حدیث سد ابواب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = حدیث سد ابواب
| موضوع مرتبط = حدیث سد ابواب
| عنوان مدخل  = حدیث سد ابواب
| عنوان مدخل  = حدیث سد ابواب
| مداخل مرتبط = [[حدیث سد ابواب از دیدگاه اهل سنت]] - [[حدیث سد ابواب در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[حدیث سد ابواب از دیدگاه اهل سنت]] - [[حدیث سد ابواب در تاریخ اسلامی]] - [[حدیث سد ابواب در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
'''حدیث سد الابواب''' اشاره به قضیه بسته شدن در حجره‌هایی است که به سمت [[مسجد النبی]] باز شده بود و [[پیامبر]] {{صل}} به [[دستور خداوند]] امر به بسته شدن آنها داد، غیر از در خانه علی {{ع}}. [[روایات]] فراوانی در این زمینه از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] وارد شده که سند آنها صحیح و روایت، متواتر است. مضمون این [[احادیث]]، بیان یکی از [[فضایل]] مهم [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است.
'''حدیث سد الابواب''' اشاره به قضیه بسته شدن در حجره‌هایی است که به سمت [[مسجد النبی]] باز شده بود و [[پیامبر]] {{صل}} به [[دستور خداوند]] امر به بسته شدن آنها داد، غیر از در خانه علی {{ع}}. [[روایات]] فراوانی در این زمینه از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] وارد شده که سند آنها صحیح و روایت، متواتر است. مضمون این [[احادیث]]، بیان یکی از [[فضایل]] مهم [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است.


خط ۶۲: خط ۶۳:


== ماجرای ساخت [[مسجد]] و درهای متعدد آن ==
== ماجرای ساخت [[مسجد]] و درهای متعدد آن ==
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در همان [[سال اول هجرت]] در کنار مسجد، [[خانه]] مسکونی ساده‌ای تهیه کرده و ساکن شدند. در آن دوران ایشان تنها یک زوجه داشتند و او [[سودة بنت زمعة]] بود که [[حضرت]] در [[مکه]] بعد از [[وفات حضرت خدیجه]] {{س}} با او [[ازدواج]] کرده بودند. بعدها [[عایشه]] اضافه شد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ اسد الغابة، ج۷، ص۱۵۷؛ الاصابه، ج۴، ص۳۳۰.</ref>. عایشه هشت یا نه ماه یا حتی هجده ماه بعد از [[هجرت]] به [[خانه پیامبر]] آمد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۷۰.</ref>. بنابراین به خانه دیگری نیاز بود. این خانه نیز پشت [[قبله]] آن [[روز]] مسجد در جانب جنوب ساخته شد. بعدها با [[تغییر قبله]] از [[بیت المقدس]] (شمال) به سوی [[کعبه]] (جنوب)، درهای این دو خانه رو به [[نمازگزاران]] باز می‌شد<ref>سبل الهدی، ج۳، ص۵۰۸.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در همان [[سال اول هجرت]] در کنار مسجد، [[خانه]] مسکونی ساده‌ای تهیه کرده و ساکن شدند. در آن دوران ایشان تنها یک زوجه داشتند و او [[سودة بنت زمعة]] بود که حضرت در [[مکه]] بعد از وفات [[حضرت خدیجه]] {{س}} با او [[ازدواج]] کرده بودند. بعدها [[عایشه]] اضافه شد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ اسد الغابة، ج۷، ص۱۵۷؛ الاصابه، ج۴، ص۳۳۰.</ref>. عایشه هشت یا نه ماه یا حتی هجده ماه بعد از [[هجرت]] به [[خانه پیامبر]] آمد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۷۰.</ref>. بنابراین به خانه دیگری نیاز بود. این خانه نیز پشت [[قبله]] آن [[روز]] مسجد در جانب جنوب ساخته شد. بعدها با [[تغییر قبله]] از [[بیت المقدس]] (شمال) به سوی [[کعبه]] (جنوب)، درهای این دو خانه رو به [[نمازگزاران]] باز می‌شد<ref>سبل الهدی، ج۳، ص۵۰۸.</ref>.


[[مهاجران]] [[قریشی]] نیز زمین‌هایی در جوار مسجد تهیه کرده و در آن خانه‌هایی برای خود ساختند. بخشی از این [[زمین‌ها]] اهدایی [[مردم مدینه]] بود، بخشی دیگر هم صاحبی نداشت و از همه [[خانه‌ها]] دربی به مسجد باز کردند!<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۱.</ref>
[[مهاجران]] [[قریشی]] نیز زمین‌هایی در جوار مسجد تهیه کرده و در آن خانه‌هایی برای خود ساختند. بخشی از این [[زمین‌ها]] اهدایی [[مردم مدینه]] بود، بخشی دیگر هم صاحبی نداشت و از همه [[خانه‌ها]] دربی به مسجد باز کردند!<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۱.</ref>


== حساسیت موضوع و دلیل [[امر الهی]] ==
== حساسیت موضوع و دلیل [[امر الهی]] ==
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در یک یا دو سال آخر [[حیات]] خویش، مجموعه رفتارهایی انجام دادند که می‌توانست در [[تعیین سرنوشت]] [[آینده]] [[اسلام]] تأثیر [[قطعی]] داشته باشد. از جمله آن حضرت دستور داد که همه درهایی را که از خانه‌های اطراف به مسجد باز می‌شد مسدود کنند و تنها درب خانه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به سوی مسجد باز باشد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۵، ش۴۶۳۱ {{عربی|حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه قال الذهبی: صحیح}}؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۸۱؛ السنن الکبری (نسایی)، ج۷، ص۴۲۳، ش۸۳۶۹؛ البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۵۶؛ التاریخ الکبیر (بخاری)، ج۱، ص۴۰۷ (مؤلف این حدیث را صحیح دانسته)؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ میزان الاعتدال (ذهبی)، ج۴، ص۲۳۵.</ref>. [[مردم]] از اینکه درب خانه پیامبر به روی مسجد باز باشد و همه درب‌ها بسته بماند، [[احساس]] [[ناراحتی]] نمی‌کردند؛ زیرا به هر طریق [[برتری]] شخص [[پیامبر]] را بر خود را پذیرفته بودند؛ اما امتیاز [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را [[تحمل]] نمی‌کردند!؛ چراکه بیشتر آنها [[قریشی]] بودند یعنی همان کسانی که بعدها به [[رقابت]] با امیرالمؤمنین {{ع}} برخاسته و با حضور در [[سقیفه]]، [[قدرت]] را به چنگ آوردند، یا فردای دیگر در شورای [[تعیین خلیفه]] بعد از [[عمر]]، از رقبای ایشان محسوب می‌شدند، یا [[روز]] دیگر، [[جنگ جمل]] را علیه ایشان به پا کردند.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۱.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در یک یا دو سال آخر [[حیات]] خویش، مجموعه رفتارهایی انجام دادند که می‌توانست در تعیین سرنوشت [[آینده]] [[اسلام]] تأثیر [[قطعی]] داشته باشد. از جمله آن حضرت دستور داد که همه درهایی را که از خانه‌های اطراف به مسجد باز می‌شد مسدود کنند و تنها درب خانه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به سوی مسجد باز باشد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۵، ش۴۶۳۱ {{عربی|حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه قال الذهبی: صحیح}}؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۸۱؛ السنن الکبری (نسایی)، ج۷، ص۴۲۳، ش۸۳۶۹؛ البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۵۶؛ التاریخ الکبیر (بخاری)، ج۱، ص۴۰۷ (مؤلف این حدیث را صحیح دانسته)؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ میزان الاعتدال (ذهبی)، ج۴، ص۲۳۵.</ref>. [[مردم]] از اینکه درب خانه پیامبر به روی مسجد باز باشد و همه درب‌ها بسته بماند، [[احساس]] [[ناراحتی]] نمی‌کردند؛ زیرا به هر طریق [[برتری]] شخص [[پیامبر]] را بر خود را پذیرفته بودند؛ اما امتیاز [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را تحمل نمی‌کردند!؛ چراکه بیشتر آنها [[قریشی]] بودند یعنی همان کسانی که بعدها به رقابت با امیرالمؤمنین {{ع}} برخاسته و با حضور در [[سقیفه]]، [[قدرت]] را به چنگ آوردند، یا فردای دیگر در شورای [[تعیین خلیفه]] بعد از [[عمر]]، از رقبای ایشان محسوب می‌شدند، یا [[روز]] دیگر، [[جنگ جمل]] را علیه ایشان به پا کردند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۱.</ref>.


== [[زمان]] اجرای [[حکم]] [[سد الابواب]] ==
== [[زمان]] اجرای [[حکم]] [[سد الابواب]] ==
در مورد [[تاریخ]] دقیق واقعه سد الابواب، در منابع [[حدیث]] و تاریخ دو دیدگاه عمده وجود دارد:
در مورد [[تاریخ]] دقیق واقعه سد الابواب، در منابع [[حدیث]] و تاریخ دو دیدگاه عمده وجود دارد:
سال‌های اولیه [[هجرت]]: برخی با استناد به وجود [[حمزه]] در [[روایات]] این حادثه گفته‌اند که این واقعه در سال‌های اولیه هجرت اتفاق افتاده است<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۵.</ref>. چون حمزه در سال سوم از هجرت [[شهید]] شده است<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۱ و ۳۱۲.</ref>. [[کوشش]] این روایات برای این است که در دامان [[پاک]] [[حضرت]] [[حمزه سید الشهدا]] نقطه ضعفی به نمایش بگذارند.
# سال‌های اولیه [[هجرت]]: برخی با استناد به وجود [[حمزه]] در [[روایات]] این حادثه گفته‌اند که این واقعه در سال‌های اولیه هجرت اتفاق افتاده است<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۵.</ref>. چون حمزه در سال سوم از هجرت [[شهید]] شده است<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۱ و ۳۱۲.</ref>. کوشش این روایات برای این است که در دامان [[پاک]] حضرت [[حمزه سید الشهدا]] نقطه ضعفی به نمایش بگذارند.
# پس از [[فتح مکه]] و در سال‌های پایانی حیات پیامبر: واکنش عباس عموی پیامبر به بستن در خانه‌اش حکایت از آن دارد که این ماجرا پس از فتح مکه بوده؛ زیرا عباس پس از فتح مکه در [[مدینه]] ساکن شده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۸۷.</ref>.


پس از [[فتح مکه]] و در سال‌های پایانی [[حیات پیامبر]]: واکنش عباس [[عموی پیامبر]] به بستن در خانه‌اش حکایت از آن دارد که این ماجرا پس از فتح مکه بوده؛ زیرا عباس پس از فتح مکه در [[مدینه]] ساکن شده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۸۷.</ref>.
دیدگاه دوم صحیح است؛ زیرا می‌تواند در رأس مجموعه کارهایی قرار گیرد که پیامبر برای نشان دادن راه [[آینده]] [[امت]] انجام داده است. در این زمینه چند [[روایت]] می‌آوریم: [[ابوسعید خدری]] می‌گوید: آن‌گاه که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عباس عموی خویش و غیر او را از [[مسجد]] بیرون راند، یعنی درهای خانه‌های آنها را به مسجد بست، عباس به محضر آن حضرت آمد و عرضه داشت: ما را از مسجد بیرون راندی در حالی که ما [[خویشاوندان]] و عموهای شما هستیم؛ اما علی را در مسجد باقی گذاشتی؟! پیامبر {{صل}} فرمود: من شما را خارج نساخته و او را ساکن نکرده‌ام؛ بلکه [[خدا]] شما خارج ساخته و خدا او را در [[مسجد]] ساکن کرده است<ref>السنن الکبری، ج۷، ص۴۲۴، ش۸۳۷۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۴۳۵؛ الامالی (صدوق)، ص۵۲۶؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۲.</ref>
از نظر ما دیدگاه دوم صحیح است؛ زیرا می‌تواند در رأس مجموعه کارهایی قرار گیرد که پیامبر برای نشان دادن راه [[آینده]] [[امت]] انجام داده است. در این زمینه چند [[روایت]] می‌آوریم:
[[ابوسعید خدری]] می‌گوید: آن‌گاه که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عباس عموی خویش و غیر او را از [[مسجد]] بیرون راند، یعنی درهای خانه‌های آنها را به مسجد بست، عباس به محضر آن حضرت آمد و عرضه داشت: ما را از مسجد بیرون راندی در حالی که ما [[خویشاوندان]] و عموهای شما هستیم؛ اما علی را در مسجد باقی گذاشتی؟! پیامبر {{صل}} فرمود: من شما را خارج نساخته و او را ساکن نکرده‌ام؛ بلکه [[خدا]] شما خارج ساخته و خدا او را در [[مسجد]] ساکن کرده است<ref>السنن الکبری، ج۷، ص۴۲۴، ش۸۳۷۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۴۳۵؛ الامالی (صدوق)، ص۵۲۶؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۲.</ref>


== درخواست‌های دیگران برای شراکت در این [[فضیلت]] ==
== درخواست‌های دیگران برای شراکت در این [[فضیلت]] ==
وقتی [[پیامبر]] دستور داد که همه درب‌های مسجد به جز درب [[خانه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بسته شود، عباس به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و عرض کرد: ای رسول خدا اجازه دهید به اندازه‌ای که تنها خودم بتوانم وارد و خارج مسجد شوم، دربی برای من باز بماند! [[پیامبر خدا]] فرمود: [[مأمور]] به این کار نیستم. (اجازه چنین کاری را از جانب [[خدای متعال]] ندارم)<ref>المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۴۶، ش۲۰۳۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.</ref>. از دیگران هم این نقل وجود دارد که بعد از حادثه بسته شدن درب [[خانه‌ها]]، [[خدمت]] پیامبر {{صل}} رسیدند و نوعی [[اعتراض]] یا درخواست جهت باز بودن درب، پنجره و یا حتی سوراخی را به مسجد داشتند، اما پیامبر اجازه نفرمود.
وقتی [[پیامبر]] دستور داد که همه درب‌های مسجد به جز درب [[خانه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بسته شود، عباس به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و عرض کرد: ای رسول خدا اجازه دهید به اندازه‌ای که تنها خودم بتوانم وارد و خارج مسجد شوم، دربی برای من باز بماند! [[پیامبر خدا]] فرمود: [[مأمور]] به این کار نیستم. (اجازه چنین کاری را از جانب [[خدای متعال]] ندارم)<ref>المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۴۶، ش۲۰۳۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.</ref>. از دیگران هم این نقل وجود دارد که بعد از حادثه بسته شدن درب [[خانه‌ها]]، خدمت پیامبر {{صل}} رسیدند و نوعی [[اعتراض]] یا درخواست جهت باز بودن درب، پنجره و یا حتی سوراخی را به مسجد داشتند، اما پیامبر اجازه نفرمود.


[[جابر بن سمره]] می‌گوید: با [[دستور پیامبر]] به بسته شدن درب‌های مسجد، کسی از پیامبر درخواست کرد که اجازه بدهند یک درب کوچکی برای فقط وارد و خارج شدن به مسجد، داشته باشد که پیامبر به این مقدار اجازه نفرمود و فرمود: مجاز و مأمور نیستم. سپس گفت: یا [[رسول الله]] به اندازه شکافی اجازه بدهید. پیامبر فرمود: مأمور نیستم. دیگری آمد و گفت: به اندازه سوراخی که سرم را بتوانم از آن داخل مسجد کنم، اجازه بدهید. پیامبر فرمود: به این مقدار هم مأمور نیستم. در اینجا بود که آن شخص با [[ناراحتی]] در حالی که چشمانش گریان بود بازگشت<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶.</ref>.
[[جابر بن سمره]] می‌گوید: با دستور پیامبر به بسته شدن درب‌های مسجد، کسی از پیامبر درخواست کرد که اجازه بدهند یک درب کوچکی برای فقط وارد و خارج شدن به مسجد، داشته باشد که پیامبر به این مقدار اجازه نفرمود و فرمود: مجاز و مأمور نیستم. سپس گفت: یا [[رسول الله]] به اندازه شکافی اجازه بدهید. پیامبر فرمود: مأمور نیستم. دیگری آمد و گفت: به اندازه سوراخی که سرم را بتوانم از آن داخل مسجد کنم، اجازه بدهید. پیامبر فرمود: به این مقدار هم مأمور نیستم. در اینجا بود که آن شخص با [[ناراحتی]] در حالی که چشمانش گریان بود بازگشت<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶.</ref>.


[[عمرو بن سهل]] می‌گوید: وقتی پیامبر دستور بسته شدن درب‌های منتهی به مسجد را دادند، شخصی از [[اصحاب]] به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: تنها به اندازه یک شکاف و دریچه کوچک، اجازه بدهید تا من بتوانم حداقل رفت و آمد شما را به مسجد ببینم. پیامبر فرمودند: به [[خدا]] قسم حتی به مقدار سوراخ سوزنی اجازه این کار را ندارم<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۸۸.</ref>
عمرو بن سهل می‌گوید: وقتی پیامبر دستور بسته شدن درب‌های منتهی به مسجد را دادند، شخصی از [[اصحاب]] به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: تنها به اندازه یک شکاف و دریچه کوچک، اجازه بدهید تا من بتوانم حداقل رفت و آمد شما را به مسجد ببینم. پیامبر فرمودند: به [[خدا]] قسم حتی به مقدار سوراخ سوزنی اجازه این کار را ندارم<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۸۸.</ref>


== [[اعتراض]] برخی از [[اصحاب]] و توبیخ پیامبر ==
== [[اعتراض]] برخی از [[اصحاب]] و توبیخ پیامبر ==
این کار، کاری ظاهراً ساده ولی فوق‌العاده عمیق و معنادار بود. یک نشانه بزرگ برای [[هدایت امت]]. همه کسانی که اطراف [[مسجد]] [[نبوی]] [[خانه]] داشتند، درب خانه‌شان به درون مسجد باز می‌شد. در را باز می‌کردند، داخل مسجد می‌شدند. یکی از این کسان [[عموی پیامبر]] [[عباس بن عبدالمطلب]] بود. همه به مقابله با [[پیامبر]] آمدند. هر کس چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند: به خاطر این است که علی از بستگان اوست. بعضی گفتند: به خاطر دخترش [[فاطمه]] آن را باز گذاشته است.
این کار، کاری ظاهراً ساده ولی فوق‌العاده عمیق و معنادار بود. یک نشانه بزرگ برای [[هدایت امت]]. همه کسانی که اطراف [[مسجد]] [[نبوی]] [[خانه]] داشتند، درب خانه‌شان به درون مسجد باز می‌شد. در را باز می‌کردند، داخل مسجد می‌شدند. یکی از این کسان عموی پیامبر [[عباس بن عبدالمطلب]] بود. همه به مقابله با [[پیامبر]] آمدند. هر کس چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند: به خاطر این است که علی از بستگان اوست. بعضی گفتند: به خاطر دخترش [[فاطمه]] آن را باز گذاشته است.


صدای اعتراض پاره‌ای از اصحاب به پیامبر رسید که می‌توانست تأثیرگذار باشد. پیامبر ناگزیر شد مسأله را حل کند. بنابراین در یک [[خطابه]] جدی و کوبنده، که با [[ناراحتی]] بسیار و صورتی برافروخته، بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود:... من درب‌های مسجد را نبسته‌ام و آنها را باز نکردم (همگی به [[اذن الهی]] بوده است). علی را من در مسجد جای ندادم، بلکه [[خدا]] او را جای داده است<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶.</ref>. سپس فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَيْئاً وَ لَا فَتَحْتُهُ وَ لَكِنِّي أُمِرْتُ بِشَيْ‌ءٍ فَاتَّبَعْتُهُ}}: به خدا [[سوگند]]، من از پیش خود دربی را نبسته و دربی را نگشوده‌ام، لکن من [[متابعت]] می‌کنم آنچه را خدا به من [[وحی]] کرده است و خدا مرا به این بستن و باز گذاشتن امر کرده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۵ ش، ۴۶۳۱ (هذا حدیث صحیح، من تلخیص الذهبی صحیح)؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۱۸؛ مناقب (ابن المغازلی)، ص۳۲۴؛ البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۴؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۴۸؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۷؛ کشف الغمة، ج۱، ص۳۳.</ref>.
صدای اعتراض پاره‌ای از اصحاب به پیامبر رسید که می‌توانست تأثیرگذار باشد. پیامبر ناگزیر شد مسأله را حل کند. بنابراین در یک خطابه جدی و کوبنده، که با [[ناراحتی]] بسیار و صورتی برافروخته، بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود:... من درب‌های مسجد را نبسته‌ام و آنها را باز نکردم (همگی به [[اذن الهی]] بوده است). علی را من در مسجد جای ندادم، بلکه [[خدا]] او را جای داده است<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶.</ref>. سپس فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَيْئاً وَ لَا فَتَحْتُهُ وَ لَكِنِّي أُمِرْتُ بِشَيْ‌ءٍ فَاتَّبَعْتُهُ}}: به خدا [[سوگند]]، من از پیش خود دربی را نبسته و دربی را نگشوده‌ام، لکن من متابعت می‌کنم آنچه را خدا به من [[وحی]] کرده است و خدا مرا به این بستن و باز گذاشتن امر کرده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۵ ش، ۴۶۳۱ (هذا حدیث صحیح، من تلخیص الذهبی صحیح)؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۵۱۸؛ مناقب (ابن المغازلی)، ص۳۲۴؛ البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۴؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۴۸؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۷؛ کشف الغمة، ج۱، ص۳۳.</ref>.


یعنی این درها را که بسته شده است من نبسته‌ام. خدا آنها را بسته است؛ دستور، دستور اوست، درب [[خانه علی]] که باز مانده است، خدا باز گذاشته و او دستور داده است. باز گذاشتن در [[خانه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} دستور خاص خداست<ref>المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۴۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۱۴؛ شرح الزرقانی، ج۱۲، ص۸۲؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ روضة الواعظین، ص۱۱۸؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲؛ الامالی، ص۳۲۳؛ بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۵۵، {{عربی|قال العسقلانی فی فتح الباری: «و هذه الأحادیث یقوی بعضها بعضا، و کل طریق منها صالح للإحتجاج، فضلا عن مجموعها}}؛ فتح الباری، ج۷، ص۱۵ {{عربی|و ایضاً قال: «فهذه الطرق المتظاهرة (المتضافرة) من روایات الثقات تدل علی أن الحدیث صحیح دلالة قویة، و هذه غایة نظر المحدث}}؛ القول المسدد، ج۲۳، ص۳۰.</ref>.
یعنی این درها را که بسته شده است من نبسته‌ام. خدا آنها را بسته است؛ دستور، دستور اوست، درب خانه علی که باز مانده است، خدا باز گذاشته و او دستور داده است. باز گذاشتن در [[خانه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} دستور خاص خداست<ref>المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۴۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۱۴؛ شرح الزرقانی، ج۱۲، ص۸۲؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ روضة الواعظین، ص۱۱۸؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲؛ الامالی، ص۳۲۳؛ بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۵۵، {{عربی|قال العسقلانی فی فتح الباری: «و هذه الأحادیث یقوی بعضها بعضا، و کل طریق منها صالح للإحتجاج، فضلا عن مجموعها}}؛ فتح الباری، ج۷، ص۱۵ {{عربی|و ایضاً قال: «فهذه الطرق المتظاهرة (المتضافرة) من روایات الثقات تدل علی أن الحدیث صحیح دلالة قویة، و هذه غایة نظر المحدث}}؛ القول المسدد، ج۲۳، ص۳۰.</ref>.


سپس [[پیامبر]] [[آیات]] اولیه [[سوره نجم]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى * مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛ * که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۱-۴.</ref><ref>المسند، ج۴، ص۴۰۳، ش۴۷۹۷، ط. شاکر؛ فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۷، ح۹۵۵؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۱؛ الصواعق المحرقة الفصل، ج۲، ص۳۷۳.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۴.</ref>
سپس [[پیامبر]] [[آیات]] اولیه [[سوره نجم]] را [[تلاوت]] فرمود: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى * مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛ * که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۱-۴.</ref>.<ref>المسند، ج۴، ص۴۰۳، ش۴۷۹۷، ط. شاکر؛ فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۷، ح۹۵۵؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۳۴۱؛ الصواعق المحرقة الفصل، ج۲، ص۳۷۳.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۴.</ref>


== معنا و مفهوم این [[اقدام]] [[الهی]] ==
== معنا و مفهوم این [[اقدام]] [[الهی]] ==
۷۵٬۹۲۳

ویرایش