آیا انکار سهوالنبی لازمه‌اش غلو است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| مدخل اصلی = [[سهوالنبی]] - [[عصمت از سهو]] - [[شبهات عصمت]]
| مدخل اصلی = [[سهوالنبی]] - [[عصمت از سهو]] - [[شبهات عصمت]]
| مدخل وابسته = [[پیامبر خاتم]] - [[غلو]]
| مدخل وابسته = [[پیامبر خاتم]] - [[غلو]]
| تعداد پاسخ = ۱
| تعداد پاسخ = 2
}}
}}
'''آیا انکار سهوالنبی لازمه‌اش غلو است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[غلو (پرسش)|غلو]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[غلو]]''' مراجعه شود.
'''آیا انکار سهوالنبی لازمه‌اش غلو است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[غلو (پرسش)|غلو]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[غلو]]''' مراجعه شود.
== تببین شبهه ==
[[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]] از میان محدثان امامیه با استناد به پاره‌ای از [[روایات]]، [[معتقد]] به عدم [[عصمت پیامبر]]{{صل}} از [[سهو]] شده و منکران [[سهو النبی]] را غالی دانسته‌اند. با این حال در مقابل، غالب علمای امامیه ضمن توجیه یا نقد آن روایات، با [[ادله]] مختلفی، این نظریه را منافی با [[عصمت]] آن حضرت دانسته و آن را نپذیرفته‌اند. آنان همچنین [[غلو]] بودن [[باور]] به عدم ارتکاب سهو توسط [[نبی]] را نیز رد نموده‌اند.
== پاسخ جامع اجمالی ==
[[غلو]] درباره [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}} به چند معناست:
# کسی قائل به خدایی آنان شود؛
# آنان را در معبودیت و [[آفرینش]] و روزی دادن، [[شریک]] [[خدا]] قرار دهد؛
# [[معتقد]] باشد که خدا در آنان [[حلول]] کرده یا با آنان [[اتحاد]] پیدا کرده است؛
# بر این [[باور]] باشد که آنان بدون [[وحی]] با [[الهام]] از سوی [[خداوند]] [[غیب]] می‌دانند؛
# چنین بگوید که [[معرفت]] و [[شناخت]]، آنان را از تمام [[طاعات]] بی‌نیاز می‌کند و با وجود آنان، به [[ترک معاصی]] نیاز نیست<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.</ref>.
اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در منابع روایی ما، از [[ائمه معصومین]]{{عم}} [[روایات]] فراوان آمده است که در مرتبه [[بندگی]] و پایین‌تر از [[مقام پیامبری]]، به هر صفتی که می‌خواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
# [[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنَ الْغَالِينَ}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.</ref>؛ ما را از مقام بندگی بالاتر نبرید؛ سپس هر چه می‌خواهید در وصف ما بگویید و هرگز نمی‌توانید ما را [آن‌گونه که شایسته مقام ماست] وصف کنید. مبادا مانند [[نصارا]] در مورد ما غلو نموده و ما را خدا بدانید؛ زیرا من از غلو کنندگان بیزارم.
# در بیان دیگر آمده است که ما را [[بنده]] مخلوق خدا بدانید و در وصف ما، غیر از [[نبوت]]، هر چه می‌خواهید بگویید<ref>قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.</ref>. بنابراین غلو درباره ائمه [[معصومین]]{{عم}} هنگامی صادق است که کسی ائمه معصومین{{عم}} را تا [[مقام نبوت]] یا خدایی بالا ببرد.
# نیز آمده است که از غلو کردن درباره ما جداً بر حذر باشید. بگویید ما [[بندگان]] پرورش‌یافته خدا هستیم و در [[فضیلت]] ما هر چه دلتان می‌خواهد بگویید<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.</ref>.
# علی{{ع}} خطاب به [[اباذر]] می‌فرماید: بدان که من [[بنده]] و [[خلیفه خدا]] بر [[بندگان]] او هستم. ما را [[خدا]] ندانید، و در [[فضیلت]] ما هر چه می‌خواهید بگویید؛ زیرا شما به [[حقیقت]] و نهایت [[فضایل]] ما نمی‌توانید برسید؛ چون آنچه [[خداوند]] به ما عنایت فرموده، بزرگ‌تر و عظیم‌تر از آن است که در [[قلب]] شما خطور می‌کند<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.</ref>.
از گفته‌های [[حضرت علی]]{{ع}} به خوبی استفاده می‌شود که [[غلو]] انحصاراً به این معناست که کسی، [[ائمه معصومین]]{{عم}} را [[پیامبر]] یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین{{عم}}، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان [[نورانی]] آنان، ما قادر به بیان حقیقت و نهایت آنها نیستیم.
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]]{{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن حضرت، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص۱۱۶.</ref>.
علاوه بر اینها یکی از [[ادله]] عدم ارتکاب سهو توسط [[نبی]]، [[شهرت]] آن در میان علمای بزرگ [[امامیه]] است. به عنوان نمونه:
# [[شیخ مفید]] (م۴۱۳): «[[حدیثی]] که [[ناصبی‌ها]] و [[شیعیان]] مقلّد درباره [[سهو پیامبر]] در [[نماز]] مطرح می‌کنند خبر واحد است که نتیجه [[علمی]] ندارد و قابل عمل کردن نیست»<ref>ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.
# [[شیخ طوسی]] (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا [[روایت]] داریم که پیامبر هیچ‌گاه [[سجده]] سهو به‌جا نیاورد»<ref>تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. مراد ایشان این روایت می‌باشد: ابن‌بکیر از [[زراره]] نقل کرده: از [[امام محمد باقر]]{{ع}} سؤال کردم که آیا [[حضرت رسول الله]]{{صل}} [[سجده]] [[سهو]] کردند؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «آن حضرت [[سجده]] سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»<ref>لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.</ref>.
# جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب [[عقل]] و [[مذهب]] [[برهان]] اولین درجه در [[انکار]] حق پیامبر نسبت دادن [[حکم]] سهو به [[پیامبر]] است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این [[عصمت]] با [[اذن خداوند]] و فضل و [[توفیق]] او می‌باشد»<ref>الرواشح السماویة، ۸۴.</ref>.
# ملاصالح مازندرانی بعد نقل [[کلام]] میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از [[اهل سنت]] [[دست]] بلندی در [[جعل حدیث]] دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند<ref>شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: {{عربی|"و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید}}.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۷۱.</ref>


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
خط ۱۴: خط ۴۱:
| تصویر = IM010287.jpg
| تصویر = IM010287.jpg
| پاسخ‌دهنده = عبدالله مهدوی ارزگانی
| پاسخ‌دهنده = عبدالله مهدوی ارزگانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالله مهدوی ارزگانی]]''' در کتاب ''«[[[[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|شیعه و سهوالنبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالله مهدوی ارزگانی]]''' در کتاب ''«[[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|شیعه و سهوالنبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«در پاسخ باید گفت: [[غلو]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه طاهرین]] {{عم}} به چند معناست:
«در پاسخ باید گفت: [[غلو]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه طاهرین]] {{عم}} به چند معناست:
خط ۳۳: خط ۶۰:
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۱۱۶.</ref>.
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچ‌کسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچ‌کس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن [[حضرت]]، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آن‌گونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۱۱۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = 2. حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلیمانیان؛
| تصویر = IM010459.jpg
| پاسخ‌دهنده = مصطفی سلیمانیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلیمانیان]]''' در کتاب ''«[[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


 
«[[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]] از میان [[محدثان امامیه]] با استناد به پاره‌ای از [[روایات]]، [[معتقد]] به عدم [[عصمت پیامبر]]{{صل}} از [[سهو]] شده و [[منکران]] [[سهو النبی]] را غالی دانسته‌اند. با این حال در مقابل، غالب [[علمای امامیه]] ضمن توجیه یا نقد آن روایات، با [[ادله]] مختلفی، این نظریه را منافی با [[عصمت]] آن حضرت دانسته و آن را نپذیرفته‌اند. آنان همچنین [[غلو]] بودن [[باور]] به عدم ارتکاب سهو توسط [[نبی]] را نیز رد نموده‌اند. یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، [[شهرت]] آن در میان علمای بزرگ [[امامیه]] است.به عنوان نمونه:
[[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]] از میان [[محدثان امامیه]] با استناد به پاره‌ای از [[روایات]]، [[معتقد]] به عدم [[عصمت پیامبر]]{{صل}} از [[سهو]] شده و [[منکران]] [[سهو النبی]] را غالی دانسته‌اند. با این [[حال]] در مقابل، غالب [[علمای امامیه]] ضمن توجیه یا نقد آن روایات، با [[ادله]] مختلفی، این نظریه را منافی با [[عصمت]] آن حضرت دانسته و آن را نپذیرفته‌اند. آنان همچنین [[غلو]] بودن [[باور]] به عدم ارتکاب سهو توسط [[نبی]] را نیز رد نموده‌اند. یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، [[شهرت]] آن در میان علمای بزرگ [[امامیه]] است.به عنوان نمونه:
# [[شیخ مفید]] (م۴۱۳): «[[حدیثی]] که [[ناصبی‌ها]] و [[شیعیان]] مقلّد درباره [[سهو پیامبر]] در [[نماز]] مطرح می‌کنند [[خبر واحد]] است که نتیجه [[علمی]] ندارد و قابل عمل کردن نیست»<ref>ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.
 
# [[شیخ طوسی]] (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا [[روایت]] داریم که [[پیامبر]] هیچ‌گاه [[سجده]] سهو به‌جا نیاورد»<ref>تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. مراد ایشان این روایت می‌باشد: ابن‌بکیر از [[زراره]] نقل کرده: از [[امام محمد باقر]]{{ع}} سؤال کردم که آیا [[حضرت رسول الله]]{{صل}}[[ سجده]] سهو کردند؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»<ref>لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.</ref>.
[[شیخ مفید]] (م۴۱۳): «[[حدیثی]] که [[ناصبی‌ها]] و [[شیعیان]] مقلّد درباره [[سهو پیامبر]] در [[نماز]] مطرح می‌کنند [[خبر واحد]] است که نتیجه [[علمی]] ندارد و قابل عمل کردن نیست»<ref>ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.
# جناب [[میرداماد]] گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب [[عقل]] و [[مذهب]] [[برهان]] اولین درجه در [[انکار]] [[حق پیامبر]] نسبت دادن [[حکم]] سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این [[عصمت]] با [[اذن خداوند]] و فضل و [[توفیق]] او می‌باشد»<ref>الرواشح السماویة، ۸۴.</ref>.
 
# [[ملاصالح مازندرانی]] بعد نقل [[کلام]] میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از [[اهل سنت]][[ دست]] بلندی در [[جعل حدیث]] دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار [[ذوالیدین]] هستند»<ref>شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: {{عربی|"و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید"}}.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۷۱.</ref>
[[شیخ طوسی]] (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا [[روایت]] داریم که [[پیامبر]] هیچ‌گاه [[سجده]] سهو به‌جا نیاورد»<ref>تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. مراد ایشان این روایت می‌باشد: ابن‌بکیر از [[زراره]] نقل کرده: از [[امام محمد باقر]]{{ع}} سؤال کردم که آیا [[حضرت رسول الله]]{{صل}}[[ سجده]] سهو کردند؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»<ref>لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.</ref>.
 
[[سید مرتضی]] (م ۴۳۶): «خبر [[ذوالیدین]] خبر [[خبیث]] و باطلی است و ما [[یقین]] به [[فاسد]] بودن آن داریم؛ زیرا متضمن [[کذب]] پیامبر{{صل}} و سهو اوست و از نظر بیشتر [[علما]] نمی‌توان [[عدول]] کرد؛ زیرا ادله موثقی دارند و عدم [[اعتقاد]] به [[سهوالنبی]] مناسبت بیشتری با جایگاه بالا و [[مقام]] والای [[اهل بیت]] دارد»<ref>تنزیه‌الانبیاء، ص۸۴؛ الذریعه، ج۲، ص۵۵۴: {{عربی|خبر ذی الیدین خبر خبیث باطل، مقطوع علی فساده؛ لأنه یتضمن کذب النبی{{صل}} و سهوه}}.</ref>.
 
[[محقق حلّی]] (م۶۷۶): «[[مقام امامت]] بالاتر از آن است که بخواهد در [[عبادت]] سهو کند»<ref>مختصرالنافع، ص۴۵.</ref>.
 
[[علامه حلّی]] (م ۷۲۶): «خبر سهوالنبی در نزد ما [[باطل]] است؛ زیرا پیامبر [[معصوم]] است و سهو بر او جایز نیست؛ و چه نسبتی ناقص‌تر و [[پست‌تر]] از این می‌توان به [[پیامبر]] داد!؟ که می‌فهماند پیامبر از [[عبادت]] [[اعراض]] داشته است... {{عربی|نعوذ بالله من هذه الآراء الفاسده}}<ref>دلائل الصدق لنهج الحق، ج۲، ص۵۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۰.</ref>.
 
[[شیخ طوسی]] (م۴۶۰) بعد از آنکه [[روایات]] [[سهوالنبی]] را در [[تهذیب]] نقل کرده، می‌فرماید: «ما این روایات را آوردیم زیرا به احکامی که در این روایات آمده عمل شده است، ولی این روایات موافق [[عامه]] می‌باشد، و [[عقول]] و [[ادله]] قاطعه‌ای که [[سهو]] و غلط را بر پیامبر جایز نمی‌داند این روایات را منع می‌کند»<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۱؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۳۷۱ و ۲۱۵.</ref>.
 
[[شهید اول]] (م ۷۸۶): «[[روایت]] [[سهو پیامبر]] در بین [[امامیه]] متروک است؛ زیرا [[دلیل عقلی]] بر [[عصمت پیامبر]] از سهو داریم»<ref>ذکری، ص۱۳۴.</ref>.
 
و همچنین جناب [[میرداماد]] گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب [[عقل]] و [[مذهب]] [[برهان]] اولین درجه در [[انکار]] [[حق پیامبر]] نسبت دادن [[حکم]] سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این [[عصمت]] با [[اذن خداوند]] و فضل و [[توفیق]] او می‌باشد»<ref>الرواشح السماویة، ۸۴.</ref>.
 
[[ملاصالح مازندرانی]] بعد نقل [[کلام]] میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از [[اهل سنت]][[ دست]] بلندی در [[جعل حدیث]] دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار [[ذوالیدین]] هستند»<ref>شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: {{عربی|و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید}}.</ref>.
 
[[علامه مجلسی]] (م۱۱۱۱): «اگر سهوالنبی در یک مورد ممکن باشد در باقی موارد هم ممکن خواهد شد {{عربی|حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد}} و آن وقت [[اطمینان]] به شریعتی که پیامبر اعلام می‌کند از بین می‌رود. همچنین ایشان جواز سهوالنبی را مخالف [[اصول مذهب شیعه]] معرفی می‌کند<ref>الکافی، ج۷، ص۳۷۹، تعلیقه ۱؛ ر.ک: الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۳، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶۲.</ref> و بعد از ذکر نظرات و [[ادله]] دو طرف می‌فرماید: این مسئله در نهایت اشکال می‌باشد؛ زیرا از طرفی برخی از [[آیات]] و [[روایات]] دلالت بر [[سهوالنبی]] دارد و از طرف دیگر [[اجماع]] [[اصحاب]] و [[دلایل]] [[کلامی]] و اصول مبرهنه سهوالنبی را رد می‌کند»<ref>بحارالأنوار، ج۱۷، ص۱۱۸.</ref>.
 
[[احمد بن محمد برقی]]: «این [[روایت]] مخالف مشهور [[امامیه]] است؛ زیرا مشهور امامیه [[اعتقادی]] به سهوالنبی ندارند، البته می‌توان روایت را حمل بر [[تقیه]] کرد؛ زیرا [[راوی]] آن [[زیدی]] [[مذهب]] است که اکثر روایات ایشان موافق [[عامه]] است و سند آن هم [[ضعیف]] است»<ref>المحاسن، ج۱، ص۲۶۱.</ref>.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۷۱.</ref>.
}}
}}


خط ۷۲: خط ۸۵:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان عصمت]]
[[رده:پرسمان عصمت]]
 
[[رده:پرسمان غلو]]
[[رده:(اا): پرسش‌های عصمت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های عصمت با ۲ پاسخ]]
۱۱۸٬۴۸۶

ویرایش