←مقدمه
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
(←مقدمه) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = زنان در نهضت عاشورا | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در منابع قدیم و جدید درباره ابراز احساسات و [[عواطف]] | در منابع قدیم و جدید درباره ابراز احساسات و [[عواطف]] هند همسر یزید و دیگر زنانی که در [[خانه]] [[یزید]] به عنوان [[همسر]] یا کنیزان او [[زندگی]] میکردند، مطالب فراوانی آمده است. برای نمونه بسیاری از منابع آوردهاند که هند همسر یزید وقتی فهمید کسانی را که به عنوان [[اسیر]] به [[شام]] و قصر همسرش وارد شدهاند، [[اهل بیت]] [[امام حسین]] {{ع}} میباشند، شیونکنان [[جامه]] بر خود دریده با پای برهنه از پرده بیرون آمد و در حالی که یزید با میهمانان خاص خود نشسته بود به شدت به او [[اعتراض]] کرد و گفت: [[سر حسین]] [[فرزند فاطمه]] و [[دختر رسول خدا]] را بر در خانه من آویختهای؟ یزید که همسر خود را بدان حال دید، برخاست و او را پوشانید و گفت: ای هند! بر دخترزاده [[رسول خدا]] [[گریه و زاری]] کن، هم چنان که همه [[قبیله قریش]] بر او [[گریه]] میکنند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۵؛ الکامل، ج۴، ص۸۴؛ تسلیة المجالس، ج۲، ص۳۹۹؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۴۲؛ دمع السجوم، ص۲۶۵.</ref>. | ||
خوارزمی با اندک تفاوتی همین گزارش را آورده و یادآور شده است: هند دختر [[عبدالله بن عامر بن کریز]]، که پیش از این [[همسر امام حسین]] بود، از پرده بیرون آمد.<ref>خوارزمی، ج۲، ص۷۳.</ref>. اما کتابهای متأخر با شرح بیشتری از واکنش هند به [[شهادت امام حسین]]{{ع}} سخن گفتهاند. برای نمونه، آوردهاند که [[معاویه]] هند را پس از فوت پدرش در [[خانه علی]] و پس از [[شهادت علی]]{{ع}} به [[ازدواج]] یزید درآورد. او در شام و از شهادت امام حسین{{ع}} اطلاعی نداشت و قتی کاروان [[اسیران]] را وارد شام کردند، با زنی به تماشای اسیران رفت و در گفت و گویی مفصل دریافت که این اسیران اهل بیت امام حسین{{ع}} میباشند. وقتی [[حقیقت]] واقعه را فهمید، فریاد و شیون سر داد در حالی که با فریادی جانسوز میگفت: ای [[امام]] من، ای آقای من، ای حسین من! کاش پیش از این [[کور]] میشدم و [[دختران]] فاطمه رابا این حال نمیدیدم.<ref>{{عربی|وا إماماه، وا سیّداه، وا حسیناه، لیتنی کنتُ قبلَ هذا الیومِ عمیاءَ، و لا أنظرُ بناتِ فاطمةَ الزهراءِ علی هذهِ الحالِة}}</ref> | خوارزمی با اندک تفاوتی همین گزارش را آورده و یادآور شده است: هند دختر [[عبدالله بن عامر بن کریز]]، که پیش از این [[همسر امام حسین]] بود، از پرده بیرون آمد.<ref>خوارزمی، ج۲، ص۷۳.</ref>. اما کتابهای متأخر با شرح بیشتری از واکنش هند به [[شهادت امام حسین]] {{ع}} سخن گفتهاند. برای نمونه، آوردهاند که [[معاویه]] هند را پس از فوت پدرش در [[خانه علی]] و پس از [[شهادت علی]] {{ع}} به [[ازدواج]] یزید درآورد. او در شام و از شهادت امام حسین {{ع}} اطلاعی نداشت و قتی کاروان [[اسیران]] را وارد شام کردند، با زنی به تماشای اسیران رفت و در گفت و گویی مفصل دریافت که این اسیران اهل بیت امام حسین {{ع}} میباشند. وقتی [[حقیقت]] واقعه را فهمید، فریاد و شیون سر داد در حالی که با فریادی جانسوز میگفت: ای [[امام]] من، ای آقای من، ای حسین من! کاش پیش از این [[کور]] میشدم و [[دختران]] فاطمه رابا این حال نمیدیدم.<ref>{{عربی|وا إماماه، وا سیّداه، وا حسیناه، لیتنی کنتُ قبلَ هذا الیومِ عمیاءَ، و لا أنظرُ بناتِ فاطمةَ الزهراءِ علی هذهِ الحالِة}}</ref> | ||
سپس [[هند]] با سر برهنه و لباسی که آن را چاک داده بود با پای برهنه نزد [[یزید]] که در مجلس عمومی بود آمد و فریاد زد: ای یزید! آیا تو دستور دادهای که [[سر حسین]] را در کنار دروازه [[شام]] روی نیزه قرار داده و آویزان کنند. یزید که در هیئتی شاهانه نشسته بود، تا همسرش را در آن حال دید، برخاست و او را پوشانید و گفت: آری، برای پسر [[دختر پیامبر]]{{صل}} [[گریه]] و فریاد کن. [[خدا]] [[لعنت]] کند [[ابن زیاد]] را که درباره حسین [[شتاب]] کرد و او را کشت. وقتی هند دید که یزید او را پوشانید، چنین گفت: ای یزید، وای برتو! درباره من [[غیرت]] کردی و مرا پوشاندی، پس چرا این غیرت را درباره دختران فاطمه [[زهرا]] نکردی. [[پوشش]] آنها را دریدی، چهرههای شان را آشکار ساختی و آنان را در خرابه جای دادی...<ref>{{متن حدیث|ویلک یا یزید اُخَذتْک الحمیّةُّ علیَّ، فِلَم لا أخَذَتْک الحمیّةُ علی بناتِ فاطمةَ الزهراءِ، هَتکتَ سُتورهنّ، و أبدیتَ وجوهَهُنّ، و أنزلتهنّ فی دارٍ خَربةٍ...}}؛معالی السبطین، ج۲، ص۱۷۳ - ۱۷۵.</ref>. | سپس [[هند]] با سر برهنه و لباسی که آن را چاک داده بود با پای برهنه نزد [[یزید]] که در مجلس عمومی بود آمد و فریاد زد: ای یزید! آیا تو دستور دادهای که [[سر حسین]] را در کنار دروازه [[شام]] روی نیزه قرار داده و آویزان کنند. یزید که در هیئتی شاهانه نشسته بود، تا همسرش را در آن حال دید، برخاست و او را پوشانید و گفت: آری، برای پسر [[دختر پیامبر]] {{صل}} [[گریه]] و فریاد کن. [[خدا]] [[لعنت]] کند [[ابن زیاد]] را که درباره حسین [[شتاب]] کرد و او را کشت. وقتی هند دید که یزید او را پوشانید، چنین گفت: ای یزید، وای برتو! درباره من [[غیرت]] کردی و مرا پوشاندی، پس چرا این غیرت را درباره دختران فاطمه [[زهرا]] نکردی. [[پوشش]] آنها را دریدی، چهرههای شان را آشکار ساختی و آنان را در خرابه جای دادی...<ref>{{متن حدیث|ویلک یا یزید اُخَذتْک الحمیّةُّ علیَّ، فِلَم لا أخَذَتْک الحمیّةُ علی بناتِ فاطمةَ الزهراءِ، هَتکتَ سُتورهنّ، و أبدیتَ وجوهَهُنّ، و أنزلتهنّ فی دارٍ خَربةٍ...}}؛معالی السبطین، ج۲، ص۱۷۳ - ۱۷۵.</ref>. | ||
این واکنش تنها ویژه هند که آشنایی بیشتری با این [[خاندان]] داشت، نبود بلکه بسیاری از [[اهل]] [[خانه]] یزید وقتی از جریان با خبر شدند به [[گریه و زاری]] پرداختند. [[ابن جوزی]] از [[زهری]] نقل میکند: چون [[زنان]] و دختران [[حسین بن علی]]{{ع}} بر زنان یزید در آمدند، زنان یزید بر خاستند و [[شیون]] و [[ماتم]] بر پا کردند<ref>ابنجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۳۸؛ دمع السجوم، ص۲۶۴.</ref>. | این واکنش تنها ویژه هند که آشنایی بیشتری با این [[خاندان]] داشت، نبود بلکه بسیاری از [[اهل]] [[خانه]] یزید وقتی از جریان با خبر شدند به [[گریه و زاری]] پرداختند. [[ابن جوزی]] از [[زهری]] نقل میکند: چون [[زنان]] و دختران [[حسین بن علی]] {{ع}} بر زنان یزید در آمدند، زنان یزید بر خاستند و [[شیون]] و [[ماتم]] بر پا کردند<ref>ابنجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۳۸؛ دمع السجوم، ص۲۶۴.</ref>. | ||
