بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهل الذکر| عنوان مدخل = آیه اهل ذکر | مداخل مرتبط = [[آیه اهل ذکر در | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اهل الذکر| عنوان مدخل = آیه اهل ذکر | مداخل مرتبط = [[آیه اهل ذکر در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه اهل ذکر در حدیث]] - [[آیه اهل ذکر در کلام اسلامی]] - [[آیه اهل ذکر در فقه اسلامی]] - [[آیه اهل ذکر در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار | {{جعبه اطلاعات آیات نامدار | ||
| نام آیه = آیه اهل ذکر | | نام آیه = آیه اهل ذکر | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
=== [[اهلبیت]] === | === [[اهلبیت]] === | ||
مفسران شیعه با استناد به [[روایات]] متعددی<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱ و ج۱، ص۳۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۱۷۲.</ref> مصداق بارز و کامل اهل ذکر را [[اهلبیت]]{{ع}} دانستهاند<ref>حویزی، نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۴۴.</ref>. در تفاسیری از [[اهلسنت]] نیز با [[تکیه]] بر روایاتی، منظور از اهلالذکر،[[ محمد]]{{صل}}، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} معرفی شدهاند؛ کسانی که اهل علم و [[معدن]] [[تأویل]] و تنزیل هستند<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۳۲.</ref>. [[قرطبی]] و [[طبری]] از [[مفسران اهل سنت]]، ذیل [[آیه ۷ سوره انبیاء]] روایتی را [[نقل]] میکنند که در آن علی{{ع}} در [[زمان]] نزول این آیه میفرماید «نحن اهلالذکر؛ ما اهل ذکر هستیم»<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج ۱۱، ص۲۷۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۵.</ref>. | مفسران شیعه با استناد به [[روایات]] متعددی<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱ و ج۱، ص۳۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۱۷۲.</ref> مصداق بارز و کامل اهل ذکر را [[اهلبیت]]{{ع}} دانستهاند<ref>حویزی، نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۴۴.</ref>. در تفاسیری از [[اهلسنت]] نیز با [[تکیه]] بر روایاتی، منظور از اهلالذکر، [[محمد]]{{صل}}، [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} معرفی شدهاند؛ کسانی که اهل علم و [[معدن]] [[تأویل]] و تنزیل هستند<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۳۲.</ref>. [[قرطبی]] و [[طبری]] از [[مفسران اهل سنت]]، ذیل [[آیه ۷ سوره انبیاء]] روایتی را [[نقل]] میکنند که در آن علی{{ع}} در [[زمان]] نزول این آیه میفرماید «نحن اهلالذکر؛ ما اهل ذکر هستیم»<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج ۱۱، ص۲۷۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۵.</ref>. | ||
در توضیح روایات فوق همچنین گفته شده مقصود [[ائمه]] از اینکه گفتهاند ما اهلالذکر هستیم ظاهر آیه نیست؛ زیرا [[کافران]] [[مکه]] ممکن نبوده از ائمه چیزی بپرسند و بر فرض پرسش هم [[کلام]] ایشان را [[حجت]] نمیدانستند، چنانکه کلام رسول خدا را نمیپذیرفتند؛ بنابراین منظور از این [[روایات]] تشبیه و تمثیل است. با این توضیح که هر چیز را باید از اهلش پرسید. همانگونه که [[بشر]] بودن [[پیامبران]] را از [[عالمان]] امتهای پیشین باید پرسید، [[تفسیر]] و [[احکام اسلام]] را نیز باید از [[امامان معصوم]]{{ع}} پرسید<ref>شعرانی، نثر طوبی، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. | در توضیح روایات فوق همچنین گفته شده مقصود [[ائمه]] از اینکه گفتهاند ما اهلالذکر هستیم ظاهر آیه نیست؛ زیرا [[کافران]] [[مکه]] ممکن نبوده از ائمه چیزی بپرسند و بر فرض پرسش هم [[کلام]] ایشان را [[حجت]] نمیدانستند، چنانکه کلام رسول خدا را نمیپذیرفتند؛ بنابراین منظور از این [[روایات]] تشبیه و تمثیل است. با این توضیح که هر چیز را باید از اهلش پرسید. همانگونه که [[بشر]] بودن [[پیامبران]] را از [[عالمان]] امتهای پیشین باید پرسید، [[تفسیر]] و [[احکام اسلام]] را نیز باید از [[امامان معصوم]]{{ع}} پرسید<ref>شعرانی، نثر طوبی، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
# '''حجیت خبر واحد'''<ref>خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد، خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.</ref>: [[خداوند متعال]] در [[آیه کریمه]]، [[جاهل]] را نسبت به آنچه که نمیداند به [[پرسشگری]] [[امر]] کرده است. امر دلالت بر [[لزوم]] و [[وجوب]] دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص [[عالم]] مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، پاسخ گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمیداند امر کنیم که به [[آگاه]] و [[اهل]] [[علم]] مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست<ref>صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.</ref>. بر این اساس نسبت به معارفی که از [[معصوم]] {{ع}} رسیده است، بر جاهل لازم است به راویان که اهل خبره در [[حفظ]] و [[ثبت]] و نقل روایات هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای حجیّت خبر است). بنابراین یکی از [[دلایل]] حجیّت خبر واحد، [[آیه]] "اهل الذّکر" است<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.</ref>. | # '''حجیت خبر واحد'''<ref>خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد، خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.</ref>: [[خداوند متعال]] در [[آیه کریمه]]، [[جاهل]] را نسبت به آنچه که نمیداند به [[پرسشگری]] [[امر]] کرده است. امر دلالت بر [[لزوم]] و [[وجوب]] دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص [[عالم]] مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، پاسخ گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمیداند امر کنیم که به [[آگاه]] و [[اهل]] [[علم]] مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست<ref>صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.</ref>. بر این اساس نسبت به معارفی که از [[معصوم]] {{ع}} رسیده است، بر جاهل لازم است به راویان که اهل خبره در [[حفظ]] و [[ثبت]] و نقل روایات هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای حجیّت خبر است). بنابراین یکی از [[دلایل]] حجیّت خبر واحد، [[آیه]] "اهل الذّکر" است<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.</ref>. | ||
# '''لزوم [[تقلید]] از [[مجتهد]]:''' همانطور که از [[استدلال]] فوق روشن شد، بر افراد [[دیندار]] لازم است در مسائل شرعی به اهل خبره که [[فقها]] و مجتهدین هستند مراجعه کرده و در [[دستورات]] [[دین]] از ایشان [[تبعیت]] کنند<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۰؛ سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنّه، ج۱، ص۲۵۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۲۸.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۱۹۶.</ref> | # '''لزوم [[تقلید]] از [[مجتهد]]:''' همانطور که از [[استدلال]] فوق روشن شد، بر افراد [[دیندار]] لازم است در مسائل شرعی به اهل خبره که [[فقها]] و مجتهدین هستند مراجعه کرده و در [[دستورات]] [[دین]] از ایشان [[تبعیت]] کنند<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۰؛ سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنّه، ج۱، ص۲۵۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۲۸.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۱۹۶.</ref> | ||
# '''دلالت آیه بر عصمت امامان:''' دو تقریر در این خصوص بیان شده است | # '''دلالت آیه بر عصمت امامان:''' دو تقریر در این خصوص بیان شده است: | ||
##'''تقریر اول''': این [[آیه]]، برهانی را اقامه میکند که میتوان آن را در این قالب منطقی ارائه کرد: اگر [[اهل الذکر]] فاقد [[علم]] بودند و در [[اخبار]] خود [[معصوم]] نبودند، [[قبیح]] بود [[خداوند]] ما را به سؤال از آنها [[تکلیف]] کند؛ ولی خداوند ما را به سؤال کردن از آنان تکلیف کرده است؛ پس آنها دارای علماند و در اخبار خود معصوم: {{عربی|و ذلک یقتضی علم المسؤولین کل مسؤول عنه و عصمتهم فیما یخبرون به، لقبح تکلیف الرد دونهما}}<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۴۶.</ref> | |||
##'''تقریر دوم''': «این [[آیه]] بر [[عصمت]] دلالت میکند. در این آیه، به «سؤال» از «[[اهل ذکر]]» امر شده است. امر به سؤال، یعنی پذیرش جواب و عمل به آن. از [[ائمه]] {{عم}} نیز [[روایت]] شده که باید به آنها رجوع کرده و مسائل خود را از ایشان بپرسند؛ ولی بر ائمه [[واجب]] نیست بر هر پرسشی پاسخ بدهند<ref>ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱، ح۳.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۵۲.</ref>. به نظر میرسد همانگونه که برخی مفسران شیعه و سنی بیان کردهاند، این آیه در صدد ارشاد به حکم عقلایی لزوم رجوع جاهل به عالم است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۵۸؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۷، ص۲۱۱.</ref> و چون اهل کتاب در زمینه پاسخگویی به وجود یا عدم رسولان و انبیا پیش از پیامبر اکرم {{صل}} عالم بودند، مشرکانی که در این زمینه در تردید به سر میبردند، باید به آنان رجوع میکردند، چنین امری باعصمت آنان ملازم نیست. از اینرو، نمیتوان از این آیه برای اثبات عصمت امامان پاک {{عم}} استفاده کرد. از این رو در میان [[متکلمان]] حوزه پنج قرن اول، مرحوم حلبی، تنها کسی است که برای [[اثبات عصمت امامان]] [[پاک]] {{عم}} به این [[آیه]] تمسک کرده است، و [[مفسران]] ما نیز در [[تفاسیر]] خود - در حد تتبع نگارنده - به [[لزوم]] [[عصمت امامان]] پاک {{عم}} از راه این آیه اشاره نکردهاند<ref>ر.ک: ذیل تفسیر همین آیه از محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱، ص۳۸۴؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۵۷؛ سیدعلی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج۵، ص۴۴۵-۴۴۴۶؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۱۲، ص۴۲-۴۳؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۳، ص۵۶۷؛ همو، منهج الصادقین، ج۵، ص۱۹۱؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۳، ص۲۳۲؛ سیدمحمدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج۶، ص۶۰-۶۲؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۷۷؛ همو، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۲۷؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۸، ص۱۲۸؛ مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۲، ص۴۷۰؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۲، ص۷۱۶؛ سیدمحمد حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج۳، ص۲۲۰؛ حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج۱۳، ص۵۳؛ محمد صادقی تهرانی، الغرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۴۹؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۵۷-۲۵۸؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۴۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۸۱: | خط ۸۳: | ||
[[رده:آیات نامدار]] | [[رده:آیات نامدار]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | ||
[[رده:ذکر]] |