا هفتاد سر می‌شد، نزد [[ابن زیاد]] آمدند.
[[قاتل حسین]]{{ع}} «[[سنان]] بن [[أنس]] [[نخعی]]» بود و سر آن حضرت را «[[خولی بن یزید]]» به [[کوفه]] آورد.
[[قاتل حسین]]{{ع}} «[[سنان بن أنس نخعی]]» بود و سر آن حضرت را «[[خولی بن یزید]]» به [[کوفه]] آورد.
[[قاتل]] [[عباس بن علی]] «[[زید بن رقاد]]» و «[[حکیم بن طفیل]]» بودند.
[[قاتل]] [[عباس بن علی]] «[[زید بن رقاد]]» و «[[حکیم بن طفیل]]» بودند.
[[جعفر بن علی بن ابی طالب]]، [[عبدالله بن علی]] و [[عثمان بن علی]]، [[برادران]] [[مادری]] عباس{{ع}}، و [[محمد بن علی بن ابی طالب]] و [[ابوبکر بن علی]] نیز در آن [[روز]] به [[شهادت]] رسیدند.
[[جعفر بن علی بن ابی طالب]]، [[عبدالله بن علی]] و [[عثمان بن علی]]، [[برادران]] [[مادری]] عباس{{ع}}، و [[محمد بن علی بن ابی طالب]] و [[ابوبکر بن علی]] نیز در آن [[روز]] به [[شهادت]] رسیدند.
خط ۳۲: خط ۳۲:
در [[فتوح ابن اعثم]]، [[مقتل خوارزمی]] و دیگر کتب گویند: «[[یزیدیان]] حرم [[رسول خدا]]{{صل}} را مانند [[اسیران]] به راه انداختند تا به کوفه رسیدند. [[مردم]] به تماشای آنها بیرون آمدند و می‌گریستند و ناله می‌زدند. [[علی بن الحسین]] درحالی‌که [[بیماری]] توانش را گرفته و [[غل و زنجیر]] از پایش انداخته بود گفت: «هان! اینان به خاطر ما میگریند و [[ضجه]] می‌زنند! پس چه کسانی (کسان) ما را کشته‌اند؟!» در این‌حال زنی از [[کوفیان]] از بلندائی صدا زد: «شما از کدام اسیرانید؟» گفتند: «ما [[اسیران]] [[آل]] محمدیم!» آن [[زن]] (به‌سرعت) فرود آمد و به جمع [[پوشاک]] و [[لباس]] و مقنعه پرداخت و به آنها داد<ref>بخش اخیر از کتاب مثیر الأحزان، ص۶۶، است و دنباله مطلب از ابن اعثم.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۱۹۵.</ref>.
در [[فتوح ابن اعثم]]، [[مقتل خوارزمی]] و دیگر کتب گویند: «[[یزیدیان]] حرم [[رسول خدا]]{{صل}} را مانند [[اسیران]] به راه انداختند تا به کوفه رسیدند. [[مردم]] به تماشای آنها بیرون آمدند و می‌گریستند و ناله می‌زدند. [[علی بن الحسین]] درحالی‌که [[بیماری]] توانش را گرفته و [[غل و زنجیر]] از پایش انداخته بود گفت: «هان! اینان به خاطر ما میگریند و [[ضجه]] می‌زنند! پس چه کسانی (کسان) ما را کشته‌اند؟!» در این‌حال زنی از [[کوفیان]] از بلندائی صدا زد: «شما از کدام اسیرانید؟» گفتند: «ما [[اسیران]] [[آل]] محمدیم!» آن [[زن]] (به‌سرعت) فرود آمد و به جمع [[پوشاک]] و [[لباس]] و مقنعه پرداخت و به آنها داد<ref>بخش اخیر از کتاب مثیر الأحزان، ص۶۶، است و دنباله مطلب از ابن اعثم.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۱۹۵.</ref>.


==[[خطبه زینب]]{{س}}==
==خطبه حضرت زینب{{س}}==
[[بشیر بن حذیم اسدی]] گوید: در آن [[روز]] «[[زینب]]» دختر علی{{ع}} را دیدم که سخن می‌گوید و براستی که هرگز پرده‌نشینی سخنورتر از او ندیدم، گوئی از زبان [[امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]] سخن می‌گفت. او به [[مردم]] اشاره کرد ساکت شوید! ناگهان نفس‌ها [[حبس]] شد و زنگ‌ها آرام گرفتند و او گفت:
[[بشیر بن حذیم اسدی]] گوید: در آن [[روز]] «[[زینب]]» دختر علی{{ع}} را دیدم که سخن می‌گوید و براستی که هرگز پرده‌نشینی سخنورتر از او ندیدم، گوئی از زبان [[امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]] سخن می‌گفت. او به [[مردم]] اشاره کرد ساکت شوید! ناگهان نفس‌ها [[حبس]] شد و زنگ‌ها آرام گرفتند و او گفت:
«[[حمد]] و [[سپاس]] خدای را سزاست و [[درود خدا]] بر محمد [[رسول الله]] و بر آل [[پاک]] و برگزیده او [[آل الله]]! و بعد، ای کوفیان! ای [[فریبکاران]] [[پیمان‌شکن]] مکار! [[گریه]] می‌کنید؟! این اشک‌ها پایان نپذیرد و این ناله‌ها آرام نگیرد «مثل شما مثل آن زنی است که رشته‌های خود را پس از تابیدن و محکم شدن از هم می‌گسست»<ref>اقتباس از آیه ۹۲ سوره نحل.</ref>.
«[[حمد]] و [[سپاس]] خدای را سزاست و [[درود خدا]] بر محمد [[رسول الله]] و بر آل [[پاک]] و برگزیده او [[آل الله]]! و بعد، ای کوفیان! ای [[فریبکاران]] [[پیمان‌شکن]] مکار! [[گریه]] می‌کنید؟! این اشک‌ها پایان نپذیرد و این ناله‌ها آرام نگیرد «مثل شما مثل آن زنی است که رشته‌های خود را پس از تابیدن و محکم شدن از هم می‌گسست»<ref>اقتباس از آیه ۹۲ سوره نحل.</ref>.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
[[ابومخنف]] گوید: [[عبیدالله بن زیاد]] سپس دستور داد [[سر حسین]] را بر نیزه کنند و در محله‌های [[کوفه]] بگردانند.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۲۰۰.</ref>.
[[ابومخنف]] گوید: [[عبیدالله بن زیاد]] سپس دستور داد [[سر حسین]] را بر نیزه کنند و در محله‌های [[کوفه]] بگردانند.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۲۰۰.</ref>.


==خبر [[شهادت امام]]{{ع}} به [[مدینه]] می‌رسد==
==خبر شهادت امام{{ع}} به [[مدینه]] می‌رسد==
[[طبری]] از قول «[[عوانة بن حکم]]» گوید: هنگامی‌که عبیدالله بن زیاد، [[حسین بن علی]] را کشت و سرش را نزد او آوردند «[[عبدالملک بن ابی حارث]]» را خواست و به او گفت: به‌سوی مدینه بشتاب و نزد «[[عمرو بن سعید بن عاص]]» برو و او را به کشته شدن حسین [[بشارت]] بده! او خواست بهانه آورد که ابن زیاد بهانه‌ناپذیر پرخاش کرد و توبیخ‌اش نمود و گفت: «به سرعت برو تا به مدینه برسی که مبادا این خبر از تو پیشی بگیرد!» و بعد مقداری دینار طلا به او داد و گفت: «بهانه نیاور! اگر مرکبت هم در راه ماند، مرکب دیگری کرایه کن!» عبد الملک گوید: وارد مدینه شدم. مردی از [[قریش]] مرا دید و پرسید: چه خبر؟ گفتم: خبر نزد [[امیر مدینه]]! و او گفت «{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}، حسین بن علی کشته شد!»
[[طبری]] از قول «[[عوانة بن حکم]]» گوید: هنگامی‌که عبیدالله بن زیاد، [[حسین بن علی]] را کشت و سرش را نزد او آوردند «[[عبدالملک بن ابی حارث]]» را خواست و به او گفت: به‌سوی مدینه بشتاب و نزد «[[عمرو بن سعید بن عاص]]» برو و او را به کشته شدن حسین [[بشارت]] بده! او خواست بهانه آورد که ابن زیاد بهانه‌ناپذیر پرخاش کرد و توبیخ‌اش نمود و گفت: «به سرعت برو تا به مدینه برسی که مبادا این خبر از تو پیشی بگیرد!» و بعد مقداری دینار طلا به او داد و گفت: «بهانه نیاور! اگر مرکبت هم در راه ماند، مرکب دیگری کرایه کن!» عبد الملک گوید: وارد مدینه شدم. مردی از [[قریش]] مرا دید و پرسید: چه خبر؟ گفتم: خبر نزد [[امیر مدینه]]! و او گفت «{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}، حسین بن علی کشته شد!»
آن‎گاه نزد [[عمرو بن سعید]] رفتم و او گفت: از کوفه چه خبر؟ گفتم: خبری که [[امیر]] را [[خرسند]] می‌کند، حسین بن علی کشته شد! گفت: کشته شدنش را جار بزن! من چنان کردم، و به [[خدا]] [[سوگند]] هرگز شیونی چون شیون [[زنان]] [[بنی هاشم]]، که بر حسین می‌گریستند، ندیدم! و عمرو بن سعید که شنید گفت: این شیون به‌جای شیون بر [[عثمان بن عفان]]! سپس به [[منبر]] رفت و [[مردم]] را از کشته شدن حسین [[آگاه]] کرد.
آن‎گاه نزد [[عمرو بن سعید]] رفتم و او گفت: از کوفه چه خبر؟ گفتم: خبری که [[امیر]] را [[خرسند]] می‌کند، حسین بن علی کشته شد! گفت: کشته شدنش را جار بزن! من چنان کردم، و به [[خدا]] [[سوگند]] هرگز شیونی چون شیون [[زنان]] [[بنی هاشم]]، که بر حسین می‌گریستند، ندیدم! و عمرو بن سعید که شنید گفت: این شیون به‌جای شیون بر [[عثمان بن عفان]]! سپس به [[منبر]] رفت و [[مردم]] را از کشته شدن حسین [[آگاه]] کرد.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
اگر [[پیامبر]] به شما بگوید: شما که آخرین [[امت‌ها]] بودید، پس از من، با [[عترت]] و [[اهل]] بیتم چه کردید که برخی از آنها اسیرند و برخی به [[خون]] آغشته؟ چه پاسخ می‌دهید؟<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۲۰۴.</ref>.
اگر [[پیامبر]] به شما بگوید: شما که آخرین [[امت‌ها]] بودید، پس از من، با [[عترت]] و [[اهل]] بیتم چه کردید که برخی از آنها اسیرند و برخی به [[خون]] آغشته؟ چه پاسخ می‌دهید؟<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۲۰۴.</ref>.


==[[دفن]] [[اجساد شهدا]]==
==[[دفن]] اجساد شهدا==
[[مسعودی]] در [[اثبات الوصیه]] گوید: [[زین العابدین]] در [[روز]] سیزدهم [[محرم]] برای دفن پدرش به [[کربلا]] آمد<ref>اثبات الوصیه، ص۱۷۳.</ref>.
[[مسعودی]] در [[اثبات الوصیه]] گوید: [[زین العابدین]] در [[روز]] سیزدهم [[محرم]] برای دفن پدرش به [[کربلا]] آمد<ref>اثبات الوصیه، ص۱۷۳.</ref>.
[[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] گوید: هنگامی‌که [[عمر سعد]] از کربلا برون رفت، گروهی از [[بنی اسد]] که در [[غاضریه]] می‌زیستند به [[قتلگاه]] آمدند و بر حسین و یارانش [[نماز]] گزاردند و حسین{{ع}} را در همین‌جا که اکنون [[قبر]] اوست [[دفن]] کردند و [[علی بن الحسین]] را پائیین پای او قرار دادند و دیگر [[شهدای اهل بیت]] و [[یاران حسین]] را که پیرامون او بودند، همگی را با هم، نزدیک دو پای حسین دفن کردند و [[عباس بن علی]]{{ع}} را در همان محل که کشته شده بود، و اکنون قبر اوست، دفن کردند<ref>ارشاد مفید، ص۲۲۷.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۲۰۶.</ref>.
[[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] گوید: هنگامی‌که [[عمر سعد]] از کربلا برون رفت، گروهی از [[بنی اسد]] که در [[غاضریه]] می‌زیستند به [[قتلگاه]] آمدند و بر حسین و یارانش [[نماز]] گزاردند و حسین{{ع}} را در همین‌جا که اکنون [[قبر]] اوست [[دفن]] کردند و [[علی بن الحسین]] را پائیین پای او قرار دادند و دیگر [[شهدای اهل بیت]] و [[یاران حسین]] را که پیرامون او بودند، همگی را با هم، نزدیک دو پای حسین دفن کردند و [[عباس بن علی]]{{ع}} را در همان محل که کشته شده بود، و اکنون قبر اوست، دفن کردند<ref>ارشاد مفید، ص۲۲۷.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ترجمه معالم المدرستین ج۳]] ص ۲۰۶.</ref>.
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:امام حسین]]
[[رده:شهادت امام حسین]]
۱۱۸٬۰۷۸

ویرایش