رجعت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹٬۸۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ اوت ۲۰۲۴
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۰: خط ۴۰:
# آیاتى که از پدید آمدن رجعت در [[امت]] اسلامى و بازگشت گروهى به [[دنیا]] پیش از [[رستاخیز]] یاد مى‌کنند.
# آیاتى که از پدید آمدن رجعت در [[امت]] اسلامى و بازگشت گروهى به [[دنیا]] پیش از [[رستاخیز]] یاد مى‌کنند.
# آیاتى که بیانگر وقوع رجعت و زنده شدن شمارى از [[مردگان]] در امت‌هاى پیشین‌اند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳]].</ref>.
# آیاتى که بیانگر وقوع رجعت و زنده شدن شمارى از [[مردگان]] در امت‌هاى پیشین‌اند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳]].</ref>.
== دلایل قرآنی رجعت ==
ادلۀ متعددی از [[قرآن کریم]] بر وقوع ـ و به طریق اولی بر امکان ـ [[رجعت]] دلالت دارند. البته برای [[اثبات]] [[رجعت]]، کافی است که به ادلۀ [[معاد]] که در [[قرآن]] فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و معاد، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به [[قدرت خدا]] [[کفر]] ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بی‌خبری است و یا از سر [[لجاجت]]<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۵۲.</ref>.
=== [[آیه]] ۱۱ [[سوره غافر]] ===
{{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ}}<ref> می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟؛ سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>. این آیه از دو بار مردن و زنده شدن یاد می‌کند. با توجّه به این که [[مرگ]]، تنها در جایی معنا دارد که پیش از آن [[زندگی]] باشد، نمی‌توان برخی [[تفاسیر]] را که مرگ اوّل را مربوط به نبودن قبل از [[خلقت]] معنا کرده‌‌اند، پذیرفت. جملۀ {{متن قرآن|أَمَتَّنَا}}، بر این دلالت دارد که گوینده، هویتی دارد و دو مرگ را [[درک]] کرده است، در حالی که پیش از به وجود آمدن، هویتی برای گوینده متصور نیست تا بگوید {{متن قرآن|أَمَتَّنَا}}. پس از بازگشت به زندگی در [[قیامت]] نیز دیگر مرگی نیست. حتی اگر نبود قبل از خلقت را مرگ به [[حساب]] آوریم، اما [[میراندن]] به حساب نمی‌آید؛ زیرا در میراندن، شرط است که فرد، قبل از مردن، زنده باشد. این آیه، از میراندن[[سخن]] می‌گوید، نه از مرگ. پس این تفاسیر نمی‌تواند درست باشد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۵۳.</ref>. سُدّی<ref>اسماعیل ابن عبدالرحمن (م۱۲۷ه‍ق) یکی از مفسران قرن دوم است.</ref>، مرگ اول را در [[دنیا]] و زنده شدن اول را در [[قبر]] می‌داند که در آنجا مورد خطاب قرار می‌گیرد، سپس می‌میرد و مجدداً در قیامت زنده می‌شود. [[ابن کثیر]] ضمن بیان گفتۀ سدی، نظر [[ابن زید]] را نیز نقل می‌کند که بر اساس آن، یک [[زندگی]] در [[عالم ذَر]] است و یکی در [[عالم دنیا]] و دو [[مرگ]] نیز در پی هر زندگی است. وی هر دو را رد می‌کند و می‌گوید لازمۀ آنها، این است که سه زندگی و مرگ داشته باشند. البتّه [[استدلال]] وی مخدوش است؛ زیرا با این [[حساب]]، سه زندگی و دو مرگ درست شود، نه سه مرگ؛ زیرا پس از آخرین زندگی، یعنی [[حیات اخروی]]، دیگر مرگی در کار نیست. [[فخر رازی]] نیز از جمع زیادی از [[عالمان]] و [[مفسران]] یاد می‌کند که معتقدند این [[آیه]] بر این دلالت دارد که پس از مرگ و قبل از [[قیامت]]، زندگی دیگری در [[قبر]] وجود دارد که پس از آن دوباره در قبر می‌میرد<ref>مفاتیح الغیب: ج۲۷ ص۴۹۴.</ref>. [[تفسیر]] مرگ در قبر، پذیرفتنی نیست؛ زیرا قبر، جایگاه [[مرگ انسان]] است و با خود مرگ، در واقع، [[حیات برزخی]] آغاز می‌شود، نه این که ابتدا مرده باشد و سپس حیاتی دیگر پیدا کند<ref>حدیث معروف از پیامبر خدا{{صل}} که می‌فرماید: {{عربی|«متن قرآن|مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِيَامَتُه‏»}} کسی که بمیرد، قیامتش برپا شده است نیز مؤید این مطلب است. ؛ بحار الأنوار: ج۶۱ ص۷.</ref>. البته خود وی، این تفسیر را نمی‌پذیرد؛ اما نشان می‌دهد که از منظر بسیاری از [[مفسران اهل سنت]]، این آیه بر حیاتی دیگر قبل از قیامت دلالت دارد. این، نوعی [[رجعت]] است، هر چند با رجعت [[شیعه]] تفاوت دارد. در مجموع باید پذیرفت که از این آیه، سه زندگی فهمیده می‌شود. زندگی اول را باید ملاک ساختِ [[هویت انسان]] دانست، که زمینه‌ساز دو مرگ و دو احیای پس از مرگ می‌شود. در آیه نیز ابتدا دو مرگ و پس از آن، دو [[احیا]] آمده است. بنابراین، تنها باید پذیرش رجعت می‌توان دو مرگ را به خوبی تفسیر کرد. این تفسیر از [[امام صادق]]{{ع}} نیز نقل شده است<ref>علی بن ابراهیم دربارۀ سخن خداوند: {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ}} می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «ذَلِكَ فِي الرَّجْعَةِ»؛ تفسیر القمی: ج۲ ص۲۵۶.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۵۲- ۵۴.</ref>.
=== [[آیه]] ۵۱ [[سوره غافر]] ===
{{متن قرآن|إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ}}<ref> ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم؛ سوره غافر، آیه ۵۱.</ref>. بسیاری از فرستادگان و اولیای [[خداوند]]، در [[زندگی دنیا]] [[یاری]] نشدند. آنان، یا کشته شدند و یا به اهداف متعالی‌شان در [[زندگی]] [[دست]] نیافتند؛ اما از سوی دیگر، خداوند، [[وعده]] نموده که آنان را در [[دنیا]] و [[آخرت]] یاری کند. [[مفسران اهل سنت]] در [[تفسیر]] این آیه، راه‌های مختلفی رفته‌اند و تأویل‌های گوناگونی ارائه کرده‌اند. [[فخر رازی]] ناچار شده است برای این که با وجود کشته شدن و [[شکست]] ظاهری [[رسولان]] و [[مؤمنان]]، یاری شدن [[دنیوی]] آنان را درست کند، به هفت [[تأویل]] دست بزند. این هفت تأویل، عبارت اند از: کمک شدن با [[حجت]] و [[استدلال]]، یاری شدن با زنده ماندن نام آنان، [[انتقام]] گرفتن [[خون]] آنان، [[مدح]] و [[ستایش]] [[مردمان]]، [[نورانیت]] و [[یقین]] [[باطنی]] آنان، کوتاه بودن [[دولت باطل]]، محظورات و [[مشکلات]] پیش آمده برای آنان، به دلیل این که موجب افزایش مقام و [[مرتبت]] آنان می‌گرد<ref>مفتاح الغیب: ج۲۷ ص۵۲۳-۵۲۴. </ref>. غالب مفسران اهل سنت، یک یا چند تأویل از این تأویلات را [[انتخاب]] کرده‌اند<ref>مانند: [[عبدالکریم خطیب]] در التفسیر القرآنی للقرآن؛ ج۱۲، ص۱۲۴۶، [[بروسوی]] در روح البیان؛ ج، ۸ ص۱۹۴، [[مراغی]] در تفسیر المراغی؛ ج۲۴، ص۸۲، [[مظهری]] در التفسیر المظهری؛ ج۸، ص۲۶۴، [[زحیلی]] در التفسیر المنبر فی العقیدة و الشریعة و المنهج؛ ج۲۴، ص۱۴۲، [[حجازی]] در التفسیر الواضح؛ ج۳ ص۳۱۰، [[طنطاوی]] در التفسیر الوسیط؛ ج۱۲، ص۲۹۸، [[سورآبادی]] در تفسیر سورآبادی؛ ج۴ ص۲۲۰۲ [[آل سعدی]] در تفسیر الکریم الرحمن؛ ج۱ ص۸۹۰، [[قرطبی]] در الجامع لأحکام القرآن؛ ج۱۵، ص۳۲۲، [[سیوطی]] در الدّرّ المنثور؛ ج۵، ص۳۵۲ و دیگران.</ref>. برخی نیز تأویلاتی دیگر افزوده‌اند، از جمله: نگریستن به [[عاقبت]] کار [[جهان]] <ref>روح المعانی؛ ج۲۴ ص۷۶.</ref>، اقتدای [[مردمان]] به سیرۀ آنان<ref>تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان؛ ج۶، ص۴۰.</ref> و کفایت [[نصرت]] غالب [[رسولان]]. چنان که ملاحظه می‌شود، هیچ یک از این تأویلات، در جایی که [[تفسیر]] درست و مطابق [[ظاهر آیه]] وجود دارد، پذیرفتنی نیستند. افزون بر این، هرگونه تأویلی باید مستند به دلیل و قرینه باشد و این [[مفسّران]]، هیچ دلیلی بر تأویلات یاد شده، اقامه نکرده‌اند. تنها تفسیر درست بی‌تأویل، پذیرش [[رجعت]] آنها در [[آخر الزمان]] است که [[روز]] نصرت[[حق]] و از بین رفتن [[باطل]] است. [[آیات]] متعددی با این مضمون وجود دارند که در آنها وعدۀ [[یاری]] [[خداوند]] داده شده یا گفته شده که [[خدا]] و فرستاندگانش [[پیروز]] خواهند بود، که البتّه تنها می‌توان به عمومیت آنها استناد کرد و به عنوان شواهد تقویت کنندۀ [[استدلال]] از آنها بهره گرفت.<ref>مانند آیه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ}} و درباره بندگانی که فرستاده‌ایم، از سوی ما از پیش سخن رفته است که آنان یاری شده‌اند و بی‌گمان تنها سپاه ماست که پیروز است؛ سوره صافات، آیه ۱۷۱- ۱۷۳ و نیز آیه: {{متن قرآن|كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي}} خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ سوره مجادله آیه ۲۱.</ref> [[آیه]] مورد بحث، به صراحت یاری رسولان و [[مؤمنان]] را در [[زندگی دنیا]] بیان کرده است و معنای اولیه و روشن یاری، [[پیروزی]] و غلبۀ آنان بر مخالفان است. در [[تفسیر القمی]]، [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح آیه آمده است که همین تفسیر را می‌کند و [[پیروزی]] رسولان و مؤمنان را در رجعت می‌داند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۵۴- ۵۶.</ref>.
=== آیه ۸۳ [[سوره نمل]] ===
{{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند؛ سوره نمل، آیه ۸۳.</ref>. این [[آیه]] دلالت دارد که گروهی از [[کافران]]، [[رجعت]] می‌کند. [[امام باقر]]{{ع}} در برابر مخالفان رجعت، این آیه را دلیلی بر وقوع [[رجعت]] در [[آینده]] می‌نماید: {{متن حدیث|قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: يُنْكِرُ أَهْلُ الْعِرَاقِ الرَّجْعَةَ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: أَ مَا يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}}}<ref> ابوبصیر گفت: امام باقر{{ع}}پرسید: آیا اهل عراق، رجعت را انکار می‌کند؟. گفتم: بله. فرمود: آیا قرآن را نخوانده‌اند که:و آن روز که از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کرده‌اند، محشور می‌گردانیم.</ref> [[اهل سنت]] این آیه را دلیل بر [[حشر]] در [[قیامت]] گرفته‌اند. [[قمی]] در تفسیرش به نقل از [[امام صادق]]{{ع}} به این گروه پاسخ می‌دهد:{{متن حدیث|أَ يَحْشُرُ اللَّهُ فِي الْقِيَامَةِ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً وَ يَدَعُ الْبَاقِينَ إِنَّمَا آيَةُ الْقِيَامَةِ قَوْلُه‏: {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}}}}<ref>و مردم را گرد آوریم و هیچ یک از ایشان را وا نمی‌نهیم؛ سوره کهف، آیه ۴۷.</ref>.<ref>تفسیر القمی: ج۱ ص۲۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۱.</ref>. عموم [[مفسران اهل سنت]]، این آیه را مربوط به حشر در قیامت دانسته‌اند و بدون جواب دادن به اشکال یاد شده به تفاوت میان دو حشر ذکر شده و آیه اشاره نکرده‌اند<ref>از جمله: [[عبدالکریم]] خطیب در التفسیر القرآن للقرآن؛ ج۱۰، ص۲۹۴، [[مراغی]] در تفسیر المراغی؛ ج۲۰ ص۲۲، [[مظهری]] در التفسیر المظهری؛ ج۷ ص۱۳۵، [[زحیلی]] در التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج؛ ج۲۰ ص۳۶، [[حجازی]] در التفسیر الواضح؛ ج۲ ص۸۰۷، [[طنطاوی]] در التفسیر الوسیط؛ ج۱۰ ص۳۵۹، [[سورآبادی]] در تفسیر سورآبادی؛ ج۳ ص۱۷۹۲، [[آل سعدی]] در تفسیر الکریم الرحمن؛ ج۱ ص۷۲۸، [[قرطبی]] در الجامع لأحکام القرآن؛ ج۱۳ ص۲۳۸؛ [[سیوطی]] در الدرّ المنثور؛ ج۶ ص۳۸۴، [[طبری]] در جامع البیان؛ ج۱۱ ص۷، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر؛ ج۶ ص۲۲۴، [[ابن ابی‌حاتم]] در تفسیر القرآن العظیم؛ ج۹ ص۲۹۲۷، [[نیشابوری]] در تفسیر غرائب القرآن؛ ج۵ ص۳۲۲ و دیگران.</ref>. برخی [[تفسیرها]] در بیان تفاوت دو [[حشر]] گفته‌اند که حشر عمومی (در آیۀ ۴۷ [[سورۀ کهف]]) برای همه است و حشر در آیۀ مورد بحث، خاص [[کافران]] است که بعد از حشر کلّی اتفاق می‌افتد و برای [[عذاب]] کردن آنهاست<ref>مانند: [[آلوسی]] در روح المعانی: ج۲۰ ص۲۶.</ref>. اولاً، چنین برداشتی از [[آیه]]، هیچ دلیل و شاهدی ندارد. ثانیاً، آن دیگر حشر نیست؛ زیرا در حشر به معنای لغوی، سه قید وجود دارد: [[برانگیختن]]، جمع کردن و راندن<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: ج۲ ص۲۲۴.</ref>، در حالی که کافران، قبل از این از [[قبور]] برانگیخته شده‌اند و و دوباره برانگیخته نمی‌شوند و حشر [[مجدّد]] برایشان بی‌معنا است. در حشر به معنای اصطلاحی نیز لازم است که جمع کردن از قبور باشد که با [[تفسیر]] یاد شده، کافران قبلاً [[محشور]] شده‌اند و حشر مجدّد آنها تحصیل حاصل و بی‌معناست. در این میان، آلوسی به نقل از [[طبرسی]] در [[مجمع البیان]]، به نظریۀ [[شیعه]] اشاره و آن را رد می‌کند؛ اما می‌گوید: نهایت چیزی که از این آیه فهمیده می‌شود، [[رجعت]] گروهی از کافران است جزئیات [[عقاید شیعه]] در این باره به وسیلۀ این آیه [[اثبات]] نمی‌شود؛ بلکه تنها اصل [[رجعت]] اثبات می‌گردد<ref>روح المعانی: ج۲۰ ص۲۶.</ref>. البته آلوسی نگفته که کدام [[مفسر]] [[شیعی]] تلاش کرده تا جزئیات رجعت را با این آیه اثبات کند، افزون بر این که خود وی می‌گوید: طبرسی نیز تنها اصل رجعت را از آیه استفاده کرده است، نه بیشتر. بنابراین، می‌توان گفت: با این آیه اصل رجعت اثبات می‌شود و جزئیات آن را [[احادیث]] بیان می‌کنند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۵۷- ۵۹.</ref>.
=== آیه ۹۵ [[سوره انبیاء]] ===
{{متن قرآن|وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ}}<ref> و بر (مردم) شهری که ما نابودشان کرده‌ایم حرام (و محال) است که (در رستخیز) بازنگردند؛ سوره انبیاء، آیه ۹۵.</ref>. مضمون [[آیه]] این است که [[رجعت]] برای گروه‌هایی از [[مردم]] جایز، اما برای گروه‌هایی، [[حرام]] است؛ زیرا اگر رجعت بر همه هم حرام باشد، گفته نمی‌شود که بر هلاک شدگان حرام است و آنان باز نخواهند گشت. از سوی دیگر نمی‌توان گفت که این آیه مخصوص [[قیامت]] است؛ زیرا در قیامت، همه باز می‌گردند تا به [[حساب]] اعمالشان رسیدگی شود، چه هلاک‌شده و چه غیر هلاک‌شده. بنابراین، تنها [[تفسیر]] صحیح، این می‌شود که بپذیریم گروهی از غیر هلاک‌شدگان، باز خواهند گشت؛ اما هلاک‌شدگان، بازگشت ندارند. این تفسیر از [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۱۸ ح۱۴۹.</ref>، و از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} [[روایت]] شده است و این آیه بهترین دلیل بر رجعت است. [[مفسران اهل سنت]]، در تفسیر این آیه چند دسته شده‌اند. برخی هلاک و [[رجوع]] را مطابق [[ظاهر آیه]]، مادی و [[جسمانی]] می‌دانند و دربارۀ این [[پرسش]] که: «اگر رجعت برای هیچ کس واقع نمی‌شود، [[خدای متعال]] در این آیه [[حکم]] عدم بازگشت را به [[اقوام]] هلاک‌شده، اختصاص داده است؟» [[سکوت]] کرده‌اند<ref>مانند [[ابن عباس]]، [[فریابی]]، [[قتاده]]، [[مقاتل]]، [[ابن ابی‌حاتم]] و [[بیهقی]]؛ روح المعانی: ج ۱۷ ص۹۱، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم: ج۹ ص۲۵۰ و الدر المنثور: ج۵ ص۶۷۲.</ref>. دستۀ دیگر، هلاک و رجوع را [[معنوی]] در نظر گرفته‌اند و گفته‌اند: مراد، آن است که [[خداوند]]، هلاک برخی را مقدّر کرده است؛ زیرا آنان از [[گناه]] و [[کفر]] خویش باز نمی‌گردند. اینان مجبور شده‌اند: چند [[تأویل]] و چند تقدیر درست کنند که همۀ آنها خلاف ظاهر آیه است<ref>مانند [[زجاج]]، [[ابو عتبه]]، [[مجاهد]]، حسن و [[عکرمه]]؛ روح المعانی: ج۱۷ ص۹۱، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم: ج۹ ص۲۵۰، و الدرالمنثور: ج۵ ص۶۷۲.</ref>. دستۀ سوم، هر دو احتمال را داده‌اند <ref>مانند [[آلوسی]] در روح المعانی؛ ج۱۷ ص۹۱، [[سیوطی]] در الدر المنثور؛ ج۵ ص۶۷۲، [[قرطبی]] در الجامع لأحکام القرآن؛ ج۱۱ ص۳۴۱، [[زحیلی]] در تفسیر الوسیط؛ ج۲ ص۱۶۱۵ و التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج؛ ج۱۷ ص۱۳۰ و [[سورآبادی]] در تفسیر سورآبادی؛ ج۳ ص۱۵۸۴.</ref>. [[طبری]] ضمن اشاره به نظر [[امام باقر]]{{ع}} و مسئله [[رجعت]]، احتمال دوم را ترجیح می‌دهد. [[استدلال]] وی برای ترجیح احتمال دوم، این است که [[خدای متعال]] از کار خودش در قبال کسانی خبر می‌دهد که از پاسخ مثبت به [[رسولان]] اجتناب کرده‌اند، نه از هلاک کردن کسانی که [[کفر]] ورزیده‌اند یا [[کار نیک]] نکرده‌اند. این استدلال، مخدوش است؛ زیرا اشکالی ندارد که [[خداوند]]، [[سرنوشت]] کسانی را که با رسولان [[مخالفت]] کرده‌اند و به آنان کفر ورزیده‌اند، بیان کند و بگوید: آنان رجعت نخواهند کرد. افزون بر این، [[تأویل]] طبری که به تبع [[عکرمه]] و دیگران است، خلاف [[ظاهر آیه]] است و دلیلی بر [[ضرورت]] و جواز این تأویل وجود ندارد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۵۹- ۶۱.</ref>.
=== [[آیه]] ۸۱ [[سوره آل عمران]] ===
{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref> و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید و من نیز همراه شما از گواهانم؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref>. این آیه از پیمانی جدی و مؤکد یاد می‌کند که [[خدا]] از [[پیامبران]] گذشته گرفته و بر اساس آن باید به [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایمان]] بیاورند و او را [[یاری]] دهند. خداوند، این [[پیمان]] را با انواع تأکیدها و [[اقرار]] گرفتن و [[شاهد]] گرفتن تشدید می‌کند. این یاری هنوز به [[طور]] روشن و کامل واقع نشده است و [[انتظار]] می‌رود در [[رجعت]] اتّفاق افتد و اگر اتّفاق نیفتد، با این همه تأکید و پافشاری بر این [[پیمان]]، سازگار نیست. البته می‌توان مصادیق ضعیف‌تری از [[یاری]] را در نظر گرفت که قبلاً واقع شده باشد. مثلاً به وسیلۀ [[دعوت]] پیروانشان به پذیرش [[پیامبری]] که بعد خواهد آمد<ref>این تأویل از سوی بسیاری از مفسران [[اهل سنت]] ارائه شده است، از جمله [[طبری]] در جامع البیان؛ ج۳ جزء۳ ص۳۳۲)، [[نیشابوری]] در تفسیر غرائب القرآن؛ ج۲ ص۱۹۸، [[آل سعدی]] در تفسیر الکریم الرحمن؛ ج۱ ص۱۴۴، [[ابن ابی‌حاتم]] در تفسیر القرآن العظیم؛ ج۲ ص۶۹۴ و دیگران.</ref>، یا این که مقصود از انبیایی که از آنها پیمان گرفته شده، خود آنها نباشند، بلکه فرزندانشان باشد. برخی نیز مراد از [[رسول]] را [[پیامبر اسلام]] ندانسته‌اند و آن را تعمیم داده‌اند و گفته‌اند: هر [[پیامبر]] جدیدی که آمد، قبلی‌ها باید به او [[ایمان]] بیاورند و یاری‌اش کنند؛ اما این معانی با ظهور اوّلیۀ [[آیه]] سازگار نیست و تا مجبور، نباشیم نباید به این تأویلات دست بزنیم، افزون بر این که هر تأویلی محتاج قرینه و دلیل است و هیچ دلیلی برای این تأویلات ذکر نشده است. اکثر این [[مفسران]]، قرائتی دیگر را نقل می‌کنند که به کلی معنا را [[تغییر]] می‌دهد. آنها به جای لفظ {{متن قرآن|مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ}} از لفظ "[[میثاق]] [[اهل الکتاب]]" استفاده کرده‌اند تا دیگر نیازی به این تأویلات نباشد؛ ولی هیچ یک آن را ترجیح نداده‌اند. [[ابن کثیر]] از [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[ابن عباس]] نقل می‌کند که به نظر آنان این آیه می‌گوید که اگر پیامبر اسلام{{صل}} [[مبعوث]] شد و آن [[انبیا]] زده باشند، باید به او ایمان آورند و یاری‌اش کنند<ref>تفسیر ابن کثیر: ج۲ ص۵۶.</ref>. ظاهراً ابن کثیر نمی‌خواهد رجعت را بپذیرد و زنده بودن دیگر [[پیامبران]] را در [[زمان حیات پیامبر]] [[اسلام]]، امری فرضی در نظر می‌گیرد؛ اما با روایتی که نقل می‌کند، این موضوع را روشن می‌کند که در نظر برخی [[صحابه]] امکان چنین هم‌زمانی‌ای وجود دارد. از طرف دیگر، [[خداوند متعال]] پیمانی بی‌خاصیت بی‌مصداق از [[انبیا]] نمی‌گیرد، آن همچنین [[پیمان]] غلیظ و مستحکمی، این پیمان باید مصداق پیدا کند و مصداق آن، تنها در [[رجعت]] است. حدیثِ یاد شده را تعدادی دیگر از [[مفسران اهل سنت]] نقل کرده‌‌اند<ref>مانند [[طبری]] در جامع البیان؛ ج۳ جزء۳ ص۳۳۲، [[ابن ابی‌حاتم]] در تفسیر القرآن العظیم؛ ج۲ ص۶۹۴، [[سیوطی]] در الدر المنثور؛ ج۲ ص۲۵۲، [[نیشابوری]] در تفسیر غرائب القرآن؛ ج۲ ص۱۹۸ و [[قرطبی]] در الجامع لأحکام القرآن؛ ج۲ ص۱۲۵.</ref>. در [[روایت]] [[تفسیر]] النعمانی از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} برای [[اثبات]] رجعت به چند [[آیۀ قرآن]]، از جمله به این [[آیه]] استناد شده است<ref>ر.ک: بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۱۸.</ref>. این آیه اگر دلیلی [[قاطع]] بر اثبات رجعت نباشد، [[دست]] کم [[تأیید]] آن است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۶۱- ۶۳.</ref>.


== [[رجعت]] در امت اسلامى ==
== [[رجعت]] در امت اسلامى ==
خط ۱۳۴: خط ۱۵۲:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
# [[پرونده:10119019.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامهٔ امام مهدی ج۸''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۷٬۹۶۰

ویرایش