ولایت هدایت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == هدایت معنوی و ارتقا و پرورش فرد و جامعه که در هدایت کلی جهان: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پرورد...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = هدایت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:هدایت]] | ||
[[رده:ولایت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۶
مقدمه
هدایت معنوی و ارتقا و پرورش فرد و جامعه که در هدایت کلی جهان: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۱]، حالت ویژه انسان است و بر عهده انبیاء و امامان گذارده شده: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۲]، مستلزم اختیارات ویژه و قدرت و نفوذ، و بالأخره سلطه و ولایتی خاص است که به وسیله آن احیای دلهای مرده و زنگار گرفته و ارتقای ارواح و پرورش قلوب و هدایت معنوی انسانها برای امام میسور میشود. بیشک در برابر اینهمه خودکامگیها و هواپرستیها و مستیها و غفلتها و خودمحوریها و حالتهای استکباری، بهویژه در مورد انسانهایی که از توانائیهایی نیز برخوردار هستند، هدایت و پرورش معنوی با موانع و مشکلات فراوان و سختی همراه است؛ و این موانع و مشکلات سخت، گاه در شرایط حاکمیت طاغوت به آن حد میرسد که جامعه را در ظلمات جهل و تعصب و تقلید فرومیبرد و هرگونه اثرپذیری را در برابر دعوت صالحان و هدایت امامان از فرد و جامعه سلب میکند ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ﴾[۳]. در چنین شرایطی ناگزیر حکمت هدایت الهی ایجاب میکند که امام از قدرت ویژهای برخوردار باشد، تا بتواند با وجود ظلمات و موانع و حجابها، از یکسو در عمق جانهای مرده و وجدانهای خفته و فطرتهای زنگار گرفته، نفوذ کند و در آنها تصرف و ایجاد تحول کند، و از سوی دیگر در وجدان و تفکر عمومی جامعه روح و حیات جدید بدهد و فرد و جامعه را در سیر تکاملی قرار دهد.
آنگونه که عیسی عمل میکرد و پیامبر اسلام(ص) در ساختن یاران و بسیج دلها و ارواح، و احیای جامعه اسلامی صدر اسلام، و نیز امیرالمؤمنین در تربیت نخبگان و خواص اصحابش و ایجاد شخصیتهای استثنایی برای تحولات بنیادین جامعه و تاریخ، و همچنین ائمه دیگر هرکدام در عصر خود نسبت به شخصیتهای بزرگ اسلامی که تربیت کرده و از هیچ به اوج قله انسانیت ارتقائشان دادند، بهکار میگرفتهاند و نمونههای شگفتانگیز این نوع تصرف و نفوذ در دلها و ارواح، در زندگی ائمه(ع) فراوان دیده میشود که ماجرای یاران سالار شهیدان امام حسین(ع) و آن تبهکاری که با شنیدن آیه ﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ﴾[۴] از زبان امام سجاد(ع) به عارفی بزرگ تبدیل شد، از آن جمله است. این اشراق و ارتباط ویژه، جاذبهای را ایجاد میکند که نظیر آن را میتوان در امور مادی میان آهنربای قوی و براده آهن مشاهده کرد و در میدان مغناطیسی جاذبه هدایت و پرورش معنوی امام، برای کسی راه گریز نیست[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ «آیا هنگام آن نرسیده است که دلهای مؤمنان از یاد خداوند فروتنی یابد» سوره حدید، آیه ۱۶.
- ↑ فقه سیاسی، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۷۸۴.