←آیه ۶۷ سوره مائده
خط ۳۸۵: | خط ۳۸۵: | ||
از ظاهر آیه و نوع خطاب آن چنین بر میآید که [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از رساندن آنچه بدان مامور بوده است،[[ خوف]] داشته و [[خدای متعال]] به آن حضرت به واسطه حمایت و پشتیبانی خود، [[اطمینان]] خاطر میدهد. نوع خطاب حاکی از آن است که احتمال [[سرپیچی]] از آن ماموریت وجود داشته است؛ چراکه [[قرآن]] میفرماید اگر این [[کار]] را انجام ندهی،[[ رسالت]] [[خدا]] را به انجام نرساندهای و روشن است که این مسأله با [[عصمت]] ناسازگار است. | از ظاهر آیه و نوع خطاب آن چنین بر میآید که [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از رساندن آنچه بدان مامور بوده است،[[ خوف]] داشته و [[خدای متعال]] به آن حضرت به واسطه حمایت و پشتیبانی خود، [[اطمینان]] خاطر میدهد. نوع خطاب حاکی از آن است که احتمال [[سرپیچی]] از آن ماموریت وجود داشته است؛ چراکه [[قرآن]] میفرماید اگر این [[کار]] را انجام ندهی،[[ رسالت]] [[خدا]] را به انجام نرساندهای و روشن است که این مسأله با [[عصمت]] ناسازگار است. | ||
'''پاسخ نخست: [[ترس]] بر [[دین]]''': امری از سوی [[خداوند]] بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نزول یافته بود که حضرت از ترس کارشکنی [[مردم]]، [[ابلاغ]] آن را تا فرصت مناسب به تأخیر انداخت. البته این ترس هرگز به معنای ترس بر [[جان]] خود نبوده است؛ [[سیره]] آن حضرت گویای این است که در انجام دادن [[رسالت الهی]]، حفظ جان برای ایشان به هیچ وجه اهمیتی نداشته است. خداوند، خود [[شاهد]] بر این واقعیت است و در [[قرآن]] بدان [[گواهی]] میدهد<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا * الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} «پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است * همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۸-۳۹.</ref>. پس نمیتوان گفت که حضرت به دلیل ترس بر خود این سان [[وحی]] را وانهاده است. بلکه با توجه به فراز {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} میتوان گفت که | '''پاسخ نخست: [[ترس]] بر [[دین]]''': امری از سوی [[خداوند]] بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نزول یافته بود که حضرت از ترس کارشکنی [[مردم]]، [[ابلاغ]] آن را تا فرصت مناسب به تأخیر انداخت. البته این ترس هرگز به معنای ترس بر [[جان]] خود نبوده است؛ [[سیره]] آن حضرت گویای این است که در انجام دادن [[رسالت الهی]]، حفظ جان برای ایشان به هیچ وجه اهمیتی نداشته است. خداوند، خود [[شاهد]] بر این واقعیت است و در [[قرآن]] بدان [[گواهی]] میدهد<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا * الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} «پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است * همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۸-۳۹.</ref>. پس نمیتوان گفت که حضرت به دلیل ترس بر خود این سان [[وحی]] را وانهاده است. بلکه با توجه به فراز {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} میتوان گفت که ترس حضرت، از مردم بوده است که به گونهای با حضرت به مقابله برخیزند که اساس [[رسالت]] و [[دعوت به دین]] به چالش کشیده شود<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۴۳.</ref>. ترسی که برای اصل دین باشد، نه تنها ناروا نیست، بلکه امری شایسته و بایسته است. برخی [[انسانها]] در ذات خود، از صفت [[شجاعت]] برخوردارند و کمتر میترسند؛ اما بعضی بر خلاف آنان در حوادث پیش آمده سریع [[ترس]] بر وجودشان چیره میشود. نکته حائز اهمیت این است که [[انسان]] بتواند این ترس را جهتدهی کند و اگر امری از امور [[دین]] را در خطر ببیند، ترس وجود او را فرا بگیرد و اگر در مورد امری [[دینی]] نیاز به [[فداکاری]] باشد، دیگر ترس برای او مفهومی نداشته باشد. ترس [[اولیای الهی]] از این قبیل است. آنان در امر دین ترسان، و در فداکاری سرآمد شجاعاناند؛ همچنان که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در مورد [[حضرت موسی]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|لَمْ يُوجِسْ مُوسَى {{ع}} خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ}}<ref>محمد بن حسن شریف رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی الصالح، خطبه ۴.</ref>؛ «[[موسی]] در مورد خود ترسی نداشت، بلکه او از [[پیروزی]] [[جاهلان]] و حاکم شدن [[دولت]] [[گمراهان]] بیمناک بود». | ||
'''پاسخ دوم: اهمیت مورد [[وحی]]''': جمهور [[مفسران]]، [[آیه]] یادشده را این سان [[تفسیر]] کردهاند که اگر یک مورد از موارد [[رسالت]] و وحی را [[ابلاغ]] نکنی، همانند کسی هستی که هیچ موردی از آن را ابلاغ نکرده است و این از اهمیت این وحی حکایت دارد. | '''پاسخ دوم: اهمیت مورد [[وحی]]''': جمهور [[مفسران]]، [[آیه]] یادشده را این سان [[تفسیر]] کردهاند که اگر یک مورد از موارد [[رسالت]] و وحی را [[ابلاغ]] نکنی، همانند کسی هستی که هیچ موردی از آن را ابلاغ نکرده است و این از اهمیت این وحی حکایت دارد. |