بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==اصول مناظره== برای بحث و مناظره بین هر دو طرف که بر سر مسأله یا مسایلی در اسلام اختلاف دارند باید اصول و قوانینی مراعات شود. عمدۀ این اصول عبارتند از: ===قصد قربت===...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==اصول | ==اصول مناظره== | ||
برای بحث و مناظره بین هر دو طرف که بر سر مسأله یا مسایلی در [[اسلام]] [[اختلاف]] دارند باید اصول و قوانینی مراعات شود. عمدۀ این اصول عبارتند از: | برای بحث و مناظره بین هر دو طرف که بر سر مسأله یا مسایلی در [[اسلام]] [[اختلاف]] دارند باید اصول و قوانینی مراعات شود. عمدۀ این اصول عبارتند از: | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
===عدم خروج از موضوع بحث=== | ===عدم خروج از موضوع بحث=== | ||
وقتی دربارۀ موضوعی بحث میشود، باید محوریت آن موضوع تا آخر بحث [[حفظ]] گردد. در بسیاری از موارد [[مشاهده]] میشود که وقتی طرف مقابل با مشکلی مواجه شد، از موضوع خارج میشود یعنی یا موضوع دیگری را مطرح میکند و یا به حاشیه میپردازد. در این مواقع نباید به [[تبعیت]] از وی، موضوع اصلی را رها کرد و به دنبال او رفت بلکه باید او را به موضوع اصلی بازگرداند. | وقتی دربارۀ موضوعی بحث میشود، باید محوریت آن موضوع تا آخر بحث [[حفظ]] گردد. در بسیاری از موارد [[مشاهده]] میشود که وقتی طرف مقابل با مشکلی مواجه شد، از موضوع خارج میشود یعنی یا موضوع دیگری را مطرح میکند و یا به حاشیه میپردازد. در این مواقع نباید به [[تبعیت]] از وی، موضوع اصلی را رها کرد و به دنبال او رفت بلکه باید او را به موضوع اصلی بازگرداند. | ||
معمولا در | معمولا در مناظره پیرامون موضوعی که در مورد آن بحث میشود، مطالعه و [[تفکر]] شده است. چنان چه طرف مناظره از بحث در اطراف موضوع عاجز و [[ناتوان]] گردد ممکن است بحث را به موضوع دیگری [[منحرف]] کند. اگر ما در موضوع جدید [[آمادگی]] نداشته باشیم، بحث به [[سود]] وی خاتمه خواهد یافت. | ||
مسلما اقتضای [[انصاف]] آن است که هیچ یک از طرفین به هنگام مناظره از محور اصلی بحث منحرف نگردند. کسی که [[قادر]] به ادامه مناظره در موضوع مورد بحث نیست، اگر انصاف داشته باشد باید در مقابل [[حقیقت]] [[تسلیم]] شود و چنان چه تمایلی به پذیرش [[واقعیت]] نداشته باشد، [[ادب]] اقتضا میکند که حداقل بحث را متوقف و برای تحقیق بیشتر مهلت، [[طلب]] کند. در هر صورت انحراف از محور اصلی بحث امری [[ناپسند]] و خلاف انصاف و ادب است و باید از آن پیشگیری کرد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۶.</ref> | مسلما اقتضای [[انصاف]] آن است که هیچ یک از طرفین به هنگام مناظره از محور اصلی بحث منحرف نگردند. کسی که [[قادر]] به ادامه مناظره در موضوع مورد بحث نیست، اگر انصاف داشته باشد باید در مقابل [[حقیقت]] [[تسلیم]] شود و چنان چه تمایلی به پذیرش [[واقعیت]] نداشته باشد، [[ادب]] اقتضا میکند که حداقل بحث را متوقف و برای تحقیق بیشتر مهلت، [[طلب]] کند. در هر صورت انحراف از محور اصلی بحث امری [[ناپسند]] و خلاف انصاف و ادب است و باید از آن پیشگیری کرد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۳۶.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
نکتۀ دیگری که تحت عنوان «اصول مناظره» بدان اشاره رفت: استدلال به اموری است که طرف بحث آنها را [[حجت]] بداند، [[احتجاج]] به معنای اخذ به حجت است بنابراین در مناظره باید حجت برای طرف مقابل تمام شود تا وی به پذیرش مقتضای احتجاج مجبور گردد. روشن است که نه تنها کتب معتبر ما مورد قبول [[اهل سنت]] نیست بلکه آنان به [[امامت الهی]] و [[عصمت]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} نیز [[معتقد]] نیستند. در نتیجه در بحث با آنها [[احتجاج]] به [[روایات]] [[کتاب کافی]] و دیگر [[کتب حدیثی شیعه]] خلاف قاعده است. همچنین [[شیعیان]] هیچ یک از کتابها و [[رجال اهل سنت]] را معتبر نمیدانند پس احتجاج [[سنی]] در مقابل [[شیعه]] به این منابع خلاف قاعده بوده و اثری نخواهد داشت. | نکتۀ دیگری که تحت عنوان «اصول مناظره» بدان اشاره رفت: استدلال به اموری است که طرف بحث آنها را [[حجت]] بداند، [[احتجاج]] به معنای اخذ به حجت است بنابراین در مناظره باید حجت برای طرف مقابل تمام شود تا وی به پذیرش مقتضای احتجاج مجبور گردد. روشن است که نه تنها کتب معتبر ما مورد قبول [[اهل سنت]] نیست بلکه آنان به [[امامت الهی]] و [[عصمت]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} نیز [[معتقد]] نیستند. در نتیجه در بحث با آنها [[احتجاج]] به [[روایات]] [[کتاب کافی]] و دیگر [[کتب حدیثی شیعه]] خلاف قاعده است. همچنین [[شیعیان]] هیچ یک از کتابها و [[رجال اهل سنت]] را معتبر نمیدانند پس احتجاج [[سنی]] در مقابل [[شیعه]] به این منابع خلاف قاعده بوده و اثری نخواهد داشت. | ||
بنابراین برای پیشبرد بحث باید دو طرف، اولا به یک [[حجت]] مشترک [[استدلال]] و احتجاج کنند و آن عبارت است از [[قرآن مجید]] که هم شیعیان [[قرآن]] را حجت میدانند و هم [[اهل سنت]] به [[حجیت]] آن [[اعتقاد]] دارند، بنابراین قرآن مجید یک حجت مشترک است که در بحث مورد استناد هر دو طرف قرار میگیرد و به آن احتجاج میشود. | بنابراین برای پیشبرد بحث باید دو طرف، اولا به یک [[حجت]] مشترک [[استدلال]] و احتجاج کنند و آن عبارت است از [[قرآن مجید]] که هم شیعیان [[قرآن]] را حجت میدانند و هم [[اهل سنت]] به [[حجیت]] آن [[اعتقاد]] دارند، بنابراین قرآن مجید یک حجت مشترک است که در بحث مورد استناد هر دو طرف قرار میگیرد و به آن احتجاج میشود. | ||
[[براهین عقلی]] مورد اتفاق نیز حجت دیگری است که از سوی طرفین | [[براهین عقلی]] مورد اتفاق نیز حجت دیگری است که از سوی طرفین مناظره مورد قبول است. | ||
اما معمولا هیچ یک از این دو حجت به [[تنهایی]] در مناظره و احتجاج کفایت نمیکنند. به عنوان مثال وقتی به آیهای استدلال کنیم باید [[شأن نزول]] آن را نیز بیان کنیم برای بیان شأن نزول ناگزیر از مراجعه به [[سنت]] هستیم. | اما معمولا هیچ یک از این دو حجت به [[تنهایی]] در مناظره و احتجاج کفایت نمیکنند. به عنوان مثال وقتی به آیهای استدلال کنیم باید [[شأن نزول]] آن را نیز بیان کنیم برای بیان شأن نزول ناگزیر از مراجعه به [[سنت]] هستیم. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
بر اساس این آیه [[اعلم]]، [[افضل]] از غیر اعلم است و به [[حکم عقل]] تقدم [[مفضول]] بر [[فاضل]] [[قبیح]] است اما برای اثبات [[اعلمیت]] و در نتیجه [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استناد به منابع مورد قبول اهل سنت صغرای افضلیت را برای آنان تمام میکند؛ لذا اگر ما در این باره-مثلا-به [[حدیث]] {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا}} که در [[منابع اهل سنت]] آمده است<ref>ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۷-۱۳۸ حدیث ۴۶۳۷-۴۶۳۹، الصواعق المحرقة، ج۱، ص۸۶، تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۸: ۲۱۸۶ و ۷/۱۷۲: ۳۶۱۳ و ۱۱/۲۰۴: ۵۹۰۸.</ref> استناد کنیم در اعلمیت امیرالمؤمنین{{ع}} [[حجت]] بر ایشان تمام خواهد شد. پس وقتی صغری با ادلۀ مورد قبول اهل سنت روشن شد و کبری هم یک قاعدۀ [[عقلی]] بود باید به [[افضلیت امیرالمؤمنین]] اعتراف کنند و اگر [[افضلیت]] را پذیرفتند ناچار باید به [[خلافت بلافصل]] آن حضرت [[اقرار]] نمایند. | بر اساس این آیه [[اعلم]]، [[افضل]] از غیر اعلم است و به [[حکم عقل]] تقدم [[مفضول]] بر [[فاضل]] [[قبیح]] است اما برای اثبات [[اعلمیت]] و در نتیجه [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استناد به منابع مورد قبول اهل سنت صغرای افضلیت را برای آنان تمام میکند؛ لذا اگر ما در این باره-مثلا-به [[حدیث]] {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا}} که در [[منابع اهل سنت]] آمده است<ref>ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۷-۱۳۸ حدیث ۴۶۳۷-۴۶۳۹، الصواعق المحرقة، ج۱، ص۸۶، تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۴۸: ۲۱۸۶ و ۷/۱۷۲: ۳۶۱۳ و ۱۱/۲۰۴: ۵۹۰۸.</ref> استناد کنیم در اعلمیت امیرالمؤمنین{{ع}} [[حجت]] بر ایشان تمام خواهد شد. پس وقتی صغری با ادلۀ مورد قبول اهل سنت روشن شد و کبری هم یک قاعدۀ [[عقلی]] بود باید به [[افضلیت امیرالمؤمنین]] اعتراف کنند و اگر [[افضلیت]] را پذیرفتند ناچار باید به [[خلافت بلافصل]] آن حضرت [[اقرار]] نمایند. | ||
نتیجه این که ما در | نتیجه این که ما در مناظره ناگزیر از استناد به [[سنت]] مورد قبول [[اهل تسنن]] هستیم. | ||
بنابراین لازم است که از منابع و [[کتب حدیثی]] آنان اطلاع داشته باشیم تا اگر به عنوان مثال به [[حدیث غدیر]] [[استدلال]] کردیم این [[حدیث]] را از منابع آنها نقل کنیم همچنین لازم است از کتب و مبانی رجالی آنان و ضوابط [[جرح و تعدیل]] [[شناخت]] داشته باشیم تا در صورت مناقشه در [[صحت]] [[سند حدیث]]، بتوانیم آن را بر اساس کتب و مبانی رجالی خودشان تصحیح کنیم. | بنابراین لازم است که از منابع و [[کتب حدیثی]] آنان اطلاع داشته باشیم تا اگر به عنوان مثال به [[حدیث غدیر]] [[استدلال]] کردیم این [[حدیث]] را از منابع آنها نقل کنیم همچنین لازم است از کتب و مبانی رجالی آنان و ضوابط [[جرح و تعدیل]] [[شناخت]] داشته باشیم تا در صورت مناقشه در [[صحت]] [[سند حدیث]]، بتوانیم آن را بر اساس کتب و مبانی رجالی خودشان تصحیح کنیم. | ||