[[شعبی]] نیز نقل کرده است که چون زنان حسین بر زنان یزید در آمدند، گریه کردند و بانگ «یا حسیناه» برآوردند. یزید شنید و [[شعر]] زیر را خواند: | [[شعبی]] نیز نقل کرده است که چون زنان حسین بر زنان یزید در آمدند، گریه کردند و بانگ «یا حسیناه» برآوردند. یزید شنید و [[شعر]] زیر را خواند: | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
در جای دیگر آمده است: [[یزید]] دستور داد سر [[حسین بن علی]] را بر در سرایش آویختند و سپس [[زنان]] و [[دختران]] او را ندا داد که وارد مجلس کنند. هنگامی که آنان وارد شدند، همه زنان[[آل]] [[معاویه]] و [[آل]] [[سفیان]] نیز فریاد و [[شیون]] کرده لباسها و زیورها را از تن بیرون آورده، [[لباس سیاه]] پوشیدند و سه [[روز]] [[عزاداری]] و [[ماتم سرایی]] کردند. همچنین نقل شده که همه [[خانهها]] در [[دمشق]] خالی شد و هیچ [[زن]] [[هاشمی]] و قرشی در دمشق نماند، مگر همه سیاه پوش شدند و هفت روز [[ماتم]] گرفتند<ref>دمع السجوم، ص۲۶۵؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۵.</ref>. | در جای دیگر آمده است: [[یزید]] دستور داد سر [[حسین بن علی]] را بر در سرایش آویختند و سپس [[زنان]] و [[دختران]] او را ندا داد که وارد مجلس کنند. هنگامی که آنان وارد شدند، همه زنان[[آل]] [[معاویه]] و [[آل]] [[سفیان]] نیز فریاد و [[شیون]] کرده لباسها و زیورها را از تن بیرون آورده، [[لباس سیاه]] پوشیدند و سه [[روز]] [[عزاداری]] و [[ماتم سرایی]] کردند. همچنین نقل شده که همه [[خانهها]] در [[دمشق]] خالی شد و هیچ [[زن]] [[هاشمی]] و قرشی در دمشق نماند، مگر همه سیاه پوش شدند و هفت روز [[ماتم]] گرفتند<ref>دمع السجوم، ص۲۶۵؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۵.</ref>. | ||
یزید هرگز [[تصور]] نمیکرد که [[خانه]] او روزی جایگاه زنان [[قریش]] و هاشمی شود و زنان و [[مردم]] [[شام]] حتی زنان و [[اهل]] خانهاش او را برکشتن [[امام حسین]] [[سرزنش]] کنند و بالاتر از آن، به او [[دشنام]] دهند و نفرینش کنند تا جایی که ناگزیر شود [[گریه]] تصنعی بر امام حسین و یارانش داشته باشد. [[اهل بیت]] به ویژه [[زینب]] با سخنان افشاگرانه خود چنان مردم را بر یزید شوراند که او ناگزیر شد آنان را میان رفتن به [[مدینه]] و ماندن در شام مخیّر کند و اجازه دهد که آنان در شام یک هفته عزاداری کنند | یزید هرگز [[تصور]] نمیکرد که [[خانه]] او روزی جایگاه زنان [[قریش]] و هاشمی شود و زنان و [[مردم]] [[شام]] حتی زنان و [[اهل]] خانهاش او را برکشتن [[امام حسین]] [[سرزنش]] کنند و بالاتر از آن، به او [[دشنام]] دهند و نفرینش کنند تا جایی که ناگزیر شود [[گریه]] تصنعی بر امام حسین و یارانش داشته باشد. [[اهل بیت]] به ویژه [[زینب]] با سخنان افشاگرانه خود چنان مردم را بر یزید شوراند که او ناگزیر شد آنان را میان رفتن به [[مدینه]] و ماندن در شام مخیّر کند و اجازه دهد که آنان در شام یک هفته عزاداری کنند<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۸۳-۲۸۵.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:بانوان عاشورایی]] | ||