بنی حجر بن وهب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:


===بنی حجر و [[حکومت امام علی]]{{ع}}===
===بنی حجر و [[حکومت امام علی]]{{ع}}===
پس از فتوحات اسلامی، جمع زیادی از [[مردم]] بنی حجر، همراه با دیگر طوایف [[قبیله]] بزرگ کنده در [[کوفه]] ساکن شدند<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۱۲.</ref>. در پی سکونت این [[قوم]] در کوفه، برخی از آنان [[گرایش عثمانی]] به خود گرفتند؛ چندان که نقل است چون علیّ بن أبی طالب به کوفه وارد شد، [[اصحاب]] او شروع به [[ناسزاگویی]] از عثمان بن عفّان کردند. بنی ارقم - و در رأس آنان عدی بن عمیرة بن فروة بن زرارة بن ارقم بن نعمان از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} -<ref>خلیفة بن خیاط، طبقات خلیفه، ص۱۳۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱۷؛ ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱۱، ص۴۱۲۱.</ref> لب به [[اعتراض]] گشودند و گفتند: ما در سرزمینی که عثمان در آن [[ناسزا]] گفته می‌‌شود [[منزل]] نخواهیم کرد. از این رو از [[کوفه]] خارج شده به [[شام]] رفتند. این گروه را که جمعی از [[مردم]] دیگر [[طوایف]] کنده - از جمله [[بنی أحمز بن عمرو]]، بعضی از مردم [[بنی حارث بن عدی]] و بنو الأجذم از [[طایفه]] [[بنی حجر بن وهب]] - نیز، [[همراهی]] می‌‌کردند، بر معاویه وارد شدند. عدی بن عمیره - به عنوان بزرگ این جمع - به سخن پرداخت و خروج این جمع بزرگ از [[قبیله کنده]] را در راستای [[سرزنش]] علی{{ع}} ذکر کرد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹. نیز ر.ک: ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۶.</ref>. معاویه نیز، آنان را ابتدا در جزیره و سپس در رهاء<ref>شهری است در جزیره بین موصل و شام. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۰۶)</ref>[[منزل]] داد<ref>ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۱۳. ابن کلبی و ابن اثیر در شرح چگونگی این سکونت نوشته اند: «هر گاه مردم عراق بر معاویه وارد می‌‌شدند از ترس این که افکارشان بر مردم عراق تأثیر بگذارد، آنها را در جزیره ساکن می‌‌کرد. بر این اساس، پس از ورود بنی ارقم به شام، معاویه آنها را در نصیبین منزل داد و اقطاعاتی برای آنها در نظر گرفت. سپس نامه ای به آنها نوشت با این دلیل که من از جان شما به جهت عقرب های(یا سرما و سختی‌های زیاد) منطقه بیم دارم در رها منزل داد و اقطاعاتی برای ایشان انجام داد». (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۱۳)</ref>. به نظر می‌‌رسد این گروه از بنی حجری‌ها، - بمانند بنی ارقمی‌ها - در پی آغاز [[نبرد صفین]]، به صف [[یاران]] معاویه پیوسته باشند و همراه با او در [[صفین]] علیه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} وارد [[پیکار]] شده باشند<ref>ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۹۵؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۴۴.</ref>. با این وصف از بنی حجری‌های ساکن [[کوفه]]، بودن جمعی از ایشان که در [[دفاع]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[صفین]] حضور یافتند که عبدالرّحمان و [[فروه]] پسران [[إیاس بن سلمة بن حجر]] از شهدای صفین از آن جمله‌اند<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>
پس از فتوحات اسلامی، جمع زیادی از [[مردم]] بنی حجر، همراه با دیگر طوایف [[قبیله]] بزرگ کنده در [[کوفه]] ساکن شدند<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۱۲.</ref>. در پی سکونت این [[قوم]] در کوفه، برخی از آنان [[گرایش عثمانی]] به خود گرفتند؛ چندان که نقل است چون علیّ بن أبی طالب به کوفه وارد شد، [[اصحاب]] او شروع به [[ناسزاگویی]] از عثمان بن عفّان کردند. بنی ارقم - و در رأس آنان عدی بن عمیرة بن فروة بن زرارة بن ارقم بن نعمان از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} -<ref>خلیفة بن خیاط، طبقات خلیفه، ص۱۳۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱۷؛ ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱۱، ص۴۱۲۱.</ref> لب به [[اعتراض]] گشودند و گفتند: ما در سرزمینی که عثمان در آن [[ناسزا]] گفته می‌‌شود [[منزل]] نخواهیم کرد. از این رو از [[کوفه]] خارج شده به [[شام]] رفتند. این گروه را که جمعی از [[مردم]] دیگر [[طوایف]] کنده - از جمله [[بنی أحمز بن عمرو]]، بعضی از مردم [[بنی حارث بن عدی]] و بنو الأجذم از [[طایفه]] بنی حجر بن وهب - نیز، [[همراهی]] می‌‌کردند، بر معاویه وارد شدند. عدی بن عمیره - به عنوان بزرگ این جمع - به سخن پرداخت و خروج این جمع بزرگ از [[قبیله کنده]] را در راستای [[سرزنش]] علی{{ع}} ذکر کرد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹. نیز ر.ک: ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۶.</ref>. معاویه نیز، آنان را ابتدا در جزیره و سپس در رهاء<ref>شهری است در جزیره بین موصل و شام. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۰۶)</ref>[[منزل]] داد<ref>ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۱۳. ابن کلبی و ابن اثیر در شرح چگونگی این سکونت نوشته اند: «هر گاه مردم عراق بر معاویه وارد می‌‌شدند از ترس این که افکارشان بر مردم عراق تأثیر بگذارد، آنها را در جزیره ساکن می‌‌کرد. بر این اساس، پس از ورود بنی ارقم به شام، معاویه آنها را در نصیبین منزل داد و اقطاعاتی برای آنها در نظر گرفت. سپس نامه ای به آنها نوشت با این دلیل که من از جان شما به جهت عقرب های(یا سرما و سختی‌های زیاد) منطقه بیم دارم در رها منزل داد و اقطاعاتی برای ایشان انجام داد». (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۱۳)</ref>. به نظر می‌‌رسد این گروه از بنی حجری‌ها، - بمانند بنی ارقمی‌ها - در پی آغاز [[نبرد صفین]]، به صف [[یاران]] معاویه پیوسته باشند و همراه با او در [[صفین]] علیه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} وارد [[پیکار]] شده باشند<ref>ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۹؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۹۵؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۴۴.</ref>. با این وصف از بنی حجری‌های ساکن [[کوفه]]، بودن جمعی از ایشان که در [[دفاع]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[صفین]] حضور یافتند که عبدالرّحمان و [[فروه]] پسران [[إیاس بن سلمة بن حجر]] از شهدای صفین از آن جمله‌اند<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>


===[[بنی حجر]] و تعامل با [[دولت]] [[بنی امیه]]===
===[[بنی حجر]] و تعامل با [[دولت]] [[بنی امیه]]===
خط ۳۳: خط ۳۳:
بنی حجری‌ها در دوره‌های متأخرتر دوران [[حکومت بنی امیه]] نیز، در کسوت [[زمامداری]] بلاد، خدمات شایانی به بنی امیه و نیز [[بنی عباس]] نمودند. عبیدالله بن عباس بن یزید بن اسود بن سلمة بن حجر از مشهورترین این افراد است. وی در زمان استانداری [[خالد بن عبدالله قسری]] [[استاندار فارس]]، زمان استانداری [[یوسف بن عمر]]، [[حاکم کوفه]]، زمان امارت [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] [[رییس]] پلیس ([[شرطه]]) او، در زمان [[سفاح عباسی]] [[حاکم]] قنسرّین و در زمان [[حکومت]] [[منصور دوانیقی]] حاکم [[ارمینیه]] برای او بود و در همین کسوت هم در [[ارمنیه]] در گذشت<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۵؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۷.</ref>. وی در ایام امارت خود در [[کوفه]]، با [[هجوم]] [[خوارج]] به [[رهبری]] [[ضحاک بن قیس بن حصین شیبانی خارجی]] به کوفه مواجه گردید و همراه با برادرش جعفر - که [[ولایت]] مناطق حواشی دجله را بر عهده داشت - بین کوفه و جزیره به [[مبارزه]] با آنها پرداخت تا این که برادرش جعفر کشته شد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۳۳-۲۳۴. در جریان قیام ضحاک بن قیس بن حصین شیبانی خارجی، مسکین بن حسن محلّمی خارجی به فرات رسید و عبیدالله بن عباس بن یزید بن اسود بن سلمة بن حجر بن وهب در حاشیه فرات به او رسید و چون او را دید پل فرات را خراب کرد و به کوفه بازگشت. (بلاذری، انساب الاشراف، ج۹، ص۲۵۵)</ref>.
بنی حجری‌ها در دوره‌های متأخرتر دوران [[حکومت بنی امیه]] نیز، در کسوت [[زمامداری]] بلاد، خدمات شایانی به بنی امیه و نیز [[بنی عباس]] نمودند. عبیدالله بن عباس بن یزید بن اسود بن سلمة بن حجر از مشهورترین این افراد است. وی در زمان استانداری [[خالد بن عبدالله قسری]] [[استاندار فارس]]، زمان استانداری [[یوسف بن عمر]]، [[حاکم کوفه]]، زمان امارت [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] [[رییس]] پلیس ([[شرطه]]) او، در زمان [[سفاح عباسی]] [[حاکم]] قنسرّین و در زمان [[حکومت]] [[منصور دوانیقی]] حاکم [[ارمینیه]] برای او بود و در همین کسوت هم در [[ارمنیه]] در گذشت<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۵؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۲۷.</ref>. وی در ایام امارت خود در [[کوفه]]، با [[هجوم]] [[خوارج]] به [[رهبری]] [[ضحاک بن قیس بن حصین شیبانی خارجی]] به کوفه مواجه گردید و همراه با برادرش جعفر - که [[ولایت]] مناطق حواشی دجله را بر عهده داشت - بین کوفه و جزیره به [[مبارزه]] با آنها پرداخت تا این که برادرش جعفر کشته شد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۳۳-۲۳۴. در جریان قیام ضحاک بن قیس بن حصین شیبانی خارجی، مسکین بن حسن محلّمی خارجی به فرات رسید و عبیدالله بن عباس بن یزید بن اسود بن سلمة بن حجر بن وهب در حاشیه فرات به او رسید و چون او را دید پل فرات را خراب کرد و به کوفه بازگشت. (بلاذری، انساب الاشراف، ج۹، ص۲۵۵)</ref>.


[[همراهی]] و حضور در [[شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] نیز از دیگر [[اخبار]] مهم [[اسلامی]] این [[قوم]] در [[دوران بنی امیه]] است. پس از انجام این [[شورش]] و [[شکست]] آن در [[دیر جماجم]] در [[سال ۸۳ هجری]]، [[حجاج بن یوسف ثقفی]] دستور [[قتل]] [[عمر بن ابوقره کندی حجری]] - از اشراف این قوم - را به جهت مشارکت در این [[قیام]] صادر کرد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۸۹.</ref>. برخی نقل‌ها هم، حاکی از آن است که حجاج به عمرو بن ابی [[قره]] کندی حجری - که مردی معتبر بود و خاندانی کهن داشت، -[[امان]] داد. پس او را فرا خواند و به [[توبیخ]] و [[شماتت]] او پرداخت<ref>حجاج بدو گفت: «ای عمر؛ تو به من می‌‌گفتی که ابن اشعث را خوش نداری و پیش از او اشعث را خوش نمی‌داشته‌ای، آنگاه پیرو عبدالرحمن شدی به خدا پیروی آنها را ناخوش نداشتی اما از این کار طرفی نبستی». (محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۳۷۴)</ref>. [[شورش یزید بن مهلب]] هم از دیگر عرصه‌هایی بود که [[بنی حجر بن وهب]] در آن به مشارکت پرداخته بودند. اکتل بن عباس یکی از نامداران این [[قوم]] بود که سمت [[فرماندهی]] [[تیراندازان]] [[سپاه]] [[مسلمة بن عبدالملک بن مروان]] را در [[نبرد]] با یزید بن مهلب، ([[سال ۱۰۲ هجری]])عهده دار بود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref>.
[[همراهی]] و حضور در [[شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] نیز از دیگر [[اخبار]] مهم [[اسلامی]] این [[قوم]] در [[دوران بنی امیه]] است. پس از انجام این [[شورش]] و [[شکست]] آن در [[دیر جماجم]] در [[سال ۸۳ هجری]]، [[حجاج بن یوسف ثقفی]] دستور [[قتل]] [[عمر بن ابوقره کندی حجری]] - از اشراف این قوم - را به جهت مشارکت در این [[قیام]] صادر کرد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۸۹.</ref>. برخی نقل‌ها هم، حاکی از آن است که حجاج به عمرو بن ابی [[قره]] کندی حجری - که مردی معتبر بود و خاندانی کهن داشت، -[[امان]] داد. پس او را فرا خواند و به [[توبیخ]] و [[شماتت]] او پرداخت<ref>حجاج بدو گفت: «ای عمر؛ تو به من می‌‌گفتی که ابن اشعث را خوش نداری و پیش از او اشعث را خوش نمی‌داشته‌ای، آنگاه پیرو عبدالرحمن شدی به خدا پیروی آنها را ناخوش نداشتی اما از این کار طرفی نبستی». (محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۳۷۴)</ref>. [[شورش یزید بن مهلب]] هم از دیگر عرصه‌هایی بود که بنی حجر بن وهب در آن به مشارکت پرداخته بودند. اکتل بن عباس یکی از نامداران این [[قوم]] بود که سمت [[فرماندهی]] [[تیراندازان]] [[سپاه]] [[مسلمة بن عبدالملک بن مروان]] را در [[نبرد]] با یزید بن مهلب، ([[سال ۱۰۲ هجری]])عهده دار بود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref>.


علاوه بر آن، [[نبرد با خوارج]] نیز از دیگر وقایع و حوادثی بود که بنی حجر بن وهب در آن به نقش‌آفرینی پرداختند. از جمله این افراد، [[سأسلة بن حسین بن عباس]] - از تک سواران این قوم - بود که در نبرد با خوارج، موفق به [[قتل]] [[عبیده]] خارجی شد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۷.</ref>.
علاوه بر آن، [[نبرد با خوارج]] نیز از دیگر وقایع و حوادثی بود که بنی حجر بن وهب در آن به نقش‌آفرینی پرداختند. از جمله این افراد، [[سأسلة بن حسین بن عباس]] - از تک سواران این قوم - بود که در نبرد با خوارج، موفق به [[قتل]] [[عبیده]] خارجی شد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۷.</ref>.
۷۳٬۱۶۴

ویرایش