حدیث سلسلة الذهب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
}}
}}


'''حدیث سلسلة الذهب''' [[حدیثی]] که [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در [[نیشابور]] در مراسم استقبال شورانگیز [[شیعیان]] از آن حضرت فرمود.
'''حدیث سلسلة الذهب''' [[حدیثی]] که [[امام رضا]] {{ع}} در [[نیشابور]] در مراسم استقبال شورانگیز [[شیعیان]] از آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی بشروطها و أنا من شروطها}}. نکات مهم این حدیث عبارت است از: اهمیت مسأله [[توحید]]؛ پیوستگی معارف [[خاندان]] [[امامت]] به شخص [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و به سرچشمه [[وحی]]؛  پیوند گسست ناپذیر توحید با [[رهبری]] و تثبیت امامت [[حضرت رضا]] {{ع}} و رد دیدگاه کسانی که به [[امامت]] ایشان [[باور]] نداشتند.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمان‌های [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود.
[[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمان‌های [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود.


از جمله مهم‌ترین فراز‌های این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] بود. زمانی که حضرت خواست از آن [[شهر]] به سمت [[خراسان]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا [[حدیثی]] نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن حدیث|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد.</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{متن حدیث|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا {{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶.</ref>.  
از جمله مهم‌ترین فراز‌های این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] بود. زمانی که حضرت خواست از آن [[شهر]] به سمت [[خراسان]] برود، راویان و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا [[حدیثی]] نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن حدیث|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد.</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{متن حدیث|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا {{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶.</ref>.  


این روایت از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]] {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن حضرت [[نقل]] شده است که: {{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.</ref>. در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]] {{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایت‌پذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقت‌فرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است<ref>{{متن حدیث|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸.</ref>. همچنین آن حضرت فرمود: "[[خداوند]] را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را می‌پرستد و اینگونه [[گمراه]] می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴.</ref>. حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>
این روایت از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]] {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن حضرت [[نقل]] شده است که: {{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.</ref>. در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط قبولی اعمال، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]] {{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایت‌پذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقت‌فرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است<ref>{{متن حدیث|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸.</ref>. همچنین آن حضرت فرمود: "[[خداوند]] را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را می‌پرستد و اینگونه [[گمراه]] می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>
 
هر چند این [[حدیث]] کوتاه بود اما، نکات حیاتی و مهمی را در بر داشت که می‌توان به این موارد اشاره کرد:
# اهمیت مسأله [[توحید]] و محوری بودن آن در [[اندیشه]] [[اسلامی]].
# پیوستگی معارف [[خاندان]] [[امامت]] به شخص [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و به سرچشمه [[وحی]].
# پیوند گسست ناپذیر توحید با [[رهبری]].
# تثبیت امامت [[حضرت رضا]] {{ع}} و رد دیدگاه کسانی که به [[امامت]] ایشان [[باور]] نداشتند.
 
و اما چرا این [[حدیث]] به حدیث سلسلة الذهب معروف گردید؛ یا به عبارت دیگر، وجه تسمیه حدیث چه می‌باشد؟ وقتی جمله‌ای از کسی نقل می‌شود، گاه چندین نفر در بازگو کردن آن نقش دارند و آن را از قول دیگری [[روایت]] می‌کنند. این افراد را در اصطلاح علم حدیث، «سلسله اسناد حدیث» می‌گویند<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۲۲۵.</ref>.


== [[بشرطها و شروطها]] ==
== [[بشرطها و شروطها]] ==
تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از [[حدیث]] "سلسلة الذهب" که [[امام رضا|حضرت امام رضا]] {{ع}} در [[نیشابور]] در جمع [[شیعیان]] فرمود و [[توحید]] را دژ [[استوار]] [[الهی]] دانست، امّا به شرط [[امامت]] و [[رهبری]] [[اهل بیت]] {{عم}}. در سفری که آن [[حضرت]] از [[مدینه]] به [[خراسان]] می‌رفت، در [[نیشابور]] استقبال بی‌نظیری از سوی [[شیعیان]] انجام گرفت. [[مردم]] درخواست کردند که [[حدیثی]] بفرماید. [[حضرت]]، [[کلامی]] را از پدرانش از [[پیامبر]]، از [[جبرئیل]] و از [[خدا]] [[نقل]] کرد که [[خداوند]] می‌فرماید: کلمۀ {{عربی|لا اله الا اللّه}} (عقیدۀ [[توحید]])، [[حصن]] و دژ [[استوار]] من است، هرکس وارد آن شود (و [[موحّد]] باشد) از [[عذاب]] من ایمن گردد. [[حضرت]] درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱</ref>، یعنی این سخن شرط‌هایی دارد، من یکی از آن شرط‌هایم. معنای این تأکید آن است که "[[توحید]]" وقتی دژ حفاظتی و ایمن‌ساز از [[عذاب]] [[خدا]] و ضامن [[سعادت بشر]] است که در کنار آن، [[عقیده]] به [[ولایت]] [[ائمه]] [[معصومین]] و [[اطاعت]] از آنان باشد و در رأس این [[دینداری]]، [[امامت]] [[معصوم]] هم باشد، وگرنه این دژ، بی‌نگهبان و بی‌حفاظ است و به [[تسخیر]] [[دشمن]] درمی‌آید. نکتۀ جالب اینکه در این [[حدیث]]، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ [[الهی]] به‌شمار آمده است، در [[حدیث]] دیگری [[ولایت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، [[حصن]] [[الهی]] شمرده شده است<ref>سفینة البحار، کلمۀ ولی</ref>، نتیجۀ این دو [[حدیث]]، پیوند [[توحید]] و [[ولایت]] است، هردو [[حافظ]] و قلعه و دژ الهی‌اند و این، همان {{عربی|و أنا من شروطها}} را بهتر [[اثبات]] می‌کند. این [[حدیث]]، به سبب [[سند]] بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۲۶.</ref>.
تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از «حدیث سلسلة الذهب» که [[حضرت امام رضا]] {{ع}} در [[نیشابور]] در جمع [[شیعیان]] فرمود و [[توحید]] را دژ [[استوار]] [[الهی]] دانست، امّا به شرط [[امامت]] و [[رهبری]] [[اهل بیت]] {{عم}}. در سفری که آن حضرت از [[مدینه]] به [[خراسان]] می‌رفت، در [[نیشابور]] استقبال بی‌نظیری از سوی [[شیعیان]] انجام گرفت. [[مردم]] درخواست کردند که [[حدیثی]] بفرماید. حضرت، [[کلامی]] را از پدرانش از [[پیامبر]]، از [[جبرئیل]] و از [[خدا]] [[نقل]] کرد که [[خداوند]] می‌فرماید: کلمۀ {{عربی|لا اله الا اللّه}} (عقیدۀ [[توحید]])، [[حصن]] و دژ [[استوار]] من است، هرکس وارد آن شود (و [[موحّد]] باشد) از [[عذاب]] من ایمن گردد. حضرت درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱</ref>، یعنی این سخن شرط‌هایی دارد، من یکی از آن شرط‌هایم. معنای این تأکید آن است که "[[توحید]]" وقتی دژ حفاظتی و ایمن‌ساز از [[عذاب]] [[خدا]] و ضامن [[سعادت بشر]] است که در کنار آن، [[عقیده]] به [[ولایت]] [[ائمه]] [[معصومین]] و [[اطاعت]] از آنان باشد و در رأس این [[دینداری]]، [[امامت]] [[معصوم]] هم باشد، وگرنه این دژ، بی‌نگهبان و بی‌حفاظ است و به [[تسخیر]] [[دشمن]] درمی‌آید. نکتۀ جالب اینکه در این [[حدیث]]، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ [[الهی]] به‌شمار آمده است، در [[حدیث]] دیگری [[ولایت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، [[حصن]] [[الهی]] شمرده شده است<ref>سفینة البحار، کلمۀ ولی</ref>، نتیجۀ این دو [[حدیث]]، پیوند [[توحید]] و [[ولایت]] است، هردو حافظ و قلعه و دژ الهی‌اند و این، همان {{عربی|و أنا من شروطها}} را بهتر [[اثبات]] می‌کند. این [[حدیث]]، به سبب سند بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۲۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش