اثبات عصمت وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۶: خط ۲۶:
==== معنای اصطلاحی ====
==== معنای اصطلاحی ====
===== در اصطلاح [[متکلمان]] =====
===== در اصطلاح [[متکلمان]] =====
متکلمان اسلامی ‌از زاویه دیگری به وحی نگریسته‌اند و در مباحثشان به دنبال اثبات [[ضرورت نبوت]] بوده‌اند. آنها می‌خواستند ثابت کنند [[انسان]] نمی‌تواند صرفاً با ادراکات حسی و [[عقلی]] خویش، همه مسیر [[زندگی]] را طی کند و [[سعادت]] دو [[جهان]] را برای خود رقم زند، بلکه احتیاج دارد تا از طریق هدایت‌های پیامبران [[الهی]] که از [[طریق وحی]] با [[خداوند]] در ارتباط بودند، به حقایق [[برتر]] دست یافته و نقشه کامل [[زندگی]] را در [[اختیار]] بگیرد. به بیان دیگر، [[متکلمان]] به دنبال توجیه هستی‌شناختی و بیان [[نظام]] [[فلسفی]] وحی نبوده‌اند، بلکه با این پیش‌فرض که [[خداوند]] هر نوعی را به کمال خویش می‌رساند و [[انسان]] در رسیدن به کمال به نیرو و [[شعور]] مرموز دیگری [[نیاز]] دارد تا او را [[هدایت]] کند، به این نتیجه می‌رسیدند که وحی و [[نبوت]] [[ضرورت]] دارد<ref>علامه طباطبایی در رسالۀ «وحی یا شعور مرموز» نظریۀ متکلمان اسلامی را در ضرورت وحی و نبوت به خوبی تبیین کرده است. ر.ک: مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، ص ۶۵ ـ ۵۰.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۵۵.</ref>
متکلمان اسلامی ‌از زاویه دیگری به وحی نگریسته‌اند و در مباحثشان به دنبال اثبات [[ضرورت نبوت]] بوده‌اند. آنها می‌خواستند ثابت کنند [[انسان]] نمی‌تواند صرفاً با ادراکات حسی و [[عقلی]] خویش، همه مسیر [[زندگی]] را طی کند و [[سعادت]] دو [[جهان]] را برای خود رقم زند، بلکه احتیاج دارد تا از طریق هدایت‌های پیامبران [[الهی]] که از [[طریق وحی]] با [[خداوند]] در ارتباط بودند، به حقایق [[برتر]] دست یافته و نقشه کامل [[زندگی]] را در [[اختیار]] بگیرد. به بیان دیگر، [[متکلمان]] به دنبال توجیه هستی‌شناختی و بیان [[نظام]] [[فلسفی]] وحی نبوده‌اند، بلکه با این پیش‌فرض که [[خداوند]] هر نوعی را به کمال خویش می‌رساند و [[انسان]] در رسیدن به کمال به نیرو و شعور مرموز دیگری [[نیاز]] دارد تا او را [[هدایت]] کند، به این نتیجه می‌رسیدند که وحی و [[نبوت]] [[ضرورت]] دارد<ref>علامه طباطبایی در رسالۀ «وحی یا شعور مرموز» نظریۀ متکلمان اسلامی را در ضرورت وحی و نبوت به خوبی تبیین کرده است. ر.ک: مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، ص ۶۵ ـ ۵۰.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۵۵.</ref>


=== [[عصمت وحی]] ===
=== [[عصمت وحی]] ===
خط ۴۳: خط ۴۳:
#'''عدم سازگاری با [[قدرت]] بی‌انتهای الهی'''،
#'''عدم سازگاری با [[قدرت]] بی‌انتهای الهی'''،


توضیح اینکه بعد از آنکه [[ضرورت]] [[وحی]] به عنوان راه دیگری برای دستیابی به شناخت‌های لازم، و جبران نارسایی [[حس]] و [[عقل]] [[انسانی]]، به ثبوت رسید مسأله دیگری مطرح می‌شود و آن این است: با توجه به اینکه افراد عادی مستقیماً از این [[وسیله]] [[شناخت]]، بهره‌مند نمی‌شوند و استعداد و لیاقت دریافت [[وحی الهی]] را ندارند، و ناچار [[پیام الهی]] به‌وسیله افراد خاصی "[[پیامبران]]" باید به ایشان [[ابلاغ]] شود چه ضمانتی برای صحّت چنین پیامی وجود دارد؟ و از کجا می‌توان مطمئن شد شخص [[پیامبر]]، [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و آن را درست به [[مردم]] رسانده است؟ و نیز اگر واسطه‌ای بین [[خدا]] و [[پیامبر]]، وجود داشته، او نیز [[رسالت]] خود را به‌طور صحیح انجام داده است؟ زیرا راه [[وحی]]، در صورتی کارآیی لازم را دارد، و می‌تواند نارسایی [[دانش]] بشری را جبران کند که از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و سهوی، مصون باشد و گرنه با وجود احتمال [[سهو]] و [[نسیان]] در واسطه یا وسائط، یا [[تصرف]] عمدی در مفاد آن، باب احتمال خطاء و [[نادرستی]] در [[پیام]] واصل به [[مردم]]، باز می‌شود و موجب سلب [[اعتماد]] از آن می‌گردد. پس از چه راهی می‌توان [[اطمینان]] یافت که [[وحی الهی]] به‌طور صحیح و سالم به‌دست [[مردم]] می‌رسد؟<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>.
توضیح اینکه بعد از آنکه [[ضرورت]] [[وحی]] به عنوان راه دیگری برای دستیابی به شناخت‌های لازم و جبران نارسایی [[حس]] و [[عقل]] [[انسانی]]، به ثبوت رسید مسأله دیگری مطرح می‌شود و آن این است: با توجه به اینکه افراد عادی مستقیماً از این وسیله [[شناخت]]، بهره‌مند نمی‌شوند و استعداد و لیاقت دریافت [[وحی الهی]] را ندارند و ناچار [[پیام الهی]] به‌وسیله افراد خاصی "[[پیامبران]]" باید به ایشان [[ابلاغ]] شود، چه ضمانتی برای صحّت چنین پیامی وجود دارد؟ و از کجا می‌توان مطمئن شد شخص [[پیامبر]]، [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و آن را درست به [[مردم]] رسانده است؟ و نیز اگر واسطه‌ای بین [[خدا]] و [[پیامبر]]، وجود داشته، او نیز [[رسالت]] خود را به‌طور صحیح انجام داده است؟ زیرا راه وحی، در صورتی کارآیی لازم را دارد و می‌تواند نارسایی [[دانش]] بشری را جبران کند که از مرحله صدور تا مرحله وصول به مردم، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و سهوی، مصون باشد و گرنه با وجود احتمال [[سهو]] و نسیان در واسطه یا وسائط، یا تصرف عمدی در مفاد آن، باب احتمال خطاء و نادرستی در [[پیام]] واصل به مردم، باز می‌شود و موجب سلب اعتماد از آن می‌گردد. پس از چه راهی می‌توان [[اطمینان]] یافت که [[وحی الهی]] به‌طور صحیح و سالم به‌دست مردم می‌رسد؟<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>.


'''جواب این است:''' همانگونه که [[عقل]]، با توجه به [[حکمت الهی]] درمی‌یابد باید راه دیگری برای شناختن حقایق و [[وظایف عملی]]، وجود داشته باشد هر چند از [[حقیقت]] و کُنه آن راه، [[آگاه]] نباشد به همین ترتیب [[درک]] می‌کند  مقتضای [[حکمت الهی]] این است، پیام‌های او سالم و دست نخورده به دست [[مردم]] برسد و گرنه [[نقض غرض]] خواهد شد. به دیگر سخن: بعد از آنکه معلوم شد پیام‌های [[الهی]] باید با یک یا چند واسطه به [[مردم]] برسد تا زمینه [[تکامل]] اختیاری [[انسان‌ها]] فراهم شود و [[هدف]] [[الهی]] از [[آفرینش بشر]] تحقق یابد با استناد به صفات کمالیّه [[الهی]] ثابت می‌شود، این پیام‌ها مصون از تصرفات عمدی و سهوی خواهد بود؛ زیرا اگر [[خدای متعال]] نخواهد، پیام‌هایش به‌طور صحیح به بندگانش برسد خلاف [[حکمت]] خواهد بود و اراده حکیمانه الهی، آن را [[نفی]] می‌کند، و اگر [[خدا]] نداند [[پیام]] خود را از چه راهی و به‌وسیله چه کسانی بفرستد که سالم به بندگانش برسد با [[علم نامتناهی]] او منافات خواهد داشت و اگر نتواند وسایط شایسته‌ای را برگزیند و ایشان را از [[هجوم]] [[شیاطین]]، [[حفظ]] کند با [[قدرت]] نامحدود او سازگار نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>.
'''جواب این است:''' همانگونه که [[عقل]]، با توجه به [[حکمت الهی]] درمی‌یابد باید راه دیگری برای شناختن حقایق و وظایف عملی، وجود داشته باشد هر چند از [[حقیقت]] و کُنه آن راه، [[آگاه]] نباشد به همین ترتیب [[درک]] می‌کند  مقتضای حکمت الهی این است، پیام‌های او سالم و دست نخورده به دست [[مردم]] برسد و گرنه نقض غرض خواهد شد. به دیگر سخن: بعد از آنکه معلوم شد پیام‌های [[الهی]] باید با یک یا چند واسطه به مردم برسد تا زمینه [[تکامل]] اختیاری [[انسان‌ها]] فراهم شود و [[هدف]] [[الهی]] از آفرینش بشر تحقق یابد با استناد به صفات کمالیّه الهی ثابت می‌شود، این پیام‌ها مصون از تصرفات عمدی و سهوی خواهد بود؛ زیرا اگر [[خدای متعال]] نخواهد، پیام‌هایش به‌طور صحیح به بندگانش برسد خلاف [[حکمت]] خواهد بود و اراده حکیمانه الهی، آن را [[نفی]] می‌کند و اگر [[خدا]] نداند پیام خود را از چه راهی و به‌وسیله چه کسانی بفرستد که سالم به بندگانش برسد با علم نامتناهی او منافات خواهد داشت و اگر نتواند وسایط شایسته‌ای را برگزیند و ایشان را از هجوم [[شیاطین]]، [[حفظ]] کند با [[قدرت]] نامحدود او سازگار نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>.


پس با توجه به اینکه [[خدای متعال]]، عالم به همه چیز است نمی‌توان احتمال داد واسطه‌ای را [[برگزیده]] که از خطاکاری‌های او [[آگاه]] نبوده است<ref>سورۀ انعام، آیه ۱۲۴.</ref>، و با توجه به [[قدرت]] نامحدود [[الهی]] نمی‌توان احتمال داد که نتوانسته است [[وحی]] خود را از دستبرد [[شیاطین]] و تأثیر عوامل [[سهو]] [[نسیان]]، [[حفظ]] کند<ref> سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۸.</ref>، چنانکه با توجه به [[حکمت الهی]] نمی‌توان پذیرفت که نخواسته است [[پیام]] خود را [[مصون از خطا]] بدارد<ref> سوره انفال، آیه:۴۲.</ref>. بنابراین، مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] آن است که [[پیام]] خود را سالم و دست نخورده به بندگانش برساند و بدین ترتیب؛ مصونیّت [[وحی]] با [[برهان عقلی]]، [[ثابت]] می‌شود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>.
پس با توجه به اینکه [[خدای متعال]]، عالم به همه چیز است نمی‌توان احتمال داد واسطه‌ای را [[برگزیده]] که از خطاکاری‌های او [[آگاه]] نبوده است<ref>سورۀ انعام، آیه ۱۲۴.</ref> و با توجه به [[قدرت]] نامحدود [[الهی]] نمی‌توان احتمال داد که نتوانسته است [[وحی]] خود را از دستبرد [[شیاطین]] و تأثیر عوامل [[سهو]] و نسیان [[حفظ]] کند<ref> سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۸.</ref>، چنانکه با توجه به [[حکمت الهی]] نمی‌توان پذیرفت که نخواسته است [[پیام]] خود را [[مصون از خطا]] بدارد<ref> سوره انفال، آیه:۴۲.</ref>. بنابراین، مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] آن است که [[پیام]] خود را سالم و دست نخورده به بندگانش برساند و بدین ترتیب؛ مصونیّت وحی با [[برهان عقلی]]، [[ثابت]] می‌شود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱.</ref>.


=== ادله نقلی ===
=== ادله نقلی ===
اما اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} چگونه حامل [[وحی]] یعنی [[جبرئیل]] را می‌‌شناخت و یا چگونه متوجه شد این [[کلام]]، [[وحی الهی]] است، روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمودند: «همانا [[خداوند]] وقتی بنده‌ای را [[رسول]] خویش کند به او سکینه و [[وقار]] نازل می‌کند پس آنچه از [[ناحیه]] [[خدا]] برایش می‌آید برای او مثل امری می‌شود که به چشم خود آن را [[مشاهده]] می‌کند»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[راوی]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال می‌کند: زمانی که [[حضرت]] صدای [[فرشته]] را می‌شنود و او را نمی‌بیند، از کجا تشخیص می‌دهد که این [[وحی الهی]] است؟ حضرت فرمودند: «[[خداوند]] خود به او بیان می‌کند که آنچه به او می‌رسد، [[حقّ]] است»<ref>{{متن حدیث|یُبَیِّنُهُ اللَّهُ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ حَق}}؛ بحارالانوار، ج۶۲، ص۷۶.</ref>.
اما اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} چگونه حامل [[وحی]] یعنی [[جبرئیل]] را می‌‌شناخت و یا چگونه متوجه شد این [[کلام]]، [[وحی الهی]] است، روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمودند: «همانا [[خداوند]] وقتی بنده‌ای را [[رسول]] خویش کند به او سکینه و [[وقار]] نازل می‌کند پس آنچه از ناحیه [[خدا]] برایش می‌آید برای او مثل امری می‌شود که به چشم خود آن را مشاهده می‌کند»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref>. در [[روایت]] دیگری راوی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال می‌کند: زمانی که حضرت صدای [[فرشته]] را می‌شنود و او را نمی‌بیند، از کجا تشخیص می‌دهد که این [[وحی الهی]] است؟ حضرت فرمودند: «[[خداوند]] خود به او بیان می‌کند که آنچه به او می‌رسد، [[حقّ]] است»<ref>{{متن حدیث|یُبَیِّنُهُ اللَّهُ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ حَق}}؛ بحارالانوار، ج۶۲، ص۷۶.</ref>.


همچنین [[ابن عباس]] می‌‌گوید: «هیچ آیه‌ای بر [[پیامبر]] نازل نمی‌شد جز اینکه چهار [[فرشته نگهبان]] آن بودند تا آن [[آیه]] را به [[پیامبر]] برسانند»<ref>{{عربی|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُؤَدُّونَهَا إِلَی النَّبِیِّ ص ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَعْنِی الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم‏}}؛ بحارالانوار، ۵۶، ص۲۰۱؛ الدّر المنثور، ج ۶، ص ۲۷۵.</ref>.  
همچنین [[ابن عباس]] می‌‌گوید: «هیچ آیه‌ای بر [[پیامبر]] نازل نمی‌شد جز اینکه چهار فرشته نگهبان آن بودند تا آن [[آیه]] را به [[پیامبر]] برسانند»<ref>{{عربی|"مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُؤَدُّونَهَا إِلَی النَّبِیِّ ص ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَعْنِی الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم‏"}}؛ بحارالانوار، ۵۶، ص۲۰۱؛ الدّرالمنثور، ج ۶، ص ۲۷۵.</ref>.  


[[روایت]] مذکور و چنین [[نقل]] قول‌هایی مؤید این مطلب هستند که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و به [[مردم]] [[ابلاغ]] می‌‌کرد.
[[روایت]] مذکور و چنین [[نقل]] قول‌هایی مؤید این مطلب هستند که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وحی الهی]] را درست دریافت کرده و به [[مردم]] [[ابلاغ]] می‌‌کرد.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش