صادقین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = صادقین
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[آیات امامت امام علی]]''' و '''[[آیات فضائل امام علی]]''' است. "'''صادقین'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[صادقین در قرآن]] - [[صادقین در حدیث]] - [[صادقین در کلام اسلامی]] - [[صادقین از دیدگاه اهل سنت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[صادقین در قرآن]] | [[صادقین در حدیث]] | [[صادقین در کلام اسلامی]] | [[صادقین در گفتگوهای بین‌المذاهب]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[صادقین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[صدق]]''' در برابر [[کذب]] به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است. [[خداوند]] در [[آیه]] ۱۱۹ [[سوره توبه]] معروف به [[آیه صادقین]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}. مراد از صادقین معنای متعارفی که همه مؤمنین را در بر بگیرد نیست؛ بلکه مراد گروه خاصی از مؤمنین هستند که خداوند صداقت آنان را در [[اعتقاد]] و عمل [[تأیید]] کرده باشد؛ تا به آنجا که ایشان مانند [[انبیاء الهی]] {{عم}}، قابلیت اسوه قرار گرفتن برای دیگران را واجد هستند. لازم است چنین افرادی، اولاً، [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] و ثانیاً، مؤیَّد به [[علوم]] ربّانی باشند که بر پایه [[روایات]] مصداق صادقین [[اهل‌بیت]] پیامبر هستند.


==واژه‌شناسی لغوی==
== معناشناسی صدق==
*[[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. به عبارت دیگر، [[صدق]] در اصل [[وصف]] گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد. ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق می‌شود امور یاد شده نیز به [[وصف]] [[صدق]] و [[راستی]] توصیف می‌گردند. بر این اساس کسی که عقیده‌اش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به [[اراده]] خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیت]] و اراده‌اش صادق می‌باشد<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>.
{{اصلی|صدق}}
*[[زمخشری]] گفته است: صادقین کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق می‌باشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳.</ref>.
«صدق» در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. صدق در برابر [[کذب]] در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا [[آینده]]، به صورت [[وعده]] باشد یا به گونه‌ای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند [[امر و نهی]] و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست؛ مثلاً کسی که می‌پرسد آیا [[زید]] در [[خانه]] است یا نه، مدلول ضمنی یا التزامی [[کلام]] او این است که او از [[جهل]] خود نسبت به بودن زید در خانه خبر می‌دهد. [[زمخشری]] گفته است: صادقین کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق می‌باشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref>.


==[[صدق]]==
در توصیف خبر به صدق، دو مطلب را می‌توان مقیاس گرفت: یکی واقعیت خارجی و دیگری [[اعتقاد]] گوینده. بر این اساس، اگر فرد [[مسلمان]] بگوید: “محمد {{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] است”، [[سخن]] او از هر دو جهت صادق است، ولی اگر فرد [[کافر]] این سخن را بگوید، تنها از نظر مطابقت سخن او با عالم واقع و نفس الامر صادق است؛ نه از نظر اعتقاد درونی. از این رو [[خداوند]]، [[منافقان]] را در این گفتار که: {{متن قرآن|نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ}}<ref>«گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی» سوره منافقون، آیه ۱.</ref> [[تکذیب]] کرده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>. پس صدق و کذب، وصف اعتقاد نیز واقع می‌شوند و گفته می‌شود فلان فرد در اعتقاداتش صادق یا کاذب است.
==[[آیه صادقین]]==


==ویژگی‌های صادقین==
نتیجه آنکه “صدق” در اصل، وصفِ گفتاری است که با واقعیت خارجی مطابقت دارد، ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق می‌گردد، آنها نیز به صفت صدق و [[راستی]] توصیف می‌شوند و گفته می‌شود عقیده یا نیت یا اراده راست. بر این اساس، کسی که عقیده‌اش با نفس‌الامر مطابقت داشته باشد یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد یا به اراده خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، صادق در عقیده و نیت و اراده نامیده می‌شود<ref>{{عربی|الصدق بحسب الأصل مطابقة القول و الخبر الخارج، و یوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج، ثم لما عد کل من الاعتقاد و العزم- الإرادة - قولا، توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج و صادقا إذا عمل بما اعتقده، و صادقا إذا أتی بما یریده و یعزم علیه علی الجدّ}}؛ المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>
*درباره مصادیق صادقین و ویژگی‌های آنان از سوی [[مفسران]] اقوال گوناگونی [[نقل]] شده که عبارتند از:
#مقصود از صادقین در [[آیه]]، اوصاف یاد شده در [[آیه]] ۱۷۷ [[سوره بقره]]{{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref> «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> است که عبارتند از: [[ایمان به خدا]]، [[روز قیامت]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب‌های آسمانی]] و [[پیامبران]]، [[انفاق در راه خدا]]، [[اقامه نماز]]، پرداختن [[زکات]]، [[وفای به عهد]]، [[صبر]] و [[شکیبایی]] در [[ناملایمات]] [[زندگی]]. [[خداوند سبحان]] در این [[آیه]] دارندگان اوصاف یاد شده را صادق و [[پرهیزگار]] نامیده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.</ref>.
#برخی مقصود از صادقین را به افرادی که در [[آیه]] ۲۳ احزاب{{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref> «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> از آنان یاد شده، [[تفسیر]] کرده‌اند. ترجمه [[آیه]] چنین است: برخی از [[مؤمنان]] مردانی‌اند که به [[عهد]] خود با [[خداوند]] صادقانه عمل کردند، عده‌ای از آنها به [[شهادت]] رسیدند و عده‌ای دیگر [[منتظر]] شهادت‌اند، آنان هرگز [[عهد]] و [[پیمان]] خود با [[خداوند]] را مبدل نساختند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.</ref>.
#مقصود از صادقین [[مهاجران]] هستند که در [[سوره]] [[حشر]] [[آیه]] ۸{{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref> «(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.</ref> از آنها به عنوان صادقین یاد شده است<ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۸، ص۲۸۸.</ref>.
#برخی، مراد از صادقین را به سه نفری که از [[غزوه]] [[تبوک]] [[تخلف]] و سپس پشیمان شدند، [[تفسیر]] کرده‌اند که در [[سوره]] [[توبه]] [[آیه]] ۱۱۸{{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref> به آنان اشاره شده است<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.</ref>.
#عده‌ای دیگر صادقین را به [[پیامبر]]{{صل}} و [[اصحاب]] او [[تفسیر]] کرده‌اند و عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در آغاز [[آیه]] مورد بحث را بر سه فرد متخلف از [[غزوه]] [[تبوک]] [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۴۶؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.</ref>.
#برخی، با استناد به [[قرائت]] [[عبدالله بن مسعود]] کلمه {{متن قرآن|مَعَ}} در [[آیه]] را به معنای من [[تفسیر]] کرده‌اند؛ یعنی [[مؤمنان]] باید [[پرهیزکار]] و [[راستگو]] باشند<ref>رشید رضا، محمد، المنار، ج۱۱، ص۷۲؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.</ref>.
#در برخی از احادیثی که [[محدثان]] [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] کرده‌اند، صادقین را بر [[علی]]{{ع}} و گاهی بر [[علی]] و [[اصحاب]] او یا بر [[علی]] و [[اهل بیت]] او [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۲۸۷؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۰- ۵۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۰۶.</ref>.
#در برخی دیگر از [[روایات]] صادقین بر [[محمد و آل محمد|محمد (ص) و اهل بیتش (ع)]] [[تطبیق]] شده است<ref>حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
#در مجامع [[روایی]] [[شیعه]] [[احادیث]] زیادی صادقین را بر [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۲.</ref>. چنان که [[شیخ صدوق]] از [[امیرمؤمنان]] [[روایت]] کرده که وقتی آیه صادقین نازل گردید، فردی از [[پیامبر]]{{صل}} پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ [[پیامبر]]{{صل}} پاسخ داد: مأموران به [[همراهی]] با صادقین عام است و همه [[مؤمنان]] را شامل می‌شود، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]]{{ع}} و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد<ref> ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۹؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>.


==ارزیابی==
== [[آیه صادقین]] و شأن نزول آن ==
*در نقد چهار نظریه اول باید گفت: این که در برخی از [[آیات]] برای بعضی از [[مؤمنان]] عنوان صادقین اطلاق شده است، تردیدی نیست، ولی این بدان معنا نیست که مراد از صادقین در [[آیه]] مورد بحث آنها باشند، چون بعداً اثبات می‌شود که مقصود از صادقین کسانی هستند که عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] را دارا باشند و این [[مقام]] تنها بر افراد [[معصوم]] قابل [[تطبیق]] است.
{{اصلی|آیه صادقین|شأن نزول آیه صادقین}}
*نظریه پنجم نیز مخدوش است، چون {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عام بوده و اختصاص آن به سه فرد متخلف [[دلیل]] نداشت.
[[خداوند]] در [[آیه]] ۱۱۹ [[سوره توبه]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>، ای کسانی که به [[آیین اسلام]] [[ایمان]] آورده‌اید، از [[مخالفت]] با [[دستورات]] خداوند بپرهیزید و با صادقین همراه باشید [از صادیقین [[پیروی]] کنید]. این آیه که به همراهی با صادقین [[فرمان]] داده معروف به آیه صادقین است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱.</ref>.
*اما در نظریه ششم بر فرض که کلمه مع در [[ادبیات عرب]] به معنای من به کار رفته باشد، لکن چنین کاربردی غیر رایج بوده و در مورد بحث [[نیازمند]] [[دلیل]] است، در حالی که چنین دلیلی وجود ندارد. [[قرائت]] [[عبدالله بن مسعود]] در این باره نیز شاذ و غیر قابل [[اعتماد]] است<ref>طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۱۱، ص۷۶.</ref>.
*اما سه قول اخیر کاملاً با همدیگر هماهنگ، و مفادش آن است که مقصود از صادقین در [[آیه]] مورد بحث [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]] از [[اهل بیت]] آن [[حضرت]] می‌باشند، و اگر در برخی [[روایات]] فقط [[علی]]{{ع}}[[ ذکر]] شده است بدان جهت است که او نخستین [[پیشوای معصوم]] [[مسلمانان]] پس از [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌باشد.
*بنابراین مراد از صادقین [[کامل‌ترین]] مرتبه [[صدق]]، یعنی کسانی که از [[مقام عصمت]] برخوردارند، می‌باشد در این زمینه دو تقریر ارائه شده است:
#تقریر [[علامه حلی]]: وی در شرح [[کلام]] [[محقق طوسی]] که [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} را از [[دلایل امامت]] [[علی]]{{ع}} دانسته، گفته است: [[خداوند متعال]] به بودن با صادقین [[امر]] کرده است و مقصود از صادقین کسانی‌اند که [[صادق بودن]] آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد [[معصوم]] تحقق نمی‌یابد، زیرا نمی‌توان از [[صادق بودن]] غیر [[معصوم]] [[آگاه]] شد، و به [[اجماع]] [[مسلمانان]] از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} غیر از [[علی]]{{ع}} کسی [[معصوم]] نیست<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۰۳.</ref>.
#تقریر [[فخر رازی]]: او [[آیه]] مورد بحث را [[دلیل]] [[عصمت صادقین]] دانسته و گفته است: جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ}} [[مؤمنان]] را به رعایت [[تقوای الهی]] [[دستور]] داده و از آنان خواسته که با صادقین باشند. از این جا معلوم می‌شود که [[مؤمنان]] [[معصوم]] نیستند و جهت صیانت از [[خطا]] باید از کسانی [[پیروی]] کنند که از [[خطا]] مصون باشند و آنان صادقین هستند، و چون این مطلب ([[مؤمنان]] [[خطاپذیر]]) در همه زمان‌ها تحقق دارد، پس در همه زمان‌ها نیز باید [[معصوم]] وجود داشته باشد تا [[مؤمنان]] از او [[پیروی]] کنند. آن گاه گفته است: [[پیروی از معصوم]] در صورتی ممکن است که [[انسان]] به او عالم باشد، در غیر این صورت [[دستور]] به [[پیروی]] از او [[تکلیف]] به مالایطاق خواهد بود، و چون ما [[انسان]] معینی را به عنوان [[معصوم]] نمی‌شناسیم، بنابراین تنها مجموع [[امت]] باقی می‌ماند که مصداق صادقین باشند و [[مؤمنان]] باید از آنها [[پیروی]] کنند<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.
*سخن [[فخر رازی]] در این که مقصود از صادقین را افراد [[معصوم]] دانسته، [[استوار]] است، اما این که مصداق آن را [[اجماع امت]] بیان کرده [[نادرست]] است، زیرا:
#مسائل مورد [[اجماع امت]] اندک است و نمی‌تواند راهگشای [[مسلمانان]] در [[احکام دینی]] باشد؛
#اگر [[اجماع امت]] مشتمل بر فرد [[معصوم]] نباشد، همچنان احتمال [[خطا]] در مورد آن وجود دارد؛
#با مراجعه به [[قرآن]] ([[آیه تطهیر]]) و [[سنت نبوی]] ([[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و...) به روشنی می‌توان [[معصوم]] بودن [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} را [[شناخت]].
*با توجه به دو تقریر یاد شده می‌توان [[استدلال]] به آیه صادقین را بر [[لزوم]] [[پیروی]] [[مسلمانان]] از [[امامان معصوم]] چنین بیان کرد: [[خداوند]] در آیه صادقین [[مؤمنان]] را به [[پرهیزگاری]] و هماهنگی با صادقین [[دستور]] داده است. و مفاد {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} این است که باید [[مؤمنان]] با صادقین هماهنگ بوده و پیرو آنان باشند. از سوی دیگر در امر [[خداوند]] به [[پیروی]] از صادقین هیچ‌گونه قید و شرطی به کار نرفته است، از این اطلاق دو نکته استفاده می‌شود: یکی این که صادقین کسانی‌اند که در همه زمینه‌های مربوط به [[حیات]] اِرادی خود اعم از [[عقیده]]، [[اخلاق]]، گفتار و [[رفتار]]، صادق‌اند (اطلاق موردی) و دیگری این که آنان در زمینه‌های یادشده در همه حالات صادق‌اند (اطلاق احوالی). بدون [[شک]]، [[صادق بودن]] به گونه یادشده با [[عصمت]] ملازمه دارد. در نتیجه، صادقین معصوم‌اند و [[مؤمنان]] باید از آنان [[پیروی]] کنند.
*نکته پایانی این که صادقین در [[آیه]] مورد بحث همان [[صدیقین]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> هستند<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>.
*بنابراین، دستاورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در [[دنیا]] {{عربی|مَعَ الصِّدِّيقِينَ}} در [[آخرت]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>.


==[[صدیقین]]==
این [[آیه]] در سیاق آیات [[جنگ تبوک]] است که طی آن، سه نفر از [[فرمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} تخلف کردند و از شرکت در [[جنگ]] خودداری نمودند. آنها سپس [[توبه]] کردند و توبه‌شان پذیرفته شد. در ادامه، [[خداوند]] به [[مؤمنین]] [[دستور]] به [[تقوا]] و همراهی با صادقین می‌دهد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۱۸۳.</ref>.
==منابع==
* [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']]
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید''']]


==جستارهای وابسته==
== دلیل معصوم بودن صادقین ==
{{فهرست اثر}}
مراد از صادقین معنای متعارفی که همه مؤمنین را در بر بگیرد نیست؛ بلکه مراد گروه خاصی از مؤمنین هستند که خداوند صداقت آنان را در [[اعتقاد]] و عمل [[تأیید]] کرده باشد؛ تا به آنجا که ایشان مانند [[انبیاء الهی]] {{عم}}، قابلیت اسوه قرار گرفتن برای دیگران را واجد هستند. لازم است چنین افرادی، اولاً، [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] و ثانیاً، مؤیَّد به [[علوم]] ربّانی باشند. حال بیان منطقی [[برهان]] را طیّ چند قیاس تبیین می‌نماییم.
{{ستون-شروع|5}}
 
=== [[اثبات]] [[اسوه]] بودن صادقین ===
اولاً، بنابر [[امر الهی]] در [[آیات]] گوناگون و از جمله [[آیه]] مورد بحث، می‌گوییم: اگر اصل در [[اوامر الهی]] در [[قرآن]] حمل بر [[وجوب]] است، مگر آنکه قرینه‌ای برخلاف آن باشد، پس در [[آیات قرآن]] بیش از هر [[واجب]] دیگر از قبیل [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] و غیره، امر به [[تقوا]] آمده است؛ از جمله در آیه مورد [[استدلال]]، با تأکید می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>.
 
ثانیاً، [[امتثال امر]] واجب، نیازمند اسوه و [[الگو]] است.
 
نتیجه آنکه: [[حفظ]] تقوا و امتثال امر الهی در رعایت تقوا، نیازمند اسوه است.
 
=== [[معصوم]] و عالم به [[علوم الهی]] بودن صادقین ===
با بهره‌گیری از نتیجه قیاس قبل، می‌توانیم [[عصمت]] و [[علم الهی]] صادقین مذکور در آیه را اثبات نماییم؛ به این ترتیب که بگوییم: [[دستور]] [[آیه شریفه]] مبنی بر [[ضرورت]] معیّت دائمی با صادقین، اسوه بودن دائمی آنان را ثابت می‌نماید. بنابراین می‌گوییم:
 
اوّلاً، صادقین اسوۀ [[مؤمنان]] در امتثال امر وجوبی [[پروردگار]] در حفظ تقوا هستند.
 
ثانیاً، اسوه [[الهی]] باید معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربّانی باشد.
 
نتیجه آنکه: صادقین مذکور در آیه شریفه (عده خاصی از [[مؤمنین]] هستند که هرگز تخطی از [[فرامین الهی]] ننموده اند) معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربّانی هستند.
 
همین [[سیر]] برهان در ضرورت وجود دائمی [[اولیای الهی]] در میان [[مردم]] و اثبات سایر مقامات امام را می‌توان با استفاده از [[روایات]] وارده نیز برداشت نمود.
 
=== [[ضرورت وجود دائمی امام]] در میان مردم ===
با عنایت به اینکه امر الهی در حفظ تقوا دائمی است و عقلاً امر به شیء، امر به مقدمات و ملازمات آن است، پس [[ضرورت]] وجود [[اسوه]]، به عنوان لازمه [[تقوا]]، دائماً در میان [[مردم]] ضروری است. همان طور که بارها در طی براهین عقلی اشاره شد، وجود [[قرآن]] و یا بیانات [[نبوی]] {{صل}} در میان مردم تا زمانی که مبیّنی [[الهی]] در کنار آن وجود نداشته باشد، [[رافع]] [[اختلاف]] در برداشت‌های گوناگون و قرائت‌های مختلف از آن دو نیست؛ لذا [[امت]] دائماً محتاج [[مقام عصمت]] است تا [[امام]] آنان در [[حفظ]] [[تقوای الهی]] باشد. استفاده دیگری که از [[آیه]] مورد [[استدلال]] می‌توان نمود، ضرورت مهتدی بودن بلاواسطه امام به [[هدایت الهی]] است؛ زیرا بنا بر آنکه صادقین درآیه اسوه‌ای الهی در ارائه [[فرامین]] [[پروردگار]] هستند، می‌باید حجّتی الهی در ارائه ملاک و [[میزان]] تقوا برای امت باشند و [[حجت الهی]] عقلاً لازم است که خود مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref>.
 
== مصداق صادقین ==
{{اصلی|مصداق‌شناسی صادقین}}
در اینکه مصداق صادقین چه کسانی هستند دو قول است:
# [[شیعه]]: بر پایه [[روایات]] و با توجه به مفهوم صادقین، مصداق صادقین [[اهل‌بیت]] پیامبرند.
# [[اهل‌ سنت]]: در تشخیص مصداق صادقین [[اختلاف]] نظر و دستِ‌کم چهار دیدگاه دارند.
 
=== [[ادله]] [[شیعه]] بر مدعای خود ===
[[بهترین]] راه تشخیص مصداق صادقین، مراجعه به قول [[امین]] [[وحی]] حضرت ختمی [[مرتبت]] [[پیامبر خاتم|محمد بن عبدالله]] {{صل}} است. ایشان در [[روایات]] متعددی که [[اهل سنت]] برخی از آن [[روایات]] را در کتاب‌های خود آورده‌اند، مصادیق صادقین را مشخص و معین کرده‌اند: "هنگامی که آیه صادقین نازل گردید، [[سلمان]] از [[پیامبر]] پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ [[پیامبر]] پاسخ دادند: مأموران به [[همراهی]] با صادقین عام است و همه [[مؤمنان]] را در بر میگیرد، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]] و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} فَقَالَ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ فَقَالَ أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةٌ لِأَنَّ جَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ أُمِرُوا بِذَلِكَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}؛ اکمال‌الدین، ص۲۶۲، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ص۵۲.</ref>
 
{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ بِأَجْمَعِهِمْ أَنْ يَخَافُوا اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ}}<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۵.</ref>.
 
{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً<ref>حسکانی، عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>؛ ایضاً فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: مَعَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۱۲۱.</ref>
 
== صادقین و صدّیقین ==
{{اصلی|صدیقین}}
“صادقین” در [[حقیقت]]، همان [[صدیقین]] در آیه دیگر [[قرآن]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>.
 
صدیق کسی است که ملازم با [[صدق]] است<ref>معجم مقاییس اللغة، ص۵۸۸.</ref>، یعنی در همه حالات و امور با صدق همراه است و کسی است که رفتارش تصدیق‌کننده گفتار اوست و همواره تصدیق کننده [[حق]] است<ref>لسان العرب، ج۸، ص۲۱۴.</ref>. در تعبیری دیگر، صدیق کسی است که در [[عقیده]] و گفتارش صادق است و [[رفتار]] او حقانیت صدق او را [[اثبات]] می‌کند<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷.</ref>.
 
[[اطاعت از خدا]] و [[رسول خدا]] به این است که [[انسان]] از قرآن و [[سنت]] [[پیروی]] کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از [[پیشوایان معصوم]] [[اطاعت]] نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی می‌شناسند و در رعایت آن، کم‌ترین لغزشی ندارند و آنان همان [[پیشوایان]] معصوم‌اند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان “صادقین” و در [[آیه ۵۹ سوره نساء]] با عنوان «اولی الامر» یاد شده است.
 
بدیهی است هر کسی در [[دنیا]] پیرو [[پیامبر]] و پیشوایان معصوم باشد، در [[آخرت]] نیز با آنان [[محشور]] خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> همان است که در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بیان شده است و دست‌آورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در دنیا، {{عربی|مع الصدیقین}} در [[قیامت]] است.
 
[[گواه]] بر این مطلب آن است که در روایات اهل بیت {{عم}}، همان گونه که “صادقین” در آیه ۱۱۹ [[سوره توبه]] بر [[امامان معصوم]] {{عم}} تطبیق شده است، “صدیقین” در [[آیه]] ۶۹ [[سوره نساء]] نیز بر آنان تطبیق گردیده است، چنان که [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که پس از [[تلاوت]] آیه یاد شده فرمود: {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ‏ الصِّدِّيقُونَ‏ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ‏ الصَّالِحُونَ‏ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ‏ كَمَا سَمَّاكُمُ‏ اللَّهُ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۳.</ref>؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مصداق نبیین است و ما مصداق [[صدیقین]] و [[شهداء]] هستیم و شما مصداق [[صالحان]] هستید. پس همان گونه که [[خداوند]] شما را [[صالح]] نامیده است، به نشانه‌های [[صلاح]] آراسته گردید<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۷.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آیه صادقین]]
* [[آیه صادقین]]
* [[مقام صادقین]]
* [[مقام صادقین]]
خط ۵۸: خط ۷۸:
* [[صدق در گفتار]]
* [[صدق در گفتار]]
* [[صدق در اراده]]
* [[صدق در اراده]]
* [[صدق در دین داری]]
* [[صدق در دین‌داری]]
* [[صدق در عزم]]
* [[صدق در نیت]]
* [[صدق در وفای به عزم]]
* [[صدق عملی]]
* [[صدق عملی]]
* [[آثار صدق]]
* [[آثار صدق]]
* [[استمرار در صدق]]
* [[تصدیق صادق]]
* [[ثواب صدق]]
* [[روایات صدق]]
* [[روایات صدق]]
* [[ستایش صدق]]
* [[ستایش صدق]]
* [[شناخت صدق]]
* [[علایم صدق]]
* [[علایم صدق]]
* [[مراتب صدق]]
* [[مراتب صدق]]
* [[هیبت صادق]]
* [[دروغ]]
* [[دروغ]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


{{امامت شناسی}}
[[رده:آیه صادقین]]
[[رده:صادقین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۰

صدق در برابر کذب به معنای مطابقت حکم با واقع است. خداوند در آیه ۱۱۹ سوره توبه معروف به آیه صادقین فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ. مراد از صادقین معنای متعارفی که همه مؤمنین را در بر بگیرد نیست؛ بلکه مراد گروه خاصی از مؤمنین هستند که خداوند صداقت آنان را در اعتقاد و عمل تأیید کرده باشد؛ تا به آنجا که ایشان مانند انبیاء الهی (ع)، قابلیت اسوه قرار گرفتن برای دیگران را واجد هستند. لازم است چنین افرادی، اولاً، معصوم به عصمت الهی و ثانیاً، مؤیَّد به علوم ربّانی باشند که بر پایه روایات مصداق صادقین اهل‌بیت پیامبر هستند.

معناشناسی صدق

«صدق» در لغت به معنای مطابقت حکم با واقع است[۱]. صدق در برابر کذب در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا آینده، به صورت وعده باشد یا به گونه‌ای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند امر و نهی و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست؛ مثلاً کسی که می‌پرسد آیا زید در خانه است یا نه، مدلول ضمنی یا التزامی کلام او این است که او از جهل خود نسبت به بودن زید در خانه خبر می‌دهد. زمخشری گفته است: صادقین کسانی‌اند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق می‌باشند[۲].

در توصیف خبر به صدق، دو مطلب را می‌توان مقیاس گرفت: یکی واقعیت خارجی و دیگری اعتقاد گوینده. بر این اساس، اگر فرد مسلمان بگوید: “محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است”، سخن او از هر دو جهت صادق است، ولی اگر فرد کافر این سخن را بگوید، تنها از نظر مطابقت سخن او با عالم واقع و نفس الامر صادق است؛ نه از نظر اعتقاد درونی. از این رو خداوند، منافقان را در این گفتار که: ﴿نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ[۳] تکذیب کرده است: ﴿وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ[۴]. پس صدق و کذب، وصف اعتقاد نیز واقع می‌شوند و گفته می‌شود فلان فرد در اعتقاداتش صادق یا کاذب است.

نتیجه آنکه “صدق” در اصل، وصفِ گفتاری است که با واقعیت خارجی مطابقت دارد، ولی از آنجا که بر عقیده، نیت و عزم و اراده نیز قول اطلاق می‌گردد، آنها نیز به صفت صدق و راستی توصیف می‌شوند و گفته می‌شود عقیده یا نیت یا اراده راست. بر این اساس، کسی که عقیده‌اش با نفس‌الامر مطابقت داشته باشد یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد یا به اراده خویش جامه عمل بپوشاند، صادق در عقیده و نیت و اراده نامیده می‌شود[۵].[۶]

آیه صادقین و شأن نزول آن

خداوند در آیه ۱۱۹ سوره توبه فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۷]، ای کسانی که به آیین اسلام ایمان آورده‌اید، از مخالفت با دستورات خداوند بپرهیزید و با صادقین همراه باشید [از صادیقین پیروی کنید]. این آیه که به همراهی با صادقین فرمان داده معروف به آیه صادقین است[۸].

این آیه در سیاق آیات جنگ تبوک است که طی آن، سه نفر از فرمان رسول خدا (ص) تخلف کردند و از شرکت در جنگ خودداری نمودند. آنها سپس توبه کردند و توبه‌شان پذیرفته شد. در ادامه، خداوند به مؤمنین دستور به تقوا و همراهی با صادقین می‌دهد[۹].

دلیل معصوم بودن صادقین

مراد از صادقین معنای متعارفی که همه مؤمنین را در بر بگیرد نیست؛ بلکه مراد گروه خاصی از مؤمنین هستند که خداوند صداقت آنان را در اعتقاد و عمل تأیید کرده باشد؛ تا به آنجا که ایشان مانند انبیاء الهی (ع)، قابلیت اسوه قرار گرفتن برای دیگران را واجد هستند. لازم است چنین افرادی، اولاً، معصوم به عصمت الهی و ثانیاً، مؤیَّد به علوم ربّانی باشند. حال بیان منطقی برهان را طیّ چند قیاس تبیین می‌نماییم.

اثبات اسوه بودن صادقین

اولاً، بنابر امر الهی در آیات گوناگون و از جمله آیه مورد بحث، می‌گوییم: اگر اصل در اوامر الهی در قرآن حمل بر وجوب است، مگر آنکه قرینه‌ای برخلاف آن باشد، پس در آیات قرآن بیش از هر واجب دیگر از قبیل نماز و روزه و حج و غیره، امر به تقوا آمده است؛ از جمله در آیه مورد استدلال، با تأکید می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۱۰].

ثانیاً، امتثال امر واجب، نیازمند اسوه و الگو است.

نتیجه آنکه: حفظ تقوا و امتثال امر الهی در رعایت تقوا، نیازمند اسوه است.

معصوم و عالم به علوم الهی بودن صادقین

با بهره‌گیری از نتیجه قیاس قبل، می‌توانیم عصمت و علم الهی صادقین مذکور در آیه را اثبات نماییم؛ به این ترتیب که بگوییم: دستور آیه شریفه مبنی بر ضرورت معیّت دائمی با صادقین، اسوه بودن دائمی آنان را ثابت می‌نماید. بنابراین می‌گوییم:

اوّلاً، صادقین اسوۀ مؤمنان در امتثال امر وجوبی پروردگار در حفظ تقوا هستند.

ثانیاً، اسوه الهی باید معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربّانی باشد.

نتیجه آنکه: صادقین مذکور در آیه شریفه (عده خاصی از مؤمنین هستند که هرگز تخطی از فرامین الهی ننموده اند) معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربّانی هستند.

همین سیر برهان در ضرورت وجود دائمی اولیای الهی در میان مردم و اثبات سایر مقامات امام را می‌توان با استفاده از روایات وارده نیز برداشت نمود.

ضرورت وجود دائمی امام در میان مردم

با عنایت به اینکه امر الهی در حفظ تقوا دائمی است و عقلاً امر به شیء، امر به مقدمات و ملازمات آن است، پس ضرورت وجود اسوه، به عنوان لازمه تقوا، دائماً در میان مردم ضروری است. همان طور که بارها در طی براهین عقلی اشاره شد، وجود قرآن و یا بیانات نبوی (ص) در میان مردم تا زمانی که مبیّنی الهی در کنار آن وجود نداشته باشد، رافع اختلاف در برداشت‌های گوناگون و قرائت‌های مختلف از آن دو نیست؛ لذا امت دائماً محتاج مقام عصمت است تا امام آنان در حفظ تقوای الهی باشد. استفاده دیگری که از آیه مورد استدلال می‌توان نمود، ضرورت مهتدی بودن بلاواسطه امام به هدایت الهی است؛ زیرا بنا بر آنکه صادقین درآیه اسوه‌ای الهی در ارائه فرامین پروردگار هستند، می‌باید حجّتی الهی در ارائه ملاک و میزان تقوا برای امت باشند و حجت الهی عقلاً لازم است که خود مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد[۱۱].

مصداق صادقین

در اینکه مصداق صادقین چه کسانی هستند دو قول است:

  1. شیعه: بر پایه روایات و با توجه به مفهوم صادقین، مصداق صادقین اهل‌بیت پیامبرند.
  2. اهل‌ سنت: در تشخیص مصداق صادقین اختلاف نظر و دستِ‌کم چهار دیدگاه دارند.

ادله شیعه بر مدعای خود

بهترین راه تشخیص مصداق صادقین، مراجعه به قول امین وحی حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) است. ایشان در روایات متعددی که اهل سنت برخی از آن روایات را در کتاب‌های خود آورده‌اند، مصادیق صادقین را مشخص و معین کرده‌اند: "هنگامی که آیه صادقین نازل گردید، سلمان از پیامبر پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ پیامبر پاسخ دادند: مأموران به همراهی با صادقین عام است و همه مؤمنان را در بر میگیرد، ولی صادقون، خاص است و به برادرم علی و دیگر جانشینان من تا روز قیامت اختصاص دارد"[۱۲]

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ بِأَجْمَعِهِمْ أَنْ يَخَافُوا اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ»[۱۳].

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً[۱۴]؛ ایضاً فِي قَوْلِهِ: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ قَالَ: مَعَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[۱۵].[۱۶]

صادقین و صدّیقین

“صادقین” در حقیقت، همان صدیقین در آیه دیگر قرآن است: ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۱۷].

صدیق کسی است که ملازم با صدق است[۱۸]، یعنی در همه حالات و امور با صدق همراه است و کسی است که رفتارش تصدیق‌کننده گفتار اوست و همواره تصدیق کننده حق است[۱۹]. در تعبیری دیگر، صدیق کسی است که در عقیده و گفتارش صادق است و رفتار او حقانیت صدق او را اثبات می‌کند[۲۰].

اطاعت از خدا و رسول خدا به این است که انسان از قرآن و سنت پیروی کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از پیشوایان معصوم اطاعت نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی می‌شناسند و در رعایت آن، کم‌ترین لغزشی ندارند و آنان همان پیشوایان معصوم‌اند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان “صادقین” و در آیه ۵۹ سوره نساء با عنوان «اولی الامر» یاد شده است.

بدیهی است هر کسی در دنیا پیرو پیامبر و پیشوایان معصوم باشد، در آخرت نیز با آنان محشور خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۲۱] همان است که در آیه ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۲۲] بیان شده است و دست‌آورد ﴿مَعَ الصَّادِقِينَ در دنیا، مع الصدیقین در قیامت است.

گواه بر این مطلب آن است که در روایات اهل بیت (ع)، همان گونه که “صادقین” در آیه ۱۱۹ سوره توبه بر امامان معصوم (ع) تطبیق شده است، “صدیقین” در آیه ۶۹ سوره نساء نیز بر آنان تطبیق گردیده است، چنان که ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که پس از تلاوت آیه یاد شده فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ‏ الصِّدِّيقُونَ‏ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ‏ الصَّالِحُونَ‏ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ‏ كَمَا سَمَّاكُمُ‏ اللَّهُ»[۲۳]؛ پیامبر اکرم (ص) مصداق نبیین است و ما مصداق صدیقین و شهداء هستیم و شما مصداق صالحان هستید. پس همان گونه که خداوند شما را صالح نامیده است، به نشانه‌های صلاح آراسته گردید[۲۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.
  2. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.
  3. «گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی» سوره منافقون، آیه ۱.
  4. «و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
  5. الصدق بحسب الأصل مطابقة القول و الخبر الخارج، و یوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج، ثم لما عد کل من الاعتقاد و العزم- الإرادة - قولا، توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج و صادقا إذا عمل بما اعتقده، و صادقا إذا أتی بما یریده و یعزم علیه علی الجدّ؛ المیزان، ج۹، ص۴۰۲.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱ و آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
  7. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  8. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱.
  9. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۳.
  10. «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
  11. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص۲۰۵ ـ ۲۰۷.
  12. «أَنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ فَقَالَ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ فَقَالَ أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةٌ لِأَنَّ جَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ أُمِرُوا بِذَلِكَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ اکمال‌الدین، ص۲۶۲، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ص۵۲.
  13. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۵.
  14. حسکانی، عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.
  15. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۹۰.
  16. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۲۱.
  17. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  18. معجم مقاییس اللغة، ص۵۸۸.
  19. لسان العرب، ج۸، ص۲۱۴.
  20. المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۷.
  21. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  22. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  23. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۳.
  24. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۸۷.