مؤلفه‌های شناخت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = مؤلفه‌های شناخت [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| نمایه وابسته =  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]]
| نمایه وابسته     =  
| مدخل اصلی = [[شناخت امام مهدی]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   = [[مؤلفه‌های شناخت امام مهدی]]
| پاسخ‌دهندگان =12 پاسخ
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهندگان       =12 پاسخ
}}
}}
'''مؤلفه‌های شناخت [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''مؤلفه‌های شناخت [[امام مهدی]] {{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* آیا [[شناخت امام مهدی]] دارای مراتب و درجات است؟  
* آیا [[شناخت امام مهدی]] دارای مراتب و درجات است؟
*منظور از [[شناخت امام مهدی]] چه نوع شناختی است؟
* منظور از [[شناخت امام مهدی]] چه نوع شناختی است؟


== پاسخ جامع اجمالی==
== پاسخ جامع اجمالی ==
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
=== مراد از [[معرفت]] ===
<div style="border-right-style: solid; border-right-color: #FFCC33; background-color: #FFF1B9; font-size: 100%;">* ''<sub>پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:</sub>''</div>
مراد از [[معرفت امام زمان]] {{ع}} حصول [[ایمان]] و [[اعتقاد]] قلبی نسبت به مقام الهی ایشان و توجه به جایگاه رفیع [[دینی]] و [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] حضرت در عصر حاضر است نه اینکه مراد از آن تنها [[شناخت]] شناسنامه‌ای، یعنی دانستن اسم و نسب و خصوصیات ظاهری حضرت باشد، چنین [[شناخت]] و معرفتی، اساس اندیشۀ [[انتظار ظهور]] را شکل می‌دهد و بدون آن، حرکت در جادۀ [[انتظار]]، ممکن نیست. [[معرفت امام]] و توجه به [[شئون]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] [[مقام امامت]]، به تناسب فهم و [[درک]] افراد، دارای مراتب مختلفی است که هرکس به [[میزان]] ظرفیت، تلاش و استعداد خود، می‌تواند به درجۀ خاصی از [[معرفت]] حصولی یا [[شناخت]] حضوری نائل‌ آید<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ ـ ۵۹؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>.
{|style="text-align: center; background-color:##fff; width:40%; border-radius:0px; align:left !important; margin:left"
|-
|[[پرونده:783993038.jpg|75px|link=قنبر علی صمدی]]||[[پرونده:13681056.jpg|75px|link=سید جعفر موسوی‌نسب]]||[[پرونده:77799.jpg|70px|link=سید محمد حسین میرباقری]]
|-
|<sub>[[قنبر علی صمدی|صمدی]]</sub>||<sub>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب]]</sub>||<sub>[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]</sub>
|-
|}
===مراد از [[معرفت]]===
*مراد از [[معرفت امام زمان]]{{ع}} حصول [[ایمان]] و [[اعتقاد]] قلبی نسبت به [[مقام الهی]] ایشان و توجه به [[جایگاه]] رفیع [[دینی]] و [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] [[حضرت]] در عصر حاضر است نه اینکه مراد از آن تنها [[شناخت]] شناسنامه‌ای، یعنی دانستن اسم و [[نسب]] و خصوصیات ظاهری [[حضرت]] باشد، چنین [[شناخت]] و معرفتی، اساس اندیشۀ [[انتظار ظهور]] را شکل می‌دهد و بدون آن، حرکت در جادۀ [[انتظار]]، ممکن نیست. [[معرفت امام]] و توجه به [[شئون]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] [[مقام امامت]]، به تناسب [[فهم]] و [[درک]] افراد، دارای مراتب مختلفی است که هرکس به [[میزان]] ظرفیت، تلاش و استعداد خود، می‌تواند به درجۀ خاصی از [[معرفت]] حصولی یا [[شناخت]] حضوری نائل‌ آید<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ – ۵۹؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>. 
*حداقل [[معرفت امام]] که نبودش مساوی با [[جاهلیت]] و [[بی دینی]] خواهد بود، هم‌شأن دانستن [[امام]] و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است، [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «کم‌ترین درجۀ [[معرفت امام]]، [[اعتقاد]] به هم وزن و هم‌شأن بودن او با [[پیامبر]] {{صل}} است، مگر در [[شأن]] و مرتبه [[نبوت]] که از این نظر، [[امام]] [[وارث پیامبر]] {{صل}} است. همچنین اعتراف به اینکه [[اطاعت از امام]]، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و نیز [[فرمانبری]] از او، واگذاری امور به او، عمل به گفته‌های او و [[اعتقاد]] به این موضوع که بعد از [[پیامبر]] {{صل}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و بعد از او، [[حسن]] و [[حسین]] تا [[حضرت حجت]] {{ع}} [[جانشینان پیامبر]] و [[پیشوایان]] مسلمین‌اند»<ref>{{متن حدیث|أَدْنَی مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَنَّهُ عَدْلُ النَّبِیِّ إِلَّا دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدِّ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ بِقَوْلِهِ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنِ ثُمَّ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی وَ بَعْدِهِ عَلِیُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِیِّ مُحَمَّدِ ابْنَهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِیِّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}؛ کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ – ۵۹.</ref>
===مؤلفه‌های [[معرفت امام مهدی]] {{ع}}===
*بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} [[معرفت امام]] دارای سه مؤلفه اساسی است:
====[[معرفت]] شخص====
*[[اعتقاد]] به [[تولد]] [[حضرت]] و خصوصیات اسمی و نسبی ایشان؛ یعنی [[باور]] به اینکه ایشان [[فرزند]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و آخرین [[وصی پیامبر]] {{صل}} و هم اکنون [[حی]] و زنده هستند، اما بنا به [[مصلحت]] [[الهی]] در پس پردۀ [[غیبت]] به سر می‌برند تا زمانی که [[ارادۀ الهی]] بر تحقق ظهورش تعلق گیرد. [[امام کاظم]] {{ع}} در این باره فرموده است: «هر که در چهار چیز [[شک]] کند، به همۀ آنچه [[خدای تبارک و تعالی]] نازل کرده، [[کافر]] شده است. یکی از آنها [[معرفت امام]] است که در هر عصر و زمانی بایست او را به شخص و صفات و خصوصیاتش [[شناخت]]»<ref>{{متن حدیث|مَنْ شَکَّ فِی أَرْبَعَةِ فَقَدْ کَفَرَ بِجَمِیعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بشخصه وَ نَعَتَهُ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>.
*از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدند: «یابن [[رسول الله]]! [[مهدی]] از [[فرزندان]] شما کیست؟" فرمود: پنجمین نفر از [[فرزندان]] [[هفتمین امام]]؛ کسی که شخص او از شما [[نهان]] می‌شود و بردن نام وی بر شما روا نخواهد بود»<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِیِّ کَانَ کَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً {{صل}} نُبُوَّتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِکَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ یَغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ وَ لَا یَحِلُّ لَکُمْ تَسْمِیَتُهُ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۳.</ref>؛ در [[حدیث]] [[معروف]] خبر [[لوح]] ذکر شده: {{متن حدیث|الْمَهْدِیُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ}} یا {{متن حدیث|الْقَائِمُ مِنَّا}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ – ۵۹؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref> تا زمان حاضر هم اثرات عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}} در صفت و [[نسب]] مشهود است و وجود فرقه‌های [[کیسانیه]] و [[زیدیه]] و [[بابیه]] و [[بهائیت]] نشان می‌دهد، اگر [[معرفت]] در این مرحله نباشد منجر به تردید به [[امام]] واقعی و [[موعود]] می‏‌گردد<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>.
====[[معرفت]] [[مقام]]====
*[[اعتقاد]] به [[الهی]] بودن [[منصب امامت]] و [[شناخت]] [[جایگاه امام]] و خلیفۀ بعد از [[پیامبر]]؛ یعنی [[اعتقاد]] به انتصابی و غیر بشری بودن [[منصب امامت]]، از کلیدی‌ترین مباحث [[امامت]] شمرده می‌شود. [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[سنی]] تنها در شخص [[جانشین پیامبر]] نیست؛ بلکه نحوۀ نگرش این [[دو مذهب]] به مفهوم و [[جایگاه امامت]] است که از نظر [[اهل سنت]]، حاکمیتی [[دنیوی]] و امر عرفی است، نه منصبی [[الهی]]. اما [[شیعه]] که [[امامت]] را ادامۀ [[نبوت]] و جزء [[اصول دین]] می‌‌داند؛ [[امام]] را [[حجت خدا]] و واسطۀ [[فیض]] او به مخلوقات دانسته و [[معتقد]] است [[امام]] صرفاً به تعیین [[الهی]] [[انتخاب]] و بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} معرفی می‌شود.
*[[امام]] در [[تفکر شیعی]]، تنها [[سرپرست]] و مدیر [[جامعۀ مسلمین]] نیست، بلکه بیان کنندۀ [[احکام الهی]]، [[مفسر]] [[قرآن کریم]] و [[راهبر]] راه [[سعادت]] نیز هست. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «این [[جاهلان]] چگونه برای خود [[امام]] می‌تراشند، با آنکه [[امامت]]، [[مقام]] [[انبیا]] و [[ارث]] اوصیاست؟! [[امامت]]، [[خلافت]] از طرف [[خدا]] و [[رسول خدا]] و [[مقام]] [[امیرالمؤمنین]] و [[میراث]] [[حسن]] و [[حسین]] است»<ref>{{متن حدیث|فَمِنْ أَیْنَ یَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ تَعَالَی وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ {{صل}} وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ...}}؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۸؛ الإحتجاج، ج۲، ۴۳۴. </ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: «آیا شما [[گمان]] می‌کنید هر کس از ما [[امامان]] که [[وصیت]] می‌کند، به هر کس که می‌خواهد [[وصیت]] می‌کند؟! نه، به [[خدا]] چنین نیست؛ بلکه امر [[امامت]] [[عهد]] و فرمانی است از جانب [[خدا]] و رسولش، برای مردی پس از [[مردی از عترت پیامبر]]، تا به صاحبش ([[آخرین امام]]) برسد»<ref>{{متن حدیث|أَتَرَوْنَ الْمُوصِیَ مِنَّا یُوصِی إِلَی مَنْ یُرِیدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَکِنْ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ الْأَمْرُ إِلَی صَاحِبِهِ}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ – ۵۹</ref>
====[[معرفت]] اوصاف====
*[[شناخت]] و [[اعتقاد]] قلبی به ویژگی‌ها و اوصاف شخصیتی [[امام عصر]] {{ع}}؛ اوصافی نظیر دارا بودن [[مقام عصمت]]، برخورداری از [[علم لدنی]] و غیبی، دارا بودن [[مقام ولایت]] و سایر [[کمالات]] منحصر به فرد [[مقام امامت]]. البته [[درک]] [[حقیقت]] و ژرفای [[شخصیت امام]] برای هیچ یک از انسان‌های عادی، میسر و ممکن نیست؛ [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «هیهات! هیهات! مسألۀ [[امامت]] امری است که [[عقل]] و [[اندیشه‌ها]] از دسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از [[درک]] آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و [[دانشمندان]] از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک [[فضیلت]] از [[فضائل]] آن، عاجز و درمانده‌اند»<ref>{{متن حدیث|هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ الْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}؛ کافی، ج۱، ص۲۰۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۰؛ بحار الانوار، ج۲۵، ۱۲۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ - ۵۹.</ref>
*[[بهترین]] راه برای [[معرفت]] به [[ائمه]] {{ع}}،‏ معرفی از طرف خود [[معصومین]] {{ع}} است و [[روایات]] متعددی هم در [[شناخت]] ظاهری و [[شناخت]] [[صفات ]] [[باطنی]] و کمال ایشان داریم که [[جامع‌ترین]] آنها "[[زیارت جامعۀ کبیره]]" است. گرچه [[شناخت]] این مراتب به طور کامل برای جز [[خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ممکن نیست ولی این مرحله خود نیز دارای مراتبی است:
#مرتبۀ اوّل: [[معرفت]] به اینکه [[خداوند متعال]] جز از طریق [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قابل [[شناخت]] نیست و آنها {{متن حدیث|مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ}} هستند و «هرکس که آنها را بشناسد [[خدا]] را خواهد [[شناخت]]»<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref> و در [[روایت]] [[امام علی]] {{ع}} آمده است: «ما نشانه‌‏ها و اعرافی هستیم که شناخته نمی‌‏شود [[خدا]] مگر از طریق [[شناخت]] و [[معرفت]] به ما [[اهل بیت]]»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لَا یُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا}}؛ بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>
#مرتبۀ دوم: [[معرفت]] به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء [[الهی]] هستند و بداند که [[معصومین]] {{ع}} [[علم]] [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] و امر و [[عدل]]، [[نور]] و چشم و [[قلب]] و گوش و زبان گنجینه‏‌های [[خدا]] و [[مظهر]] تمام [[صفات ]] [[کمال الهی]] هستند و هرگاه بخواهد متوجه [[خداوند متعال]] بشود و حاجتی را از او طلب کند، آنها را مخاطب قرار می‌‏دهد و از طریق و باب آنها [[خدا]] را می‏‌خواند<ref>{{متن حدیث|مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ}} زیارت جامعه کبیره.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>
#مرتبۀ سوم: توجه به این نکته است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} باب اللّه و طریق و راه قبول [[عبادات]] و [[اعمال]] صالحه است و آنها "ابواب [[ایمان]]" هستند و هرچه را که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[عنایت]] می‏‌کند از [[رزق]] و حیات و ممات و در تمام حالات و [[افعال]] [[بندگان]] به واسطۀ [[فیض]] و از باب [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>.
#مرتبۀ چهارم: [[معرفت]] به ظاهر [[امامت]] و [[ولایت]] ایشان که [[واجب]] الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در [[اختلافات]] به آنها [[رجوع]] کرد و [[تسلیم]] آنها در [[اوامر]] و نواهی‌‏شان بود و اعتراف به اینکه هیچ‌‏کس در [[مقام]] و مرتبه چه در حسب و [[نسب]] و چه در [[کمالات]] مثل آنها نیست. [[امام عسکری]] {{ع}} در [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ}}<ref>«و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را  هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت» سوره لقمان، آیه ۲۷.</ref> فرمود: «ما کلمات اللّه هستیم که [[فضایل]] ما [[درک]] نمی‌‏شود و قابل جمع‏‌آوری نیست»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی لَا تُدْرَکُ فَضَائِلُهَا وَ لَا تُسْتَقْصَی}}؛ بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>


===نتیجه گیری===
حداقل [[معرفت امام]] که نبودش مساوی با [[جاهلیت]] و بی دینی خواهد بود، هم‌شأن دانستن [[امام]] و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است، [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «کم‌ترین درجۀ [[معرفت امام]]، [[اعتقاد]] به هم وزن و هم‌شأن بودن او با [[پیامبر]] {{صل}} است، مگر در [[شأن]] و مرتبه [[نبوت]] که از این نظر، [[امام]] [[وارث پیامبر]] {{صل}} است. همچنین اعتراف به اینکه [[اطاعت از امام]]، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و نیز [[فرمانبری]] از او، واگذاری امور به او، عمل به گفته‌های او و [[اعتقاد]] به این موضوع که بعد از [[پیامبر]] {{صل}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و بعد از او، [[حسن]] و [[حسین]] تا [[حضرت حجت]] {{ع}} [[جانشینان پیامبر]] و [[پیشوایان]] مسلمین‌اند»<ref>{{متن حدیث|أَدْنَی مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَنَّهُ عَدْلُ النَّبِیِّ إِلَّا دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدِّ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ بِقَوْلِهِ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنِ ثُمَّ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی وَ بَعْدِهِ عَلِیُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِیِّ مُحَمَّدِ ابْنَهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِیِّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}؛ کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ – ۵۹.</ref>
*بنابراین، عناصر اساسی [[اعتقاد به امام مهدی]] {{ع}} را می‌توان در چند چیز بر شمرد:
 
#[[اعتقاد]] به [[تولد]]، حیات بالفعل و [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و اینکه ایشان از [[نسل]] [[امام حسین]] {{ع}} و [[فرزند امام عسکری]] {{ع}} است.  
=== مؤلفه‌های [[معرفت امام مهدی]] {{ع}} ===
#[[اعتقاد]] به [[مقام امامت]]، [[وصایت]] و [[ولایت]] آن [[حضرت]]، به عنوان دوازدهمین و [[آخرین امام]].
بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} [[معرفت امام]] دارای سه مؤلفه اساسی است:
#[[اعتقاد]] به [[مقام عصمت]]، برخورداری از [[علم لدنی]] و غیبی، دارا بودن [[مقام ولایت]] و سایر [[کمالات]] منحصر به فرد [[مقام امامت]] و حتمی بودن [[ظهور]] آن [[حضرت]].
==== [[معرفت]] شخص ====
[[اعتقاد]] به تولد حضرت و خصوصیات اسمی و نسبی ایشان؛ یعنی [[باور]] به اینکه ایشان [[فرزند]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و آخرین [[وصی پیامبر]] {{صل}} و هم اکنون [[حی]] و زنده هستند، اما بنا به [[مصلحت]] [[الهی]] در پس پردۀ [[غیبت]] به سر می‌برند تا زمانی که [[ارادۀ الهی]] بر تحقق ظهورش تعلق گیرد. [[امام کاظم]] {{ع}} در این باره فرموده است: «هر که در چهار چیز [[شک]] کند، به همۀ آنچه [[خدای تبارک و تعالی]] نازل کرده، [[کافر]] شده است. یکی از آنها [[معرفت امام]] است که در هر عصر و زمانی بایست او را به شخص و صفات و خصوصیاتش [[شناخت]]»<ref>{{متن حدیث|مَنْ شَکَّ فِی أَرْبَعَةِ فَقَدْ کَفَرَ بِجَمِیعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بشخصه وَ نَعَتَهُ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>.
 
از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدند: «یا ابن [[رسول الله]]! [[مهدی]] از [[فرزندان]] شما کیست؟" فرمود: پنجمین نفر از [[فرزندان]] [[هفتمین امام]]؛ کسی که شخص او از شما [[نهان]] می‌شود و بردن نام وی بر شما روا نخواهد بود»<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِیِّ کَانَ کَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً {{صل}} نُبُوَّتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِکَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ یَغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ وَ لَا یَحِلُّ لَکُمْ تَسْمِیَتُهُ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۳.</ref>؛ در [[حدیث]] [[معروف]] خبر [[لوح]] ذکر شده: {{متن حدیث|الْمَهْدِیُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ}} یا {{متن حدیث|الْقَائِمُ مِنَّا}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.</ref><ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ – ۵۹؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref> تا زمان حاضر هم اثرات عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}} در صفت و نسب مشهود است و وجود فرقه‌های [[کیسانیه]] و [[زیدیه]] و [[بابیه]] و [[بهائیت]] نشان می‌دهد، اگر [[معرفت]] در این مرحله نباشد منجر به تردید به [[امام]] واقعی و [[موعود]] می‏‌گردد<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>.
 
==== [[معرفت]] مقام ====
[[اعتقاد]] به [[الهی]] بودن [[منصب امامت]] و [[شناخت]] جایگاه امام و خلیفۀ بعد از [[پیامبر]]؛ یعنی [[اعتقاد]] به انتصابی و غیر بشری بودن [[منصب امامت]]، از کلیدی‌ترین مباحث [[امامت]] شمرده می‌شود. [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[سنی]] تنها در شخص [[جانشین پیامبر]] نیست؛ بلکه نحوۀ نگرش این دو مذهب به مفهوم و [[جایگاه امامت]] است که از نظر [[اهل سنت]]، حاکمیتی [[دنیوی]] و امر عرفی است، نه منصبی [[الهی]]. اما [[شیعه]] که [[امامت]] را ادامۀ [[نبوت]] و جزء [[اصول دین]] می‌‌داند؛ [[امام]] را [[حجت خدا]] و واسطۀ [[فیض]] او به مخلوقات دانسته و [[معتقد]] است [[امام]] صرفاً به تعیین [[الهی]] [[انتخاب]] و بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} معرفی می‌شود.
 
[[امام]] در تفکر شیعی، تنها [[سرپرست]] و مدیر [[جامعۀ مسلمین]] نیست، بلکه بیان کنندۀ [[احکام الهی]]، [[مفسر]] [[قرآن کریم]] و [[راهبر]] راه [[سعادت]] نیز هست. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «این [[جاهلان]] چگونه برای خود [[امام]] می‌تراشند، با آنکه [[امامت]]، مقام [[انبیا]] و [[ارث]] اوصیاست؟! [[امامت]]، [[خلافت]] از طرف [[خدا]] و [[رسول خدا]] و مقام [[امیرالمؤمنین]] و [[میراث]] [[حسن]] و [[حسین]] است»<ref>{{متن حدیث|فَمِنْ أَیْنَ یَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ تَعَالَی وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ {{صل}} وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ...}}؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۸؛ الإحتجاج، ج۲، ۴۳۴.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: «آیا شما [[گمان]] می‌کنید هر کس از ما [[امامان]] که [[وصیت]] می‌کند، به هر کس که می‌خواهد [[وصیت]] می‌کند؟! نه، به [[خدا]] چنین نیست؛ بلکه امر [[امامت]] [[عهد]] و فرمانی است از جانب [[خدا]] و رسولش، برای مردی پس از مردی از عترت پیامبر، تا به صاحبش ([[آخرین امام]]) برسد»<ref>{{متن حدیث|أَتَرَوْنَ الْمُوصِیَ مِنَّا یُوصِی إِلَی مَنْ یُرِیدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَکِنْ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ الْأَمْرُ إِلَی صَاحِبِهِ}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ ـ ۵۹</ref>
 
==== [[معرفت]] اوصاف ====
[[شناخت]] و [[اعتقاد]] قلبی به ویژگی‌ها و اوصاف شخصیتی [[امام عصر]] {{ع}}؛ اوصافی نظیر دارا بودن [[مقام عصمت]]، برخورداری از [[علم لدنی]] و غیبی، دارا بودن [[مقام ولایت]] و سایر [[کمالات]] منحصر به فرد [[مقام امامت]]. البته [[درک]] [[حقیقت]] و ژرفای شخصیت امام برای هیچ یک از انسان‌های عادی، میسر و ممکن نیست؛ [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «هیهات! هیهات! مسألۀ [[امامت]] امری است که [[عقل]] و [[اندیشه‌ها]] از دسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از [[درک]] آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و دانشمندان از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک [[فضیلت]] از [[فضائل]] آن، عاجز و درمانده‌اند»<ref>{{متن حدیث|هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ الْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}؛ کافی، ج۱، ص۲۰۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۰؛ بحار الانوار، ج۲۵، ۱۲۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ - ۵۹.</ref>
 
[[بهترین]] راه برای [[معرفت]] به [[ائمه]] {{ع}}،‏ معرفی از طرف خود [[معصومین]] {{ع}} است و [[روایات]] متعددی هم در [[شناخت]] ظاهری و [[شناخت]] صفات [[باطنی]] و کمال ایشان داریم که جامع‌ترین آنها "[[زیارت جامعۀ کبیره]]" است. گرچه [[شناخت]] این مراتب به طور کامل برای جز [[خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ممکن نیست ولی این مرحله خود نیز دارای مراتبی است:
# مرتبۀ اوّل: [[معرفت]] به اینکه [[خداوند متعال]] جز از طریق [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قابل [[شناخت]] نیست و آنها {{متن حدیث|مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ}} هستند و «هرکس که آنها را بشناسد [[خدا]] را خواهد [[شناخت]]»<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref> و در [[روایت]] [[امام علی]] {{ع}} آمده است: «ما نشانه‌‏ها و اعرافی هستیم که شناخته نمی‌‏شود [[خدا]] مگر از طریق [[شناخت]] و [[معرفت]] به ما [[اهل بیت]]»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لَا یُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا}}؛ بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.</ref>.
# مرتبۀ دوم: [[معرفت]] به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء [[الهی]] هستند و بداند که [[معصومین]] {{ع}} [[علم]] [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] و امر و [[عدل]]، [[نور]] و چشم و [[قلب]] و گوش و زبان گنجینه‏‌های [[خدا]] و مظهر تمام صفات کمال الهی هستند و هرگاه بخواهد متوجه [[خداوند متعال]] بشود و حاجتی را از او طلب کند، آنها را مخاطب قرار می‌‏دهد و از طریق و باب آنها [[خدا]] را می‏‌خواند<ref>{{متن حدیث|مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ}} زیارت جامعه کبیره.</ref>.
# مرتبۀ سوم: توجه به این نکته است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} باب اللّه و طریق و راه قبول [[عبادات]] و [[اعمال]] صالحه است و آنها "ابواب [[ایمان]]" هستند و هرچه را که [[خداوند]] به [[بندگان]] عنایت می‏‌کند از [[رزق]] و حیات و ممات و در تمام حالات و [[افعال]] [[بندگان]] به واسطۀ [[فیض]] و از باب [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است.
# مرتبۀ چهارم: [[معرفت]] به ظاهر [[امامت]] و [[ولایت]] ایشان که [[واجب]] الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در [[اختلافات]] به آنها رجوع کرد و [[تسلیم]] آنها در [[اوامر]] و نواهی‌‏شان بود و اعتراف به اینکه هیچ‌‏کس در مقام و مرتبه چه در حسب و نسب و چه در [[کمالات]] مثل آنها نیست. [[امام عسکری]] {{ع}} در [[تفسیر]] آیۀ {{متن قرآن|مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ}}<ref>«و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت» سوره لقمان، آیه ۲۷.</ref> فرمود: «ما کلمات اللّه هستیم که [[فضایل]] ما [[درک]] نمی‌‏شود و قابل جمع‏‌آوری نیست»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی لَا تُدْرَکُ فَضَائِلُهَا وَ لَا تُسْتَقْصَی}}؛ بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>
 
=== نتیجه گیری ===
بنابراین، عناصر اساسی [[اعتقاد به امام مهدی]] {{ع}} را می‌توان در چند چیز بر شمرد:
# [[اعتقاد]] به تولد، حیات بالفعل و [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و اینکه ایشان از نسل [[امام حسین]] {{ع}} و فرزند [[امام عسکری]] {{ع}} است.
# [[اعتقاد]] به [[مقام امامت]]، [[وصایت]] و [[ولایت]] آن حضرت، به عنوان دوازدهمین و [[آخرین امام]].
# [[اعتقاد]] به [[مقام عصمت]]، برخورداری از [[علم لدنی]] و غیبی، دارا بودن [[مقام ولایت]] و سایر [[کمالات]] منحصر به فرد [[مقام امامت]] و حتمی بودن [[ظهور]] آن حضرت.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۶۱: خط ۵۶:
«مهم‌ترین و واجب‌ترین امور بعد از [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او، شناختن [[ولی امر]] و [[صاحب الزمان]] {{ع}} است، زیرا که این امر، یکی از ارکان [[ایمان]] می‌باشد. و هر کس در حالی بمیرد که [[امام]] زمانش را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و [[معرفت]] او، کلید تمام ابواب خیر و [[سعادت]] و [[رحمت]] می‌باشد و [[خداوند]] [[بندگان]] خود را امر فرموده، که [[معرفت]] او را تحصیل نمایند و [[دعا]] از جمله درهایی است که [[خدای تعالی]] [[فرمان]] داده که از آن‌ها وارد شوند، او فرموده است: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>. {{متن قرآن|وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>. و نیز فرموده: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>.
«مهم‌ترین و واجب‌ترین امور بعد از [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او، شناختن [[ولی امر]] و [[صاحب الزمان]] {{ع}} است، زیرا که این امر، یکی از ارکان [[ایمان]] می‌باشد. و هر کس در حالی بمیرد که [[امام]] زمانش را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و [[معرفت]] او، کلید تمام ابواب خیر و [[سعادت]] و [[رحمت]] می‌باشد و [[خداوند]] [[بندگان]] خود را امر فرموده، که [[معرفت]] او را تحصیل نمایند و [[دعا]] از جمله درهایی است که [[خدای تعالی]] [[فرمان]] داده که از آن‌ها وارد شوند، او فرموده است: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>. {{متن قرآن|وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>. و نیز فرموده: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>.


و در کافی به [[سند]] خود از [[محمد بن حکیم]] آورده که گفت: به [[حضرت]] [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشتم: [[معرفت]] ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته‌های [[خداوند]] است، [[بندگان]] را در آن ساخت بهره‌ای نیست<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۳.</ref>.
و در کافی به [[سند]] خود از [[محمد بن حکیم]] آورده که گفت: به حضرت [[ابی عبدالله]] [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشتم: [[معرفت]] ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته‌های [[خداوند]] است، [[بندگان]] را در آن ساخت بهره‌ای نیست<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۳.</ref>.


و [[آیات]] و روایاتی که بر این مطلب دلالت می‌کند بسیار است، پس بر [[بندگان]] لازم است که از درگاه [[خداوند]] [[شناخت]] و [[معرفت امام]] زمانشان را به آنان روزی نماید و کامل گرداند»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۱۴۴-۱۴۵.</ref>.
و [[آیات]] و روایاتی که بر این مطلب دلالت می‌کند بسیار است، پس بر [[بندگان]] لازم است که از درگاه [[خداوند]] [[شناخت]] و [[معرفت امام]] زمانشان را به آنان روزی نماید و کامل گرداند»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۱۴۴-۱۴۵.</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۴:
| تصویر = 11196.jpg
| تصویر = 11196.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی مصباح یزدی
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی مصباح یزدی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[ آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در این‌باره گفته است:


«شناختن [[امام عصر]]{{ع}} این نیست که [[آدم]] اسمش و اسم پدر و مادرش را بداند؛ بلکه به این معنا است که او را به [[ولایت]] و [[امامت]] بشناسد. او را [[ولی امر]] و [[واجب]] الإطاعه بداند؛ زیرا اگر نداند از چه کسی باید [[اطاعت]] کند، در بازی‌های [[سیاسی]] هضم و [[گمراه]] خواهد شد و آن گاه [[جامعه اسلامی]] به [[تفرقه]] و از هم پاشیدگی تهدید خواهد شد. بر این [[مقام]] [[مطاع]] بودن، اسم‌های گوناگونی را می‌توان اطلاق کرد. اسمی که در [[فرهنگ]] ما پس از [[انقلاب]] رایج شده، "[[ولایت]]" است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[مقام]] [[ولایت]] امر [[مسلمانان]] را داشت و از این‌رو اطاعتش بر همه [[مسلمان‌ها]] [[واجب]] بود. به [[عقیده]] ما [[شیعیان]]، این [[مقام]]، پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} منتقل شد. این همان نقطه افتراق [[شیعیان]] با فرقه‌های دیگر اسلامی است. ما معتقدیم که این [[مقام]] از طرف [[خدای متعال]] به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} [[افاضه]] شد؛ همان‌گونه که به شخص [[پیامبر]]{{صل}} [[افاضه]] شده بود. همان کسی که گفت: {{متن قرآن|وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ‏}}، بعدش فرمود: {{متن قرآن|وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏‏}}، و مصداق {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} چنان که در [[حدیث]] [[جابر]] و دیگر [[روایات]] آمده است، [[دوازده]] [[امامان]]{{عم}} هستند»<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]، ص۵۶.</ref>.
«شناختن [[امام عصر]] {{ع}} این نیست که [[آدم]] اسمش و اسم پدر و مادرش را بداند؛ بلکه به این معنا است که او را به [[ولایت]] و [[امامت]] بشناسد. او را [[ولی امر]] و [[واجب]] الإطاعه بداند؛ زیرا اگر نداند از چه کسی باید [[اطاعت]] کند، در بازی‌های [[سیاسی]] هضم و [[گمراه]] خواهد شد و آن گاه [[جامعه اسلامی]] به [[تفرقه]] و از هم پاشیدگی تهدید خواهد شد. بر این مقام [[مطاع]] بودن، اسم‌های گوناگونی را می‌توان اطلاق کرد. اسمی که در [[فرهنگ]] ما پس از [[انقلاب]] رایج شده، "[[ولایت]]" است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، مقام [[ولایت]] امر [[مسلمانان]] را داشت و از این‌رو اطاعتش بر همه [[مسلمان‌ها]] [[واجب]] بود. به [[عقیده]] ما [[شیعیان]]، این مقام، پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} به [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} منتقل شد. این همان نقطه افتراق [[شیعیان]] با فرقه‌های دیگر اسلامی است. ما معتقدیم که این مقام از طرف [[خدای متعال]] به [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} [[افاضه]] شد؛ همان‌گونه که به شخص [[پیامبر]] {{صل}} [[افاضه]] شده بود. همان کسی که گفت: {{متن قرآن|وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ‏}}، بعدش فرمود: {{متن قرآن|وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏‏}}، و مصداق {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} چنان که در [[حدیث]] [[جابر]] و دیگر [[روایات]] آمده است، [[دوازده]] [[امامان]] {{عم}} هستند»<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]، ص۵۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۶: خط ۸۱:


از سویی دیگر، [[زمان ظهور]] وجود مبارک [[بقیة الله الاعظم]] {{ع}} معلوم نیست گرچه ما باید همواره [[منتظر ظهور]] [[خجسته]] حضرتشان باشیم و امکان دارد خدای نخواسته [[غیبت]] ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبهه‌ها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا [[اجتماعی]] مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحث دینی، به ویژه چالش‌های فرا روی [[حکومت اسلامی]] نظیر مبحث [[ولایت فقیه]]، به دام قرائت‌های مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق [[شبهات]] فرو نرویم و با شناختِ اصیل [[امام]] و [[امامت]] مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟
از سویی دیگر، [[زمان ظهور]] وجود مبارک [[بقیة الله الاعظم]] {{ع}} معلوم نیست گرچه ما باید همواره [[منتظر ظهور]] [[خجسته]] حضرتشان باشیم و امکان دارد خدای نخواسته [[غیبت]] ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبهه‌ها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا [[اجتماعی]] مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحث دینی، به ویژه چالش‌های فرا روی [[حکومت اسلامی]] نظیر مبحث [[ولایت فقیه]]، به دام قرائت‌های مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق [[شبهات]] فرو نرویم و با شناختِ اصیل [[امام]] و [[امامت]] مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟
::::::[[شناخت]] [[ولی خدا]] و [[امام عصر]] {{ع}} تنها راه [[نجات]] و [[رستگاری]] است که با درخواست از ذات اقدس [[خداوند]] و [[مجاهده]] علمی و عملی شدنی است. وعده [[نجات]] از [[جهالت]] و رهایی از [[ظلمت]] [[گمراهی]]، [[دل]] انسان‌های بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص [[اهل بیت]] {{عم}} برای یافتن طریق [[هدایت]] سؤالاتی درباره [[معرفت]] [[آخرین حجت الهی]] در محضر ایشان مطرح کرده‌اند، چنان‌که جناب [[زراره]] می‌گوید: از [[امام صادق]] شنیدم که فرمود: [[قائم]] ما پیش از [[قیام]] خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می‌کشند؛ سپس فرمود: ای [[زراره]]! اوست که انتظارش را می‌کشند و [[مردم]] در ولادتش [[شک]] می‌کنند؛ برخی می‌گویند پدرش از [[دنیا]] رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند [[غائب]] است؛ دسته‌ای گویند به [[دنیا]] نیامده و عده‌ای دیگر گویند دو سال قبل از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمد! همان، [[موعود منتظر]] است؛ ولی خدای والا می‌خواهد تا [[شیعیان]] را بیازماید و در این [[آزمایش]] دشوار، باطل‌گرایان دچار [[تردید]] می‌شوند.


[[زراره]] (که گویا از چنین فضای پر شبهه‌ای هراسناک گردید، و به [[فکر]] چاره افتاده) گوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن [[حضرت]] فرمود: اگر آن زمان را [[ادراک]] کردی، پیوسته [[دل]] به این [[دعا]] مشغول دار: {{عربی|اللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۱۲.</ref>. [[دعا]] تنها مجموعه‌ای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه [[معارف]] عمیق و درس‌های ارزشمندی در دعای [[معصومان]] {{عم}} نهفته است که [[فهم]] آن‌ها و تأمل در آموزه‌هایشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار می‌آورد، چنان که [[زراره]] در پی آن است با اینجا گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.
[[شناخت]] [[ولی خدا]] و [[امام عصر]] {{ع}} تنها راه [[نجات]] و [[رستگاری]] است که با درخواست از ذات اقدس [[خداوند]] و [[مجاهده]] علمی و عملی شدنی است. وعده [[نجات]] از [[جهالت]] و رهایی از [[ظلمت]] [[گمراهی]]، [[دل]] انسان‌های بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص [[اهل بیت]] {{عم}} برای یافتن طریق [[هدایت]] سؤالاتی درباره [[معرفت]] [[آخرین حجت الهی]] در محضر ایشان مطرح کرده‌اند، چنان‌که جناب [[زراره]] می‌گوید: از [[امام صادق]] شنیدم که فرمود: [[قائم]] ما پیش از [[قیام]] خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می‌کشند؛ سپس فرمود: ای [[زراره]]! اوست که انتظارش را می‌کشند و [[مردم]] در ولادتش [[شک]] می‌کنند؛ برخی می‌گویند پدرش از [[دنیا]] رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند [[غائب]] است؛ دسته‌ای گویند به [[دنیا]] نیامده و عده‌ای دیگر گویند دو سال قبل از [[وفات]] پدرش به [[دنیا]] آمد! همان، [[موعود منتظر]] است؛ ولی خدای والا می‌خواهد تا [[شیعیان]] را بیازماید و در این [[آزمایش]] دشوار، باطل‌گرایان دچار [[تردید]] می‌شوند.
 
[[زراره]] (که گویا از چنین فضای پر شبهه‌ای هراسناک گردید، و به [[فکر]] چاره افتاده) گوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را [[ادراک]] کردی، پیوسته [[دل]] به این [[دعا]] مشغول دار: {{متن حدیث|اللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۱۲.</ref>. [[دعا]] تنها مجموعه‌ای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه [[معارف]] عمیق و درس‌های ارزشمندی در دعای [[معصومان]] {{عم}} نهفته است که [[فهم]] آن‌ها و تأمل در آموزه‌هایشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار می‌آورد، چنان که [[زراره]] در پی آن است با اینجا گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.


برای [[شناخت]] [[مقام]] والای [[امامت]] و شخصیت منحصر به فرد [[امام عصر]] {{ع}} راه‌های فراوانی هست؛ بررسی [[دعاها]] و زیارت‌هایی که از خود [[امام عصر]] {{ع}} رسیده و یا فرموده [[امامان]] دیگر {{عم}} درباره آن [[حضرت]] است از [[بهترین]] این راه‌هاست.
برای [[شناخت]] مقام والای [[امامت]] و شخصیت منحصر به فرد [[امام عصر]] {{ع}} راه‌های فراوانی هست؛ بررسی [[دعاها]] و زیارت‌هایی که از خود [[امام عصر]] {{ع}} رسیده و یا فرموده [[امامان]] دیگر {{عم}} درباره آن حضرت است از [[بهترین]] این راه‌هاست.


همان‌گونه که تأمل در عبارات [[نهج البلاغه]]، سخنان [[سید الشهدا]] {{ع}} از آغاز تا پایان حادثه [[کربلا]]، [[معارف]] بلند [[صحیفه سجادیه]] گویای برنامه‌های [[امام علی]]، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}}اند و از ایجاد حوزه‌های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه [[صادقین]] {{عم}} [[استنباط]] می‌گردد، از [[ادعیه]] مأثور یا مرتبط با [[امام عصر]] {{ع}} برنامه‌های ایشان فهمیده می‌شود؛ زیرا وقتی امامی [[دعا]] می‌کند، علاوه بر مقتضیات [[دعا]]، ویژگی‌های [[امامت]] و [[وظیفه امام]] در برابر [[امت]] و چگونگی پیوند [[امام]] با [[امت]] و تأثیر ملکی و ملکوتی [[امام]] را تشریح می‌کند.
همان‌گونه که تأمل در عبارات [[نهج البلاغه]]، سخنان [[سید الشهدا]] {{ع}} از آغاز تا پایان حادثه [[کربلا]]، [[معارف]] بلند [[صحیفه سجادیه]] گویای برنامه‌های [[امام علی]]، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}}اند و از ایجاد حوزه‌های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه [[صادقین]] {{عم}} [[استنباط]] می‌گردد، از [[ادعیه]] مأثور یا مرتبط با [[امام عصر]] {{ع}} برنامه‌های ایشان فهمیده می‌شود؛ زیرا وقتی امامی [[دعا]] می‌کند، علاوه بر مقتضیات [[دعا]]، ویژگی‌های [[امامت]] و [[وظیفه امام]] در برابر [[امت]] و چگونگی پیوند [[امام]] با [[امت]] و تأثیر ملکی و ملکوتی [[امام]] را تشریح می‌کند.


بر این پایه، کسی که می‌خواهد وجود مبارک [[ولی عصر]] {{ع}} را بشناسد، بهتر است زیارت‌ها و دعاهای مرتبط با آن [[حضرت]] را به دقت بررسی کند، تا به [[حریم]] [[معرفت]] آن [[امام همام]] بار یابد. از سوی دیگر، [[شناخت]] [[امام زمان]] {{ع}} مراتبی دارد که تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار [[جاهلیت]] و [[پاک]] کردن گرد تحجر و ارتجاع یکسان نیست، زیرا آثار هر مرتبه از [[معرفت]] در [[تبیین]] [[انتظار حقیقی]] و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً [[شناخت]] شناسنامه‌ای [[امام عصر]] {{ع}} و دانستن [[تاریخ]] ولادت و [[زمان غیبت صغرا]] و کبرا و امثال آن، هرگز همانند [[معرفت]] معنای حقیقی [[امامت]] و [[شناخت]] [[حقیقت]] [[ولایت]] و انطباق انحصاری آن شخصیت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همان‌طور که [[براهین]] حدوث، [[نظم]]، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آن‌ها برای [[شناخت]] [[خدا]] راهگشاست؛ اما آن که [[خدا]] را با [[الوهیت]] می‌شناسد، [[بهترین]] راه [[معرفت خداوند]] را پیموده و [[خداشناس]] خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هرچند [[شناخت]] [[رسول]] از راه [[معجزه]] [کافی است؛ ولی] مرتبه بالای [[معرفت]] را تأمین نمی‌کند؛ اما آن که [[رسول]] را با [[علم]] به [[رسالت]] می‌شناسد، از [[معرفت]] آن [[حضرت]] به‌سبب [[معجزه]] بی‌نیاز می‌شود، چرا که وقتی معنی [[الوهیت]] و [[رسالت]] فهمیده شد، [[خداوند]] و [[رسول]] شناخته می‌شوند.
بر این پایه، کسی که می‌خواهد وجود مبارک [[ولی عصر]] {{ع}} را بشناسد، بهتر است زیارت‌ها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسی کند، تا به [[حریم]] [[معرفت]] آن [[امام همام]] بار یابد. از سوی دیگر، [[شناخت]] [[امام زمان]] {{ع}} مراتبی دارد که تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار [[جاهلیت]] و [[پاک]] کردن گرد تحجر و ارتجاع یکسان نیست، زیرا آثار هر مرتبه از [[معرفت]] در [[تبیین]] [[انتظار حقیقی]] و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً [[شناخت]] شناسنامه‌ای [[امام عصر]] {{ع}} و دانستن [[تاریخ]] ولادت و [[زمان غیبت صغرا]] و کبرا و امثال آن، هرگز همانند [[معرفت]] معنای حقیقی [[امامت]] و [[شناخت]] [[حقیقت]] [[ولایت]] و انطباق انحصاری آن شخصیت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همان‌طور که [[براهین]] حدوث، [[نظم]]، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آن‌ها برای [[شناخت]] [[خدا]] راهگشاست؛ اما آن که [[خدا]] را با [[الوهیت]] می‌شناسد، [[بهترین]] راه [[معرفت خداوند]] را پیموده و [[خداشناس]] خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هرچند [[شناخت]] [[رسول]] از راه [[معجزه]] [کافی است؛ ولی] مرتبه بالای [[معرفت]] را تأمین نمی‌کند؛ اما آن که [[رسول]] را با [[علم]] به [[رسالت]] می‌شناسد، از [[معرفت]] آن حضرت به‌سبب [[معجزه]] بی‌نیاز می‌شود، چرا که وقتی معنی [[الوهیت]] و [[رسالت]] فهمیده شد، [[خداوند]] و [[رسول]] شناخته می‌شوند.


در [[روایت]] کلینی و صدوقِ است که [[ولی امر]] با این خصوصیات شناخته می‌شود: {{عربی|اعْرِفُوا اللّهَ بِاللّهِ وَ الرّسُولَ بِالرّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.</ref>؛ اما این [[نقل]] کافی نیست، زیرا هرگز با صرف [[امر به معروف]] و [[عدل]] و [[احسان]] نمی‌توان [[ولی امر]] را [[شناخت]]، چون [[آمران به معروف]] و... بسیارند، به همین سبب در [[نقل]] دیگری فرمود: ... بالمعروف و العدل و الاحسان<ref>الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.</ref> نه "بالأمر بالمعروف"، زیرا [[امام]] با معروف، [[عدل]] و [[احسان]] شناخته می‌شود نه با امر به آنها. آن که ولی خداست و [[ولایت]] امر را بر عهده دارد به [[دستور]] دادن به معروف، [[عدل]] و [[احسان]] بسنده نمی‌کند بلکه [[سنت]] او معروف و سیرتش [[عدل]] و سریره او [[احسان]] است. اگر کسی معروف‌شناس باشد، [[حقیقت]] آن را در [[ولی امر]] در می‌یابد. همان‌طور که شناسنده [[عدل]] و [[احسان]]، [[عدل]] و [[احسان]] را در [[سنت]] و سریره و [[سیره]] [[امام]] مشاهده می‌کند و در می‌یابد که او [[صاحب]] [[مقام ولایت]] است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۶۴-۷۰.</ref>.
در [[روایت]] کلینی و صدوقِ است که [[ولی امر]] با این خصوصیات شناخته می‌شود: {{عربی|اعْرِفُوا اللّهَ بِاللّهِ وَ الرّسُولَ بِالرّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.</ref>؛ اما این [[نقل]] کافی نیست، زیرا هرگز با صرف [[امر به معروف]] و [[عدل]] و [[احسان]] نمی‌توان [[ولی امر]] را [[شناخت]]، چون [[آمران به معروف]] و... بسیارند، به همین سبب در [[نقل]] دیگری فرمود: ... بالمعروف و العدل و الاحسان<ref>الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.</ref> نه "بالأمر بالمعروف"، زیرا [[امام]] با معروف، [[عدل]] و [[احسان]] شناخته می‌شود نه با امر به آنها. آن که ولی خداست و [[ولایت]] امر را بر عهده دارد به [[دستور]] دادن به معروف، [[عدل]] و [[احسان]] بسنده نمی‌کند بلکه [[سنت]] او معروف و سیرتش [[عدل]] و سریره او [[احسان]] است. اگر کسی معروف‌شناس باشد، [[حقیقت]] آن را در [[ولی امر]] در می‌یابد. همان‌طور که شناسنده [[عدل]] و [[احسان]]، [[عدل]] و [[احسان]] را در [[سنت]] و سریره و [[سیره]] [[امام]] مشاهده می‌کند و در می‌یابد که او [[صاحب]] [[مقام ولایت]] است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۶۴-۷۰.</ref>.
*بایستگی [[معرفت امام]]{{ع}} تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد]] قلبی به همسان بودن [[امام]]{{ع}} با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است، جز در [[نبوت]]، آن‌گونه که [[امام صادق]]{{ع}} به [[معاویة بن وهب]] فرمود: "کمتر چیزی که در شناختن [[امام]] لازم است، [[اعتقاد]] به هم‌طرازی او جز در [[مقام نبوت]] با [[پیغمبر]] و [[وراثت]] او از [[پیامبر]] است و اینکه اطاعتش [[طاعت]] [[خدا]] و [[رسول]] است و هماره [[تسلیم]] او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که [[امام]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است و پس از او [[حسن]] سپس [[حسین]] و سپس [[علی بن الحسین]] و آن‌گاه [[محمد بن علی]] و پس از او منم و پس از من فرزندم [[موسی]] و پس از او فرزندش [[علی]] و بعد از او فرزندش [[محمد]] و پس از او فرزندش [[علی]] و سپس فرزندش [[حسن]] و [[حجت]] پایانی از [[فرزندان]] [[حسن]] است"<ref>{{متن حدیث| أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}؛ کفایة الأثر، ص ۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۵۵.</ref>
::::::برپایه این [[کلام]] [[حضرت صادق]]{{ع}}، [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{عم}} است و آن وجودهای قدسی در [[شئون]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، هم‌ط‌راز [[پیامبر اکرم]]‌{{صل}}اند؛ این کمترین درجه [[شناخت امام]]{{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]]{{ع}} برای افراد عادی شدنی نیست، چنان‌که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>.


[[معرفت امام عصر]]{{ع}} بدون توجه به [[جایگاه]] [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمی‌آید، زیرا تا [[انسان]] [[جایگاه]] محوری [[امام]]{{ع}} در [[نظام هستی]] را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که [[امام]]{{ع}} دارای [[مقام]] ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به [[امام]]{{ع}} ناگزیر می‌داند؛ سپس عطش درونی‌اش ناچار وی را سوی [[امام]]{{ع}} می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که [[امام عصر]]{{ع}} پیش از آن‌که [[رهبر دینی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن]] [[خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها ولی [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای [[جهان هستی]] به شمار می‌رود: آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است <ref>{{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ زاد المعاد، ص ۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، "دعای عدیله". </ref>.
بایستگی [[معرفت امام]] {{ع}} تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد]] قلبی به همسان بودن [[امام]] {{ع}} با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است، جز در [[نبوت]]، آن‌گونه که [[امام صادق]] {{ع}} به [[معاویة بن وهب]] فرمود: "کمتر چیزی که در شناختن [[امام]] لازم است، [[اعتقاد]] به هم‌طرازی او جز در [[مقام نبوت]] با [[پیغمبر]] و [[وراثت]] او از [[پیامبر]] است و اینکه اطاعتش [[طاعت]] [[خدا]] و [[رسول]] است و هماره [[تسلیم]] او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که [[امام]] پس از [[رسول خدا]] {{صل}} [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است و پس از او [[حسن]] سپس [[حسین]] و سپس [[علی بن الحسین]] و آن‌گاه [[محمد بن علی]] و پس از او منم و پس از من فرزندم [[موسی]] و پس از او فرزندش [[علی]] و بعد از او فرزندش [[محمد]] و پس از او فرزندش [[علی]] و سپس فرزندش [[حسن]] و [[حجت]] پایانی از [[فرزندان]] [[حسن]] است"<ref>{{متن حدیث| أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}؛ کفایة الأثر، ص ۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۵۵.</ref>
 
برپایه این [[کلام]] [[حضرت صادق]] {{ع}}، [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]] {{عم}} است و آن وجودهای قدسی در [[شئون]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، هم‌ط‌راز [[پیامبر اکرم]]‌{{صل}}اند؛ این کمترین درجه [[شناخت امام]] {{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]] {{ع}} برای افراد عادی شدنی نیست، چنان‌که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>.
 
[[معرفت امام عصر]] {{ع}} بدون توجه به [[جایگاه]] [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمی‌آید، زیرا تا [[انسان]] [[جایگاه]] محوری [[امام]] {{ع}} در [[نظام هستی]] را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که [[امام]] {{ع}} دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به [[امام]] {{ع}} ناگزیر می‌داند؛ سپس عطش درونی‌اش ناچار وی را سوی [[امام]] {{ع}} می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که [[امام عصر]] {{ع}} پیش از آن‌که [[رهبر دینی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن]] [[خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها ولی [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای [[جهان هستی]] به شمار می‌رود: آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است <ref>{{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ زاد المعاد، ص ۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، "دعای عدیله". </ref>.


در پرتو چنین معرفتی، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام عصر]]{{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از [[خدا]] می‌خواهد  که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)</ref>.
در پرتو چنین معرفتی، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام عصر]] {{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از [[خدا]] می‌خواهد  که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که [[حضرت صادق]] {{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)</ref>.


از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان]] [[منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی [[امام عصر]]{{ع}} است، چون سر‌رشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]] در دست [[حجت]] عصر است و دو [[معرفت]] پیشین نیز در [[معرفت]] [[حجت]] تکمیل می‌شود، زیرا [[امامت]] نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای [[معرفت]] پیشوای [[معصوم]]{{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]]{{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث| فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن [[حضرت]] در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث| مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۹؛ بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] اهل هر زمان به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۷۳، ۳۷۷.</ref>.
از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان]] [[منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی [[امام عصر]] {{ع}} است، چون سر‌رشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]] در دست [[حجت]] عصر است و دو [[معرفت]] پیشین نیز در [[معرفت]] [[حجت]] تکمیل می‌شود، زیرا [[امامت]] نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای [[معرفت]] پیشوای [[معصوم]] {{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]] {{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث| فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث| مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۹؛ بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] اهل هر زمان به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۹]]، ص۳۷۳، ۳۷۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۲: خط ۱۱۰:
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[سید یحیی فاضل همدانی]]'''، در کتاب ''«[[نشانه‌های قائم آل محمد (کتاب)|نشانه‌های قائم آل محمد]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[سید یحیی فاضل همدانی]]'''، در کتاب ''«[[نشانه‌های قائم آل محمد (کتاب)|نشانه‌های قائم آل محمد]]»'' در این‌باره گفته است:


«مهمتر از همه شناخت‌ها، [[شناخت]] ویژگیها و صفات برجسته [[امام]]{{ع}} و [[امامت]] او هست. علاوه بر [[شناخت]] نام و [[نسب]] و آباء و اجداد او، و از امتیازات ویژه [[امام]]{{ع}} [[علم]]، [[عصمت]]، [[ورع]]، [[شجاعت]]، [[ایثار]]، و ده‌ها چون این صفات میباشد. در [[روایت]] آمده است که کمترین درجه [[شناخت امام]] این است که او را همتای [[پیغمبر]]{{صل}} بدانیم به جز در درجه [[نبوّت]]، و بدانیم که [[امام]] [[وارث]] [[پیغمبر]] است و [[اطاعت امام]] [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است. مرحوم [[شیخ کلینی]] به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[نقل]] کرده که [[امام باقر]]{{ع}} به من فرمود: {{متن حدیث|هَلْ عَرَفْتَ إِمَامَكَ؟ قَالَ قُلْتُ: إِي وَ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ مِنَ الْكُوفَةِ. فَقَالَ: حَسْبُكَ إِذاً}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۱۲.</ref>؛ "آیا [[امامت]] را شناخته‌ای؟" عرض نمودم: "آری به [[خدا]] [[سوگند]] قبل از آنکه از [[کوفه]] خارج شوم". فرمود: "بس است تو را در این هنگام"»<ref>[[سید یحیی فاضل همدانی|فاضل همدانی، سید یحیی]]، [[نشانه‌های قائم آل محمد (کتاب)|نشانه‌های قائم آل محمد]]، ص ۶۰.</ref>.
«مهمتر از همه شناخت‌ها، [[شناخت]] ویژگیها و صفات برجسته [[امام]] {{ع}} و [[امامت]] او هست. علاوه بر [[شناخت]] نام و [[نسب]] و آباء و اجداد او، و از امتیازات ویژه [[امام]] {{ع}} [[علم]]، [[عصمت]]، [[ورع]]، [[شجاعت]]، [[ایثار]]، و ده‌ها چون این صفات میباشد. در [[روایت]] آمده است که کمترین درجه [[شناخت امام]] این است که او را همتای [[پیغمبر]] {{صل}} بدانیم به جز در درجه [[نبوّت]]، و بدانیم که [[امام]] [[وارث]] [[پیغمبر]] است و [[اطاعت امام]] [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت]] [[رسول خدا]] {{صل}} است. مرحوم [[شیخ کلینی]] به [[سند]] خود از [[ابوبصیر]] [[نقل]] کرده که [[امام باقر]] {{ع}} به من فرمود: {{متن حدیث|هَلْ عَرَفْتَ إِمَامَكَ؟ قَالَ قُلْتُ: إِي وَ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ مِنَ الْكُوفَةِ. فَقَالَ: حَسْبُكَ إِذاً}}<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۱۲.</ref>؛ "آیا [[امامت]] را شناخته‌ای؟" عرض نمودم: "آری به [[خدا]] [[سوگند]] قبل از آنکه از [[کوفه]] خارج شوم". فرمود: "بس است تو را در این هنگام"»<ref>[[سید یحیی فاضل همدانی|فاضل همدانی، سید یحیی]]، [[نشانه‌های قائم آل محمد (کتاب)|نشانه‌های قائم آل محمد]]، ص ۶۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۱: خط ۱۱۹:


«برای [[توفیق]] بر [[معرفت امام]]، و تقویت آن راه‌هایی وجود دارد:
«برای [[توفیق]] بر [[معرفت امام]]، و تقویت آن راه‌هایی وجود دارد:
:::::#'''[[توفیق الهی]]:''' شخص [[منتظر]] همان‌گونه که خود [[ائمه]]{{ع}} فرموده‌اند در ابتدا از [[عنایات]] [[خداوند متعال]] مدد بجوید و از این درگاه نیز [[توفیق]] [[شناخت]] حجتش را درخواست کند چرا که [[خدا]] سرچشمه [[توفیق]] است.
# '''[[توفیق الهی]]:''' شخص [[منتظر]] همان‌گونه که خود [[ائمه]] {{ع}} فرموده‌اند در ابتدا از [[عنایات]] [[خداوند متعال]] مدد بجوید و از این درگاه نیز [[توفیق]] [[شناخت]] حجتش را درخواست کند چرا که [[خدا]] سرچشمه [[توفیق]] است.
:::::#'''بهره‌گیری از [[قرآن]]:''' با استفاده از [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن]] به [[جایگاه]] منیع و والای [[امامت]] می‌توان [[آگاهی]] پیدا کرد.
# '''بهره‌گیری از [[قرآن]]:''' با استفاده از [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن]] به [[جایگاه]] منیع و والای [[امامت]] می‌توان [[آگاهی]] پیدا کرد.
:::::#'''از طریق [[احادیث]]:''' از دستورها و روش‌هایی که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه معصومین]]{{عم}} برای [[شناخت]] بیشتر و بهتر [[امام]] رسیده است، می‌توان استفاده کرد مثلاً در باب [[سیره]] [[دینی]] [[حضرت]] در می‌یابد که: [[مهدی]]{{ع}} در برابر [[خداوند]] و جلال خداوندی، [[فروتن]] است، بسیار [[فروتن]]، همچون [[عقاب]]، به هنگامی که بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج [[آسمان]] فرود آید. [[مهدی]] در برابر جلال [[خداوند]] این سان [[خاشع]] و [[فروتن]] است. [[خدا]] و [[عظمت]] [[خدا]]، در وجود او متجلّی است، همه هستی او را در خود فرو برده است؛ [[مهدی]]{{ع}} [[عادل]] است و [[خجسته]] و [[پاکیزه]]. او ذره‌ای از [[حق]] را فرو نگذارد. [[خداوند]] [[دین اسلام]] را به دست او [[عزیز]] گرداند؛ [[مهدی]] همواره [[بیم]] [[خداوند]] را به [[دل]] دارد، و به [[مقام]] تقربی که نزد [[خداوند]] دارد [[مغرور]] نشود، او به [[دنیا]] [[دل]] نبندد و سنگی روی سنگ نگذارد. در [[حکومت]] او، به احدی [[بدی]] نرسد مگر آن که حد خدایی جاری گردد. یا اینکه از [[امام رضا]]{{ع}} می‌آموزد که وقتی [[خدا]] [[اراده]] کرد فردی را برای امور بندگانش [[انتخاب]] کند، شرح صدری به وی عطا نموده و قلبش را چشمه حقایق و حکمت‌ها، می‌گرداند و [[علوم]] خودش را همواره به او [[الهام]] می‌کند بعد از آن از هیچ جوابی عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و [[راهنمایی]] صحیح به [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[مبتلا]] نمی‌گردد. از [[خطا]] [[معصوم]] است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایی‌های خداوندی همواره برخوردار می‌باشد. [[خدا]] او را به این [[مقام]] [[برگزیده]] تا بر بندگانش، [[حجت]] و [[گواه]] باشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref>. و از [[امام صادق]]{{ع}} می‌آموزد که فرمود: "[[خدا]] ما را به [[نیکوترین]] [[خلقت]] آفرید و در [[آسمان]] و [[زمین]] خزانه‌دار [[علوم]] خویش قرار داد. درختان به [[برکت]] وجود ما ثمر می‌دهند؛ و به [[عبادت]] کردن ما، [[خدا]] [[عبادت]] می‌شود. اگر ما نبودیم [[خدا]] [[عبادت]] نمی‌شد"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۶۷.</ref>. آری شخص [[منتظر]] می‌آموزد که [[امامان]] به [[نیکوترین]] [[خلقت]] آفریده شده‌اند و به این نتیجه می‌رسد که بی‌ولایت آنها هرگز نمی‌توان به درجات [[قرب الهی]] رسید و این [[شناخت]]، بهتر در سایه گفتار [[معصومین]]{{عم}}، حاصل می‌شود.
# '''از طریق [[احادیث]]:''' از دستورها و روش‌هایی که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه معصومین]] {{عم}} برای [[شناخت]] بیشتر و بهتر [[امام]] رسیده است، می‌توان استفاده کرد مثلاً در باب [[سیره]] [[دینی]] حضرت در می‌یابد که: [[مهدی]] {{ع}} در برابر [[خداوند]] و جلال خداوندی، [[فروتن]] است، بسیار [[فروتن]]، همچون [[عقاب]]، به هنگامی که بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج [[آسمان]] فرود آید. [[مهدی]] در برابر جلال [[خداوند]] این سان [[خاشع]] و [[فروتن]] است. [[خدا]] و [[عظمت]] [[خدا]]، در وجود او متجلّی است، همه هستی او را در خود فرو برده است؛ [[مهدی]] {{ع}} [[عادل]] است و [[خجسته]] و [[پاکیزه]]. او ذره‌ای از [[حق]] را فرو نگذارد. [[خداوند]] [[دین اسلام]] را به دست او [[عزیز]] گرداند؛ [[مهدی]] همواره [[بیم]] [[خداوند]] را به [[دل]] دارد، و به مقام تقربی که نزد [[خداوند]] دارد [[مغرور]] نشود، او به [[دنیا]] [[دل]] نبندد و سنگی روی سنگ نگذارد. در [[حکومت]] او، به احدی [[بدی]] نرسد مگر آن که حد خدایی جاری گردد. یا اینکه از [[امام رضا]] {{ع}} می‌آموزد که وقتی [[خدا]] [[اراده]] کرد فردی را برای امور بندگانش [[انتخاب]] کند، شرح صدری به وی عطا نموده و قلبش را چشمه حقایق و حکمت‌ها، می‌گرداند و [[علوم]] خودش را همواره به او [[الهام]] می‌کند بعد از آن از هیچ جوابی عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و [[راهنمایی]] صحیح به [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[مبتلا]] نمی‌گردد. از [[خطا]] [[معصوم]] است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایی‌های خداوندی همواره برخوردار می‌باشد. [[خدا]] او را به این مقام [[برگزیده]] تا بر بندگانش، [[حجت]] و [[گواه]] باشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref>. و از [[امام صادق]] {{ع}} می‌آموزد که فرمود: "[[خدا]] ما را به [[نیکوترین]] [[خلقت]] آفرید و در [[آسمان]] و [[زمین]] خزانه‌دار [[علوم]] خویش قرار داد. درختان به [[برکت]] وجود ما ثمر می‌دهند؛ و به [[عبادت]] کردن ما، [[خدا]] [[عبادت]] می‌شود. اگر ما نبودیم [[خدا]] [[عبادت]] نمی‌شد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۶۷.</ref>. آری شخص [[منتظر]] می‌آموزد که [[امامان]] به [[نیکوترین]] [[خلقت]] آفریده شده‌اند و به این نتیجه می‌رسد که بی‌ولایت آنها هرگز نمی‌توان به درجات [[قرب الهی]] رسید و این [[شناخت]]، بهتر در سایه گفتار [[معصومین]] {{عم}}، حاصل می‌شود.
:::::#'''استفاده از [[برهان عقلی]]:''' همیشه باید در بین نوع [[انسان]]، فرد کاملی وجود داشته باشد که به تمام [[عقائد]] حقه [[الهی]] عقیده‌مند بوده تمام [[اخلاق]] و صفات [[نیک]] انسانی را به کار بسته و به تمام [[احکام دین]] عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطاء و اشتباه و [[عصیان]] [[معصوم]] باشد، و اگر نوع [[انسان]]، زمانی از چنین فرد ممتازی خالی گردد لازم می‌آید که [[احکام الهی]] که به منظور [[هدایت]] [[انسان]] نازل گشته است، از بین برود و افاضات و [[امدادهای غیبی]] [[حق تعالی]]، منقطع شود و بین عالم ربوبی و عالم انسانی، ارتباطی برقرار نباشد.
# '''استفاده از [[برهان عقلی]]:''' همیشه باید در بین نوع [[انسان]]، فرد کاملی وجود داشته باشد که به تمام [[عقائد]] حقه [[الهی]] عقیده‌مند بوده تمام [[اخلاق]] و صفات [[نیک]] انسانی را به کار بسته و به تمام [[احکام دین]] عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطاء و اشتباه و [[عصیان]] [[معصوم]] باشد، و اگر نوع [[انسان]]، زمانی از چنین فرد ممتازی خالی گردد لازم می‌آید که [[احکام الهی]] که به منظور [[هدایت]] [[انسان]] نازل گشته است، از بین برود و افاضات و [[امدادهای غیبی]] [[حق تعالی]]، منقطع شود و بین عالم ربوبی و عالم انسانی، ارتباطی برقرار نباشد.
:::::#'''مطالعه در [[راستی]] [[مهدی]]{{ع}}:''' [[منتظران]] [[امام عصر]]{{ع}} با مطالعاتی که دارند در می‌یابند که: او [[امام عصر]] و زمان و [[حجت]] [[حی]] و حاضر و ناظر [[خداوند]] است. آن [[حضرت]] [[وارث]] همه [[فضایل]] و شایستگی‌هایی هستند که در [[خاندان رسالت]] وجود داشته است.
# '''مطالعه در [[راستی]] [[مهدی]] {{ع}}:''' [[منتظران]] [[امام عصر]] {{ع}} با مطالعاتی که دارند در می‌یابند که: او [[امام عصر]] و زمان و [[حجت]] [[حی]] و حاضر و ناظر [[خداوند]] است. آن حضرت [[وارث]] همه [[فضایل]] و شایستگی‌هایی هستند که در [[خاندان رسالت]] وجود داشته است.


توجه و [[عشق]] به [[مهدی]] [[منتظران]] را به تحقیق وادار می‌کند و آنان [[درک]] می‌کنند که آن [[امام]] احیاءکننده [[مکتب اهل بیت]]{{عم}}، بلکه احیاءکننده [[دین]] و [[دین]] باوری در سراسر [[جهان]] هستند.
توجه و [[عشق]] به [[مهدی]] [[منتظران]] را به تحقیق وادار می‌کند و آنان [[درک]] می‌کنند که آن [[امام]] احیاءکننده [[مکتب اهل بیت]] {{عم}}، بلکه احیاءکننده [[دین]] و [[دین]] باوری در سراسر [[جهان]] هستند.


مطالعه در باب [[مهدی]]{{ع}}، می‌آموزد که [[حضرت حجت]]{{ع}} در بین [[امامان]] پیش از خود نیز از [[جایگاه]] ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ کسی که از ایشان می‌پرسد: آیا [[قائم]]{{ع}} متولد شده است؟ می‌فرماید:"خیر، اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود"<ref>{{متن حدیث|"لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۸.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص144-147.</ref>.
مطالعه در باب [[مهدی]] {{ع}}، می‌آموزد که [[حضرت حجت]] {{ع}} در بین [[امامان]] پیش از خود نیز از [[جایگاه]] ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ کسی که از ایشان می‌پرسد: آیا [[قائم]] {{ع}} متولد شده است؟ می‌فرماید:"خیر، اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود"»<ref>{{متن حدیث|لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۸.</ref>.<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص144-147.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۶: خط ۱۳۴:
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
*«مراد از [[معرفت]] در این بحث، تنها [[شناخت]] شناسنامه‌ای، یعنی دانستن اسم و [[نسب]] و خصوصیات ظاهری [[حضرت]] نیست؛ بلکه مراد، حصول [[ایمان]] و [[اعتقاد]] قلبی نسبت به [[مقام]] الهی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و توجه به [[جایگاه]] رفیع دینی و [[سیاسی]] [[اجتماعی]] ایشان در عصر حاضر است. چنین [[شناخت]] و معرفتی، اساس [[اندیشه]] [[انتظار]] [[ظهور]] را شکل می‌دهد و بدون آن، حرکت در جاده [[انتظار]]، ممکن نیست. [[معرفت]] [[امام]] و توجه به [[شئون]] تکوینی و تشریعی [[مقام]] [[امامت]]، به تناسب [[فهم]] و [[درک]] افراد، دارای مراتب مختلفی است که هرکس به [[میزان]] ظرفیت، [[تلاش]] و استعداد خود، می‌تواند به درجه خاصی از [[معرفت]] نائل‌اید.
*«مراد از [[معرفت]] در این بحث، تنها [[شناخت]] شناسنامه‌ای، یعنی دانستن اسم و [[نسب]] و خصوصیات ظاهری حضرت نیست؛ بلکه مراد، حصول [[ایمان]] و [[اعتقاد]] قلبی نسبت به مقام الهی [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} و توجه به [[جایگاه]] رفیع دینی و [[سیاسی]] [[اجتماعی]] ایشان در عصر حاضر است. چنین [[شناخت]] و معرفتی، اساس [[اندیشه]] [[انتظار]] [[ظهور]] را شکل می‌دهد و بدون آن، حرکت در جاده [[انتظار]]، ممکن نیست. [[معرفت]] [[امام]] و توجه به [[شئون]] تکوینی و تشریعی مقام [[امامت]]، به تناسب [[فهم]] و [[درک]] افراد، دارای مراتب مختلفی است که هرکس به [[میزان]] ظرفیت، [[تلاش]] و استعداد خود، می‌تواند به درجه خاصی از [[معرفت]] نائل‌اید.
:::::اما سؤال اینجاست که حداقل [[معرفت]] [[امام]]، یعنی همان چیزی که نبودش مساوی با [[جاهلیت]] وبی دینی خواهد بود، چیست؟ [[امام صادق]]{{ع}} در سخنی با [[معاویه بن وهب]]، حداقل [[معرفت]] [[امام]] را هم‌شأن دانستن [[امام]] و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته و فرموده‌اند: "کم‌ترین درجه [[معرفت]] [[امام]]، [[اعتقاد]] به هم وزن و هم‌شأن بودن او با [[پیامبر]]{{صل}} است، مگر در [[شأن]] و مرتبه [[نبوت]] که از این نظر، [[امام]] [[وارث]] [[پیامبر]]{{صل}} است. هم چنین اعتراف به این که [[اطاعت]] از [[امام]]، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و نیز [[فرمانبری]] از او، واگذاری امور به او، عمل به گفته‌های او و [[اعتقاد]] به این موضوع که بعد از [[پیامبر]]{{صل}} [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و بعد از او، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] تا [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} [[جانشینان]] [[پیامبر]] و [[پیشوایان]] مسلمین‌اند"<ref>{{عربی|" أَدْنَى مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَنَّهُ عَدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدِّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذِ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنِ ثُمَّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدِهِ عَلِيُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدِ ابْنَهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِيِّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.</ref>. طبق [[کلام]] [[امام صادق]]{{ع}} پایین‌ترین درجه [[معرفت]] [[امام]]، اقرار به این مسأله است که:
 
::::#[[امام]] در همه [[شئون]] ولائی غیر از [[شأن]] [[نبوت]]، معادل و هم وزن [[پیامبر]]{{صل}} است.
اما سؤال اینجاست که حداقل [[معرفت]] [[امام]]، یعنی همان چیزی که نبودش مساوی با [[جاهلیت]] وبی دینی خواهد بود، چیست؟ [[امام صادق]] {{ع}} در سخنی با [[معاویه بن وهب]]، حداقل [[معرفت]] [[امام]] را هم‌شأن دانستن [[امام]] و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دانسته و فرموده‌اند: "کم‌ترین درجه [[معرفت]] [[امام]]، [[اعتقاد]] به هم وزن و هم‌شأن بودن او با [[پیامبر]] {{صل}} است، مگر در [[شأن]] و مرتبه [[نبوت]] که از این نظر، [[امام]] [[وارث]] [[پیامبر]] {{صل}} است. هم چنین اعتراف به این که [[اطاعت]] از [[امام]]، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و نیز [[فرمانبری]] از او، واگذاری امور به او، عمل به گفته‌های او و [[اعتقاد]] به این موضوع که بعد از [[پیامبر]] {{صل}} [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} و بعد از او، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] تا [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} [[جانشینان]] [[پیامبر]] و [[پیشوایان]] مسلمین‌اند"<ref>{{متن حدیث|أَدْنَى مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَنَّهُ عَدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدِّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذِ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنِ ثُمَّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدِهِ عَلِيُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدِ ابْنَهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِيِّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَن}}؛ کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.</ref>. طبق [[کلام]] [[امام صادق]] {{ع}} پایین‌ترین درجه [[معرفت]] [[امام]]، اقرار به این مسأله است که:
::::#این [[شناخت]] صرفاً با [[معرفت]] [[شیعی]] و دیدگاه کلامی [[امامیه]] قابل حصول است، یعنی باید خلفای [[پیامبر]]{{صل}} را در [[دوازده]] [[امام]] [[معصوم]] [[بلافصل]]، منحصر دانست؛ زیرا خاستگاه واقعی [[امامت]] و [[خلافت]]، فقط در بینش کلامی [[شیعه]]، عینیت و تبلور می‌یابد، نه در غیر آن.
# [[امام]] در همه [[شئون]] ولائی غیر از [[شأن]] [[نبوت]]، معادل و هم وزن [[پیامبر]] {{صل}} است.
:::::بر اساس فرمایش [[امام صادق]]{{ع}} [[معرفت]] [[امام]] دارای سه مؤلفه اساسی است که عبارت‌اند از: [[معرفت]] شخص، [[معرفت]] [[مقام]] و [[معرفت]] اوصاف [[امام]]{{ع}}. در ادامه به توضیح این سه مؤلفه اصلی [[امام‌شناسی]] می‌پردازیم:
# این [[شناخت]] صرفاً با [[معرفت]] [[شیعی]] و دیدگاه کلامی [[امامیه]] قابل حصول است، یعنی باید خلفای [[پیامبر]] {{صل}} را در [[دوازده]] [[امام]] [[معصوم]] [[بلافصل]]، منحصر دانست؛ زیرا خاستگاه واقعی [[امامت]] و [[خلافت]]، فقط در بینش کلامی [[شیعه]]، عینیت و تبلور می‌یابد، نه در غیر آن.
::::#'''[[معرفت]] شخص:''' مراد از از [[معرفت]] شخص، [[اعتقاد]] به تولد [[حضرت]] و خصوصیات اسمی و نسبی ایشان است؛ یعنی باور به این که ایشان [[فرزند]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} و [[آخرین وصی]] [[پیامبر]]{{صل}} هستند و نیز هم اکنون حی و زنده می‌باشند، اما بنا به [[مصلحت]] الهی در پس پرده [[غیبت]] به سر می‌برند تا زمانی که [[اراده الهی]] بر تحقق ظهورش تعلق گیرد. [[امام کاظم|امام موسی کاظم]]{{ع}} در این باره فرموده است: "هر که در چهار چیز [[شک]] کند، به همه آن چه [[خدای تبارک و تعالی]] نازل کرده، [[کافر]] شده است. یکی از آنها [[معرفت]] [[امام]] است که در هر عصر و زمانی بایست او را به شخص و صفات و خصوصیاتش [[شناخت]]"<ref>{{عربی|" مَنْ شَكَّ فِي أَرْبَعَةِ فَقَدْ كَفَرَ بِجَمِيعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِي كُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بشخصه وَ نَعَتَهُ "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} نیز فرموده است: "هرکس فرزندم، [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} را [[انکار]] کند، مرا [[انکار]] کرده است"<ref>{{عربی|" مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أنكرني"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. [[صفوان بن مهران]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است:  کسی که به همه [[امامان]] اقرار کند، اما [[مهدی]] را [[انکار]] نماید، مانند کسی است که به همه [[پیامبران]] [[ایمان]] بیاورد، اما [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} را [[انکار]] کند. از ایشان پرسیدند: "یابن [[رسول الله]]! [[مهدی]] از [[فرزندان]] شما کیست؟" فرمود: پنجمین نفر از [[فرزندان]] هفتمین [[امام]]؛ کسی که شخص او از شما [[نهان]] می‌شود و بردن نام وی بر شما روا نخواهد بود"<ref>{{عربی|" مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيِّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً {{صل}} نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۳.</ref>؛ [[امام عسکری]]{{ع}} نیز فرمود: "[[آگاه]] باشید که هر کس به [[امامت]] [[امامان]] پس از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} اقرار کند ولی منکر فرزندم باشد، مانند کسی است که همه [[پیغمبران]] و [[رسولان]] را قبول کرده باشد، اما [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} را [[انکار]] نماید. زیرا [[اطاعت]] از آخرین ما مانند [[اطاعت]] از اولین ما و منکر آخرین ما همانند منکر اولین ماست. [[آگاه]] باش برای فرزندم غیبتی است که [[مردم]] در آن به [[شک]] و [[تردید]] می‌افتند، مگر کسی که خدایش نگه دارد"<ref>{{عربی|" أَمَا إِنَّ الْمُقِرُّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكَرِ لِوُلْدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ الْمُنْكَرِ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ لِأَنَّ طَاعَةِ آخِرَنَا كَطَاعَةِ أَوَّلُنَا وَ الْمُنْكَرِ لآِخِرِنَا كالمنكر لِأَوَّلِنَا أَمَا إِنَّ لِوُلْدِي غَيْبَةَ يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسِ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۰۹؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۵؛ اعلام الوری، ج۲، ص۲۵۲.</ref>؛
 
::::#'''[[معرفت]] [[مقام]]:''' منظور از [[معرفت]] [[مقام]]، [[اعتقاد]] به الهی بودن [[منصب]] [[امامت]] و [[شناخت]] [[جایگاه امام]] و [[خلیفه]] بعد از [[پیامبر]] است. این بحث، یعنی [[اعتقاد]] به انتصابی بودن [[منصب]] [[امامت]] و غیر بشری بودن این [[مقام]]، از کلیدی‌ترین مباحث کلامی [[شیعه]] در باب [[امامت]] [[خاصه]] شمرده می‌شود. [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] تنها در شخص [[جانشین]] [[پیامبر]] نیست؛ بلکه نحوه نگرش این [[دو مذهب]] به مفهوم و [[جایگاه]] [[مقام]] [[امامت]] است که آن ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. از نظر [[اهل سنت]]، [[امامت]]، حاکمیتی دنیوی است، نه منصبی الهی. یعنی از آنجا که هر جمعیتی نیاز به [[پیشوا]] و بزرگی دارند، [[جامعه]] [[مسلمین]] نیز پس از [[پیامبر]]{{صل}} باید برای خود [[رهبری]] برگزیند و چون برای این [[گزینش]]، راه و رسم ویژه‌ای در [[دین]] ترسیم نشده است، [[انتخاب]] [[جانشین]] [[پیامبر]]{{صل}} می‌تواند از راه‌های مختلفی چون [[رجوع]] به آراء [[اکثریت]] [[مردم]] یا بزرگان آنها یا [[وصیت]] [[خلیفه]] پیشین و یا حتی کودتا و [[غلبه]] نظامی تحقق پیدا کند. اما [[شیعه]] که [[امامت]] را ادامه [[نبوت]] و [[امام]] را [[حجت خدا]] در میان خلق و [[واسطه فیض]] او به مخلوقات می‌داند [[معتقد]] است که [[امام]] صرفاً به تعیین الهی [[انتخاب]] و بر زبان [[پیامبر]]{{صل}} معرفی می‌شود. در [[تفکر شیعی]]، [[امام]]، تنها [[سرپرست]] و مدیر [[جامعه]] [[مسلمین]] نیست، بلکه بیان کننده [[احکام الهی]]، [[مفسر]] [[قرآن کریم]] و راهبر راه [[سعادت]] نیز هست. به بیان دیگر، در [[فرهنگ]] [[شیعه]]، [[امام]]، [[مرجع]] امور [[مردم]] در دو بخش [[دین]] و دنیاست؛ نه این که تنها [[وظیفه]] او، [[حکومت]] داری و اداره دنیای [[مردم]] باشد، آن گونه که [[اهل سنت]] معتقدند<ref>نگین آفرینش، ص۱۹.</ref>. تفاوت اساسی دیدگاه [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] درباره [[امامت]] این است که در [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[امامت]]، منصبی الهی و جزو اصول [[دین]] محسوب می‌شود، اما از نظر [[اهل سنت]]، [[امامت]] یک [[مقام]] دنیوی و امر عرفی است. از این‌رو، مهم‌ترین اثر باورمندی به [[امامت]] [[پیشوایان معصوم]] {{ع}} الهی دانستن [[مقام]] آنان است. بر اساس [[آیات]] و [[روایات]]، [[امامت]] بسان [[نبوت]]، منصبی آسمانی و ویژه [[دوازده]] [[جانشین]] [[معصوم]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} است. [[امام صادق]]{{ع}} در سخنی با [[معاویه بن عمار]]، [[امامت]] را [[عهد]] [[خدای سبحان]] برای افراد خاص یاد کرده است؛ به گونه‌ای که هیچ امامی بی‌تعیین الهی نمی‌تواند کسی را به [[جانشینی]] خویش برگزیند: "[[امامت]] [[عهد]] و پیمانی است از جانب [[خدای عزوجل]] که برای مردانی نام برده بسته شده و [[امام]] [[حق]] ندارد آن را از [[امام]] بعد از خود دور بدارد"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْإِمَامَةَ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْهُودُ لِرِجَالٍ مُسَمَّيْنَ لَيْسَ لِلْإِمَامِ أَنْ يَزْوِيَهَا عَنِ الَّذِي يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ "}}الکافی، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز [[امام رضا]]{{ع}} [[مقام]] سترگ [[امامت]] را [[جایگاه]] [[پیامبران]]، [[ارث]] پیوسته اوصیای الهی، [[جانشینی]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[مقام]] ویژه [[امیرمؤمنان]] و [[پیشوایان]] پس از او معرفی کرده و واگذاری این [[امانت]] آسمانی را از سوی [[امام]] پیشین به [[امام]] پسین، بر اساس [[فرمان]] [[خدای حکیم]] می‌داند: "این جاهلان چگونه برای خود [[امام]] می‌تراشند، با آن که [[امامت]]، [[مقام]] [[انبیا]] و [[ارث]] [[اوصیا]] است؟! [[امامت]]، [[خلافت]] از طرف [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] و [[مقام]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] و [[میراث]] [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] است"<ref> {{عربی|" فَمِنْ أَيْنَ يَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ تَعَالَى وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ {{صل}} وَ مَقَامُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مِيرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ..."}}؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۸؛ الإحتجاج، ج۲، ۴۳۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[منصب]] [[امامت]] را [[پیمان الهی]] دانسته و تصریح فرموده که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بر اساس [[فرمان]] الهی هر یک از [[امامان]] را به [[مردم]] معرفی کرده است: "آیا شما گمان می‌کنید هر کس از ما [[امامان]] که [[وصیت]] می‌کند، به هر کس که می‌خواهد [[وصیت]] می‌کند؟! نه، به [[خدا]] چنین نیست؛ بلکه امر [[امامت]] [[عهد]] و فرمانی است از جانب [[خدا]] و رسولش، برای مردی پس از مردی از [[عترت]] [[پیامبر]]، تا به صاحبش (آخرین [[امام]]) برسد"<ref>{{عربی|" أَ تَرَوْنَ الْمُوصِيَ مِنَّا يُوصِي إِلَى مَنْ يُرِيدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى صَاحِبِهِ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>؛  
بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} [[معرفت]] [[امام]] دارای سه مؤلفه اساسی است که عبارت‌اند از: [[معرفت]] شخص، [[معرفت]] مقام و [[معرفت]] اوصاف [[امام]] {{ع}}. در ادامه به توضیح این سه مؤلفه اصلی [[امام‌شناسی]] می‌پردازیم:
::::#'''[[معرفت]] اوصاف:''' مراد از [[معرفت]] اوصاف، [[شناخت]] و [[اعتقاد]] قلبی به ویژگی‌ها و اوصاف شخصیتی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} است؛ اوصافی نظیر دارا بودن [[مقام]] [[عصمت]]، برخورداری از [[علم لدنی]] و غیبی، دارا بودن [[مقام]] [[امامت]] و [[ولایت]] و سایر [[کمالات]] منحصر به فرد [[مقام]] [[امامت]]، که هرکدام از این اوصاف در کتب کلامی به خوبی [[تبیین]] شده است<ref>برای آگاهی بیشتر در این زمینه، به کتاب های: "تقریب المعارف" نوشته ابوصلاح حلبی؛ "بررسی مسائل کلی امامت" نوشته ابراهیم امینی و "راه و راهنماشناسی" نوشته آیت الله مصباح یزدی، رجوع شود.</ref>. البته باید توجه داشت که [[درک]] [[حقیقت]] و ژرفای شخصیت [[امام]] برای هیچ یک از ما انسان‌های عادی، میسر و ممکن نیست؛ زیرا [[فهم]] ما از [[درک]] و احاطه به عمق وگستردگی ابعاد [[مقام]] [[امامت]] ناتوان است؛ همان‌گونه که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "هیهات! هیهات! مسأله [[امامت]] امری است که [[عقل]] و [[اندیشه‌ها]] از دسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان [[خرد]] از [[درک]] آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و [[دانشمندان]] از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک [[فضیلت]] از [[فضائل]] آن، عاجز و درمانده‌اند"<ref>{{عربی|" هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ "}}الکافی، ج۱، ص۲۰۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۰؛ بحار الانوار، ج۲۵، ۱۲۴.</ref>. از این‌رو، باید گفت که اساساً توقع [[شناخت]] و معرفت [[حقیقت]] [[مقام]] [[امام]] به [[دلیل]] عدم گنجایش آن در ظرف [[فهم]] و [[خرد]] ما، امری است نامعقول؛ چون [[احاطه علمی]] به زوایای شخصیت [[امام]] برای ما مقدور نیست و از همین جهت، کسی بدان [[مکلف]] نشده است. بلکه آن چه [[ضرورت]] دارد و لازمه حیات دینی و [[اعتقادی]] است، [[معرفت]] حداقلی نسبت به [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} است که در [[آموزه‌های دینی]] نیز به عنوان یک [[تکلیف]] همگانی شمرده شده است.
# '''[[معرفت]] شخص:''' مراد از از [[معرفت]] شخص، [[اعتقاد]] به تولد حضرت و خصوصیات اسمی و نسبی ایشان است؛ یعنی باور به این که ایشان [[فرزند]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} و [[آخرین وصی]] [[پیامبر]] {{صل}} هستند و نیز هم اکنون حی و زنده می‌باشند، اما بنا به [[مصلحت]] الهی در پس پرده [[غیبت]] به سر می‌برند تا زمانی که [[اراده الهی]] بر تحقق ظهورش تعلق گیرد. [[امام کاظم|امام موسی کاظم]] {{ع}} در این باره فرموده است: "هر که در چهار چیز [[شک]] کند، به همه آن چه [[خدای تبارک و تعالی]] نازل کرده، [[کافر]] شده است. یکی از آنها [[معرفت]] [[امام]] است که در هر عصر و زمانی بایست او را به شخص و صفات و خصوصیاتش [[شناخت]]"<ref>{{متن حدیث|مَنْ شَكَّ فِي أَرْبَعَةِ فَقَدْ كَفَرَ بِجَمِيعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِي كُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بشخصه وَ نَعَتَهُ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} نیز فرموده است: "هرکس فرزندم، [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} را [[انکار]] کند، مرا [[انکار]] کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أنكرني}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. [[صفوان بن مهران]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است:  کسی که به همه [[امامان]] اقرار کند، اما [[مهدی]] را [[انکار]] نماید، مانند کسی است که به همه [[پیامبران]] [[ایمان]] بیاورد، اما [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} را [[انکار]] کند. از ایشان پرسیدند: "یا ابن [[رسول الله]]! [[مهدی]] از [[فرزندان]] شما کیست؟" فرمود: پنجمین نفر از [[فرزندان]] هفتمین [[امام]]؛ کسی که شخص او از شما [[نهان]] می‌شود و بردن نام وی بر شما روا نخواهد بود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيِّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً {{صل}} نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۳.</ref>؛ [[امام عسکری]] {{ع}} نیز فرمود: "[[آگاه]] باشید که هر کس به [[امامت]] [[امامان]] پس از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} اقرار کند ولی منکر فرزندم باشد، مانند کسی است که همه [[پیغمبران]] و [[رسولان]] را قبول کرده باشد، اما [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} را [[انکار]] نماید. زیرا [[اطاعت]] از آخرین ما مانند [[اطاعت]] از اولین ما و منکر آخرین ما همانند منکر اولین ماست. [[آگاه]] باش برای فرزندم غیبتی است که [[مردم]] در آن به [[شک]] و [[تردید]] می‌افتند، مگر کسی که خدایش نگه دارد"<ref>{{متن حدیث|أَمَا إِنَّ الْمُقِرُّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكَرِ لِوُلْدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ الْمُنْكَرِ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ لِأَنَّ طَاعَةِ آخِرَنَا كَطَاعَةِ أَوَّلُنَا وَ الْمُنْكَرِ لآِخِرِنَا كالمنكر لِأَوَّلِنَا أَمَا إِنَّ لِوُلْدِي غَيْبَةَ يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسِ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۰۹؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۵؛ اعلام الوری، ج۲، ص۲۵۲.</ref>؛
:::::بر این اساس، می‌توان عناصر اساسی [[اعتقاد]] به [[امام زمان]]{{ع}} را چند چیز بر شمرد که عبارت‌اند از:
# '''[[معرفت]] مقام:''' منظور از [[معرفت]] مقام، [[اعتقاد]] به الهی بودن [[منصب]] [[امامت]] و [[شناخت]] [[جایگاه امام]] و [[خلیفه]] بعد از [[پیامبر]] است. این بحث، یعنی [[اعتقاد]] به انتصابی بودن [[منصب]] [[امامت]] و غیر بشری بودن این مقام، از کلیدی‌ترین مباحث کلامی [[شیعه]] در باب [[امامت]] [[خاصه]] شمرده می‌شود. [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] تنها در شخص [[جانشین]] [[پیامبر]] نیست؛ بلکه نحوه نگرش این [[دو مذهب]] به مفهوم و [[جایگاه]] مقام [[امامت]] است که آن ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. از نظر [[اهل سنت]]، [[امامت]]، حاکمیتی دنیوی است، نه منصبی الهی. یعنی از آنجا که هر جمعیتی نیاز به [[پیشوا]] و بزرگی دارند، [[جامعه]] [[مسلمین]] نیز پس از [[پیامبر]] {{صل}} باید برای خود [[رهبری]] برگزیند و چون برای این [[گزینش]]، راه و رسم ویژه‌ای در [[دین]] ترسیم نشده است، [[انتخاب]] [[جانشین]] [[پیامبر]] {{صل}} می‌تواند از راه‌های مختلفی چون [[رجوع]] به آراء [[اکثریت]] [[مردم]] یا بزرگان آنها یا [[وصیت]] [[خلیفه]] پیشین و یا حتی کودتا و [[غلبه]] نظامی تحقق پیدا کند. اما [[شیعه]] که [[امامت]] را ادامه [[نبوت]] و [[امام]] را [[حجت خدا]] در میان خلق و [[واسطه فیض]] او به مخلوقات می‌داند [[معتقد]] است که [[امام]] صرفاً به تعیین الهی [[انتخاب]] و بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} معرفی می‌شود. در [[تفکر شیعی]]، [[امام]]، تنها [[سرپرست]] و مدیر [[جامعه]] [[مسلمین]] نیست، بلکه بیان کننده [[احکام الهی]]، [[مفسر]] [[قرآن کریم]] و راهبر راه [[سعادت]] نیز هست. به بیان دیگر، در [[فرهنگ]] [[شیعه]]، [[امام]]، [[مرجع]] امور [[مردم]] در دو بخش [[دین]] و دنیاست؛ نه این که تنها [[وظیفه]] او، [[حکومت]] داری و اداره دنیای [[مردم]] باشد، آن گونه که [[اهل سنت]] معتقدند<ref>نگین آفرینش، ص۱۹.</ref>. تفاوت اساسی دیدگاه [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] درباره [[امامت]] این است که در [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[امامت]]، منصبی الهی و جزو اصول [[دین]] محسوب می‌شود، اما از نظر [[اهل سنت]]، [[امامت]] یک مقام دنیوی و امر عرفی است. از این‌رو، مهم‌ترین اثر باورمندی به [[امامت]] [[پیشوایان معصوم]] {{ع}} الهی دانستن مقام آنان است. بر اساس [[آیات]] و [[روایات]]، [[امامت]] بسان [[نبوت]]، منصبی آسمانی و ویژه [[دوازده]] [[جانشین]] [[معصوم]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} است. [[امام صادق]] {{ع}} در سخنی با [[معاویه بن عمار]]، [[امامت]] را [[عهد]] [[خدای سبحان]] برای افراد خاص یاد کرده است؛ به گونه‌ای که هیچ امامی بی‌تعیین الهی نمی‌تواند کسی را به [[جانشینی]] خویش برگزیند: "[[امامت]] [[عهد]] و پیمانی است از جانب [[خدای عزوجل]] که برای مردانی نام برده بسته شده و [[امام]] [[حق]] ندارد آن را از [[امام]] بعد از خود دور بدارد"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْإِمَامَةَ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْهُودُ لِرِجَالٍ مُسَمَّيْنَ لَيْسَ لِلْإِمَامِ أَنْ يَزْوِيَهَا عَنِ الَّذِي يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ "}}الکافی، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز [[امام رضا]] {{ع}} مقام سترگ [[امامت]] را [[جایگاه]] [[پیامبران]]، [[ارث]] پیوسته اوصیای الهی، [[جانشینی]] [[خدا]] و [[رسول]] و مقام ویژه [[امیرمؤمنان]] و [[پیشوایان]] پس از او معرفی کرده و واگذاری این [[امانت]] آسمانی را از سوی [[امام]] پیشین به [[امام]] پسین، بر اساس [[فرمان]] [[خدای حکیم]] می‌داند: "این جاهلان چگونه برای خود [[امام]] می‌تراشند، با آن که [[امامت]]، مقام [[انبیا]] و [[ارث]] [[اوصیا]] است؟! [[امامت]]، [[خلافت]] از طرف [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] و مقام [[امام علی|امیر المؤمنین]] و [[میراث]] [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] است"<ref> {{متن حدیث|فَمِنْ أَيْنَ يَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ تَعَالَى وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ {{صل}} وَ مَقَامُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مِيرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ...}}؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۸؛ الإحتجاج، ج۲، ۴۳۴.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[منصب]] [[امامت]] را [[پیمان الهی]] دانسته و تصریح فرموده که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} بر اساس [[فرمان]] الهی هر یک از [[امامان]] را به [[مردم]] معرفی کرده است: "آیا شما گمان می‌کنید هر کس از ما [[امامان]] که [[وصیت]] می‌کند، به هر کس که می‌خواهد [[وصیت]] می‌کند؟! نه، به [[خدا]] چنین نیست؛ بلکه امر [[امامت]] [[عهد]] و فرمانی است از جانب [[خدا]] و رسولش، برای مردی پس از مردی از [[عترت]] [[پیامبر]]، تا به صاحبش (آخرین [[امام]]) برسد"<ref>{{متن حدیث|أَ تَرَوْنَ الْمُوصِيَ مِنَّا يُوصِي إِلَى مَنْ يُرِيدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى صَاحِبِهِ}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>؛  
::::#[[اعتقاد]] به تولد [[امام مهدی]] {{ع}}.
# '''[[معرفت]] اوصاف:''' مراد از [[معرفت]] اوصاف، [[شناخت]] و [[اعتقاد]] قلبی به ویژگی‌ها و اوصاف شخصیتی [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} است؛ اوصافی نظیر دارا بودن مقام [[عصمت]]، برخورداری از [[علم لدنی]] و غیبی، دارا بودن مقام [[امامت]] و [[ولایت]] و سایر [[کمالات]] منحصر به فرد مقام [[امامت]]، که هرکدام از این اوصاف در کتب کلامی به خوبی [[تبیین]] شده است<ref>برای آگاهی بیشتر در این زمینه، به کتاب های: "تقریب المعارف" نوشته ابوصلاح حلبی؛ "بررسی مسائل کلی امامت" نوشته ابراهیم امینی و "راه و راهنماشناسی" نوشته آیت الله مصباح یزدی، رجوع شود.</ref>. البته باید توجه داشت که [[درک]] [[حقیقت]] و ژرفای شخصیت [[امام]] برای هیچ یک از ما انسان‌های عادی، میسر و ممکن نیست؛ زیرا [[فهم]] ما از [[درک]] و احاطه به عمق وگستردگی ابعاد مقام [[امامت]] ناتوان است؛ همان‌گونه که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: "هیهات! هیهات! مسأله [[امامت]] امری است که [[عقل]] و [[اندیشه‌ها]] از دسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان [[خرد]] از [[درک]] آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و [[دانشمندان]] از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک [[فضیلت]] از [[فضائل]] آن، عاجز و درمانده‌اند"<ref>{{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}الکافی، ج۱، ص۲۰۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۰؛ بحار الانوار، ج۲۵، ۱۲۴.</ref>. از این‌رو، باید گفت که اساساً توقع [[شناخت]] و معرفت [[حقیقت]] مقام [[امام]] به [[دلیل]] عدم گنجایش آن در ظرف [[فهم]] و [[خرد]] ما، امری است نامعقول؛ چون [[احاطه علمی]] به زوایای شخصیت [[امام]] برای ما مقدور نیست و از همین جهت، کسی بدان [[مکلف]] نشده است. بلکه آن چه [[ضرورت]] دارد و لازمه حیات دینی و [[اعتقادی]] است، [[معرفت]] حداقلی نسبت به [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} است که در [[آموزه‌های دینی]] نیز به عنوان یک [[تکلیف]] همگانی شمرده شده است.
::::#[[اعتقاد]] به [[مقام امامت]]، [[وصایت]] و [[ولایت]] آن [[حضرت]]، به عنوان دوازدهمین و آخرین [[امام]].
 
::::#[[اعتقاد]] به این که ایشان از نسل [[امام حسین]]{{ع}} و [[فرزند]] [[امام عسکری]]{{ع}} است.
بر این اساس، می‌توان عناصر اساسی [[اعتقاد]] به [[امام زمان]] {{ع}} را چند چیز بر شمرد که عبارت‌اند از:
::::#[[اعتقاد]] به حیات بالفعل آن [[حضرت]].
# [[اعتقاد]] به تولد [[امام مهدی]] {{ع}}.
::::#[[اعتقاد]] به [[غیبت]] ایشان در حال حاضر.
# [[اعتقاد]] به [[مقام امامت]]، [[وصایت]] و [[ولایت]] آن حضرت، به عنوان دوازدهمین و آخرین [[امام]].
::::#[[اعتقاد]] به حتمی بودن [[ظهور]] آن [[حضرت]] در آینده (هرگاه که [[خدا]] [[اراده]] فرماید).
# [[اعتقاد]] به این که ایشان از نسل [[امام حسین]] {{ع}} و [[فرزند]] [[امام عسکری]] {{ع}} است.
::::#[[اعتقاد]] به گسترش [[عدل]] و برچیده شدن بساط [[ظلم]] در سایه [[حاکمیت جهانی]] [[دین اسلام]] به وسیله آن [[حضرت]] در عصر [[ظهور]]. باور قلبی به این عناصر، در خصوص [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} امر ضروری است؛ به گونه‌ای که نبود هر کدام، سبب نفی [[معرفت]] صحیح در حوزه مهدی‌شناسی خواهد بود»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ - ۵۹.</ref>.
# [[اعتقاد]] به حیات بالفعل آن حضرت.
# [[اعتقاد]] به [[غیبت]] ایشان در حال حاضر.
# [[اعتقاد]] به حتمی بودن [[ظهور]] آن حضرت در آینده (هرگاه که [[خدا]] [[اراده]] فرماید).
# [[اعتقاد]] به گسترش [[عدل]] و برچیده شدن بساط [[ظلم]] در سایه [[حاکمیت جهانی]] [[دین اسلام]] به وسیله آن حضرت در عصر [[ظهور]]. باور قلبی به این عناصر، در خصوص [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} امر ضروری است؛ به گونه‌ای که نبود هر کدام، سبب نفی [[معرفت]] صحیح در حوزه مهدی‌شناسی خواهد بود»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۵۳ - ۵۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۶۸: خط ۱۶۹:


اما آنچه که راجع به مراتب و درجات [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح است از جهات مختلف قابل درجه‌بندی است. هم [[شناخت]] حضوری و شهودی دارای مراتب متعددی است تا مثل سلمانی که [[پیامبر خاتم|نبی مکرّم اسلام]] {{صل}} می‌فرمایند: {{عربی|"السلمان منّا أهل البيت"}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۶.</ref> همچنین [[علم حصولی]] و آموختنی هم نسبت به [[ائمه]] {{ع}} دارای مراتبی است که حسب تقسیم بعضی بزرگان به طبع [[روایات]] به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
اما آنچه که راجع به مراتب و درجات [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح است از جهات مختلف قابل درجه‌بندی است. هم [[شناخت]] حضوری و شهودی دارای مراتب متعددی است تا مثل سلمانی که [[پیامبر خاتم|نبی مکرّم اسلام]] {{صل}} می‌فرمایند: {{عربی|"السلمان منّا أهل البيت"}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۶.</ref> همچنین [[علم حصولی]] و آموختنی هم نسبت به [[ائمه]] {{ع}} دارای مراتبی است که حسب تقسیم بعضی بزرگان به طبع [[روایات]] به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
::::#یکی از مراتبی که در [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح شده است [[شناخت]] به اسم و [[نسب]] و علایم ظاهری وجود مبارک ایشان است که در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} و سایر [[ائمه]] {{ع}} به این نکته اشاره شده است، از جمله [[حدیث]] معروف خبر [[لوح]] که در کتب معتبر [[شیعه]]<ref> اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجة.</ref> ذکر شده و [[روایت]] {{عربی|"الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.</ref> یا {{عربی|"الْقَائِمُ مِنَّا"}} و روایاتی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} وعده [[ظهور حضرت حجت]] را دادند از بعد [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} افراد متعددی به نام [[مصلح]] و [[مهدی]] و [[حجّت]] و آن کسی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به او وعده داده مدعی شدند که ما او هستیم می‌خواهیم [[جهان]] را پر از [[عدل]] کنیم و زودباوری و [[جهل]] [[مردم]] نسبت به صفات [[حضرت حجت]] باعث [[انحرافات]] زیادی در [[دین اسلام]] شد که تا زمان حاضر هم اثرات عدم [[شناخت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در صفت و [[نسب]] مشهود است از جمله فرقه‌های [[کیسانیه]] و [[زیدیه]] و [[بابیه]] و [[بهائیت]] که تا الآن هم موجود هستند به ما نشان می‌دهد که اگر [[معرفت]] در این مرحله نباشد منجر به [[تردید]] و عدم [[معرفت]] به [[امام]] واقعی و [[موعود]] می‏‌گردد. و [[روایات]] ما تمام نشانه‏‌های [[حضرت]] را به‌طور کامل بیان نموده است و در کتب روایی موجود است.
# یکی از مراتبی که در [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} و خصوصاً [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} مطرح شده است [[شناخت]] به اسم و [[نسب]] و علایم ظاهری وجود مبارک ایشان است که در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} و سایر [[ائمه]] {{ع}} به این نکته اشاره شده است، از جمله [[حدیث]] معروف خبر [[لوح]] که در کتب معتبر [[شیعه]]<ref> اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجة.</ref> ذکر شده و [[روایت]] {{متن حدیث|الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.</ref> یا {{متن حدیث|الْقَائِمُ مِنَّا}} و روایاتی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} وعده [[ظهور حضرت حجت]] را دادند از بعد [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} افراد متعددی به نام [[مصلح]] و [[مهدی]] و [[حجّت]] و آن کسی که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به او وعده داده مدعی شدند که ما او هستیم می‌خواهیم [[جهان]] را پر از [[عدل]] کنیم و زودباوری و [[جهل]] [[مردم]] نسبت به صفات [[حضرت حجت]] باعث [[انحرافات]] زیادی در [[دین اسلام]] شد که تا زمان حاضر هم اثرات عدم [[شناخت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در صفت و [[نسب]] مشهود است از جمله فرقه‌های [[کیسانیه]] و [[زیدیه]] و [[بابیه]] و [[بهائیت]] که تا الآن هم موجود هستند به ما نشان می‌دهد که اگر [[معرفت]] در این مرحله نباشد منجر به [[تردید]] و عدم [[معرفت]] به [[امام]] واقعی و [[موعود]] می‏‌گردد. و [[روایات]] ما تمام نشانه‏‌های حضرت را به‌طور کامل بیان نموده است و در کتب روایی موجود است.
::::#مرتبه دیگری که از [[روایات]] در مورد [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} است [[شناخت]] به صفات و [[کمالات]] و [[مقامات]] ایشان است که این مرحله خود نیز دارای مراتبی است هرچند [[شناخت]] این مراتب به طور کامل برای جز [[خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ممکن نیست.
# مرتبه دیگری که از [[روایات]] در مورد [[شناخت]] [[ائمه]] {{ع}} است [[شناخت]] به صفات و [[کمالات]] و [[مقامات]] ایشان است که این مرحله خود نیز دارای مراتبی است هرچند [[شناخت]] این مراتب به طور کامل برای جز [[خداوند]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} ممکن نیست.
 
'''مرتبه و مقام اوّل:''' [[شناخت]] مقدماتی است که [[خداوند]] به آنها [[عنایت]] کرده که آنها از بین نمی‏‌روند و تعطیل نمی‏‌شوند، و این [[مقامات]] بلند جز به [[عنایت]] [[اهل بیت]] {{ع}} قابل [[فهم]] نیست. و معنی این [[معرفت]] این است که بداند که [[خداوند متعال]] جز از طریق [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قابل [[شناخت]] نیست و آنها {{متن حدیث|مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ}}<ref>زیارت جامعه کبیره(مفاتیح الجنان).</ref> هستند و «هرکس که آنها را بشناسد [[خدا]] را خواهد [[شناخت]]»<ref>همان.</ref> و در [[روایت]] [[امام علی]] {{ع}} است که: «ما نشانه‌‏ها و اعرافی هستیم که شناخته نمی‌‏شود [[خدا]] مگر از طریق [[شناخت]] و [[معرفت]] به ما [[اهل بیت]]»<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.</ref>.


*'''مرتبه و [[مقام]] اوّل:''' [[شناخت]] مقدماتی است که [[خداوند]] به آنها [[عنایت]] کرده که آنها از بین نمی‏‌روند و تعطیل نمی‏‌شوند، و این [[مقامات]] بلند جز به [[عنایت]] [[اهل بیت]] {{ع}} قابل [[فهم]] نیست. و معنی این [[معرفت]] این است که بداند که [[خداوند متعال]] جز از طریق [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} قابل [[شناخت]] نیست و آنها {{عربی|"مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ"}}<ref>زیارت جامعه کبیره( مفاتیح الجنان).</ref> هستند و «هرکس که آنها را بشناسد [[خدا]] را خواهد [[شناخت]]»<ref>همان.</ref> و در [[روایت]] [[امام علی]] {{ع}} است که: «ما نشانه‌‏ها و اعرافی هستیم که شناخته نمی‌‏شود [[خدا]] مگر از طریق [[شناخت]] و [[معرفت]] به ما [[اهل بیت]]»<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.</ref>
'''مرتبه دوم:''' [[معرفت]] به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء الهی هستند و بداند که [[معصومین]] {{ع}} [[علم]] [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] و امر و [[عدل]]، [[نور]] و چشم و [[قلب]] و گوش و زبان گنجینه‏‌های [[خدا]] و مظهر تمام [[صفات کمال]] الهی هستند و کسی که بداند [[ائمه]] در تمام حالات در [[عبادت]] و [[دعا]] در اذکار و افکارشان به [[صفات الهی]] موجود و متّصفند برای [[انسان]] حالت بهجت و خوشحالی دست می‏‌دهد که هرگاه بخواهد متوجه [[خداوند متعال]] بشود و حاجتی را از او طلب کند آنها را مخاطب قرار می‌‏دهد و از طریق و باب آنها [[خدا]] را می‏‌خواند که {{متن حدیث|مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ}}<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref> کسی که می‏‌خواهد [[خدا]] را بخواند از طریق مظاهر [[خدا]] او را می‌‏طلبد.
*'''مرتبه دوم:''' [[معرفت]] به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء الهی هستند و بداند که [[معصومین]] {{ع}} [[علم]] [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] و امر و [[عدل]]، [[نور]] و چشم و [[قلب]] و گوش و زبان گنجینه‏‌های [[خدا]] و مظهر تمام [[صفات کمال]] الهی هستند و کسی که بداند [[ائمه]] در تمام حالات در [[عبادت]] و [[دعا]] در اذکار و افکارشان به [[صفات الهی]] موجود و متّصفند برای [[انسان]] حالت بهجت و خوشحالی دست می‏‌دهد که هرگاه بخواهد متوجه [[خداوند متعال]] بشود و حاجتی را از او طلب کند آنها را مخاطب قرار می‌‏دهد و از طریق و باب آنها [[خدا]] را می‏‌خواند که {{عربی|"مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ"}}<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref> کسی که می‏‌خواهد [[خدا]] را بخواند از طریق مظاهر [[خدا]] او را می‌‏طلبد.


*'''مرتبه سوم:''' توجه به این نکته است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} باب اللّه است و طریق و راه قبول [[عبادات]] و اعمال صالحه است و این به معنای این است که آنها «ابواب [[ایمان]]» هستند و هرچه را که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[عنایت]] می‏‌کند از [[رزق]] و حیات و ممات و در تمام حالات و افعال [[بندگان]] به [[واسطه فیض]] و از باب [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است. و آنها ابواب خدایند و چیزی از [[عنایات]] و خزاین [[خدا]] خارج نمی‌‏شود و چیزی بالا نمی‌‏رود و قبول نمی‌‏شود مگر به واسطه آنها و از طریق و باب ایشان.
'''مرتبه سوم:''' توجه به این نکته است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} باب اللّه است و طریق و راه قبول [[عبادات]] و اعمال صالحه است و این به معنای این است که آنها «ابواب [[ایمان]]» هستند و هرچه را که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[عنایت]] می‏‌کند از [[رزق]] و حیات و ممات و در تمام حالات و افعال [[بندگان]] به [[واسطه فیض]] و از باب [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است. و آنها ابواب خدایند و چیزی از [[عنایات]] و خزاین [[خدا]] خارج نمی‌‏شود و چیزی بالا نمی‌‏رود و قبول نمی‌‏شود مگر به واسطه آنها و از طریق و باب ایشان.


*'''مرتبه چهارم:''' [[شناخت]] و [[معرفت]] به ظاهر [[امامت]] و [[ولایت]] ایشان است. که [[انسان]] بداند که آنها [[واجب]] الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در [[اختلافات]] به آنها [[رجوع]] کرد و [[تسلیم]] آنها در [[اوامر]] و نواهی‌‏شان بود. و اعتراف به اینکه هیچ‌‏کس در [[مقام]] و مرتبه چه در حسب و [[نسب]] و چه در [[شجاعت]] و [[علم]] و [[بخشش]] و [[تقوا]] و [[زهد]] و [[مکارم اخلاق]] و [[عبادت]] و [[اخلاص]] و [[قرب به خداوند]] مثل آنها نیست. هرکسی که دارای فضیلتی از مکارم و محاسن و صفات [[پسندیده]] است ذره و قطره‏‌ای از دریای مواج فضایلی است که [[خداوند متعال]] به آنها [[عنایت]] فرموده است. که [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} در [[تفسیر]] آیه‏ {{متن قرآن|مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ}}<ref>لقمان/ آیه ۲۷.</ref> فرمود: ما کلمات اللّه هستیم که [[فضایل]] ما [[درک]] نمی‌‏شود و قابل جمع‏‌آوری نیست<ref>بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.</ref>. و به عبارت دیگر آنها [[وصی]] و [[اولیای خدا]] بر همه‏ خلق بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} هستند و [[قائم]] [[مقام]] او در تمام [[شئون]] جز [[نبوّت]] می‌‏باشند.
'''مرتبه چهارم:''' [[شناخت]] و [[معرفت]] به ظاهر [[امامت]] و [[ولایت]] ایشان است. که [[انسان]] بداند که آنها [[واجب]] الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در [[اختلافات]] به آنها [[رجوع]] کرد و [[تسلیم]] آنها در [[اوامر]] و نواهی‌‏شان بود. و اعتراف به اینکه هیچ‌‏کس در مقام و مرتبه چه در حسب و [[نسب]] و چه در [[شجاعت]] و [[علم]] و [[بخشش]] و [[تقوا]] و [[زهد]] و [[مکارم اخلاق]] و [[عبادت]] و [[اخلاص]] و [[قرب به خداوند]] مثل آنها نیست. هرکسی که دارای فضیلتی از مکارم و محاسن و صفات [[پسندیده]] است ذره و قطره‏‌ای از دریای مواج فضایلی است که [[خداوند متعال]] به آنها [[عنایت]] فرموده است. که [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} در [[تفسیر]] آیه‏ {{متن قرآن|مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ}}<ref>لقمان/ آیه ۲۷.</ref> فرمود: ما کلمات اللّه هستیم که [[فضایل]] ما [[درک]] نمی‌‏شود و قابل جمع‏‌آوری نیست<ref>بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.</ref>. و به عبارت دیگر آنها [[وصی]] و [[اولیای خدا]] بر همه‏ خلق بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]] {{صل}} هستند و [[قائم]] مقام او در تمام [[شئون]] جز [[نبوّت]] می‌‏باشند.


امّا نکته آخر این‌که [[بهترین]] راه برای [[شناخت]] و [[معرفت]] به [[ائمه]] {{ع}}‏ شناساندن و تعریف از طرف خود [[معصومین]] {{ع}} است و هرچه که ما بگوییم و بزرگان و اکابر بگویند قطره و ذره‌‏ای است که از طریق و باب [[اهل بیت]] کسب کرده‏‌اند و ما [[نصوص]] و [[روایات]] متعددی هم در [[شناخت]] ظاهری [[امام]] {{ع}} و هم [[شناخت]] صفات [[باطنی]] و کمال [[معصومین|حضرات معصومین]] {{ع}} داریم. که در مجامع روایی بسیار فراوان است. از جمله این منابع [[زیارات]] و متونی است که در [[زیارت]] [[ائمه]] {{ع}} وارد شده است که خود [[ائمه]] [[فضایل]] خودشان را توصیف می‏‌کنند که [[جامع‌ترین]] این [[زیارات]]، [[زیارت]] "[[جامعه]] کبیره" است که محکم‏‌ترین [[زیارت]] از لحاظ [[سند]] و محتوی است و [[معارف]] عمیقی از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] را بیان می‌‏کند. و این [[فضایل]] و صفات عالیه را به‌طور مطلق و برای تمام [[معصومین]] ذکر می‏‌کند و آنها را [[نور]] واحد می‏‌داند. از [[خداوند متعال]] می‏‌خواهیم که قطره‏‌ای از دریای عمیق و موّاج [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{ع}} را به ما [[عنایت]] فرماید. ان شاء اللّه»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>.
امّا نکته آخر این‌که [[بهترین]] راه برای [[شناخت]] و [[معرفت]] به [[ائمه]] {{ع}}‏ شناساندن و تعریف از طرف خود [[معصومین]] {{ع}} است و هرچه که ما بگوییم و بزرگان و اکابر بگویند قطره و ذره‌‏ای است که از طریق و باب [[اهل بیت]] کسب کرده‏‌اند و ما [[نصوص]] و [[روایات]] متعددی هم در [[شناخت]] ظاهری [[امام]] {{ع}} و هم [[شناخت]] صفات [[باطنی]] و کمال [[معصومین|حضرات معصومین]] {{ع}} داریم. که در مجامع روایی بسیار فراوان است. از جمله این منابع [[زیارات]] و متونی است که در [[زیارت]] [[ائمه]] {{ع}} وارد شده است که خود [[ائمه]] [[فضایل]] خودشان را توصیف می‏‌کنند که [[جامع‌ترین]] این [[زیارات]]، [[زیارت]] "[[جامعه]] کبیره" است که محکم‏‌ترین [[زیارت]] از لحاظ [[سند]] و محتوی است و [[معارف]] عمیقی از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] را بیان می‌‏کند. و این [[فضایل]] و صفات عالیه را به‌طور مطلق و برای تمام [[معصومین]] ذکر می‏‌کند و آنها را [[نور]] واحد می‏‌داند. از [[خداوند متعال]] می‏‌خواهیم که قطره‏‌ای از دریای عمیق و موّاج [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{ع}} را به ما [[عنایت]] فرماید. ان شاء اللّه»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۶-۶۱.</ref>.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۴:
«[[شناخت امام]] عبارت است، از پذیرفتن [[مقامات]] [[الهی]] ایشان، و سهم [[انسان]] در [[معرفت امام]] این است که به معرفی [[خدا]] گردن نهد پس ابتدا باید دید که [[خدا]] [[ائمه]] را چگونه معرفی کرده است و این معرفی در دو بخش صورت گرفته یکی معرفی اشخاص ایشان و دیگر معرفی اوصاف و ویژگی‌هایی که [[خداوند]] به آنها عطا فرموده است و [[وظیفه]] ما این است که ائمه‌ای که از طرف [[خداوند]] معرفی شده‌اند و اوصافی که [[خداوند]] به آنها عطا کرده است به آنها [[معرفت]] و [[اعتقاد]] پیدا کنیم.
«[[شناخت امام]] عبارت است، از پذیرفتن [[مقامات]] [[الهی]] ایشان، و سهم [[انسان]] در [[معرفت امام]] این است که به معرفی [[خدا]] گردن نهد پس ابتدا باید دید که [[خدا]] [[ائمه]] را چگونه معرفی کرده است و این معرفی در دو بخش صورت گرفته یکی معرفی اشخاص ایشان و دیگر معرفی اوصاف و ویژگی‌هایی که [[خداوند]] به آنها عطا فرموده است و [[وظیفه]] ما این است که ائمه‌ای که از طرف [[خداوند]] معرفی شده‌اند و اوصافی که [[خداوند]] به آنها عطا کرده است به آنها [[معرفت]] و [[اعتقاد]] پیدا کنیم.


پس اشخاص [[ائمه]] برای ما معلوم و اما اوصاف آنها در [[حدیثی]] از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} که [[امام]] را معرفی می‌نمایند، [[حضرت]] می‌فرمایند: [[امام]] [[امانتدار]] [[خداوند]] در میان خلق خداست، [[امام]] [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] خداست، و [[امام]] [[دعوت]] کننده [[مردم]] است به سوی [[خدا]]، و [[امام]] [[دفاع]] کننده از [[حقوق]] [[واجب]] [[خداوند]] بر بندگانش می‌باشد، [[امام]] [[پاک]] است از [[گناهان]] و بری‏ء از [[عیوب]]، [[امام]] کسی است که دارای همه [[علم]] است و به [[حلم]] شناخته می‌شود، [[امام]] [[نظام]] دهنده به [[دین]] و باعث [[سربلندی]] [[مسلمانان]] و [[خشم]] [[منافقان]] و از بین رفتن [[کافران]] است<ref>اصول کافى، کتاب الحجة، باب «انّ الائمة خلفاء اللّه»، حدیث ۲.</ref>.
پس اشخاص [[ائمه]] برای ما معلوم و اما اوصاف آنها در [[حدیثی]] از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} که [[امام]] را معرفی می‌نمایند، حضرت می‌فرمایند: [[امام]] [[امانتدار]] [[خداوند]] در میان خلق خداست، [[امام]] [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] خداست، و [[امام]] [[دعوت]] کننده [[مردم]] است به سوی [[خدا]]، و [[امام]] [[دفاع]] کننده از [[حقوق]] [[واجب]] [[خداوند]] بر بندگانش می‌باشد، [[امام]] [[پاک]] است از [[گناهان]] و بری‏ء از [[عیوب]]، [[امام]] کسی است که دارای همه [[علم]] است و به [[حلم]] شناخته می‌شود، [[امام]] [[نظام]] دهنده به [[دین]] و باعث [[سربلندی]] [[مسلمانان]] و [[خشم]] [[منافقان]] و از بین رفتن [[کافران]] است<ref>اصول کافى، کتاب الحجة، باب «انّ الائمة خلفاء اللّه»، حدیث ۲.</ref>.


پس حداقل [[معرفت]] ما نسبت به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} که [[واجب]] است، در دو بخش می‌باشد:
پس حداقل [[معرفت]] ما نسبت به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} که [[واجب]] است، در دو بخش می‌باشد:


بخش اول: [[شناخت]] به نام و [[نسب]] آن [[حضرت]].
بخش اول: [[شناخت]] به نام و [[نسب]] آن حضرت.


بخش دوم: [[اعتقاد]] به [[فضایل]] و اوصاف که امور ذیل است:
بخش دوم: [[اعتقاد]] به [[فضایل]] و اوصاف که امور ذیل است:
:::::#[[اعتقاد]] به اینکه جز [[مقام نبوت]] سایر خصوصیات [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} در [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یافت می‌شود.
# [[اعتقاد]] به اینکه جز [[مقام نبوت]] سایر خصوصیات [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} در [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یافت می‌شود.
:::::#[[اطاعت]] از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[اطاعت از خداوند]] و رسولش {{صل}} می‌باشد.
# [[اطاعت]] از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[اطاعت از خداوند]] و رسولش {{صل}} می‌باشد.
:::::#در همه چیز باید [[تسلیم]] نظر [[امام]] بود.
# در همه چیز باید [[تسلیم]] نظر [[امام]] بود.
:::::#باید در امر [[دین]] همه چیز را به ایشان ارجاع داد.
# باید در امر [[دین]] همه چیز را به ایشان ارجاع داد.
:::::#پس از [[رجوع]] به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} باید نظر ایشان را [[اطاعت]] کرد.
# پس از [[رجوع]] به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} باید نظر ایشان را [[اطاعت]] کرد.


پس باید گفت که عصاره [[دین]] [[معرفت خداوند]] و رسولش {{صل}} و [[ائمه]] {{ع}} و [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} است و [[معرفت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} با [[تسلیم]] است و تا [[معرفت]] نباشد [[تسلیم]] نیست. بنابراین باید گفت وقتی که [[معرفت]] و [[شناخت]] حاصل شد [[محبت]] و [[عشق]] خواهد آمد و براساس [[عشق]] و [[محبت]] [[اطاعت]] و فرمان‌برداری می‌آید و اطاعت‏ به ضمیمه [[معرفت]] و [[محبت]] [[انسان]] را در برابر [[حجت خدا]] [[تسلیم]] می‌نماید و او را مراد خود و خود را [[مرید]] محض می‌کند»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۴-۵۶.</ref>.
پس باید گفت که عصاره [[دین]] [[معرفت خداوند]] و رسولش {{صل}} و [[ائمه]] {{ع}} و [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} است و [[معرفت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} با [[تسلیم]] است و تا [[معرفت]] نباشد [[تسلیم]] نیست. بنابراین باید گفت وقتی که [[معرفت]] و [[شناخت]] حاصل شد [[محبت]] و [[عشق]] خواهد آمد و براساس [[عشق]] و [[محبت]] [[اطاعت]] و فرمان‌برداری می‌آید و اطاعت‏ به ضمیمه [[معرفت]] و [[محبت]] [[انسان]] را در برابر [[حجت خدا]] [[تسلیم]] می‌نماید و او را مراد خود و خود را [[مرید]] محض می‌کند»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۵۴-۵۶.</ref>.
خط ۲۰۱: خط ۲۰۳:
| تصویر = 11003232.jpg
| تصویر = 11003232.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید احمد سجادی
| پاسخ‌دهنده = سید احمد سجادی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]'''، در کتاب ''«[[ پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]'''، در کتاب ''«[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«مراد از [[حق امام]] [[معصوم]] {{ع}}، همان [[مقام امامت]] است و «[[معرفت]] به حق امام» عبارت است از اینکه آنها را [[جانشینان پیامبر]] اکرم {{صل}} و [[نَفْس]] واحد [[پیامبر]] دانسته (همان‌گونه که [[آیه مباهله]]، [[نفْس]] پیامبر {{صل}} و [[علی]] {{ع}} را یکی دانسته است) بر خود [[اطاعت]] و [[پیروی]] از آنها را در تمام امور [[دنیایی]] و [[آخرتی]] لازم و [[واجب]] بدانیم و به [[یقین]] بدانیم که آنها با [[حق]] هستند و حق با آنها است. {{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ {{ع}}: وَيْلٌ لِمَنْ جَهِلَ مَعْرِفَتِي وَ لَمْ يَعْرِفْ حَقِّي أَلَا إِنَّ حَقِّي هُوَ حَقُّ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حَقَّ اللَّهِ هُوَ حَقِّي}}<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۹.</ref>؛ [[امام علی]] {{ع}} فرمود: وای بر کسی که به [[شناخت]] من [[نادان]] باشد و حق من را نشناسد. [[آگاه]] باشید همانا حق من همان [[حق خداوند]] است و آگاه باشید همانا حق خداوند همان حق من است. معرفت به حق امام در آن است که بدانیم هیچ عملی مقبول نیست، مگر به قبول [[ولایت]] و معرفتِ آنها. {{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا}}<ref>مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۲۶۱.</ref>؛ [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: به [[خدا]] [[سوگند]] ما [[اسماء]] حسنای [[الهی]] هستیم که هیچ عملی از [[بندگان]] پذیرفته نیست، مگر به شناخت و معرفت ما [[معرفت به امام]] بر همگان لازم و واجب است. به گونه‌ای که اگر کسی [[امام]] خویش را نشناسد و به او معرفت نیافته باشد، همانند [[مردمان]] [[جاهلیت]] است. {{متن حدیث|قَالَ حَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ {{ع}}: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کفایة الاثر، ص۲۹۶.</ref>؛ [[امام حسن]] {{ع}} فرمودند: هر کس بمیرد و [[امام عصر]] و [[زمان]] خویش را نشناخته باشد، به [[مرگ]] [[دوران جاهلیت]] مرده است. باید دانست که هیچ کس در عدم [[شناخت امام]]، معذور نیست. {{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: نَحْنُ قَوْمٌ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ إِنَّكُمْ لَتَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِهِ}}<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۱۱.</ref>؛


«مراد از [[حق امام]] [[معصوم]]{{ع}}، همان [[مقام امامت]] است و «[[معرفت]] به حق امام» عبارت است از اینکه آنها را [[جانشینان پیامبر]] اکرم{{صل}} و [[نَفْس]] واحد [[پیامبر]] دانسته (همان‌گونه که [[آیه مباهله]]، [[نفْس]] پیامبر{{صل}} و [[علی]]{{ع}} را یکی دانسته است) بر خود [[اطاعت]] و [[پیروی]] از آنها را در تمام امور [[دنیایی]] و [[آخرتی]] لازم و [[واجب]] بدانیم و به [[یقین]] بدانیم که آنها با [[حق]] هستند و حق با آنها است. {{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ{{ع}}: وَيْلٌ لِمَنْ جَهِلَ مَعْرِفَتِي وَ لَمْ يَعْرِفْ حَقِّي أَلَا إِنَّ حَقِّي هُوَ حَقُّ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حَقَّ اللَّهِ هُوَ حَقِّي}}<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۹.</ref>؛ [[امام علی]]{{ع}} فرمود: وای بر کسی که به [[شناخت]] من [[نادان]] باشد و حق من را نشناسد. [[آگاه]] باشید همانا حق من همان [[حق خداوند]] است و آگاه باشید همانا حق خداوند همان حق من است. معرفت به حق امام در آن است که بدانیم هیچ عملی مقبول نیست، مگر به قبول [[ولایت]] و معرفتِ آنها. {{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا}}<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۶۱.</ref>؛ [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: به [[خدا]] [[سوگند]] ما [[اسماء]] حسنای [[الهی]] هستیم که هیچ عملی از [[بندگان]] پذیرفته نیست، مگر به شناخت و معرفت ما [[معرفت به امام]] بر همگان لازم و واجب است. به گونه‌ای که اگر کسی [[امام]] خویش را نشناسد و به او معرفت نیافته باشد، همانند [[مردمان]] [[جاهلیت]] است. {{متن حدیث|قَالَ حَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ{{ع}}: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کفایة الاثر، ص۲۹۶.</ref>؛ [[امام حسن]]{{ع}} فرمودند: هر کس بمیرد و [[امام عصر]] و [[زمان]] خویش را نشناخته باشد، به [[مرگ]] [[دوران جاهلیت]] مرده است. باید دانست که هیچ کس در عدم [[شناخت امام]]، معذور نیست. {{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: نَحْنُ قَوْمٌ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ إِنَّكُمْ لَتَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِهِ}}<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۱۱.</ref>؛
امام صادق {{ع}} فرمودند: ماییم آن گروهی که [[خداوند]] اطاعت از ما را واجب و لازم گرداند. شما به کسی [[اقتدا]] میکنید که [[مردم]] در نشناختن او معذور نیستند.علاوه بر [[شناخت امام]]، باید [[حقوق]] آنان نیز شناخته شده، آن حق‌ها پاس گذارده شود. {{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ {{ع}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: ای مردم مرا بر شما حقی است و شما نیز بر من حقی دارید... و امّا [[حق]] من بر شما این است که به [[بیعت]] با من [[وفادار]] باشید و در آشکار و [[نهان]] برایم [[خیرخواهی]] کنید. هرگاه شما را فرا خواندم [[اجابت]] نمایید و [[فرمان]] دادم [[اطاعت]] کنید. لازمۀ قرار گرفتن در زمرۀ عارفین به مقام [[ائمه]] {{عم}} و به حقوق آنها، آن است که به [[مقام امامت]] و [[ولایت]] [[معرفت]] یافته و به آن [[اقرار]] نماییم و در برابر [[دستورات]] آنها [[مطیع]] گردیم و [[محبت]] و [[مودت]] آنها را در [[دل]] [[روز]] افزون نماییم و با هر وسیله‌ای به [[یاری]] آنها شتابیم و با [[خودسازی]]، برای [[قیام]] در رکاب آنها آماده شویم و از [[دشمنان]] آنان [[بیزاری]] جسته با [[دوستان]] آنها با [[انصاف]] و [[مهربانی]] برخورد نماییم. {{متن حدیث|وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ}} منظور از این فراز این است که از [[شفاعت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} [[محروم]] نباشیم و مانند [[مشرکان]] و [[اهل]] [[شک]] و [[گناهان کبیره]] نباشیم تا شفاعت ایشان نصیب ما نگردد. {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الشَّفَاعَةُ لَا تَكُونُ لِأَهْلِ الشَّكِّ وَ الشِّرْكِ وَ لَا لِأَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ بَلْ يَكُونُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ}}<ref>بحارالانوار، ج۸، ص۵۸.</ref>؛ [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمودند: نه شکّاکان و مشرکان شفاعت شوند و نه [[کافران]] و [[منکران]]. بلکه شفاعت مخصوص [[مؤمنان]] یکتاپرست است»<ref>[[سجادی، سید احمد|سید احمد سجادی]]، [[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]، ص296، 297، 462، 463، 464.</ref>.
::::::امام صادق{{ع}} فرمودند: ماییم آن گروهی که [[خداوند]] اطاعت از ما را واجب و لازم گرداند. شما به کسی [[اقتدا]] میکنید که [[مردم]] در نشناختن او معذور نیستند.علاوه بر [[شناخت امام]]، باید [[حقوق]] آنان نیز شناخته شده، آن حق‌ها پاس گذارده شود. {{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ{{ع}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: ای مردم مرا بر شما حقی است و شما نیز بر من حقی دارید... و امّا [[حق]] من بر شما این است که به [[بیعت]] با من [[وفادار]] باشید و در آشکار و [[نهان]] برایم [[خیرخواهی]] کنید. هرگاه شما را فرا خواندم [[اجابت]] نمایید و [[فرمان]] دادم [[اطاعت]] کنید. لازمۀ قرار گرفتن در زمرۀ عارفین به [[مقام]] [[ائمه]]{{عم}} و به حقوق آنها، آن است که به [[مقام امامت]] و [[ولایت]] [[معرفت]] یافته و به آن [[اقرار]] نماییم و در برابر [[دستورات]] آنها [[مطیع]] گردیم و [[محبت]] و [[مودت]] آنها را در [[دل]] [[روز]] افزون نماییم و با هر وسیله‌ای به [[یاری]] آنها شتابیم و با [[خودسازی]]، برای [[قیام]] در رکاب آنها آماده شویم و از [[دشمنان]] آنان [[بیزاری]] جسته با [[دوستان]] آنها با [[انصاف]] و [[مهربانی]] برخورد نماییم. {{متن حدیث|وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ}} منظور از این فراز این است که از [[شفاعت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[محروم]] نباشیم و مانند [[مشرکان]] و [[اهل]] [[شک]] و [[گناهان کبیره]] نباشیم تا شفاعت ایشان نصیب ما نگردد. {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: الشَّفَاعَةُ لَا تَكُونُ لِأَهْلِ الشَّكِّ وَ الشِّرْكِ وَ لَا لِأَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ بَلْ يَكُونُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ}}<ref>بحارالانوار، ج۸، ص۵۸.</ref>؛ [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: نه شکّاکان و مشرکان شفاعت شوند و نه [[کافران]] و [[منکران]]. بلکه شفاعت مخصوص [[مؤمنان]] یکتاپرست است»<ref>[[سجادی، سید احمد|سید احمد سجادی]]، [[ پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]، ص296، 297، 462، 463، 464.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = 9. حجت الاسلام و المسلمین تحریری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = 9. آیت‌الله تحریری؛
| تصویر = tahriri.jpg
| تصویر = tahriri.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد باقر تحریری
| پاسخ‌دهنده = محمد باقر تحریری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محمد باقر تحریری]]'''، در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله ''' [[محمد باقر تحریری]]'''، در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این‌باره گفته است:


«مقصود از [[معرفت امام]]{{ع}}، [[معرفت]] به جایگاه او در [[نظام هستی]] است که [[شناخت امام]] از این دیدگاه همان [[شناخت خداوند]] به [[مقام]] [[نورانیت]] است که [[درک]] [[حقیقی]] آن جز برای عده مخصوصی امکان ندارد، و طالب این معرفت باید این ویژگی را پیدا کند، که [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ}}<ref>بصائر الدرجات، ص۲۶، روایت ۱ و ۲.</ref>: به [[راستی]][[ امر]] ما سخت است و سخت جلوه می‌کند که آن را جز [[فرشته مقرب]] یا [[پیامبر]] فرستاده شده یا بندۀ مؤمنی که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[امتحان]] کرده باشد، نمی‌تواند [[تحمل]] کند. [[غالب]] مضامین این [[زیارت]] شریفه و دیگر [[زیارات]] تبیین این مرتبه از معرفت است.
«مقصود از [[معرفت امام]] {{ع}}، [[معرفت]] به جایگاه او در [[نظام هستی]] است که [[شناخت امام]] از این دیدگاه همان [[شناخت خداوند]] به مقام [[نورانیت]] است که [[درک]] [[حقیقی]] آن جز برای عده مخصوصی امکان ندارد، و طالب این معرفت باید این ویژگی را پیدا کند، که [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ}}<ref>بصائر الدرجات، ص۲۶، روایت ۱ و ۲.</ref>: به [[راستی]] [[امر]] ما سخت است و سخت جلوه می‌کند که آن را جز [[فرشته مقرب]] یا [[پیامبر]] فرستاده شده یا بندۀ مؤمنی که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[امتحان]] کرده باشد، نمی‌تواند [[تحمل]] کند. [[غالب]] مضامین این [[زیارت]] شریفه و دیگر [[زیارات]] تبیین این مرتبه از معرفت است.


'''تقاضای معرفت به [[حق]] [[ائمه]]{{عم}}''': حق نوعاً به وظیفه‌ای گفته می‌شود که [[انسان]] نسبت به موجودی که با او نوعی رابطه دارد، بر عهده او می‌باشد، چه این [[وظیفه]] [[تکوینی]] باشد، مانند: وظیفه‌ای که انسان نسبت به اعضاء و جوارحش دارد و چه [[تشریعی]] که در محدوده قراردادهای [[اجتماعی]] است که موجودات و به ویژه انسان به جهت [[روابط]] تکوینی (وساطت در فیوضات وجودی) و تشریعی (وساطت در امر [[هدایت]] و [[رشد]] آن) با ائمه{{عم}} دارند خود ایشان [[حقوق]] تکوینی و تشریعی گوناگونی بر عهدۀ موجودات دارند و [[مردم]] باید با [[شناخت کامل]] و جامع نسبت به این دسته از حقوق ائمه{{عم}}، پس از قبول [[ولایت]] ایشان، آنها را در برنامه‌های [[زندگی]] خویشتن رعایت کنند تا مبادا جزو کسانی قرار گیرند که حق ایشان را ضایع نمودند و [[بهترین]] این حقوق،[[ تسلیم]] در برابر [[فرامین]] ایشان و [[اطاعت]] از ایشان در تمامی [[شئون زندگی]] به ویژه در [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]]، و [[فدا]] کردن [[جان]] و [[مال]] و متعلقات خود در برابر اهداف ایشان و عدم [[اعتراض]] نسبت به فرمایشات و دستوراتشان می‌باشد»<ref>[[تحریری|محمد باقر| محمد باقر تحریری]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ص437، 438.</ref>.
'''تقاضای معرفت به [[حق]] [[ائمه]] {{عم}}''': حق نوعاً به وظیفه‌ای گفته می‌شود که [[انسان]] نسبت به موجودی که با او نوعی رابطه دارد، بر عهده او می‌باشد، چه این [[وظیفه]] [[تکوینی]] باشد، مانند: وظیفه‌ای که انسان نسبت به اعضاء و جوارحش دارد و چه [[تشریعی]] که در محدوده قراردادهای [[اجتماعی]] است که موجودات و به ویژه انسان به جهت [[روابط]] تکوینی (وساطت در فیوضات وجودی) و تشریعی (وساطت در امر [[هدایت]] و [[رشد]] آن) با ائمه {{عم}} دارند خود ایشان [[حقوق]] تکوینی و تشریعی گوناگونی بر عهدۀ موجودات دارند و [[مردم]] باید با [[شناخت کامل]] و جامع نسبت به این دسته از حقوق ائمه {{عم}}، پس از قبول [[ولایت]] ایشان، آنها را در برنامه‌های [[زندگی]] خویشتن رعایت کنند تا مبادا جزو کسانی قرار گیرند که حق ایشان را ضایع نمودند و [[بهترین]] این حقوق، [[تسلیم]] در برابر [[فرامین]] ایشان و [[اطاعت]] از ایشان در تمامی [[شئون زندگی]] به ویژه در [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]]، و [[فدا]] کردن [[جان]] و [[مال]] و متعلقات خود در برابر اهداف ایشان و عدم [[اعتراض]] نسبت به فرمایشات و دستوراتشان می‌باشد»<ref>[[تحریری|محمد باقر| محمد باقر تحریری]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۳ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ص437، 438.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = 10. آقای میرباقری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = 10. آقای میرباقری؛
| تصویر = 77799.jpg
| تصویر = 77799.jpg
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده = سید محمد حسین میرباقری
| پاسخ = آقای '''[[سید محمد حسین میرباقری]]'''، در کتاب ''«[[وظایف منتظران (کتاب)|وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[سید محمد حسین میرباقری]]'''، در کتاب ''«[[وظایف منتظران (کتاب)|وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:


«اینکه [[خداوند]] [[قلب]] فرد را برای [[ایمان آوردن]] به [[پدران]] بزرگوار [[حضرت قائم]]{{ع}} و به خود آن [[حضرت]] و به غیبتش آزموده، [[خالص]] نماید و این از مهم‌ترین اسباب حصول [[معرفت]] است. و [[روایات]] بسیاری در این رابطه آمده است:
«اینکه [[خداوند]] [[قلب]] فرد را برای [[ایمان آوردن]] به [[پدران]] بزرگوار [[حضرت قائم]] {{ع}} و به خود آن حضرت و به غیبتش آزموده، [[خالص]] نماید و این از مهم‌ترین اسباب حصول [[معرفت]] است. و [[روایات]] بسیاری در این رابطه آمده است: {{متن حدیث|الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَقَالَ لَنَا لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ لَنَا وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا... وَ لَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>}}<ref>الأمالی للطوسی، ص۱۴۸؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۸۳، ح۲۴.</ref>؛ [[صالح]] بن [[میثم تمار]] گوید: در کتاب میثم رضی [[الله]] عنه یافتم که می‌‌گوید: شبی نزد [[امیرمؤمنان]] [[علی‌بن‌ابی‌طالب]] {{ع}} بودیم. حضرت به ما فرمود: بنده‌ای نیست که [[خداوند]] قلبش را با [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد مگر اینکه [[مودت]] و [[محبت]] ما را بر قلبش می‌‌یابد. و بنده‌ای [[خداوند]] بر او [[خشم]] نمی‌گیرد مگر اینکه می‌‌یابد [[بغض]] و [[کینه]] ما را در قلبش. ما این‌گونه‌ایم که به خاطر [[محبت]] دوستدارمان شاد می‌‌شویم و [[بغض]] مبغضین‌مان را می‌‌شناسیم... و هرکس که مبغض ما را [[دوست]] بدارد ما را [[دوست]] نداشته است این [دو [[محبت]]] در یک [[قلب]] جمع نمی‌شود. {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>.


{{متن حدیث|الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} فَقَالَ لَنَا لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ لَنَا وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا... وَ لَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>}}<ref>الأمالی للطوسی، ص۱۴۸؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۸۳، ح۲۴.</ref>؛ [[صالح]] بن [[میثم تمار]] گوید: در کتاب میثم رضی [[الله]] عنه یافتم که می‌‌گوید: شبی نزد [[امیرمؤمنان]] [[علی‌بن‌ابی‌طالب]]{{ع}} بودیم. [[حضرت]] به ما فرمود: بنده‌ای نیست که [[خداوند]] قلبش را با [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد مگر اینکه [[مودت]] و [[محبت]] ما را بر قلبش می‌‌یابد. و بنده‌ای [[خداوند]] بر او [[خشم]] نمی‌گیرد مگر اینکه می‌‌یابد [[بغض]] و [[کینه]] ما را در قلبش. ما این‌گونه‌ایم که به خاطر [[محبت]] دوستدارمان شاد می‌‌شویم و [[بغض]] مبغضین‌مان را می‌‌شناسیم... و هرکس که مبغض ما را [[دوست]] بدارد ما را [[دوست]] نداشته است این [دو [[محبت]]] در یک [[قلب]] جمع نمی‌شود. {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>.
{{متن حدیث|كمال الدين غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرٍ الْفَزَارِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَرْثِ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ النَّبِيِّ {{صل}}: ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ...}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳؛ کفایة الاثر، ص۵۳؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۵۰ و ج۲۳، ص۲۸۹.</ref>؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: آن همان است که از [[شیعیان]] و اولیائش [[غیبت]] می‌‌کند غیبتی که در آن [[غیبت]] بر پذیرش امامتش ثابت نمی‌ماند مگر کسی که [[خداوند]] [[قلب]] او را برای [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد...


{{متن حدیث|كمال الدين غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرٍ الْفَزَارِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَرْثِ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ النَّبِيِّ{{صل}}: ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ...}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳؛ کفایة الاثر، ص۵۳؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۵۰ و ج۲۳، ص۲۸۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آن همان است که از [[شیعیان]] و اولیائش [[غیبت]] می‌‌کند غیبتی که در آن [[غیبت]] بر پذیرش امامتش ثابت نمی‌ماند مگر کسی که [[خداوند]] [[قلب]] او را برای [[ایمان]] [[خالص]] کرده باشد...
[[تسلیم]] آنان بودن و [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] آنان کردن و تأدب به آداب‌شان آن‌گونه که قبلا گذشت: {{متن حدیث|كمال الدين: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ {{ع}}: إِنْ غَابَ مِنَ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۳۰۲؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۴۹؛ دلائل الامامة، ص۵۳۰؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۲.</ref>؛ [[امام علی]] {{ع}} فرمود: اگر شخص او در زمان هدنه از [[مردم]] [[غایب]] شود ولی [[علم]] وآداب او در دل‌های [[مؤمنان]] ثابت است و [[مؤمنان]] بدان عمل می‌‌کنند. و [[روایات]] در این‌باره بسیار فراوان است.


[[تسلیم]] آنان بودن و [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] آنان کردن و تأدب به آداب‌شان
یادگیری [[علوم]] و احادیث‌شان و پذیرش آن و [[تدبر]] در آن و مطالعه در [[سیره]] و [[مکارم اخلاق]] و معجزات‌شان {{عم}}: {{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}} فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۹ و ج۲۵، ص۳۶۶؛ مختصرالبصائر، ص۲۹۷؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۹۲.</ref>؛ [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: [[حدیث]] [[آل محمد]] سخت و دشوار شده است جز [[فرشته]] [[مقرب]] یا [[پیامبر]] مرسل و یا بنده‌ای که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[خالص]] نموده باشد بدان [[ایمان]] نمی‌آورد. پس هرچه از [[حدیث]] [[آل محمد]] {{صل}} به شما رسید و دل‌هایتان برایش نرم شد و آن را شناختید پس آن را بپذیرید و آن‌چه که دل‌هایتان از آن سخت شد و آن را نشناختید پس آن را به [[خدا]] و [[رسول]] و عالم [[آل محمد]] وانهید و تنها هلاکت‌یافته کسی است که چیزی از [[حدیث]] [[آل محمد]] را که فردی از شما تاب [[تحمل]] او را ندارد برای او [[حدیث]] کند و او بگوید: به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست، به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست و [[انکار]] همان [[کفر]] است.
::::::آن‌گونه که قبلا [[گذشت]]:


{{متن حدیث|كمال الدين: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ{{ع}}: إِنْ غَابَ مِنَ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ}}<ref>کمال الدین، ج۱، ص۳۰۲؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۴۹؛ دلائل الامامة، ص۵۳۰؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۲.</ref>؛ [[امام علی]]{{ع}} فرمود: اگر شخص او در زمان هدنه از [[مردم]] [[غایب]] شود ولی [[علم]] وآداب او در دل‌های [[مؤمنان]] ثابت است و [[مؤمنان]] بدان عمل می‌‌کنند. و [[روایات]] در این‌باره بسیار فراوان است.
{{متن حدیث|معاني الأخبار: أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَزِيدَ الرَّزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ {{ع}} فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا}}<ref>معانی الاخبار، ص۱؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۰۶ و ج۲، ص۱۸۴.</ref>؛ [[امام باقر]] {{ع}} فرمود:‌ ای فرزندم جایگاه‌های [[شیعه]] را بر پایه اندازه [[روایت]] و معرفتشان بشناس؛ چرا که [[معرفت]] همان [[درایت]] و فهم [[روایت]] است و با درایات [[روایات]] [[مؤمن]] به سوی دورترین [[درجات ایمان]] بالا می‌‌رود. من در [[کتاب علی]] {{ع}} نگاه کردم در کتاب یافتم که [[ارزش]] هر مردی و اندازه او [[معرفت]] اوست. [[خداوند]] تبارک و تعالی [[مردم]] را بر پایه اندازه آن‌چه به آنها در [[دنیا]] [[عقل]] داده است [[محاسبه]] می‌‌کند.


یادگیری [[علوم]] و احادیث‌شان و پذیرش آن و [[تدبر]] در آن و مطالعه در [[سیره]] و [[مکارم اخلاق]] و معجزات‌شان{{عم}}
لکن با این همه باز باید دانست که این نمی‌شود مگر با [[تفضل]] خود [[امامان]] {{عم}}؛ چرا که [[یاران پیامبر]] {{صل}} در مورد [[فضائل]] بیش از هرکس شنیدند ولی دل‌هایشان سخت شد جز اندکی از آنان. و آن هم همان [[شیعیان]] [[علی]] {{ع}} بودند که [[خداوند]] دل‌هایشان را برای [[ایمان]] [[خالص]] کرده بود. همان‌گونه که برخی از [[یاران امامان]] {{عم}} با اینکه از همه [[مردم]] با این [[حقیقت]] آشناتر بودند ولی بر آن ثابت نماندند. مانند [[علی بن ابی‌حمزه]] و دیگران و از واقفه و مانند فتحیّین (قائلان به [[امامت]] [[عبدالله افطح]]) و مانند [[شلمغانی]] و مشابه‌های او که از طرف [[امام]] {{ع}} درباره آنان [[لعن]] صادر گردید.
::::::{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۹ و ج۲۵، ص۳۶۶؛ مختصرالبصائر، ص۲۹۷؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۹۲.</ref>؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: [[حدیث]] [[آل محمد]] سخت و دشوار شده است جز [[فرشته]] [[مقرب]] یا [[پیامبر]] مرسل و یا بنده‌ای که [[خداوند]] قلبش را برای [[ایمان]] [[خالص]] نموده باشد بدان [[ایمان]] نمی‌آورد. پس هرچه از [[حدیث]] [[آل محمد]]{{صل}} به شما رسید و دل‌هایتان برایش نرم شد و آن را شناختید پس آن را بپذیرید و آن‌چه که دل‌هایتان از آن سخت شد و آن را نشناختید پس آن را به [[خدا]] و [[رسول]] و عالم [[آل محمد]] وانهید و تنها هلاکت‌یافته کسی است که چیزی از [[حدیث]] [[آل محمد]] را که فردی از شما تاب [[تحمل]] او را ندارد برای او [[حدیث]] کند و او بگوید: به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست، به [[خدا]] [[سوگند]] این نیست و [[انکار]] همان [[کفر]] است.


{{متن حدیث|معاني الأخبار: أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَزِيدَ الرَّزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ{{ع}} فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا}}<ref>معانی الاخبار، ص۱؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۰۶ و ج۲، ص۱۸۴.</ref>؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود:‌ ای فرزندم جایگاه‌های [[شیعه]] را بر پایه اندازه [[روایت]] و معرفتشان بشناس؛ چرا که [[معرفت]] همان [[درایت]] و [[فهم]] [[روایت]] است و با درایات [[روایات]] [[مؤمن]] به سوی دورترین [[درجات ایمان]] بالا می‌‌رود. من در [[کتاب علی]]{{ع}} نگاه کردم در کتاب یافتم که [[ارزش]] هر مردی و اندازه او [[معرفت]] اوست. [[خداوند]] تبارک و تعالی [[مردم]] را بر پایه اندازه آن‌چه به آنها در [[دنیا]] [[عقل]] داده است [[محاسبه]] می‌‌کند.
پس در اصل پذیرش [[امامت]] ایشان و سپس در ثابت ماندن بر آن و بعد در درجات [[معرفت]] [[امامان]] و [[معرفت]] جایگاه‌هایشان و همین‌طور در مورد یادگیری علومشان و در عمل به آن و تأدب به آدابشان و... در همه اینها [[عنایت]] آنان لازم است و اینکه [[انسان]] عجز و [[ناتوانی]] خود را بیابد در نتیجه بر خود و استعدادش در یادگیری تکیه نکند بلکه ملتزم به در خانه آنان و [[متوسل]] به آنان و به [[زیارت]] و [[گریه]] بر مصائبشان باشد و از آنان بخواهد که بر او [[تفضل]] کنند. چه بسیار کسانی که در این راه [[جهاد]] کردند ولی بر خودشان تکیه نمودند تا آنجا که به جایی رسیدند که در نزد [[مردم]] از [[خواص]] [[امامان]] محسوب می‌‌شدند مانند [[علی بن ابی‌حمزه]] و مانند [[شلمغانی]] ولی [[گمراه]] شدند و بر آن ثابت نماندند.


لکن با این همه باز باید دانست که این نمی‌شود مگر با [[تفضل]] خود [[امامان]]{{عم}}؛ چرا که [[یاران پیامبر]]{{صل}} در مورد [[فضائل]] بیش از هرکس شنیدند ولی دل‌هایشان سخت شد جز اندکی از آنان. و آن هم همان [[شیعیان]] [[علی]]{{ع}} بودند که [[خداوند]] دل‌هایشان را برای [[ایمان]] [[خالص]] کرده بود. همان‌گونه که برخی از [[یاران امامان]]{{عم}} با اینکه از همه [[مردم]] با این [[حقیقت]] آشناتر بودند ولی بر آن ثابت نماندند. مانند [[علی بن ابی‌حمزه]] و دیگران و از واقفه و مانند فتحیّین (قائلان به [[امامت]] [[عبدالله افطح]]) و مانند [[شلمغانی]] و مشابه‌های او که از طرف [[امام]]{{ع}} درباره آنان [[لعن]] صادر گردید.
بنابراین چاره‌ای جز [[توسل]] نیست تا اینکه شخص در این امور موفق گردد یعنی در فراگیری علومشان و عمل به آن و پس از آن [[توسل]] جویند در اینکه این کارشان پذیرفته شود و از دست [[شیطان]] حفظ گردد و بر آن ثابت بمانند و [[امامان]] [[تفضل]] کامل بر آنان نمایند تا از [[بهترین]] شیعیانشان باشند و در [[دنیا]] و [[آخرت]] در حضورشان باشند. همان‌گونه که افراد زیادی پیدا می‌‌شوند که این امور برایشان فراهم نشد ولی مخلصانه [[دعا]] کردند و [[خداوند]] به آنان داد»<ref>[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری، سید محمد حسین]]، [[وظایف منتظران (کتاب)|وظایف منتظران]]، ص ۵۳-۵۷.</ref>.
::::::پس در اصل پذیرش [[امامت]] ایشان و سپس در ثابت ماندن بر آن و بعد در درجات [[معرفت]] [[امامان]] و [[معرفت]] جایگاه‌هایشان و همین‌طور در مورد یادگیری علومشان و در عمل به آن و تأدب به آدابشان و... در همه اینها [[عنایت]] آنان لازم است و اینکه [[انسان]] عجز و [[ناتوانی]] خود را بیابد در نتیجه بر خود و استعدادش در یادگیری تکیه نکند بلکه ملتزم به در خانه آنان و [[متوسل]] به آنان و به [[زیارت]] و [[گریه]] بر مصائبشان باشد و از آنان بخواهد که بر او [[تفضل]] کنند. چه بسیار کسانی که در این راه [[جهاد]] کردند ولی بر خودشان تکیه نمودند تا آنجا که به جایی رسیدند که در نزد [[مردم]] از [[خواص]] [[امامان]] محسوب می‌‌شدند مانند [[علی بن ابی‌حمزه]] و مانند [[شلمغانی]] ولی [[گمراه]] شدند و بر آن ثابت نماندند.
::::::بنابراین چاره‌ای جز [[توسل]] نیست تا اینکه شخص در این امور موفق گردد یعنی در فراگیری علومشان و عمل به آن و پس از آن [[توسل]] جویند در اینکه این کارشان پذیرفته شود و از دست [[شیطان]] حفظ گردد و بر آن ثابت بمانند و [[امامان]] [[تفضل]] کامل بر آنان نمایند تا از [[بهترین]] شیعیانشان باشند و در [[دنیا]] و [[آخرت]] در حضورشان باشند. همان‌گونه که افراد زیادی پیدا می‌‌شوند که این امور برایشان فراهم نشد ولی مخلصانه [[دعا]] کردند و [[خداوند]] به آنان داد»<ref>[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری، سید محمد حسین]]، [[وظایف منتظران (کتاب)|وظایف منتظران]] ص ۵۳-۵۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۴۸: خط ۲۴۷:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:


«همان‌گونه که روش‌های گوناگونی برای [[شناخت]] [[خدا]] وجود دارد و والاترین روش سلوک [[صدیقین]] و [[شناخت]] [[خدا]] با خودش است ([[شناخت]] [[مقام]] الوهی [[خدا]]) نه [[شناخت]] او به واسطه آثارش،<ref>بهترین روش در شناسایی اشیاء، شناسایی حقیقت آنهاست؛ مثلاً خورشید را از مشاهده خورشید بشناسیم نه از گرما و روشنایی (آثار) یا از گفته دیگران</ref> [[بهترین]] راه شناختن [[پیامبر]] هم [[شناخت]] او با [[شناخت]] [[مقام]] [[پیامبری]] است (نه شناختن با [[معجزه]]). [[بهترین]] راه [[شناخت امام]] هم شناختن [[مقام]] [[امامت]] است، چنان که در روایتی می‌خوانیم: {{عربی| اِعْرِفُوا اَللَّهَ بِاللَّهِ وَ اَلرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ بِالْأَمْرِ وَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۸۵؛ التوحید، شیخ صدوق، ص۲۸۶</ref>. [[خدا]] را با [[مقام]] [[الوهیت]]، و [[پیامبر]] {{صل}} را با [[مقام]] [[رسالت]]، و [[امام]] ([[اولی الامر]]) را با [[مقام]] [[ولایت]] که معروف، [[عدل]] و [[احسان]] از جنبه‌های آن است ([[سنت]] علمی و عملی) بشناس. پس [[بهترین]] راه [[شناخت]]، [[شناخت]] قلبی و [[فهم]] شاهدانه [[الوهیت]]، [[نبوت]] و [[امامت]] است<ref>امام مهدی موجود موعود، [[عبدالله جوادی آملی]]، ص۷۰</ref>.
«همان‌گونه که روش‌های گوناگونی برای [[شناخت]] [[خدا]] وجود دارد و والاترین روش سلوک [[صدیقین]] و [[شناخت]] [[خدا]] با خودش است ([[شناخت]] مقام الوهی [[خدا]]) نه [[شناخت]] او به واسطه آثارش،<ref>بهترین روش در شناسایی اشیاء، شناسایی حقیقت آنهاست؛ مثلاً خورشید را از مشاهده خورشید بشناسیم نه از گرما و روشنایی (آثار) یا از گفته دیگران</ref> [[بهترین]] راه شناختن [[پیامبر]] هم [[شناخت]] او با [[شناخت]] مقام [[پیامبری]] است (نه شناختن با [[معجزه]]). [[بهترین]] راه [[شناخت امام]] هم شناختن مقام [[امامت]] است، چنان که در روایتی می‌خوانیم: {{متن حدیث|اِعْرِفُوا اَللَّهَ بِاللَّهِ وَ اَلرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ بِالْأَمْرِ وَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۸۵؛ التوحید، شیخ صدوق، ص۲۸۶</ref>. [[خدا]] را با مقام [[الوهیت]]، و [[پیامبر]] {{صل}} را با مقام [[رسالت]]، و [[امام]] ([[اولی الامر]]) را با مقام [[ولایت]] که معروف، [[عدل]] و [[احسان]] از جنبه‌های آن است ([[سنت]] علمی و عملی) بشناس. پس [[بهترین]] راه [[شناخت]]، [[شناخت]] قلبی و فهم شاهدانه [[الوهیت]]، [[نبوت]] و [[امامت]] است<ref>امام مهدی موجود موعود، [[عبدالله جوادی آملی]]، ص۷۰</ref>.


مرتبه دیگر از [[شناخت امام]]، با بررسی [[دعاها]] و زیارت‌هایی که مربوط به [[امامان]] است به دست می‌آید؛ زیرا [[معارف]] بسیار بلند درباره [[مقام]] [[امامت]] در آن‌ها نهفته است. فرازهای [[زیارت جامعه کبیره]]، بیان گر [[مقام]] و الای [[امامت]] می‌باشد. در [[روایات]]، مخصوصاً [[نهج البلاغه]]، جنبه‌های مختلف [[امامت]] به ویژه [[رهبری سیاسی]] [[اجتماعی]] [[امام]] مورد بررسی قرار گرفته است. هرکس به اندازه توان علمی و عملی خود می‌تواند به درجه ای از [[مقام]] [[امامت]] دست یابد. در این راه مراجعه به [[علمای ربانی]] و کتاب‌های متقن راه گشاست»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۳۰.</ref>.
مرتبه دیگر از [[شناخت امام]]، با بررسی [[دعاها]] و زیارت‌هایی که مربوط به [[امامان]] است به دست می‌آید؛ زیرا [[معارف]] بسیار بلند درباره مقام [[امامت]] در آن‌ها نهفته است. فرازهای [[زیارت جامعه کبیره]]، بیان گر مقام و الای [[امامت]] می‌باشد. در [[روایات]]، مخصوصاً [[نهج البلاغه]]، جنبه‌های مختلف [[امامت]] به ویژه [[رهبری سیاسی]] [[اجتماعی]] [[امام]] مورد بررسی قرار گرفته است. هرکس به اندازه توان علمی و عملی خود می‌تواند به درجه ای از مقام [[امامت]] دست یابد. در این راه مراجعه به [[علمای ربانی]] و کتاب‌های متقن راه گشاست»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۳۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = 12. سرکار خانم فرحمند؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = 12. سرکار خانم فرحمند؛
| تصویر = 2345300.jpg
| تصویر = 2345300.jpg
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده = مهناز فرحمند
| پاسخ = سرکار خانم '''[[مهناز فرحمند]]'''، در مقاله ''«[[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = سرکار خانم '''[[مهناز فرحمند]]'''، در مقاله ''«[[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]»'' در این‌باره گفته است:


«"پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانی‌دار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[رسول]] خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمی‌شناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[حجت]] خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از [[دین]] خود [[گمراه]] می‌شوم"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۲؛ جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۷.</ref>.
«"پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانی‌دار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[رسول]] خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمی‌شناسم. پروردگارا! [[معرفت]] [[حجت]] خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از [[دین]] خود [[گمراه]] می‌شوم"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۲؛ جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۷.</ref>.


برای [[شناخت]] صحیح نسبت به [[مقام]] با [[عظمت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و سایر حضرات [[معصومین]]{{عم}}، باید از [[نور]] "کتاب" و "[[سنت]]" استفاده کرد؛ یعنی تنها باید به [[کلام]] [[خدا]] و سخنان [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} مراجعه نمود؛ زیرا آنچه [[نور]] و [[هدایت]] است، فقط در این دو منبع گرانقدر می‌باشد. مفاد [[دعا]]، گویای این است که [[شناخت پیامبر]]{{صل}} از طریق [[شناخت]] و معرفی [[خدا]] صورت می‌گیرد و [[شناخت]] [[حجت الهی]] نیز از طریق [[شناخت]] [[پیامبران]] است.
برای [[شناخت]] صحیح نسبت به مقام با [[عظمت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و سایر حضرات [[معصومین]] {{عم}}، باید از [[نور]] "کتاب" و "[[سنت]]" استفاده کرد؛ یعنی تنها باید به [[کلام]] [[خدا]] و سخنان [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} مراجعه نمود؛ زیرا آنچه [[نور]] و [[هدایت]] است، فقط در این دو منبع گرانقدر می‌باشد. مفاد [[دعا]]، گویای این است که [[شناخت پیامبر]] {{صل}} از طریق [[شناخت]] و معرفی [[خدا]] صورت می‌گیرد و [[شناخت]] [[حجت الهی]] نیز از طریق [[شناخت]] [[پیامبران]] است.


در ابتدای [[روایت]] نیز [[تذکر]] به [[وجوب]] [[معرفت]] [[خدای متعال]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} آمده و از [[معرفت]] به عنوان یک "[[وظیفه]]" یاد شده است. استفاده از تعبیر "[[وجوب]]"، نشانگر عملی است که هر فرد، [[مکلف]] به آن می‌باشد.[[امام صادق]]{{ع}} در ادامه [[حدیث]] چنین فرموده‌ است:"و پایین‌ترین [[حد]] [[معرفت امام]] این است که او همتای [[پیامبر]]{{صل}} -مگر در [[نبوت]]- و [[وارث]] آن [[حضرت]] می‌باشد و اینکه [[اطاعت از امام]]، در [[حقیقت]] [[اطاعت از خدا]] و از [[رسول]] خداست و (دیگر آنکه باید) در هر چیزی [[تسلیم محض]] نسبت به [[امام]] بود، همه امور را به ایشان ارجاع داد و نظر ایشان را برگرفت" <ref>{{متن حدیث|وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ}}.</ref>»<ref>[[مهناز فرحمند|فرحمند، مهناز]]، [[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]، ص۳۴-۳۵.</ref>.
در ابتدای [[روایت]] نیز [[تذکر]] به [[وجوب]] [[معرفت]] [[خدای متعال]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} آمده و از [[معرفت]] به عنوان یک "[[وظیفه]]" یاد شده است. استفاده از تعبیر "[[وجوب]]"، نشانگر عملی است که هر فرد، [[مکلف]] به آن می‌باشد.[[امام صادق]] {{ع}} در ادامه [[حدیث]] چنین فرموده‌ است:"و پایین‌ترین [[حد]] [[معرفت امام]] این است که او همتای [[پیامبر]] {{صل}} -مگر در [[نبوت]]- و [[وارث]] آن حضرت می‌باشد و اینکه [[اطاعت از امام]]، در [[حقیقت]] [[اطاعت از خدا]] و از [[رسول]] خداست و (دیگر آنکه باید) در هر چیزی [[تسلیم محض]] نسبت به [[امام]] بود، همه امور را به ایشان ارجاع داد و نظر ایشان را برگرفت"»<ref>{{متن حدیث|وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ}}.</ref>.<ref>[[مهناز فرحمند|فرحمند، مهناز]]، [[جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت (مقاله)|جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت]]، ص۳۴-۳۵.</ref>
}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)}}
{{پرسمان معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)}}
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
{{منبع‌شناسی جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اس): پرسش‌هایی با12 پاسخ]]
[[رده:(اس): پرسش‌هایی با ۱۲ پاسخ]]
[[رده:(اس): پرسش‌های مهدویت با12 پاسخ]]
[[رده:(اس): پرسش‌های مهدویت با ۱۲ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به شناخت امام مهدی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به شناخت امام مهدی]]
۱۱۸٬۰۷۸

ویرایش