ام‌کلثوم دختر پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴: خط ۲۴:
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و [[مغیره]] را کشتند. عثمان، [[ام کلثوم]] [[دختر رسول خدا]]{{صل}} را کتک زد و گفت: تو پدرت را [[آگاه]] ساختی. ام کلثوم کسی را پیش پیامبر{{صل}} فرستاد و از شوهرش [[شکایت]] کرد. پیامبر{{صل}} نیز به دخترش [[پیام]] فرستاد حیای خود را [[حفظ]] کن. ام کلثوم چند بار شکایت خود را تکرار کرد تا اینکه در مرتبه چهارم پیامبر{{صل}} به علی{{ع}} دستور داد و فرمود: [[شمشیر]] بردار و به [[خانه]] ام کلثوم برو و او را با خود بیاور و اگر کسی مانع کارت شد با شمشیر قطعه قطعه‌اش کن. سپس خود پیامبر{{صل}} به در خانه عثمان آمد و علی{{ع}} ام کلثوم را بیرون آورد. وقتی پدرش را دید صدای گریه‌اش بلند شد و [[رسول خدا]]{{صل}} محزون شد و [[گریه]] نمود و دخترش را در [[روز]] یکشنبه به خانه‌اش برد و آثار کتک را در بدن ام کلثوم مشاهده نمود. عثمان شب‌ها را با کنیزش به سر برد و دختر رسول خدا{{صل}} روز چهارشنبه از [[دنیا]] رفت.  
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و [[مغیره]] را کشتند. عثمان، [[ام کلثوم]] [[دختر رسول خدا]]{{صل}} را کتک زد و گفت: تو پدرت را [[آگاه]] ساختی. ام کلثوم کسی را پیش پیامبر{{صل}} فرستاد و از شوهرش [[شکایت]] کرد. پیامبر{{صل}} نیز به دخترش [[پیام]] فرستاد حیای خود را [[حفظ]] کن. ام کلثوم چند بار شکایت خود را تکرار کرد تا اینکه در مرتبه چهارم پیامبر{{صل}} به علی{{ع}} دستور داد و فرمود: [[شمشیر]] بردار و به [[خانه]] ام کلثوم برو و او را با خود بیاور و اگر کسی مانع کارت شد با شمشیر قطعه قطعه‌اش کن. سپس خود پیامبر{{صل}} به در خانه عثمان آمد و علی{{ع}} ام کلثوم را بیرون آورد. وقتی پدرش را دید صدای گریه‌اش بلند شد و [[رسول خدا]]{{صل}} محزون شد و [[گریه]] نمود و دخترش را در [[روز]] یکشنبه به خانه‌اش برد و آثار کتک را در بدن ام کلثوم مشاهده نمود. عثمان شب‌ها را با کنیزش به سر برد و دختر رسول خدا{{صل}} روز چهارشنبه از [[دنیا]] رفت.  


[[فاطمه]]{{س}} و [[زنان]] [[مؤمنین]] به دستور رسول خدا{{صل}} در [[تشییع جنازه]] وی شرکت کردند و عثمان نیز به تشییع جنازه آمد. پیامبر{{صل}} تا عثمان را دید، فرمود: هر کس شب گذشته با همسرش یا با کنیزش نزدیکی کرده دنبال جنازه نیاید. پیامبر{{صل}} سه بار این حرف را تکرار کرد ولی عثمان برنگشت. پیامبر{{صل}} مرتبه چهارم فرمود: اگر برنگردد نامش را می‌گویم. عثمان[[دست]] روی شکم خود گذاشت و به عبد خود تکیه نمود و گفت: یا [[رسول‌الله]] من شکم [[درد]] دارم اگر [[اذن]] بدهی من برگردم. فرمود برگرد. پیامبر{{صل}} به همراه فاطمه{{س}} و زنان مؤمنین و [[مهاجرین]] بر جنازه دخترش [[نماز]] خواند»<ref>فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref>. ام کلثوم در [[شعبان]] [[سال نهم هجرت]] از [[دنیا]] رفت<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ص۴۵. </ref>، "[[اسماء بنت عمیس]]" و [[صفیه دختر عبدالمطلب]] و [[زنان]] [[انصار]] از جمله ام [[عطیه]] و [[لیلی]] بنت قانف الثقفیه او را [[غسل]] دادند. علی{{ع}} با [[فضل بن عباس]] و [[اسامة بن زید]] وارد [[قبر]] شده و او را به خاک سپردند<ref>الذریة الطاهرة النبویه، دولابی، ص۸۸. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهاد علی‌زاده|علی‌زاده، فرهاد]]، [[رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا (مقاله)|مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۴۵-۲۴۷؛ [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[رقیه و ام‌کلثوم (مقاله)|رقیه و ام‌کلثوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۸۸-۳۸۹؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۳۶.</ref>
[[فاطمه]]{{س}} و [[زنان]] [[مؤمنین]] به دستور رسول خدا{{صل}} در [[تشییع جنازه]] وی شرکت کردند و عثمان نیز به تشییع جنازه آمد. پیامبر{{صل}} تا عثمان را دید، فرمود: هر کس شب گذشته با همسرش یا با کنیزش نزدیکی کرده دنبال جنازه نیاید. پیامبر{{صل}} سه بار این حرف را تکرار کرد ولی عثمان برنگشت. پیامبر{{صل}} مرتبه چهارم فرمود: اگر برنگردد نامش را می‌گویم. عثمان[[دست]] روی شکم خود گذاشت و به عبد خود تکیه نمود و گفت: یا [[رسول‌الله]] من شکم درد دارم اگر [[اذن]] بدهی من برگردم. فرمود برگرد. پیامبر{{صل}} به همراه فاطمه{{س}} و زنان مؤمنین و [[مهاجرین]] بر جنازه دخترش [[نماز]] خواند»<ref>فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref>. ام کلثوم در [[شعبان]] [[سال نهم هجرت]] از [[دنیا]] رفت<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ص۴۵. </ref>، "[[اسماء بنت عمیس]]" و [[صفیه دختر عبدالمطلب]] و [[زنان]] [[انصار]] از جمله ام [[عطیه]] و [[لیلی]] بنت قانف الثقفیه او را [[غسل]] دادند. علی{{ع}} با [[فضل بن عباس]] و [[اسامة بن زید]] وارد [[قبر]] شده و او را به خاک سپردند<ref>الذریة الطاهرة النبویه، دولابی، ص۸۸. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهاد علی‌زاده|علی‌زاده، فرهاد]]، [[رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا (مقاله)|مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۴۵-۲۴۷؛ [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[رقیه و ام‌کلثوم (مقاله)|رقیه و ام‌کلثوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۸۸-۳۸۹؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۳۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۰۸٬۵۴۶

ویرایش