ضرورت عصمت امام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = ضرورت عصمت امام
| موضوع مرتبط = ضرورت عصمت امام
| عنوان مدخل  = [[ضرورت عصمت امام]]
| عنوان مدخل  = ضرورت عصمت امام
| مداخل مرتبط = [[ضرورت عصمت امام در قرآن]]
| مداخل مرتبط = [[ضرورت عصمت امام در قرآن]] - [[ضرورت عصمت امام در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
}}
}}
== مقدمه ==
در [[قرآن کریم]] آیاتی هستند که به روشنی بر [[وجوب عصمت امام]] دلالت دارند؛ از جمله:


==آیه ابتلاء==
بحث از [[ضرورت عصمت امام]] پس از بحث امکان [[عصمت]] مطرح می‌گردد. هر چند در آثار [[کلامی]] پیشینیان بحثی تحت عنوان "امکان [[عصمت]] برای عموم بشر" نیامده؛ اما در پاره‌ای از کتب کلامی و [[اعتقادی]]، این مسأله مورد توجه قرار گرفته و عموماً از سوی منکران عصمت ـ ولو منکران بعضی از ابعاد آن ـ مسأله عدم امکان عصمت مطرح شده و از آنجا که قوام [[انسانیت]] به اختیار و [[اراده]] [[آزاد]] است برخی چنین نتیجه گرفته‌اند که عصمت با [[انسان]] بودن سازگار نیست. از این رو برخی معاصرین دستیابی به برخی درجات عصمت را برای عموم افراد بشر ممکن دانسته و به ادله‌ای همچون امکان ذاتی و برخی عمومات قرآنی دال بر این موضوع، استناد کرده‌اند. از طرفی باید گفت: [[عصمت]] نه تنها برای [[پیامبران]] ممکن است بلکه بهره‌مندی از کامل‌ترین و عالی‌ترین درجات عصمت برای ایشان امری لازم و ضروری است که آیات متعددی در قرآن کریم بر آن دلالت می‌کنند.
{{اصلی|آیه ابتلاء}}
[[قرآن کریم]] می‌فرماید [[خداوند]]، [[مقام امامت]] را به [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} اعطا، و او آن را برای ذریه‌اش درخواست کرد، خداوند فرمود: مقام امامت به [[ستمکاران]] از [[ذریه]] او نخواهد رسید<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


از آنجا که مقام امامت آن‌گاه به [[ابراهیم]] اعطا شد که او مورد امتحان‌های [[سختی]] قرار گرفت و از آن آزمون‌ها موفق بیرون آمد، به دست می‌آید که مقصود از [[امامت]]، [[نبوت]] نبوده است، زیرا امتحان‌های بزرگ ابراهیم مانند افکنده شدن در [[آتش]] به دست نمرودیان، [[مبارزه]] با [[بت‌پرستان]] و [[مأموریت]] یافتن [[ذبح]] فرزندش، همگی در دوران نبوت او رخ داده است.
== معناشناسی [[عصمت]] ==
=== معنای لغوی ===
{{اصلی|عصمت در لغت}}
عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>


از سوی دیگر، قرآن کریم هر گونه کوتاهی [[انسان]] را [[ظلم]] دانسته و فرموده است: «کسی که از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] کند [[ستمکار]] است»<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. روشن است که انسان‌های غیر [[معصوم]] از [[خطا]] و [[گناه]] - کوچک یا بزرگ - مصون و معصوم نیستند. بنابراین از مقام امامت بهره‌ای نخواهند داشت.
=== معنای اصطلاحی ===
==آیه اولی‌الامر==
برغم آنکه متکلمان شیعه دست کم دو معنای لطف بودن و ملکه بودن را برای [[عصمت]] در اصطلاح کلامی ارائه کرده‌اند<ref>برخی معتقدند [[عصمت]] از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و [[لطف]] او برای حجت‌های اوست. ر.ک: محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸؛ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰؛ برخی دیگر نیز معتقدند [[عصمت]] ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>؛ لکن با توجه به آنکه واژه [[عصمت]] و مشتقات آن در [[قرآن کریم]] نیامده است، از این رو نمی‌توان به بیان معنای اصطلاح [[قرآنی]] این واژه پرداخت. منتها می‌توان از برخی [[آیات]] معنای [[مصونیت انبیا]] و [[ائمه]] از [[ارتکاب گناهان]]، نسیان، [[خطا]] و... را برداشت نمود که چیزی شبیه معنای اصطلاحی این واژه در کتب [[کلامی]] و [[حدیثی]] است<ref>چه اینکه عصمت در اصطلاح [[متکلمان]] و نیز در اصطلاح [[روایات]]، [[نیروی درونی]] [[حفاظت از گناه]] و [[مصونیت از اشتباه]] است که مایه اعتماد و [[اطمینان]] [[پیروان]] به [[درستی]] گفته‌ها و [[اعمال]] [[پیامبر]]، [[امام]] و انطباق آنها با [[دین حق]] و [[دین]] خداست و چون ائمه به خاطر قابلیت و [[لطف الهی]] می‌‌توانند چنین نیرویی را داشته باشند و از هر خطا و [[گناه]] مصون بمانند به ایشان [[معصوم]] می‌گویند. ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>.
{{اصلی|آیه اولی‌الامر}}
این آیه<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> نیز بر عصمت امام دلالت می‌کند، زیرا در این آیه [[مؤمنان]] به [[اطاعت]] بی‌قید و شرط از «[[اولی الامر]]» همانند اطاعت بی‌قید و شرط از [[خدا]] و [[رسول خدا]] [[مکلف]] شده‌اند. اطاعت بی‌قید و شرط از کسی آن‌گاه [[مشروع]] است که از [[خطا]] و [[گناه]] مصون و [[معصوم]] باشد، زیرا اگر چنین نباشد چه بسا [[اطاعت]] از او به [[نافرمانی خداوند]] بینجامد، که قطعاً مردود است.


برخی [[مفسران اهل سنّت]]، مانند [[فخرالدین رازی]]، [[نظام‌الدین نیشابوری]] و [[شیخ محمد عبده]] نیز پذیرفته‌اند که [[آیه]] «اولی الامر» بر معصوم بودن «اولی الامر» دلالت دارد<ref>ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۲.</ref>، ولی آنان «اولی الامر» را بر [[اهل حل و عقد]] منطبق کرده و نتیجه گرفته‌اند که [[اجماع]] آنان معصوم است.
چراکه در برخی آیات قرآن کریم، واژه‌های دیگری به کار رفته که متضمن اجتناب برگزیدگان الهی از انواع معاصی، خطا و نسیان هستند که به لحاظ معنایی، نزدیک به واژه [[عصمت]] بوده و گاه با آن مرادفند. از این رو در بسیاری از اوقات به جای واژه [[عصمت]] به کار گرفته شده و از آنها معنایی اعم یا اخص اراده می‌گردد، واژه‌هایی همچون [[اخلاص]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}} «ما آنها را با خلوص ویژه‌ای خالص کردیم و آن یادآوری سرای آخرت بود!» سوره ص، آیه ۴۶.</ref>، [[اصطفاء]]<ref>[[خداوند]] از [[انبیای الهی]] به «مصطفَوْن» یاد کرده است؛ یعنی کسانی که [[برگزیدگان]] ویژه الهی‌اند. خداوند از این واژه برای [[گزینش]] [[رسولان]] ویژه خود مانند [[ابراهیم]]، [[آدم]]، نوح و [[موسی]] یا اولیای خاص خود مانند [[مریم]] که دارای ویژگی انحصاری بودند، استفاده کرده است.</ref> [[اجتباء]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى}} «سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد» سوره طه، آیه ۱۲۲.</ref>، نزاهت<ref>این تعبیر معادل مفهومی عصمت نیز آمده است؛ حتی بعضی از [[دانشمندان اسلامی]] به جای تعبیر عصمت و عصمةالانبیاء از تنزیه و [[تنزیه الانبیاء]] استفاده می‌کنند؛ همان طور که در کتاب تنزیه الانبیاء اثر سیدِ [[مرتضی]]، چنین امری مشاهده می‌شود. ر.ک: محمدحسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۴۵۶. ایشان از پنج کتاب تحت این عنوان از نویسندگان شیعی نام می‌برد که برای اثبات عصمت پیامبران و ائمه{{عم}} نگاشته شده‌اند. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] به جای تعبیر عصمت تنها از واژه «تنزیه» استفاده می‌کنند. ر.ک: ابوحنیفه، الفقه الاکبر. در [[ادعیه]] و [[زیارات]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیز معمولاً در کنار واژه عصمت کلمه تنزیه نیز به کار رفته است. گرچه در [[قرآن]] از کلمه تنزیه و مشتقات آن استفاده شده است، تعبیر {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ... الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّيْبِ}}. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷. در [[زیارت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} و نیز در [[زیارت جامعه]] {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ مِنْ كُلِّ خَطَإٍ وَ زَلَلٍ، الْمُنَزَّهِ مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ خَطَلٍ}}. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۰؛ ج۹۹، ص۱۷۸ و نیز {{متن حدیث|الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَآثِمِ}} آمده است محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۹۱.</ref>، تطهیر<ref>{{متن حدیث|الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيْبِ}}محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷. {{متن حدیث|الْمُطَهَّرِ مِنَ الْمَظَالِمِ}}محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۸۵. و {{متن حدیث|الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ}}محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸ در مورد [[معصومان]] بارها نقل شده است. تعبیر [[ائمه اطهار]] به جای [[امامان معصوم]] در عرف متشرعه بسیار شایع است.</ref>، [[توفیق]]، تسدید و [[تأیید]]<ref>در لسان [[روایات]]  سه واژه [[توفیق]]، تسدید و [[تأیید]] نیز در معنایی نزدیک به [[عصمت]] و معادل آن به کار رفته‌اند. به عنوان نمونه [[امام رضا]]{{ع}} در روایتی [[معصوم]] را [[مسدّد]]، [[موفَّق]] و [[مؤید]] به [[روح القدس]] معرفی می‌فرماید که بدین ترتیب شخص [[معصوم]] از خطاها و [[لغزش‌ها]] در [[امان]] می‌ماند. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۸؛ ج۲۵، صص۱۲۷ و ۳۵۰؛ احمد طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۶؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۸۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۹؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۲۰؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۸۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۰.</ref>، [[صدق]]، [[امانت]]، [[تبلیغ]]، فطانت<ref>برخی نویسندگان [[اهل سنت]] به جای اصطلاح عصمت در مورد [[صفات پیامبران]] چهار ویژگی صدق، امانت، تبلیغ و فطانت را به عنوان [[صفت پیامبر]] یاد کرده‌اند و در توضیح آنها گفته‌اند: «صدق»، مطابقت خبر با واقع است؛ یعنی هر خبری که [[پیامبر]] می‌دهد چه از ناحیه خود و چه از ناحیه [[خداوند]]، محال است [[کذب]] در آن راه داشته باشد. «امانت» به این است که خداوند ظاهر و [[باطن]] [[پیامبران]] را از [[گناه]] [[حفظ]] می‌کند؛ هم [[گناهان]] اعضا و [[جوارحی]] مانند دزدی، [[زنا]] و هم گناهان [[قلبی]] و [[اخلاقی]] مانند [[حسد]]، [[کبر]] و [[ریا]]. «تبلیغ» این است که آنچه را که خداوند به [[انبیا]] [[فرمان]] [[ابلاغ]] داده است با بیانی روشن و واضح برای [[مردم]] بیان کنند. «فطانت» یعنی اینکه پیامبران دارای [[قدرت]] [[فهم]] بسیار بالایی بوده، [[توانایی]] قابل توجهی برای [[استدلال]] و [[احتجاج]] در مقابل شبهه‌های [[مخالفان]] دارند. ر.ک: احمد مجازی السقا، البیان المفید فی علم التوحید، ص۲۷ - ۲۸. اما «امانت» بنا بر معنایی که ذکر شد، به معنای عصمت بوده و دست کم عصمت از گناه را شامل می‌شود؛ [[امین]] به عنوان یکی از صفات [[فرشتگان الهی]] مانند [[جبرئیل]] و [[روح]] که واسطه [[نزول]] [[وحی بر پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} می‌باشند، اطلاق شده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ}} «که روح الامین آن را فرود آورده است» سوره شعراء، آیه ۱۹۳ و در مورد [[انبیای الهی]] مانند [[لوط]]، [[موسی]]، [[هود]]، نوح، [[صالح]] و [[شعیب]] با تعبیر {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}} «من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷، ۱۲۵، ۱۴۲، ۱۶۲ و۱۷۸؛ سوره دخان، آیه ۱۸ آمده است.  در مورد [[صدق]] نیز می‌توان گفت صفت [[صدّیق]] در مورد بعضی از [[انبیا]] و [[اولیا]] مانند [[ابراهیم]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱، [[حضرت مریم]]{{متن قرآن|وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ}} «و مادر او زنی بسیار راستکردار بود» سوره مائده، آیه ۷۵، [[ادریس]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶ و یوسف {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ}} «یوسف، ای (یار) راستگو!» سوره یوسف، آیه ۴۶. در [[قرآن]] آمده است؛ اما آیا این کلمه می‌تواند دقیقاً مرادف [[مطهّر]] و مخلّص یا [[معصوم]] باشد که نشان‌دهنده [[افاضه]] موهبتی [[الهی]] از سوی [[خداوند]] به [[معصومان]] باشد، جای [[شک]] باقی است. اما در مورد کلمه [[تبلیغ]] به معنای اینکه [[پیامبر]]، [[مأمور]] [[ابلاغ]] [[فرامین خدا]] به [[خلق]] خداست و اگر مخاطب [[وحی]] و خطاب الهی [[مردم]] باشند، باز این کلمه هم مفید معنایی در ردیف یکی از [[مراتب عصمت]] یعنی [[عصمت]] در اخذ و بازخوانی وحی خواهد بود، گرچه تبلیغ [[رسالات]] الهی یکی از [[وظایف]] اصلی [[پیامبران]] و [[عالمان ربانی]] تلقی شده است {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ}} «همان کسانی که پیام‌های خداوند را می‌رسانند» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۱۴۹-۱۵۷.</ref> حال با توجه به آنکه بسیاری از این واژه‌ها در مقام بیان مصونیت انبیای الهی از هر نوع آلودگی و [[رجس]] هستند، لذا بحث تفصیلی در این خصوص را به محل خود واگذار می‌نماییم.


روشن است که اجماع افراد غیر معصوم از خطا و گناه، معصوم نخواهد بود. آری، از نظر [[عقل]]، احتمال خطا و [[لغزش]] در اجماع کمتر از احتمال خطا و لغزش در غیر اجماع است، ولی این‌گونه نیست که به کلی از بین برود و باعث [[یقین]] شود، مضافاً بر اینکه اگر مقصود از «اولی الامر» اهل حل و عقد باشد، و [[مسلمانان]] [[مکلف]] باشند از اجماع آنها بر هر امری اطاعت کنند، [[تکلیف]] مسلمانان در مواردی که اهل و حل [[عقد]] به اجماع نمی‌رسند چه خواهد بود؟
== ضرورت عصمت ==
{{اصلی|ضرورت عصمت}}
هر چند بهره‌مندی از برخی اقسام و درجات مختلف [[عصمت]] به تناسب جایگاه هر فرد و تقوای او امری ممکن است اما برخورداری از درجات عالیه آن که شامل عصمت عملی و [[علمی]] می‌شود تنها برای [[حجت‌های الهی]] اعم از [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{ع}}، ممکن بلکه امری لازم و ضروری است.


بنابراین مقصود از «اولی الامر» کسانی است که پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عهده‌دار [[رهبری جامعه اسلامی]] اند، و مسلمانان باید از دستورهای آنان بی‌چون و چرا اطاعت کنند، بدین سبب، آنان از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند. درست است که در هر زمانی یکی از آنان [[رهبری امت اسلامی]] را برعهده دارد، و او مصداق «[[ولی الامر]]» است؛ نه [[مصداق اولی الامر]]، اما به لحاظ زمان‌های مختلف، [[رهبران]] [[امت اسلامی]] متعدد خواهند بود، بدین رو در [[آیه شریفه]] تعبیر «اولی الامر» - که جمع است - به کار رفته است، همان‌گونه که بر مسلمانان در هر یک از اوقات پنج‌گانه، یک [[نماز واجب]] است، در وقت [[نماز صبح]] و در وقت ظهر، [[نماز ظهر]]، و همچنین در سایر [[نمازها]]، اما در مجموع اوقات پنج‌گانه، نمازهای پنج‌گانه بر آنان [[واجب]] است، بدین علت، [[خداوند]] به آنان فرموده است: {{متن قرآن|حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ}}<ref>«بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.</ref>.
=== [[ضرورت]] [[عصمت امام]] ===
===مصداق اولی‌الامر===
ممکن بودن [[عصمت]] برای [[امامان]] به معنای آن است که عصمت، ذاتاً برای امامان امتناع ندارد و با فرض وقوع عصمت، هیچ محالی لازم نمی‌آید. برای روشن شدن این ادعا باید در دو مقام بحث شود: اقتضای عصمت و موانع عصمت.
{{اصلی|مصداق‌شناسی اولوالامر}}
مصداق «اولی الامر» در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} آن [[حضرت]] بوده است، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} دارای سه [[شأن]] و [[مقام]] حذف [[نبوت]]، [[رسالت]] و [[امامت]] بوده است. مقتضای شأن نبوت، [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت پیام‌های [[الهی]] بوده است، و مقتضای شأن رسالت، [[ابلاغ]] پیام‌های الهی به [[مردم]] بوده است، و مقتضای [[شأن امامت]]، [[رهبری]] [[مسلمانان]] در [[امور دینی]] و [[دنیوی]] آنان بوده و اینکه در ادامه [[آیه]] فرموده است: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقصود این است که [[حکم]] [[دینی]] هر چیزی را باید از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جویا شوید، چنان که در [[آیات]] دیگر به این مطلب تصریح و تأکید شده است<ref>در آیات بسیاری مسلمانان به پیروی از قرآن کریم مکلف شده‌اند، چنان‌که در آیاتی نیز به پیروی از پیامبر مکلف گردیده‌اند. مانند: {{متن قرآن|اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ}} «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید» سوره اعراف، آیه ۳؛ {{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.


[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با استناد به آیه «اولی الامر» در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] فرموده است: «مشکلاتی که هنگام [[رهبری جامعه]] برای تو پیش می‌آید و اموری را که بر تو مشتبه می‌شود به [[محکمات]] [[قرآن]] و [[سنّت]] [[قطعی]] [[رسول خدا]] ارجاع بده و [[حکم]] آن را از این دو منبع [[وحیانی]] به دست آور»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. آن [[حضرت]] در بیان اینکه چرا پیشنهاد [[حکمیت]] را از سوی [[معاویه]] و دستیاران او پذیرفت، فرموده است: چون [[خداوند]] [[دستور]] داده است که مسائل اختلافی را به [[خدا]] و رسولش ارجاع دهید، یعنی حکم آن را از [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] جویا شوید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵.</ref>.
==== اقتضای عصمت ====
آنچه که در باب [[عصمت انبیاء]] به عنوان مقتضی عصمت گفته می‌شود، در باب [[عصمت امامان]] نیز همان موارد اقتضا دارد، زیرا [[امامت]]، دنباله [[نبوت]] و به قول [[قرآن]]، [[افضل]] از نبوت است؛ چنان‌که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


حاصل آنکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از آن لحاظ که [[ولی امر]] [[مسلمانان]] بود، در [[حل منازعات]] می‌بایست مطابق کتاب خدا و [[سنّت]] خود- که [[وحی الهی]] و [[مبیّن]] کتاب خدا بود- عمل کند، چنان که خداوند فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref> و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی می‌شود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.</ref>. [[متولیان امر]] [[رهبری]] [[امت اسلام]] پس از پیامبر اکرم{{صل}} نیز همین [[وظیفه]] را داشتند، و جمله {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> در ادامه [[آیه]] بیانگر مطلب یاد شده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۴.</ref>.
از این [[آیه]] فهمیده می‌شود که:
# [[منصب امامت]] در اواخر [[عمر]] و بعد از نبوت به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} عطا گردید
# این منصب را همه [[انبیاء]] نداشتند، بلکه [[خداوند متعال]] امامت را به بعضی از [[انبیا]] عطا کرده است. انبیا مؤسس [[دین]] بودند و امامان [[حافظ شریعت]] از تأویلات و [[انحرافات]]؛ یعنی [[مفسر]] دین بودند. بنابراین هر آنچه در باب اقتضای عصمت انبیاء گفته‌اند ـ از [[حکمت]] [[تشریع]] و هدفمند بودن [[خلقت]] [[بشریت]] و تنزه ذات احدی از کار [[عبث]] و اغرای به [[جهل]] و به کمال رسیدن [[انسان‌ها]] و [[هدایت]] [[بشر]] ـ مقتضی [[عصمت امامان]] نیز هست. البته این موارد به صورت مبسوط در قالب استدلال‌های عقلی خواهد آمد، ولی به اختصار باید گفت که [[خداوند متعال]] [[حکیم]] است و کار [[قبیح]] و عبث از او سر نمی‌زند. از طرفی هدف از خلقت [[انسان]] رسیدن او به عالی‌ترین مرحله کمال از جمله [[خلافت الهی]] است؛ برای به انجام رساندن این [[هدف]]، خداوند متعال [[شریعت]] خود را در قالب [[کتاب‌های آسمانی]] و [[وحیانی]] نازل کرده است. همچنین برای رسیدن این پیام‌ها، [[انبیا]] و [[امامان]] را به عنوان اولیای دین و [[مربیان]] شریعت به [[مردم]] معرفی کرده و [[دستور]] داده است تا مردم به صورت مطلق و بی قید و شرط از آنها [[اطاعت]] کنند. اگر این پیام‌آوران و حافظان [[دین]]، [[معصوم]] نباشند و احیاناً دچار [[خطا]]، [[گناه]] و نسیان گردند، چون [[خداوند]] به اطاعت مطلق از آنها امر کرده است، نوعی اغرای به جهل و خطاست که با [[حکمت]] خداوند متعال سازگار نیست.
#از سوی دیگر اگر [[امام]]، معصوم نباشد اعتماد [[ملت]] از او سلب خواهد شد و لذا از فرمان‌هایش اطاعت نخواهند کرد. با این فرض، کار خداوند عبث و لغو می‌گردد، چون غرضش محقق نمی‌گردد و این [[عدم اطاعت]] با غرض خداوند از [[آفرینش]] و [[نصب]] امامان و حکمت [[تشریع]] ناسازگار است؛ با اینکه می‌دانیم [[خداوند]]، [[حکیم]] است و کار قبیح و عبث انجام نمی‌دهد و [[سیر]] تکاملی [[انسان]] را نامحدود قرار داده و به انسان [[امر]] کرده تا رسیدن به عالی‌ترین مرحله [[تکامل]] [[انسانی]]، یعنی خلافت الهی [[سعی]] و تلاش کند و لحظه‌ای از [[مجاهدت]] نفس و [[طهارت]] [[روح]] و کسب کمالات معنوی باز نماند.
 
همه این [[دلایل]] و امثال آن، [[عصمت]] را برای امامان لازم و ضروری می‌کند و روشن است که عصمت برای امام، هم‌سنگ [[امامت]] برای هدایت بشر است و امامت، دنباله [[نبوت]] در [[ابلاغ دین]] و [[حفظ شریعت]] از [[انحرافات]] و [[هدایت]] [[امت]] به سوی [[رستگاری]] است.
 
==== موانع [[عصمت]] ====
این [[پرسش]] مهم وجود دارد که آیا عصمت برای [[امامان]]، موانعی دارد یا خیر؟
 
در پاسخ به این اشکال می‌گوییم:
اگر عصمت برای امامان امتناع ذاتی داشته باشد، نباید هیچ [[انسانی]] به عصمت دست یابد؛ حال آنکه [[قرآن کریم]] در موارد مختلف [[انبیاء]] را [[معصوم]] می‌داند؛ از جمله در [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشن‌بین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.</ref>. [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] نیز به صراحت یا به دلالت التزامی، بر [[عصمت امامان]] [[شهادت]] می‌دهند، همچنان که [[آیه تطهیر]] و آیات دیگر بر این مطلب دلالت دارند. از این‌رو به صراحت ادعا می‌شود که در باب امکان عصمت برای امامان، مقتضی عصمت برای آن بزرگواران وجود دارد و موانع احتمالی عصمت، مفقود است و یا اینکه دلالتی بر این موضوع ندارند، بنابراین عصمت برای امامان، امری ممکن است<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۸۵-۹۰.</ref>.
 
=== [[براهین]] ضرورت [[عصمت امام]] در قرآن ===
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[آیات قرآن چگونه وجوب عصمت را برای امام اثبات می‌کند؟ (پرسش)| آیات قرآن چگونه وجوب عصمت را برای امام اثبات می‌کند؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
[[امامان]] از جهت واسطه بودن بین [[خدا]] و [[خلق]]، برای تضمین درستی [[پیام الهی]] باید معصوم باشند: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و از آفریدگان ما دسته‌ای هستند که به حقّ رهنمون می‌شوند و به حقّ داد می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۸۱؛ بدون تردید این آیه بر عصمت تمام هدایت کنندگان به سوی حق دلالت می‌کند؛ زیرا کسی که می‌خواهد دیگران را به حق هدایت و بر اساس آن داوری کند، لزوماً باید دو خصوصیت داشته باشد. نخست این که حق را کاملاً بشناسد تا هیچ گاه در تشخیص آن از باطل به اشتباه نیفتد، و دوم این که همواره بر محور حق حرکت کند و هرگز از آن دور نگردد تا برای دادگری بر اساس حق صلاحیت داشته باشد. روشن است که اگر کسی از حق جدا شود، صلاحیت هدایت مردم به سوی حق و دادگری بر اساس آن را نخواهد داشت و کسی که حق را بشناسد و از آن عدول نکند به یقین معصوم است. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص۸۶.</ref>. ارتباط تنگاتنگ بین [[هدایت]] و [[عصمت]] باعث شده است تا عصمت برای [[هادی]] لازم و [[واجب]] باشد تا جایی که هادی اگر [[معصوم]] نباشد امر هدایت او مختل خواهد شد<ref>امام پیشوا و مقتدا و برای هدایت مردم است اگر معصوم نباشد. خطا و گناه می‌کند پس خود وی هم محتاج امام دیگری است که بی‌خطا باشد و «معصوم» و اگر او هم معصوم نباشد نیازمند به معصوم دیگری است که خطا نکند، همچنان این (تسلسل) ادامه خواهد داشت تا بامام (معصوم) برسیم. نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد. شارح علی‌اکبر واعظ موسوی، علی {{ع}} میزان حق، ص۱۰۱.</ref>.
 
دقت در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این مهم را روشن‌تر می‌کند. نمونه‌هایی از ابتذال [[راهبان]] [[مسیحی]] در [[تاریخ]] [[مسیحیت]] و بازخورد آنها در نگاه [[عامه]] [[مردم]] نسبت به [[دین]] و [[تنفر]] آنها از این رفتارهای مستهجن، گویای این واقعیت است که اگر [[رهبر]] و [[هادی]] خود از [[گناه]] مصون نبوده و مرتکب آن شود، اثر مستقیمی در اعتماد و نزدیک و دور شدن مردم به دین دارد: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵. سبحانی تبریزی، جعفر، دانشنامه کلام اسلامی، ص۳۵۲. در این آیه دربارۀ هدایت دو گزینه با یکدیگر مقایسه شده است: گزینۀ اوّل مربوط به کسی است که خود از هدایت ویژه الهی برخوردار است و دیگران را به حق هدایت می‌کند. دیگری کسی است که هدایت‌گر به حق نیست مگر آن‌که دیگران او را هدایت کنند. از این دو گزینه، گزینۀ نخست بر دوم برتری دارد و وجدان انسانی آن را می‌پسندد. چنان که جملۀ {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}} در آیه بیانگر این مطلب است، یعنی اگر جز این داوری شود، برخلاف حکم خرد و وجدان است». ارشاد الطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص۳۳۶؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸ و کشف المراد، ص۴۹۵.</ref>. این [[هدایت]]، امری است که در [[امام]] و [[نبی]] مشترک است یعنی همان [[وظیفه]] هدایت [[پیامبر]] با همان دقت و ظرافت و اهمیت، برای [[جانشین]] او (امام) هم متعین است: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref>؛ به بیان روشن‌تر شاید بتوان گفت یکی از فلسفه‌های [[عصمت]] در [[امام]] همان ایجاد اعتماد [[مردم]] به [[الگو]] و هادی است و اگر امام و [[هادی]] [[معصوم]] نباشد تضمین عمل به [[معارف دین]] از بین می‌رود<ref>البته توجه به پیامدهای منفی نبود عصمت اوصیاء در عقیده اهل سنت می‌تواند در این مسئله راه گشا باشد. از باب نمونه می‌توان به قاعده و باور غلط عدالت صحابه در عقاید اهل سنت اشاره کرد. در صورت دقت به منشأ اعتقاد به چنین عقیده ای در اهل سنت، می‌توان پی‌برد که آنها از سویی عصمت را برای خلفای خود قبول ندارند؛ زیرا در واقع از آنها بارها بارها گناه سر زده است. این از طرفی است که نداشتن عصمت خلفا لطمه ای‌ است به اعتماد مردم در مورد دین، پس به ناچار برای تعدیل بی‌اعتمادی مردم به دین، دست به اختراع و بدعت عدالت صحابه زدند تا خطاها و اشتباهات برخی از سران خود را توجیه کرده و از روزنۀ این توجیه سخیف، اعتماد مردم را به دین جلب نمایند. بنابر این امام و جانشین انبیا هم همانند آنان باید معصوم باشد.</ref>.<ref> ر.ک: [[محمود یزدی مطلق|یزدی مطلق، محمود]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۳۲۵.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
* [[آیات قرآن چگونه وجوب عصمت را برای امام اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[آیات قرآن چگونه وجوب عصمت را برای امام اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[برهان فلسفه وجودی امام چگونه بر عصمت امام دلالت می‌کند؟ (پرسش)]]
# [[برهان تلازم امامت و عصمت چگونه بر عصمت امام دلالت می‌کند؟ (پرسش)]]
# [[برهان امتناع تسلسل چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازده‌گانه دلالت می‌کند؟ (پرسش)]]
# [[برهان حفظ شریعت چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازده‌گانه دلالت می‌کند؟ (پرسش)]]
# [[دلایل عقلی عصمت امامان چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']]
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-2.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|'''جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:1379710.jpg|22px]] [[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|'''اندیشه کلامی عصمت''']]
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:Imamat.jpg|22px]] [[محمود یزدی مطلق|یزدی مطلق، محمود]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|'''امامت‌پژوهی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۳: خط ۷۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:ضرورت عصمت امام]]
[[رده:عصمت]]
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش