عصای موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۷: خط ۱۷:
در [[حدیثی]] در کتاب عرائس الفنون داستان‌های عجیب و [[کارهای خارق‌العاده]] بسیاری برای عصای مزبور نقل کرده است؛ مانند اینکه موسی{{ع}} در بیابان‌ها به جای چراغ از آن استفاده می‌کرد و عصا برای او [[نور]] می‌داد یا هرگاه سرچاهی می‌رسید و به آب نیاز داشت، آن را داخل [[چاه]] می‌کرد و آن عصا به شکل طناب و دلوی می‌شد و به وسیله آن آب می‌کشید و یا هر گاه محتاج به غذا می‌شد، آن را به [[زمین]] می‌زد و هر چه می‌خواست از زمین بیرون آمده و می‌خورد... و چیزهای دیگری که قسمت‌هایی از آن به [[افسانه]] شبیه‌تر است تا به [[حقیقت]]<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص۳۸۷.</ref>.
در [[حدیثی]] در کتاب عرائس الفنون داستان‌های عجیب و [[کارهای خارق‌العاده]] بسیاری برای عصای مزبور نقل کرده است؛ مانند اینکه موسی{{ع}} در بیابان‌ها به جای چراغ از آن استفاده می‌کرد و عصا برای او [[نور]] می‌داد یا هرگاه سرچاهی می‌رسید و به آب نیاز داشت، آن را داخل [[چاه]] می‌کرد و آن عصا به شکل طناب و دلوی می‌شد و به وسیله آن آب می‌کشید و یا هر گاه محتاج به غذا می‌شد، آن را به [[زمین]] می‌زد و هر چه می‌خواست از زمین بیرون آمده و می‌خورد... و چیزهای دیگری که قسمت‌هایی از آن به [[افسانه]] شبیه‌تر است تا به [[حقیقت]]<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص۳۸۷.</ref>.


== [[عصای حضرت موسی]]{{ع}} در دستان [[امام مهدی]]{{ع}} ==
== عصای حضرت موسی{{ع}} در دستان [[امام مهدی]]{{ع}} ==
در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} با [[میراث پیامبران]] می‌آید که یکی از آنها عصای حضرت موسی{{ع}} است. "عصای حضرت موسی{{ع}} که به نیل زده شد، [[رود نیل]] به [[دوازده]] کوچه تبدیل شد و [[آب‌ها]] روی هم انباشته شد و این کوچه‌ها را از یکدیگر جدا کرد و [[سربازان]] [[فرعون]] در آن‌میان به [[هلاکت]] رسیدند. آن [[عصا]] اکنون در محضر [[حضرت بقیه الله]]{{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص۵۵.</ref>.
در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} با [[میراث پیامبران]] می‌آید که یکی از آنها عصای حضرت موسی{{ع}} است. "عصای حضرت موسی{{ع}} که به نیل زده شد، [[رود نیل]] به دوازده کوچه تبدیل شد و آب‌ها روی هم انباشته شد و این کوچه‌ها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان [[فرعون]] در آن‌میان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر [[حضرت بقیه الله]]{{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص۵۵.</ref>.


[[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[جهان]] پر از [[هرج و مرج]] می‌شود، افق [[زندگی]] تیره‌وتار می‌گردد، در این موقع [[مهدی]] ما می‌آید در حالی که پیراهن [[آدم]] در تن او، [[انگشتر حضرت سلیمان]] در دست او و عصای حضرت موسی در [[اختیار]] اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[عصای موسی]]، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب [[پیغمبر]] رسید و سرانجام به دست [[موسی بن عمران]]، و هم‌اکنون در دست ماست. و آن، هم‌اکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، [[سخن]] می‌گوید. این عصا برای [[قائم]] ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار می‌برد. این عصا [[اهل باطل]] را می‌ترساند و هرچه [[حجت خدا]] [[فرمان]] دهد، [[اطاعت]] می‌کند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: "عصای موسی از چوب [[آس]]، از درختان [[بهشتی]] بود که به هنگام عزیمت به سوی [[مدین]]، [[جبرئیل]] آن را به او داده بود. عصای موسی و [[تابوت]] آدم در [[دریاچه طبریه]] می‌باشد، آنها پوسیده نمی‌شوند و رنگ‌شان [[تغییر]] نمی‌یابد تا به دست [[قائم]]{{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص۴۵۶.</ref>. در نام [[عصا]] [[اختلاف]] است، ابن [[جبیر]] گفته: اسمش ما شاء [[الله]] است و [[مقاتل]] گفته: نامش نفعه است، و بعضی: [[غیاث]]، و بعضی دیگر: علیق گفته‌اند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای [[موسی]]{{ع}} بود، دانایان به [[علم]] گذشتگان چنین گفته‌اند: [[عصای موسی]] دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها [[کژی]] داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه [[حضرت موسی]]{{ع}} شب‌هنگام به بیابانی وارد می‌شد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار می‌کرد روشنائی می‌داد. هر گاه با کمبود آب مواجه می‌شد آن را در [[چاه]] وارد می‌کرد که تا ته چاه امتداد می‌یافت و سر آن مانند دلو می‌شد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به [[زمین]] می‌کوفت و [[خوردنی‌ها]] از آن بیرون می‌آمد. چنان بود که هرگاه میوه‌ای اشتها می‌کرد آن را در زمین می‌نشاند، پس غنچه‌های همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر می‌شد و همان موقع میوه می‌داد. و گفته می‌شود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه می‌شد آن را در زمین می‌نشاند برگ و میوه می‌داد، و از آن بادام می‌خورد. و هرگاه با [[دشمن]] خود [[مقاتله]] می‌کرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار می‌شد که باهم [[نبرد]] می‌کردند. عصا را بر [[کوه]] سخت ناهموار می‌زد و نیز به درخت‌ها و خارها و گیاه‌ها می‌زد، راه باز می‌شد. و هروقت می‌خواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن می‌زد و راه وسیعی برایش باز می‌شد که در آن می‌رفت.  
[[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[جهان]] پر از [[هرج و مرج]] می‌شود، افق [[زندگی]] تیره‌وتار می‌گردد، در این موقع [[مهدی]] ما می‌آید در حالی که پیراهن [[آدم]] در تن او، انگشتر حضرت سلیمان در دست او و عصای حضرت موسی در [[اختیار]] اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب [[پیغمبر]] رسید و سرانجام به دست [[موسی بن عمران]]، و هم‌اکنون در دست ماست. و آن، هم‌اکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، [[سخن]] می‌گوید. این عصا برای [[قائم]] ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار می‌برد. این عصا [[اهل باطل]] را می‌ترساند و هرچه [[حجت خدا]] [[فرمان]] دهد، [[اطاعت]] می‌کند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: "عصای موسی از چوب [[آس]]، از درختان [[بهشتی]] بود که به هنگام عزیمت به سوی [[مدین]]، [[جبرئیل]] آن را به او داده بود. عصای موسی و [[تابوت]] آدم در [[دریاچه طبریه]] می‌باشد، آنها پوسیده نمی‌شوند و رنگ‌شان [[تغییر]] نمی‌یابد تا به دست [[قائم]]{{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص۴۵۶.</ref>. در نام [[عصا]] [[اختلاف]] است، ابن [[جبیر]] گفته: اسمش ما شاء [[الله]] است و [[مقاتل]] گفته: نامش نفعه است، و بعضی: [[غیاث]]، و بعضی دیگر: علیق گفته‌اند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای [[موسی]]{{ع}} بود، دانایان به [[علم]] گذشتگان چنین گفته‌اند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها [[کژی]] داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه [[حضرت موسی]]{{ع}} شب‌هنگام به بیابانی وارد می‌شد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار می‌کرد روشنائی می‌داد. هر گاه با کمبود آب مواجه می‌شد آن را در [[چاه]] وارد می‌کرد که تا ته چاه امتداد می‌یافت و سر آن مانند دلو می‌شد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به [[زمین]] می‌کوفت و [[خوردنی‌ها]] از آن بیرون می‌آمد. چنان بود که هرگاه میوه‌ای اشتها می‌کرد آن را در زمین می‌نشاند، پس غنچه‌های همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر می‌شد و همان موقع میوه می‌داد. و گفته می‌شود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه می‌شد آن را در زمین می‌نشاند برگ و میوه می‌داد، و از آن بادام می‌خورد. و هرگاه با [[دشمن]] خود [[مقاتله]] می‌کرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار می‌شد که باهم [[نبرد]] می‌کردند. عصا را بر [[کوه]] سخت ناهموار می‌زد و نیز به درخت‌ها و خارها و گیاه‌ها می‌زد، راه باز می‌شد. و هروقت می‌خواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن می‌زد و راه وسیعی برایش باز می‌شد که در آن می‌رفت.  


و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر می‌نوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته می‌شد بر آن می‌نشست که به هرکجا می‌خواست بدون دویدن و پا زدن او را می‌رساند، و نیز راه را نشانش می‌داد و با [[دشمنان]] [[مقاتله]] می‌کرد. هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[بوی خوش]] نیازمند می‌شد، از آن [[عصا]] بوی خوش بیرون می‌زد تا جائی که لباس‌های او را [[خوشبو]] می‌کرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که [[مردم]] از آنها [[ترس]] داشتند، عصا با او تکلم می‌کرد و به او می‌گفت: به فلان سمت راهت را [[تغییر]] ده. به وسیله آن برگ‌های درختان را بر گوسفندان خود فرومی‌ریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع می‌کرد. چون [[سفر]] می‌رفت آن را بر گرده می‌نهاد و وسائل و [[لباس]] و غذا و آب و... را به آن می‌آویخت.<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص۲۳۱.).</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref>
و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر می‌نوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته می‌شد بر آن می‌نشست که به هرکجا می‌خواست بدون دویدن و پا زدن او را می‌رساند، و نیز راه را نشانش می‌داد و با [[دشمنان]] [[مقاتله]] می‌کرد. هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[بوی خوش]] نیازمند می‌شد، از آن [[عصا]] بوی خوش بیرون می‌زد تا جائی که لباس‌های او را [[خوشبو]] می‌کرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که [[مردم]] از آنها [[ترس]] داشتند، عصا با او تکلم می‌کرد و به او می‌گفت: به فلان سمت راهت را [[تغییر]] ده. به وسیله آن برگ‌های درختان را بر گوسفندان خود فرومی‌ریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع می‌کرد. چون [[سفر]] می‌رفت آن را بر گرده می‌نهاد و وسائل و [[لباس]] و غذا و آب و... را به آن می‌آویخت.<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص۲۳۱.).</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref>
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش