امام حسین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
[[پیامبر]] بارها در سخنانش به پیوند خود با [[امام حسین]]{{ع}} اشاره می‌کند و بدین وسیله [[امت]] خود را به پیروی از وی و فرزندانش فرا می‌خواند<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۵.</ref>.
[[پیامبر]] بارها در سخنانش به پیوند خود با [[امام حسین]]{{ع}} اشاره می‌کند و بدین وسیله [[امت]] خود را به پیروی از وی و فرزندانش فرا می‌خواند<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۵.</ref>.


== [[فضایل مشترک]] ==
== فضایل مشترک ==
===[[سرور]] [[جوانان]] [[بهشتی]] ===
===[[سرور]] [[جوانان]] بهشتی ===
[[رسول خدا]]{{صل}} در سخنی می‌فرماید: "حسن و حسین{{عم}}، سروران [[جوانان اهل بهشت]] هستند"<ref>{{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۶۹، ح۱۰۶۱۶؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۸۲، ح۴۷۷۸؛ حلیة الأولیاء ج۵، ص۷۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۲، ح۲۴۶؛ نور الابصار، ص۱۲۶.</ref>.
[[رسول خدا]]{{صل}} در سخنی می‌فرماید: "حسن و حسین{{عم}}، سروران جوانان اهل بهشت هستند"<ref>{{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۶۹، ح۱۰۶۱۶؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۸۲، ح۴۷۷۸؛ حلیة الأولیاء ج۵، ص۷۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۲، ح۲۴۶؛ نور الابصار، ص۱۲۶.</ref>.


[[ابن مسعود]] نیز از [[حضرت رسول]] [[روایت]] می‌کند: "این دو فرزندم، حسن و حسین{{عم}}، [[سید]] و [[سرور جوانان اهل بهشت]] هستند و پدرشان از آنها بر‌تر است"<ref>{{متن حدیث|إِبْنايَ هَذانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا}}؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۸۲، ح۴۷۷۹.</ref>.
[[ابن مسعود]] نیز از [[حضرت رسول]] [[روایت]] می‌کند: "این دو فرزندم، حسن و حسین{{عم}}، [[سید]] و سرور جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان از آنها بر‌تر است"<ref>{{متن حدیث|إِبْنايَ هَذانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا}}؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۸۲، ح۴۷۷۹.</ref>.


[[حذیفه]] [[حدیث]] زیبایی از [[رسول اکرم]]{{صل}} در این باره نقل می‌کند: "آیا ندیدی آنچه را پیش از این بر من عارض شد؟ او فرشته‌ای از [[فرشتگان]] بود که پیش از این به [[زمین]] فرود نیامده بود. وی از پروردگارش [[اجازه]] خواست تا به من [[سلام]] کند و مژده دهد که حسن و حسین{{عم}}، سروران جوانان اهل بهشت هستند و [[فاطمه]]، بانوی [[زنان]] [[اهل بهشت]] است"<ref>{{متن حدیث|أَ مَا رَأَيْتَ الْعَارِضَ الَّذِي عَرَضَ لِي قَبْلَ ذلِکَ؟ هُوَ مَلَكٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَا هَبِطَ إِلَى الْأَرْضِ قَطُّ قَبْلَ هَذِهِ اللَّيْلَةِ اسْتَأْذَنَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُسَلِّمَ عَلَيَّ وَ يُبَشِّرَنِي أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۸۶۴ ح۴۷۲۱؛ حلیة الأولیاء، ج۴، ص۱۹۰؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۳، ح۳۴۲۴۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۷.</ref>
[[حذیفه]] [[حدیث]] زیبایی از [[رسول اکرم]]{{صل}} در این باره نقل می‌کند: "آیا ندیدی آنچه را پیش از این بر من عارض شد؟ او فرشته‌ای از [[فرشتگان]] بود که پیش از این به [[زمین]] فرود نیامده بود. وی از پروردگارش [[اجازه]] خواست تا به من [[سلام]] کند و مژده دهد که حسن و حسین{{عم}}، سروران جوانان اهل بهشت هستند و [[فاطمه]]، بانوی [[زنان]] [[اهل بهشت]] است"<ref>{{متن حدیث|أَ مَا رَأَيْتَ الْعَارِضَ الَّذِي عَرَضَ لِي قَبْلَ ذلِکَ؟ هُوَ مَلَكٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَا هَبِطَ إِلَى الْأَرْضِ قَطُّ قَبْلَ هَذِهِ اللَّيْلَةِ اسْتَأْذَنَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُسَلِّمَ عَلَيَّ وَ يُبَشِّرَنِي أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۸۶۴ ح۴۷۲۱؛ حلیة الأولیاء، ج۴، ص۱۹۰؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۳، ح۳۴۲۴۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۷.</ref>
خط ۵۲: خط ۵۲:
# از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده که فرمود: "حسن و حسین، دو گل بهاری من در این [[دنیا]] هستند"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۱۷، باب مناقب المهاجرین و فضلهم، باب مناقب الحسن و الحسین{{عم}}.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>
# از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده که فرمود: "حسن و حسین، دو گل بهاری من در این [[دنیا]] هستند"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۱۷، باب مناقب المهاجرین و فضلهم، باب مناقب الحسن و الحسین{{عم}}.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>


== [[فضایل اختصاصی]] ==
== فضایل اختصاصی ==
=== نام حسین{{ع}} در [[معراج]] ===
=== نام حسین{{ع}} در [[معراج]] ===
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: "زمانی که مرا به معراج بردند، دیدم بر در [[بهشت]] نوشته‌اند: خدایی جز [[خداوند یکتا]] نیست؛ [[محمد]] فرستاده خداست؛ علی صاحب به [[امر خدا]] [[اختیار]] [[مردم]] است و حسن و حسین، دو فرزند [[رسول]] خدایند و [[فاطمه]] [[زهرا]] ([[بنده]]) برگزیده خداست و بر [[منکران]] و [[کینه‌توزان]] نسبت به آنان، [[لعنت]] [[خداوند]] باد"<ref>کتاب سلیم، سلیم بن قیس، ص۲۷۵-۲۷۶.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۴۳.</ref>
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: "زمانی که مرا به معراج بردند، دیدم بر در [[بهشت]] نوشته‌اند: خدایی جز [[خداوند یکتا]] نیست؛ [[محمد]] فرستاده خداست؛ علی صاحب به [[امر خدا]] [[اختیار]] [[مردم]] است و حسن و حسین، دو فرزند [[رسول]] خدایند و [[فاطمه]] [[زهرا]] ([[بنده]]) برگزیده خداست و بر منکران و [[کینه‌توزان]] نسبت به آنان، [[لعنت]] [[خداوند]] باد"<ref>کتاب سلیم، سلیم بن قیس، ص۲۷۵-۲۷۶.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۴۳.</ref>


=== [[مظهر]] [[سخاوت]] و [[شجاعت]] ===
=== مظهر [[سخاوت]] و [[شجاعت]] ===
حضرت فاطمه{{س}} از رسول خدا{{صل}} نقل فرمود: "و به فرزندم حسین، جرئت و سخاوتم را بخشیده‌ام"<ref>{{متن حدیث|...وَ أَمَّا الْحُسَيْنُ فَإِنَّ لَهُ جُرْأَتِي وَ جُودِي...}}؛ کنزالعمال، ج۷، ص۲۶۸، ح۱۸۸۳۹؛ ج۱۲، ص۱۱۳، ح۳۴۲۵۰؛ ص۱۱۷، ح۳۴۲۷۲؛ ج۱۳، ص۶۷۰، ح۳۷۷۰۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۸.</ref>
حضرت فاطمه{{س}} از رسول خدا{{صل}} نقل فرمود: "و به فرزندم حسین، جرئت و سخاوتم را بخشیده‌ام"<ref>{{متن حدیث|...وَ أَمَّا الْحُسَيْنُ فَإِنَّ لَهُ جُرْأَتِي وَ جُودِي...}}؛ کنزالعمال، ج۷، ص۲۶۸، ح۱۸۸۳۹؛ ج۱۲، ص۱۱۳، ح۳۴۲۵۰؛ ص۱۱۷، ح۳۴۲۷۲؛ ج۱۳، ص۶۷۰، ح۳۷۷۰۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۸.</ref>


=== [[پیش‌گویی]] [[پیامبر خدا]] از [[حادثه کربلا]] ===
=== [[پیش‌گویی]] [[پیامبر خدا]] از [[حادثه کربلا]] ===
پیش از آنکه حادثه کربلا اتفاق افتد، [[رسول اکرم]]{{صل}} از آن خبر داده بود. در [[حقیقت]]، [[پیامبر]]، پیشاپیش امتش را از این حادثه جان‌سوز باخبر کرده بود تا [[انسان‌ها]] را بر [[حقانیت امام]] حسین{{ع}} و [[الهی]] بودن نهضتش [[آگاه]] سازد و بر همگان [[اتمام حجت]] کند تا ندای {{متن حدیث|هل من ناصر}} فرزندش را با [[جان]] و [[دل]] پاسخ گویند. در روایتی [[عایشه]] از رسول خدا{{صل}} نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "[[جبرئیل]] به من خبر داد که فرزندم، حسین در [[سرزمین طف]] کشته خواهد شد و این [[تربت]] را از آنجا آورد و خبر داد که قبرش در آنجاست"<ref>{{متن حدیث|أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّ ابْنِي الْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بَعْدِي بِأَرْضِ الطَّفِ وَ جَاءَنِي بِهَذِهِ التُّرْبَةِ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ فِيهَا مَضْجَعَهُ}}؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۲۳، ح۳۴۹۹.</ref>.
پیش از آنکه حادثه کربلا اتفاق افتد، [[رسول اکرم]]{{صل}} از آن خبر داده بود. در [[حقیقت]]، [[پیامبر]]، پیشاپیش امتش را از این حادثه جان‌سوز باخبر کرده بود تا [[انسان‌ها]] را بر حقانیت امام حسین{{ع}} و [[الهی]] بودن نهضتش [[آگاه]] سازد و بر همگان [[اتمام حجت]] کند تا ندای {{متن حدیث|هل من ناصر}} فرزندش را با [[جان]] و [[دل]] پاسخ گویند. در روایتی [[عایشه]] از رسول خدا{{صل}} نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "[[جبرئیل]] به من خبر داد که فرزندم، حسین در سرزمین طف کشته خواهد شد و این [[تربت]] را از آنجا آورد و خبر داد که قبرش در آنجاست"<ref>{{متن حدیث|أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّ ابْنِي الْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بَعْدِي بِأَرْضِ الطَّفِ وَ جَاءَنِي بِهَذِهِ التُّرْبَةِ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ فِيهَا مَضْجَعَهُ}}؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۲۳، ح۳۴۹۹.</ref>.


أم فضل، دختر حارث نیز به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] می‌کند: "جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که امتم، فرزندم، حسین را خواهند کشت و برای من از تربت خون‌آلود او آورد"<ref>{{متن حدیث|أَتانِي جِبْرِيلُ وَ أَخْبَرَنِي أَنْ أُمَّتِي سَتَقْتُلُ إِبْنِي هَذَا (يَعْنِي الْحُسُيْنَ) وَ أَتَانِي بتربة مِنْ تُرْبَتِهِ حَمْرَاءَ}}؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۹۸، ح۴۸۱۸؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۲۳، ح۳۴۳۰۰؛ نورالابصار، ص۱۳۹.</ref>.
أم فضل، دختر حارث نیز به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] می‌کند: "جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که امتم، فرزندم، حسین را خواهند کشت و برای من از تربت خون‌آلود او آورد"<ref>{{متن حدیث|أَتانِي جِبْرِيلُ وَ أَخْبَرَنِي أَنْ أُمَّتِي سَتَقْتُلُ إِبْنِي هَذَا (يَعْنِي الْحُسُيْنَ) وَ أَتَانِي بتربة مِنْ تُرْبَتِهِ حَمْرَاءَ}}؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۹۸، ح۴۸۱۸؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۲۳، ح۳۴۳۰۰؛ نورالابصار، ص۱۳۹.</ref>.
خط ۷۳: خط ۷۳:
رسول خدا{{صل}} در حالی که حسین را در آغوش گرفته بود با خاطری [[اندوهگین]] زده از خانه بیرون آمد؛ ام سلمه [[گمان]] کرد [[پیامبر خدا]]{{صل}} به خاطر وارد شدن حسین اندوهگین شده است، از این رو گفت: "فدای شما شوم ای پیامبر خدا؛ شما به ما ([[همسران]]) فرموده بودید این [[کودک]] را گریه نیندازیم و به من نیز امر فرمودید اجازه ندهم فردی نزد شما وارد شود؛ حسین آمد و مجبور شدم رهایش کنم (تا به نزد شما بیاید)". پیامبر{{صل}} به او توجه نکرد و از خانه خارج شد و به سمت اصحابش که نشسته بودند رفت و فرمود: [[امت]] من این کودک را به شهادت می‌رسانند". در میان [[اصحاب]] آن حضرت [[ابوبکر]] و عمر نیز بودند نسبت به دیگر اصحاب [[جسارت]] بیشتری در حرف زدن با پیامبر داشتند؛ پس به پیامبر گفتند: "در حالی که به [[اسلام]] ایمان دارند او را می‌کشند؟" پیامبر فرمود: "آری؛ این خاک تربت اوست" و آن خاک را به اصحاب خود نشان داد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۴۵-۴۴۶.</ref>
رسول خدا{{صل}} در حالی که حسین را در آغوش گرفته بود با خاطری [[اندوهگین]] زده از خانه بیرون آمد؛ ام سلمه [[گمان]] کرد [[پیامبر خدا]]{{صل}} به خاطر وارد شدن حسین اندوهگین شده است، از این رو گفت: "فدای شما شوم ای پیامبر خدا؛ شما به ما ([[همسران]]) فرموده بودید این [[کودک]] را گریه نیندازیم و به من نیز امر فرمودید اجازه ندهم فردی نزد شما وارد شود؛ حسین آمد و مجبور شدم رهایش کنم (تا به نزد شما بیاید)". پیامبر{{صل}} به او توجه نکرد و از خانه خارج شد و به سمت اصحابش که نشسته بودند رفت و فرمود: [[امت]] من این کودک را به شهادت می‌رسانند". در میان [[اصحاب]] آن حضرت [[ابوبکر]] و عمر نیز بودند نسبت به دیگر اصحاب [[جسارت]] بیشتری در حرف زدن با پیامبر داشتند؛ پس به پیامبر گفتند: "در حالی که به [[اسلام]] ایمان دارند او را می‌کشند؟" پیامبر فرمود: "آری؛ این خاک تربت اوست" و آن خاک را به اصحاب خود نشان داد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۴۵-۴۴۶.</ref>


=== [[دوستی امام حسین]]{{ع}} ===
=== دوستی امام حسین{{ع}} ===
# از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، نقل شده که گفت: هر کس [[دوست]] دارد بر مردی [[بهشتی]] بنگرد به سیمای حسین{{ع}} نگاه کند؛ همانا من این جمله را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۰۸.</ref>.
# از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، نقل شده که گفت: هر کس [[دوست]] دارد بر مردی بهشتی بنگرد به سیمای حسین{{ع}} نگاه کند؛ همانا من این جمله را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم<ref>نظم درر السمطین، زرندی حنفی، ص۲۰۸.</ref>.
# وهیب می‌گوید: روزی رسول خدا جلوی [[اصحاب]] خود در [[حال]] [[حرکت]] و حسین{{ع}} نیز با بچه‌ها مشغول [[بازی]] بود. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌خواست او را بگیرد و حسین{{ع}} به این طرف و آن طرف می‌رفت و آن حضرت او را می‌خنداند تا اینکه او را گرفت؛ پس یک دستش را پشت [[سر حسین]]{{ع}} و دست دیگرش را زیر چانه وی گذاشت و دهان مبارکش را بر دهان او نهاد و دهانش را بوسید و فرمود: "حسین از من است و من از اویم؛ [[خداوند]] دوست بدارد هر کسی را که حسین را دوست داشته باشد. حسین یکی از نوه‌های دختری است (یکی از نوه‌های دختری [[انبیا]] است"<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۷۲.</ref>.
# وهیب می‌گوید: روزی رسول خدا جلوی [[اصحاب]] خود در حال حرکت و حسین{{ع}} نیز با بچه‌ها مشغول [[بازی]] بود. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌خواست او را بگیرد و حسین{{ع}} به این طرف و آن طرف می‌رفت و آن حضرت او را می‌خنداند تا اینکه او را گرفت؛ پس یک دستش را پشت [[سر حسین]]{{ع}} و دست دیگرش را زیر چانه وی گذاشت و دهان مبارکش را بر دهان او نهاد و دهانش را بوسید و فرمود: "حسین از من است و من از اویم؛ [[خداوند]] دوست بدارد هر کسی را که حسین را دوست داشته باشد. حسین یکی از نوه‌های دختری است (یکی از نوه‌های دختری [[انبیا]] است"<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۷۲.</ref>.
# از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده فرمود: "روزی [[امام حسین]]{{ع}} در دامان [[پیامبر]]{{صل}} بود و آن حضرت با او بازی می‌کرد و او را می‌خنداند. [[عایشه]] به پیامبر{{صل}} گفت: "چقدر شادمانیت نسبت به این [[کودک]] زیاد است!" [[پیامبر خدا]]{{صل}} به او فرمود: "وای بر تو! وای بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم و شادمان نباشم در حالی که حسین میوه [[قلب]] و [[نور]] چشم من است؛ اما امتم او را خواهند کشت. هر کسی بعد از [[شهادت حسین]] به زیارتش رود، خداوند، [[ثواب]] یکی از حج‌های مرا برای او می‌نویسد". عایشه گفت: "حجی از حج‌های شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری بلکه ثواب دو [[حج]] من". دوباره عایشه پرسید: "(ثواب) دو [[حج]] شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری، بلکه [[ثواب]] چهار حج من". [[عایشه]] پی در پی می‌پرسید و [[پیامبر]]{{صل}} تعداد حج‌ها را بیشتر می‌فرمود تا اینکه به (ثواب) هفتاد حج از حج‌های [[رسول خدا]] به همراه عمره‌های (حج) ایشان رسید"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۶۶۸.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>
# از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده فرمود: "روزی [[امام حسین]]{{ع}} در دامان [[پیامبر]]{{صل}} بود و آن حضرت با او بازی می‌کرد و او را می‌خنداند. [[عایشه]] به پیامبر{{صل}} گفت: "چقدر شادمانیت نسبت به این [[کودک]] زیاد است!" [[پیامبر خدا]]{{صل}} به او فرمود: "وای بر تو! وای بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم و شادمان نباشم در حالی که حسین میوه [[قلب]] و [[نور]] چشم من است؛ اما امتم او را خواهند کشت. هر کسی بعد از [[شهادت حسین]] به زیارتش رود، خداوند، [[ثواب]] یکی از حج‌های مرا برای او می‌نویسد". عایشه گفت: "حجی از حج‌های شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری بلکه ثواب دو [[حج]] من". دوباره عایشه پرسید: "(ثواب) دو [[حج]] شما؟!" آن حضرت فرمود: "آری، بلکه [[ثواب]] چهار حج من". [[عایشه]] پی در پی می‌پرسید و [[پیامبر]]{{صل}} تعداد حج‌ها را بیشتر می‌فرمود تا اینکه به (ثواب) هفتاد حج از حج‌های [[رسول خدا]] به همراه عمره‌های (حج) ایشان رسید"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۶۶۸.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۳۵-۴۴۱.</ref>


۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش